انسان موجودی است که فعالیت‌هایش را با اراده و اختیار خود انجام می دهد. البته این مطلب در مقاطع مختلف زندگی دارای درجات و شدت‌های متفاوتی است. اما در نگاه کلی و با نظر به برایند زندگی فرد، می توان از تصمیم گیری و انتخابگری انسان سخن گفت. مبنای گزینشگری آدمی در انتخاب و انجام یک عمل، رفع نیاز یا رسیدن به خواست و مطلوبی است. یادگیری نیز مانند سایر اعمال فرد بر اساس پاسخ دادن به نیازها یا رسیدن به خواست‌های فرد انجام می شود. این نیازها، نیازهای کنجکاوانه و یا رفع حوایج عادی فرد را دربر می گیرد. به علاوه، با نظر به اصل تناظر علم با نیازهای آدمی نیز یادگیری باید در شکل مطلوب خود، با نیازهای فردی و اجتماعی یادگیرنده ارتباط برقرار سازد.
 
از این رو، با نظر به مبنای انسان شناختی اراده و اختیار برای نیل به هدف کسب دانش نسبت به پدیده‌ های طبیعی، لزوم فراهم آوردن گزین‌ه‌های مختلف از موضوعات یادگیری و شیو‌ه‌های مختلف ارائه آنها‌‌ مطرح می شود. در این صورت، گستره انتخاب و درنتیجه احتمال مرتبط شدن موضوعی با علایق و نیازهای دانش آموز بیشتر می شود. در یادگیری علوم، دانش آموز باید بتواند بر اساس علایق و خواست‌های خود از میان مواد و موضوعات مختلف یادگیری دست به انتخاب زند. فهم علمی مستلزم کاربرد دانش علمی در موقعیت‌ها و ‌زمینه‌های مختلف است. این بدان معنی است که فرد بتواند دانش و مهارت‌های مورد نیاز خود را برحسب موقعیت و مسئله پیش آمده بازیابی کند و آن را مورد استفاده قرار دهد.
 

توجه به نقش محیط در یادگیری

 محیط مادی و فیزیکی بر یادگیری دانش آموز تأثیرگذار است. البته این تأثیرگذاری چنان نیست که عاملیت و فاعلیت فرد در جریان یادگیری از او سلب شود. نقش محیط آن است که گزینه‌ها و فرصت‌های مختلفی در اختیار فرد قرار می دهد که بر آن اساس، دامنه گزینشگری فرد را وسیع و متعدد و یا تنگ و محدود می کند. محیط با در اختیار نهادن گزین‌ه‌های مختلف، علایق درونی فرد را که برایش زمینه بروز و رشد فراهم آورده، بارور می کند.
 
بر این اساس، اگر محیط یادگیری درس علوم، برخوردار از نمونه‌های مرتبط با مباحث علمی باشد، امکان یادگیری را افزایش خواهد داد. محیط کلاسی برخوردار از نمونه‌هایی از سنگها، کانی‌ها، فسیل‌ها، ماکت‌ها در بحث زمین شناسی؛ گیاهان، دانه‌ها، تصاویر یا ماکت‌هایی از حیوانات، اسلایدها یا مولاژهایی از اعضای بدن در مبحث زیست شناسی؛ عدسی‌ها، آینه‌ها، قرقره‌ها، سطوح شیبدار، فلزات مختلف، بلورهای مختلف، مدل‌هایی از ساختار مولکولی مواد و بسیاری دیگر در مبحث علوم فیزیکی، می تواند محیطی غنی و برانگیزاننده برای دانش آموزان فراهم آورد.
 
محیط یادگیری در مفهوم گسترده آن می تواند علاوه بر تدارک گزین‌ه‌های مختلف و متعدد برای یادگیری، ارتباط و اتصال اهداف و خواست‌های دوردست تر یادگیری را با نیازها و علایق ملموس دانش آموز برقرار سازد. بر این اساس، دانش آموزان می توانند دریابند که مباحث زیست شناسی، زمین شناسی، فیزیک یا شیمی، در آینده شغلی آنان از چه جایگاه یا چه درجه از اهمیت برخوردار خواهد بود. دانش آموزی که در دورنمای ذهنی خود، فعالیت در عرصه‌ها‌‌‌ی فنی و مهندسی را تصور می کند، با علاقه و انگیزه بیشتری دروس مرتبط با این حوزه، نظیر فیزیک و ریاضی را دنبال خواهد کرد. سفرهای علمی با حضور در موقعیتهای علمی - عملی خارج از مدرسه نیز می تواند به منزله بخشی از محیط یادگیری در نظر گرفته شود. این گونه موقعیت‌ها سبب می شوند که دانش آموز تصور مناسب تری از ارتباط مطالب درسی با فعالیت‌های خارج از مدرسه و چگونگی سودمندی آنها‌‌ داشته باشد و به این ترتیب، می تواند یادگیری را در جهت برآوردن نیازهای خود ببینند.
 

تعاملی و انتقادی کردن یادگیری

 با نظر به مبنای انسان شناختی محدودیت‌های آدمی و برای نیل به هدف کسب دانش نسبت به پدیده‌ های طبیعی، یادگیری عمیق مستلزم ارتباط با دیگران است. این ارتباط منحصر به ارتباط دانش آموزان با معلم نیست بلکه ارتباط دانش آموزان با یکدیگر و نیز ارتباط با سایر افراد داخل و خارج از مدرسه را نیز دربر می گیرد. این کوشش جمعی، نیل به یادگیری را در تک تک افراد تعمیق می کند و شکل همه جانبه تری به آن می دهد.
 
رشد و پیشرفت علم و فناوری عمدتا حاصل تلاش گروهی دانشمندان و مهندسان بوده است. این مطلب با تخصصی تر شدن حوز‌ه‌های مرتبط با علم و فناوری، از اهمیتی بیش از پیش برخوردار شده است. پروژ‌ه‌های علمی  و فنی، در گرو تلاش و تقسیم کار جمع زیادی از متخصصان است. توانایی انجام کار گروهی از شاخص‌های مهمی است که مؤسسات و نهادهای حرفه‌ای برای جذب نیرو در نظر میگیرند. دانش آموزان به عنوان کسانی که در آینده باید در گرو‌ه‌های کاری به فعالیت بپردازند، باید توانمندی کار در گروه و برقراری تعامل مناسب با دیگران را داشته باشند. از این رو، دانش آموزان باید توانمندی استفاده از افکار و اندیشه‌های دیگران و افزودن بر عمق و گستره تفکر خویش را در مدرسه بیاموزند و اساسا یادگیری بدون این مؤلفه غنا و گسترش نمی یابد.
 
ارتباط متقابل و تعاملی در یادگیری، علاوه بر عمق بخشیدن به آن، زمینه نقد و اصلاح دریافت‌های افراد را نیز فراهم می آورد. از این جهت، اصل مورد بحث با اصل معرفت شناختی نقد مداوم آموخته‌ها نیز در ارتباط قرار می گیرد. بر این اساس، فرد باید همواره به نقد و اصلاح صورتبندی‌های ذهنی خود و دیگران بپردازد تا راه شناخت واقعیت‌های جهان طبیعت را هموار سازد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی‌ ایران، جلد دوم، خسرو باقری،صص268-265، شرکت انتشارات علمی‌ و فرهنگی، تهران، چاپ نخست، 1389