نارسايي ها، دشواري ها و راه کارهاي گردشگري در ايران





البته مي توان بازدارنده ها و دشواري هاي بسياري را در اين زمينه نام برد.
از جمله:
تبليغات ناشايستي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در سطح بين المللي عليه ايران و انقلاب اسلامي جريان داشته است.

سياست گذاري درست و فراگير نکردن

سخت گيري و قانون هاي دست و پاگير دردادن ويزا به مشتاقان ديدار از ايران، تا آن جا که حتي عاشقان انقلاب اسلامي و دوستداران زيارت مشاهد مشرفه توفيق ورود به ايران را پيدا نمي کنند و يا به طول مدت دادن ويزا، حتي براي موارد ضروري، آن چنان است که خواستاران را نااميد و منصرف مي سازد.
برخوردهاي غير منطقي و نامتوازن که در فرودگاه ها و ساير مبادي ورودي از سوي پليس، گمرک انجام گرفته و براي همه ي مسافران، چه از داخلي و خارجي، زمينه هاي ناخشنودي و بدبيني را فراهم کرده است.
احساس امنيت کامل اجتماعي و قضايي نکردن جهان گردان(1). اين امر از بعضي برخوردهاي غير مسئولانه و در بعضي موارد، از تخلفات آشکار ناشي مي گردد و نقش بسيار مهمي در جلوگيري ازگسترش حهان گردي در ايران دارد.
نارسايي هاي موجود در زمينه ي گسترش و تجهيز تأسيسات، اقامتگاه ها، هتل ها، راهنمايان آشنا به زبان هاي خارجي و...
بدبين بودن مردم نسبت به خارجيان، که خود نابساماني و دشواري فرهنگي، به شمار مي آيد و در بسياري از موارد، سبب ايجاد ديگر دشواري ها و بازدارنده ها مي گردد.
اين برداشت نادرست از جهان گرد و جهان گردي، متأسفانه در ذهن بيشتر مردم ما وجود داردو سبب شده است، بيشتر مسئولان به خاطر رويارو نشدن با افکار عمومي جامعه، گامي در راه گسترش اين صنعت بر ندارند.
اين برداشت عبارت است از:
بيشتر جهان گردان از جامعه هاي غربي و افرادي هستند که به بي بند و باري و خوش گذراني عادت کرده اند. از اين روي، حضور آنان آسيب هاي جبران ناپذيري بر ارزش ها، فرهنگ ، عفت و نظم حاکم بر جامعه ي ما وارد خواهد آورد. تلاش براي گسترش جهان گردي در کشور ما؛ بستگي دارد به سکوت در برابر انحراف هاي فکري واخلاقي جهان گردان، آماده کردن وسايل عيش و نوش آنان و دم برنياوردن در برابر خواسته هاي مردان هوسران، شرابخوار و مست و زنان عريان ايشان. وجود چنين افرادي و ظهور چنان مناظري، آثار ناشايست و جبران ناپذيري بر روحيه و طرز تفکر مردان، زنان و جوانان ما خواهد داشت و جامعه ي ما را به سراشيبي سقوط و انحراف خواهد کشيد.
همين برداشت است که سبب شده، هيچ يک از مسئولين به فکر اقدام عملي جدي در جهت گسترش جهان گردي نباشند، و برنامه ي همه جانبه و فراگيري در اين زمينه تدوين نگردد و حتي در برنامه هاي دولت، کوچکترين توجه و اشاره اي به اين امر مهم ديده نشود و افکار عمومي، موضعي شديد و سخت عليه جهان گردي در ايران اسلامي بگيرد و و جوانهاي متدين و پاي بند، هر حرکتي را براي راه انداختن چرخ جهان گردي در کشور، حرکتي انحرافي و مخالف اصول و ارزش هاي اسلامي بينگارند و خود را در هر گونه برخورد و رويارويي با جهان گردي وجهان گردان مجاز و بلکه مأجور بدانند.
تمامي اين عوامل به عنوان باز دارنده هاي جهان گردي ايفاي نقش کرده اند و نتيجه اين شده است که ما با داشتن بهترين و پرجاذبه ترين و توانايي هاي جهان گردي، هيچ گونه بهره اي از آن نبرده ايم، نه فرهنگي و نه اقتصادي و نه ...همين سبب شده است، با وجود تهاجم تبليغاتي دشمن، از اين توانايي ها هيچ استفاده اي نکنيم، از نظر اقتصادي هم از کم درآمدترين کشورها در اين صنعت باشيم، هنوز به طور کامل به نفت وابسته باشيم و در نتيجه اقتصادمان بازيچه سياست هاي استکبار جهاني باشد، سرمايه هاي تاريخي و فرهنگي مان نه تنها سود و بهره اي نداشته باشند، بلکه تبديل به مراکزي پرهزينه و درحال ويراني گردند، سرمايه گذاري هاي پيشين بدون استفاده بمانند. و رو به نابودي بروند و تمامي تلاش هايي که در بعضي منطقه ها، همچون: منطقه هاي آزاد کيش و قشم و... شده است، بي نتيجه بماند.
اينک بايسته است، به بررسي بازدارنده هاي ياد شده بپردازيم تا ببينم موارد ياد شده تا چه اندازه واقع بينانه هستند. و آيا مي توان درمان و راه چاره اي براي اين مقوله انديشيد، يا نه؟
بد نيست که از کارآمدترين اين بازدارنده ها آغاز کنيم، همان که در شمارش بازدارنده ها پس از همه ياد شد: در اين ديدگاه گفتاري ياد شد که به بررسي هريک مي پردازيم:

بيشتر جهان گردان افرادي عياش و خوش گذران هستند و....

اگر چه در ابتداي امر از کلمه ي جهان گرد، مرد يا زني چشم آبي، با موهاي بلند و ژوليده ي بور و شلورهاي کوتاه و مندرس، يا پاره پاره به ذهن مي رسد، ( شايد به خاطر فرنگي بودن لفظ توريست، يا چشم گير بودن مصاديق توريست غربي )، ولي با اندکي دقت مي توان دريافت:
نخست آن که، بسياري از مردم براي آرامش اعصاب، رفع خستگي، آشنايي با ديگر کشورها و ملل، ديدن و لذت بردن از چشم اندازهاي طبيعي، آشنايي با پيشينه ي تاريخ بشري، مطالعات علمي و باستان شناسي و.... سفر مي کنند.
اين گونه نيست که همه ي جهان گردان براي عياشي و خوش گذراني سفر کنند. درصدي در خور توجه ازجهان گردان را جهان گردان فرهنگي تشکيل مي دهند و ما اگر بتوانيم بخشي از اين گروه عظيم را به ايران جذب کنيم، خود براي رسيدن به هدف هاي فرهنگي، علمي، اجتماعي و اقتصادي جامعه ي ما کافي است.
دوم آن که، جهان گرداني که براي عياشي و خوش گذراني مسافرت مي کنند، هيچ گاه ايران اسلامي را براي اين کار بر نمي گزينند. آنان مي دانندکه در ايران مراکز عياشي و خوش گذراني مثل کافه، کاباره، کازينو و.... وجود ندارد. مي دانند که در ايران نمي توانند مشروبان الکلي و... بيايند، به ويژه آن که در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تمامي بوق هاي استکباري تلاش خود را براين امر به کار بسته اند که جامعه ي ايران و نظام جمهوري اسلامي را به عنوان يک نظام سخت گير، با مجازات هاي سخت و خشن به دنيا معرفي کنند. در ذهن مردم دنيا، اين گونه انگاشته مي شود که اگر کسي در ايران خمر بنوشد ، يا زنا و حتي ارتباطي ساده، در حد گفت و گوي دوستانه، با جنس مخالف داشته باشد، مورد بدترين و کشنده ترين مجازات ها قرار مي گيرد، به چهره ي زنان بي حجاب اسيد پاشيده مي شود و پستان زن هاي بي چادر بريده مي شود و... بنابراين، جهان گرداني که براي خوش گذراني به سفرمي روند، ايران را برابر خواست و سليقه ي خود نمي بينند و به ايران سفر نمي کنند.
تا آن زمان که در بعضي از کشورها بهترين وسايل عياشي و لذت جويي را در اختيار جهان گردان مي گذارند، براي آنان مستهجن ترين رقص ها و مبتذل ترين آهنگ ها و موسيقي ها و مدرن ترين فاحشه خانه ها و... را فراهم مي کنند، آيا باز هم مي توان انگاشت و پنداشت که جهان گردي براي خوشگذراني ايران را برگزيند و به ايران بيايد؟ بي گمان، پاسخ اين پرسش منفي است و بلکه به طور کامل قضيه عکس اين پنداراست؛ يعني گروهي از جهان گردان براي ديدن جامعه اي که در آن، به گونه آشکار از شراب و قمار و مواد مخدر و فحشا و... خبري نيست، به ايران مي آيند و در مدت اقامتشان در ايران، توقع چنين خوش گذراني هايي را هم ندارند.
سوم، ما مي توانيم با کارهاي گوناگوني که مي کنيم، جهان گرداني را که مي خواهيم، از بين اين خيل جهان گرد جدا کنيم، در مثل، وقتي براي ديدار از ايران تبليغات مي کنيم، برخلاف کشورهايي که بر روي جلد بروشورها و يا تصاوير فيلم هاي تبليغاتي شان، نمايشي از فضاي کاباره ها، يا بدن نيمه عريان رقاصه ها و... دارند، ما بر فضاي عرفاني و اسلامي کشورمان تأکيد کنيم. تصوير بارگاه امام رضا عليه السلام، عکس هاي پر کشش فرهنگي و تاريخي کشور، عکس هاي زنان متين و با حجاب که با فرزند شيرخواري در کالسکه، يا در آغوش به تظاهرات آمده اند، همه و همه، اين را به ذهن بيننده القا مي کند و که در اين کشور هر چه هست، سخن از فرهنگ و علم ودين و عرفان است. نه آن لودگي ها و بيهودگي ها و از همين مرحله است که ما به غربال کردن جهان گردان مي پردازيم و آنان که در پي عياشي و خوش گذراني هستند، سر خود مي گيرند و راه خود مي روند و زحمت ما نمي دارند.
روش هاي ديگر هم براي برگزيدن جهان گردان وجوددارد که يکي دو مورد از آنها در زير مي آيد:
* تشکيل شرکت ها و مؤسسات جهان گردي در هر کشور، توسط مردم همان کشور: ما مي توانيم در هر کشور، شرکت جهان گردي با مشارکت مردم همان کشور تأسيس کنيم. در اين شرکت، مدير يا کارکنان براي مشتريان خود، شرايط فرهنگي و اجتماعي ايران را بازگو مي کنند و تنها آنان را که مي خواهند با انگيزه هاي فرهنگي يا علمي ...و نه براي عياشي، به ايران سفر کنند، برگزينند.
* گزينش جهان گرد در سفارتخانه ها و به هنگام دادن ويزا نيز، يکي ديگر از مراحل انتخاب جهان گردان است.
چهارم: درجهان امروز، نزديک 1/5 ميليارد مسلمان داريم که حدود 170 ميليون آنان شيعه هستند. اگر ما بتوانيم چند درصد از شيعيان را در هر سال، براي يک سفر زيارتي به ايران جذب کنيم، براي ما کافي است. بيشتر مسلمانان و به ويژه شيعيان، از نظر فرهنگي به ما نزديک ترند و آمد و شد آنان به جامعه ي ما با آفت ها و آسيب هاي کمتر همراه خواهد بود. اين بدان معناست که حتي اگر همه ي جهان گردان غير مسلمان را افرادي عياش و خوش گذران بينگاريم، باز هم مي توانيم به شمار کافي از بين مسلمانان، جهان گرد داشته باشيم.
ازآن چه در اين بخش گذشت، روشن شد که ما نبايد گمان کنيم، همه ي جهان گردان براي عياشي و خوش گذراني به سفر مي پردازند؛ بلکه شماري از آنان با هدفهاي علمي و فرهنگي به جهانگردي مي پردازند و حتي بعضي براي عبادت و زيارت به ايران مي آيند و ما مي توانيم از اين فرصت استفاده کنيم و به گونه اي خردمندانه و منطقي( و البته نامحسوس )، حقايق ديني، ارزش هاي مذهبي، مظلوميت شيعه و فشارهاي ظالمانه اي که به انقلاب اسلامي آمده است و... را براي آنان بيان کنيم و تبليغات استکباري ملحدان ضد دين را افشا کنيم.
ولي هنوز قضيه خاتمه نيافته و مسئله حل نشده است؛ چرا که حتي اگر فرض کنيم، جهان گردان براي عياشي به کشور ما نمي آيند و بلکه از بين آنان ما تنها جهان گردان فرهنگي و حتي جهان گردان مسلمان و شيعه را انتخاب مي کنيم؛ باز هم مشکلي ديگر رخ مي نمايد و آن اين که به هر حال، آنان که در جامعه هاي بي قيدو بند با بي مبالاتي و لاابالي گري زندگي کرده اند، افرادي لاابالي و بي بند و بار هستند. حتي اگر براي عياشي هم نيايند، ولي رفتارهايشان براي جامعه ي ما زيان دارد و نظم و امنيت عمومي و اخلاق خانواده ها و جوانان ما رابه فساد مي کشد. در اين جا بايسته است، به دو ديدگاه اشاره اي داشته باشيم:
ديدگاه اول، براي پديد آوردن جامعه ي اسلامي سالم، بايستي تمامي مظاهر و انگيزه هاي فسادو و زمينه ها و ابزار انجام گناه از سراسر جامعه به چشم نخورد، زنان با پوشش کامل در جامعه حضور داشته باشند، رسانه ها به طور کامل کنترل شوند و به هيچ روي نتوانند فساد و انحراف را به جامعه تزريق کنند و... در اين صورت، جامعه اي سالم و به دور از فساد خواهيم داشت.
ديدگاه دوم، اگر چه حذف زمينه هاي گناه مي تواند تا اندازه ي زيادي آمار فساد و انحراف را در جامعه کاهش دهد، ولي حقيقت اين است که راه حل نهايي به شمار نمي آيد.
کساني که در جامعه ي اسلامي در اثر کنترل هاي جدي و بازدارنده ها از انجام گناه باز مي مانند، اگر اين گونه را خود برنگزينند و در واقع، گونه اي تحميل در شيوه ي زندگي آنان وجود داشته باشد، درنخستين لحظه احساس آزادي همه ي رشته ها را پنبه مي کنند. و همه ي قيد و بندها را کنار مي گذارند. بايد به گونه جدي، در پي ساختن افرادي باورمند و مسلمان باشيم و از برخورد فرهنگ هاي فاسد و منحرف نيز خيلي هراس نداشته باشيم.
تجربه ي بيست ساله ي جامعه ي ما نشان مي دهد، حذف شرايط گناه و کنترل ظواهر آن در جامعه، به تنهايي نمي تواند در به وجود آوردن جامعه اي سالم توفيق کاملي داشته باشد. ما هنوز در جامعه خود شاهد موارد فراواني از قاچاق و اعتياد به مواد مخدر هستيم. مشروبات الکلي اگر چه به گونه ي پنهاني و غير علني، در جامعه ي ما ريشه کن نشده است. ارتباطات نامشروع به گونه پنهاني در جامعه وجود دارد... .
بنابراين، اگر اصلاح جامعه تنها مبتني بر حذف شرايط گناه و بسته نگه داشتن جامعه باشد، نبايد منتظر توفيق چشم گيري بود. به ويژه آن که دست هاي پيدا و ناپيدا، در تلاش اند که از راه گسترش فساد و با فيلم هاي ويديويي و برنامه هاي ماهواره اي و... جوانان ما را منحرف کنند، در برابر، ما به تربيت و ارشاد و ساختن روحيه هاي قوي و شخصيت هاي پاي بند و استوار کمتر توجه کرده و بيشتر به حفظ ظواهر انديشيده ايم.
با توجه به موارد بالاست که به نظر مي رسد، اگر توانستيم از بين جهان گردان، جهان گردان فرهنگي را برگزينيم، به طرف جذب جهان گردان مسلمان، به ويژه شيعيان حرکت کنيم، در تبليغات جهان گردي جو فرهنگي و اسلامي جامعه خود را نمايش بگذاريم و در شرکت هاي جلب توريست و سفارتخانه ها در زمان دادن ويزا، ارزش هاي اسلامي و بايستگي توجه به آنها را به جهان گرد يادآور شويم، در اين صورت، مي توان اميدوار بود که شاهد لاابالي گري جهان گردان نخواهيم بود و اگر گاه گاهي هم مواردي به چشم بخورد، همانند مواردي خواهد بود که در بين افراد لاابالي مردم خودمان وجود دارد و مي بينيم وبا توجه به ضرورت برخورد منطقي و خردمندانه دست اندرکاران و جلوگيري از اين موارد، شايد جايي براي نگراني زياد وجود نداشته باشد.

در خدمت عياش هاي جهان گرد، يا پذيرايي کريمانه از ميهمانان.

بدبيني مردم ما در زمينه پذيرش جهان گرد، جنبه ي ديگري هم دارد و آن همان موردي است که در همه ي کشورها به عنوان يکي از آثار ناشايست جهان گردي شمرده مي شود و آن عبارت است از اين که: با پذيرش جهان گرد، ملت ميزبان به خدمت گزاري حقير در مقابل جهان گردان تبديل مي شود.
بيشتر، درآمد خدمت به جهان گردان، بيش از درآمد معمول در زمينه توليد، يا خدمات ديگر اجتماعي است، در مثل، مبلغي که جوان خدمت گزاري براي برداشتن چمدان يک جهان گرد به عنوان انعام دريافت مي کند، در حدود مبلغي است. که پدر او براي يک روز کار در مزرعه دريافت مي کند. به همين جهت، يک بعد از بدبيني جامعه ما نسبت به جهان گردي، متوجه حفظ عزت و حيثيت اسلامي مردم است.
در بررسي اين ديدگاه، به نظر مي رسد اگر هدفي اصلي جهان گرد در ايران، مسائل اقتصادي باشد، کم کم همه چيز و حتي حيثيت و عزت اسلامي خود را فداي درآمدهاي ارزي خواهيم کردو اين مشکل به گونه ي جدي در جامعه ي ما رخ خواهد نمود اما اگر راه ها و وسايل ديگر را در جهت ورود ميهماناني فراهم کنيم، تا پيام رسان حق بودن مکتب ما و مظلوميت امت ما به جهان باشند، هر حرکتي در اين مسير، نه در خدمت عياشي آنان، که عملي ستودني در خدمت هدفي مقدس خواهد بود.
فرهنگ اسلامي ما جايگاه ارزش مندي براي پذيرايي از ميهمان قائل شده است(2) و مردم ما در اين صورت، ميزبان جهان گردان خواهند بود و بسيار کريمانه به معيارها و ترازهاي ميهمان نوازي معمول ايرانيان عمل خواهند کرد واين بر عزت و شکوه بزرگي آنان خواهد افزود. اين را نيز ناگفته نبايد گذاشت که ميهمان تا زماني عزيز است که به ارزش هاي مورد توجه ميزبان، احترام بگذارد و مقدسات او را لگدمال نکند.
اينک که با شرح، بازدارنده ها و دشواري هاي گسترش جهان گردي را بررسي کرديم، وقت آن رسيده است پيشنهادهايي را براي از بين بردن و زدودن نارسايي ها و آسان کردن مقدمات گسترش اين صنعت مورد بحث قرار دهيم.

4. راهکاري هاي پيشنهادي براي گسترش صنعت جهان گردي

به نظر مي رسد يکي از راه هاي عملي، تشکيل کميسيوني است براي پي گيري کارهاي ضروري اجرايي، با حضور نمايندگاني از ارگان هاي دست اندرکار، از جمله دفتر مقام معظم رهبري، مجلس شوراي اسلامي، وزارت ارشاد اسلامي ، استانداران استانهاي جهان گرد پذير، گمرک، نيروي انتظامي، وزارت امور خارجه، مناطق آزاد، سازمان هاي فرهنگي و تبليغي، حوزه هاي علميه، صدا و سيما و شرکت هاي خدمات جهان گردي و... .
اين کمسيون مي تواند با پي گيري اجرايي، عهده دار راهکارهاي پيشنهادي زير باشد:
الف ) گشودن گره ها و دشواري هاي فرهنگي موجود
چنان چه گذشت، اساسي ترين و مشکل جهان گردي در جامعه ي امروزي ما، بدبيني و نگاه بدبينانه مردم و مسئولان نسبت به اين قضيه است که مي توان از راه هاي زير گام هايي ارزش مند در جهت حل آن برداشت:

استفاده از رهنمودهاي مقام معظم رهبري

سخنان مقام معظم رهبري تأثيري شگرف در مسئولان و مردم مسلمان و متعهدمان خواهد داشت.

دعوت از روحانيون، ائمه جمعه و جماعات و درخواست از ايشان براي طرح موضوع در سطح جامعه.

علما و روحانيون معظم مي توانند با بيان حقايق موجود در آموزه هاي عاليه اسلامي، نقش بسيار مهمي در تصحيح برداشت و عملکرد جامعه در اين زمينه داشته باشند. به عنوان نمونه، به چند عنوان در اين زمينه اشاره مي شود:
1. بخشش و گذشت نسبت به کافران. (3)
2. پرهيز از ستم و تعدي به کافران .(4)
3. نيکي و احسان به کافران. (5)
4. نگه داشت حقوق انساني و رفتار با کافران، برابر موازين اخلاق اسلامي. (6)
5. خير خواهي براي کافران. (7)
* تهيه و پخش برنامه هايي، اعم از ميزگرد و...؛ از صداي و سيماي جمهوري اسلامي ايران، براي روشن کردن و افکار عمومي در اين زمينه.

انتشار مقاله هايي در جرايد.

ب ) کنترل چگونگي برخورد با جهان گردان

همان گونه که گذشت، برخورد با جهان گردان بايد کريمانه و همراه با موازين ميهمان نوازي باشد، اين امر از راه هاي زير عملي خواهد شد:
* ايجاد هماهنگي بين مسؤلان اجرايي در ارشاد، وزارت خارجه، گمرک، نيروي انتظامي و... و تلاش در جهت رفع بازدارنده ها و آسان سازي ورود و خروج و حذف قانون هاي دست و پاگير، که پاره اي چندان هم ضروري نيستند.

تهيه فتاوا و ديدگاه هاي فقها و بزرگان در مورد احکام جهان گردان.

در بسياري از موارد، حدود برخورد با خارجيان، به ويژه کافران، به گونه دقيق روشن نشده است. و اين خود، سبب بعضي ناهماهنگي ها در برخورد با غير مسلمانان است.

جلوگيري از اعمال فشار و سخت گيري هاي بي مورد به جهان گردان

در بسياري از موارد، سليقه هاي شخصي، فشارها و سخت گيري هايي را در جهان گردان اعمال مي کند که بسيار بيش از ميزاني است که در احکام شرع يا قوانين، مورد انتظار بوده است.

تهيه و تدوين ضوابطي که بايد توسط جهان گردان در جوامع اسلامي و جمهوري اسلامي ايران رعايت شود.

اين ضوابط را مي توان از طريق سازمان هاي بين المللي جهان گردي در اختيار جهان گردان گذاشت.

برنامه ريزي و پي گيري براي برآوردن قانون هاي لازم.

اگر چه در بسياري از موارد، قوانين ضروري، که امنيت اجتماعي و قضايي جهان گردان را برآورد، وجود دارد و مشکل، بيشتر، ناشي از توجه نداشتن قانون ها است؛ولي به هر حال، اين کميسيون مي تواند در موارد لزوم، پي گيري هاي لازم را براي تأمين و تصويب قانون هاي لازم داشته باشد.
ج )تلاش در جهت ايجاد و گسترش توانايي هاي لازم
راه هاي زير را در اين زمينه کار ساز خواهد بود:
* دادن تسهيلات بانکي و حمايت لازم براي تأسيس هتل، سالن غذاخوري، ابراز و وسايل تفريحي و ساز برگ هاي ضروري در مراکز جهان گردي توسط بخش خصوصي.
* تأسيس و کمک به تأسيس شرکت هاي پذيرش جهان گرد، خدمات جهان گردي، تورهاي ايران گردي و... .
* تربيت راهنمايان آشنا به زبان هاي خارجي و دانستني هاي ضروري در اين زمينه.
د ) تلاش در جهت تبليغ، انتخاب و جذب جهان گرد.
شايد اين مرحله پس از برآوردن سه مرحله ي پيشين در خور اجراتر باشد.
راهکارهاي ذيل در اين زمينه پيشنهاد مي گردند:
* تبليغ گيرايي ها و کشش هاي جهان گردي ايران در کشورهاي خارجي از راه جرايد، تلويزيون و شبکه هاي کامپيوتري.
* ايجاد مؤسسات جذب جهان گرد. اگر اين مؤسسات توسط افراد محلي و با حمايت مالي جمهوري اسلامي تشکيل و فعاليت کنند، بسيار موفق تر و خواهند بود.
* ايجاد مؤسسه جهان گردي در سازمان کنفرانس اسلامي.
اين امر با توجه به استقبال کشورهاي اسلامي و ضمن مدت سه ساله رياست جمهوري اسلامي ايران، اقدامي عملي و کارا به نظر مي رسد.
* الغاي ويزا بين کشورهاي اسلامي.
*در نظر گرفتن تسهيلات و تخفيف در بعضي عوارض گمرکي و... براي جهان گردان.
* استفاده از تجارب کشورهاي موفق در اين زمينه.

پي نوشت :

1- ازديدگاه شرع، حتي کفار حربي وقتي با دريافت امان وارد دارالاسلام شوند، بايد امنيت کامل داشته باشند و براي نمونه، ر. ک المهذب، چاپ شده در: سلسله الينابيع الفقهيه، ج 8، ابواب احکام العشره، باب 86، احاديث متعدد.
2-وسائل الشيعه،ج 8، ابواب احکام العشره، باب 86، احاديث متعدد.
3- بقره (2 ) آ يه 109؛ حجر ( 15 ) آيه 85؛ بحاالانوار، ج 16، ص 216، ح 5
4- نساء (4) آيه 20
5- ممتحنه ( 60 ) آيه 8.
6-وسايل الشيعه؛ ج 49، ص 11؛ ح 1؛ صحيح بخاري، ج 7، ص 102 - 103، ح 7؛ بحارالانوار، ج 78، ص 273.
7- پيمان پيامبر با يهوديان مدينه، ر. ک: محمد حميد الله، الوثائق السياسيه، ترجمه و تحشيه دکتر محمود مهدوي

منبع:کتاب جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي