همفری دیوی






همفری دیوی دانشمند انگلیسی در هفدهم دسامبر سال ۱۷۷۸ در پنزانس انگلیس به دنیا آمد. دیوی پسر ارشد خانواده اش بود كه از طبقه متوسط جامعه بودند. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه گرامر كه در نزدیكی پنزانس بود آغاز كرد و آغاز تحصیلاتش در سال ۱۷۹۳ بود. دیوی هنگامی كه نزدیك داروفروش جراح شاگردی می كرد برنامه خودآموزش شامل الهیات، جغرافیا، هفت زبان و تعدادی موضوعهای علمی برای خود طرح ریزی كرد. به مطالعه فلسفه پرداخت و از طریق آثار نیكلسون و لاووازیه شیمی آموخت. او بسیار مهربان و سرزنده بود و قوه تخیل قوی داشت.
او دوستدار تركیب كردن كلمات برای ساختن شعر بود. همچنین آتش بازی، ماهیگری، دویدن و جمع آوری مواد معدنی از دیگر تفریحات او بود. یكی از عادات و علایقش بود كه یك جیبش را با قلاب ماهیگیری پر كند و جیب دیگرش را با نمونه های سنگ كه جمع كرده بود. او هرگز علاقه قلبیش به طبیعت را از دست نداد. در جوانی بسیار بی ریا و ساده دل بود. او با دیویس ژیلبرت دوست صمیمی بود. بعدها ژیلبرت (رئیس جمهور جامعه سلطنتی) (۳۰-۱۸۲۷) به او پیشنهاد داد كه از كتابخانه اش استفاده كند و به او یك لابراتوار شیمی داد كه در آن دوران بسیار نادر و عالی بودو او در آنجا با طبیعت گرما، نور و الكتریسیته آشنا شد. او در لابراتوار كوچكش گاز نیترواكسید (گاز خنده آور) را آماده و استنشاق كرد و ادعا كرد كه این گاز خواص بیهوش كننده دارد. در سال ۱۸۰۷ او به عنوان منشی جامعه سلطنتی برگزیده شد.

در سال ۱۸۱۵ دیوی لامپ بی خطری اختراع كرد كه نامش را در تاریخ زنده كرد. این دانشمند انگلیسی در فیزیك و شیمی تحقیقات جالب و جامعی كرد. سدیم، پتاسیم، كلسیم،‌ باریم، منیزیوم و استرانسیم را جدا كرد. مطالعاتی در باب گاز خنده آور كرد. در الكتروشیمی بررسی های عالمانه ای كرد. چراغ بی خطری را كه دیوی اختراع كرد خطر انفجار در معادن ذعال سنگ را از بین برد. اگرچه شیمیدانان از زمان درازی احتمال داده بودند كه خاكهای قلیایی اكسید فلزهایی باشند با این حال طبیعت سود و پتاس تا اوایل قرن نوزدهم مورد بررسی قرار نگرفته بود. حتی لاووازیه در این مورد نظر مشخصی نداشت.
او نمی دانست كه جزء اصلی سود و پتاس چیست و حدس می زد كه ازت یكی از اجزای تشكیل دهنده مواد است. به نظر می رسد كه این اشتباه از شباهت میان نمكهای سدیم و پتاسیم با نمكهای آمونیوم مایه گرفته است. امتیاز تعیین این اجزا از آن دیوی است. ابتدا ناكامی عرصه را بر وی تنگ كرده بود به این معنی كه نمی توانست به كمك یك پیل گالوانیك از سود و پتاس فلز استخراج كند. به زودی وی به خطای خودش پی برد و فهمید كه با به كار بردن محلول آبی اشباع شده وجود آب مانع از تجزیه نمكها می شود. در اكتبر سال ۱۸۰۷ دیوی تصمیم گرفت كه پتاس را بی آب ذوب كند و به محض اینكه با این مذاب، الكترولیز را شروع كرد دانه های كوچك مشابه جیوه و دارای جلای فلزی در روی قطب منفی كه در ماده مذاب قرار داشت ظاهر شدند. برخی از دانه ها فوراً به حالت انفجاری سوختند و شعله درخشانی پدید آوردند.
در حالیكه بقیه آنها آتش نگرفتند بلكه كدر شدند و با قشر نازك سفیدی پوشیده شدند. دیوی از تجربه های متعددی كه در این زمینه كرد نتیجه گرفت كه آن دانه ها همان ماده ای هستند كه وی در جستجویش است و این ماده هیدروكسید پتاسیم است كه شدیداً قابل اشتعال می باشد. دیوی آن فلز را به دقت مورد بررسی قرار داد و متوجه شد كه وقتی با آب تركیب می شود شعله حاصل از واكنش، ناشی از سوختن هیدروژن آزاد شده از آب است.
وقتی دیوی بر روی فلز تهیه شده از هیدروكسید پتاسیم بررسی های لازم را انجام داد به فكر جستجو در هیدروكسید پتاسیم افتاد و با به كار بستن همان روش قبلی موفق به جدا كردن فلز قلیایی دیگر شد. در زمان كوتاهی این دانشمند بررسی دقیق خواص پتاسیم و سدیم را به انجام رسانید. برخی شیمی دانان درباره طبیعت عنصری سدیم و پتاسیم تردید داشتند و تصور می كردند كه آن دو تركیبات قلیایی ها با هیدروژن هستند تا سرانجام گی لوساك و تنار به طور قطعی ثابت كردند كه آنچه را كه دیوی به دست آورده است در حقیقت عناصر ساده می باشند.
منیزیم فلزی را نخستین بار در سال ۱۸۰۸ دیوی به دست آورد. وی برای این كار به همان روشی متوسط شد كه برای تهیه سدیم و پتاسیم گرفته بود.
گذشته از این عناصر دیوی موفق به كشف كلسیم- باریم و استرانسیم نیز شد. وی ثابت كرد كه عناصر شیمیایی به عنوان «مواد اصلی» قدرت اسیدی یا قدرت قلیایی عمل نمی كنند و نتیجه گرفت كه خواص شیمیایی تابعی از آرایشهای نسبی و نیز تابعی از تركیبات ماده اند. دیوی نشان داد كه اكسیژو در واكنشهایش با اسید اوكسی موریاتیك هرگز بدون وجود آب تولید نمی شود و این اسید را جزو عناصر قرار داد و آن را «كلر» نامید.
او ماهیت و خواص اساسی ید را روشن ساخت. فقط با كار سه ماهه در مورد گاز انفجاری آتشدمه، تأیید كرد كه عنصر اصلی تشكیل دهنده آن متان است و فقط در دماهای بالا آتش می گیرد. از میان كلیه كسانی كه درباره پیل ولتا كار كرده اند دیوی همواره تیز هوشتر از همه بود. او از آغاز به نظریه واكنش شیمیایی تولید برق معتقد شد و سرانجام ثابت كرد كه در پیلهای برقكافت (الكترولیت) جریان برق تركیبها را به عنصار متشكله خود تجزیه می كند و اجسام جدیدی را با تركیب بوجود نمی آوردو وی همچنین رئیس مؤسسه «گاز درمانی» تامس بدوز در كلیفتن شد. پس از پنج سال كه اولین كتاب شیمی خود را قرائت كرد در «مؤسسه پادشاهی» به تدریس و سخنرانی در شیمی مشغول شد و آنجا را به مركزی برای تحقیقات پیشرفته تبدیل كرد و خود نیز بیشتر حیات شغلیش را در آنجا گذرانید. دیوی در رساله ای قدیمی به نظریه گرمایی (caloric) لاووازیه به علت وارد كردن مواد تخیلی و واژه ذهنی «گرمایی» حمله كرد و نظریه ای پرداخت كه در آن گرما همچون حركت و نور به عنوان ماده انگاشته می شد. به جای واژه «گرمایی» عبارت «حركت رانشی» را پیشنهاد داد.
دیوی سرانجام در ۲۹ مه سال ۱۸۲۹ درشهر ژنو سوئیس درگذشت در حالیكه ۵۱ سال داشت.
منبع:http://www.academist.ir