پس از پایان یافتن روز عاشورا، دشمن که از غرور پیروزی ظاهری بر سپاه حسینی در پوست خود نمی گنجید مستانه عربده کشی می کرد و با کاروان اسیران و سرهای شهدای کربلا نمایش ها به راه انداخت. دوستان نیز مبهوت و افسرده و ناامید از قصه سوزناک عاشورا، پیروزی را از دست رفته می دیدند.

در چنین شرایط رعب آور و خفقان کوبنده ای، اشعه های امید این بار از سوی حضرت زینب سلام الله علیها و بازماندگان واقعه عاشورا، ظلمت ها و پلیدی ها را درشکافت و جبهه جدیدی از نبرد حق علیه باطل را ترسیم کرد. ابتکاری شگفت انگیز، در حال رخ دادن بود که به مثابه دور زدن جبهه دشمن و حمله به او از جایی است که هرگز گمان آن را نداشت.

ضربه ای که منطق روشنگری و راه رسواسازی بر جبهه باطل وارد ساخت ورق را کاملاً به سود جبهه حق بازگردانده و نشان داد که راه حق بن بستی ندارد و مبارزه با باطل هنوز ادامه دارد. در این نوشتار به بررسی مؤلفه های ابتکاری حضرت زینب سلام الله علیها و سبک جنگ تبلیغاتی حضرت زینب سلام الله علیها در مقابل دشمن می پردازیم.
 

تغییر میدان؛ از جنگ سخت به جنگ نرم

پس از واقعه عاشورا علاوه بر حضرت زین العابدین علیه السلام که به بیماری سختی دچار شده بود، تنها زنان و بچه های ناتوان از جنگ، باقی مانده بودند. کسی باور نداشت کاری از این زن ها و بچه های داغدار و مصیبت زده بر آید؛ اما کم کم روشن شد، انقلابی که آنان می توانند به پا کنند نه تنها کمتر از قیام حسینی نیست، بلکه ادامه راهی است که حسین بن علی علیهما السلام ترسیم کرده بود.

زینب کبری سلام الله علیها ضمن تیمارداری و یتیم نوازی و تلاش برای مرهم نهادن بر زخم های جسمی و روحی کاروان داغدار کربلا، وظیفه تجدید نیرو و جهت دهی قدرت تبلیغی عزاداری ها علیه جبهه یزیدی را بر عهده داشت.

کاری که حضرت زینب کبری سلام الله علیها و بقیه اسرای کربلا انجام دادند تغییر جبهه مبارزه و کشاندن آن از میدان جنگ سخت به جنگ نرم بود. محور اصلی نهضت حضرت زینب سلام الله علیها بر ماندگار ساختن یاد امام حسین و قیام ناب اسلامی و انسانی اوست.

کاروان اسرای حسینی، می خواهند کاری کنند که پیغام و قیام امام حسین علیه السلام هرگز و تا ابد از صفحه دل های انسان های باوجدان پاک نشود. برای این مهم، سبک خاصی از تبلیغات جریان ساز را نهادینه ساختند که برخی از مهم ترین مؤلفه های آن را مورد بررسی قرار می دهیم.
 

همه چیز از گریه شروع شد

هر مبارز به ظاهر فاتحی، به زن و بچه های داغدار حق می دهد که بر عزیزانشان گریه و نوحه سرایی کنند. همه چیز از همین گریه و عزاداری شروع شد. آری، بعد از عاشورا، کار کاروان اسرای کربلا، تازه شروع می شود. گریه ها و عزاداری های هدفمندی که با دقت هر چه تمام تر بنیان جبهه باطل را هدف قرار داده بود. ساختار و قالب تدبیر حضرت زینب سلام الله علیها بر مدار گریه و عزاداری بود البته، ایتکار ایشان دارای شاخصه های مهمی است که به سه مورد از آنها اشاره می کنیم.
 
گریه عزتمندانه
برخی گریه ها از روی ضعف روحی و تسلیم روح در مقابل ظالمان است اما گریه های اسرای کربلا از جنس عزت و افتخار و شوق از حماسه ای است که به دست عزیزان آن ها رقم خورده است. از همین رو، حضرت زینب کبری سلام الله علیها در پاسخ به سؤال کنایه آمیز ابن زیاد که پرسید: کار خدا با برادر و خاندانت را چگونه دیدی؟ فرمودند: «ما رأیت إلاّ جمیلا؛ [1] من جز زیبایی چیزی ندیدم.»

این چنین است که حرکت حضرت زینب سلام الله علیها دقیقاً در همان مسیر امام حسین علیه السلام ارزیابی می شود؛ چرا که امام حسین علیه السلام نیز قیام عاشورایی خود فرمودند: «ألا و ان الدعیّ ابن الدعی قد رکز بین اثنتین؛ بین السلّة و الذلّة و هیهات منّا الذلّة؛ یأبى اللّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت؛ [2] آگاه باشید که زنازاده‌‏ فرزند زنازاده مرا بین دو چیز مخیر نموده است: جنگ و شمشیر و یا ذلت و خواری. ذلت از ما بسیار دور است، و خدا و رسول و مؤمنان و دامن‏‌های پاک و پاکیزه و افراد با حمیت و نفوس با غیرت آن را برای ما نمی‌‏پسندند».
 
نهیب بر دشمن
حضرت زینب سلام الله علیها به خوبی می دانست که بزرگ ترین ضربه به یزیدیان، انداختن تشت رسوایی آ نها از بام سُستی است که برای خود ساخته اند؛ چرا که یزید ملعون، خود را امیر المؤمنین و خلیفه مسلمین می دانست و با این ادعا که حسین علیه السلام علیه خلیفه مسلمین قیام کرده به جنگ با حضرت رفت.

وقتی یزید لعنة الله علیه، مغرور از پیروزی خیالی عاشورا، سخنانی که گویای کفرش بود را بر زبان آورد، زینب کبری سلام الله علیها خطبه ای توفنده علیه او خواند و ضمن به چالش کشیدن تلاش های او فرمودمد: «فَکِدْ کَیْدَکَ، وَ اسْعَ سَعْیَکَ ... ؛ [3]

[ای یزید] هر چه نیرنگ داری به کار بند و نهایت تلاشت را بکن و هر کوششی که داری به کار گیر؛ امّا به خداسوگند [با همه این تلاش ها] یاد ما را [از خاطره ها] محو نخواهی کرد و [چراغ] وحی ما را خاموش نتوانی نمود و به موقعیت و جایگاه ما آسیب نخواهی رساند. هرگز لکّه ننگ این کار، از تو پاک نخواهد شد. رای و نظرت سست و زمان دولت تو اندک است و جمعیت تو به پراکندگی خواهد انجامید در آن روز که منادی ندا دهد: لعنت خدابر ظالمان باد».
کاری که حضرت زینب کبری سلام الله علیها و بقیه اسرای کربلا انجام دادند تغییر جبهه مبارزه و کشاندن آن از میدان جنگ سخت به جنگ نرم بود.
در همین مجلس بود که یزید تصمیم گرفت اهل بیت امام حسین علیه السلام را به مدینه بازگرداند؛ اما این، پایان رسالت حضرت زینب سلام الله علیها نبود.
 
پایه گذاری سنت عزاداری
به محض ورود کاروان حضرت زینب سلام الله علیها به مدینه، عزاداری عمومی در مدینه با نوحه سرایی بازماندگان عاشورا، به خصوص حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام برپا شد.

اولین خطبه پس از ورود کاروان عزای حسینی به مدینه توسط امام سجاد علیه السلام در میان انبوه جمعیت عزاداران شهر مدینه خوانده شد و مردم به عزاداری و شیون پرداختند. پس از آن، حضرت زینب سلام الله علیها قبل از هر چیز خود را به تربت مقدس رسول خدا صلّی الله علیه و آله رساندند و به نوحه سرایی و عزاداری پرداختند و عرضه داشتند: «یَا جَدَّاهْ إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ‏ أَخِیَ‏ الْحُسَیْنَ‏  ‏[4] ای جد بزرگوار! من خبر مرگ برادرم حسین را برای تو آورده ام.»

عزاداری زنان بنی هاشم به گونه ای بود که در سرما و گرما انجام می شد و امام سجاد علیه السلام، برای آن عزاداران، غذا تهیه می کردند. [5]

روضه ها و شرح وقایع جانسوز کربلا از زبان حضرت زینب سلام الله علیها به گونه ای بود که کم کم مردم دور او جمع شدند و به فکر خون خواهی از امام حسین علیه السلام افتادند. همین تحرکات باعث شد، به گفته برخی، حاکم مدینه به فکر خارج ساختن حضرت زینب سلام الله علیها از مدینه افتاد و ایشان را به مصر تبعید کرد. [6]

نکته مهم در شیوه عزاداری حضرت زینب سلام الله علیها این است که عزاداری ایشان به گونه ای صورت گرفت که موجب تحرکات و قیام هایی مانند قیام مختار شد. نتیجه این که، عزاداری باید روشنگرانه و هدفمند و علیه ظالمان و کافران باشد.

پی نوشت 
[1] اخطب خوارزم، موفق بن احمد؛ مقتل الحسین علیه السلام، ناشر: أنوار الهدی قم، 1381 ه.ش، ج 2، ص 47.
[2] مسعودى، على بن حسین، اثبات الوصیة - ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1384 / 1426، ص ص166.
[3] اخطب خوارزم، موفق بن احمد؛ مقتل الحسین علیه السلام، ناشر: أنوار الهدی قم، 1381 ه.ش، ج 2، ص 73.
[4] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏45 ؛ ص198.
[5] همان، ج‏45 ؛ ص188.
[6] نجاتی، علی؛ قطعه ای از بهشت، موسسه فرهنگی انتشاراتی نقش، چاپ اول ،۱۳۸۳، ج2، ص 650.