چالش ها در سينماي ايران

نويسنده: ح حامد





مقدمه: طرح چند سئوال

آيا سينماي ما دربحران قرار دارد؟! وضعيت نابسامان سينماي ما حاصل چيست؟! آيا به راستي در سينما به بن بست رسيده ايم؟! چالش هاي سينماي ما کدام است؟ ريشه ي اين چالش ها در چيست؟ پاسخ و راه حل آنها از چه طريقي بدست مي آيد و چگونه مي توان از نتيجه بخش بودن آن اطمينان حاصل نمود؟! بر فرض تعريف نقاط ضعف، زمينه هاي قابل بهبود نيز تهديد هايي که سينماي ما با آن روبروست. چگونه مي توان جايگاه وميزان تاثير واقعي هر يک از آن عوامل را ارزيابي کرد و به همان ميزان به راه حل هاي آن انديشيد؟! يک رابطه غيرعلمي ولي کاربردي که در اکثر موارد درست بوده است فرمول تقريبي 20-80 است. بدين معنا که بطور معمول 0/020 از مشکلات کليدي هستند و حل اين0/020 مي تواند 0/080 از مشکلات را برطرف نمايد.
کدام يک از مشکلات سينماي ما در اين محدوده مي گنجد؟ درست است که سينماي ما دچار مشکلات زيادي است. اما ابتدا کدام مشکل را بايد حل نمائيم تاگره اين کلاف سر درگم باز شود و ديگر تهديدات و نقاط ضعف به صورتي اصولي خود را نشان داده و چون حلقات يک زنجير پي در پي و به صورتي پيوسته باز شوند، تا سينماي ما مخاطب قهر کرده و يا جدا گشته خود را يافته. بازخواني نموده و ايشان را گرد خود آورد. از ديگر سو مخاطبين جديد، اطمينان حاصل نمايند که اين سينما همان سينماي مورد انتظار آنهاست که با فرهنگ، دين، دردها، شادي ها مشکلات، شکست ها، پيروزي ها، افتخارات، آرمان ها و دغدغه هاي آنها هم مسير و بلکه پيشرو و راهبر است و درکنار آنها و حتي پيش از آنها به دغدغه هايشان مي انديشد و به عنوان يک راوي و بلکه برتر از آن به عنوان يک راهنما ومعلم در کنار و همراه آنان است.
متاسفانه وقتي به نظرات و ديدگاه هاي صاحب نظران، منتقدان، اصناف سينما؛ مخاطبان و مديران و مسئولان سينماي کشور مي نگريم هر يک از منظر خود ريشه‌ي مشکلات امروز سينما را در عاملي خاص مي بينند که با ديگر نظرات همخواني ندارد. حتي نظر يک فرد در مقاطع مختلف زماني و يا جايگاه هاي مختلف کاري يکسان نيست! فردي به عنوان تهيه کننده در جايگاه مديريت قرار مي گيرد، نظراتش با روز قبل متفاوت مي شود، مدير کلي کنار مي رود و به عنوان تهيه کننده ويا کارگردان ادامه‌ي کار مي دهد نظراتش دگرگون مي شود و سخناني نامنصفانه مي گويد. تهيه کننده اي سالها در مقام تعيين زمان و گروه اکران براي فيلم هاست، به گونه اي سخن مي گويد که گويا هيچ اشکالي در تصميمات نيست و بهترين تصميم ممکن اخذ شده است. پس از چندي که نوبت سواري اين اسب به ديگري رسيد و بر اساس روال هستي، جايگاهش را به ديگري مي سپرد چنان درنقد وضعيت موجود سخن مي گويد که گويي سخن و عملکرد گذشته او در ذهن هيچ کس نيست. آن يک به دنبال پستي دولتي است، دم از همراهي مي زند و چون از رسيدن به آن نااميد مي شود خاک نظارت را به توبره مي کشد!
در اين سخن هاي گوناگون، سخن راست را چگونه مي توان شنيد و چگونه مي توان باور مخاطب را درمطالب ارائه شده ايجاد نمود؟! راستي آزمايي سخن چگونه صورت مي پذيرد. خصوصاً در حيطه‌ي سينما که با فرهنگ و امور کيفي عجين است. بديهي است که کيفيت را چون کميت نمي توان سنجيد. براي سنجيدن کيفيت بايد معيارها و شاخص هايي تعريف نمود که پيش از هرگونه سنجش، توان تبديل کيف به کم را داشته باشد. اين شاخص ها و يا معيارها کدامند که اگر در منظر هر فردمنصف و بي غرضي قرارگيرد منظور و محتواي کلام گوينده و يامنتقد راتصديق و تاييد نمايد!
از اين روي معتقديم که در نقد وضعيت امروز سينما و اولويت بندي مشکلات و يا تهديدات و نقاط ضعف آن و ارائه‌ي راه حل ها، پيش و بيش از هر چيز ديگر به روشي علمي و منطقي نيازمنديم که تاثير غرض ورزي و يا طرح منافع شخصي در بيان مطالب و يا نتيجه گيري هاي حاصله را به حداقل برساند. نه جايگاه شخصي گوينده ونه سوابق و نه دوستي ها و باندبازي هايي که متاسفانه در سينماي ما کم نيست - در آن تاثير نداشته باشد. پس از آن است که ما به انصاف، تسلط بر حيطه مورد بحث و احترام متقابل و پرهيز از نقد شخصيت بجاي نقد آرا محتاجيم.
اما به نظر صاحب نظران چالش هاي سينما در حال حاضر چيست؟!
اين چالش ها بسيارند و هر کس از منظر وظن خود موضوعي را مهم و در جايگاه نخست مي داند. برخي از اين مطالب ممکن است درست يا غلط باشد و يا حداقل جايگاه و اولويت و يا شموليتش قابل بحث باشد. به هرحال با نظرات متفاوت و گاه متضاد روبرو هستيم.

1. مديريت

برخي بخش عمده اي از عقب ماندگي در سينماي امروز را به مديريت سينما منصوب مي نمايند. به نظر اين عده مديران سياسي انتخاب مي شوند و داراي صلاحيت و توانايي لازم براي جايگاه خود نيستند. حتي اگر هنرمندهم باشند باز انتخابشان سياسي بوده است. ما در اينجا بدون اينکه قصد نقد سخن هر يک ازصاحب نظران را داشته باشيم به نقل برخي از مطالب بدون ذکر نام گويندگان و صاحب نظران محترم اقدام مي نمائيم و مجدداً يادآوري مي نمائيم که طرح اين سخنان به معناي تاييد آن نمي باشد. چه بسا استدلال ها و نظراتي که با اغراض شخصي توام بوده و از اعتبار اجرايي ديگر تبعات منفي را در بر دارد و گوينده را از انصاف در بيان دور و به افراط يا تفريط مي کشاند. آنجا که انصاف نباشد سخن ها را اعتبار چنداني نيست. با اين حال به دور از هرگونه پيش داوري برخي از مطالب را بدون ذکر نام نويسندگان محترم ذکر مي نمائيم تا در داوري نهايي به اشتباه نرويم و از نکته اي فروگذار نکرده باشيم.
«مديران سينما، مهم ترين چالش به شمار مي آيند. سينما صرفاً بر پايه کارگردان، بازيگر و ديگر عوامل و عناصر فيلم بنا نشده است. بخش عمده اي از توسعه يا عقب ماندگي در صنعت سينما به مديريت سينما در جامعه بر مي گردد.»
«اين مديريت سينما در کشور است که با اخذ سياست هاي خاص سينمايي، بسترهاي رشد و توسعه يا رکود و بحران اين صنعت را فراهم مي کند.» «... اين عامل بيش از آن که به مخاطب مربوط شود (که البته به فرهنگ عمومي جامعه نيز بر مي گردد) به ضعف مديريت فرهنگي کشور بر مي گردد.»
در واقع عامل دومي که وضعيت کنوني سينماي ايران را رقم زده است، مديريت سينماي کشور است که به جاي داشتن ساختاري فرهنگي، زير سايه‌ي سياست قرار گرفته است و حيات مستقلي ندارد. تصوير غلط از سينما نزد برخي مديران سينمايي موجب شده تا افسار سياستگذاري سينمايي به جاي فرهنگ در دستان سياست بيفتد و در نتيجه، هويت فرهنگي سينما در پس بازي هاي سياسي مخدوش شود.
عدم حمايت هاي مالي از سينماگران، کمبود وضعيت نامناسب سينماهاي کشور، سياستگذاري هاي غلط و مقطعي بخشي از عملکرد اين مديريت در سال هاي اخير است که نتيجه آن اوضاع ورشکسته و بحران زده ي کنوني سينماست.
متاسفانه سياست زدگي يا سياست سالاري در عرصه ي فرهنگ همواره به ضرر فرهنگ جامعه ي ما منجر شده و در اين ميان، سينما به دليل دامنه ي اثرگذاري و به اصطلاح در چشم بودن بيشتر در چنبره ي سياست قرار گرفته است.»
«... سينماي امروز ايران مانند گنجشگي مي ماند که قابليت دل سپردن به آسمان را ندارد و با اين بال ها و خوراک ضعيف طبيعتاً روز به روز توانش را بيشتر از دست خواهد داد و اگر ما مي خواهيم اين توان را افزايش دهيم طبيعتاً بايد در همه‌ي ابعاد و زمينه ها خلاقيت لازم صورت گيرد از جمله در اصلي ترين بخش يعني مديريت سينما که متاسفانه جاي خودش را تنها به توليد چند فيلم سفارشي داده است.»

2. استراتژي

برخي ديگر ازصاحب نظران چالش اصلي سينماي ايران را نبود يک استراتژي کلي بر سينماي ايران حاکم نگردد و تمامي راهبردها و فرايندهاي جزئي از آن نشات نگيرند ما همچنان دچار سردرگمي و نابساماني هستيم. برخي از اين صاحب نظران معتقدند:
«... و به همين دليل ما در هردو جبهه‌ي داخلي و بين المللي به نوعي شکست را متحمل شده ايم... يکي از مهمترين دلايل اين است که مديريت فرهنگي ما درحوزه ي سينما اساساً استراتژي خاصي نداشته است و هنوز هم فاقد استراتژي است که به اعتقاد من با روند کنوني در آينده نيز استراتژي خاصي نخواهد داشت چرا که تاکنون تنها مقام معظم رهبري در تبيين رويکرد کلي نظام فرهنگي در مورد سينما به اظهار نظرپرداخته اند.
... فقدان استراتژي فرهنگي سينماي ايران را دچار معضل فعلي کرده است ...»
«... و متاسفانه ديگر اين قضيه نيز فراموش شده است و استراتژي مديريت سينما به هم ريخته و آشفته است.»

3. مخاطب

برخي ديگر از صاحب نظران چالش اصلي سينماي ايران را بحران مخاطب مي دانند. گرچه آمارها نيز نشان دهنده ي افت بسيار زياد تعداد مخاطب نسبت به روزهاي اوج بازديدکنندگان در سال هاي پس از انقلاب را نشان مي دهد. بنا برآمار اوج تعداد تماشاگران سينما متعلق به سالهاي 73 تا 75 است که بالغ بر 55 حدود ميليون نفر در سال مي گرديد. اين تعداد عليرغم اينکه در سال هاي اخير افزايش يافته ولي در حال حاضر به نزديک 17 ميليون نفر رسيده است که حتي کمتر از يک سوم سالهاي شکوفايي سينماي ايران است! ايشان معتقدند:
«... از سوي ديگر سينما به عنوان يک مديوم و ژانر رسانه اي بدون مخاطب، هويت ندارد يا اين که موجوديت آن به خطر مي افتد و تهديد مي شود.
«... سينماي ايران در حال حاضر از اين دو جايگاه تهديد شده و دچار بحران است؛ بحران مخاطب و بحران مديريت فرهنگي»
«سطحي نگري در بدنه‌ي مخاطبان سينماي ما، آزاردهنده است.»
«... بنابراين در اثرهمين روند از اوايل دهه‌ي 80 سينماي ايران با کاهش چشمگير مخاطب مواجه شد واز نظر بازار جهاني نيز به شدت افت کرديم که طي سال هاي اخير تنها با يکي دو فيلم درجشنواره هاي مهم حضور داشتيم و بعد ازآن تنها يکي دواسم آن هم تنها به واسطه‌ي اسم خودشان نه به لحاظ کيفيت آثارشان در جشنواره هاي بين المللي حضور داشتند.»

4. اختلافات درون خانواده ي سينما

برخي ديگر از صاحب نظران چالش اصلي سينماي ايران را اختلافات دروني سينما از خانه‌ي سينما تا اختلافات موجود در داخل يک صنف خاص مي دانند. چنانچه اين اختلافات حل شود و اختلاف و تضاد به وحدت تبديل شود عقل جمعي و مصالح عمومي راه نجات سينماي ما را نشان خواهد داد. راه حل درفردو يا جايگاهي است که بتواند به عنوان مرجع مورد قبول و اطمينان و مرضي الطرفين اهالي سينما ريش سفيدي کندو مشکلات را به تدبير و دانش حل نمايد.
«... اختلاف هاي موجود درشوراي صنفي نمايش مانع از آن مي شودکه وضعيت اکران فيلم ها به شرايط طبيعي خود بازگردد».
«... شوراي صنفي نمايش با توجه به اختيارات گسترده اش در زمينه‌ي برنامه ريزي اکران فيلم هاي سينمايي از يک سو و اهميت اکران فيلم در سينما و امکان محدود اکران در سينماي ايران از سوي ديگر، همواره چالش هاي بسياري را به همراه داشته است ...»
«... تجربه ثابت کرده است که تدوين آيين نامه ها بويژه در حوزه ي اکران بدون در نظر گرفتن صنوف ذينفع در اجرا عقيم مانده و مناسبات رايج در اين عرصه نيز دستخوش تغيير و به نوعي معطلي مي شود...»
«... عمده اختيارات شوراي صنفي نمايش تا سال ها در اختيار اتحاديه ي تهيه کنندگان سينماي ايران قرار داشت. اين مسئله بارها مورد انتقاد گروه هاي مختلف سينماگران قرار گرفت. معترضان معتقد بودند به اين شکل هر تهيه کننده حاضر درشورا تلاش خود را متوجه اکران فيلم خودش مي کند و به اين ترتيب حق اکران از برخي فيلم ها گرفته مي شود و يا شرايط نامناسب نمايش نصيب آن ها مي شود. .. اما در اين مقطع نيز اعتراض ها از سوي اعضا و مسئولان اتحاديه ي تهيه کنندگان آغاز شد.
«... به عقيده‌ي صاحب نظران، بي اعتنايي تدوين کنندگان آيين نامه ي اخير به منافع برخي صنوف همچون سينماداران و دامنه دار شدن اختلاف صنوف تهيه کنندگان و اصرار کانون کارگردانان بر کرسي نشاندن عقايد و نظراتشان در شوراي صنفي نمايش، اوضاع را در اين عرصه پيچيده و دشوار ساخته است...»
«... چند دستگي و سهم خواهي گروهي بدون در نظرگرفتن منافع عمومي سينما به اين هنر- صنعت صدمه مي زند...»
«... تفويض برخي اختيارات حوزه ي اکران فيلم ازسوي اداره ي ارزشيابي و نظارت بر سينماي حرفه اي به شوراي صنفي نمايش که به قصد تقويت جايگاه صنوف سينمايي و بخش خصوصي در اين فرآيند صورت گرفت. نبايد به تجربه اي تلخ و يا زمينه اي براي بازگشت امور در قالب گذشته بدل شود ...»
«... تشديد اختلافات و تشکيل نشدن شوراي صنفي نمايش در خانه‌ي سينما و ساز ناکوک سينماداران بر برائت جستن از آيين نامه ي اکران فيلم در سال جديد به دليل آنچه ناديده گرفتن منافع و نظارت آنها در تدوين اين دستورالعمل عنوان شده و چند پارگي صنف تهيه کنندگان، اداره‌ي ارزشيابي و نظارت را پس از مدتي نظاره گري به واکنش واداشته است.
«... خانه‌ي سينما بامديريت جديدش درصدد حذف تهيه کننده و توليد کننده از چرخه‌ي سينماي ايران است.»
«... شورايعالي که قرار بود پيوند دهنده و وحدت آفرين باشد و به حل مسائل و مشکلات تهيه کنندگان و توزيع کنندگان بپردازد به محلي براي ايجاد تفرقه، انشعاب؛ جداسازي و نهادينه کردن اختلافات تبديل شد و در مدت باصطلاح حيات اين شورا برخلاف ادعاهاي غيرواقعي و خلاف نه تنها هيچگونه اقدام مثبتي انجام نشد بلکه همکاران ما بشدت از ناحيه‌ي اين شورا زيان و خسران متحمل شدند و انحلال آن موجب خشنودي آنها گرديد ....»
«... خانه‌ي سينما باآگاهي از مسائل و مباحث و خواستگاه هاي متنوع و گاه متعارض تهيه کنندگي در سينماي ايران، که اينک به چند گروه تقسيم شده اند ... طي دو سال گذشته کوشيده است تا اين گروه هاي متکثر معارض را در زير چتري واحد گرد هم آورد تا شاهد شکل گيري صنف تهيه کنندگان باشد امري که سوگمندانه تاکنون به انجام نرسيده است. ... خانه‌ي سينما بر اين باور است که براي قدرت بخشيدن به فعاليت صنفي مي طلبد که اظهار نظرهاي مشفقانه در راستاي تقويت فعاليت ها و جريان هاي صنفي (در برابر نيروهاي مدافع تصدي گري دولت) نخست بطور مکتوب به مراجع ذي صلاح اعلام و ازاظهار نظرهاي رسانه اي نظير آنچه در دو هفته‌ي اخير شاهدش بوديم و برخي از آنها ناشي از تعلقات غريزي ودور از تربيت اجتماعي بود. دوري گزيده شود... اينک که عليرغم تلاش هاي دو ساله اين خانه و معاونت محترم امور سينمايي امکان حصول اجماع و وفاق براي تشکيل صنف تهيه کنندگي، ناشي از تصور هر يک از گروه هاي تهيه کنندگي از افضليت کميت و کيفيت اعضاي خود ميسر نشده است. خانه‌ي سينما هم چنان با پرونده‌ي پيشنهادي برخي ازاعضاي خانه‌ي سينما مبني بر جداسازي تهيه کنندگان از پيکره‌ي خود روبروست ...
متاسفانه اگر بخواهيم به اختلافات درون گروهي سينما بپردازيم مثنوي هفتاد من کاغذ هم براي نوشتن طرح فيلمنامه اي آن کافي نيست. با وجود چنين اختلافاتي هرگز فضاي لازم براي انديشيدن و ايجاد سينماي مولف بوجود نخواهد آمد.
از ديگر چالش هاي سينما به اختصار مي گذريم چرا که هدف ما درقسمت اول اين بررسي بياني باز و نگاهي کلان به موضوع و پرهيز ازورود به جزئيات وقضاوت در مورد صحت و سقم آنهاست. ذيلاً ساير چالش هاي ديگر را بدور از اولويت بندي و ميزان تاثير ذکر مي نمائيم. گرچه در شماره هاي آتي ميزان و وزن هر يک از اين موضوعات را بر اساس متد و روشي علمي تعيين و روش هاي حل آن را نيز بيان خواهيم داشت.

ساير چالش هاي مطرح در سينماي ايران

5. عدم وجود سوژه هاي مناسب و موضوعات تامل برانگيز وابتکاري براي تاليف فيلمنامه‌هاي فاخر:

بسياري از صاحب نظران مشکل اساسي توليد را نه در تجهيزات و يا کارگرداني بلکه درسوژه هاي مناسب، بديع وابتکاري مي دانند که با فرهنگ و دين ما انطباق و همخواني داشته باشد. اين مشکل يکي از تهديدات دي سينماي ايران است چرا که فيلمنامه از اصول پايه اي در حرکت فيلمسازي است. به گفته اين افراد مشکل فيلمنامه نيز به حاکميت سرمايه بر انديشه، نبود امکانات تحقيقي، عدم حمايت از فيلمنامه نويسان و ضعف دانش و اطلاعات فرهنگي، مذهبي و تخصصي باز مي گردد.

6. عدم وجود فضاي نمايشي مناسب و متناسب:

برخي مشکل فضاي نمايشي را مشکل اساسي مي دانند. چرا که عمده ترين راه بازگشت سرمايه فيلمسازي از طريق سينما تامين مي شود. با توجه به کمبود تالارها و پائين بودن سرانه‌ي نمايشي کشور توليد و نمايش به صرفه نيست و اين عامل است که حتي اختلافات درون گروهي سينما را دامن مي زند.

7. هزينه ي بالاي توليد فيلم

دستمزدهاي بالاي بازيگران و عوامل توليدباعث گرديده است تا ميزان فروش توانايي بازگرداندن هزينه هاي اوليه‌ي توليد را نداشته باشد.

8. وجود آئين نامه هاي دست و پاگير

برخي معتقدند که وجود آئين نامه ها براي همگان به صورتي يکسان اجرا نشود و به نوعي تبعيض در اجرا منتهي گردد.

9. عدم يکساني و هماهنگي در رشد کليه‌ي عناصر تشکيل دهنده ي سينما

عده اي معتقدند که اين عامل موجب گرديده است که در برخي از حوزه ها با کمبود نيرو و در برخي ديگر ازحوزه ها با فراواني روبرو باشيم به عنوان مثال کمبود در بخش فيلمنامه نويسي و افزايش بي رويه در بخش کارگرداني. اين موضوع باعث کيفيت پائين فيلمنامه ها و نيز طولاني شدن زمان کارگردانان مي گردد.

10- عدم وجود تجهيزات سينمايي مناسب

اين عامل منجر به کيفيت پائين توليد و عدم رقابت منطقه اي مي گردد.

11- حاکميت سرمايه بر تفکر که موجب تنزل کيفيت و توليد فيلم‌هاي بي ارزش مي گردد.
12- توجه به گيشه و پسند عوام

اين موضوع از کيفيت فيلم ها کاسته و موجب عدم توان رقابت منطقه اي فيلم هاي سينمايي داخلي در مقايسه با فيلم هاي خارجي مي گردد.

13- توجه به منافع شخصي در قبال منافع صنفي

اين موضوع دليل اصلي و موجب چالش هاي 15 سال اخير بين تهيه کنندگان، کارگردانان و سينما داران شده است که اميدواريم با کمترين کشمکش پايان پذيرد.

14- عدم تعريف انتظارات جامعه و مردم از سينما

اين موضوع باعث گرديده است سينما مسيري برخلاف مسير هنجارها و فرهنگ جامعه و انقلاب انتخاب و در نتيجه مخاطب و پشتوانه‌ي خود را از دست بدهد.

15- نظارت دست و پاگير و مزاحم
16- رشد روز افزون انواع فناوري هاي بصري و صوتي و تصويري
17- توسعه‌ي شبکه هاي تلويزيوني و ماهواره اي
18- کپي و توزيع غير مجاز فيلم ها
19- وجود حاشيه هاي سياسي و يا صنفي غير ضرور
20- روابط ناسالم اقتصادي و اخلاقي
21- ادامه‌ي روش هاي آزمون و خطا پس از 30 سال
22- طولاني شدن زمان پاسخگويي در ارشاد و فارابي
23- برخوردهاي جناحي و يک طرفه در ارشاد و فارابي در ارائه‌ي تجهيزات، وام و ...
24- برخوردهاي جناحي و يک طرفه در خانه‌ي سينما

منبع:سي نما رسانه،شماره414