گستره زمانی یاد انقلاب امام حسین علیه السلام از ابتدای خلقت انسان شروع شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت. در یک تقسیم بندی کلی، میدان تأثیرگذاری انقلاب حسینی در این دنیا را می توان به چهار دوره مقدمه سازی انقلاب، آفرینش عاشورا، هدایت عاشورایی، و دولت حسینی تقسیم کرد.
 

دوره مقدمه سازی

در این دوره که از ابتدای خلقت، آغاز شده و تا زمان شروع قیام تاریخی امام حسین علیه السلام ادامه می یابد به وسیله خبر دادن از انقلاب حسینی و با هدف آماده سازی ذهن ها برای قیام آن حضرت، راه تحقق و جلوه حداکثری آن هموار می شود.

یادآوری و خبر دادن از وقوع این حادثه عظیم، به نوبه خود، تأثیر مهمی در هدایت ذهن ها و بر انگیختن حساسیت و تأمل جامعه اسلامی داشته است. روبرو کردن (پیش از موعد) ذهن ها با جفای آشکاری که می تواند خود را در لباس دین و تعقل مخفی کند و سپس یک امام معصوم را به مسلخ ببرد، می تواند به هضم بهتر حقایق عاشورا کمک شایانی کند.

در این دوره، پیامبران بزرگ الهی از حضرت آدم تا حضرت خاتم علیهم السلام و حتی دو امام پیش از حضرت سید الشهداء علیه السلام، طبق نقل، خبر از واقعه عاشورا و قیام حسینی داده اند که در غالب این خبرها، بر جنبه مظلومیت و غربت و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت تأکید شده است.

نام امام حسین علیه السلام و قیام ایشان با ابتدای خلقت انسان قرین بوده است. چنان که حضرت آدم علیه السلام نیز بر مصیبت آن حضرت گریست. [1] پس از حضرت آدم علیه السلام نیز انبیاء متعددی به یاد امام حسین علیه السلام و مصائب ایشان گریه کرده اند.

نقطه کانونی و پر رنگ این دوره، رفتار و گفتار رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مورد امام حسین علیه السلام است که به شدت در پی بر انگیختن عواطف و احساسات جامعه اسلامی بوده است. مثل این که رسول خدا صلّی الله علیه و آله گلوی امام حسین علیه السلام را هنگامی که کودک بود می بوسیدند و سپس خبر از داستان عاشورا می دادند. [2]

این گونه رفتارها جنبه زمینه سازی برای هدایت هدایت پذیران جامعه بوده است. خلاصه این که، همین مقدمه سازی ها موجب هدایت افراد بسیاری از جامعه شد چه کسانی که در واقعه عاشورا بودند و یاری آن حضرت کردند و چه حتی کسانی که به هر دلیلی در کربلا حضور نیافتند ولی تطبیق آن با پیش گویی های قبل از آن، موجب درک حق و باطل و همسو نشدن با دستگاه تبلیغلتی یزیدی شد.
 

آفرینش عاشورا

حرکت امام حسین علیه السلام از ابتدا تا شهادت ایشان، سراسر درس و هدایت است. بیان دلایل قیام حسینی، به همراه بردن اهل بیت خویش، فراخوان نسبت به ملحق شدن به سپاه حسینی، تربیت و گلچین یاران بی بدیل عاشورایی و... از جمله درس ها و هدایت های آن مقطع زمانی است.
به برکت عزاداری عاشورایی و تعمیق معرفت حسینی، و البته جهاد و جانبازی سربازان حسینی در نظامی اسلامی به سر می بریم که همچنان برای تکمیل روند رشد و تعالی خود نیاز ضروری به نور هدایت حسینی دارد.
به عنوان نمونه، حضرت در آن مقطع، دلیل قیام خود را نه برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری بلکه برای اصلاح در کار امت جدشان و امر به معروف و نهی از منکر و تحقق سیره و شیوه جدشان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و پدرشان علی بن ابیطالب علیه السلام بیان کردند. [3]

حضور پر برکت امام حسین علیه السلام در مکه معظمه و سخنان روشنگرانه ایشان در آن مکان مقدس که به منزله تریبون جهانی آن عصر به شمار می رفت جلوه دیگری از مشق هدایت امت، طی عملیاتی کردن قیام بی بدیل عاشورا است. رفتار حضرت در مقابل امثال زهیر و حر، و نیز سخنان حماسی و روشنگرانه در روز عاشورا و خطاب به لشکر دشمن، تلاش دیگری برای هدایت انسان ها است.
 

جوشش خون حسینی

جلوه و عظمت و اهمیت قیام امام حسین علیه السلام، پس از آن روشن شد که ایشان به شهادت رسیدند و خون مقدس آن حضرت در تمام دقایق پس از عاشورا در رگ های تاریخ به جوشش درآمده و مانع از مردن حق طلبی شده است.

به جرأت می توان گفت که همه انقلاب های کوچک و بزرگ اسلامی از عاشورا تا امروز، از اثرات حماسی و هدایت گرانه شهادت امام حسین علیه السلام بوده اند. شهادت امام حسین علیه السلام حجت را بر همه کسانی که به دنبال آشتی با کفر و ظلم هستند تمام کرد و این خود، به تنهایی هدایتی عظیم است و همچون شمعی راه تاریخ را روشن ساخته است.

این راه شهادت طلبانه و هوشمندانه، همچنان تا ظهور دولت عدل جهانی ادامه خواهد یافت. نخ این تسبیح، اشک و برگزاری عزاداری بر مصیبت آن حضرت است که هدایت حسینی را به پهنای همه تاریخ می گستراند و نوعی خاص از هدایت را شامل حال مؤمنان می کند؛ چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیز می فرمایند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً؛ [4] در مورد کشته شدن حسین علیه السلام حرارت و گرمایی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد نمی شود.»

ما اینک، در همین دوره از هدایت حسینی قرار داریم که در آن، به برکت عزاداری عاشورایی و تعمیق معرفت حسینی، و البته جهاد و جانبازی سربازان حسینی در نظامی اسلامی به سر می بریم که همچنان برای تکمیل روند رشد و تعالی خود نیاز ضروری به نور هدایت حسینی دارد و با پشتوانه همین روحیه عاشورایی، تا کنون، موانع بزرگی را از سر راه خود برداشته و پیچ و خم های سختی را گذرانده است.
 

رجعت و دولت حسینی

یکی از تمایزات شهادت امام حسین علیه السلام با دیگر شهادت ها این است که اگر آن حضرت در راه قیام و انقلاب بی نظیر خود نتوانستند دولت حق را بر پا کنند و در این راه به شهادت رسیدند، در دوران رجعت دوباره بازگشته و در همین دنیا، حکومت حسینی خویش را بر پا خواهند داشت.

پس از دولت عدل مهدوی و به ثمر نشستن جهد همه مؤمنان تاریخ، به اعتقاد قطعی شیعه، دورانی از تکرار تاریخ، به نفع طلایه داران حق، با نام «دوران رجعت» آغاز خواهد شد و اولین کسی که باز می گردد و حکومت آرمانی و الهی خود را مستقر خواهد کرد امام حسین علیه السلام است.

ایشان، دوباره در مقابل یزید و یزیدیان در همین دنیا قرار می گیرند و طبق نقل، این بار وقایع عاشورا بر عکس اتفاق می افتد و همان گونه که سپاه امام حسین علیه السلام را کشتند این بار یزید و یزیدیان کشته می شوند. [5]

در دوران رجعت امام حسین علیه السلام دیگر خبری از پیروزی ظاهری کفار و ظالمان نخواهد بود بلکه این حضرت سید الشهداء علیه السلام است که حکومت قاطع و حسینی خود را ارائه می کند تا تفاوت حکومت حق و باطل را به روشنی نمایان سازد و نیز پیروزی خود بر دشمنان زبون را در همین دنیا به اثبات برساند.

این حکومت هدایت گرانه و پیروزمندانه، تا اندازه ای استمرار خواهد داشت که از فرط پیری، ابروهای آن حضرت بر دیدگانشان آویخته می شوند. [6] بی گمان، تشکیل و استمرار دولت حسینی، جلوه دیگری از نوعی خاص از هدایت است که در آن، آثار دنیایی هدایت جامعه و تربیت الهی و آرمانی آن نیز نمایان خواهد شد.

پی نوشت 
[1] مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار‏، انتشارات اسلامیه‏، تهران‏، ج44، ص245.
[2] شیخ طوسی، الامالی، ص۳۱۶-۳۱۷، مجلس۱۱، ح۸۹.
[3] ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان - ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1406 ق، ص4.
[4] نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج‏10 ؛ ص318.
[5] مجلسی، محمدباقر؛ حق الیقین‏، ناشر: انتشارات اسلامیه‏، تهران‏، ص346.
[6] همان، 341