راجع به اختلال روان تنی چه میدانید؟
شاید باور نکنید اما بسیاری از دردهای جسمی شما بهخاطر مشکلات روانی ایجاد میشود.این دردها میگوید ذهنتان آرام نیست و روانتان از مشکلی رنج میبرد.دلدرد، سردرد، معدهدرد و هزار و یک درد دیگری که گاه و بیگاه سراغتان میآید و با هیچ دارویی خوب نمیشود، تنها یک زنگ خطر است. این دردها میگوید ذهنتان آرام نیست و روانتان از مشکلی رنج میبرد.
اختلال روان تنی (سایکوسوماتیک) چیست؟
اختلال روان تنی در واقع به بیماری ها و دردهای جسمی اشاره دارد که در واقع ریشه و منشا روانی دارند.پیر بریکه؛ پزشک فرانسوی در سال 1895 متوجه شد که عده ای از بیمارانی که به او مراجعه میکنند فهرست بی پایانی از شکایت های جسمانی دارند که علت پزشکی مشخصی ندارند.
با وجود یافته های منفی بریکه از لحاظ وجود مشکلات فیزیولوژیک، این بیماران کمی بعد با همان شکایت ها یا شکایت های کمی متفاوت برمیگشتند.
بنابراین وی سندرمی را شناسایی کرد که طی آن بیماران با علائم پزشکی دست و پنجه نرم میکردند که علت بدنی نداشتند.
سالها به این اختلال سندرم بریکه میگفتند اما حالا این سندرم با نام اختلال نشانه بدنی (Somatic Symptom Disorder) شناخته میشود.
soma به معنای بدن است. منظور از علائم بدنی؛ علائمی هست که در بدن تجربه میشود، مثل احساسات جسمی، حرکات یا تجربیات درونی.
برخی از نمونه های نشانه بدنی شامل درد، حالت تهوع، سرگیجه و یا حتی بیهوش شدن میباشد.
جسمانی کردن، یک تجربه طبیعی انسان است. اما گاهی اوقات این علائم بدن باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمره میشوند.
افراد مبتلا به این اختلال همیشه احساس ضعف و ناخوشی میکنند و از ورزش و نرمش پرهیز میکنند چون بر این باور هستند که حال آنها بدتر خواهد شد.
آنها افکار، احساسات یا رفتارهای افراطی مرتبط با نشانه های بدنی یا نگرانی هایی درباره سلامت دارند.
این نگرانی ها میتواند درباره ظاهر یا کارکرد بدن باشد که به صورت بیمارگونه در فرد دیده میشود.
اختلال نشانه جسمانی تقریباً نادر است اما در بیمارانی که برای درمان درد مزمن به مراکز پزشکی مراجعه میکنند، شیوع بالایی دارد.
حتی ممکن است که فرد، مشکل فیزیولوژیک قابل شناسایی از منظر پزشکی داشته باشد اما شکایت های بیمار بسیار بیشتر از علایمی است که معمولاً با این بیماری مرتبط هستند و پزشکان به واسطه آنها بیماری را تشخیص گذاری میکنند.
یعنی در واقع میتوان اینگونه بیان نمود که ممکن است بیمار واقعاً درد بکشد و به دنبال تسکین درد باشد و بیماری قابل تشخیصی هم وجود داشته باشد اما از نظر متخصص بالینی مقدار و ماهیت درد با این اختلال قابل توجیه نیست.
در بعضی مواقع ممکن است علائم بیماری مدت ها بعد از برطرف شدن یک آسیب فیزیکی همچنان توسط بیمار گزارش شوند. در اختلال تبدیلی به طور مثال فرد از عوارض فیزیولوژیک متعدد و گوناگون شکایت دارد و ممکن است به پزشکان مختلفی مراجعه کند و یا حتی داروهای مختلف یا حتی مواد مصرف کند.1
گونههای مختلف اختلالات سایکوسوماتیک
اختلالات تبدیلی
این نوع از اختلالات روان تنی زمانی رخ میدهند که فرد استرس فراوانی را تجربه میکند و به تبع آن دچار مشکلات و یا دردهای جسمانی میشود. برای مثال مشاهده شده برخی از افرادی که استرس فراوانی از صحبت کردن و سخنرانی دارند، صدای خود را به صورت موقت از دست میدهند.هیپوکندریا
افراد مبتلا به این اختلالات دردها و علائم بسیار جزئی را به بیماریهای دشوار و ناعلاج نسبت میدهند. مثلا فردی که دچار سر درد میشود، گمان میکند تومور مغزی دارد و استرس ناشی از این باور سر درد او را تشدید میکند. اختلال علائم جسمانی نیز به همین صورت است.سایبر کندریا
در این اختلال فرد با مطالعه بیماریهای مختلف در اینترنت و یا جاهای دیگر، تصور میکند علائم آنها را در وجود خود دارد. 2بیماریهای روانتنی با چه علائمی خود را نشان میدهد؟
بیماریهای روانتنی(سایکوسوماتیک) به مشکلاتی گفته میشود که با نشانههای بیماریهای بدنی شروع میشود و جسم را درگیر میکند اما منشا اصلی آنها مشکلات روانی است. بیماریهای گوارشی، ترش کردن، احساس سردرد، احساس نفخ و... از شایعترین مشکلات روانتنی در کشور ماست.بیماری که به دلیل مشکلات روانی گرفتار بیماریهای جسمی شده باشد، معمولا با تظاهرات جدی بدنی روبهرو میشود و وقتی برای بررسی مشکل به دکتر مراجعه میکند، متخصص هیچ مشکل جدی جسمیای را در او نمیتواند تشخیص دهد و درمان جسمی بیماری نمیتواند مشکلات او را برطرف کند.3
درمان اختلال روان تنی
در حال حاضر نشانه های اضطراب و تحریف های شناختی در افکار درمانجویان مبنای ایجاد این اختلال شناخته شده و خب درمان هم بر همین مبنا صورت میگیرد.درمان این اختلالات در طیف وسیعی از فنون اطمینان بخشی و حمایت اجتماعی تا مداخلاتی با هدف کاهش استرس و حذف نفع ثانویه رفتار گسترده است.
متناسب با رویکرد درمانگر روش های متنوعی برای درمان اتخاذ میشود:
یک درمانگر روانپویشی با تبعیت از توصیف کلی هیستری توسط فروید سعی خواهد کرد تعارض های زیربنایی که با نشانه های فرد مرتبط هستند را پیدا کند و آنها را به سطح هوشیاری فرد بیاورد.
درمانجو با واسطه این فرآیند بینش و خودآگاهی کسب کند و این توانایی را پیدا کند که هیجان های خود را مستقیماً بیان کنند به جای اینکه با جلوه های جسمانی آنها را ابراز دارند.
اما درمانگری که رویکرد شناختی-رفتاری دارد سعی میکند به درمانجو کمک کند افکاری را که با نشانه های جسمانی ارتباط دارد تشخیص بدهد و آنها را تغییر دهد. زیرا در این رویکرد باور بر این است که افراد احساسات معمولی خود را فاجعه آمیز میپندارند.
بنابراین به نشانه های جسمانی بیش از حد حساس میشوند و همین باعث میشود که خیال کنند واقعا بیمار هستند؛ پس درمانگر در این رویکرد کمک میکند که درمانجو واکنش های بدنی خود را به صورت واقع بینانه تری ارزیابی کند.
هیپنوتراپی و مراقبه دو رویکرد دیگر هستند که در درمان اختلال تبدیلی به کار میبرند.
درمانگران هیپنوتراپیست از درمانجو میخواهند مثلا پای خود را که اظهار میدارند دچار فلج شده حرکت دهند و بعدها با تلقین پس هیپنوتیزمی کمک میکند درمانجو این توانایی را به درست آورد که این حرکت را بعد از خروج از وضعیت هیپنوتیزم، حفظ کند.
از آنجایی که علائم این اختلال شباهت های زیادی با سایر مشکلات و بیماری های پزشکی دارد، مراجعه به متخصص مربوطه و پیگیری مراحل تشخیص صحیح و درمان مناسب از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
زیرا در غیر این صورت ممکن است درمان های اشتباه و بی فایده انتخاب و صورت گیرند که کمک کننده نخواهند بود.1
آیا ممکن است بعد از تمام شدن دوره درمان، بیماری مجددا برگردد؟
اغلب بیماریهای روانپزشکی حتی در دوره درمان و پس از آن هم، معمولا در دورهای از سال بروز پیدا میکند. در برخی از این بیماران هر سال یکبار و در برخی دیگر هرچند سال یکبار، علائم بیماری دوباره مشاهده میشود. اما برگشتن بیماری از فردی به فرد دیگر و از بیماریای به بیماری دیگر متفاوت است.اگر ما در جریان درمان، احساس کنیم که فرد مستعد برگشتن بیماری است، مقداری از داروها را برای مدتی نگه میداریم و حتی در صورت از میان رفتن علائم هم، داروها را بهطور کامل قطع نمیکنیم.
بیمارانی که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند و افرادی که بهدلیل اسکیزوفرنیا و برخی از انواع افسردگی تحت درمان بودهاند به احتمال بیشتری با برگشتن نشانهها روبهرو میشوند. به همین دلیل این افراد باید مدت طولانیتری دارو مصرف کنند و حتی زمانی که احساس میکنند بهبود پیدا کردهاند هم نباید داروها را بهطور کامل قطع کنند. اما این مسئله در همه بیماران وجود ندارد.3
روشهای کنترل اختلالات سایکوسوماتیک
افرادی که دچار این اختلالات میشوند، مسلما فشارهای روانی و شرایط بحرانی زیادی را تجربه میکنند؛ بنابراین راه کنترل این بیماریها علاوه بر مصرف دارو، میتواند ایجاد تغییر در باورها و تفکرات، سبک زندگی و یا کاهش عوامل محیطی پر تنش باشد.واکنشهای صحیح و یادگیری مهارت حل مسئله
برخورد منطقی با مشکلات، یادگیری روشهای کاهش استرس و مسئولیت پذیری در مورد تصمیمات میتواند کمک کننده باشد. لازم است زمانهایی را به خود استراحت دهید و یا به انجام فعالیتهای لذت بخش بپردازید.تغییر شرایط محیط زندگی
برای افزایش سلامت روانی و رفع اختلالات سایکوسوماتیک لازم است برخی از شرایط استرسزا را تغییر دهید و یا از آنها دوری کنید. بهبود و ارتقای سطح اجتماعی، اقتصادی و ارتباطات میان فردی به شما کمک میکند بهتر با استرسها مقابله کنید.رفتار درمانی شناختی
با استفاده از این روش بر روی افکار منفی و تحریف آنها کار میشود و روشهای مقابله با استرس به او آموزش داده میشود. تکنیک توقف فکر، بلوکه کردن افکار و از بین بردن باورهای غیر واقعی از جمله روشهای رفتار درمانی شناختی است.2پینوشتها
1.www.pezeshkekhoob.com
2.www.honarehzendegi.com
3.www.beytoote.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}