مسلم بن عقیل
ویژگی های ممتاز یک سفیر عاشورایی
از جمله اسباب و ابزارهایی که دشمنان برای از پا درآوردن یاران و سفیران عاشواریی از آن استفاده می نماید ابزار تهدید و تطمیع است، در این بین نوعاً افراد ترسو و بزدل در برابر تهدید ها قالب تهی کرده و عقب نشینی می نمایند و دنیا طلبان و فریفتگان زخاریف مادی و دنیوی نیز به آلزایمر سیاسی و اجتماعی مبتلا می شوند
از آنجا که هر ساله با برپایی بیرق عزای حسینی، روز و شب اول محرم را به بزرگداشت این سفیر مجاهد و انقلابی اختصاص داده اند در این نوشتار تلاش داریم به برخی از ویژگی های ممتاز این یار صدیق و وفادار امام حسین(علیه السلام) اشاره نماییم.
سفیران حسین(ع) و مرزبانان خورشید
در میان یاران و نزدیکان امام حسین(علیه السلام) چهره های امین و پرتلاشی به عنوان پیک و پیام رسان حضرت، و یا به عبارتی نمایندگان امام و در یک کلام نقش سفیر سید شهیدان(علیه السلام) را برعهده گرفته بودند، از جمله ی این افراد عبارتند از: حنظله بن اسعد شبامی، سلیمان بن رزین، عبد الله بن یقطر حمیری، عمرو بن قرظه انصاری، قیس بن مسهر صیداوی، و سردار تنها جناب مسلم بن عقیل(علیه السلام)،[1] که در این نوشتار به گوشه ای از فضایل و کمالات دینی و اخلاقی این اسوه مقاومت و ولایت مداری اشاره خواهیم داشت.
ویژگی های ممتاز یک سفیر عاشورایی
1-ایمان و یقین راسخ به آرمان های انقلابی
وقتی تاریخ زندگانی این سفیر انقلابی را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم به یکی از زیباترین و برجسته ترین عناصر موفقیت ایشان دست خواهیم یافت، عنصر و ویژگی از جنس ایمان و یقین به آرمان و اهداف آسمانی و خدایی، ایمان و یقینی که موجب شد مسلم بن عقیل از جمله افراد پیشتاز در مسیر عملیاتی کردن اوامر و نواهی ولی امر مسلمین باشد و در این مسیر ذره ای به خود شک و تردید راه ندهد، او هنگام خروج امام از مدینه به سوی مکه، بدون هیچ شک و تردیدی دعوت سید الشهدا(علیه السلام) را اجابت نمود به طوری که نه تنها خود، بلکه فرزندان(عبد الله و محمد) و برخی از خویشان نزدیک خود را با این قافله همراه کرد. این در حالی بود که بر اساس اسناد و مدارک روایی اصحاب و یاران حضرت با مخاطرات سخت و پیچیده کربلا آشنا شده بودند.[2] مسلم دقیقاً می دانست در مسیر دوستی و ولایت مداری شهد شیرین شهادت را خواهد نوشید، اما نمی دانست که کی و کجا به این افتخار نائل خواهد شد.[3]در واقع راز ماندگاری سفیران عاشوارایی همچون مسلم بن عقیل، برخورداری از عنصر وفاداری عزت مداری و شهادت طلبی است. این عناصر ارزشمند موجب ناامیدی دشمن و مأیوس شدن او از نفوذ در یاران صدیق و وفادار جریان انقلاب می شود.
2- بی باکی و عدم ترس از هیمنه دشمن
کم نیستند افرادی که به محض حضور در کشورهای غربی و اروپایی و مشاهده هیمنه و قدرت آنها قالب تهی کرده و تمام دستآوردها و توانایی های خودی را فراموش می کنند و با بزدلی و ترس رویکرد منفعلانه و محافظه کارانه از خود نشان می دهند، اگر اندکی به سیمای درخشان مسلم بن عقیل در نهضت حسینی(علیه السلام) دقت و تأمل نماییم متوجه می شویم که از جمله خصوصیات بارز و ممتاز این سفیر انقلابی شجاعت و عدم ترس و بزدلی در برابر سپاه تا دندان مسلحه اموی بود. حضور او در فتوحات شمال آفریقا به خوبی گواه بر شهامت و شجاعت او پیش از سال 61 هجری دارد، مسلم بن عقیل(علیه السلام) همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت.[4] زمانی که یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد را به عنوان والی کوفیان منصوب کرد، بسیاری از مدعیان دوستی و طرفداری امام حسین(علیه السلام) قالب تهی کرده و عهد و پیمان خود را با ولی امر مسلمین به فراموشی سپردند، این در حالی بود که مسلم بن عقیل با رشادت و شجاعت تمام و بدون هیچ ترس و واهمه ای به دنبال روشنگری و دعوت کوفیان به پاسداری از حریم ولایت و امامت بود.گوشه ای از شجاعت و دلیر مردی مسلم(علیه السلام) را می توان در قصر ابن زیاد مشاهده کرد، تاریخ نویسان نقل کرده اند: زمانی که مسلم(علیه السلام) را به قصر بن زیاد بردند، او به ابن زیاد سلام نکرد، یکی از نگهبانان به او اعتراض کرد چرا بر امیر سلام نمی کنی؟ مسلم(علیه السلام) پاسخ داد: او رئیس و فرمانده من نیست که شایسته سلام باشد سپس ادامه داد: السلام علی من اتبع الهدی و خشی عواقب الردی و اطاع الملک الاعلی؛[5]سلام بر کسی که راه هدایت را پیروی کرد و از عاقبت کجروی ترسید و خداوند را اطاعت نمود».
3-عبودیت و بندگی حق تعالی
مردان خدا در میدان پیکار حق علیه باطل، پیش از مقابله با دشمن و ایستادگی در برابر او متوجه دشمن درونی خود بوده از این رو با عبودیت و بندگی حق تعالی به دنبال تعالی و پرورش روح خود می گردند، این مهم یادآور این موضوع است که عبودیت و بندگی حق تعالی و پرورش روح با رویکرد توحیدی یکی از مهم ترین و اصلی ترین خصوصیات و ویژگی های سفیران عاشورایی است. موضوعی که به خوبی در سبک و سیاق زندگی سفیر امام حسین(علیه السلام) به شهر کوفه نمایان بود و جلوه ای از عبودیت و بندگی را به رخ عالمیان کشاند.منابع تاریخی گوشه ای از این سجیه توحیدی مسلم بن عقیل را این چنین به تصویر کشیده است: «وقتی ابن زیاد ملعون، از قاتل مسلم بن عقیل پرسید: هنگام قتل مسلم(علیه السلام) چه می گفت: « مسلم (علیه السلام) وقت قتل دائماً در حال تسبیح و تکبیر و تهلیل پروردگار بود و از او طلب آمرزش می کرد».[6] سید بن طاووس نیز در کتاب لهوف نحوه ارتباط «مسلم» با خدا را در لحظه شهادتش این چنین گزارش می کند: «ابن زیاد، بکیر بن حمران را مأمور نمود که مسلم را بر بام دارالاماره ببرد و به قتل برساند. مسلم(علیه السلام) در بین راه تسبیح خدا می گفت و از خداوند طلب آمرزش می کرد و درود بر رسول خدا(صلی الله و علیه اله) می فرستاد».[7]
4-وفاداری، عزت مداری و شهادت طلبی راز ماندگاری
افرادی همچون مسلم بن عقیل(علیه السلام) نه تنها در سال 61 هجری بلکه پیش از آن به همگان ثابت کردند که مرد میدان شهادت طلبی در مسیر دفاع از حق و ولایت هستند و در این مسیر با وفادار بودن به امام و ولی خود، دست رد به پستی و زبونی در برابر دشمن می زنند، در واقع راز ماندگاری سفیران عاشواریی همچون مسلم بن عقیل(علیه السلام)، برخورداری از عنصر وفاداری، عزّت مداری و شهادت طلبی است. این عناصر ارزشمند موجب ناامیدی دشمن و مأیوس شدن از نفوذ او در یاران صدیق و وفادار جریان انقلاب می شود، موضوعی که به خوبی در سیره و منش یاران عاشواریی امام حسین(علیه السلام) به منصه ظهور رسیده است.
5-آخرت گرایی و بیاعتنایی به زخارف مادی و دنیوی
از جمله اسباب و ابزارهایی که دشمنان برای از پا درآوردن یاران و سفیران عاشواریی از آن استفاده می نماید، ابزار تهدید و تطمیع است، در این بین نوعاً افراد ترسو و بزدل در برابر تهدید ها قالب تهی کرده و عقب نشینی می نمایند و دنیا طلبان و فریفتگان زخارف مادی و دنیوی نیز به آلزایمر سیاسی و اجتماعی مبتلا می شوند و آرمان های مقدس و الهی را به فراموشی می سپارند و به دنبال آرزوی های دنیوی خود می شتابند. در داستان غمبار مسلم بن عقیل(علیه السلام) نیز شاهد هستیم که وقتى ابن زیاد، هانى را زندانى کرد، مسلم بن عقیل(علیه السلام) با تعدادى از مردم کوفه، به سوى ابن زیاد آمد و او را در کاخش محاصره کرد و راه نفس کشیدنش را بست و ابن زیاد، از ترس، درها را بست تا این که مأمورانى را فرستاد و مردم را تطمیع و تهدید کردند و آنان را از اطراف مسلم بن عقیل(علیه السلام)، دور ساختند. مردم هم از او کنار کشیدند و بیشترشان، پراکنده شدند و تعداد اندکى با وى ماندند. او هم به ناچار، برگشت، و شد آنچه شد.[8]پی نوشت ها:
[1]. چهره ها در حماسه کربلا، محمد باقر پور امینی، انتشارات بوستان کتاب، ص 162.
[2]. ر.ک: نفس المهموم، ص 65.
[3]. ر.ک: سفر سرخ، مسلم بن عقیل، مجید مسعودی، ص 31.
[4]. ر.ک: واقدی، فتوح الشام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج۲.
[5]. شهید مسلم بن عقیل ص 143، به نقل از طریحی.
[6]. مروج الذهب ج 3 ص 73.
[7]. سید بن طاووس، لهوف، ص77.
[8]. دانشنامه امام حسین «علیه السلام» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج3، ص342.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}