ياد خدا، مايه آرامش دلها

نويسنده:علي خاني




آرامش و قرار دروني و روحي، نياز راستين و هميشگي انسان است. هر چند در جهان امروز، پيشرفت علم ابزار و امکانات گسترده اي را فرا روي بشريت قرار داده و تا حدودي آسايش انسانها را فراهم نموده است، لکن “آرامش حقيقي” همچنان گمشده انسانها و مطلوب نهايي آنهاست. در اين ميان، آيين ها و جريانهاي معنويت گرايي به وجود آمده اند که مدعي پاسخگويي به نياز راستين انسان معاصر در دستيابي به آرامش حقيقي هستند. رهاورد نهايي اين جريانهاي معنويت گرا که داراي مباني اومانيستي، سکولاريستي و ليبراليستي اند، چيزي جز آرامش کاذب و موقتي نيست. از ديدگاه اسلام، مبناي آرامش حقيقي، تنها خداگرايي و خداباوري است، زيرا آرامش به اين است که آدمي به چيزي دلگرم و خاطر جمع گردد و اگر انسان با خداي سبحان که کانون قدرت، حکمت و علم است مرتبط شود، بر اثر ارتباط با او، تکيه گاه ذاتي، اصيل و پايدار پيدا مي کند و آرامش او نيز مبنايي جاودانه و حقيقي مي يابد. زندگي در پرتو ايمان به خدا، انسان را از تنگناها مي رهاند و آرامش روحي و اطمينان خاطر را براي او به ارمغان مي آورد. اين انسان مي داند که اگر کوهي از مشکلات هم او را در بر گيرد، باز يار و ياوري قادر، پشتيبان اوست. چنين انساني در برابر توفانهاي مشکلات هيچ گاه سر از وادي بدبيني و پوچي در نمي آورد بلکه دست لطف و حمايت خدا را دائما بر سر خويش احساس مي کند و در پرتو اين ايمان، در کمال آرامش و اعتماد به نفس مي کوشد تا بر مشکلات فائق آيد.

در آيه شريفه “الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب”(رعد28/) ، ياد خدا مايه آرامش دلها دانسته شده است. علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه مي فرمايد: “آيه “الا بذکر الله تطمئن القلوب” تنبيهي است براي مردم به اينکه متوجه پروردگار خود بشوند و با ياد او دلهاي خود را راحت سازند، چون آدمي در زندگي خود هدفي جز رستگاري به سعادت و نعمت نداشته، و بيمي جز از برخورد ناگهاني شقاوت و نقمت ندارد، و تنها سببي که سعادت و شقاوت به دست اوست همان خداي سبحان است و چون بازگشت همه امور به اوست و اوست که فوق بندگان و قاهر بر آنان و فعال ما يشاء و ولي مومنين و پناهندگان به اوست، پس ياد او براي نفسي که اسير حوادث است و همواره در جستجوي رکن وثيقي است که سعادت او را ضمانت کند و نفسي که در امر خود متحير است و نمي داند به کجا مي رود و به کجايش مي برند و براي چه آمده، مايه انبساط و آرامش است”.
در بيان پيشوايان دين نيز، ياد خدا مايه آرامش و اطمينان دلها دانسته شده است. در روايتي از اميرالمومنين علي (ع) آمده است: “ياد خدا جلا دهنده سينه ها و آرامش بخش دلهاست”(غررالحکم)، نيز فرمودند: “کسي که به ياد خداي سبحان باشد، خداوند قلبش را زنده مي کند و عقل و خردش را نوراني مي گرداند”(همان). ياد خدا به قدري اهميت دارد که در حديثي از رسول خدا (ص)، معادل تمام خير دنيا و آخرت شمرده شده است: “آن کس که خدا زباني به او داده که به ذکر پروردگار مشغول است، خير دنيا و آخرت به او داده شده است”(کافي، ج2، کتاب الدعا).
در روايات اسلامي آمده است که هر عبادتي اندازه اي دارد جز ياد خدا که هيچ حد و مرزي براي آن نيست. امام صادق (ع) مي فرمايد: “هر چيزي حدي دارد که وقتي به آن رسد، پايان مي پذيرد جز ذکر خدا، که حدي که با آن پايان گيرد، ندارد. خداوند نمازهاي فريضه را واجب کرده است، هر کس آنها را ادا کند حد آن را رعايت کرده، ماه مبارک رمضان را هر کس روزه بگيرد، حد روزه انجام گرديده و حج را هر کس (يکبار) بجا آورد همان حد آن است؛ جز ذکر الله که خداوند به مقدار قليل آن راضي نشده و براي کثير آن نيز حدي قائل نگرديده، سپس به عنوان شاهد اين آيه را تلاوت فرمودند: يا ايها الذين آمنوا ادکروا الله ذکرا کثيرا(احزاب41/)“(همان).
منبع:www.resalat-news.com