روان رنجوری چیست؟

یکی از نشانه‌های روان رنجوری این است که فرد مبتلا مدام نگران است. البته نگرانی ممکن است نشانهٔ اضطراب هم باشد. فرد مبتلا به روان رنجوری دربارهٔ رفتارهای خود و دید دیگران نسبت به آن‌ها هم نگران است. او می‌ترسد دیگران از رفتارهایش خوش‌شان نیاید؛ و چه‌بسا مدام در این مورد سؤال هم می‌کند.

مسلما رابطه با فردی که مدام می‌پرسد آیا مرتکب اشتباهی شده، آیا مشکلی وجود دارد یا پرسش‌هایی مشابه، دشوار است. نگران‌بودن کاملا طبیعی است؛ اما وقتی فرد متوجه می‌شود این نگرانی بیش از حد است، طوری که نمی‌تواند تمرکز کند یا کار خود را انجام بدهد، می‌توان گفت دچار روان رنجوری است.

امروزه روان‌شناس‌ها دیگر افراد را مبتلا به روان رنجوری تشخیص نمی‌دهند؛ اما رفتارهای روان رنجوری هنوز هم مشکل ذهنی مختصر، ولی غالبی قلمداد می‌شوند. روان رنجوری یک ویژگی شخصیتی است که باعث می‌شود افراد احساس نگرانی، افسردگی یا عصبانیت کنند و چنین رفتارهایی از خود نشان بدهند. روان‌نژندی یا روان رنجوری اختلال روانی‌ای تلقی می‌شد که احساسات و رفتارهای خاص خودش را به همراه دارد.1
 

چه وقت روان رنجوری شکل می گیرد؟

یکی از نیازهای مهم و اساسی که کودک بر اساس آن برانگیخته می‌شود نیاز به محبت و امنیت است. این نیاز تحت تأثیر نوع ارتباط والدین با کودک شکل می‌گیرد. چنانچه والدین رفتاری توام با عدم صمیمیت یا عدم پذیرش داشته باشند حس عدم امنیت را در کودک نهادینه می‌کنند.

حوادث آسیب زا، سوء استفاده‌ها یا کتک خوردن در کودکی به احساس امنیت کودک آسیب می‌زنند. حس‌های ناشی از عجز، درماندگی و خصومت، تعارضاتی در کودک ایجاد می‌کند که در شکل گیری شخصیت روان رنجور او در بزرگسالی سهم دارند. ترس کودک از والدین منجر به سرکوب خصومت و ایجاد احساس گناه در او می‌شود؛ در نهایت کشمکش میان خصومت و حس گناه منجر به اضطراب بنیادین می‌گردد.2


ویژگی های افراد روان رنجور

 
1. افراد مطیع روان رنجور ، جسور نیستند
افراد مطیع،احتیاجات و خواسته هایشان را الویت بندی نمی کنند در عوض، همیشه احتیاجات و خواسته های دیگران را در ارجعیت قرار می دهند. کمبود جسارت باعث می شود که به طور مثال ،در کارهای گروهی ، موقعیت دوم را قبول کنند ، همه اینها به علت تقلای آنها برای بیان نظراتشان است.

اگرچه آنها آرزو می کنند که بتوانند این کار را انجام دهند، ولی خجالتی هستند و خود را دست کم می گیرند. آنها فکر می کنند که عقایدشان در نظر گرفته نمی شود و در نهایت به عقاید خود نیز شک می کنند.
 
2. گذشته افراد روان رنجور سرشار از درد است
افراد مطیع ، لزوما اینگونه متولد نشده اند ،ولی در عوض در مسیر تجربیاتی قرار گرفته اند که کم کم باعث شده اند خود را دست کم بگیرند و به انسان کنونی تبدیل شوند. دوران کودکی که والدین در آن روابط ناسالم دارند یا دوران نوجوانی که با زورگویی مداوم پر شده است ، دلایل بیشتر از کافی هستند که فرد نقش یک انسان مطیع را انتخاب کند.

اعتماد به نفس پایین و عدم امنیت باعث می شود احساس بی مصرفی داشته باشند و خود را در برابر خواسته های دیگران قرار دهند این مساله برای آنها سالم نیست ،زیرا در طولانی مدت آنها را در معرض زیان قرار می دهد.
 
3. افراد روان رنجور مطیع از هر گونه تضاد اجتناب می کنند
ما هرگز یک فرد مطیع را نمی بینیم که به دنبال تضاد و ناسازگاری باشد در مقابل، آنها به هر نحوی از آن اجتناب می کنند. تضاد آنها را عصبی می کند، شاید به این دلیل که تجربیات گذشته را به یاد آنها می آورد. مشکل اینجاست که برای دوری از تضاد ، سرشان را پایین خواهند آورد ، چیزی که مایل نیستند می پذیرند و به خود مقامی که لایق آن هستند را نمی دهند ، اجتباب از تضاد یا بحث باعث خستگی شدید آنها می شود.
 
4. افراد روان رنجور مطیع دوست ندارند ، جلب توجه کنند
برخی ممکن است آن را با خجالتی بودن اشتباه بگیرند، ولی در حقیقت، این روشی برای ناشناخته بودن و ایستادگی نکردن است. افراد روان رنجور مطیع ، در مورد طرز فکر دیگران نسبت به خودشان ، اضطراب شدیدی را تحمل می کنند به همین دلیل است که آنها به روش خیلی گسسته ای عمل می کنند. این روش تضمین می کند که آنها از هر موقعیتی که باعث تحقیر آنها می شود یا احتمالا باعث ایجاد تضاد می شود، اجتناب می کنند.
 
5. معمولا از نظر احساسی وابسته هستند
افراد روان رنجور مطیع، اغلب بیش از حد به دیگران فکر می کنند و خیلی در معرض احتیاج به دیگران برای حمایت شدن ، قرار دارند بنابراین، خیلی طبیعی است که به یک رابطه وابسته که دیگران به زندگی آنها معنی می دهند و از آنها محافظت می کنند، برسند. حتی ممکن است در روابط سوء استفاده نیز وجود داشته باشد با وجود اینکه ممکن است طرف مقابل با آنها به درستی رفتار نکند ،ولی در ذهنشان با خود فکر می کنند که حداقل کسی را دارند. درست همین دیدگاه است که باعث می شود در معرض اذیت و آزار در رابطه قرار گیرند.3
 

نیازهای افراد مبتلا به روان رنجوری

شخصیت روان رنجور برای کسب امنیت بیشتر و ارضا کردن نیازهای اساسی خود به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود. این نیازها هیچ یک به تنهایی نابهنجار محسوب نمی‌شوند اما زمانی که شخصیت روان رنجور برای حل اضطراب بنیادین خود بی اراده به دنبال ارضای نیازها می‌رود، شکلی ناسازگارانه به خود می‌گیرد. ده نیاز اساسی عبارتند از:

محبت و تایید

همسر سلطه جو

قدرت

بهره کشی

مقام

تحسین

پیشرفت یا جاه طلبی

خود بسندگی

کمال

چهارچوب‌هایی برای زندگی.2
 

چطور می‌توان رفتارهای روان‌رنجورانه را متوقف کرد؟

چند روش برای متوقف‌کردن رفتارهای روان‌رنجورانه این‌ها هستند:

بالا بردن اعتماد به نفس؛

تلاش برای انجام کارها برای خود؛

تشخیص دقیق مسئولیت‌ها؛

قناعت به داشته‌ها؛

مراقبت از خود، حتی وقتی حالش را ندارید؛

یادآوری اینکه اتفاقات کوچک ارزش ناراحت‌شدن ندارند.

اگر شما هم روان‌رنجور هستید، ولی نمی‌توانید رفتارهای روان‌رنجورانهٔ خود را تغییر بدهید، باید از مشاور متخصص کمک بگیرید. این آنجایی اهمیت می‌یابد که مطالعه‌ای در سال ۲۰۰۲ نشان داد کسانی که رفتارهای روان رنجوری دارند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به روان‌پریشی هستند.

دارو، رفتاردرمانی شناختی و روش‌های آرام‌بخشی، مانند تنفس عمیق، از درمان‌های رایج روان رنجوری هستند. ثابت شده رفتاردرمانی‌هایی که شامل آموزش و تقویت باشند هم در تغییر رفتارهای روان‌رنجورانه مؤثر هستند.1
 

درمان روان رنجوری

روان رنجوری از اختلالات مرتبط با اختلالات شخصیت است که جنبه‌های مختلف آن در روانشناسی شخصیت مورد بررسی قرار می‌گیرد. درمان این نوع از اختلالات در وهله اول به خواست و میل خود فرد برای پذیرش اختلال و همچنین پذیرش برای تغییر و درمان نیاز دارد. در بسیاری موارد افراد به این پذیرش نمی‌رسند و مشکل خود را قبول نمی‌کنند؛ به همین دلیل درمان آن‌ها با مشکل روبه رو می‌شود.2

پینوشتها
1.www.chetor.com
2.www.honarehzendegi.com
3.www.namnak.com