مقايسه دستگاه عصبي زنان و مردان






تمام آنچه زنان و مردان را از يکديگر متمايز مي‌کند فقط يک کروموزوم x و y است و همين تفاوت كوچك، تفاوت‌هاي بزرگ بين اين دو گروه را رقم زده است تا خانم‌ها و آقايان مكمل يكديگر باشند.
تحقيقات دکتر روبن گور حاكي از آن است که درصد ماده خاکستري مغز زنان، بيشتر از مردان است. ‌اين مطلب توضيح خوبي براي‌ اين مساله است که چرا با وجود ‌اينکه مغز مردان از زنان بزرگ تر است اما هردو جنس، در تست‌هاي هوش به يک ‌اندازه خوب عمل مي‌کنند.

ارتباط مغز با جنسيت

ماده خاکستري مغز که از سلول‌هاي عصبي و شاخه‌هاي آنها به نام دندريت تشکيل شده جايي است که بارهاي سنگين فکري در آن جا به جا مي‌شود. نورون‌ها و دندريت‌هاي مغز زنان ‌تراکم بيشتري دارند و قدرت تمرکز و توانايي‌هاي فکري بيشتري براي زنان‌ايجاد مي‌کنند.
به گفته دکتر گور، مغز بزرگتر مردان، بيشتر با ماده سفيد و مايع نخاعي پر شده است.‌اين مايع مغز را از ضربه‌هاي شديد حفظ مي‌کند و از آنجايي که سر مردان بيشتر در معرض ضربه‌هاي ناگهاني است، مي‌تواند مفيد واقع شود.
ماده سفيد که از بازوهاي بلند نورون‌ها که در يک ماده محافظ قرار گرفته‌اند، تشکيل شده است، به پخش شدن عمليات پردازشي مغز کمک مي‌کند.‌اين ماده مردان را در تجسم فضايي بسيار قدرتمند مي‌کند و مانع پخش شدن اطلاعات در قشر مخ آنها مي‌شود. ‌اين حالت قابليت تمرکز بر يک موضوع واحد را به وجود مي‌آورد که براي داشتن تجسم فضايي، به خصوص انواع پيچيده آن بسيار ضروري است. ماده سفيد، راه ورود هر فعاليتي را که در هنگام انجام دادن کاري موجب از بين رفتن تمرکز مردان شود، مسدود مي‌کند.
به همين دليل مردان نمي‌توانند در آن واحد چند کار را با هم انجام دهند اما آنها مي‌توانند کارهاي مهندسي، پارک کردن اتومبيل و طراحي صنعتي را بهتر انجام دهند. اين ماده در مغز زنان در جسم پينه‌اي (رابط بين دو نيمکره مغز) جمع شده است و نيمکره راست را به شدت وارد عمليات کلامي‌ مي‌کند. هرچه‌اين کار کلامي ‌پيچيده‌تر باشد، نورون‌هاي بيشتري در هر دو نيمکره به کار مي‌افتد و ‌اين واکنشي است که در زنان قوي‌تر است. به همين دليل زنان مي‌توانند در آن واحد صحبت کنند و کارهاي ديگري را هم انجام دهند. زنان يک مزيت ديگر هم دارند، جريان خون در مغز زنان بسيار سريع‌تر است که آثار سالخوردگي در مغز را کاهش مي‌دهد. مردان در زمان سالخوردگي بافت مغزي بيشتري از دست مي‌دهند که بيشتر در سمت چپ ناحيه جلويي غشاي مخ پيش مي‌آيد.‌ اين بخش از مغز مسوول نتيجه‌گيري‌هاي منطقي و خويشتن‌داري است.

تفاوت افکار زنان و مردان

تفاوت بين دو جنس منتهي به تقسيم‌بندي وظايف از روي توانايي‌ها مي‌شود در نتيجه ذهن مردان و زنان ذاتا به سمت جنبه‌هاي متفاوتي از جهان اطرافشان تمايل دارد.
توانايي‌هاي ادراکي زنان به سمت تفسير سريع از درونيات افراد تمايل دارد. زنان داراي استعداد کشف احساسات و افکار ديگران هستند، آنها تمايلات افراد را تفسير مي‌كنند و با شيوه‌هاي مناسب احساسي واکنش نشان مي‌دهند. آنها توانايي همدلي دارند، با ديگران وفق پيدا مي‌كنند و مي‌توانند جنبه‌هاي ديگر يک استدلال را بفهمند.‌اين همدلي به برقراري ارتباط و تمايل زنان به وابستگي منجر مي‌شود.

مردان در ابتدا روي جزييات آني متمرکز مي‌شوند و با بررسي يک قسمت کوچک از هر چيز راحت‌تر کنار مي‌آيند. آنها قوانيني را بر اساس تجزيه و تحليل طبيعت، اشياي بي‌جان و حوادث مختلف به وجود مي‌آورند. در يک جمله مردان متخصص طبقه‌بندي هستند. برتري مردان در تجسم فضايي و استعداد زنان در مهارت‌هاي کلامي‌، درواقع زيرمجموعه توانايي‌هاي متفاوت آنها در طبقه‌بندي کردن در مقابل همدلي کردن است.‌اين دو روش مختلف ذهني در انتخاب اسباب بازي (عروسک‌ها و اسباب‌هاي زندگي روزمره در مقابل ‌تراکتورها و آدم آهني)، ناشکيبايي کلامي ‌در مردان (ترجيح مي‌دهند دستور بدهند تا گفتگو کنند) و جهت‌يابي (زنان محل را با علايم مشخص جاده و راهنما پيدا مي‌کنند اما مردان تصويري هندسي از فضا دارند و از طريق در ذهن داشتن چيدمان فضايي راه را پيدا مي‌کنند) کاملا مشهود است.

اوتيسم آينه صفات مردانه

بارون کوهن، سرپرست گروه تحقيقات اوتيسم در دانشگاه کمبريج مي‌گويد: «تقريبا تمام افراد سالم داراي ‌ترکيبي از هر دو نوع مهارت هستند اما زنان و مردان در مقدار تسلط هر جنبه به ديگري تفاوت دارند.»
او متوجه شده است که کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتيسم و گونه نه چندان حاد آن به نام سندرم اسپرگر، قادر به تشخيص احساسات ديگران نيستند و به طور غريبي مستعد طبقه‌‌بندي کردن بوده و تمرکزي وسواس گونه بر اشيايي چون کليد برق و شير آب دارند .اوتيسم به شدت مردان را مبتلا مي‌کند به همين دليل بارون کوهن در کتاب خود اوتيسم را‌ آينه بزرگنماي صفات مردانه خوانده است.

باز هم تستوسترون

مبناي همدلي کردن و طبقه‌‌بندي کردن در مغز به خوبي شناخته نشده است هرچند به نظر مي‌رسد جايي به نام مغز عمومي ‌وجود داشته باشد، جايي که مدار عصبي به مشاهدات شخصي فرد اختصاص پيدا كرده است. اجزاي اصلي سازنده ‌اين بخش در نيمکره چپ مغز قرار دارند. مراکز کلامي‌زنان نيز در همين ناحيه قرار دارد و بسيار پيشرفته‌تر است. به گفته بارون کوهن، در ابتداي شکل‌گيري مغز، هورمون مردانه تستوسترون، رشد نيمکره چپ را کند مي‌کند و بر سرعت رشد نيمکره راست مي‌افزايد. وي مي‌گويد: «در نتيجه تحقيق روي کودکان يک ساله، با توجه به شرايط دوران بارداري و زايمان به‌اين نتيجه رسيده‌ايم که با افزايش ميزان تستوسترون ارتباط چشمي‌کودک با مادرش کمتر مي‌شود. ارتباط چشمي ‌يا نگاه چشم در چشم، يکي از معمول‌ترين روش‌هاي برقراري ارتباط است و بسيار جالب است که بدانيم ‌اين کار نيز، تحت تاثير عوامل هورموني است. از طرفي فقدان تستوسترون موجب مي‌شود که دختران زودتر از پسران کلمات را بياموزند و اصطلاحا زبان باز کنند.»
منبع:http://www.salamat.com