هدفمندي سورهها ... (1)
هدفمندي سورهها ... (1)
هدفمندي سورهها ... (1)
نويسنده: محمد بهرامي
احمد مصطفي مراغي يكي از تفسيرنويسان برجسته اهل سنت به شمار ميآيد. او در جايجاي تفسير گرانسنگ خويش از هدفمندي سورهها ميگويد و دراين راستا،آيات سوره را به يكديگر پيوند ميدهد. مراغي درارتباط ميان آياتِ يك سوره، گاه ميان صدر يك سوره و پايان آن ارتباط برقرارميكند و گاه ميان آيات هم سياق.
در ارتباط ميان آيات هم سياق، انواع گوناگوني از ارتباط در تفسير مراغي ديده ميشود؛ارتباط ميان دو مجموعه در كنار هم،ارتباط ميان يك مجموعه با آخرين آيه مجموعه قبل، ارتباط ميان يك مجموعه با بخش مياني مجموعه قبل، ارتباط ميان دو مجموعه جدا از يكديگر،ارتباط ميان يك مجموعه با چند مجموعه پيشين و... .
ارتباط واژگاني،سبب و مسبب، اجمال و تفصيل، دليل و مدلول، توصيفي، غرضي، مفهومي و تبييني، برخي از روششناسي مراغي در ارتباط ميان آيات است.
در كشف هدف سوره، مرحوم مراغي، از اسامي سورهها و مكي و مدني بودن آنها بهره ميبرد.
وي شناخت سورههاي مكي و مدني و فهم بهينه آيات را از نتايج بحث هدفمندي سورهها ميبيند و ترتيب آيات و تدريجي بودن نزول قرآن را از مباني بحث ميخواند.
يكي از نشانههاي روشن اعتقاد مراغي به هدفمندي سورههاي قرآن،اعتقاد ايشان به هدفمندي قرآن و آيات و بهرهگيري از روشهايي تقريباً مشابه براي رسيدن به هدف است.
احمد مصطفي مراغي در نه مارس1881 در مراغه از توابع جرجا (در مصر)، ديده به جهان گشود. در 23سالگي با اخذ مدرك دكترا از دانشگاه الأزهر مصر، فارغالتحصيل شد. از سال1904 تا 1907، به خواست محمد عبده در شهر دنقله سودان عهدهدار منصب قضاوت گرديد و پس از آن در سال1923 به مقام رياست دادگاه عالي شرع مصر درآمد.
مرغي درچهل و هفتسالگي (1928) به عنوان شيخالأزهر انتخاب شد. مخالفت شماري از اساتيد الأزهر با برنامههاي اصلاحي مراغي و کوشش بسيار وي درجهت استقلال الأزهر به استعفاي زودهنگام مراغي در سال1929 انجاميد.
تظاهرات دانشجويان و اساتيد الأزهربه طرفداري از مراغي، مقامات را ناگزير از دعوت مجدد از مراغي ساخت. از اينجهت مراغي از سال1935 تا آخر عمر(1945) بر كرسي رياست الأزهر تكيه زد و خدمات چشمگيري انجام داد.
الأولياء و المحجورون
بحث في وجوب ترجمة القرآن الكريم
بحوث في التشريع الإسلامي و اسانيد قانون الزواج
تفسير جزء تبارك
تفسير مراغي
الزمالة الإنسانية
مباحث لغوية بلاغية
مقدمه كتاب از سه قسمت تشكيل شده است:
قسمت نخست در دو صفحه به اسلوب مفسران گذشته و جديد و انگيزه نويسنده از تهيه اين تفسير ميپردازد.
قسمت دوم در شانزده صفحه عنايت مسلمانان به تفسير قرآن، طبقات مفسران، نظريات بزرگان در تعهد به رسم الخط عثماني و روش مفسررا در خود جاي داده است.
قسمت سوم در دو صفحه مراجع تفسيرالمراغي را معرفي ميكند.
ذي المقدمه اين تفسير نيز در سي جزء سورههاي قرآن را به شيوه ترتيبي به تفسير گرفته است.
درسرآغاز هر سوره قرآن چند خصوصيت سوره به بحث و بررسي گذاشته شده است:
1.تعداد آيات سوره
2.جايگاه سوره در ميان ديگر سور قرآن ازجهت زمان نزول
3.سبب نزول سوره
4.مكي يا مدني بودن سوره و موارد استثناء
5.نزول دفعي يا تدريجي سوره
6. ارتباط سوره با سوره پيشين
نويسنده تفسير مراغي پس از ياد خصوصيات و ويژگيهاي سوره و تقسيمبندي آيات به دستههاي يك آيهاي، دوآيهاي، سهآيهاي و...، به تفسيرآيات ميپردازد.
دستهبندي آيات در تفسير مراغي در بيشتر موارد بدون عنوان انجام گرفته است، اما در برخي موارد براي هر مجموعه از آيات عنوان خاصي انتخاب شده است. براي نمونه، عنوان «قصص قرآن» براي آيات 22-10 شعراء (مراغي، 48/19) و «قصص نوح» براي آيات 122-105 شعراء (همان،/80).
مصطفي مراغي در ذيل هر گروه از آيات، چند بحث اصلي ميآورد:
براين اساس، در برخي موارد، مفردات آيه يا آيات، تفسير و تحليل نشده و عنوان «تفسيرالمفردات» ذيل آيات ديده نميشود. براي نمونه ذيل آيات 20-24 انعام (94/7) و 35-36 اعراف (145/8)، عنوان «تفسير المفردات» نيامده است و در بعضي موارد،اين بحث بسياركوتاه آمده است.
افزون بر عناوين اصلي ياد شده در ذيل برخي از آيات، عناوين ديگري نيزآمده است. براي نمونه،بحث «اشراط الساعة و اماراتها» (132/9)، «المهدي المنتظر» (133/9)، «مغزي هذا القصص» (123/8)، «ايضاح لهذه القصة بما كتبه الباحثون» (96/19) و... .
مرحوم مراغي در پايان هر سوره نيز به صورت خلاصه به محتواي آن سوره اشاره ميكند و در مواردي مانند سوره نساء، محتواي سوره را در سرآغاز سوره ميآورد.
الف) تفاسيرايشان،بسيارفني و پراصطلاح است و درنتيجه، خواننده به سختي ميتواند به فهم معنا و مراد مفسران راه يابد.
ب) دراين تفاسير، قصههاي ناسازگار با معارف و براهين عقلي فراوان است.
ج) تفاسير پيشينيان، استوار بر اطلاعات و دانشهاي عصر ايشان است و با دانستهها و يافتههاي جديد علمي، ناسازگار مينمايد.
د) ايجاز تفاسير كه بسيار مطلوب تفسيرنويسان گذشته بوده است، مشكلات فراواني فراروي مخاطبان معاصر قرار ميدهد و فهم و درك تفاسير را براي ايشان دشوار ميسازد.
كاستيهاي ياد شده، مراغي را بر آن داشت كه تفسيري مستقل از آيات قرآن عرضه دارد. تفسيري كه نقايص تفاسير پيشينيان را نداشته باشد، نياز مخاطبان را پاسخگو باشد، با اسلوب و سليقه مخاطبان همخوان باشد، به ايشان اطمينان خاطر دهد، همراه با حجت و برهان باشد، تجربه و آزمايش را مؤيد خود داشت باشد،از روايات تهي باشد و آراء و نظريات جديد را در خود جاي داده باشد. (3/1-4) از اينرو در تفسير مراغي از صاحبان فنون و علوم گوناگون در فهم آيات، بسيار بهره گرفته شده و استوارسازي تفاسير آيات بر اطلاعات گذشته، عامل كجروي تفسيري معرفي شده است.
درميان قرآنپژوهان و تفسيرنويسان معاصر نيز گروه زيادي به بحث غرض سوره يا سورههاي قرآن پرداخته و در جايجاي آثار و تأليفات خويش، از اين بحث دفاع ميكنند و در نقد نظريه مخالفان ميكوشند.
يكي از تفسيرنويسان معاصر،احمد مصطفي مراغي است. او در جايجاي تفسير گرانسنگ خويش، از هدفمندي سورهها ميگويد و براي ساخت غرض واحد، به پيوند آيات سوره ميپردازد.
«خلاصة ما اشتملت عليه السورة الكريمة من الأحكام»؛ خلاصه احكامي كه سوره مشتمل بر آنهاست.
«خلاصة ما تحويه السورةالكريمة من الإغراض»؛ خلاصه اغراضي كه سوره در خود جاي داده است.
«مشتملات هذه السورة الكريمة»؛ آنچه در اين سوره كريمه آمده است.
«مجمل ما حوته السورة الكريمة من الموضوعات»؛ اجمال موضوعاتي كه سوره در خود آورده است.
«خلاصة ما تضمنته السورة من المقاصد»؛خلاصه مقاصدي كه سوره متضمن آنهاست.
كاربرد كلمه مقاصد، موضوعات، اغراض، احكام و... در عنايون ياد شده از اينهماني اين واژگان، حكايت دارد، بخصوص با نظرداشت اينكه محتواي اين مباحث، شبيه يكديگر است و دربرخي موارد، كلمه اغراض و مقاصد در كنار يكديگر بكاررفته است، مانند: «ماحوته السوره الكريمه من اغراض و مقاصد».
براين اساس،مراغي در جايجاي تفسير خويش، مقاصد سوره را به شمارش ميگيرد. براي نمونه، در پايان سوره اعراف با عنوان «خلاصة ما اشتملت عليه السوره من الإغراض و المقاصد»، هفت غرض ذكر ميكند:
1. التوحيد: ...
2. الوحي و الكتب: ...
3. الرسالة و الرسل: ...
4. عالم آلاخرة: ...
5. اصول التشريع: ...
6. آيات الله و سننه في الكون: ...
7. سننه تعالي في الإجتماع و العمران البشري: ... (157/9-160)
هم ايشان براي سوره هود، كهف، نور، مريم، انشقاق، طارق به ترتيب هجده، پانزده، بيست، سي، دو و چهار غرض شمارش ميكند. (30/16، 143/18، 90/16- 91)
امكان وحدت غرض در تفسير مراغي
توجه مراغي به بحث اغراض سوره و شمارش آنها در پايان تفسير هر سوره به معناي اعتقاد مراغي به تعدد غرض و انكار وحدت غرض نيست، چه اينكه:
الف) در برخي موارد باوجود طولاني بودن سوره و وجود دهها دست آيه، تنها از يك غرض واحد سخن ميگويد. براي نمونه، سوره يوسف را تك غرض ميداند؛غرض اين سوره اثبات وحدانيت، نبوت، بعث رسل و بتپرست و نصراني بودن منكران توحيد است. (55/16)
ب) در ايجاد ارتباط ميان دستههاي مختلف سوره كه به وحدت غرض ميانجامد،كوشش بسيار دارد.
مراغي چنانكه پيش از اين گفته آمد، آيات يك سوره را بسته به غرض آيات، دستهبندي ميكند. بنابراين، وقتي ميان دو يا چند مجموعه از آيات ارتباط برقرار ميكند، درحقيقت، تجميع چند غرض را براي رسيدن به غرض واحد روا ميداند.
درنتيجه،برقراري ارتباط ميان تمامي دستههاي آيات يك سوره به معناي پذيرش امكان جمع ميان اغراض در يك غرض واحد خواهد بود،بخصوص با نظر داشت اينكه ايجاد ارتباط ميان دستههاي آيات در تمامي تفسير مراغي دنبال شده است و مراغي،اين ارتباط را تنها در يك يا چند سوره برقرار نميكند.
ج) افزوني تعداد دستههاي آيات در يك سوره بر تعداد اغراضي كه براي آن سوره آمده است، نشان ديگري بر پذيرش وحدت غرض در تفسير مراغي است. توضيح آنكه مرحوم مراغي گروهبندي آيات قرآن را براساس غرض آيات انجام داده است،درنتيجه اگر يك سوره، مجموعهاي از ده گروه آيه باشد، آن سوره ده غرض خواهد داشت. بنابراين، اگر نويسنده تفسيرالمراغي تعداد اغراض يك سوره را كمتر از تعداد دستههاي آيات بيان ميكند، به اين نتيجه ميرسيم كه ايشان جمع ميان چند غرض را امكانپذير ميداند.
براي نمونه مرحوم مراغي، آيات سوره احزاب را به بيست و پنج گروه تقسيم ميكند، بنابراين براساس مبناي ايشان اين سوره بايد بيست و پنج غرض داشته باشد، درصورتيكه مراغي تنها پانزده غرض براي اين سوره ميآورد. (53/22-54)
درنتيجه اگرجمع ميان غرض چند دسته از آيات جايز باشد، جمع ميان اغراض تمامي دستهها و رساندن آنها به يك غرض واحد،امكانپذير است و هيچگونه ناسازگاري با سيستم فكري مراغي نخواهد داشت.
ازاينرو، مراغي درمورد سورههاي بلند قرآن، كوشش بسيار در ساخت يك غرض ميگويد كه به نظر ميرسد اين سوره، تنها يك غرض دارد و آنهم، فراخوان مردم به قرآن و محتواي آن است؛«درآغاز بقره، از عدم شك و ريب در قرآن، هدايتگري قرآن براي تقواپيشگان، صفات اهل تقوا، اصول ايمان، خبر كافران و مرتابين، احكام صيام، حج، طلاق، محاجه با اهل كتاب به خصوص يهود سخن گفته شده و در پايان سوره، ايمان پيامبر و مسلمانان به قرآن، كتب و رسل آمده است.» (83/3)
هم ايشان سوره حمد را در بردارنده تمام مقاصد قرآن معرفي ميكند و تمامي سور قرآن را تفصيل جمال اين سوره ميداند؛
«توحيد، وعد و وعيد، عبادت، راه سعادت و داستان هدايت يافتگان و گمراهان از مقاصد قرآن است و اين مقاصد، همگي به صورت خيلي فشرده در سوره حمد جلوه ميكند. در «الحمدلله ربّ العالمين» توحيد، در «مالك يومالدّين» وعد و وعيد، در «إهدنا الصّراط المستقيم» طريق سعادت، در «صراط الّذين أنعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم ولا الضّالين»، داستان هدايتيافتگان و گمراهان آمده است و اين همه در ديگر سور قرآن به تفصيل گذاشته شده است.» (23/1)
بنابراين مراغي امكان وحدت غرض در تمامي سور قرآن را باور دارد و در جايجاي تفسير خويش، به گونهاي عمل ميكند كه نشان از امكان جمع ميان اغراض متفاوت و درعينحال همسو و رساندن آنها به يك غرض واحد دارد و اگر در تفسير ايشان تصريحاتي به تعدد غرض وجود دارد، اين تصريحات به معناي مخالفت ايشان با نظريه وحدت غرض و ناممكن بودن جمع ميان آنها نخواهد بود.
چنانكه سيوطي در اينباره مينويسد:
«امركلّي و تأثيرگذاري كه براي شناخت ارتباط آيات با يكديگر در تمامي قرآن بكار ميآيد،آن است كه مخاطب قرآن به غرضي كه سوره براي آن هدف فرود آمده است نظر كند.» (سيوطي،293/2)
براين اساس درتفسير مراغي، شكلهاي مختلفي از ارتباط ديده ميشود.
براي نمونه دربحث «المعني الجملي» ذيل آيه 176 مينويسد:
«پس از آنكه در آغاز سوره از احكام اموال سخن گفته شد، در پايان سوره نيز از احكام اموال سخن گفته ميشود تا آغاز و انجام سوره همانند يكديگر باشد.» (38/6)
چنانكه در ارتباط صد و دوازده آيه نخست سوره برائت با آيات بعد مينويسد:
«ازاول سوره تا به اينجا سخن درمورد برائت از كافران و منافقان در تمامي زمينهها بود و از اينجا به بعد، سخن در برائت از اموات ايشان است، هرچند آنها درنهايت نزديكي باشند مثل پدر و مادر.» (35/11)
دراين نوع از ارتباط، نويسنده المراغي از شيوههاي گوناگوني بهره ميگيرد:
«پس ازآنكه حضرت حق در آيات شريفه قبل افزوني فسق مشركان و خروج اكثرايشان از فضايل فطري و تقليدي را ياد كرد،تا آنجا كه ايشان ديگر به خويشاوندي و عهد و پيمان نيز پايبندي نشان ندادند،در اين دو آيه شريفه سبب اين خروج را ذكر كرد.» (63/10)
هم ايشان در بحث «المعني الجملي» آيات 4-6 انعام، از ارتباط اين مجموعه با تمامي مجموعه قبل (آيات 1-3) سخن ميگويد:
«درمجموعه آيات پيشين از دلايل توحيد، بعث، علم مطلق الهي و مخالفت كافران و مشركان سخن گفته شده و در اين مجموعه از سبب هدايت نشدن ايشان به وحي و عاقبت تكذيبكنندگان.» (74/7)
هم ايشان درايجاد ارتباط ميان گروه دوم با گروه اول از بخشي از آيه 65 «فاعبده واصطبر لعابدته هل تعلم له سميًّا» سود ميبرد؛پس از آنكه خداوند به پرستش خويشتن و شكيبايي در عبادت فرمان داد، درآيات زير، نجاتبخشي عبادت در روز قيامت به عنوان يك فايده عبادت بيان ميشود(73/16):
«و يقول الإنسان أئذا ما متّل لسوف أخرج حيٍّا، أولا يذكر الإنسان أنّا خلقناه من قبل ولم يك شيئًا، فوربّك لنحشرنّهم والشّياطين ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا، ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ علي الرّحمن عتيًّا، ثمّ لنحن أعلم بالّذين هم أولي بها صليًّا، و إن منكخ إلا واردها كان علي ربّك حتمًا مقضيًّا، ثمّ ننجّي الّذين اتّقوا و نذرالظّالمين فيها جثيًّا» (مريم، 66-72)؛
«انسان ميگويد: آيا پس از مردن زنده بيرون خواهم آمد؟! آيا انسان به خاطر نميآورد كه ما پش از اين او را آفريديم درحاليكه چيزي نبود؟! سوگند به پروردگارت كه همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع ميكنيم. سپس، همه را درحاليكه به زانو درآمدهاند، گرداگرد جهنم حاضر ميسازيم. سپس از هر گروه و جمعيتي، كساني را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركشتر بودهاند، جدا ميكنيم. بعد از آن ما به خوبي از كساني كه براي سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتريم! و همه شما وارد جهنم ميشويد؛ اين امري است حتمي و قطعي بر پروردگارت! سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايي ميبخشيم؛ و ظالمان را در آن رها ميسازيم.»
«پس از آنكه حقتعالي از آفرينش آسمان و زمين براي آزمايش انسان و شكرگزاري يا كفر او ميگويد، در اين مجموعه جديد طبيعت انسان را يادآور ميشود...» (7/12)
مرحوم مراغي در مقام ايجاد ارتباط ميان گروه سوم و آيات قبل، دسته سوم را به گروه اول و آن هم به آخرين آيه و عبارت «و هو علي كلّ شيءٍ قدير» ارتباط ميدهد؛
«پس از آنكه حقتعالي در آيات پيشين از قدرت بيكران خويش نسبت به همه اشياء گفت و علم خود به پنهان و آشكار در سينهها را بيان كرد، در پي آن از آثار قدرت حقتعالي و متعلقات علم حضرت حق كه مردمان بسيار به آن اهميت ميدهند، ميگويد و آن چيزهايي است كه به حيات و شئون ايشان بستگي دارد. آنگاه از آفرينش تمام هستي وجايگاه عرش الهي ميگويد و در ادامه از امتحان بشر به منظور كشف اينكه كدامين افراد، بهترين عمل را دارند سخن گفته ميشود و افزون بر اين، بعث خروي ايشان براي دريافت اجر و پاداش با وجود انكار كفار و تعجيل در عذابي كه خدا به ايشان داده است، مورد بحث قرار ميگيرد.» (4/12)
چنانكه هم ايشان آيات 35-37 مائده را به آيات 20-26 ارتباط ميدهد كه مؤمنان در مقابل حسد يهود بر پيامبر، در برابر آن حضرت تسليم باشند. (108/6)
منبع:نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57.
در ارتباط ميان آيات هم سياق، انواع گوناگوني از ارتباط در تفسير مراغي ديده ميشود؛ارتباط ميان دو مجموعه در كنار هم،ارتباط ميان يك مجموعه با آخرين آيه مجموعه قبل، ارتباط ميان يك مجموعه با بخش مياني مجموعه قبل، ارتباط ميان دو مجموعه جدا از يكديگر،ارتباط ميان يك مجموعه با چند مجموعه پيشين و... .
ارتباط واژگاني،سبب و مسبب، اجمال و تفصيل، دليل و مدلول، توصيفي، غرضي، مفهومي و تبييني، برخي از روششناسي مراغي در ارتباط ميان آيات است.
در كشف هدف سوره، مرحوم مراغي، از اسامي سورهها و مكي و مدني بودن آنها بهره ميبرد.
وي شناخت سورههاي مكي و مدني و فهم بهينه آيات را از نتايج بحث هدفمندي سورهها ميبيند و ترتيب آيات و تدريجي بودن نزول قرآن را از مباني بحث ميخواند.
يكي از نشانههاي روشن اعتقاد مراغي به هدفمندي سورههاي قرآن،اعتقاد ايشان به هدفمندي قرآن و آيات و بهرهگيري از روشهايي تقريباً مشابه براي رسيدن به هدف است.
كليد واژهها:
هدف/ سوره/ مكي و مدني/ تناسب آياتاحمد مصطفي مراغي در نه مارس1881 در مراغه از توابع جرجا (در مصر)، ديده به جهان گشود. در 23سالگي با اخذ مدرك دكترا از دانشگاه الأزهر مصر، فارغالتحصيل شد. از سال1904 تا 1907، به خواست محمد عبده در شهر دنقله سودان عهدهدار منصب قضاوت گرديد و پس از آن در سال1923 به مقام رياست دادگاه عالي شرع مصر درآمد.
مرغي درچهل و هفتسالگي (1928) به عنوان شيخالأزهر انتخاب شد. مخالفت شماري از اساتيد الأزهر با برنامههاي اصلاحي مراغي و کوشش بسيار وي درجهت استقلال الأزهر به استعفاي زودهنگام مراغي در سال1929 انجاميد.
تظاهرات دانشجويان و اساتيد الأزهربه طرفداري از مراغي، مقامات را ناگزير از دعوت مجدد از مراغي ساخت. از اينجهت مراغي از سال1935 تا آخر عمر(1945) بر كرسي رياست الأزهر تكيه زد و خدمات چشمگيري انجام داد.
آثار مراغي
الأولياء و المحجورون
بحث في وجوب ترجمة القرآن الكريم
بحوث في التشريع الإسلامي و اسانيد قانون الزواج
تفسير جزء تبارك
تفسير مراغي
الزمالة الإنسانية
مباحث لغوية بلاغية
نمايي كلّي از تفسير مراغي
مقدمه كتاب از سه قسمت تشكيل شده است:
قسمت نخست در دو صفحه به اسلوب مفسران گذشته و جديد و انگيزه نويسنده از تهيه اين تفسير ميپردازد.
قسمت دوم در شانزده صفحه عنايت مسلمانان به تفسير قرآن، طبقات مفسران، نظريات بزرگان در تعهد به رسم الخط عثماني و روش مفسررا در خود جاي داده است.
قسمت سوم در دو صفحه مراجع تفسيرالمراغي را معرفي ميكند.
ذي المقدمه اين تفسير نيز در سي جزء سورههاي قرآن را به شيوه ترتيبي به تفسير گرفته است.
درسرآغاز هر سوره قرآن چند خصوصيت سوره به بحث و بررسي گذاشته شده است:
1.تعداد آيات سوره
2.جايگاه سوره در ميان ديگر سور قرآن ازجهت زمان نزول
3.سبب نزول سوره
4.مكي يا مدني بودن سوره و موارد استثناء
5.نزول دفعي يا تدريجي سوره
6. ارتباط سوره با سوره پيشين
نويسنده تفسير مراغي پس از ياد خصوصيات و ويژگيهاي سوره و تقسيمبندي آيات به دستههاي يك آيهاي، دوآيهاي، سهآيهاي و...، به تفسيرآيات ميپردازد.
دستهبندي آيات در تفسير مراغي در بيشتر موارد بدون عنوان انجام گرفته است، اما در برخي موارد براي هر مجموعه از آيات عنوان خاصي انتخاب شده است. براي نمونه، عنوان «قصص قرآن» براي آيات 22-10 شعراء (مراغي، 48/19) و «قصص نوح» براي آيات 122-105 شعراء (همان،/80).
مصطفي مراغي در ذيل هر گروه از آيات، چند بحث اصلي ميآورد:
الف) تفسير المفردات
براين اساس، در برخي موارد، مفردات آيه يا آيات، تفسير و تحليل نشده و عنوان «تفسيرالمفردات» ذيل آيات ديده نميشود. براي نمونه ذيل آيات 20-24 انعام (94/7) و 35-36 اعراف (145/8)، عنوان «تفسير المفردات» نيامده است و در بعضي موارد،اين بحث بسياركوتاه آمده است.
ب) المعني الجملي
ج) الأيضاح
افزون بر عناوين اصلي ياد شده در ذيل برخي از آيات، عناوين ديگري نيزآمده است. براي نمونه،بحث «اشراط الساعة و اماراتها» (132/9)، «المهدي المنتظر» (133/9)، «مغزي هذا القصص» (123/8)، «ايضاح لهذه القصة بما كتبه الباحثون» (96/19) و... .
مرحوم مراغي در پايان هر سوره نيز به صورت خلاصه به محتواي آن سوره اشاره ميكند و در مواردي مانند سوره نساء، محتواي سوره را در سرآغاز سوره ميآورد.
انگيزه مرحوم مراغي از تفسيرنويسي
الف) تفاسيرايشان،بسيارفني و پراصطلاح است و درنتيجه، خواننده به سختي ميتواند به فهم معنا و مراد مفسران راه يابد.
ب) دراين تفاسير، قصههاي ناسازگار با معارف و براهين عقلي فراوان است.
ج) تفاسير پيشينيان، استوار بر اطلاعات و دانشهاي عصر ايشان است و با دانستهها و يافتههاي جديد علمي، ناسازگار مينمايد.
د) ايجاز تفاسير كه بسيار مطلوب تفسيرنويسان گذشته بوده است، مشكلات فراواني فراروي مخاطبان معاصر قرار ميدهد و فهم و درك تفاسير را براي ايشان دشوار ميسازد.
كاستيهاي ياد شده، مراغي را بر آن داشت كه تفسيري مستقل از آيات قرآن عرضه دارد. تفسيري كه نقايص تفاسير پيشينيان را نداشته باشد، نياز مخاطبان را پاسخگو باشد، با اسلوب و سليقه مخاطبان همخوان باشد، به ايشان اطمينان خاطر دهد، همراه با حجت و برهان باشد، تجربه و آزمايش را مؤيد خود داشت باشد،از روايات تهي باشد و آراء و نظريات جديد را در خود جاي داده باشد. (3/1-4) از اينرو در تفسير مراغي از صاحبان فنون و علوم گوناگون در فهم آيات، بسيار بهره گرفته شده و استوارسازي تفاسير آيات بر اطلاعات گذشته، عامل كجروي تفسيري معرفي شده است.
هدفمندي سورهها
درميان قرآنپژوهان و تفسيرنويسان معاصر نيز گروه زيادي به بحث غرض سوره يا سورههاي قرآن پرداخته و در جايجاي آثار و تأليفات خويش، از اين بحث دفاع ميكنند و در نقد نظريه مخالفان ميكوشند.
يكي از تفسيرنويسان معاصر،احمد مصطفي مراغي است. او در جايجاي تفسير گرانسنگ خويش، از هدفمندي سورهها ميگويد و براي ساخت غرض واحد، به پيوند آيات سوره ميپردازد.
وحدت غرض در تفسير المراغي
«خلاصة ما اشتملت عليه السورة الكريمة من الأحكام»؛ خلاصه احكامي كه سوره مشتمل بر آنهاست.
«خلاصة ما تحويه السورةالكريمة من الإغراض»؛ خلاصه اغراضي كه سوره در خود جاي داده است.
«مشتملات هذه السورة الكريمة»؛ آنچه در اين سوره كريمه آمده است.
«مجمل ما حوته السورة الكريمة من الموضوعات»؛ اجمال موضوعاتي كه سوره در خود آورده است.
«خلاصة ما تضمنته السورة من المقاصد»؛خلاصه مقاصدي كه سوره متضمن آنهاست.
كاربرد كلمه مقاصد، موضوعات، اغراض، احكام و... در عنايون ياد شده از اينهماني اين واژگان، حكايت دارد، بخصوص با نظرداشت اينكه محتواي اين مباحث، شبيه يكديگر است و دربرخي موارد، كلمه اغراض و مقاصد در كنار يكديگر بكاررفته است، مانند: «ماحوته السوره الكريمه من اغراض و مقاصد».
براين اساس،مراغي در جايجاي تفسير خويش، مقاصد سوره را به شمارش ميگيرد. براي نمونه، در پايان سوره اعراف با عنوان «خلاصة ما اشتملت عليه السوره من الإغراض و المقاصد»، هفت غرض ذكر ميكند:
1. التوحيد: ...
2. الوحي و الكتب: ...
3. الرسالة و الرسل: ...
4. عالم آلاخرة: ...
5. اصول التشريع: ...
6. آيات الله و سننه في الكون: ...
7. سننه تعالي في الإجتماع و العمران البشري: ... (157/9-160)
هم ايشان براي سوره هود، كهف، نور، مريم، انشقاق، طارق به ترتيب هجده، پانزده، بيست، سي، دو و چهار غرض شمارش ميكند. (30/16، 143/18، 90/16- 91)
امكان وحدت غرض در تفسير مراغي
توجه مراغي به بحث اغراض سوره و شمارش آنها در پايان تفسير هر سوره به معناي اعتقاد مراغي به تعدد غرض و انكار وحدت غرض نيست، چه اينكه:
الف) در برخي موارد باوجود طولاني بودن سوره و وجود دهها دست آيه، تنها از يك غرض واحد سخن ميگويد. براي نمونه، سوره يوسف را تك غرض ميداند؛غرض اين سوره اثبات وحدانيت، نبوت، بعث رسل و بتپرست و نصراني بودن منكران توحيد است. (55/16)
ب) در ايجاد ارتباط ميان دستههاي مختلف سوره كه به وحدت غرض ميانجامد،كوشش بسيار دارد.
مراغي چنانكه پيش از اين گفته آمد، آيات يك سوره را بسته به غرض آيات، دستهبندي ميكند. بنابراين، وقتي ميان دو يا چند مجموعه از آيات ارتباط برقرار ميكند، درحقيقت، تجميع چند غرض را براي رسيدن به غرض واحد روا ميداند.
درنتيجه،برقراري ارتباط ميان تمامي دستههاي آيات يك سوره به معناي پذيرش امكان جمع ميان اغراض در يك غرض واحد خواهد بود،بخصوص با نظر داشت اينكه ايجاد ارتباط ميان دستههاي آيات در تمامي تفسير مراغي دنبال شده است و مراغي،اين ارتباط را تنها در يك يا چند سوره برقرار نميكند.
ج) افزوني تعداد دستههاي آيات در يك سوره بر تعداد اغراضي كه براي آن سوره آمده است، نشان ديگري بر پذيرش وحدت غرض در تفسير مراغي است. توضيح آنكه مرحوم مراغي گروهبندي آيات قرآن را براساس غرض آيات انجام داده است،درنتيجه اگر يك سوره، مجموعهاي از ده گروه آيه باشد، آن سوره ده غرض خواهد داشت. بنابراين، اگر نويسنده تفسيرالمراغي تعداد اغراض يك سوره را كمتر از تعداد دستههاي آيات بيان ميكند، به اين نتيجه ميرسيم كه ايشان جمع ميان چند غرض را امكانپذير ميداند.
براي نمونه مرحوم مراغي، آيات سوره احزاب را به بيست و پنج گروه تقسيم ميكند، بنابراين براساس مبناي ايشان اين سوره بايد بيست و پنج غرض داشته باشد، درصورتيكه مراغي تنها پانزده غرض براي اين سوره ميآورد. (53/22-54)
درنتيجه اگرجمع ميان غرض چند دسته از آيات جايز باشد، جمع ميان اغراض تمامي دستهها و رساندن آنها به يك غرض واحد،امكانپذير است و هيچگونه ناسازگاري با سيستم فكري مراغي نخواهد داشت.
ازاينرو، مراغي درمورد سورههاي بلند قرآن، كوشش بسيار در ساخت يك غرض ميگويد كه به نظر ميرسد اين سوره، تنها يك غرض دارد و آنهم، فراخوان مردم به قرآن و محتواي آن است؛«درآغاز بقره، از عدم شك و ريب در قرآن، هدايتگري قرآن براي تقواپيشگان، صفات اهل تقوا، اصول ايمان، خبر كافران و مرتابين، احكام صيام، حج، طلاق، محاجه با اهل كتاب به خصوص يهود سخن گفته شده و در پايان سوره، ايمان پيامبر و مسلمانان به قرآن، كتب و رسل آمده است.» (83/3)
هم ايشان سوره حمد را در بردارنده تمام مقاصد قرآن معرفي ميكند و تمامي سور قرآن را تفصيل جمال اين سوره ميداند؛
«توحيد، وعد و وعيد، عبادت، راه سعادت و داستان هدايت يافتگان و گمراهان از مقاصد قرآن است و اين مقاصد، همگي به صورت خيلي فشرده در سوره حمد جلوه ميكند. در «الحمدلله ربّ العالمين» توحيد، در «مالك يومالدّين» وعد و وعيد، در «إهدنا الصّراط المستقيم» طريق سعادت، در «صراط الّذين أنعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم ولا الضّالين»، داستان هدايتيافتگان و گمراهان آمده است و اين همه در ديگر سور قرآن به تفصيل گذاشته شده است.» (23/1)
بنابراين مراغي امكان وحدت غرض در تمامي سور قرآن را باور دارد و در جايجاي تفسير خويش، به گونهاي عمل ميكند كه نشان از امكان جمع ميان اغراض متفاوت و درعينحال همسو و رساندن آنها به يك غرض واحد دارد و اگر در تفسير ايشان تصريحاتي به تعدد غرض وجود دارد، اين تصريحات به معناي مخالفت ايشان با نظريه وحدت غرض و ناممكن بودن جمع ميان آنها نخواهد بود.
برقراري ارتباط ميان آيات يك سوره
چنانكه سيوطي در اينباره مينويسد:
«امركلّي و تأثيرگذاري كه براي شناخت ارتباط آيات با يكديگر در تمامي قرآن بكار ميآيد،آن است كه مخاطب قرآن به غرضي كه سوره براي آن هدف فرود آمده است نظر كند.» (سيوطي،293/2)
براين اساس درتفسير مراغي، شكلهاي مختلفي از ارتباط ديده ميشود.
انواع ارتباط ميان آيات يك سوره
الف) ارتباط صدر يك سوره با پايان همان سوره
براي نمونه دربحث «المعني الجملي» ذيل آيه 176 مينويسد:
«پس از آنكه در آغاز سوره از احكام اموال سخن گفته شد، در پايان سوره نيز از احكام اموال سخن گفته ميشود تا آغاز و انجام سوره همانند يكديگر باشد.» (38/6)
چنانكه در ارتباط صد و دوازده آيه نخست سوره برائت با آيات بعد مينويسد:
«ازاول سوره تا به اينجا سخن درمورد برائت از كافران و منافقان در تمامي زمينهها بود و از اينجا به بعد، سخن در برائت از اموات ايشان است، هرچند آنها درنهايت نزديكي باشند مثل پدر و مادر.» (35/11)
ب) ارتباط آيات هم سياق
دراين نوع از ارتباط، نويسنده المراغي از شيوههاي گوناگوني بهره ميگيرد:
1. ايجاد ارتباط با تمام آيات مجموعه قبل:
«پس ازآنكه حضرت حق در آيات شريفه قبل افزوني فسق مشركان و خروج اكثرايشان از فضايل فطري و تقليدي را ياد كرد،تا آنجا كه ايشان ديگر به خويشاوندي و عهد و پيمان نيز پايبندي نشان ندادند،در اين دو آيه شريفه سبب اين خروج را ذكر كرد.» (63/10)
هم ايشان در بحث «المعني الجملي» آيات 4-6 انعام، از ارتباط اين مجموعه با تمامي مجموعه قبل (آيات 1-3) سخن ميگويد:
«درمجموعه آيات پيشين از دلايل توحيد، بعث، علم مطلق الهي و مخالفت كافران و مشركان سخن گفته شده و در اين مجموعه از سبب هدايت نشدن ايشان به وحي و عاقبت تكذيبكنندگان.» (74/7)
2. ايجاد ارتباط با آخرين آيه مجموعه قبل:
هم ايشان درايجاد ارتباط ميان گروه دوم با گروه اول از بخشي از آيه 65 «فاعبده واصطبر لعابدته هل تعلم له سميًّا» سود ميبرد؛پس از آنكه خداوند به پرستش خويشتن و شكيبايي در عبادت فرمان داد، درآيات زير، نجاتبخشي عبادت در روز قيامت به عنوان يك فايده عبادت بيان ميشود(73/16):
«و يقول الإنسان أئذا ما متّل لسوف أخرج حيٍّا، أولا يذكر الإنسان أنّا خلقناه من قبل ولم يك شيئًا، فوربّك لنحشرنّهم والشّياطين ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا، ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ علي الرّحمن عتيًّا، ثمّ لنحن أعلم بالّذين هم أولي بها صليًّا، و إن منكخ إلا واردها كان علي ربّك حتمًا مقضيًّا، ثمّ ننجّي الّذين اتّقوا و نذرالظّالمين فيها جثيًّا» (مريم، 66-72)؛
«انسان ميگويد: آيا پس از مردن زنده بيرون خواهم آمد؟! آيا انسان به خاطر نميآورد كه ما پش از اين او را آفريديم درحاليكه چيزي نبود؟! سوگند به پروردگارت كه همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع ميكنيم. سپس، همه را درحاليكه به زانو درآمدهاند، گرداگرد جهنم حاضر ميسازيم. سپس از هر گروه و جمعيتي، كساني را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركشتر بودهاند، جدا ميكنيم. بعد از آن ما به خوبي از كساني كه براي سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتريم! و همه شما وارد جهنم ميشويد؛ اين امري است حتمي و قطعي بر پروردگارت! سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايي ميبخشيم؛ و ظالمان را در آن رها ميسازيم.»
3. ايجاد ارتباط با مجموعه مياني آيات قبل:
«پس از آنكه حقتعالي از آفرينش آسمان و زمين براي آزمايش انسان و شكرگزاري يا كفر او ميگويد، در اين مجموعه جديد طبيعت انسان را يادآور ميشود...» (7/12)
ج) ايجاد ارتباط ميان دو مجموعه جدا افتاده در تفسيرمراغي
مرحوم مراغي در مقام ايجاد ارتباط ميان گروه سوم و آيات قبل، دسته سوم را به گروه اول و آن هم به آخرين آيه و عبارت «و هو علي كلّ شيءٍ قدير» ارتباط ميدهد؛
«پس از آنكه حقتعالي در آيات پيشين از قدرت بيكران خويش نسبت به همه اشياء گفت و علم خود به پنهان و آشكار در سينهها را بيان كرد، در پي آن از آثار قدرت حقتعالي و متعلقات علم حضرت حق كه مردمان بسيار به آن اهميت ميدهند، ميگويد و آن چيزهايي است كه به حيات و شئون ايشان بستگي دارد. آنگاه از آفرينش تمام هستي وجايگاه عرش الهي ميگويد و در ادامه از امتحان بشر به منظور كشف اينكه كدامين افراد، بهترين عمل را دارند سخن گفته ميشود و افزون بر اين، بعث خروي ايشان براي دريافت اجر و پاداش با وجود انكار كفار و تعجيل در عذابي كه خدا به ايشان داده است، مورد بحث قرار ميگيرد.» (4/12)
چنانكه هم ايشان آيات 35-37 مائده را به آيات 20-26 ارتباط ميدهد كه مؤمنان در مقابل حسد يهود بر پيامبر، در برابر آن حضرت تسليم باشند. (108/6)
د) ارتباط ميان مجموعه با تمامي مجموعههاي پيشين
منبع:نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}