منتظران و ترنم دعای عهد






دعاي عهد، تجديد بيعت با امام حق و ولايت ايشان است. در اين دعا ابتدا خداوند را به اسامي و صفات مي خوانيم و بر امام زمان خويش صلوات مي فرستيم، سپس فرج امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) و حضور خويش را در زمان ظهور طلب مي کنيم. در بخشي از اين دعا، دست نياز به آستان الهي بلند کرده، زمزمه مي کنيم: اللهم اني اجدد له في صبحه يومي هذا ...
در جشن با شکوه روزي که آغاز مي شود و در تمامي روزهايي که شيريني نام تو بر لبانم مي نشيند، من عهد ديرينه خويش را با صاحب صبح و امام عصر تازه مي کنم و دست بيعتم را در زلال دستانش معطر مي سازم تا شعر سپيد اين عشق در صحن دلم تکرار شود.
طراوات جاري اين عهد و بيعت هرگز از باغ خاطرم بيرون نمي رود و پيوسته شال سبز محبتش را بر گردن مي نهم تا توازشگر شانه هاي لرزانم باشد.
اگر دست تقدير تو، لباس سپيد آخرت را بر تن من پوشاند و درخت زندگي ام ، تن به خواب زمستاني و ابدي خويش سپرد و ميان من و آن بهار موعود جدايي افتاد، پس در زماني که سيماي مهربان آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد، مرا از محراب قبرم برانگيز و توفيق احرام در صحن و صفايش عنايت کن تا لبيک گويان در گرد کعبه وجود مقدسش طواف کنم.
پنجره قلب منتظران رو به آسمان بيکرانت گشوده است تا به يک اشارت تو، غبار و اندوه غيبت از دلها برخيزد و چشمها به تماشاي باران ظهور بنشيند.
شب يلداي هجران را به يمن ظهور ماه کاملش، کوتاه کن که شب پرستان، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته اند و ما مؤمنان طلوع خورشيد جمالش را نزديک مي دانيم.
در اين صبحگاهان و در هر صبحگاه ديگر
تا زنده‌ام عهد و پيمان و بيعتي را كه با او بسته‌ام، تازه مي‌كنم.
من از اين پيمان هيچ‌گاه سر برنمي‌تابم و دست بر نمي‌دارم.
مرا از آنها ساز كه ياور و يار اويند،
تلاشمندانه هوادار اويند
در فرمانبري به سويش مي‌شتابند
به هر چه او مي‌فرمايد گردن مي‌نهند
كيان او را پاس مي‌دارند
در انجام خواست او پيشي مي‌جويند
و پيش رويش جان مي‌بازند
اگر مرگ- اين سرنوشت ناگزير بايسته-
ميان من و او دوري افكند.
مرا از خاك برانگيز
از آن سان كه
كفن در بر كرده
شمشير بركشيده
و نيزه برهنه ساخته
دعوت آن بيدارگر را كه در شهر و هامون
ندا مي زند
اجابت كنم.
٭ ترجمه ی بخشی از « دعاي عهد » سید ابوالقاسم حسینی ( ژرفا )
منبع: www.mehrebikaran.com