سینمای دینی (2)

نویسنده : سید عبدالرسول علم الهدی




جریان شناسی سینمای ایران

دهه چهل و پنجاه

تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکل گیری سینمای فرهنگی در ایران شد. هم‌کاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلم‌های کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرین‌کلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقاء سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیش‌رو هم‌راه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کننده‌ای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیل‌کرده کشور عواملی بودند دست در دست هم جریان نو و سازنده‌ای را در سینمای ایران طی سال‌های ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند. سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، امیر نادری و... از افرادی بودند که با بهانه‌های غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گام‌های مهمی در سال‌های بعد بر دارد.
بعد از بوجود آمدن تلویزیون ملی در سال 1345 فیلم های متعددی ساخته شد. ناصر تقوایی «باد جن» را ساخت، نصیب نصیبی «آناهیت» و محمد تهامی نژاد «سینمای ایران به شیوه‌ی ترکیبی» ساخت. منوچهر عسگری‌نسب «پیر سبز چکچکو»، منوچهر طبری «دراویش قارویه»، احمد شاملو «پاوه، شهری از سنگ در دل تپه سبز»، کیومرث درم‌بخش «جرس ( ساربانان کویر ) » و محمدرضا اصلانی فیلم تجربی «جام حسنلو» را ساخت. در این میان پرویز کیمیاوی با ساخت فیلم «یا ضامن آهو» شاید اولین تجربه در سینمای دینی در کشور ما را رقم زد. این فیلم بدون صدا سعی در تصویرسازی استغاثه داشت که برنده جایزه هیأت داوران جشنواره فیلم سال 1350 شد.

سینمای پس از انقلاب

بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بدلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیت نابسامانی بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس از سینمای ایران خارج شد و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.
همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.

کارکردها

کارکرد(Function) عبارت است از حاصل یا نتیجه نوعی وجود یا عمل( حرکت) اشخاص یا اشیاء و جزء پدیده های لمس ناپذیری چون الگوهای فرهنگی، ساختارهای گروهی و نگرش ها قرار دارد. به دیگر سخن "کارکرد" به معنای نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره ای از پدیده هایی که با آن مرتبط می باشد، باقی می گذارد. دورکیم در کتاب تقسیم کار اجتماعی، کارکرد را در همین معنا بکار برده است.(ساروخانی، جامعه شناسی ارتباطات، ص 72)
" ویلیام اسکیدمور" معتقد است بهترین راه برای فهمیدن این واژه، در نظر گرفتن آن به عنوان یک اثر است و فونکسیون هر عملی، اثر آن است.( اسکیدمور، ص 141)
آنچه که از سینمای جهان بر می آید چهار ژانر سکس، خشونت، اکشن و وحشت از طرفداران بیشتر و تولیدات بیشتری برخوردار است. با توجه به این ژانرها کارکرد سینما سرگرمی و تفریح است و صنعت بوجود آمده از سینما صنعت تفریحی است که به پرسود ترین صنعت تفریحی امروز دنیا تبدیل شده است.
آدورنو و هورکهایمر این معضل محصولات فرهنگی را تشخیص داده و از آن به صنعت فرهنگ تعبیر می کنند. آنها می گویند: فرهنگ، تا جایى فرهنگ به حساب مى آید که با نظام سلطه و سرکوب که در زندگى روزمره وجود دارد، همراه نشود و آنجا که با زندگى روزمره همراه شود، دیگر فرهنگ نیست بلکه «صنعت فرهنگ» به حساب مى آید. «صنعت فرهنگ» براى اشاره به این موضوع است که از بعضى جنبه هاى کلیدى این صنایع با سایر حوزه هاى تولید انبوه که براى مصرف تولید مى کنند، تفاوتى ندارند، یعنى فرهنگ نیز به حد کالاهاى مصرفى تنزل کرده است و تحت سلطه نظام صنعت فرهنگى، همگان در نظامى متشکل از کلیساها، کلوب ها، کانون هاى حرفه اى و غیره محصور مى شوند که مجموعاً سازنده حساس ترین ابزار کنترل اجتماعى هستند.
باید سوال کرد با توجه به نظارت بر ساخت فیلم ها و شوراهای سیاستگذاری فیلم های سینمایی در کشور ما آیا سینمای ایران حرکتی جدای از چهار ژانر پرطرفدار در جهان دارد؟ در دهه 80 یعنی بین سالهای 1370 تا 1380 شاهد تولید فیلم های اکشن حتی در حوزه دفاع مقدس هستیم که نمی توان ادعای سینمای دینی را در این فیلم ها داشت اما می توان ادعای پیروی از سینمای اکشن هالیوود را در این فیلمها نمود.
بعد از سالهای 1376 و 1377 با توجه به جریان های اجتماعی سیاسی بوجود آمده در کشور تولید فیلم های با موضوع عشق و آزادی و دوستی میان دوجنس مخالف باب شد. در این زمان هم شاید هر از چند گاهی فیلم هایی با محتوای دینی ساخته می شد اما جریان سینمای ایران براساس توجه به سینمای جهان برلبه محدودیت ها قدم برمی داشت و آمار فیلمها و فیلم نامه های رد شده در شورای نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر سال بیشتر می شد.
در طی سالهای 1384 به بعد ژانر جدیدی که شاید باز بتوان ادعای پیروی از هالیوود را داشت به کشور ما وارد شد و آن سینمای معناگرا بود که پیوند عمیقی با دین و اخلاق و عالم معنا برقرار می کرد. البته در مورد دینی بودن این سینما با توجه به آموزه های دین اسلام کمی باید تردید کرد. برای روشن شدن بحث به مفهوم سینمای دینی در مقاله بعد می پردازیم.
ادامه دارد...
منبع:http://www.farhangnews.ir