شاید فکر کنید که کاش راهی برای از بین بردن اثرات منفی حواس‌پرتی دیجیتالی وجود داشت و میزان شادی، سلامتی و خلاقیت را در زمان استفاده از این امکانات بالا می‌برد. در این مقاله، رویکردهایی کاربردی، جالب و بسیار مؤثر در این مورد مطرح شده است. با ما همراه باشید.


آیا باید همیشه آنلاین باشیم؟

بسیاری از ما در طول شبانه‌روز از دستگاه‌های دیجیتال مختلفی استفاده می‌کنیم. هرکدام از این دستگاه‌ها به‌طریقی ما را از رسیدن پیام‌های جدید مطلع می‌کنند. اعلان‌های ناشی از برنامه‌های مختلف در رایانه شخصی‌مان، صدای زنگ گوشی هوشمند یا هشدار لرزشی ساعت هوشمندی که به مچ دست‌مان بسته‌ایم، به‌شکل مداوم ما را ترغیب می‌کنند تا پیام‌ها و اعلان‌های جدید را بررسی کنیم و به‌قول معروف، همیشه «آنلاین» باشیم.

این سبک زندگی در عصر دیجیتال اثرات نامطلوبی بر خلاقیت، بهره وری و سلامت ذهن و جسم ما دارد و به‌همین‌دلیل نگرانی‌هایی ایجاد کرده است. در نتیجه، به‌تدریج شاهد افزایش تعداد افرادی هستیم که ما را تشویق می‌کنند با فاصله گرفتن از ارتباطات دیجیتالی، بیشتر به‌دنبال برقراری ارتباطات آفلاین باشیم و درباره زمانی که برای کار با دستگاه‌های دیجیتال از جمله رایانه و تلفن‌همراه صرف می‌کنیم بیشتر فکر کنیم.


تعادل، تعادل و باز هم تعادل!

طرزفکر فاصله گرفتن از ارتباطات دیجیتالی کاملا عاقلانه است و همه می‌توانند از آن حمایت کنند؛ اما توجه به این نکته نیز مهم است که کسانی که کسب و کار آنها به فنّاوری‌های دیجیتال وابسته است (به‌ویژه شرکت‌های بازاریابی دیجیتال که با مشتریانی از سراسر جهان کار می‌کنند)، نمی‌توانند بدون ارتباط دیجیتال کار کنند (گذشته از اینکه خوشایندشان هم نیست).

جالب اینکه کسب‌وکار شرکت‌های بازاریابی دیجیتال بر این اساس بنا شده است که به برند های مختلف، از استارتاپ های سمج گرفته تا پیشگامان صنایع شناخته‌شده، کمک کند تا بتوانند در عصر دیجیتال پیشرفت کنند. یک گزارش تحقیقاتی که اوایل امسال یکی از تیم‌های بازاریابی دیجیتال منتشر کرد، دربردارندۀ یافته‌هایی است که نشان می‌دهد چطور برندها می‌توانند با استفاده از فنّاوری، در پیدا کردن مشتری، درگیر کردن و نیز حفظ مشتری بهتر عمل کنند. با اینکه در دنیای دیجیتال زندگی می‌کنیم، اما برقراری تعادل همچنان اهمیت دارد. با برقراری تعادل می‌توانیم قدردان نقش ارزشمندی باشیم که فنّاوری در زندگی شخصی و شغلی‌مان ایفا می‌کند؛ درعین‌حال، علاوه‌بر اینکه از اثرات منفی آن دور می‌مانیم، از شادی، سلامتی و خلاقیت بیشتری بهره‌مند خواهیم شد.


کتاب مقیاس زندگی، راهکاری برای دور شدن از حواس‌پرتی دیجیتال

ردّپای این تعادل بخصوص را می‌توان در کتاب پرفروش «مقیاس زندگی» (Lifescale) اثر برایان سولیس (Brian Solis) متخصص انسان‌شناسی دیجیتال (digital anthropologist) یافت. اگر بگوییم که این کتاب پر از یافته‌هایی ارزشمند، تأمل‌برانگیز و حتی عمیق است، چندان بیراه هم نگفته‌ایم. نحوه تقریر نویسنده هم درست مانند پیامی که انتقال می‌دهد، با شوخ طبعی همراه است، کاملا عملی و بی‌نهایت جذاب است. او در کتابش از تصاویر و نقشه‌هایی سرگرم‌کننده و درعین‌حال فوق‌العاده استفاده کرده است؛ بخش‌هایی را در بین متن گنجانده است که ازنظر گرافیکی الهام‌بخش هستند و سایر جلوه‌های هنری را هم در آن به کار برده است. [آنچه که سبب جذابیت شیوه بیان آقای سولیس می‌شود روشی است که او برای نشان‌دادن خلاقیتش استفاده می‌کند، خلاقیتی که آن را با ابزارهایی کاملا عملی و ملموس به ما ارائه می‌کند.]

با این زمینه ذهنی، در این مطلب برخی از پندهای آموزندۀ این کتاب برای دورماندن از حواس‌پرتی دیجیتال و داشتن زندگی شاد، سالم، خلاقانه و هدفمند در دنیای فنّاوری‌محور امروز را به شما ارائه می‌کنیم.1


انکار حواس‌پرتی دیجیتال راحت است

در دنیایی که فناوری مزایای زیادی را به ما عرضه می‌دارد، به سختی می‌توان دردسرهای ناشی از آن را به روشنی دید. سولیس ما را وادار می‌کند که دربارۀ رابطه‌ای که با فناوری داریم با خودمان روراست باشیم. حتی اگر شده باید به دقت احساسات و انگیزه‌هایمان را بررسی کنیم تا بتوانیم فهرستی صادقانه از عادت‌های دیجیتال‌مان تهیه کنیم.

سولیس می‌نویسد، «هنگامی که پای منطق به میان می‌آید، تلاش‌های ما برای رهایی از چنین شرایط سختی، اغلب به انکار می‌انجامد. همۀ انواع حواس‌پرتی‌های مربوط به فناوری این کار را برایمان راحت‌تر می‌کنند؛ چرا که آن‌ها طوری طراحی شده‌اند که مفید و آموزنده به نظر برسند.»

فهمیدن این که آیا فناوری مفید است یا مضر، آموزنده است یا بیهوده، کاملا به نحوۀ استفادۀ ما از آن بستگی دارد.


حواس‌پرتی دیجیتال خلاقیت را از بین می‌برد

خلاقیت یکی از اصلی‌ترین صفات انسانی و در واقع یکی از ارزشمندترین مهارت‌ها برای خلق و ایجاد چیزهاست. هنگامی که دچار حواس‌پرتی دیجیتال می‌شویم (یعنی زمانی که مراقب نحوۀ استفاده‌مان از فناوری نیستیم)، خلاقیت‌مان کاهش می‌یابد یا در مجموع از دست می‌رود.

وقتی خلاقیت‌مان را به دلیل حواس‌پرتی دیجیتال از دست می‌دهیم، واقعا چه اتفاقی می‌افتد؟ سولیس برای درک بهتر این موضوع از یک فیلم کوتاه انیمیشن به نام «همانند» (Alike) استفاده می‌کند. این فیلم داستان پدر و پسری است که در آن، پدر به رنگ آبی و پسر به رنگ نارنجی است. این دو در دنیایی زندگی می‌کنند که چشم‌اندازش تقریبا خاکستری است و ساختمان‌ها و مردم آن هم به‌رنگ خاکستری هستند. هرچه پدر و پسر از ابعاد خلاقانه و رنگارنگ زندگی دورتر می‌شوند و با بی‌مبالاتی به اصول یکنواختی که برایشان مقرر شده‌است خو می‌گیرند، بیش‌تر و بیش‌تر شبیه ربات‌ها رفتار می‌کنند و رنگ‌های با طراوتشان آرام‌آرام در رنگ خاکستری محو می‌شود.

به‌گفتۀ سولیس، «واضح است که خلاقیت هدیۀ نادری نیست که فقط برخی افراد خوش‌شانس از آن لذت ببرند؛ خلاقیت بخشی طبیعی از تفکر و رفتار انسان است. در بسیاری از ما، این خلاقیت (به خاطر حواس‌پرتی دیجیتال) به بن‌بست می‌رسد؛ اما می‌توان سد پیش‌ِروی آن را برداشت. به جریان انداختن دوبارۀ خلاقیت می‌تواند پیامدهای مثبت زیادی برای خودتان، سازمانی که در آن کار می‌کنید و جامعه‌تان داشته باشد.»


هدف، بهترین راه مقابله با حواس‌پرتی دیجیتال

هنگامی که هدفی کاملا مشخص داریم، خیلی راحت‌تر می‌توانیم حواس‌پرتی‌های دیجیتال را که به ما و هدفمان کمکی نمی‌کنند شناسایی کنیم و از آن‌ها خلاص شویم.

سولیس می‌نویسد: «هنگامی که از حواس‌پرتی رو برگردانیم و روی تعیین اهداف و دست‌یابی به آن‌ها تمرکز کنیم، احساس توانایی و موفقیت می‌کنیم. همچنین، داشتن هدف ما را از تمرکز بر چیزهای مخرب بازمی‌دارد و سبب می‌شود احساس کنیم بخشی از چیزی بزرگ‌تر در پیرامون‌مان هستیم. هدف داشتن ما را از قید و بند افکار منفی دربارۀ خودمان و گذشته‌ها رها می‌کند و وادارمان می‌کند در مسیر رو به‌ رو و آینده باقی بمانیم و به این فکر کنیم که در چه چیزهایی می‌توانیم سهم‌مان را ادا کنیم.»

در دنیای فناوری‌ محوری که به راحتی می‌توان دچار حواس‌پرتی دیجیتال شد، «مقیاس زندگی» راهنمایی کاربردی برای بهبود روابط ما با فناوری است. این کتاب الهام‌بخش به ما کمک می‌کند که به‌عنوان فرد، سازمان یا جامعه در ابعاد بزرگ‌تر بتوانیم کمی دست نگه داریم، تأمل کنیم و سپس ارتباط‌مان را با خلاقیت و هدف عمیق‌تری بهبود بخشیم که برای شاد زیستن، برخورداری از زندگی سالم و کسب موفقیت نیاز داریم.2


بدانیم کجا و چگونه بهترین تمرکز را داشته باشیم

مطالعات نشان می دهد که انسان قادر است نهایت تمرکز خود را به طور متوسط یک تا دو ساعت در روز داشته باشد. نتایج بیشتر نشان داده عده زیادی از مردم در نیمه دوم صبح و آخر شب تمرکز بیشتری دارند. همچنین بیشتر انسان ها در خارج از دفتر کار تمرکز بیشتری می توانند داشته باشند. بنابراین می توانیم از این مدت زمان ارزشمند برای بیشترین بازدهی در انجام مهم ترین کارهایمان استفاده کنیم.


از تکنیک هایی مانند ABC و Spider استفاده کنیم

حواس پرتی ها در واقع یک زنگ خطر هستند که توجه ما را به یک موضوع خطرناک و یا تهدید کننده جلب می کنند. این اخطارها ممکن است به صورت صداها، احساسات و یا افکار خودسر باشند. ما می توانیم به مغزمان یاد دهیم که به صورت اتوماتیک این افکار و عوامل حواس پرتی را تشخیص داده و آنها را از میان ببرد. در این مواقع می توانیم از پدال ترمز یعنی تکنیک ABC استفاده کنیم . A: Awareness آگاهی به شما اجازه می دهد که آنچه را که در حال انجام هستید متوقف کرده و عامل حواس پرتی را تشخیص دهید. B: breath تنفس عمیق و C: Chooseانتخاب و تصمیم در مورد آنچه که باعث حواس پرتی شده، می توانیم آن را نادیده بگیریم و یا با آن دست و پنجه نرم کنیم.

روش SPIDER نیز یک روش موثر دیگر است که از عنکبوت الهام گرفته شده و برای تشخیص زنگ خطرهای غلط است. اگر سعی کنید که یک چنگال را در نزدیکی یک شبکه عنکبوتی به ویبره درآورید، مشاهده خواهید کرد که عنکبوت واکنش نشان داده و به دنبال عامل ویبره شبکه می گردد. بعد از چند بار تکرار آن، عنکبوت تشخیص می دهد که هیچ حشره ای در شبکه او به دام نیفتاده و واکنشی نشان نمی دهد. بنابراین شما هم می توانید این استراتژی را به کار ببرید.

همانطور که در بالا گفته شد حواس پرتی یکی از استراتژی های مغز ما برای تشخیص خطرها است. به گونه ای که تمرکز بر روی یک موضوع خاص بسیار مشکل است. با وجود تکنولوژی های جدید و یا در بیماری ها این امر می تواند بسیار مشکلتر باشد. اما با بالا بردن سطح آگاهی خود در مورد منشا حواس پرتی در مغز و ساز و کار آن می توانیم به مغز خود یاد دهیم که چگونه عوامل حواس پرت کننده را تشخیص داده و بهتر تمرکز کند.3


پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.mag.gaj.ir
3.www.borna.news