12 بهمن 1388 / 16 صفر المظفر 1431 / 1 فوریه 2010

حضرت امام خميني(ره) رهبرفقيد انقلاب اسلامي و بنيانگذارجمهوري اسلامي پس از15سال دوري ازوطن درميان استقبال پرشورمردم قدم به خاك ميهن اسلامي گذاشتند. دراين هنگام رژيم سلطنتي كه آخرين روزهاي موجوديت خود را سپري مي‎كرد و كنترل اوضاع را ازدست داده بودند به منظورحفظ پايه‎هاي متزلزل حكومت خود ازطريق فرمانداري نظامي تهران اعلام داشت كه اجتماعات ازساعت هفت صبح امروز به مدت سه روز با رعايت نظم و ترتيب درسطح شهرتهران و حومه مجازخواهد بود. حضرت امام(ره) پس ازورود به تهران درفرودگاه مهرآباد نطق كوتاهي درتأكيد بروحدت كلمه و اتفاق و همبستگي همه قشرهاي مردم ايراد فرمودند و سپس درميان استقبال بي‎نظيرمردم راهي بهشت زهرا شدند. درآنجا نيزدرافشاي جنايتهاي رژيم شاه و توصيف دولت اسلامي نطق افشاگرانه‎اي ايراد كردند. با وجود اينكه درهواپيماي حامل حضرت امام(ره) بيش از150تن ازخبرنگاران خارجي ازنقاط مختلف دنيا حضورداشتند، دولت بختياربراي جلوگيري ازانتشاراين خبرپخش تلويزيوني مراسم ورود حضرت امام را قطع كرد كه اين خود موجبات خشم و مخالفت گروههاي كثيري ازمردم را درسراسرايران فراهم آورد و آنان را براي قيام نهايي آماده ترساخت.
حجة الاسلام حاج شيخ عبدالله ميثمي روحاني مؤمن و مبارز براثراصابت تركش عملياتي كربلاي 5 به شهادت رسيد. وي درايام تحصيل علوم حوزوي با همفكران خود كلاسهاي تعليم قرآن و انجمن‎هاي ديني و خيريه تأسيس كرد و درجلسات درس مردم را با ماهيّت رژيم شاهنشاهي آشنا مي‎كرد. شهيد ميثمي چندين سال درزندانهاي رژيم طاغوت دراسارت بود و بعد ازپيروزي انقلاب اسلامي ابتدا درسپاه ياسوج خدمت مي‎كرد سپس نماينده امام درسپاه ايشان را به معاونت دفترنمايندگي حضرت امام درمنطقه 9منصوب كرد. اين روحاني گرانقدرازآغازجنگ تحميلي به جبهه رفت و عاقبت همانجا شهيد شد و بسوي حضرت حق شتافت.
تا قبل از سال 1272 ش، صيادان محلي سواحلِ درياي خزر، در مقابل پرداختِ مبلغي به عنوان ماليات، اجازه صيد ماهي مي‏گرفتند. در اين سال امتياز صيد از طرف دولت ايران به يكي از سرمايه داران روسي به نام ليانازوف واگذار شد و اين امتياز تا زمان انقلاب روسيه ادامه يافت. از آن پس، دولت شوروي با پرداخت مبلغ پانصد هزار ريال در سال به دولت ايران، از شيلات بهره برداري مي‏كرد. پس از چند سال، اداره شيلاتِ درياي خزر به شركتي مختلط كه دو دولت در سرمايه گذاري و اداره آن سهيم بودند به مدت بيست و پنج سال واگذار گرديد. با پايان يافتن مدت قرارداد، همه اموال منقول و غيرمنقول شركت مختلط بين دو طرف تقسيم شد و شركت مزبور در دوازدهم بهمن سال 1331 ش ملي گرديد. ازآن پس، امور ماهي‏گيري و بهره‏برداري در كرانه‏هاي شمالي ايران به دولت ايران واگذار و سازماني به نام شركت سهامي شيلات ايران، مامور صيد و بهره برداري ماهي شد. در حال حاضر، شيلات داراي دو بخش با سازمان جداگانه است. يكي شيلات شمال كه مربوط به درياي خزر است و ديگر شيلات جنوب كه خليج فارس و درياي عمان را در اداره خود دارد.
در آستانه چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و همزمان با آغاز دهه فجر انقلاب در سال 1361، نخستين جشنواره بين‏المللي فجر و نخستين فستيوال سراسري تئاتر فجر در تهران برگزار شد. در اين جشنواره كه مهمانان خارجي و جمعي از هنرمندان، كارگردانان سينما و تلويزيون حضور داشتند، برخي از آخرين ساخته‏هاي فيلم‏سازان ايراني و خارجي به نمايش درآمد. در اين جشنواره، تبلور مجدد شعارهاي مردم در قالب نمايش فيلم و آثار هنري و طرح مسائل مُبرم و حياتي مسلمانان و مستضعفين جهان طرح شد كه مي‏تواند در حركت هنر و هنرمند در راستاي مكتب و عقيده اسلامي، مؤثر باشد. همچنين در اين جشنواره به ايجاد امكانات و اتخاذ شيوه‏اي كه به رشد خلاقيت‏هاي هنري در ميان اقشار مختلف به ويژه جوانان بيانجامد، تأكيد گرديد.
«قاضي ميرحسين ميبدي»، تأليف كتاب ارزشمند شرح ديوان حضرت اميررا به پايان رساند. ميبدي متخلص به منطقي ازحكيمان مشهورقرن9هجري قمري درخطه يزد بود. او درجواني به شيرازرفت و دانش اندوزي پيشه كرد و درپايان تحصيلات به زادگاهش بازگشت و قضاوت و سپس تصدي اموراوقاف شهررا نيزبه عهده گرفت. قاضي ميبدي چون درنوشته نثرفارسي و عربي تسلط كامل داشت ضمن خدمات اجتماعي به نگارش و تأليف نيزمي پرداخت. معروفترين اثروي شرحي است بر«ديوان حضرت علي(علیه السلام) » كه آن را درصفرسال890هجري قمري به پايان رساند. شرح« گلشن راز» به فارسي و« جام گيتي نما» درحكمت ازديگرآثارقاضي ميبدي به شمارمي روند.
آيت الله ميرزا يوسف مجتهد تبريزي عالم بزرگ اسلام درشهركاظمين درگذشت. آيت الله مجتهد تبريزي درعلوم عربي، منطق و ادبيات تبحرو دانش بسياركسب كرده بود و ضمن تدريس و سخنراني به تأليف اهتمام فراوان داشت. ازآثارآيت الله مجتهد تبريزي« لِسان الحق و ديوان شعردرمدح حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) وائمه اطهارعليهم السلام» را مي توان نام برد.
حاج ميرزا مصطفي مجتهد تبريزي از افاضل علماي تبريز است كه بسيار كريم النفس و خوش خلق و داراي ذكاوت و هوش سرشار بود. ميرزاي مجتهد تبريزي در خانداني فاضل و عالم پرور به دنيا آمد. وي در فقه، اصول، نجوم، رياضيات، شعر و ادب تبحر داشت و كمال او بر همگان آشكار بود. در ابتدا به تحصيل مقدمات پرداخت و سپس در نجف اشرف از درس آخوند خراساني، شيخ الشريعه‏ي اصفهاني، سيدمحمدكاظم يزدي و ديگر بزرگان استفاده كرد. العَروض، حاشيه‏ي كفايةالاصول و اللباس المشكوك از جمله تاليفات ايشان است.
آپِر طريقه نگهداري اغذيه فاسدشدني را بصورت كنسرو ابداع كرد. او درپي سالها تحقيق ومطالعه درمورد نگهداري اغذيه مختلف دريافت كه با دورنگهداشتن غذاها ازجريان هوا و كنسروكردن مي‎توان آنهارا سالم نگهداشت. شايان توجه است كه نخستين كارخانه كنسروسازي را خود آپِرتأسيس كرد.
كلاديوس سزار معروف به نرون، امپراتور خون‏خوار روم باستان در 31 ژانويه سال 37 م به دنيا آمد و در كودكي به فرزندخواندگي امپراتور وقت روم پذيرفته شد. وي اعمال وحشيانه خود را از سنين نوجواني آغاز كرد و در اين راه حتي از قتل مادر و همسر خود دريغ ننمود. نرون پس از مرگ امپراتور، كه قتل او را نيز به نرون نسبت مي‏دهند، در اول فوريه سال 54 م در 17 سالگي به امپراتوري روم رسيد. وي سال‏هاي اوليه سلطنت را با راهنمايى‏هاي عاقلانه برخي نزديكان خود به نحوه مطلوبي گذراند اما مدتي نگذشت كه جنايت‏هاي فراواني در پيش گرفت و مردم بسياري را به كشتن داد. در سيزدهم ژوئيه 64م حريق بزرگي در رم به وقوع پيوست كه گفته مي‏شود به تحريك او صورت گرفت. اين آتش‏سوزي كه قسمت عمده شهر را در كام خود فرو برد، بهانه‏اي به دست نرون داد تا به قتل عام مسيحيان دست زند. از اين رو دستور كشتار يك‏صدهزار مسيحي را صادر كرد و اين فرمان با بي‏رحمي هر چه تمام‏تر اجرا شد. از ديگر حوادث دوران حكومت نرون، قيام خونين و پرتلفات مردم عليه ستمگري‏ها و جنايات او بود كه با شكست مردم مواجه شد و به قتل عام بسياري از انسان‏ها انجاميد. هم‏چنين در زمان نرون جنگ ميان ايران و روم روي داد كه منجر به انعقاد صلح بين دو طرف گرديد. در نهايت بر اثر ظلم و ستم فراوان نرون به ويژه نسبت به مسيحيان، توطئه‏هايي عليه او صورت گرفت. در آخرين شورش بزرگ عليه نرون كه توسط ارتش روم صورت پذيرفت، نرون كه پيروزي شورشيان را نزديك مي‏ديد، از ترس شكنجه شدن توسط مخالفان، در هشتم اوت سال 68 م پس از 14 سال حكومت سراسر ظلم و جنايت در حالي كه 31 سال بيشتر نداشت، خودكشي كرد.
نبرد خونين روتير در محلي به همين نام در نزديك رود "اوب" ميان نيروهاي متحد شامل كشورهاي پروس، اتريش و سوئد در برابر ارتش فرانسه به رهبري ناپلئون بُناپارت اتفاق افتاد. در اين جنگ كه در اول فوريه 1814م نيروهاي فرانسه چهل هزار تن و قواي متحد چهار برابر بودند، سربازان فرانسه به دليل نداشتن روحيه و نيز نابرابري نيروهاي‏طرفين، نتوانستند در برابر نيروهاي مجهّز و تازه نفس متحدين مقاومت كنند. بنابراين اين جنگ با شكست ناپلئون پايان پذيرفت.
پس از پايان جنگ سوئز و عقب‏نشيني نيروهاي انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي از خاك مصر، جمال عبدالناصر به عنوان يك رهبر بين‏المللي در جهان عرب مطرح شد و حيثيت و اعتباري ويژه كسب كرد. اين وجهه كه توسط رسانه‏ها نيز به آن دامن زده مي‏شد مقوله رهبري جهان عرب و كشورهاي جهان سوم به ويژه در افريقا را مطرح مي‏ساخت. در نتيجه در اول فوريه 1958م سوريه قرارداد اتحاد با مصر را امضا كرد و در جريان رفراندومي كه در 22 فوريه 1958م برگزار شد، جمهوري متحد عربي با شركت مصر و سوريه شكل رسمي به خود گرفت. آن چه مورد نظر بسياري از توده‏ها و برخي از نخبگان بود مسئله وحدت و يك‏پارچگي در مقابل دشمن مشترك و به ويژه صهيونيسم بود. اما شكل‏گيري جمهوري عرب به سمت و سويى رفت كه شائبه رهبري جمال عبدالناصر و سيادت مصر بر جهان عرب را دامن مي‏زد. با تشكيل اولين كابينه مشترك در اكتبر 1958م، چهارده پست وزارتخانه‏هاي مهم در اختيار مصر قرار گرفت و هفت وزارت خانه نيز به سوريه داده شد. ضمن اين كه مقام رياست جمهوري نيز به جمال عبدالناصر واگذار گرديد. با اين حال، پذيرش ايده اتحاد سبب شد تا در فوريه 1958م، يمن نيز به اين اتحاديه بپيوندد و از 8 مارس 1958م، عنوان كشورهاي متحده عربي رسميت يابد. بر اساس موافقت نامه جديد قرار شد در مرحله نخست، سياست دفاعي و سياست خارجي واحد اتخاذ گردد و سپس بحث اشتراك در امور گمركي و پولي مطرح شود. اما عمر اين اتحاديه ديري نپاييد و به دلايل مختلفي از قبيل عملكرد مصر در سوريه، خودكامگي و بدرفتاري افسران مصري، تصميم ناصر مبني بر بهبودي روابط با امريكا و كودتاي نظامي در 28 سپتامبر 1961م در سوريه، به خروج سوريه از اين اتحاديه و انحلال آن انجاميد.
مسجد بابري هند همواره مورد ادعاي مسلمانان و هندوهاي اين كشور بوده و هر كدام، اين مكان را متعلق به خود مي‏دانستند. پس از جدايي پاكستان از هند، در سراسر هند تبليغات گسترده‏اي بر ضد مسلمانان آغاز شد كه با توطئه‏هاي هندوها، اين مسجد در ول فوريه 1986م به اشغال آنان درآمد. پس از اشغال مسجد، فعاليت‏هاي وسيعي براي اخراج آنان از مسجد صورت گرفت، ولي بي‏نتيجه ماند. سرانجام در 6 دسامبر سال 1992م هندوهاي افراطي بدون حضور محسوس نيروهاي انتظامي، مسجد را ويران كردند. ويران نمودن مسجد بابري، موجي گسترده عليه هندوها به وجود آورد و مسلمانان به شدت با اين عمل مخالفت كردند. (ر.ك: 6 دسامبر)