23 بهمن 1388 / 27 صفر المظفر 1431 / 12 فوریه 2010

درنخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي دولت موقت به طوررسمي كار خود را آغاز كرد. همچنين دراين روز كميته‎هاي انقلاب اسلامي به منزله نخستين نهاد انقلابي تشكيل شد. پس ازسقوط رژيم طاغوت و پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي نيروهاي مردمي پاسداري مراكزمهم وحساس را درشهرها به عهده گرفتند. ازاين رو وجود سازماني منظم و متشكل براي اداي اين مسئوليت و مبارزه با عناصروابسته به رژيم طاغوت ضرورتي اجتباب ناپذيربود. به همين علت به فرمان حضرت امام خميني رهبرفقيد انقلاب اسلامي براي دردست گرفتن اوضاع و برقراركردن نظم، كميته‎هاي انقلاب اسلامي تشكيل شدند.
آخوند ملا محمد حسين بن محمد جعفر فشاركي در سال 1228 ش (1266 ق) در اصفهان به دنيا آمد و مقدمات علوم را در آن شهر پشت سرگذاشت. وي سپس براي تكميل تحصيلات خود عازم نجف اشرف گرديد و در محضر استادان نامداري همچون: ميرزا حبيب اللَّه رشتي، شيخ زين‏العابدين مازندراني و ميرزا محمد حسن شيرازي زانوي ادب زد. آخوند ملامحمد حسين فشاركي پس از كسب مدارج عالي و اجتهاد، به اصفهان بازگشت و به تدريس و تاليف و ارشاد مردم پرداخت. اين عالم رباني در فقه و اصول تبحر داشت و محضرش، مركز فضلا و اهل دانش بود. همچنين تقوا و زهد ايشان شهره خاص و عام بود و مردم اصفهان، مسائل خودرا از ايشان استفتاء مي‏نمودند تا اين‏كه در اواخر عمر به مرجعيت تامه دست يافت. از ايشان تاليفاتي بر جاي مانده كه حاشيه رسائل و حاشيه طهارت شيخ انصاري از آن جمله‏اند. آخوند فشاركي سرانجام در 23 بهمن 1313 ش برابر با 8 ذي‏قعده 1353 ق در 85 سالگي درگذشت و در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
با وجود سقوط رژيم شاه و پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، نيروهاي مردمي، همچنان درگير نبرد براي درهم شكستن مقاومت آخرين بقاياي اين رژيم وابسته بودند. همچنين گروهي ديگر از مردم، پاسداري و حفاظت از مراكز مهم و حساس را در شهرها به عهده گرفتند. از اين رو وجود سازماني منظم و متشكل براي به عهده گرفتن اين مسؤوليت و نيز مبارزه با عناصر وابسته به رژيم شاه، ضروري به نظر مي‏رسيد. به همين جهت يك روز پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، به فرمان حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) ، كميته انقلاب اسلامي براي كنترل اوضاع و برقراري نظم و امنيت، تشكيل شد. از آن پس، اين نهاد انقلابي به اداره و انتظام امور و حراست از انقلاب اسلامي و حفاظت از جان و مال و ناموس مردم كمر بست. همچنين به فرمان حضرت امام، سلاح‏هايي كه در دست مردم بود توسط اين نهاد جمع آوري شد. از اَهَمّ وظايف كميته انقلاب اسلامي مي‏توان به: مقابله با توطئه‏هاي بيگانگان؛ دستگيري وابستگان رژيم پهلوي؛ جلوگيري از قاچاق اسلحه، توقيف اموال مفسدان و فراريان رژيم پهلوي، انتظامات و حفظ امنيت شهرها، روستاها و مرزها؛ مبارزه با فساد و بي‏بند وباري؛ حراست از اماكن مهم؛ مقابله با منافقان و خرابكاران و... اشاره كرد. سرانجام در سال 1369، بنا به ضرورت‏هاي تشخيص داده شده و با تصويب مجلس شوراي اسلامي، اين نهاد انقلابي با شهرباني و ژاندارمري ادغام شد ونيروي انتظامي واحدي با نام نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران شكل گرفت.
پالايشگاه گاز خانگيران خراسان به عنوان يكي از كم نظيرترين پالايشگاه‏هاي گاز، در نوع خود از بزرگ‏ترين و مدرن‏ترين پالايشگاه‏هاي مشابه در جهان است كه در آستانه ششمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي با حضور رييس جمهور وقت، آيت‏اللَّه سيد علي خامنه‏اي و تعدادي از مسؤولان افتتاح شد. اين پالايشگاه با نام شهيد هاشمي نژاد، با ظرفيت پانزده ميليون مترمكعب گاز مي‏تواند به مدت هشتاد سال گاز مورد نياز ناحيه خراسان و شمال كشور را تأمين كند. تأسيسات عمده پالايشگاه گاز خانگيران كه در 35 كيلومتري غرب شهر مرزي سرخس و تحت مديريت و نظارت مستقيم مسؤولان ايراني شركت ملي گاز ايران انجام گرفته است شامل واحدهاي تصفيه گاز، بازيافت گوگرد، واحد برق، بخار، واحد آب و... مي‏باشد. اين مجتمع به صورت يكي از مراكز عمده و قطب فعال صنعتي كشور به شمار مي‏آيد.
با گذشت نزديك به چهل ماه از آغاز جنگ تحميلي و در حالي كه مردم و مسؤولان كشور، خود را براي برپايي مراسم سالگرد يوم‏اللَّه 22 بهمن آماده مي‏كردند، رژيم بعث عراق، با بهانه‏تراشي، زمينه را براي بمباران و موشكباران شهرهاي ايران فراهم كرد و براي اين مقصود ادعا نمود به خاطر گلوله باران شهرهاي مرزي عراق از سوي ايران، هفت شهر ايران مورد حمله موشكي و هوايي قرار خواهند گرفت. با حملات موشكي عراق به شهرهاي ايران دولت جمهوري اسلامي ايران طي پيامي به مردم شهرهاي بصره، خانقين و مندلي اعلام داشت كه ايران در صدد مقابله به مثل است و اهالي اين مناطق، هرچه زودتر آن‏جا را تخليه كنند. سرانجام در 23 بهمن 1362، اولين حمله تلافي جويانه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به 118 حمله موشكي و هوايي به شهرهاي ايران، با گشوده شدن آتش توپخانه‏هاي ايران به روي شهرهاي ياد شده انجام گرفت.
در 23 بهمن 1380، هواپيماي مسافربري توپولوف 154 كه از تهران عازم خرم آباد بود، با ارتفاعات سفيدكوه در نزديكي خرم‏آباد برخورد كرده و تمام 119 سرنشين آن كشته شدند. اجساد قربانيان اين حادثه در روزهاي بعد، از شيارها و حفره‏هاي كوه جمع آوري شد.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از بازگشت از حجةالوداع، در آخرين روزهاي عمر شريف خود جهت نبرد با روميان كه از شمال غربي شبه جزيره‏ي عربستان در صدد لشكركشي به سرزمين‏هاي مسلمانان بودند، سپاهي منظم از مهاجران و انصار مدينه ترتيب داد وبه همگان فرمان داد تا در آن شركت جسته و با روميان متجاوز به جهاد برخيزند. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، فرماندهي اين سپاه بزرگ و پرمخاطره را به جواني نورس به نام اُسامه فرزند زيدبن حارثه كه پدرش پيش از اين در جنگ تبوك به‏دست روميان كشته شده بود، سپرد. اسامه در آن زمان بيش از هفده يا هجده سال نداشت. مسلمانان واجد شرايط رزم از انصار و مهاجر، به فرماندهي اسامه در خارج از شهر مدينه اردو زدند. برخي از آنان كه از ماجراي غدير خم و نصب اميرمؤمنان(علیه السلام) به امامت و رهبري مسلمانان از سوي رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دل خوشي نداشته و خروج اين سپاه بزرگ از مدينه را مطابق با اهداف و اميال خود نمي‏ديدند، بر آن حضرت خورده گرفته كه چرا وي، جواني كم سن و سال و كم تجربه را بر آ نان مقام اميري داده است. در صورتي كه بزرگان و متنفذان فراواني در ميان ياران و صحابه‏ي وي وجود دارند كه پيشينه‏ي رزم و جهاد آنان در راه خدا بر همگان روشن است و در اين راه داراي تجربياتي فراوان هستند. سرانجام در حالي كه توطئه‏هاي بسياري در مسير حركت سپاه اسلام روي داد، اين سپاه به سوي روم به حركت درآمد. ولي هنوز از مدينه چندان فا صله نگرفته بود كه از رحلت رسول خدا(ص) باخبر گرديد. همين امر موجب اندوه سپاهيان اسلام و دست‏مايه‏ي برخي از فرصت‏طلبان و بازگشت آنان به مدينه گرديد. به همين جهت اين سپاه بزرگ براي مدّتي موقّت از هم پاشيد و شيرازه‏ي آن با پراكنده شدن مسلمانان سوگوار در هم ريخت. تا اين‏كه با خلافت ابوبكر بن أبي قحافه، سپاه اسلام به رهبري اسامه به سوي مرزهاي روم عازم شد.
ابن ماجه محدث و عالم بزرگ مسلمان در قزوين به دنيا آمد. او پس از گذراندن دروس مقدماتي ديني در زادگاه خويش به نقاط مختلف سرزمين پهناور اسلامي آن روز سفر كرد و از علماي بزرگي حديث شنيد. او مجموعه‏ي اين احاديث را در كتابي كه سنن ابن ماجه خوانده مي‏شود، گردآوري كرد. اين اثر، يكي از كتب معتبر حديث اهل سنت تلقي مي‏شود. از اين دانشمند اسلامي، تفسيري بر قرآن كريم و كتاب ديگري تحت عنوان التاريخ به جاي مانده است. ابن ماجه در 273 ق در 64 سالگي درگذشت.
محمد بن حاج محمد ابراهيم كلباسي، از بزرگان علماي اماميه‏ي اوايل قرن چهاردهم هجري است. وي از نظر علمي، مراتب بلندي داشته و داراي تأليفات بسياري است. از جمله آثار او مي‏توان به كتب: شرح كفايه‏ي سبزواري، شرح خطبه‏ي الدمشقيه و الجبر و التَفويض اشاره كرد. وي همچنين درباره‏ي محدثان بزرگ و طبقات ديگر، كتب مستقلي تأليف كرده است.
آيت‏اللَّه حاج سيدعبدالاعلي فرزند سيدعلي رضا موسوي سبزواري از علماي نجف اشرف در صفر سال 1328 ق در سبزوار تولد يافت و پس از تحصيل مقدمات و سطوح در سبزوار و خراسان به نجف اشرف مهاجرت نمود. وي در نجف از محضر درس آيات عظام: ميرزاي نائيني، آقا ضياء الدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ محمدحسين غروي اصفهاني، فقه و اصول را آموخت و به درجه‏ي اجتهاد نايل گرديد. آيت اللَّه سبزواري فلسفه و حكمت را نزد آيت‏اللَّه بادكوبه‏اي و تفسير و اخلاق را نزد مرحوم بلاغي آموخت و سپس به تدريس خارج فقه و اصول و تفسير پرداخت و بسياري از فضلاي نجف از درس او استفاده نمودند. از جمله آثار اين عالم بزرگ عبارتند از: لُبابُ المعارف، حاشيه بر بحارالانوار، حاشيه بر تفسير صافي، عدالت، حاشيه بر جواهر، حاشيه بر عروةالوثقي و حاشيه بر وسيله. آيت اللَّه سبزواري پس از ارتحال آيت اللَّه العظمي خويي زعامت حوزه‏ي علميه‏ي نجف را به عهده گرفت. سرانجام آن عالم فرزانه در 25 مرداد 1372 ش در 86 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در نجف اشرف مدفون گرديد.
كشور جمهوري شيلي با 756/626 كيلومتر مربع مساحت در جنوب قاره امريكاي جنوبي و در همسايگي آرژانتين، بوليوي و پرو واقع شده است. جمعيت شيلي بيش از 15 ميليون نفر كه اكثريت مسيحي و عمدتاً كاتوليك مذهبند. بيشتر سكنه مليت اروپايى و دو رگه (سرخ و سفيد) داشته و زبان رسمي آن‏ها اسپانيايى است. پايتخت شيلي سانتياگو و واحد پول آن پزوي شيلي مي‏باشد. از شهرهاي مهم آن كنسپسيون، وينيادل مار، و والپا رايزو است. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت شيلي تا سال 19/5 2025 ميليون نفر خواهد بود. شيلي ازقرن شانزدهم به تصرف اسپانيولي‏ها درآمد و به صورت يك مستعمره كشاورزي گرديد و نه مستعمره معدني. در اين دوران شيلي جزء قلمرو نايب السلطنه اسپانيا در پرو بود. در سال 1788 شيلي تا حدودي از پرو مستقل شد. مبارزات مردمي بر ضد استعمار اسپانيا ادامه يافت تا اين كه در 12 فوريه سال 1818 شيلي به استقلال كامل رسيد و نوع حكومت خود را جمهوري اعلام نمود. روز ملي شيلي 18 سپتامبر است.
آرتور شنيتسْلِر، داستان نويس و نمايش‏نامه نويس برجسته اتريشي، در دوازدهم فوريه 1862م در ويِن پايتخت اتريش به دنيا آمد. آرتور از كودكي در خانه‏اي پرورش يافت كه محل آمد و رفت روشن‏فكران، هنرمندان و رجال فرهنگ و ادب بود و همين امر موجب شد كه وي در مدرسه با دوستانش انجمني ادبي داير كند. با وجود اين، او به تحصيل در رشته پزشكي پرداخت و در 23 سالگي به دريافت درجه دكتري نايل آمد. شنيتسلر سه سال دستيار يك جراح معروف بود، سپس مستقلا به كار پرداخت. وي دنباله مطالعات را گرفت و به تحقيق در انواع بيماري‏ها، به ويژه بيماري رواني علاقه يافت. او براي مطالعه، به سفرهاي متعدد رفت و در كنگره‏هاي علمي شركت كرد. با اين حالْ به نوشتن داستان و كار ادبي روي آورد و منظومه‏هاي كوتاهي سرود. شنيتسلر در ابتدا نمايش‏نامه‏هاي آناتول، عشق گذرا و حلقه را نگاشت و مورد ستايش فراوان قرار گرفت. وي مدتي نيز به نگارش رمان و داستان كوتاه پرداخت و در همه آنها بهتر توانست انديشه‏هاي شخصي و خاص خود را بيان كند. در اين ميان، آثاري هم‏چون ستوان گوستل، گرونيموي نابينا و برادرش و پروفسور برنهاردي با استقبال زيادي مواجه گرديد. به طور كلي موضوع آثار شنيتسلر، پوچي زندگي، انحطاط جامعه اتريشي در آخر قرن نوزدهم، عشق‏هاي نفساني و مادي، دروغ، پيري و تنهايى است كه با لطفِ بيان و هوشياري و دقت فراوان عرضه شده است. شنيتسلر سرگرداني نسل معاصر خود را كه در گرداب بي‏ثباتي و سرگشتگي غرق شده، به خوبي درك كرده و در آثار خود، پيش چشم خواننده گذارده است. وي نمايش‏نامه‏نويسي بااحساس و چيره دست بود و به عنوان يك پزشك بسيار حساس و البته خسته، در آثار خود، جامعه محتضر و بيمار زمان خويش را تشريح مي‏نمود. شنيتسلر شمار زيادي نمايش‏نامه، رمان و داستان كوتاه نوشت و در آنها انحطاط نخستين سال‏هاي قرن بيستم را به تصوير كشيد. درام‏هاي شنيتسلر نسبتاً كم‏تحرك، اما از نظر گفتگوهاي زنده و درخشان ممتازند. از مهم‏ترين نمايش‏نامه‏هاي او مي‏توان از ميراث، عشوه‏گري و چرخ و فلك نام برد. برخي معتقدند آثار شنيتسلر نشانه بيماري عصري افسرده و بي‏علاقه است. آرتور شنيتسلر سرانجام در سال 1931م در 69 سالگي درگذشت.
در فاصله سال‏هاي 1907 تا 1911م، پنج شورش عليه خاندان سلطنتي منچو در چين صورت گرفت كه همه آنها، كم و بيش از انديشه‏هاي انقلابيِ سون‏ياتْ‏سنْ مبارز جمهوري‏خواه چيني سرچشمه مي‏گرفت. با اين حال، علي‏رغم سركوبي چهار شورش اول و دستگيري و تيرباران تعدادي از شورشيان، قيام پنجم در روز نهم اكتبر 1911م آغاز شد و با وجود شدت عمل بي‏سابقه دولت و دستگيري و اعدام صدها نفر در ملأ عام، نفرت و خشم عمومي از دربار افزايش يافت. از روز يازدهم اكتبر، شورش به شهرهاي بزرگ چين نيز سرايت كرد و اين امر، دولت را به نرمش و فراخوان آشتي ملي وادار ساخت. از اين‏رو مذاكرات نمايندگان دولت و مخالفان در اوايل دسامبر 1911م در شانگهاي چين آغاز شد و با اين كه دولت، پيشنهاد تبديل حكومت مطلقه سلطنتي به حكومت مشروطه سلطنتي را مطرح كرد، ولي نيروهاي انقلابي كه چهارده ايالت از هجده ايالت چين را در اختيار داشتند، به چيزي جز تغيير رژيم و استقرار جمهوري رضايت نمي‏دادند. در جريان اين مذاكرات، نيروهاي انقلابي، يك مجلس مؤسسان ازنمايندگان ايالات چين تشكيل دادند و اين مجلس پس از آغاز به كار در اول ژانويه 1912م، به اتفاق آرا تصميم به اعلام رژيم جمهوري در چين گرفت. اين مجلس سپس به اتفاق آرا، سون يات سنِ 46 ساله را به عنوان اولين رئيس جمهور چين برگزيد و او را مأمور مذاكره با پكن و انتقال مسالمت‏آميز حكومت از باقي‏مانده خاندان امپراتوري منچو به جمهوري جديد نمود. در اين ميان، پس از آن كه درباريان چاره‏اي جز تسليم و رضا نديدند، در روز دوازدهم فوريه 1912م راضي به واگذاري قدرت به انقلابيون چيني شدند. بدين ترتيب، روز 12 فوريه 1912م، حكومت 267 ساله خاندان منچو كه خود وارث يك امپراتوري دو هزار ساله بود به پايان رسيد و رژيم جمهوري در چين استقرار يافت. اما سون يات سن براي اداره امور كشور، تجربه و نيروي كارآمد كافي نداشت. ناتواني او در اداره امور و مشكلاتي كه بيشتر ناشي از كارشكني و عدم همكاري عوامل حكومتِ پيشين بود، به تدريج از اعتبار و جذبه مردي كه پدر انقلاب چين لقب گرفته بود، كاست و ميدان را براي مخالفان خود باز گذاشت. در اين ميان، با آغاز اختلاف‏ها و كشمكش‏هاي داخلي، وضعيت چين بار ديگر متشنج و بي‏ثبات شد. تا اين كه، چين در سال 1949م به دنبال انقلابي ديگر به رهبري مائوتِسِه تونگ، تحت حكومت كمونيستي قرار گرفت.
حسن البنّاء، عالم انقلابي و پايه‏گذار جنبش اسلامي اِخوان المُسلمين مصر، در سال 1906م در اين كشور به دنيا آمد. وي از كودكي به تحصيل پرداخت و به دليل ضعف مالي، در يك ساعت‏سازي مشغول به كار شد، بنّاء، به دليل شهرتي كه در حفظ اخلاق اسلامي داشت، در دوران دبيرستان به عضويت انجمن اخلاق در آمد. او هم‏چنين در حين تحصيل در دانش‏سراي عالي، در ارشاد مردم مسلمان مصر، نقش مهمي ايفا كرد. حسن البناء در سال 1925م، در حالي كه نوزده سال بيشتر نداشت مجله فتح را با هدف مبارزه با پديده استعماري اسلام‏زدايى در مصر تأسيس كرد و در سال 1927م، به عنوان معلم در مدارس مصر به تدريس روي آورد. وي در سال بعد، در 22 سالگي، به كمك جمعي از همفكران خود، جنبش اسلامي اخوان المسلمين مصر را بنيان نهاد و سپس با حمايت‏هاي مالي مردم، مسجدي را براي فعاليت اين جنبش، ايجاد نمود. البنّاء در كنار آن نيز، به احداث دانش‏سراي عالي اسلامي همت گماشت و جوانان مشتاق علوم اسلامي را با مباني اسلام آشنا ساخت. شعب جنبش اخوان المسلمين، به تدريج در شهرهاي مختلف مصر داير شد و هنگامي كه البنّاء، مقر خود را به قاهره انتقال داد، بيش از 1500 شعبه در شهرهاي مصر وجود داشت. حسن البناء در سرمقاله اولين شماره از مجله اركان اخوان المسلمين، خط مشي اين سازمان را پيروي از قرآن كريم و رسول خدا(ص) اعلام نمود. او در سال‏هاي بعد، با توسعه فعاليت‏هاي اسلامي و نيز نگارش نامه‏هاي مختلف و بعضاً تهديدآميز براي سران حكومت مصر و بازداشتن آنان از فساد و انحراف و دعوت آنها به تعاليم حياتبخش اسلام، مورد بغض دستگاه حكومتي قرار گرفت. سال‏هاي جنگ جهاني دوم، اوج محبوبيت حسن البنّاء نزد مردم مسلمان و به ويژه مردم فلسطين بود. در اين سال‏ها، اعضاي اين سازمان در فلسطين، عملاً به مصاف با يهوديان صهيونيست پرداختند و نقش مؤثري را در دفاع از حقوق ملت فلسطين بر عهده گرفتند. هم‏چنين بي ثباتي و تزلزل سياسي حكومت مصر در جريان جنگ نيز به رشد و اقتدار و موقعيت سياسي و اجتماعي جنبش اخوان المسلمين و شخص حسن البناء كمك شاياني كرد. در اين سال‏ها، حسن البناء موقعيت ممتازي را در ميان نظاميان ارتش مصر به دست آورد و همين موقعيت بود كه بعدها زمينه ساز ظهور جنبش افسران آزاد در ارتش مصر و سر بر آوردن جمال عبدالناصر از ميان آنان گرديد. هم‏چنين در اين سال‏ها فعاليت اين جنبش به سرعت افزايش يافت به طوري كه تعداد اعضا و هواداران آن، در سال 1948م در حدود دو ميليون نفر بود. در اين سال اخوان المسلمين با حكومت وقت مصر درگير شد و با كشف توطئه قتل نخست وزير مصر از طرف اخوان المسلمين، فعاليت اين جمعيت، غيرقانوني اعلام گرديد. در نتيجه حسن البناء در دوازدهم فوريه 1949م در 43 سالگي توسط رژيم پادشاهي ملك فاروق به شهادت رسيد. اخوان المسلمين از اين تاريخ به بعد، به يك سازمان مخفي تبديل شد و رهبران آن با افسران ناراضي مصري ارتباط برقرار كردند. آنان در طي كودتاي افسران در سال 1953م عليه حكومت سلطنتي نقش موثري ايفا نمودند. ولي پس از پيروزي كودتا، سازمان با حكومت مصر دچار اختلافاتي گرديد كه در نهايت به انحلال جنبش اخوان المسلمين انجاميد. اخوان المسلمين در حال حاضر، در اكثر كشورهاي عربي فعاليت مي‏كنند ولي مهم‏ترين مركز فعاليت آنها، مصر، سوريه، سودان، اردن و عربستان است.