مسجدالاقصي (9)






بناي معبد سليمان و تخريب مسجدالاقصي (5)

سازمان ماختريت يهوديت و اقدام براي تخريب مسجدالاقصي

سازمان مذبور به منظور منفجرساختن اين دو مسجد، طرحي را با تمام جزئياتش تهيه كرد. ساختار فيزيكي معماري مساجد، مورد مطالعه‌ي فني قرار گرفته و از يك قرارگاه نظامي در تپه‌هاي جولان، مقدار معتنابهي مواد منفجره به سرقت رفته بود. براي منفجرساختن قبه‌الصخره بدون آنكه به محيط اطراف آن آسيبي برسد قرار بود در 28 نقطه‌ي از قبل پيش‌بيني‌شده مسجد مواد منفجره كار گذاشته است.
تعدادي اسلحه‌ي يوزي مجهز به صدا خفه‌كن و بمب‌هايحاوي گاز اشك‌آور تدارك ديده شده بود كه در صورت لزوم به وسيله‌ي آنها مي‌خواستند مسلمانان كشيك غيرمسلح مسجدالاقصي را نيز مورد هدف قرار دهند. عمليات بايد با شركت 20 چريك ماختريت يهوديت به مرحله‌ي اجرا در مي‌آمد.
هرچند عمليات به وسيله‌ي كانون‌هاي قدرت اسرائيل متوقف گرديد، اما اين ممانعتي نبود كه با رضايت قبلي صورت گرفته باشد؛ زيرا اعضاي ماختريت يهوديت، كاري را كه افراد زيادي براي انجام آن داوطلب بودند به خاطر بي‌صبري‌هاي خود در زمان نامناسبي شروع كرده بودند. بر همين اساس حزب ليكود، خوشبيني خود نسبت به ماختريت يهوديت را به طور پنهاني ابراز مي‌كرد. دادگاه اسرائيل بالطبع عاملان اين حركت مجرمانه را مجازات كرد، اما فرداي همان روز، اسحاق شامير درباره‌ي اعضاي ماختريت يهوديت گفت: «همه‌ي آنها انسان‌هاي فوق‌العاده‌اي هستند، اما خطايي را مرتكب شدند».
خاخام مؤسسه لوينگر (از سركردگان حزب گوش ايمونيم، از احزاب متفق با حزب ليكود) از حيث نظري عمليات را تأييد كرد، ولي اشتباه آن را صرفاً مسأله‌ي زبان‌بندي مي‌دانست. رابرت فريدمن روزنامه‌نگار يهودي آمريكايي، در زمينه‌ي واقعي ماختريت يهوديت به مطالعات عميقي دست زد كه در آن زمان در مطبوعات اسرائيل در سطح وسيعي انعكاس يافته بود.
تفسير و تحليل فريدمن، حاكي از آن است كه صاحبان قدرت در اسرائيل از طرح تخريب مسجدالاقصي آگاهي داشتند، اما با اين حال مدتي مانع آنها نشدند. هنگامي كه طرح مذبور در مطبوعات فاش شد، سران اسرائيل با پيش‌بيني خطرات نتايج اين طرح، ماختريت يهوديت را از اجراي اين طرح بازداشته و اعضاي آن را دستگير نمودند. اظهارات شامير درباره آنها كه مي‌گفت «انسان‌هاي فوق‌العاده» و يا بيانات قاضي در اثناي صدور حكم دادگاه كه با اشاره به اعضاي ماختريت يهوديت، اظهار داشت: «به اين انسان‌ها ممانعت از به اجرا درآمدن طرح تخريب مساجد مسلمانان از سوي ماختريت يهوديت، هرگز به معناي خرسندي و رضايت‌گردانندگان ليكود از وجود چنين مساجدي نيست.
ليكود بويژه سرسپردگاني چون آريل شارون، اشتباه را تنها در سبك و روش و نحوه‌ي زمان‌بندي طرح مي‌دانستند و اصل حركت را منطقي قلمداد نمودند. به طوري كه پس از گذشت مدت زمان كوتاهي يك روش جديد نه‌چندان راديكال ابداع گرديد. در سال 1985م دقيقاً يك سال پس از ظهور ماختريت يهوديت دولت اسرائيل به فعاليت‌هاي حفاري خود در زير مسجدالاقصي شتاب بيشتري بخشيد. با اين ترفند قرار بود، زير مسجدالاقصي را خالي كنند تا در نتيجه يك لرزش هرچند جزيي خودبه‌خود درهم فرو ريزد.
مجله اكسيون، با درج خبري تحت عنوان «اسرائيل مسجدالاقصي را تخريب مي‌كند» به اين مسأله پرداخته و در ارتباط با فعاليت‌هاي پنهاني حفاري با استناد به مدارك موجود نوشت:
اسرائيل چنانچه بخواهد مستقيماً مسجدالاقصي را مورد هدف قرار مي‌دهد. كليه ممالك اسلامي را در جبهه مقابل خود مي‌بيند و اين چيزي است كه اسرائيل از آن مي‌هراسد. به همين دليل در تلاش فروريزي خود‌به‌خود مسجدالاقصي است.
اسرائيل به همين منظور درصدد است. فعاليت‌هاي خود را حفاري‌هاي تاريخي و باستان‌شناسي وانمود كند. به اين ترتيب به عنوان يك كشور خود را عقب كشيده و بي‌آنكه مسؤوليتي را در قبال تخريب مسجدالاقصي پذيرا باشد به هدف خود نائل خواهد آمد.
گوردن فرانز باستان‌شناس آمريكايي كه سال‌هاي متمادي در بيت‌المقدس فعاليت داشته است، با تكيه بر مشاهدات خود در اين زمينه چنين مي‌گويد: «من اطمينان واثق دارم كه يهوديان به منظور بازسازي معبد، قطعاً درصدد تخريب آن دو مسجد هستند».
درباره‌ي نحوه‌ي تخريب نظري ندارم، اما به هرحال عملي خواهد شد، تخريب مي‌كنند و به جاي آن معبد برپا خواهند داشت. چه وقت و چگونه چنين چيزي به وقوع خواهد پيوست. نمي‌دانم، ولي بالاخره اين كار محقق خواهد شد.
سازمان‌هاي افراط‌گرايي چون ماختريت يهوديت، بلكه با طرح عناوين و اهدافي ديگر انجام خواهند داد. وي در ادامه مي‌گويد: اين يك واقعيت است كه همه‌ي يهوديان، خواستار ويراني آن مساجد هستند.
بنابر آنچه كه من شنيده‌ام اين تخريب به وسيله‌ي يك حركت الهي نظير زلزله به وقوع خواهد پيوست. هدف جناح راست اسرائيل همين است. معبد به هر قيمتي كه شده بايد بازسازي شود؛ زيرا ظهور مسيح در گرو تحقق اين هدف است. دولت يهود با حفر كانال در زير مسجدالاقصي و قبه‌الصخره، مي‌خواهد اين كار را درازمدت به انجام برسد. شايد پس از اين تهميدات كه با دست انسان فراهم گرديده است، در انتظار زلزله‌ي هرچند كوچكي هستند كه بتواند مسجدالاقصي را درهم فرو ريزد.

سخنان بنيان‌گذاران و متعصبين اسرائيلي در مورد مسجدالاقصي و معبد سليمان

1- آلفود موند وزير كار انگليس و از رهبران صهيونسيم، در سال 1922 اعلام كرد: «روزي كه معبد سليمان را تجديدبنا كنيم خيلي نزديك است و من در آينده زندگي خود را وقف تجديد اين بناف بر خرابه‌هاي مسجدالاقصي مي‌كنم».
2- بن گورين «اولين نخست وزير اسرائيل» مي‌گويد: اسرائيل بدون بيت‌المقدس و بيت‌المقدس بدون معبد معنا ندارد.
3- موشه‌دايان وزير جنگ رژيم صهيونيستي پس از پيروزي اين رژيم در جنگ حزيران و فتح قدس در 1967م گفت: «اينك راه ما به سوي مكه و مدينه گشوده شده است».
4- كلونريكي «از رهبران صهيونيسم و رئيس جمعيت نگهبانان حائط مبكي» در روزنامه «بالستاين و يلكي» شماره (6/ اوت/ 1939) نوشت: «اين مسجدالاقصاي مسلمانان كه بر قدس‌الاقداس (هيكل سليمان) بنا شده مال يهوديان است.
5- ژنرال بولز فرماندار انگليسي فلسطين در گزارش (7/ ژوئيه/1920) خود مي‌نويسد: ابراهيم اسحاق (خاخام بزرگ يهوديان فلسطين و شوراي ربانيون يهود فلسطين) و مسترا و سيشكن (نايب رئيس جمعيت صهيونيزم) رسماً از حكومت سرپرستي فلسطين تفاضا كرده‌اند كه تمام مسجدالاقصي را به آنان واگذار نمايند.
6- وزير اوقاف رژيم صهيونيستي در يك كنفرانس مذهبي كه در تاريخ (12/ 8/ 1967) در قدس تشكيل شده بود، اظهار داشت:
«آزادكردن بيت‌المقدس اين فرصت را به ما داد كه كليه امكان مقدس مسيحيان و قسمتي از امكان مقدس مسلمانان در زير سلطه‌ي اسرائيل قرار گيرد و كليه اماكن مقدس به يهوديان بازگشت، ولي اسرائيل داراي جاهاي مقدس ديگري است كه در كناره‌ي شرقي رود اردن و درخود حرم مقدس. 7- دائره‌المعارف يهودي در ذيل صهيونيزم چنين آورده است:
يهوديان درصدد هستند كه نيروهاي خود را متمركز كنند و سپس به بيت‌المقدس حمله كرده و دشمنان خودشان را بيرون نمايند و مجدداً هيكل سليمان را مركز عبادت و بيت‌المقدس را مركز فرماندهي قرار دهند. همچنين مردم فلسطين به ياد دارند كه در سال‌هاي 1941 جرائد يهودي عكس حرم‌الشريف را كه پرچم مخصوص صهيونيزم بر فراز قبه‌الصخره افراشته بود، منتشر كردند كه بالاي آن عبارت «هيكل سليمان» نوشته شده بود. (مسجدالاقصي و بيت‌المقدس، جميل موحد خويي، ص 142- 141- 140).
8- استانلي گلدفوت و نزديكانش مي‌گويند كه خداوند ارض مقدس را به ابراهيم و پسرش يعقوب داد به‌به اسماعيل.
9- اسرائيل ميدا «معاون گلدفوت» مي‌گويد: «مسأله بر سر حاكميت است، هركس كوه معبد را كنترل كند، بر اورشليم كنترل دارد و هركس كه بر اورشليم تسلط داشته باشد خاك اسرائيل را كنترل مي‌كند اينجا سرزمين اسرائيل است نه اسماعيل. (تدارك جنگ بزرگ، گريس هال‌سل، ص 157). 10- پس از جنگ ژوئن و اشغال بيت‌المقدس وزير اديان يهود در كنفرانس مذهبي كه در شهر غربي تشكيل شده بود. ضمن بياناتي طمع‌ورزي يهوديان را نسبت به مسجدالاقصي اينگونه بيان نمود كه «سرزمين‌هاي حرم ملك يهودي است گرچه با اشغال و خريدن باشد» (بيت‌المقدس در اسلام، معين احمد محمود).
11- يسرائيل آريل «رئيس مركز پژوهش‌هاي معبد» مي‌گويد: «تا زماني كه معبد در پايتخت اسرائيل بنا نشده باشد اين دولت نمي‌تواند حاكميت كاملي داشته باشد و همه‌ي مشكلاتي كه هم اكنون رخ مي‌دهد علتش عدم وجود معبد است و هيكل راه‌حل همه‌ي مشكلات است».
12- يهودا اسيون «رياست گروه زنده و قيام»: نبايد منتظر كار پروردگار باشيم بايد خودمان دست به كار شويم و مسؤوليت را خود برعهده بگيريم و پس از آن است كه او (خدا) چاره‌اي جز موافقت با ما ندارد.
13- شعار رسمي پارلمان اسرائيل جمله «اي اسرائيل! حدود تو از فرات تا نيل است» مي‌باشد. (تاريخ اورشليم، حميدي، ص 277؛ اكرم زعتير، سرگذشت فلسطين، ص 424).
14- پس از رفتن شارون به مسجدالاقصي روزنامه‌ي فرانسوي فيگارو ضمن مصاحبه‌اي از وي سؤال كرد كه چرا صرفاً براي قدرت‌نمايي به مناطق مقدس مسلمانان مثل مسجدالاقصي رفتيد؟!
شارون پاسخ داد كه «من به مسجد نرفتم، بلكه برعكس به مقدس‌ترين مكان يهوديان رفتم و براي رفتن به آنجا مجوز از هيچ‌كس لازم نبود؛ چراكه همه اين اماكن درواقع مال ماست و مت به باراك يادآوري كردم كه قدس به هيچ‌وجه تجربه‌پذير نيست و تا ابد در دست ما خواهد ماند. (دانشنامه فلسطين، جلد سوم، ص 579).
15- مناخيم بگين گفته است كه «اميدوارم كه در زمان حيات الهي اين نسل و در اسرع وقت ممكن، معبد بنا شود». (دانشنامه فلسطين، جلد 2، ص 472).
16- روزنامه‌ي اسرائيلي «داوار» در اگوست/1971 از قول موشه‌دايان وزير جنگ وقت رژيم صهيونيستي نقل مي‌كند. «بايد كشف و بازسازي و ترميم همه‌ي آثار باستاني متعلق به معبد سليمان را يك نوع كار جدي تلقي كرد و بايد آن را همان‌‌طور كه در زمان‌هاي باستاني بود، ترميم كرد و جهت انجام اين كار مي‌توان از آثار باستاني ديگر عكس‌برداري نمود و سپس آنها را ويران ساخت». (تاريخ اورشليم، سيد جعفر حميدي، ص 274).
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : m_baran19