سينماي سلطه
سينماي سلطه
سينماي سلطه
نويسنده: قاسم برزگر
يادداشتي کوتاه بر چند دوره فيلمسازي هاليوود
سينماي هاليوود يا به قول منتقدان و سينمادان ها صنعت سينماي هاليوود از همان ابتداي پيدايشش به عنوان ابزاري در جهت پيشبرد اهداف سياسي خرد و کلان دولتمردان آمريکايي و البته صهيونيست ها بوده است. کيست که نداند هشتاد درصد تهيه کنندگان هاليوودي را يهوديان تشکيل مي دهند. دوستي دارم که سال هاست در اين سينما به عنوان هاي مختلف مشغول به فعاليت است. همين چند وقت پيش که با هم تلفني صحبت مي کرديم بحث اساسي ميانمان درگرفت که اصولا اين سينما به صورت دهه به دهه اهدافش را پيش مي برد. مي گفت سياست هاي اينجا دهه به دهه از طرف آنهايي که بايد تهيه و تدوين مي شود و در موقع خودش به آن تزريق مي گردد تا اهداف از پيش تعيين شده آن پي گيري شود.
اگر واقع بين باشيد و با يک بررسي بدون حب و بغض و تحقيقي سرسري به راحتي مي توانيد اين مسئله را پيدا کنيد. بحث کلي ما هم در اين نوشته همين است.
ما اين سمينار را به سه دوران کاري کلي تقسيم کرده ايم و براي هر دوره اش نمونه هايي آورده ايم تا اين واقعيت برايتان مشخص تر و ملموس تر بشود. در نهايت قضاوت و پي گيري بيشتر در اين مورد به عهده خودتان است و اينکه اصلا چقدر مشتاق پي گيري چنين مسائلي هستند.
دوران پيش از دهه نود
دوران جنگ سرد و و آغاز نبرد فرهنگي آمريکا و بلوک شرق بخصوص شوروي.
دشمن در بيشتر فيلم هاي اين دهه بالاخره يک جورهايي به شوروي ربط پيدا مي کرد. موج فيلم هاي اکشن و تاريخ مصرف دار هاليوود هم درست از همين دوران بود که شکل گرفت. يکه بزن هاي بزن بهادري که يک تنه براي نجات يک ملت بلند مي شدند و همه دشمنان را از بين مي بردند. بازيگراني مثل سيلوستراستالونه، آرنولد و وان دام از مشهورترين ستاره هايي بودند که در اين دوران به آسمان هاليوود رفتند و کلي براي اين سينما پولسازي کردند.
دهه نود
مسلما اين دهه، دهه پرداختن به تروريسم بود. سينماي هاليوود در اين دهه روي مفهوم تروريسم کارکرد و البته بيشتر تروريست ها را عرب نشان داد. به اواسط اين دهه که مي رسيم ترويست هاي عرب بطور مشخص جاي خودشان را به تروريست هاي مسلمان دادند. فيلم «دروغ هاي حقيقي» يکي از مطرح ترين فيلم هاي اين دهه با بازيگري آرنولد است که به همين مساله ترويست اسلامي مي پردازد. هاليوود دهه نود شمشير را براي مسلمانان از روبست و عملا طرح قرار دادن مسيحيت در برابر اسلام را در دستور کار خود قرار داد. البته در اين دهه نگاهي هم به ايران داشت. فيلم تحقير آميز «بدون دخترم هرگز» در همين دوران ساخته شد که البته در همان روزها هم اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
سال 2000 به بعد
سياست هاليوود عملا وارد فاز جديدي از فعاليت خودش شده. دستور کار جديد سواي ادامه نظريه تروريسم اسلامي، ضديت با تمدن هاي کهن و قوميت ستيزي است. سياستي که تا امروز صداي خيلي ها را درآورده و آمريکا با هر کشوري که مشکل پيدا مي کند نوک پيکانش به سمت قوميت هاي آن نشانه مي رود. يکي از همين نوع فيلم ها که به تازگي به نمايش درآمده «بورا» است. مصداقي بارز براي تمسخر کشورها و قوميت ستيزي.
داستان يک خبرنگار که از قزاقستان به آمريکا مي رود و هجويه اي را بوجود مي آورد که مردم اين کشور را آدم هايي به دور از تمدن و نمادهاي جديد مدرنيته نشان مي دهد. نقطه اوج اين اهانت ها زماني است که بورات (خبر نگار قزاق) به يک ستاره تلويزيوني آمريکايي به نام پاملاآندرسون دل مي بندد و جستجوي خودش را براي رسيدن به آن شروع مي کند.
«اسکندر» هم يکي ديگر از همين فيلم هاست. نمونه ديگري از تحقير تمدن و ضديت با تمدن مشرق زمين و همين طور ايران اليوراستون در اين فيلم تاريخ را آنگونه که خودش دوست داشته و به او ديکته شده براي بيننده اش روايت مي کند. شايد نقطه اوج اين بلاهت را در اشاره اسکندر به سربازان هخامشي مي شود به خوبي مشاهده کرد: «آنها براي شاه خود مي جنگند، نه براي وطن خود». ديالوگي کاملا متعارض با شخصيت و بينش ايراني ها. جالب تر اينکه آقاي استون سرداري به نام آريوبرزن که تنها با هزار نفر براي مدتي سپاه عظيم اسکندر را متوقف کرده بود را کلا از جريان فيلم حذف کرده است. خب اين هم يک جور روايت تاريخي است ديگر. اوج اين رفتار خصمانه با تمدن ها را احتمالا مي شود فيلم 300 دانست. فيلمي که خشم همه ايرانيان را برانگيخت و نمونه بارزي از جهت گيري عليه تمدن هاي کهن و با شکوه تاريخ بود. انيميشن فيلمي که در آن ايرانيان بيشتر به صورت اعراب و اقوام عقب افتاده با هيکل هايي غول مانند نمايش داده شده بودند. نقطه اوج اهانت اين فيلم را هم مي شود به ديالوگ غضبناک شخصيت خشايار شاه که بيشتر معقول است از دهان يک بيمار رواني خارج شود، اختصاص داد: «تمام اسناد تاريخي يونان بايد سوزانده شود، چشمان تمام مورخان و فيلسوفان يوناني بايد در آورده شود و زبانشان هم بايد بريده شود.» مي بينيد که.
از اين دست نمونه ها زياد است. اين قدر که گاهي اشک آدم را در مي آورد اين چند نمونه را برايتان آورديم تا خودتان به دنبال باقي ماجرا برويد. ماهيت اصلي سينماي هاليوود که الحق بايد نام آن را سينماي سلطه گذاشت.
منبع: ويژه نامه رنگ جواني
/خ
سينماي هاليوود يا به قول منتقدان و سينمادان ها صنعت سينماي هاليوود از همان ابتداي پيدايشش به عنوان ابزاري در جهت پيشبرد اهداف سياسي خرد و کلان دولتمردان آمريکايي و البته صهيونيست ها بوده است. کيست که نداند هشتاد درصد تهيه کنندگان هاليوودي را يهوديان تشکيل مي دهند. دوستي دارم که سال هاست در اين سينما به عنوان هاي مختلف مشغول به فعاليت است. همين چند وقت پيش که با هم تلفني صحبت مي کرديم بحث اساسي ميانمان درگرفت که اصولا اين سينما به صورت دهه به دهه اهدافش را پيش مي برد. مي گفت سياست هاي اينجا دهه به دهه از طرف آنهايي که بايد تهيه و تدوين مي شود و در موقع خودش به آن تزريق مي گردد تا اهداف از پيش تعيين شده آن پي گيري شود.
اگر واقع بين باشيد و با يک بررسي بدون حب و بغض و تحقيقي سرسري به راحتي مي توانيد اين مسئله را پيدا کنيد. بحث کلي ما هم در اين نوشته همين است.
ما اين سمينار را به سه دوران کاري کلي تقسيم کرده ايم و براي هر دوره اش نمونه هايي آورده ايم تا اين واقعيت برايتان مشخص تر و ملموس تر بشود. در نهايت قضاوت و پي گيري بيشتر در اين مورد به عهده خودتان است و اينکه اصلا چقدر مشتاق پي گيري چنين مسائلي هستند.
دوران پيش از دهه نود
دوران جنگ سرد و و آغاز نبرد فرهنگي آمريکا و بلوک شرق بخصوص شوروي.
دشمن در بيشتر فيلم هاي اين دهه بالاخره يک جورهايي به شوروي ربط پيدا مي کرد. موج فيلم هاي اکشن و تاريخ مصرف دار هاليوود هم درست از همين دوران بود که شکل گرفت. يکه بزن هاي بزن بهادري که يک تنه براي نجات يک ملت بلند مي شدند و همه دشمنان را از بين مي بردند. بازيگراني مثل سيلوستراستالونه، آرنولد و وان دام از مشهورترين ستاره هايي بودند که در اين دوران به آسمان هاليوود رفتند و کلي براي اين سينما پولسازي کردند.
دهه نود
مسلما اين دهه، دهه پرداختن به تروريسم بود. سينماي هاليوود در اين دهه روي مفهوم تروريسم کارکرد و البته بيشتر تروريست ها را عرب نشان داد. به اواسط اين دهه که مي رسيم ترويست هاي عرب بطور مشخص جاي خودشان را به تروريست هاي مسلمان دادند. فيلم «دروغ هاي حقيقي» يکي از مطرح ترين فيلم هاي اين دهه با بازيگري آرنولد است که به همين مساله ترويست اسلامي مي پردازد. هاليوود دهه نود شمشير را براي مسلمانان از روبست و عملا طرح قرار دادن مسيحيت در برابر اسلام را در دستور کار خود قرار داد. البته در اين دهه نگاهي هم به ايران داشت. فيلم تحقير آميز «بدون دخترم هرگز» در همين دوران ساخته شد که البته در همان روزها هم اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
سال 2000 به بعد
سياست هاليوود عملا وارد فاز جديدي از فعاليت خودش شده. دستور کار جديد سواي ادامه نظريه تروريسم اسلامي، ضديت با تمدن هاي کهن و قوميت ستيزي است. سياستي که تا امروز صداي خيلي ها را درآورده و آمريکا با هر کشوري که مشکل پيدا مي کند نوک پيکانش به سمت قوميت هاي آن نشانه مي رود. يکي از همين نوع فيلم ها که به تازگي به نمايش درآمده «بورا» است. مصداقي بارز براي تمسخر کشورها و قوميت ستيزي.
داستان يک خبرنگار که از قزاقستان به آمريکا مي رود و هجويه اي را بوجود مي آورد که مردم اين کشور را آدم هايي به دور از تمدن و نمادهاي جديد مدرنيته نشان مي دهد. نقطه اوج اين اهانت ها زماني است که بورات (خبر نگار قزاق) به يک ستاره تلويزيوني آمريکايي به نام پاملاآندرسون دل مي بندد و جستجوي خودش را براي رسيدن به آن شروع مي کند.
«اسکندر» هم يکي ديگر از همين فيلم هاست. نمونه ديگري از تحقير تمدن و ضديت با تمدن مشرق زمين و همين طور ايران اليوراستون در اين فيلم تاريخ را آنگونه که خودش دوست داشته و به او ديکته شده براي بيننده اش روايت مي کند. شايد نقطه اوج اين بلاهت را در اشاره اسکندر به سربازان هخامشي مي شود به خوبي مشاهده کرد: «آنها براي شاه خود مي جنگند، نه براي وطن خود». ديالوگي کاملا متعارض با شخصيت و بينش ايراني ها. جالب تر اينکه آقاي استون سرداري به نام آريوبرزن که تنها با هزار نفر براي مدتي سپاه عظيم اسکندر را متوقف کرده بود را کلا از جريان فيلم حذف کرده است. خب اين هم يک جور روايت تاريخي است ديگر. اوج اين رفتار خصمانه با تمدن ها را احتمالا مي شود فيلم 300 دانست. فيلمي که خشم همه ايرانيان را برانگيخت و نمونه بارزي از جهت گيري عليه تمدن هاي کهن و با شکوه تاريخ بود. انيميشن فيلمي که در آن ايرانيان بيشتر به صورت اعراب و اقوام عقب افتاده با هيکل هايي غول مانند نمايش داده شده بودند. نقطه اوج اهانت اين فيلم را هم مي شود به ديالوگ غضبناک شخصيت خشايار شاه که بيشتر معقول است از دهان يک بيمار رواني خارج شود، اختصاص داد: «تمام اسناد تاريخي يونان بايد سوزانده شود، چشمان تمام مورخان و فيلسوفان يوناني بايد در آورده شود و زبانشان هم بايد بريده شود.» مي بينيد که.
از اين دست نمونه ها زياد است. اين قدر که گاهي اشک آدم را در مي آورد اين چند نمونه را برايتان آورديم تا خودتان به دنبال باقي ماجرا برويد. ماهيت اصلي سينماي هاليوود که الحق بايد نام آن را سينماي سلطه گذاشت.
منبع: ويژه نامه رنگ جواني
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}