همه عالم در ظل نور پیامبر اسلام(ص)

پیامبر اسلام(ص) را نه فقط در لابلای برگ‌های تاریخ بلکه در بیانات خود ایشان و احادیث گهربار ائمه معصومین(ع) و نقل قول‌هایی که ایشان تایید کرده اند باید شناخت. در میان سخنان اهل‌بیت(ع) اصطلاحاتی است که باید آنها را هم بشناسیم و از نکات مخفی شده در آن به جمع بندی در شناخت برسیم.
 
مثلا کلمه «نور» در احادیث معنای وسیعی دارد. خداوند خودش را نور معرفی می‌کند و به این نور عالم را روشن می‌کند. ضمن آنکه این نور فقط برای روشنایی نیست، بلکه در اصل حق بودن صاحب این صفت را به ما نشان می‌دهد. یعنی وقتی می‌گویند: «خدا نور است»؛ یعنی هم روشن کننده عالم است و هم حق است و کمترین فاصله از نور به ظلمات رفتن است. وقتی می‌گویند تمام عالم به نور الهی یا به نور محمدی(ص) روشن است، یعنی هرجا برویم از نور خدا و اهل‌بیتش(ع) خارج نمی‌شویم و دوری از نور و رفتن به‌سوی ظلمات، جایی نیست که خدا و اهل‌بیتش(ع) و رحمت و غضب آنان نباشد. مثلا برخی انسان‌ها در عین اینکه در نور الهی هستند، در ظلمات نیز قرار دارند که فرورفتن در ظلمات به خود آنها برمی‌گردد نه روی‌گردانی خدا و اهل‌بیتش(ع)؛
 
حال چرا این صفت به کار رفته و معنای آن چیست؟ وقتی انسان‌ها خداوند و اهل‌بیت(ع) را نور ببینند و ایشان را با این صفت درک کنند، هیچ‌گاه ناامیدی سراغ‌شان نمی‌آید. زیرا برای توجه به نور کافی است راه قلبشان را باز کنند تا انوار روشنگر عالم قلبشان را پر از نور کنند. در حدیثی امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسی است که می‌فرمایند: «پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خودش آفرید.» همچنین فرمودند: «خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود: ای محمد! قبل از این که آسمان‌ها، زمین، عرش و دریا را خلق کنم. نور تو و علی را آفریدم...».
 
تشبیه به کار رفته در احادیث در مورد علی(ع) هم وجود دارد. ثقة‌الاسلام کلینی(ره) می‌نویسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پیامبر) بود. یکی از آن‌دو به دیگری گفت: آیا می‌بینی آن‌چه را من می‌بینم؟ دیگری گفت: چه می‌بینی؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق و مغرب را فرا‌گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به آن‌ها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت‌اسد ماجرا را به ایشان گفت. ابوطالب به او گفت: می‌خواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابوطالب گفت: از تو فرزندی به وجود خواهد آمد که وصی این نوزاد، خواهد بود.»
 
البته تشبیهات و صفاتی که برای رسول گرامی اسلام(ص) به کار رفته است، محدود به چند صفت و نام و لقب نیست. برخی بزرگان چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است را شمارش کرده‌اند. که هر یک از این نام‌ها و القاب دریایی از معانی را در خود جای داده است و هر کدام از آنها می‌تواند راه‌گشای انسان‌ها باشد. شاید برای ما نام‌ها و القاب رسول خدا(ص) تفاوت چندانی نکند، اما برای ائمه معصومین(ع) دریای از معانی و مفاهیم را در برداشت.
 
برخی نام‌های پیامبر اعظم(ع) عظمت و برخی دیگر خشوع و برخی دیگر عشق را به ذهن متبادر می‌کردند. به‌طور مثال جلوه نام محمد(ص) برای امام صادق(ع) به گونه‌ای بود که هرگاه نام مبارک حضرت محمد(ص) به میان می‌آمد، عظمت و کمال رسول خدا(ص) چنان در وی تاثیر می‌گذاشت، که رنگ چهره‌اش گاهی سبز و گاهی زرد می‌شد، به‌طوری که آن حضرت در آن‌حال، برای دوستان نیز ناآشنا می‌نمود! امام صادق(ع) گاهی بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) می‌فرمودند: «جانم به فدایش»؛
 
اباهارون می‌گوید: روزی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمودند: «اباهارون! چند روزی است که تو را ندیده‌ام.» عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرموده است. آن حضرت فرمودند: «خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخاب کرده ای؟ گفتم: او را محمد نامیده‌ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه‌های مبارکش به زمین بخورد. آن حضرت زیرلب گفت: «محمد، محمد، محمد.» سپس فرمود: «جان خودم، فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فدای رسول خدا(ص) باد؛ فرزندت را دشنام مده، کتک نزن، بدی به او نرسان، بدان در روی زمین خانه‌ای نیست که در آن نام «محمد» وجود داشته باشد، مگر این‌که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.»


در مورد اوصاف پیامبر(ص) می‌توانیم به تورات و انجیل هم مراجعه کنیم. چه آنکه همه انبیا و اولیا و اوصیا شناخت کامل و دقیقی از رسول خدا(ص) داشتند و به واسطه همین شناخت بر رتبه آنها افزوده می‌شد. خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرموده: «الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون»؛ کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خود می شناسند. (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‌کنند. (بقره146) خداوند در سوره فتح آیه15 نیز به این نکته اشاره می‌کند و در احادیث نیز مکرر از این شناخت سخن به میان آمده است.
 

محبت و مهربانی بدون شعار

خداوند پیامبر(ص) را پیامبر رحمت معرفی فرموده است. رفتار پیامبر اسلام(ص) چه قبل از بعثت و چه بعد از آن منطبق بر همین موضع بوده است. در هر مصیبت و رنجی که به انسان‌ها می‌رسد، ایشان رنجیده می‌شوند و در هر شادی و خوشبختی برای انسان‌ها رسول خدا(ص) شادمان می‌شوند. سیره رسول خدا(ص) پر است از محبت و رحمت برای بندگان خدا که با نگاه به زندگی ایشان می‌توان به رحمت بی‌انتهای این رسول گرامی پی برد.
 
هنگام ورود به مکه در سال هشتم هجری وقتی فردی شعار می‌داد: «اَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَةِ اَلْیَوْمُ تُسْبی الْحُرَمَةُ»؛  امروز روز جنگ و خونریزی و اسارت است.(شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج17، ص272) پیامبر خدا(ص) شدیدا غمگین شدند و فرمودند: «من آنچه را برادرم یوسف در مورد برادران ستمگر خود انجام داد، همان می‌کنم و همانند او می‌گویم: «لاَتَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِینَ»(یوسف92) یعنی امروز ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خداوند گناهان شما را می بخشد و او مهربان‌ترین مهربانان است. لحظه‌ای که ایشان مردم را در خوف از انتقام دیدند و حس کردند مسلمانان آمده‌اند تا خون‌ریزی راه بیندازند، فرمودند: «اَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرْحَمَةِ»؛ یعنی امروز روز رحمت و محبت است و سپس فرمودند: «شما همشهریان خوبی برای من نبودید، شما مرا دروغ‌گو خوانده، از خانه‌ام بیرون کردید و به آن شهری که پناهنده شدم حمله نمودید، اما من از تمام جنایات و گناهان شما گذشتم.» آنگاه جمله معروفش را فرمود: «اِذْهَبُوا فَأنْتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ به دنبال ادامه زندگی‌تان بروید که همه شما آزاد شده‌گانید.(بحارالانوار، ج21، ص132)
 
این سخنان پیامبر(ص) را نباید یک شعار یا سیاست‌ورزی دانست. بیانات شریف ایشان برخاسته از وجود پر از مهر ایشان است و سرمشقی برای همه عالمیان در ایجاد مهر و محبت در میان مردم است. اسلام از روز نخست برمحور بخشش و رحمت پایه‌گذاری شد و هر رفتاری غیر از این موضوع رابطه‌ای با اسلام ندارد. سختی‌ها و رنج‌هایی که پیامبر(ص) تحمل فرمودند، برای نجات همه انسان‌ها تا قیامت بود تا هیچ درد و رنجی بر انسان‌ها تحمیل نشود.
 
مردم هر زمانه در مواجهه با خصوصیات زندگی رسول خدا(ص) علاقه و عشق شدیدی به ایشان پیدا می‌کنند که این یعنی محبت و لطف پیامبر(ص) تمام اعصار را درنوردیده و در قلوب همه انسان‌ها جای گرفته است. امیرمؤمنان(ع) در این باره می‌فرمایند: «مَنْ تَألَّفَ النّاسَ اَحَبُّوهُ»؛ کسی که با مردم انس و الفت داشته باشد، مردم دوستش خواهند داشت. محبت مردم به رسول‌خدا(ص) قابل انکار نیست و اگر نبودند بدخواهان و بدعت‌گران رحمت بی‌انتهای پیامبر(ص) هرگناهی را ذوب می‌کرد و عشق خداوند به واسطه عشق رسولش در قلوب تمام انسان‌ها تا قیامت جای می‌گرفت.
 
همیشه از خود سؤال کردیم چه شد که آواز رحمت پیامبر(ص) در تمام زمان‌ها و عصرها پیچید؛ ولی دشمنانش هیچ جایگاهی ندارند و حتی با فشار و ارعاب دشمنان عشق آنها در دل مردم جای نگرفت؟ پاسخ روشن است، خودکامگی و خشم دشمنان دین مردم را از آنها بیزار کرده است. امام هادی(ع) فرمود: «مَنْ رَضِیَ عن نَفْسِه کَثُرَ السّاخِطونَ»؛ هر کسی که خودپسند باشد، خشمگینان [از او] بسیار خواهند بود.


استادمطهری به نقل از ابن ابی‌الحدید معتزلی می‌گوید: «کسی سخن رسول‌خدا(ص) را نمی‌شنید، مگر اینکه محبت او در دلش جای می‌گرفت و به او متمایل می‌شد. لهذا قریش مسلمانان را در دوران مکه «صُباة» (شیفتگان و دلباختگان) می‌نامیدند و می‌گفتند: «نَخافُ أنْ یَصبُوَ الْوَلیدُ بْنُ الْمُغَیْرَةِ إلی دینِ مُحَمَّدٍ»؛ بیم آن داریم که ولیدبن‌مغیرة دل به دین محمد[ص] بدهد. یعنی اگر ولید که گل سرسبد قریش است دل بدهد، تمام قریش به او دل خواهند سپرد.
 
قریش در مواجهه با ایشان می‌گفتند سخنانش اعجاز دارد و سحرانگیز است، در حالی‌که محبت خروشان رسول‌خدا(ص) حقیقت این اعجاز بود و برای حق‌‌‌بینان تجلی پیدا می‌کرد. در واقع اگر انسان‌ها اسلام و پیامبرش را انتخاب و سخنان ایشان را عمل می‌کردند، بهترین زندگی را برای خود رقم می‌زدند، در حالی که در طول سال‌های پس از اسلام تاکنون مردم در جای دیگر به دنبال رفاه و آسایش بودند. ما باید به یکدیگر محبت کنیم تا زندگی‌مان سامان پیدا کند و اگر با رفتارهای‌مان دیگران را به سختی بیندازیم، از رحمت خدا دور می‌شویم. به عبارتی اگر در زندگی فقط به منافع‌مان و آسایش خودمان فکر کنیم و با این طرز تفکر زندگی دیگران را به سختی بیندازیم، رحمتی شامل حال ما نمی‌شود.
 
علامه حلّی(ره) در رساله سعدیه از حضرت رسول اکرم(ص) نقل کرده است که فرمودند: «سوگند به آنکه جانم در دست اوست، رحمت خدا جز افراد مهربان را در برنمی‌گیرد.» اصحاب گفتند: ای رسول خدا! ما همه مهربانیم. فرمود: «مقصود کسانی نیستند که فقط نسبت به خود و خانواده‌شان مهربانند؛ بلکه مقصود کسانی هستند که به همه مسلمانان مهربانند. خدای متعال فرمود: اگر خواهان مهربانی [و بخشایش] من هستید، پس [نسبت به هم] مهربان باشید.»(سیره نبوی، دفترسوم، ص80)