مقابله با دشمنان(ضرورت مسلح شدن)

سیره عملی پیامبر(ص) و پیشوایان بزرگ اسلام نشان می‌دهد آنها برای مقابله با دشمن از هیچ فرصتی غفلت نمی‌کردند؛ در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب برای حمله به دشمن و به کار بستن هرگونه تاکتیک جنگی، هیچ مطلب کوچک و بزرگی را از نظر دور نمی‌داشتند.(برگزیده تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۶۴)

خداوند در قرآن کریم پیامبر اسلام(ص) و همه مسلمانان را به تجهیز و تقویت نیروی خود (در هر موضوعی) امر فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو و اسبان ذخیره و آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمی‌شناسید، ولی خدا آنان(منافقان) را می‌شناسد، بترسانید و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده می‌شود و مورد ستم قرار نخواهید گرفت.»(انفال/ ۶۰) سه کلمه مهم در این آیه آمده است؛ «أَعِدُّوا» به معنای آماده کنید(فعل امر اعداد). «رِبَاطِ الْخَیْلِ» به معنای ذخیره اسب‌ها که در تفسیر کشاف، «رباط» اسبان ذخیره در راه خدا معنا شده و «تُرْهِبُونَ» به معنای بترسانید.(احسن‌الحدیث، قرشی) آماده کردن و قدرت بخشیدن در این آیه به صورت مطلق، یعنی بدون قید و شرط آمده است و اغراض زیادی را دربرمی‌گیرد.

اگر بخواهیم دامنه این کلمات را گسترده‌تر ببنیم، باید این‌طور ترجمه کنیم: قدرت خود را در هر زمینه‌ای افزایش دهید و هر آنچه را در راه خدا و برای ترساندن، دور کردن و شکست دشمن به کار می‌رود، تأمین و ذخیره کنید. هر آنچه در راه خداوند و برای پاسداری از دین اسلام هزینه کنید، چه مادی و چه معنوی، خداوند سود و عواید آن را به شما بازمی‌گرداند و هرگز نمی‌گذارد به شما آسیب و ظلمی برسد. به نکات مذکور باید توجه کنیم و آن را بیشتر بسط دهیم. باید توجه کنیم که:
 اولا: افزایش قدرت فقط در مسائل نظامی نیست، بلکه در هر موضوعی مسلمانان باید خود را آماده و تجهیز کنند؛ چه آنکه در طول تاریخ اسلام، مسلمانان فقط از ناحیه جنگ و پایین بودن قدرت نظامی ضربه نخوردند، بلکه در عدم سیاست‌ورزی، ناتوانی‌های علمی و فقدان برنامه‌ها و تاکتیک‌های اقتصادی و فرهنگی ضربه‌هایی جبران‌ناپذیر خورده‌اند و شکست‌های زیادی متحمل شدند.
 
ثانیا: منظور از ذخیره‌ کردن اسب هم فقط اسبی که می‌شناسیم و به ذهن‌مان متبادر می‌شود، ‌نیست؛ این عبارت برای مثال و تقریب به ذهن آمده است؛ پس منظور هر وسیله‌ای است که برای پیشرفت مسلمانان، ایستادگی در برابر دشمنان و هجمه به آنان به کار گرفته می‌شود؛ به عبارتی هر چیزی که می‌تواند شما را در این مسیر به حرکت وادارد و کمک دهد، اسب راه‌وار شما دانسته می‌‌شود.
 
ثالثا: «ترهبون» فقط به منظور ترساندن دشمن نیست، بلکه برای نابودی آنان هم استفاده می‌شود؛ یعنی تجهیز نیرو و قدرت یافتن برای انهدام دشمن در موضع و موقع مناسب؛ ضمن آنکه دشمن را با به کارگیری مهارت‌های مختلف می‌توان معدوم کرد که در پرتوی دستیابی به تمام قدرت‌های مورد نیاز و ایجاد موازنه قدرت، شکل خواهد گرفت.
 

مقابله با دشمنان(عوامل قدرت‌زا)

بنابراین از هر حیث باید در مقابل دشمن قدرت پیدا کرد و در همه ابعاد باید خود را آماده نگه داشت. این آمادگی درباره تمام مسلمانان صادق است و هر کسی در هر جایگاهی باید قدرت پیدا کند، تا جایی‌که دشمنان نتوانند بر او تسلط پیدا کنند. ضعف در هر یک از عوامل قدرت می‌تواند منجر به ورود دشمن شود و ضربه‌ای سخت بر مسلمانان وارد کند.
 
همه مسلمانان در قوت و ضعف جایگاه و مقام‌شان در دنیا و در مقابل دشمن سهمی مشخص دارند و نمی‌توانند آن را بر دوش دیگری بیندازند. تکیه و توکل بر خدا و توسل به اهل بیت(ع)، شادابی و نشاط، جوان و جسور بودن، جسم و روحی سالم، علم و بصیرتی نافذ، همگی از عوامل قدرت هستند که باید در همه مسلمانان وجود داشته باشد؛ اما یکی از مؤلفه‌های مهم قدرت، سرسختی و عزم راسخ است.
 
خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ...»؛ اى اهل ایمان، هر کس از شما از دینش برگردد (زیانى به خدا نمى‌رساند) خدا به زودى گروهى را مى‌‌آورد که آنان را دوست دارد و آنان هم خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان فروتن‌‌اند و در برابر کافران سرسخت و قدرتمند، همواره در راه خدا جهاد مى‌‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌‌اى نمى‌‌ترسند...(مائده/ 54)
 
جامعه مسلمانان باید جامعه‌ای شاداب، بانشاط و جوان باشد. امام سجّاد(ع) می‌فرمایند: «رسول خدا(ص) در یکی از غزوه‌ها به یارانش دستور داد ریش‌های‌شان را با رنگ مشکی خضاب کنند(رنگ کنند) تا از آن بر علیه مشرکان قوّت بگیرند.» (البرهان، ج ۵، ص ۶۱۲) این نشان می‌دهد ایشان در نظر داشتند که دشمن در مقابل خود جمعیتی جوان و قدرتمند ببیند و از جنگیدن منصرف شود؛ پس عوامل قدرت‌زا در جامعه مسلمانان بیشتر از تولید و انباشت سلاح سخت‌افزاری است.
 
از دیگر عوامل قدرت‌زا در مقابل دشمن، مراقبت از دارایی‌های مادی و معنوی است. اگر دشمن کوچک‌ترین فرصتی پیدا کند و به نقطه‌ای نفوذ کند، با تمام قدرت از همان نقطه به مسلمانان ضربه می‌زند؛ پس غفلت به هیچ عنوان جایز نیست. در قرآن آمده است: «... وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَهً وَاحِدَهً...»؛ کافران آرزو می‌کنند شما از جنگ‌افزارها و داشته‌های‌تان غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش آورند.(نساء/ ۱۰۲)
 
دشمنان به هر نوع جنگ‌افزار مادی و معنوی مسلمانان چشم طمع دارند که اگر از آن غفلت شود، فورا آن را از دست‌شان خارج می‌کنند تا آنها را به ضعف بکشانند و نابود کنند؛ برای نمونه دانشمندان مسلمانان از جنگ‌افزارهایی هستند که دشمن با ترور یا تطمیع آنها می‌خواهد دست مسلمانان را از دانش و پیشرفت خالی کند.
 

ابزار قدرت معنوی(شناخت منافقان و جاسوسان)

هنگامی که خداوند در آیه 60 سوره انفال مسلمانان را به تقویت بنیه دفاعی و نظامی در تمامی جهات دستور می‌دهد، عهدشکنی‌های کافران را یادآوری می‌کند؛ به عبارتی ابتدا می‌گوید این دشمن را بشناسید. اما یک توصیه مهم نیز در این آیه دارد که آن توصیه دقت در حضور منافقان است. کسانی که بین مسلمانان رخنه می‌کنند و مشغول خراب‌کاری می‌شوند، این افراد را هم باید بترسانید و نگاه‌تان به آنها دقیقا مانند نگاه‌تان به کافران و دشمنان عهدشکن باشد.
 
در قرآن کریم هم درباره رفتار با دشمنان و کافران توصیه‌هایی آمده است و هم درباره منافقان، تا جایی‌که سوره‌ای به نام «منافقون» در قرآن آمده است و تکلیف آنان را در همان آیه اول مشخص می‌کند که «انَّ المُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ»، یقینا منافقان دروغگو هستند.(منافقون/ 1) طبق آیه60 سوره انفال منافقان کسانی هستند که ما آنها را نمی‌شناسیم و فقط خدا آنها را می‌شناسد، اما امکان شناخت آنان فراهم است که باید برای شناخت‌شان به قرآن مراجعه کنیم.
 
مثلا منافقان کسانی هستند که از دستاوردهای مسلمانان ناراحت، حتی خشمگین می‌شوند و هرطور شده می‌خواهند آنها را تضعیف کنند. این تضعیف‌ها هم به صورت‌های متخلف صورت می‌گیرد و امکان دارد در تمامی ابعاد مادی و معنوی اتفاق بیفتد.
 
خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِهَا...»؛ اگر موفقیت و پیش‌آمد خوبی برای شما رخ دهد، آنها ناراحت می‌شوند و چنانچه شکست و حادثه ناگواری برای شما رخ دهد خوشحال می‌گردند.(آل‌عمران/ ۱۲۰) ما باید ببینیم چه کسانی میان مؤمنان رخنه کرده‌اند و به هر شکل می‌‌خواهند آنان را تضعیف کنند و با برداشت‌ها و استنباطات ضعیف‌شان می‌خواهند دستاوردها را کوچک کنند و حقیر بشمارند.
 
ضمن آنکه آنها اقداماتی هم انجام می‌دهند که موجب سست شدن قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مسلمانان می‌شود. پس یکی از ابزارهای قدرت کشور اسلامی باید «شناخت» باشد که آن را سلاح «بصیرت» می‌نامیم. همچنین در قرآن آمده است: «اگر آنان [منافقان] همراه شما [برای جهاد] خارج می‌شدند، جز اضطراب و تردید چیزی بر شما نمی‌افزودند و با نفوذ در میان شما به فتنه‌انگیزی می‌پرداختند و در میان شما جاسوسانی هستند که به نفع آنان [جاسوسی] می‌کنند و خداوند به [احوال] ستمکاران آگاه است.»(توبه/ ۴۷)
 
از دیگر ویژگی‌های منافقان ایجاد اضطراب و تردید است. آنها مدام آیه یأس می‌خوانند و مسلمانان را به یکدیگر بدگمان می‌کنند. شاخصه این افراد این است که می‌گویند ما دلسوز هستیم و از سردلسوزی برای شما این سخنان را می‌گوییم. این وجه از رفتار منافقان است که شناخت آنان را سخت کرده است. منافقان به هر نحو تلاش می‌کنند مردم را از گرد رهبران جامعه اسلامی دور کنند تا از نظر اجرا برای راهبردهای‌شان مشکل ایجاد کنند.
 

ابزار قدرت معنوی‌(تغییر و تحریف واقعیات)

قرآن کریم درباره منافقان می‌گوید، آنها در میان مسلمانان اضطراب و تردید ایجاد می‌کنند و همیشه مشغول فتنه‌انگیزی هستند. اختلاف‌افکنی برای برهم زدن آرامش روانی جامعه و ایجاد دعواهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی از دیگر خصوصیات منافق است. منافقان همواره تلاش می‌کنند مردم را از اسلام و جامعه اسلامی دور کنند تا دین، حکومت، رهبران و شهروندان جامعه اسلامی را با انواع چالش‌ها و مشکلات روبه‌رو کنند. در آیه 7 سوره منافقون آمده است: «هُمُ الَّذینَ یقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلی‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ‌اللهِ حَتَّی ینْفَضُّوا وَ لِلّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یفْقَهُونَ»؛ آنان [منافقان] کسانی هستند که می‌گویند به افرادی که نزد رسول خدا(ص) هستند، انفاق نکنید تا پراکنده شوند. پراکنده کردن مردم و تنها ماندن امام مسلمانان، روش منافقین برای ایجاد فقر و تخریب مادی و معنوی جامعه اسلامی بوده و هست.

در قرآن آمده است: «لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّک بِهِمْ ثُمَّ لا یُجَاوِرُونَک فِیهَا إِلا قَلِیلا»؛ اگر منافقان و کسانى که در دل‌های‌شان مرضى هست و شایعه‌‏افکنان در مدینه [از کارشان] باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط مى‏کنیم تا جز [مدتى] اندک در همسایگى تو نپایند.(احزاب/ 60) پس آنانکه که با شایعات و دروغ‌ها مردم را از اسلام و حکومت اسلامی ناامید می‌کنند نیز منافق هستند و مردم باید آنان را بشناسند. این نوع رفتارها که صورت‌های گوناگونی دارند، به نیت نابودی مسلمانان و جامعه‌ و حکومت‌شان صورت می‌گیرد.

منافقان که در میان مردم زندگی می‌کنند و اتفاقا خود را مصلح می‌دانند «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌»، با تحریف واقعیات از شایعه‌سازی گرفته تا جابه‌جایی کلمات و وارونه کردن حقایق برای ایجاد شک و تردید سعی دارند به نظام اسلامی و مردم مسلمان ضربه بزنند. آنها چطور رفتار می‌کنند؟ «مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَینَا وَاسْمَعْ غَیرَ مُسْمَعٍ...»؛ برخی از کسانی که یهودی‌اند، حقایق [کتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیل‌های غلط و ناصواب] از جایگاه‌های اصلی و معانی حقیقی‌اش تغییر می‌دهند و [به زبان ظاهر به پیامبر] می‌گویند: [دعوتت را] شنیدیم و [به باطن می گویند:] نافرمانی کردیم و [از روی توهین به پیامبر بر ضد او فریاد می‌زنند، سخنان ما را] بشنو که [ای کاش] ناشنوا شوی و با پیچ و خم دادن زبان و آوازشان و به نیّت عیب‌جویی از دین [به آهنگی، کلمه] راعنا [را که در عربی به معنای (ما را رعایت کن) است] تلفظ می‌کنند [که برای شنونده، راعنا که مفهومی خارج از ادب دارد، تداعی می‌شود] و اگر آنان [به جای این همه اهانت از روی صدق و حقیقت] می‌گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم و [سخنان ما را] بشنو و ما را مهلت ده [تا معارف اسلام را درک کنیم] قطعاً برای آنان بهتر و درست‌تر بود، ولی خدا آنان را به سبب کفرشان لعنت کرده، پس جز عده اندکی ایمان نمی‌آورند.(نساء/۴۶) پس آنها یک هدف‌ دارند و آن هم «نابودی اسلام» است؛ اما روش‌های‌شان گوناگون است.