وابستگی عاطفی چیست؟

وابستگی عاطفی نوعی نیاز عاطفی و روانی به فرد دیگری نامیده می‌شود که بدون وجود او فرد وابسته، در زندگی‌اش به مشکل بر می‌خورد و در واقع فرد وابسته از آن جهت به دیگران وابسته می‌شود که گمان می‌کند بدون حضور دیگری نمی‌تواند تعادل روانی داشته باشد، وابستگی، تمام زندگی فرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و مانع هویت یابی‌اش می‌شود، به طریقی که تمامی زندگی فرد منوط به حضور شخص دیگر بوده و از دست دادن اش سبب برهم خوردن تعادل روانی شده و تمامی کار‌های روزانه وی را دچار اختلال می‌کند.در قالب یک جمله می‌توان گفت؛ ما در ارتباط با کسی یا چیزی آنچنان مجذوب شده‌ایم که احساس می‌کنیم با نبودن آن، ما نیز نابود می‌شویم در این حالت، ما به شدت به نیاز عاطفی، آن عادت کرده‌ایم.

شکست‌های ما از مهم‌ترین علل وابستگی هستند و همه ما در ناخودآگاه مان از این که به تنهایی کافی و کامل نیستیم در عذابیم.

گاهی فرد در دوران کودکی به این نتیجه می‌رسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است و چنین فردی در بزرگسالی نیز به این باور می‌رسد که برای بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است.

باید بدانید؛ چنین باوری به طور معمول در نتیجه حمایت‌های بیش از حد والدین در دوران کودکی ایجاد می‌شود و سرچشمه شکل گیری شخصیت وابسته است و این افراد خود را بسیار آسیب پذیر می‌دانند که مانند یک کودک همواره محتاج کمک و توجه دیگران هستند و به همین دلیل بسیار حساس و زودرنج اند.1
 

انواع وابستگی عاطفی

 
وابستگی عاطفی به خانواده
وابستگی عاطفی به خانواده یکی از انواع دشوار وابستگی ازنظر غلبه بر آن است. این موضوع اغلب به ساختار خانواده مرتبط است که در آن، والدین از تنش و اضطراب زیادی رنج می‌برند و آن را به فرزندان نیز منتقل می‌کنند. به‌این‌ترتیب بچه‌ها با ترس بسیاری نسبت به دنیای اطراف تربیت می‌شوند. از دید آنها، هرچیز خارجی خطر محسوب می‌شود و خانواده پناهگاه است.
 
وابستگی عاطفی زوج‌ها
وابستگی عاطفی زوجین جزو انواع شایع‌ و بسیار آسیب‌رسان وابستگی عاطفی است. این وابستگی از باوری اشتباه ناشی می‌شود که فرض می‌کند زن و شوهر به زندگی‌ خود معنی می‌بخشند و از یکدیگر دربرابر تنهایی وحشتناک محافظت می‌کنند؛ چون زن و مرد خودشان را محور زندگی می‌دانند.

این نوع وابستگی در افرادی ایجاد می‌شود که بسیار احساس ناامنی می‌کنند. آنها درباره توانایی خود شک دارند. درواقع تصور می‌کنند خیلی بی‌پناه‌اند. آنها برای ادامه زندگی نیازمند حمایت‌اند و این حمایت را از شریک زندگی خود انتظار دارند. درواقع فردِ مقابل در زندگی به سپری دفاعی دربرابر رنج و ترس تبدیل می‌شود؛ به همین دلیل است که وابستگی شدیدی ایجاد می‌شود.
 
وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی
دلیل اصلی بروز وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی نیاز بیش‌ازحد به تأییدشدن و شناخته‌شدن در هر محیطی است. اگر نشانه‌های کافی از قدرشناسی حقیقی و مقبولیت وجود نداشته باشد، فرد به‌شدت احساس ترس می‌کند. در این مواقع، فرد هر کاری که لازم بداند، انجام می‌دهد تا این خلأ روانی را پر کند؛ چون وقتی احساساتش جریحه‌دار می‌شود، گویی بدترین اتفاق ممکن رخ داده است.

فرد برای به‌دست‌آوردن تأیید جمع ممکن است به چاپلوسی روی آورد یا به‌کلی نامرئی شود. در قدم اول، فرد وابسته احساس می‌کند مجبور است دیگران را حتی بیش از خودش راضی نگه دارد. این افراد حاضرند هرچیزی را فدا کنند؛ اما با عدم تأیید یا مخالفت دیگران مواجه نشوند. در قدم دوم، فرد حتی حاضر می‌شود از عقاید خودش صرف‌نظر کند تا تنش جمع را از بین ببرد. در هر دو مورد، موقعیت بسیار ویرانگر است.2
 

راه‌های غلبه بر انواع وابستگی عاطفی

وابستگی عاطفی و عشق به یکدیگر شبیه‌اند. اینکه روی افرادی که برایتان اهمیت دارند سرمایه‌گذاری عاطفی کنید، امری معمول است؛ اما اگر به مرحله‌ای برسید که احساس کنید بدون یک شریک رمانتیک، یک عضو خانواده یا یک دوست نمی‌توانید خوش‌حال باشید، درواقع از عشق عبور کرده و به وابستگی عاطفی وارد شده‌اید. وابستگی عاطفی هم برای شما و هم برای روابطتان سخت خواهد بود؛ اما نگران نباشید! راه‌های فراوانی برای غلبه بر این احساس وجود دارد که در ادامه شرح خواهیم داد.
 
۱. ترس‌هایتان را شناسایی کنید
اغلب مواقع ریشه نیازمندی و وابستگی در ترس است. تصور کنید اگر فردی که به او وابسته‌اید ترکتان کند، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟ از خودتان بپرسید دراین‌صورت چه چیزهایی شما را می‌ترساند؛ مثلا اگر به فردی که در حال آشنایی برای ازدواج هستید وابسته شده‌اید، ممکن است ترس دوست‌داشته‌نشدن را تجربه کنید.
 
۲. به‌تنهایی وقت بگذرانید
زمانی پیدا کنید و مطمئن باشید کسی مزاحمتان نخواهد شد و مدتی تنها بنشینید. توجه کنید که در این تنهایی، ذهنتان به کجا می‌رود و چه تمایلاتی دارد. ممکن است به عادت‌ها و الگوهایی برسید که قبلا اصلا از آنها باخبر نبوده‌اید. وقتی این تمرین را انجام می‌دهید، حواس خودتان را با بررسی تلفن همراه یا مرتب‌کردن اتاق پرت نکنید. تمام تمرکز خود را روی خودآزمایی بگذارید، حتی اگر سخت به نظر برسد.
 
۳. حس هویت خود را تقویت کنید
به این فکر کنید که وقتی مجبور نیستید دیگران را راضی نگه ‌دارید، درواقع چه کسی هستید؟ ارزش‌های اساسی خود، چیزهایی که می‌خواهید به آنها دست یابید و خصوصیات اخلاقی‌تان را شناسایی کنید. سعی کنید به یک خود درونی برسید که برای تأیید به دیگران نیازی ندارد. اگر بینش دقیقی از هویت خود ندارید، بهتر است از منطقه امن خود خارج شوید و چیزهای جدید را تجربه کنید. بررسی کنید چه فعالیت‌ها، افراد و ایده‌هایی با روحیه‌تان هماهنگ‌اند.
 
۴. از کنترل‌کردن دیگران خودداری کنید
وقتی بیش از اندازه به فردی وابستگی عاطفی داشته باشید، درنهایت سعی خواهید کرد او را کنترل کنید و اگر موفق نشوید، احساس بدبختی خواهید کرد. قبول کنید که اطرافیانتان هم حق دارند افکار، احساسات و انتخاب‌های خودشان را داشته باشند و نباید حتما شما را دخالت دهند. سعی کنید انرژی‌تان را برای کنترل‌کردن افکار و انتخاب‌های خودتان صرف کنید.

برای مثال، هنگامی که دوستتان می‌خواهد با دیگران وقت بگذراند و شما احساس حسادت می‌کنید، نباید این احساس بد را به آنها منتقل کنید؛ بلکه باید نفسی عمیق بکشید و به خودتان یادآوری کنید که افراد حق دارند دوستان زیادی داشته باشند و به این فکر کنید که در اوقات فراغت خود چه کارهای دیگری می‌توانید انجام دهید.
۵. برای شکستن الگوها کمک بگیرید
اگر احساس می‌کنید در چرخه‌ای از وابستگی عاطفی گیر کرده‌اید و نمی‌توانید به‌تنهایی از آن خارج شوید، از کمک‌گرفتن نترسید. با دوستی صمیمی یا مشاوری صحبت کنید.
 
6.مسئولیت احساساتتان را بپذیرید
بپذیرید که کنارآمدن با احساساتتان وظیفه شخص شماست و نه هیچ‌کس دیگر. درک کنید که وقتی به‌شدت درگیر احساساتتان هستید، این احساسات هویت شما را تعریف نمی‌کنند یا رفتارتان را کنترل نمی‌کنند؛ مثلا نباید از دیگران توقع داشته باشید وقتی روز سختی داشته‌اید یا حال خوبی ندارید، کارهایشان را به‌خاطر شما متوقف کنند؛ بلکه باید راهی بیابید تا بدون کمک دیگران با احساسات منفی خود مقابله کنید. همچنین اگر می‌توانید، قبل از مراجعه به یک دوست سعی کنید خودتان به حال خوب برسید.
 
7. تلاش کنید با نیازهای خودتان روبه‌رو شوید
وقتی احساس بدی دارید، به راه‌های سالمی فکر کنید که ممکن است حالتان را خوب کند. به پیاده روی بروید یا شروع به نوشتن در دفترچه‌ای کنید. مراقب باشید یک وابستگی را جایگزین دیگری نکنید؛ مثلا اگر اضطراب دارید، نباید برای بهبود آن به مصرف الکل روی بیاورید. اگر دیدید به‌دلایل عاطفی به الکل یا چیزهای زیان‌آور دیگر پناه برده‌اید، باید حتما به دکتر مراجعه کنید.
 
8.اعتمادبه‌نفستان را تقویت کنید
وقتی درباره خودتان احساس خوبی داشته باشید، کمتر به افراد دیگر برای گرفتن توجه و تأیید وابسته خواهید شد. چیزهایی را که درباره خودتان دوست دارید، به خاطر آورید و اغلب اوقات توانایی‌هایتان را به خودتان یادآوری کنید. با کارهای جدید و کمک به دیگران سعی کنید اعتمادبه‌نفستان را افزایش دهید.

صحبت‌کردن با خود بخش بزرگی از اعتمادبه‌نفس است. به‌جای انتقادکردن از خودتان، بهتر است با لحنی دوستانه و به‌کار بردن جملات انگیزشی با خودتان حرف بزنید؛ مثلا بگویید: من حتما می‌توانم این کار را انجام دهم. من انسان توانمندی هستم. من مسئول سرنوشت خودم هستم. هر اتفاقی بیفتد، من بهترین کار را انجام خواهم داد.
 
9.محدودیت‌های دیگران را بپذیرید
در دیگر افراد به‌دنبال ویژگی‌های خوب بگردید و سعی کنید توقعاتی منطقی از آنها داشته باشید. اگر کسی ناامیدتان کرد، دچار عصبانیت نشوید. به خودتان یادآوری کنید که هرکسی نقاط ضعف و قوت مخصوص به خودش را دارد. هیچ‌کس بی‌نقص نیست. اگر دوستی برنامه شما را فراموش کرد، به او سخت نگیرید، به‌خصوص وقتی اولین بارَش باشد؛ چون همه حق دارند اشتباه کنند.
 
10.بدانید چه می‌خواهید
از خودتان بپرسید چه سبک زندگی را می‌خواهید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. به‌جای راضی‌کردن دیگران سعی کنید به هدف ها و ارزش‌های خودتان اولویت بدهید. کامیابی را با گرفتن توجه زیاد از افرادی که به آنها وابسته‌اید، اشتباه نگیرید. به این فکر کنید که اگر این افراد در زندگی‌تان نباشند، چه چیزی خوش‌حالتان خواهد کرد. به‌جای انجام‌دادن توقعات دیگران، اهداف خودتان را بسازید و دنبال کنید.3

پینوشتها
1.www.borna.news
2.www.tehrannews.ir
3.www.chetor.com