شعر شیعی از منظر ائمه اطهار (ع)(2)
شعر شیعی از منظر ائمه اطهار (ع)(2)
منبع : راسخون
بخش دوم : نقش ائمه (علیهم السلام) دررشد و نمو شعر شیعی
فصل اول : دیدگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در مورد شعر
ائمه (علیهم السلام) نیز با آگاهی کامل از قدرت نفوذ شعر نه به عنوان یک فن بلکه به عنوان وسیله ای برای بیان حقایق ، همواره شاعران متعهد شیعه را مورد تشویق و تحسین قرار می دادند .
قبل از بیان اشعاری از خود اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دیدگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را در مورد شعر بیان می کنیم .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) موضع گیری کاملاً مشخصی نسبت به شعر داشتند ایشان مادامی که شعر دربردارنده حکمت و فضائل اخلاقی بود و به بیان معارف الهی می پرداخت از آن حمایت می کردند و سراینده آن شعر را گرامی می داشتند اما هرگاه شعر به ابزاری برای تفرقه و تحکیم پایه های عصبیت تبدیل می شد با آن مخالفت می کردند و آن را مذموم و ناپسند می شمردند . (27)
در کتاب های تاریخی احادیثی از پیامبر درباره شعر نقل شده که نشان می دهد ایشان تنها از شعری که حق باشد و از حق دفاع کند - یعنی شعر متعهد - حمایت می کردند و شـعرا را به سرودن این گونه اشعار ترغیب و تشویق می کردند . نقل شده که ایشان می فرمودند : « إنّما الشعر کلامٌ فمن الکلام خبث و طيب ؛(28) شعر کلام است و هر کلامی خوب و بد دارد» . و در جای دیگر فرمودند : « هو دیوان العرب ؛(29) شعر دیوان عرب است» و درجای دیگر نقل شده ،که ایشان فرمودند : « إنّ من الشعر لحکمه و من البيان سحرا ؛(30) همانا شعر حکمت است و همانا بیان سحر است».
پیامبر گرامی اسلام همواره شعرا را به سرودن شعری که سرشار از حکمت باشد دعوت می کردند و آنها را در این امر ترغیب و تشویق می کردند. از این رو شاعران بسیاری به سرودن شعر در حضور پیامبر مبادرت کردند از جمله آنها می توان به حسان بن ثابت ، کعب بن زهیر ، نابغه بنی جعده و عمرو بن سلیم الخزاعی اشاره کرد.(31)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) درشأن حسان بن ثابت می گویند: « ما زال تدافع عن اهل بیتنا يؤيدک الله تعالی ؛(32) تا زمانی که ازاهل بیت ما دفاع می کنی خداوند تورا یاری دهد».
فصل دوم : ائمه(علیهم السلام) شاعرانی بلیغ
اشعار ائمه (علیهم السلام) حاوی مضامین و مفاهیم مختلفی است از جمله : حکمت ، موعظه ، نصیحت ، دعوت به فضائل و ارزش های اخلاقی و مدح پدرانشان و رثاء ایشان و از همه مهمتر دفاع از حق خودشان و معرفی خودشان به عنوان امام برحق و جانشین پیامبر (علیهم السلام) و اثبات حقانیتشان و دعوت کردن مردم برای انتخاب راه حق ؛ راهی که آنها را به کمال برساند .
از آن جمله شعر امام علی (علیه السلام) در رثای همسرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که می فرماید(33) :
نفسی علی زفراتِها محبوســةٌ
ياليتها خرجتُ مع الزفـراتِ
لا خيرَ بعدَک فی الحياة و إنّما
ابکی مخافةَ أن تطولَ حياتـی
ترجمه:جان و روح من را غم و اندوه فرا گرفته است و ای کاش از این درد و غم رها می شدم .
بعد از تو هیچ خیر و خوبی برای من وجود نداردو از ترس اینکه زندگی من بعد از تو به درازا بکشد می گریم.
امام (علیه السلام) در این شعر از حزن و ناراحتی شدید خود در از دست دادن همسرش سخن می گوید و از زندگی بعد از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نالان است .
اشعار بسیاری نیز از حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دیوان ایشان آورده شده است که قسمت اعظم آن در رثای پدر بزرگوارشان سروده شده است ، مانند(34):
اغبرّ آفاقُ السمــاء و کوّرت
شمسُ النهـار و أظلم العصران
والارضُ من بعدِ النبیَّ کئيبــةٌ
أسفاً عليه کثيرةُ الرجفـــان
ترجمه: آسمان درغم از دست دادن پیامبر گریست و خورشید تیره و تار گشت .
زمین بعد از پیامبر محزون است و می گرید .
حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارای کلامی فصیح و رسا بودند و خطیبی با قدرت و ماهر به شمار می آمدند. همانگونه که سایر معصومین (علیهم السلام) از این قدرتهای بیانی برخوردار بوده اند.
از جمله اشعار ائمه در مقابل ظلم خلفا و حاکمان ، شعر امام حسن (علیه السلام) است که آن را در ذم قاتل امام علی (علیه السلام) سروده است (35):
خــذَّل اللهُ خــاذليـه و لا
أغمدَ عن قاتليه سيفُ الفنـاء
ترجمه:خداوند دشمنان او (امام علی(علیه السلام)) را خوار و ذلیل گرداند و شمشیر فنا و نابودی قاتلان و دشمنان او هرگز در غلاف نرود.
امام (علیه السلام) دراین شعر ذلالت و هلاکت و نابودی مخالفان شیعه و ائمه و دین الهی را از خداوند می خواهد و دعا می کند که شمشیر فنا و هلاک برای نابودی امویان و دشمنان اسلام هرگز در غلاف نرود .
از جمله اشعار زیبای امامان (علیهم السلام) در ذکر خصایص اهل بیت و همچنین مصایب وارده به ائمه (علیهم السلام) شعرامام سجاد (علیه السلام) است که می فرماید (36) :
نحن بنو المصطفی ذوو غصـص
َجرعُها فی الأنام کاظمُنا
عظيمةٌ فی الأنـام محنتُنـا
أولُنا مبتلـی و آخرُنـا
يفرحُ هــذا الوری بعِيدهـم
و نحنُ اعيادُ نا مآتمُنــا
و الناسُ فی الأمنِ و السرورِ وما
يأمنُ طول الزمانِ خائفُنا
ترجمه:ما فرزندان پیامبر منتخب و صاحب فضائل و کرامات هستیم و این فضائل بر جن و انس پوشیده نیست.
غم و اندوه ما بر جن و انس بزرگ و دشوار است و این درد و محنت همواره همراه ما بوده است.
بشر در روز عیدشان شادمان و مسرورند اما به سبب ظلم ظالمان اعیاد ما روز ماتم ماست.
مردم در امنیت و آرامشند ولی ما و پیروانمان به خاطر جور ظلم غاصبان در طول تاریخ امنیت نداشتیم.
امام در ابتدا از نسب و شرف خود سخن می گوید و متذکر می شود که انس و جن (أنام) همه بر شرف و فضایل ما واقفند ولی ما همواره در رنج و غم و سختی می باشیم ؛ چرا که حق ما از سوی حاکمان و اصحابشان پایمال و تضییع شده است .
امام کاظم (علیه السلام) در معرفی خود چنین می فرمایند (37):
أنا إبنُ منی والمعشرين و زمــزم
و مکة و البيتِ العتيق المعظّمِ
و جدّي النّبي المصطفی و أبي الذي
ولايتُه فرضٌ علی کلِّ مسلمِ
و أمّي البتول المستضاء بنـورِهـا
اذا ما عَددناها عديلة مـريمِ
و سبطا رسولِ الله عمّي و والدي
وأولادُهُ الأطهارُ تسعَةُ أنجمِ
ترجمه: من فرزند مِنی، مَعشر،زمزم،مکه و بیت الله الحرام هستم.
جد من پیامبر برگزیده است و پدرم کسی است که ولایتش بر هر مسلمانی فرض است.
مادرم بتول عذراء است و دو سبط پیامبر عمو(امام حسن(علیه السلام) ) و پدرم(امام حسین(علیه السلام) ) هستند و فرزندان گرامی و پاکش نُه ستاره اند.
امام (علیه السلام) در این اشعار با بلاغت و زیبایی خاصی به معرفی خود می پردازند و دراین راستا به حوادث تاریخی که در خاندان رسالت اتفاق افتاده اشاره دارند . برای معرفی خود از معرفی جدشان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شروع می کنند و خود را منسوب به ایشان می دانند ، بعد اشاره ای به عید غدیر دارند . ایشان در این اشعار از حق پدرشان و حق خودشان در امر ولایت و امامت بر مسلمین دفاع می کنند و آن را حقی الهی می دانند . اشاره ایشان به منی ، معشر ، زمزم ، و مکه نشان دهنده حقانیت امام است ، اما بیت های دوم ، سوم و چهارم قوی تر از بیت اول هستند چرا که امام (علیه السلام) در این ابیات صراحتاً خودشان را فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می خواند و پدرش امام علی (علیه السلام) را انتخاب شده از سوی خدا و رسول خدا معرفی می کند .
می بینیم که امام (علیه السلام) از برهان های عقلی و منطقی برای بیان افضلیت و حقانیت خاندان پیامبر استفاده می کند و می فرمایند : امام علی (علیه السلام) ، امام حسن و امام حسین و فرزندان ایشان(علیهم السلام) اولیاء مسلمانان هستند که اطاعت از آنها بر همه مسلمانان و شیعیان واجب است چرا که آنها اولیاء خداوند و جانشینان برحق پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) خدا هستند .
از جمله اشعار زیبای امامان (علیهم السلام) شعر امام رضا (علیه السّلام) در بیان حقانیت ائمه (علیهم السلام) در امرخلافت است که در جواب شعر مروان بن ابی حفصه که خلافت را از ائمه نفی کرده بود چنین می فرمایند(38):
أنی يکون و ليس ذاک بکائــنِ
للمشرکين دعائم الاســلامِ
لبني البنات نصيبَهـم من جدِِّهـم
و العمّ متروک بغير سهــامِ
ما للطيق و للتــراث و إنّمــا
سجـد الطليق مخافة الصمـامِ
قد کان أخبرک القرآنُ بفضلِــه
فمضی القضابة من الحُکّــامِ
ترجمه:چگونه ممکن است ،این که پایه های اسلام در دست مشرکان است واقعیت ندارد.
فرزندان دختر (اهل بیت علیهم السلام) از جدشان ارث میبرند و پسر عمو ها (بنی عباس)بدون زور و زورگویی حقی ندارند.
ابن طلیق کجا و ارث بردن از پیامبر کجا!چرا که ابن طلیق از ترس شمشیر در مقابل پیامبر سجده
کرد.
قران در آیات زیادی به افضلیت امام علی (علیه السّلام) اشاره میکند اما این حکام هستند که حق امام را غصب کردند.
امام (علیه السلام) با استفاده از اسلوب احتجاج و با آوردن دلایل و براهین به ارث بردن فرزندان دختر اشاره می کند از این طریق جانشینی پیامبر را حق الهی وشرعی خود و پدرانشان می داند و می گوید با وجود اینکه آیات بسیاری در شأن و منزلت امام علی (علیه السلام) نازل شده بود و همه به افضلیت او آگاه بودند خلفاء راشدین حق او را غصب کردند .
امام جواد (علیه السّلام) نیز بر مصیبت هایی که خلفاء ظالم در حق پدرانشان روا داشته اند ، می گریند و این گونه مرثیه سرایی می کنند: (39)
فی کلِّ عصرٍ لنا منکم امامٌ هدیً
فَربعُهُ آهـلٌ منکـم ومأنـوسُ
أسست نُجومُ سماء الدين آفلـةً
وظلّ أُسُدُ الثّری قدضَمَّها الخيسُ
غابت ثمانيةٌ منکـم و أربعــةٌ
تُرجی مطالِعُها ما حنّتِ العيـسُ
حتی متی يزهَرُ الحقُ المنيـر بکم
فالحقُّ في غيرکم داجٌ و مطموسُ
ترجمه : در هر عصر و دوره ای یکی از شما اهل بیت هادی مردم بوده اند که همواره در کنار مردم و مانوس با آنها بوده اید.
اما این ستاره های آسمان دین افول کردند و هشت تن از شما مخفی شدند و از این دنیا رخت بر بستند.
تا اینکه حق وحقیقت به وسیله شما آشکار شد و حق اگر در مسیری غیر از طریق شما قرار بگیرد تاریک و مبهم است.
امام علی (علیه السلام) به ذکرمناقب وفضائل خاندان عصمت وطهارت می پردازند ومی فرمایند: ما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هدایتگرانی هستیم که هیچ عصر و دوره ای از وجود ما خالی نیست ، ما صاحبان شرف و مجد هستیم که حق و حقیقت به وسیله ما تجلی پیدا می کند و هرکس راهی غیر از ما را انتخاب کند به تاریکی وظلمت می رسد . اما با این همه عظمت و شرف خاندان ظلم و ستم پدران من را به شهادت رساندند.
امامان (علیهم السلام) فرصت را غنیمت می شمردند و در مکان ها و زمان های مختلف به بیان معارف الهی ، احکام دینی و حقانیت خودشان در جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می پرداختند. ایشان در این راه از زبان شعر به عنوان ابزاری تأثیرگذار استفاده می کردند و به آن توجه ویژه ای داشتند.
فصل سوم : ترغیب و تشویق شعرا از سوی ائمه (علیهم السلام)
ایشان شعرا را به مجالس و محافل شعرخوانی دعوت می کردند ، به رفع نواقص شعری آنها اهتمام می ورزیدند و برای آنها هدایای گران بها و نفیسی در نظر می گرفتند . نقل شده است که امام رضا (علیه السلام) بعد از اینکه دعبل شعری در مدح خاندان نبوت سرود، پیراهن خودشان را به او دادند که گفته می شود مردم شیعه شهر قم،آن پیراهن را به قیمت سه هزار درهم از او خریدند و سالانه پنج هزار درهم به او می دادند.(40)
رفع نواقص شعری آنها و هدایتشان در جهت سرودن اشعار قوی و مستدل و بدون عیب و نقص از دیگر اقدامات ائمه در این راستا به شمار می رود . چنانچه در اثر این توجهات ، ادبیات و خصوصاً شعر شیعه رشد و پیشرفت چشمگیری کرد و در زمان ائمه به کمال خود رسید .
شایان ذکر است که توجه و اهتمام ائمه اطهار (علیهم السلام) به شعر از جنبه ی فنی و ظاهری نبود بلکه ایشان به شعر به عنوان ابزاری برای بیان حقایق و معارف الهی نگاه می کردند . با عنایت ویژه ائمه (علیهم السلام) به شعر و سرایندگان آن ، شعر در عصر عباسی به نهایت کمال و بالندگی رسید به طوری که برپایی مجالس و محافل شعر و صرف وقت برای آن یک عبادت درمکتب ائمه (علیهم السلام) محسوب می شد .
روایات زیادی از ائمه (علیهم السلام) در حق شعرای متعهد شیعه نقل شده است از جمله سخن امام رضا (علیه السلام) که فرمودند : « من قال فينا بيت شعر بنی الله تعالی له بيتاً في الجنة ؛(41) هر کس در شأن ما یک بیت شعر بسراید خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می کند» .
در جای دیگر می فرمایند : « ما قال فينا قائل بيتاً من الشعر حتی يؤيد بروح القدس؛(42) هرکس یک بیت در شأن ما بگوید به وسیله روح القدس یاری می شود» .
حتی می بینیم که امام صادق (علیه السلام) به سید حمیری ، شاعر متعهد و نامی شیعه لقب سیدالشعرا را می دهد.(43)
در دوران امامت امام صادق (علیه السلام) ادبیات از مقام خاصی در بین مردم برخوردار بود و شعرا طبقه مهمی از جامعه آن زمان را به خود اختصاص می دادند . امام (علیه السلام) از احوال شاعران و ادیبان زمان خودشان باخبر بودند و همواره روابطی محکم و قوی با آنها داشتند و در زمان ها و مکان های مختلف حمایت خودشان را از ایشان بیان می کردند .
از سال ٦١ هجری ، بعد از وقوع حادثه کربلا ادبیات رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت و موضوع کربلا و استشهاد امام حسین (علیه السلام) و یارانشان به دست حاکمان ظالم و ستمگر به یک موضوع اصلی و حیاتی در شعر شیعه تبدیل شد . با گذشت زمان عاشورا به نماد حماسه و شجاعت در شعر شاعران تبدیل شد و اسم امام حسین (علیه السلام) رمزی برای شهادت بود . این امر حاصل نمی شد مگر با اهتمام ویژه ای که امامان معصوم (علیهم السلام) در احیای فرهنگ عاشورا داشتند . ایشان همواره بر سرودن اشعار رثاء و مرثیه سرایی برای شهدای کربلا تأکید داشتند و در مناسبت های مختـلف شاعران متعهد به مکتب تشیّع را به سرودن اشعار حماسـی با موضوع کربلا ترغیب می نمودند .
امامــان(علیهم السلام) رسالـــت شاعران را امری مقدس می شمردند و ایــــن تقدیس تا جایی است که امام صادق(علیه السلام) بهشت را بر شاعر مرثیه سرای امام حسین(علیه السلام) واجب می داند . ایـشان می فرمایند : « ما من احد قال فی الحسين ينشدون شعراً فبکی و أبکی به إلّا أوجب الله له الجنة و غفر له ؛(44) کسی نیست که شعری را در شأن امام حسین (علیه السلام) بسراید و برایشان گریه کند و دیگران را بگریاند مگر اینکه خداوند بهشت را بر او واجب کرد و گناهانش را آمرزید» .
این ستایش عظیم، پشتوانه ی پدید آمدن بخش عظیمی از فرهنگ شعر شیعی و زمینه ی ادبیات عاشورایی به حساب می آید.
هنگامی که دعبل شعری در بیان مصائب امام حسین (علیه السّلام) برای امام رضا (علیه السّلام) می خواند ، امام (علیه السلام) گریه کردند و فرمودند : « يا دعبل من بکی علی مصائب جدی الحسين (علیه السّلام) غفرالله ذنوبه البته ؛(45) ای دعبل هرکس بر مصائب جدم حسین(علیه السلام) گریه کند حتماً خداوند گناهان او را می بخشد». توجه و اهتمام ائمه (علیهم السلام) نسبت به شعرا به حدی رسید که ایشان شعراء شیعه را حامیان دین خدا و یاری کنندگان خودشان در ابلاغ رسالت خطیرشان می دانستند . دعبل می گوید در ایام عاشورا خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدم وقتی ایشان مرا دیدند فرمودند : « مرحباً بناصرنا بيده و لسانه ؛(46) مرحبا به یاری کننده ما با دستش و زبانش».
سرودن اشعار رثایی خصوصا رثای امام حسین (علیه السّلام) از اهمیت بسیاری نزد ائمه برخوردار بود. چنانچه امام صادق (علیه السّلام) می فرماید : « الحمدلله الذی جعل الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا ؛(47) سپاس خدایی را که از بین مردم کسانی را یاور ما قرار داد که به ما وفادارند و ما را مدح می کنند و در فقدان ما مرثیه سرایی می کنند». .
ایشان خداوند را به خاطر حضور مرثیه خوانان و مداحانی که به ذکر مصائب ائمه(علیهم السلام) بپردازند شکر می کند و سپاس می گوید .
پرداختن به عاشورا با زبان شعر، هم توصیه ی امامان شیعه و هم مورد ستایش و تقدیر و تشویق آنان بوده است . فضیلت هایی که برای سرودن شعر برای حادثه عاشورا و احیای آن واقعه با زبان شعر بیان شده، انگیزه ی بسیاری از شاعران شیعی و علاقه مندان به اهل بیت برای سرودن مراثی عاشورا گشته است.
تمام این تشویق ها و ترغیب های ائمه(علیهم السلام) برای سرودن شعر، از برای این جهت بود که ایشان به خوبی از قدرت تأثیرگذاری شعر و جایگاه ویژه آن نزد مردم آن دوره مطلع بودند و آن را بهترین وسیله مبارزه با دشمنان و بیان آراء و عقائد شیعه می دانستند .
نقش شاعران در گسترش فرهنگ شیعه و تشیّع آنچنان عظیم و بارز بود که همواره در طول تاریخ می بینیم که شاعران شیعه مرتب مورد آزار و اذیت خلفای جور و غاصبان خلافت بودند - چه در عصر اموی و چه در عصر عباسی - چرا که آنها شعر شیعه و شاعران شیعه را عاملی خطرناک برای تاج و تخت خلافت خود می دانستند .
اما با وجود تمام محدودیت هایی که حزب حاکم برای مذهب تشیّع قائل بود این حزب شکل گرفت و فرهنگ غنی تشیّع درسراسر جهان اسلام منتشر شد .
نتیجه اینکه شاعران شیعه با سبکی نافذ و با بهره گیری از استدلال ها و براهین منطقی و با اقتباس از قرآن و احادیث نبوی اثری نافذ در ذهن و افکار مخاطبان خود برجای گذاشته ، خواننده را مجذوب شعر خود نموده اند و علاوه بر پیشرفــت و رشد و نمو شعر شیعــی در سایـــه عنایــت اهل بیت (علیهم السلام) و اثر نافذ و مهم آن در حفظ تعالیم اسلام و شیعه و رهبران آن اثری بزرگ و قابل ذکر در ادبیات عربی داشته که به اعتراف خود ناقدان ادبیات عرب این شعر غنی و پرمایه (شعر شیعه) در غنی کردن و پیشرفت ادبیات عربی نقش مهمی ایفا کرده است و تمام این آثار در ظل و سایه توجهات و اهتمامات ائمه اطهار(علیهم السلام) تحقق یافته است.
قابل ذکراست که توجه و اهتمام ائمه اطهار(علیهم السلام) به شعر وشاعری منجر به تربیت شعرا و ادباء متعهدی شد که همواره یاوران حق بودند و با زبانشان به دفاع از عقائد و آراء مذهب شیعه می پرداختند و آنها پیروان راستین اهل بیت عصمت و طهارت بودند ، پیروانی که قلبشان سرشار از بغض و کینه نسبت به دشمنان ایشان و مالامال از عشق وعلاقه ی خالصانه به اهل بیت(علیهم السلام) و یاران ایشان بود .
نتیجه گیری
دیوان این شاعران شناسنامه مذهب شیعه محسوب می شود چرا که اشعارشان آینه تمام نمایی است که تمام حوادث و وقایعی که در طول عصرها بر شیعه وارد آمده را منعکس می کند .
شایان ذکر است که شعر شیعه ، شعری ساده ، بی تکلف و به دور از پیچیدگی لفظی و معنایی بود و همین امر بر قدرت نفوذ آن بر مخاطبینش بسیار مؤثر بود و این امر سبب می شد که این شعر بر عمق جانها نقش ببندد و در اعماق وجود مخاطبان این شعر نفوذ کند. .
بدیهی است شعر شیعه در تمام اغراض و موضوعات خود شعری متعهد به احکام الهی و اوامر و دستورات ائمه (علیه السلام) بود و تنها یک هدف را دنبال می کرد ؛ دفاع از حقوق ائمه اطهار (علیه السلام ) و مبارزه با دشمنان ایشان .
خفقان موجود در عصر ائمه(علیهم السلام) و سبب شد که تقیه و پنهان کردن عقاید در شرایط زمانی خاص جزء لزومیات زندگی شاعران متعهد شیعه به شمار برود . از این رو می بینیم که دیوان شاعران شیعی مذهب حاوی اشعاری در مدح و رثا خلفا جور است . ار می رفته است.
در این میان نباید از نقش حیاتی امامان(علیهم السلام) در حفظ شعر شیعه ، پیشرفت و رشد آن غافل بود . ایشان علاوه بر سرودن شعر در معرفی خود و بیان حقانیت خودشان با برپایی مجالس دینی و ادبی علاوه بر معرفی شعرا به مردم آنها را به سرودن شعر در دفاع از ارزش های اسلام و مکتب تشیّع ترغیب می نمودند و از این رو در رشد و تعالی شعر شیعه سهم بــسزایـی داشتنــد . چرا که توجه ائمه (علیهم السلام) به بیان اصول و عقائد شیعه در قالب شعر ، شاعران را به سرودن اشعاری حاوی این مضامین تشویق و ترغیب می کرد .
از مهمترین خصائص شعرشیعی ، دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) مدح و رثای ایشان همراه با عاطفة صادق و عقاید راستین ، قدرت الفاظ و اسلوب ، سادگی و عدم تکلف ، بیان دلایل و براهین و استدلالات قرآنی و حدیثی و بیان ظلم خلفا برضد ائمه (علیهم السّلام) و شیعه می باشد.
پي نوشت ها:
27- عمرفاروق الطباع ، مواقف فی الأدب الأموی ، بيروت ، دارالقلم ، الطبعة الأولی،١٤١١هـ/١٩٩١ م،ص٤٨-م.
28- إبن رشيق القيروانی ، ابوعلی الحسن ، العمدة في محاسن الشعر و آدابه ، ( تح : محمد قزقزان )، بيروت ، دارالمعرفة ، الطبعة الأولی ، ١٤٠٨ هـ / ١٩٩٨ م ، ص85-م.
29- پیشین.
30- إبن رشيق القيروانی ، ابوعلی الحسن ، العمدة في محاسن الشعر و آدابه،ص85-م
31- أبوالخطاب القرشی ، محمد ، جمهرة الأشعارالعرب ، (شرحه : علی فاعور) ، بيروت ، دارالکتب العلميه ، الطبعة الثانية ، ١٤١٢ هـ/ ١٩٩٢ م،ص٤٥.
32- المسعودی، أبوالحسن علی بن الحسين، مروج الذهب، ايران، مؤسسه دارالهجرة، الطبعة الثانية ، ١٤٠٩ هـ،ج٣،ص٢٥٤-م.
33- الهنداوي ، محمد ، مجمع مصائب اهل البيت (علیهم السّلام) ، بيروت ، دارالمجتبی ، الطبعة الرابعة ، ١٤١٩ هـ /١٩٩٨ م ،ج٣ ، ص٦٤ – م.
34-الحصری ، ابراهيم بن علی ، زهر الآداب و ثمر الالباب ، (شرح ، زکی مبارک - تح : محمد يحيی الدين عبدالحميد ) ، بيروت ، دارالجيل ، الطبعة الرابعة ، لا.ت،ج1،ص79.
35-همان ،ج٣،ص٣١٣- م.
36- المجلسی ، محمدباقر ، بحارالأنوار ، بيروت ، داراحياء التراث العربي ، الطبعة الثانية ، ١٤٠٣هـ/١٩٨٣ م ،ج٤٦،ص٩٢- إبن شهرآشوب ، ابوجعفر محمد ، مناقب آل ابيطالب ، قم ، انتشارات العلامة ، لا . ت ،ج٢،ص٣٥٦.
37-مجلسی ،بحار الانوار، ج٤٨، ص١۷٥- م.
38-إبن بابويه القمی (شیخ الصدوق)، عيون اخبار الرضا ، بيروت ، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات ، الطبعة الثانية ، ١٤٢٦هـ/ ٢٠٠٥ م ،ج٢،ص١٨٩-م.
39- المجلسی،بحار الانوار،ج١٠٢،ص٥٤-٥5.
40- احمد الامینی،الغدیر ،ج2،ص490-م.
41- ابن بابویه القمی(شیخ صدوق)،ج1،ص15- م
42-پیشین.
43- احمد الامین ،ج٣،ص٤٠٦-م-الموسوي الخوانساري الاصبهاني،محمد باقر ،روضات الجنات في احوال العلماءو السادات، (تح:اسد الله اسماعيليان)،قم ، لا.ن ، لا.ت،ج١،ص١٠٣- م.
44-الطوسی ، محمدبن حسن ، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ، (تحقيق و تصحيح : محمدتقی فاضل الميبدی و ابوالفضل الموسويان ) ، طهران ، مؤسسة الطباعة والنشر لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی ، الطبعة الأولی ، ١٤٢٢هـ/٢٠٠١ م،ص٣٦-م .
45-محمد الهنداوی ، مجمع مصائب اهل البیت ،ج١،ص٤٢-٤٣-م.
46- همان ، ج١، ص٤٢-٤٣-م.
47- محمدبن حسين حرعاملی ، وسائل الشيعة الی تحصيل مسائل الشريعة ، بيروت ، احياء التراث العربية ، ١٤٠٣ق،ج١٠،ص٤٦٩-م.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}