11 فروردين 1389 / 15 ربيع الثاني 1431 / 31 مارس 2010
11 فروردين 1389 / 15 ربيع الثاني 1431 / 31 مارس 2010
11 فروردين 1389 / 15 ربيع الثاني 1431 / 31 مارس 2010 |
در يازدهم فروردين 1304 ش، مجلس شوراي ملي، قانوني تصويب نمود كه به موجب آن، در كشور ايران سال رسمي كشور، هجري شمسي، و اول سال، روز اول بهار، و مبدأ تقويم، هجرت رسول اكرم(ص) ميباشد. بر اين اساس تمام ادارات و مؤسسات دولتي، اقتصادي و مردم موظف شدند به جاي ماههاي حَمَل، ثور، جوزا، سرطان، اَسَد، سُنبُله، ميزان، عَقرب، قوس، جُدَي، دَلوْ و حوت، ماههاي جديد را به شرح: فروردين، ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور، مهر، آبان، آذر، دي، بهمن و اسفند به كار ببرند. شش ماه اول، سي و يك روز، پنج ماه دوم، سي روز و ماه آخر 29 روز و در سالهاي كبيسه 30 روز شد. اين تقويم تا سال 1354 ش در ايران به عنوان تقويم رسمي، جاري بود و بدان عمل ميشد. اما در اسفند 1354 ش، تاريخ ايران بر اساس جلوس كورش هخامنشي با نام تاريخ شاهنشاهي به جريان افتاد تا اين كه اين تقويم مجعول و ضد ديني در پي گسترش موج انقلاب اسلامي، در شهريور 1357، مُلغي شد. |
|
پس از پيروزي چشمگير رزمندگان سلحشور اسلام در عمليات حماسهآفرين خيبر، رژيم بعث عراق به دليل نگراني از نتايج عمليات، براي نخستين بار، از نوعي سلاحهاي شيميايي با نام گاز خردَل استفاده كرد. هرچند عراق پيش از اين در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، به صورت محدود از سلاحهاي شيميايي استفاده كرده بود، ولي آنچه كه در عمليات خيبر صورت گرفت، بسيار گسترده و فاجعهآميز بود. به كارگيري سلاحهاي شيميايي ازيك سو نشان دهنده ضعف دفاعي و نوميدي و درماندگي ارتش عراق بود و از سوي ديگر اين مسأله را روشن ميكرد كه عراق با ايجاد زير ساختهاي جديد در زمينه توليد سلاحهاي شيميايي با كمك برخي كشورهاي غربي و شرقي، استراتژي جديدي را براي مقابله با تهاجمات پي در پي و گسترده به ايران برگزيده است. در پي اين بمباران شيميايي، ايران به سازمان ملل متحد شكايت كرد و پس از بازديد هيئت اعزامي سازمان ملل از مصدومين حادثه، شوراي امنيت در واكنش به اين اقدام عراق، در تاريخ يازدهم فروردين 1363 برابر با 30 مارس 1982 م، با صدور بيانيهاي، استفاده از گازهاي سمي را محكوم كرد، اما مسؤوليت استفاده از آن را به هيچ يك از طرفين نسبت نداد. صدور بيانيه به جاي قطعنامه، بنابر تحليل منابع ديپلماتيك، به دليل اجتناب از مباحث شديد و اشاره به هر يك از دو طرف جنگ بوده است. در هرصورت، اين نخستين اقدام سازمان ملل بود كه گر چه به سود ايران نبود ولي به زيان ايران نيز تنظيم نشده بود. |
ابوعلي محمدبن مظفر مشهور به حاتمي يا بغدادي، علوم ادبي و لغتشناسي را نزد ابن دُرَيد و ابوعمر فرا گرفت و پس از اندوختن دانش بسيار در اين زمينهها، تدريس اين دروس را در بغداد آغاز كرد. حوزهي درس حاتمي بسيار پرمحتوا بود به طوري كه قاضي تنوخي و ديگر علماي بزرگ آن دوران در حوزهي درس وي شركت ميجُستند. از تاليفات حاتمي ميتوان به كتاب حاتميّه در عيوب و نواقص سرودهها و اشعار شاعران معاصرش، اشاره كرد. |
|
فرانس ژوزف هايدن، موسيقيدان مشهور اتريشي در 31 مارس 1732م در يكي از روستاهاي مرزي اتريش به دنيا آمد. وي از كودكي به فراگيري موسيقي پرداخت و در 21 سالگي، آثارش توسط نوازندگان دوره گرد ويِن اجرا شد. هايدن در سالهاي بعد به رياست يكي از اركسترها منصوب گرديد و به ساختن نخستين سمفوني خود توفيق يافت. اما ترقي هايدن از زماني آغاز شد كه در سلسله نوازندگان يكي از شاهزادگان اتريشي درآمد. هايدن تمام عمر خود را در خدمت اين شاهزده و خانواده او گذراند و زندگي آسودهاي فراهم كرد. در آن زمان، هنوز توده مردم، موسيقي را از احتياجات خود حس نميكردند و به اين جهت، سالنهاي كنسرت رونق زيادي نداشت و موسيقيدانها مجبور بودند، خود را تحت حمايت اشراف و خانواده سلطنتي قرار دهند. از اين رو بود كه هايدن به كار در خدمت اشراف روي آورد و دوستان خود را كه حاضر به اين كار نميشدند سرزنش ميكرد. با اين حال، هايدن نيز پاداش يك صدم زحمات خود را از پرنسها دريافت نمينمود. هايدن در سال 1790م سمفونيهاي بزرگ خود را در انگلستان به مورد اجرا گذاشت و از طرف دانشگاه آكسفورد، مدرك دكتراي افتخاري گرفت. هايدن نخستين كسي بود كه اركستر سمفونيك را تشكيل داد. بدين جهت، او را به نام "پدر سمفوني" خواندهاند. وي بيش از يكصد سمفوني ساخته كه سمفونيهاي بامداد، ظهر، شب و آتش از جمله معروفترين آنها ميباشند. هايدن در اواخر عمر، دور از غوغاي مردم، در يكي از نقاط دور دستِ ويِن ميزيست تا آنكه در 31 مه 1809م در 77 سالگي جان سپرد. |
ادوارد فيتز جرالْد، شاعر و اديب انگليسي در 31 مارس 1809م در يكي از روستاهاي انگلستان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي خود، وارد دانشگاه كمبريج شد و پس از اتمام دروس خويش، به فراگيري ادبيات فارسي پرداخت. فيتز جرالد، سپس به همراهي يكي از اساتيد خود به ترجمه حكايت سلامان و آبسال اثر عبدالرحمن جامي، شاعر بلند آوازه ايراني همت گماشت و آن را در 2 جلد منتشر كرد. وي از آن پس به ترجمه رباعيات حكيم عمر خيام نيشابوري اديب و دانشمند شهير ايران زمين روي آورد و در دو مرحله به ترجمه فصيح بيش از يكصد رباعي از اين شاعر ايراني همت گماشت. آشنايى و شيفتگي فيتز جرالد نسبت به آثار خيام نيشابوري و فهم آنها نشان دهنده تشابه فكري سراينده و مترجم بود چرا كه هر دو به عنوان آرمان گراياني مطرح ميشدند كه وضع و حال دنيايى را كه در آن به سر ميبرند، بر نميتابيدند. فيتز جرالد در ترجمه خيام، به ترجمه ساده و لغت به لغت نپرداخت بلكه سعي نمود مضمون اشعار خيام را كه بيانگر افكار و نظريات اين شاعر ايراني است ارائه نمايد. خدمت بزرگي كه فيتز جرالد در ترجمه دلپسند رباعيات خيام انجام داد باعث شد كه اين اشعار مشهور عالم گردد و در جامعه بشري براي خيام احترامي بي زوال به وجود آوَرَد. همچنين با معرفي بيشتر خيام در غرب، بر اهميت او كه قبلاً به واسطه تبحرش در علوم رياضي و ستارهشناسي از دانشمندان بزرگ زمان خود بود افزوده گشت. فيتز جرالد علاوه بر اشعار خيام، بسياري از نمايشنامههاي اسپانيايي را نيز به انگليسي ترجمه كرد كه آنان نيز معروف هستند. ادوارد فيتز جرالد سرانجام در يازدهم ژانويه 1880م در 71 سالگي در گذشت و وصيت كرد بر سنگ قبرش اين عبارت را بنويسند: آنكه ما را آفريد، خداست نه خود ما. |
آلِكْسي لِژِه بانام مستعار سن ژون پِرْسْ يا سن لِژِه لِژِه، شاعر برجسته فرانسوي در 31 مارس 1887م در مجمع الجزاير گوادلوپ واقع در درياي كارائيب در امريكاي مركزي به دنيا آمد و بعدها تصوير زادگاه و دريا را در آثار خود منعكس كرد. پدرش وكيل دعاوي بود كه در يازده سالگيِ آلِكسي درگذشت و خانواده او كه پس از ويراني املاك بر اثر زلزله به فقر دچار گشت، به فرانسه مهاجرت نمود. آلكسي از آغاز جواني، استعداد خود را در شعر نمايان ساخت. او در پاريس با نويسندگان و شاعران جوان در مجلهاي ادبي همكاري كرد و همزمان به تحصيل در دانشكده پزشكي پرداخت. چيزي نگذشت كه به سياست علاقهمند شد و به عضويت وزارت خارجه فرانسه در آمد. وي در وزارت خارجه به مشاغل مهم دست يافت، به ماموريتهاي خارج از كشور رفت و در مقام سفارتْ به كشورهاي آسيايى مانند چين و ژاپن فرستاده شد. سن ژون پرس در اين سفرها مطالعاتي در فلسفه ملل آسيايى انجام داد كه به شعرش رنگ و طعمي از ديار دوردست بخشيد. نخستين اثر سن ژون پرس، مدايح نام داشت و پس از آن، منظومه آناباز را انتشار داد. آناباز منظومهاي است كه با لحن سرودهاي روحاني از عالم اسرار و عشقها حكايت ميكند، با اين حال، اين منظومه، سرودي درباره الوهيّت نيست، بلكه درباره تجسسهاي عالم انساني است و شادي آدمي را نشان ميدهد كه در ميدان پهناور مشاهدات و تجربههاي زندگي به پيروزي دست مييابد و باز قانع نميشود. انتشار منظومه آناباز در محيط ادبي فرانسه تاثير فراواني بر جاي نهاد و فصاحت بيان و عمق انديشه آن، همه هنرمندان را شيفته ساخت. وي در اوايل دهه 1940م ديوان تبعيد، شعر بارانها، برفها و سپس بادها را منتشر كرد كه همگي چشماندازي از سرگذشت بشري و دور نمايى طبيعي از زندگي بود در كلامي بسيار غني و تركيبي نامتعارف و صور ذهني زيبا. در ادامه همين فعاليتهاي ادبي بود كه سن ژون پرس در سال 1960م به دريافت جايزه ادبي نوبل نايل آمد. آثار او توجه عامه مردم را به خود جلب كرد و همگان را از فصاحت و عمقي كه در آثار شاعرانه و تجربههاي سفر سياستمداري بزرگ وجود داشت، به شگفتي انداخت. سن ژون پرس استعمار خود را در سطرهاي نامرتب و دراز و كوتاه مينوشت، چنانكه گاه يك سطر از دو كلمه و گاه از يك بند تشكيل ميشد همراه با وزني روان و پرطنين. اشعار سنژون پرس داراي صور ذهني زيبا و غني است و اضطرابهاي روحي را در برابر بحران هايى كه بر معيارها و ارزشهاي عالم انساني پديد آمده، نشان ميدهد. اين اشعار همچنين تحت نفوذ سفرهاي فراوان و ادراك شاعر از سرزمينهاي پهناور و دور دست قرار گرفته و با آنكه از دو مكتب سمبوليسم يا نمادگرايي و سورئاليسم يا واقعيت برتر تاثير پذيرفته، هيچگاه از تغزّل زيباي شخصي شاعر دور نشده است. بسياري از آثار سن ژون پرس توسط شاعران نامدار به زبانهاي سوئدي و انگليسي و آلماني ترجمه شده است. سن ژون پِرسْ سرانجام در سال 1975م در 88 سالگي درگذشت. |
|
بزرگترين بحران در روابط متفقين زمان جنگ جهاني دوم كه به اختلاف و جدايى كامل آنها انجاميد، بر سر شهر برلين روي داد. به موجب توافقهاي كنفرانس يالتا، شهر برلين با اينكه در وسط منطقه اشغالي شوروي در آلمان قرار داشت، بين چهار دولت اشغال كننده آلمان تقسيم شده و براي ارتباط نيروهاي امريكا و انگليس و فرانسه در اين شهر با مناطق اشغالي خود در آلمان غربي، راههاي ارتباطي زميني معيني در نظر گرفته شده بود. شورويها كه از به هم پيوستن مناطق اشغالي سه كشور غربي در آلمان و برلين غربي ناراضي بودند، در اوايل ماه مارس 1948م به انتشار پول رايج آلمان غربي در برلين غربي اعتراض كردند و اعلام داشتند كه اين اقدامات با توافقهاي كنفرانس سران در يالتا و پوتسدام مغايرت دارد. دول غربي به اين اعتراض اعتنا نكردند و در نتيجه در 30 مارس 1948م، دولت شوروي حضور نيروهاي ممالك غربي در برلين را غيرقانوني اعلام نمود و از فرداي آن روز، راههاي ارتباطي زميني برلين با آلمان غربي را مسدود كرد. در عكسالعمل به اين كار شوروي، كشورهاي غربي براي مقابله با تهديد شوروي، يك پل هوايى بين برلين و آلمان غربي به وجود آوردند و تمام مواد مورد نياز نيروهاي خود و سكنه برلين غربي را از طريق هوا به اين شهر رساندند. محاصره برلين درست 18 ماه به طول انجاميد و در اين مدت بيش از 2/3 ميليون تن مواد غذايى و سوخت از طريق هوا به برلين ارسال شد. دولت شوروي روز 30 سپتامبر 1949م به محاصره برلين خاتمه داد ولي بحراني كه بر سر اين ماجرا بين شوروي و كشورهاي غرب بروز كرد شكافي بين شرق و غرب به وجود آورد كه با تشكيل پيمان آتلانتيك شمالي، ناتو، و تشكيل دولتي در آلمان غربي در 23 مه 1949م تحت حمايت سه كشور غربي، عميقتر شد. |
به دنبال اوجگيري قتل عام فلسطينيها توسط صهيونيستهاي مسلح، در 21 مارس 1948م، يك قطار كه از قاهره عازم بندر حيفا در فلسطين بود، با بمب منفجر شد. در اين جنايت كه توسط گروه صهيونيستي اِشترْنْ انجام شد، 40 فلسطيني كشته و 60 نفر ديگر مجروح شدند. چهار روز قبل از اين انفجار، قطار ديگري توسط صهيونيستهاي مسلح در فلسطين منفجر شد كه در آن حادثه نيز 24 فلسطيني كشته و 61 نفر ديگر زخمي شدند. حمله به اماكن عمومي، روستاها، اتوبوسها و قطارهاي حامل فلسطينيها از جمله اهداف مهم صهيونيستها در آستانه تشكيل رژيم صهيونيستي بود تا فلسطينيهاي بيشتري را مجبور به مهاجرت از كشورشان كنند. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}