پس از برچیده شدن نظام شاهنشاهی و در آغاز مسیر جمهوری اسلامی، هنوز سالشمار انقلاب اسلامی به عدد دو نرسیده بود که فرماندهی حزب بعث در همسایگی ایران که حکومت کشور عراق را در اختیار داشت، جنگی تمام عیار را با حمله به مناطق غربی و جنوبی ایران آغاز نمود. این یورش چندجانبه از زمین و هوا و دریا، با پشتیبانی مستقیم آمریکا، شوروی، کشورهای اروپایی و حتی برخی کشورهای عربی و اسلامی شکل گرفت؛ جنگی که در آن حدود هفتاد کشور علیه انقلاب نوپای مردم مسلمان ایران دست خود را در آن آلوده کرده بودند و حتی از سی ملیّت در آن اسیر شدند. این جنگ، جنگی بود که جنگ افروزان خوش خیال آن، با توجه به ابعاد وسیع قدرت خود، گمان می کردند به زودی با سقوط تهران تمام می شود و ظرف یک هفته، به تمامی اهداف پیشفرض خود خواهند رسید.
 

خیالاتی که به واقعیت نرسید

در حالی که نه مدت زمان این جنگ، بر اساس گمان آن ها پیش رفت و نه اهدافی که آن ها مد نظر داشتند محقق گردید. آن چه در این مقطع از تاریخ ایران رقم خورد، رویدادهایی بود که تا هیچ زمانی پیش از آن، نه در دوران معاصر و نه در دوران باستان اتفاق نیفتاده بود. آن چه در این زمان در ایران اسلامی روی داد، همیاری، همکاری و هم افزایی همه جانبه نیروهای نظامی حکومتی در قالب ارتش و سپاه پاسداران و نیروهای نظامی مردمی در قالب بسیج بود که بر اساس هدف مشترکی که جنگ به وجود آورده بود، هم داستان شدند.
 
 

از 31 شهریور سال 59 که حمله به مرزهای جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید، مردم ایران تحت رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی، «دفاع مقدس» را آغاز نمود؛ دفاعی که هیچ گاه نسبت به آن پشیمان نبوده و نیست. زیرا هرچند جنگی که دشمنان پدید آورده بودند، جز خسارت و ویرانی و جنایت نبود، اما آن چه از جانب این مردم اتفاق افتاد، جز زیبایی نبود و تماماً افتخار و غرور بود. آن چه ملت ایران در فصل هشت ساله دفاع مقدس پدید آورد، کتابی مفصل و پرداستان از روحیه حسینی، عزت مندی، شهادت طلبی، ظلم ستیزی و ذلت ناپذیری بود که سند آن، بیش از دویست هزار شهید و هزاران جانباز و آزاده و مفقودالاثر است.
 
اگر امام راحل به صراحت فرمود که ما در جنگ حتی برای یک لحظه هم از عملکرد خود نادم و پشیمان نیستیم،[1] علل روشنی دارد که می­توان به صورت فهرست­وار چنین بیان نمود:
 

1 . کار برای خدا پشیمانی ندارد

امام راحل در نامه ای که در اسفندماه 1367  به روحانیت سراسر کشور می نویسد اصلی ترین دلیل این عدم پشیمانی را به صراحت بیان کرده و می فرماید: ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است.[2] آنچه مسلم است کار برای خدا به خاطر آنکه ابعادش به دنیای فانی محدود نمی شود هرگز پشیمانی ندارد و کسی که در راه خدا قدم برداشت به قول شهید همت چه بکشد و چه کشته شود پیروز است و پیروزی پشیمانی ندارد.
 

2 . دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان جمهوری اسلامی

انقلاب سال 57 در ایران در حالی به پیروزی رسیده بود که بر اساس هیچ کدام از کلیشه های مطرح در علوم سیاسی رایج دنیا، قابل تعریف نبود. این انقلاب که آرمان های دینی داشت، نقطه پررنگی داشت که حکومت مورد حمایت مستقیم ابرقدرت های جهانی و به طور خاص، آمریکا را ساقط نموده بود. پیام این رویداد به ملل منطقه و جهان، پیامی بود که به هیچ روی برای نظام سلطه قابل قبول نبود. به همین جهت مهم ترین هدف ابرقدرت هایی که اکنون توسط یک ملت شکست خورده بودند، آن بود که نظامشان را ساقط نماید تا ملت الگویی برای سایر ملل مستضعف در جهان شکل نگیرد.
 
 

این هدف ابتدا از طریق کودتا و سپس از طریق تحریک صدام به جنگ پیگیری شد. اما ملت ایران ذیل آموزه «جهاد» به عنوان دری از درهای بهشت که خدا آن را برای اولیاء مقرب خود می گشاید[3]، راه شهادت طلبی را برگزیده و با حضور پررنگ خود در جبهه ها، دشمن را ناکام گذارد. آن گاه که رهبر پرنفوذ انقلاب اسلامی مردم را به حضور در جبهه ها دعوت نمود، فوج داوطلبان مردمی از تمام شهرهای ایران، از تمام اقشار مردم و از سنین مختلف، خصوصاً جوانان در این مسیر گام نهادند. داستان های مشهور دستکاری شناسنامه­ ها برای حضور در جبهه از معجزات انقلاب اسلامی است که مکاتب مادی، هیچ گاه توان تحلیل و درک آن را ندارند. زیرا این ملت از امام خود به خوبی آموخته بود که ملتی که شهادت دارد، شکست ندارد.
 

3 . تحقیر و شکست مستکبران جهانی

سخن پرمغز رهبر کبیر انقلاب اسلامی در بیان یکی از مهم­ترین کارکردهای دفاع مقدس بسیار روشن و دقیق است که فرمود: «ما در جنگ ابّهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم». شاید برای جوان امروز که نه شوروی را به عنوان قدرت بلوک شرق در خاطر دارد و نه قدرت چهل سال پیش آمریکا به عنوان قدرت مطلق بلوک غرب درک کرده، درک جمله فوق کمی دشوار باشد. در مقطعی از تاریخ جهان، کشورهای شرق و غرب جهان، همگی مجبور بودند یا تحت لوای بلوک غرب باشند و با اطاعت از سیاست های آمریکا، از حمایت او برخوردار باشند و یا تحت اشراف بلوک شرق، خود را مطیع و همسوی با شوروی بدانند. در این شرایط، انقلابی مردمی در حساسترین منطقه جهان به پشتوانه اندیشه سیاسی اسلام شکل گرفته و هیچ کدام از ابرقدرت های شرق و غرب تحمل وجود آن را ندارند. به همین دلیل می کوشند که هرچه زودتر آن را محو نمایند. به همین خاطر از صدام حمایت می کنند؛ پیشرفته­ترین سلاح­ها را در اختیار ارتش وی می گذارند؛ ایران را از هرگونه سلاح و مهمات تحریم می­کنند تا نه نامی از اسلام در جهان انتشار یابد و نه کشوری سودای استقلال سیاسی به ذهنش خطور کند.
 
در این شرایط معجزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدسی است که برای همیشه دشمن را نسبت به اقدام نظامی علیه این سرزمین نا امید ساخت. دشمنان جمهوری اسلامی پس از دفاع مقدس به خوبی دریافتند که اگر قرار است این نظام را مورد هجمه قرار دهند، این هجمه می­تواند از طریق اقتصادی یا فرهنگی باشد اما هیچ گاه نمی تواند از طریق نظامی باشد که اگر بود، این ملت با وجود آن وضعیت امکانات، هشت سال دوام نمی آورد. این در حالی بود که در تمامی این سال ها، گروهک مجاهدین خلق به عنوان محاربان ضد اسلام، ضد انقلاب و ضد مردم، در تلاش بودند تا بر پیکره این نظام ضربه بزنند و با ترور هفده هزار نفر از مردم و نیز چهره های ارزشمند و اثرگذار جمهوری اسلامی، نوع دیگری از ضربه و فشار را بر این مردم تحمیل می کردند.
 

 

4 . دفاع از امنیت و تمامیت ارضی ایران اسلامی

تاریخ دویست ساله اخیر ایران، حاوی صحنه هایی دردناک از بی کفایتی شاهانی است که با حماقت و وادادگی خود، بخش های مختلفی از سرزمین ایران را در جنگ ها، قراردادها و توافق نامه­های ننگین خود به کشورهای دیگر واگذار کرده بودند. از بخش های شمالی کشور گرفته تا بخش های شرقی و جنوبی، هر دوره از تاریخ نکبت بار شاهان قاجار و پهلوی، زخمی بر تنه ایرانی است که در قرن ها تاریخ خود کشوری مقتدر و قدرتمند بوده است. تنها 9 سال قبل از حمله صدام به ایران و در زمان حکومت پهلوی، استان بحرین به عنوان یکی از استان های ایران شناخته می گردید، به خواست انگلیس و با استدلالی مضحک، به عنوان کشوری مستقل شناخته گردید و حکومت پهلوی نیز آن را به رسمیت شناخت. اما انقلاب اسلامی که به سرزمین ایران هویتی تازه بخشیده بود، اجازه نداد که هم دستی دها کشور در تجزیه آن، موفقیت آمیز باشد. هشت سال دفاع مقدس بر این مردم تحمیل گردید، اما وسعت جغرافیایی این سرزمین، پیش و پس از جنگ تحمیلی، ذره­ای تغییر نکرد. این حاصل جهاد و ایثار مردانی بود که در راه خدا گام گذارده و همگی تحت حاکمیت ولایت فقیه، هم صدا با دشمن جنگیدند و هیچ گاه ذلت به خود راه ندادند. پس اگر آن چه در دفاع مقدس از سوی ملت ایران انجام گرفت نبود، کمترین آسیب آن، تجزیه بخش­هایی از ایران بود که تجربه­ جنگ های گذشته نمونه های آن را به خاطر می آورد.
 

5 . ایجاد روحیه خودباوری، نوآوری و اعتماد به نفس ملی

شرایطی که ملت ایران در جنگ تحمیلی در آن قرار گرفت، یک وضعیت پیش بینی شده نبود. مردمی که به تازگی انقلاب کرده و اینک مشغول تطبیق جدید خود با نظام جدید هستند، به یک باره درگیر حمله­ نظامی شدند و خود را نیازمند آمادگی انسانی و امکاناتی دیدند. به طور طبیعی این مسئله زمان بردار است و در وضعیتی که شهرهای غربی ایران یکی پس از دیگری زیر بمباران و یورش نظامیان بعثی قرار داشت، بسیار دشوار می نمود.
 
 

اما تجربه دفاع مقدس ثابت نمود که علیرغم وجود برخی مشکلات (مانند سوء مدیریت بنی صدر در یکساله ریاست جمهوری)، ملت ایران توانست به مرور زمان، صحنه جنگ را به یک دانشگاه واقعی در مهارت افزایی نسبت به دفاع از خود و دانش افزایی در ایجاد امکانات و تجهیزات دفاعی بدل نماید. ملت ایران از شرایطی که توان تولید سیم خاردار را نداشت، به تدریج پای در عرصه تولید امکاناتی که از آن محروم بود گذارد. ملت ایران در جنگ آموخت چگونه آن چه را نیاز دارد از طرق مختلف به دست آورد یا خود تولید کند. مردم از مرد و زن و کوچک و بزرگ و مشاغل گوناگون همگی آموختند چگونه در جایی که مفید هستند، نقش مثبت خود را نسبت به جنگ ایفا کنند؛ قوای نظامی آموختند چگونه با همکاری یکدیگر و تحت فرماندهی واحد، امور جنگ را مدیریت کنند. و همه این ها در بستر آزمون و خطای جنگ خانمان سوزی بود که نظام سلطه علیه نظام اسلامی به راه انداخته بود.
 
این ها همگی منهای فضای معنوی، روحیه رشادت، شجاعت و حماسه­ هایی است که رزمندگان مؤمن و انقلابی در فضای جبهه رقم زدند و عرفان های بی­ نظیری که در کلاس جهاد آفریدند و الگوهای برجسته ای که در تاریخ این کشور ماندگار شدند که خود فصلی مفصل در تاریخ دفاع مقدس است و از مجال این نوشتار خارج است.
 

پی‌نوشت:
[1] امام خمینی(ره) در نامه اسفندماه 1367 خود به روحانیت سراسر کشور
[2] همان
[3] . امیرالمومنین، کافی ج 5 ص 4، باب فضل الجهاد