با حلول ماه حزن و عزای اهل بیت(علیهم السلام) آهسته آهسته صدای کاروانی بهشتی به گوش می رسد، کاروانی که پیام آور بیداری و اصلاح جامعه اسلامی  و نوید بخش پیروزی حق در برابر ظلم و جور زمان است. همراهی و مصاحبت با این قافله نجابت بخش در طول تاریخ یکی از موضوعات و مسائلی است که فکر و ذهن اندیشمندان و مصلحان جامعه بشری را به خود جلب کرده است، هر چند در طول تاریخ افرادی تلاش داشته اند خود را به این کاروان آسمانی کربلا ملحق نمایند، ولی با این وجود، عدم بستر سازی مناسب روحی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی مانع پیوستن آن ها به کاروان حسینی شده است.

اگر برخی از پارامترهایی که در سال 61 هجری مانع پیوستن برخی به قافله حسینی شد را مورد ارزیابی و واکاوی قرار دهیم اذعان خواهیم داشت، همان موانع در عصر جدید نیز می تواند به عنوان زنگ خطری برای جا ماندن و محروم شدن از کاروان عاشواریی باشد. در این نوشتار تلاش داریم برخی از پارامترهایی را که مانع همراهی و همسفری با کاروان سالار و سرور شهیدان می شود را مورد بررسی قرار دهیم و پرده از رمز و راز شقاوت کوفیان و یزیدیان زمان برداریم.  

 
کاروانی بهشتی و نجات بخش در گذر تاریخ

با اندکی تحقیق و مطالعه در منابع و متون اسلامی به خوبی متوجه نجات بخشی کشتی نجات کاروان حسینی می شویم، کشتی نجاتی که سرمنشأ حیات واقعی و ضامن بقاء، سلامت و سعادت حیات مادی و معنوی افراد بوده است. «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَلَى یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحٌ هَادٍ وَ سَفِینَةُ نَجَاة ؛[1] حسین بن علی در آسمان عظمتش از زمین بیشتر است. در طرف راست عرش نوشته‏ اند: حسین مصباح هدایت و کشتى نجات است‏».
 

بازخوانی پرونده جاماندگان از کاروان کربلا 

نهضت و حماسه عاشورا را می توان از جهات مختلفی مورد بررسی و واکاوی قرار داد، یکی از ابعاد درس آموز و واقعه تلخ عاشورا، بررسی شاخص های منفی و شخصیت های جهنمی است که نه تنها  توفیق حضور و مصاحبت با امام معصوم(علیه السلام) را نداشتند، بلکه روحیه ددمنشانه و شیطانی آنها موجب ایستادگی و مقابله در برابر جبهه حق شد.[2]چهره هایی همچون، سلیمان بن صرد خزاعی، شریح بن قاضی، عمر سعد، ساربان امام، عمر بن حجاج، شبث بن ربعی، شمر بن ذی الجوشن، ...


رمز و راز شقاوت کوفیان و جاه ماندن از کاروان عاشورا

1-ترس، بزدلی و فرار از مرگ
با بررسی وقایع سال 61 هجری و علل و عواملی که باعث ارتجاع و فاصله گرفتن بسیاری از افراد  از حق و حقیقت شد می توان به مؤلفه های پیچیده و تکرار شونده ای در طول تاریخ اشاره کرد؛ بدون شک یکی از تأثیر گذار ترین علل جا ماندن از کاروان بهشتی کربلا ترس و بزدلی در مواجه با خطر بود، این مؤلفه و شاخص تأثیر گذار در شقاوت و بدبختی را به خوبی می توان در ساعات اولیه منصوب شدن ، عبیدالله بن زیاد  به ریاست کوفه مشاهده کرد، چرا که با نصب او بسیاری از کوفیان که تا پیش از آن داعیه دار ولایت مداری و پشتیبانی از ولی امر مسلمین بودند از ترس جان نه تنها عهد و پیمان خود را با امام خویش به فراموشی سپردند، بلکه با بزدلی و ترس سفیر مجاهد و با تقوای او یعنی مسلم بن عقیل را در کوچه های کوفه تنها و بی یاور رها کردند.
 
و یا اینکه در احوالات عمر بن سعد به خوبی اذعان به ترس از ویرانی دنیا نقل شده است: برخی منابع نقل کرده‌اند که امام به او[عمر بن سعد] فرمود: آیا از خدا نمی‌ ترسی که با من می‌ جنگی در حالی که می‌ دانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و نزد من بیا تا مقرب درگاه الهی شوی. عمر سعد گفت: از آن می‌ ترسم که خانه‌ ام را خراب کنند. امام فرمود: من برای تو خانه‌ ای مهیا می‌کنم. عمر گفت:‌اموالم را می‌ گیرند. امام فرمود: من بهتر از آن را به تو می‌ دهم. عمر سعد ساکت شد و جوابی نداد.[3]
 
به اذعان محققان و اخلاق پژوهان ترس به عنوان یکی از اساسی ترین رذایل اخلاقی است که در صورت عدم مدیریت و راهبری صحیح می تواند انسان را از بسیاری از مواقف و موقعیت های اساسی محروم سازد، در مقابل ترس و بزدلی شجاعت و بی باکی قرار دارد که مؤلفه و معرف اصلی یاران دلیر امام حسین(علیه السلام) به شمار می آمد: «اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشکر دشمن‏] براى (حمله به) شما اجتماع کرده ‏اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست».[4]
 
2-مصلحت اندیشی و منفعت طلبی
همواره لذات آنی و زودگر دنیوی مانع تفکر و انتخاب صحیح در موقعیت های حساس بوده است. از دیر باز بسیاری از افراد هنگام مقایسه و قرار گرفتن بر سر دو راهی های زندگی، راه خوشبختی و مسیر صحیح زندگی را گم کرده اند و از موقعیت های برتر انسانی و روحانی عقب مانده اند موضوعی که به کرات در فرهنگ و اندیشه اسلامی به آن توجه شده و همگان را از خطرات احتمالی آن برحذر داشته است. به اذعان رهنمودهای قرآنی برگزیدن دنیا و فراموش کردن آخرت مانع دست یابی به حیات طیبه و الهی بوده است؛ کما اینکه باری تعالی در این خصوص فرموده است: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏؛[5] ولى شما زندگى دنیا را مقدم مى‏ دارید، در حالى که آخرت بهتر و پایدارتر است‏» چهره منفور و جهنمی عمربن سعد یکی از بهترین شاهد مثال های تاریخ کربلا است که به بهای دست یابی به گندم و حکومت ری نام خود را در زمره ی شقی ترین افراد روی زمین ثبت و ضبط کرد.[6]
 
3-بی مبالاتی در تغذیه حلال و مبتلا شدن به مال حرام
منابع و معارف اسلامی به روشنی یکی از عوامل شقاوت و نگون بختی افراد را از مسیر حق بی مبالاتی در تهیه مال و دارایی معرفی کرده اند. مال حرام همچون سم مهلکی است که روح و روان انسان را به سوی تباهی و گمراهی سوق می دهد، و موجب کوری و انتخاب صحیح در موقعیت های حساس می شود، شومی و اثرات مخرب مال نامشروع به گونه ای است که نه تنها افراد را به تنهایی بلکه می تواند نسل های بعدی ایشان را نیز تحت تأثیر آثار شوم و زیان بار خود قرار دهد، تأثیر مال حرام در نگون بختی افراد موضوعی است که در فرهنگ سخنان امام حسین(علیه السلام) نیز به خوبی به چشم می خورد به طوری که در منابع روایی از حضرت خطاب به سپاه یزیدیان این چنین نقل شده است: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ؛[7]شکم هایتان از حرام پر شده و بر قلب هایتان مُهر خورده است».
 
4-بی بصیرتی و فقدان قدرت تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی
بی بصیرتی و پایین بودن سطح نگرش دینی و اجتماعی به مباحث سیاسی موجب می شود کسانی که دیروز در صف انقلابیون و داعیه داران ولایت مداری قرار بودند به یک باره رنگ باخته و باطن پوشالی و سست خود را هویدا نمایند، «عَمرو بن حَجّاج مَذحِجی زُبَیدی» کسی بود که هر چند پیش تر در زمره ی حامیان امام حسین(علیه السلام) قرار داشت و خطاب به حضرت در نامه ای این چنین نگاشته بود، و حضرت را به کوفه دعوت نمود،[8] ولی با غلبه و سیطره سپاه عبید الله بن زیاد در زمره چهره های منفور تاریخ کربلا قرار گرفت، وقاهت و بی شرمی او در صحرای کربلا به جایی رسید که در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) را خارجی و یزید را امام معرفی کرد. و مردم را به جنگ با آن حضرت تحریک می‌کرد که با واکنش امام حسین(علیه السلام) روبه‌رو شد.[9]

عدم درک صحیح از جبهه نبرد موجب محروم شدن از کاروان کربلا می شود، موضوعی که نشأت گرفته از بی بصیرتی افراد است و ریشه در فقدان قدرت تحلیل صحیح مسائل روز دارد، در سال 61 هجری افرادی همچون عبد الله بن عباس ها، عبد الله بن جعفر ها که در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند، ...نمی دانستند آن سرزمینی که باید از آن دفاع بشود و آن نقطه ای که باید برایش فداکاری بشود کجاست در مدینه نشستند و به امید اینکه چهار تا مسئله بگویند از کاروان حسینی(علیه السلام) جا ماندند. امروزه هم کم نیستند افرادی که با داشتن سابقه های روشن دینی و علمی درک صحیحی از جهان پیرامون خود ندارند و با کج سلیقگی و عدم تحلیل صحیح مسائل باعث گمراهی و انزوا طلبی جمع کثیری از آحاد جامعه می شوند.[10]
 
پی نوشت ها:
[1]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، ص400.
[2]. محمد باقر پور امینی، چهره های در حماسه کربلا، ص 237.
[3]. ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۲-۹۳.
[4]. سوره مبارکه آل عمران، آیه 173.
[5]. سوره مبارکه اعلی، آیه 16و17.
[6]. خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۹۵۷م، ج۱، ص۲۴۵.
[7]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏45، ص8.
[8]. طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۳؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۴۰.
[9]. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۵؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷.
[10]. آفتاب در مصاف، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، ص 109.