انواع هوش از منظر گاردنر

آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که چرا افراد، توانایی‌های مختلفی دارند و در زمینه‌های خاصی به موفقیت می‌رسند؟ یا چرا روش های یادگیری متفاوتی ابداع شده است؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات و آشنایی با هوش منطقی ریاضی و نظریه هوش های چندگانه، این مطلب را دنبال کنید.

هوش تعاریف مختلفی دارد. مفهوم هوش، جنبه‌های مختلفی از جمله خودآگاهی، سطح درک، توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری اطلاعات جدید و توانایی پردازش مفاهیمی را که به‌تازگی معرفی می‌شوند، در بر می‌گیرد.

هوش بشر شامل توانایی‌هایی چون مهارت حل مسئله، برنامه ریزی، به خاطر سپردن اطلاعات، عواطف و سایر توانایی‌های ذهنی است. به دلیل همین گستردگیِ تعریف هوش، مکتب‌های فکری بسیاری درمورد هوش بشری به‌وجود آمده‌اند که هرکدام نظریه‌های مختلفی درمورد ساختار هوش دارند.

رایج‌ترین نظریه‌های مطرح‌شده در این زمینه، نظریه هوش های چندگانه است که یکی از اجزای آن، هوش منطقی ریاضی است. درک مفهومِ نظریه هوش های چندگانه و خصوصا هوش منطقی ریاضی، می‌تواند آگاهی شما را نسبت به نحوه‌ی یادگیری، نحوه‌ی تفکر، توانایی حل مسائل، برقراری ارتباط با دیگران، قدرت استدلال و یادآوری افزایش بدهد.


نظریه هوش های چندگانه چیست؟

نظریه هوش های چندگانه در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ توسط هوارد گاردنر (Howard Gardner)، روان‌شناس رشد در پنسیلوانیا مطرح شد. او در کتابی به نام «چارچوب‌های ذهنی: نظریه هوش های چندگانه» که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد، این فرضیه را توضیح داده است.

نظریه‌ی گاردنر با درک استاندارد آن زمان از هوش مخالف بود. طرز فکر کلی مردم آن زمان درمورد هوش چنین بود که انواع هوش بشری، به یکدیگر وابسته هستند. البته تئوری جدید، انتقادهای زیادی را به‌دنبال داشت، از جمله اینکه برخی ادعا می‌کردند نظریه‌ی گاردنر بیشتر درمورد توانایی‌ها و استعدادهای بشری قابل ارائه است نه هوش. اما امروزه افراد زیادی هوش را با توجه به ساختاری که گاردنر مطرح کرده است، تقسیم می‌کنند.

طبق نظریه‌ی گاردنر، بشر نه‌تنها هوش‌های مختلفی دارد، بلکه می‌تواند آنها را به‌طور مستقل از هم نیز گسترش بدهد و از آنها بهره ببرد.

تا پیش از اینکه گاردنر این نظریه را مطرح کند، هوش به‌عنوان ظرفیت و قابلیتی ذهنی در نظر گرفته می‌شد که از هر فرد به فرد دیگر متفاوت بود. گاردنر، هوش را به گروه‌های مختلفی تقسیم کرد. پس از تحقیقات و بررسی‌های زیاد، گاردنر موفق شد ۸ توانایی منحصربه‌فرد را شناسایی کند و آنها را به‌عنوان هوش‌های مستقل در نظر بگیرد. او هوش را در قالب رفتارهایی طبقه‌بندی کرد که دارای ویژگی‌ها و ملاک‌های خاصی بودند.1



گاردنر 9 جنبه هوش را به شرح  زیر توصیف کرده است:


هوش موسیقیایی

این هوش با درک بالا نسبت به صداها، ریتم ها، آهنگ ها و موسیقی ارتباط دارد. افرادی که این هوش را دارند معمولا پتانسیل های خوبی درشناخت زیر و بمی صداها داشته و این می تواند سرعت یادگیری آواز خواندن، نوازندگی و آهنگسازی را در آن ها تسریع نماید. 


هوش منطقی ریاضی

این بخش از هوش با منطق، تفکر انتزاعی، استدلال، درک اعداد و تفکر انتقادی مرتبط است. افراد با هوش بالای منطقی ریاضی توانایی بالایی در درک اصول زیربنایی مسائل و روابط علی پیچیده دارند. 


هوش طبیعت گرا

افرادی که این نوع هوش در آن ها بالا می باشد، بیشتر با طبیعت هماهنگ هستند و اغلب علاقه مند به پرورش، کاوش در محیط و یادگیری در مورد سایر گونه ها هستند. گفته می شود که این افراد حتی از تغییرات نامحسوس در محیط خود آگاه می باشند.


هوش هستی شناسی

هوش وجودی شامل توانایی فرد در استفاده از ارزشهای جمعی و شهود برای درک دیگران و دنیای اطراف خود است. افرادی که در این هوش برتر هستند توانایی بالایی در تامل و ژرف اندیشی نسبت به جهان هستی دارند.


هوش بین فردی

کسانی که هوش بین فردی قوی دارند، در درک و تعامل با افراد دیگر خوب عمل می کنند. این افراد در ارزیابی احساسات، انگیزه ها، تمایلات دیگران مهارت دارند.


هوش بدنی- جنبشی 

افرادی که در این هوش نمرات الیی دارند در انجام حرکات بدن، کنترل و حفظ تعادل جسمانی عملکرد مطلوبی دارند. این افراد هماهنگی چشم و دست بالایی داشته و این هوش باعث می شوند بتوانند حرکات فیزیکی پیچیده را به خوبی انجام دهند.


هوش تجسمی

افراد  با هوش بالای در این بخش در تجسم چیزها و پدیده ها توانایی بسیار بالایی دارند.این افراد معمولا در جهت یابی، استفاده از نقشه ها، درک نمودارها، تصاویر و فیلم ها عملکرد بالایی دارند.


هوش کلامی/زبانی 

این افراد قابلیت خوبی در درک کلمات و زبان ها دارند. این افراد معمولا در خواندن، نوشتن، گفتن داستان ها و به یاد آوردن کلمات توانایی بالایی دارند. 


هوش درون فردی

افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند نسبت به احساسات، هیجان ها و انگیزه های خودآگاهی خوبی دارند. این افراد از خود اندیشی، رویاپردازی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف خود لذت می برند.2


محدودیت‌ها و انتقادات به تئوری انواع هوش گاردنر (هوش های چندگانه)

در حالی که ایده‌ی هوش های چندگانه به‌ نظر جالب می‌رسد، یکی از مهم‌ترین انتقادها به آن این است که ابزار مناسبی برای اندازه‌گیری آن وجود ندارد. این موضوع باعث شده تا اثبات درستی این تئوری دشوار شود. به‌ همین دلیل خیلی از افراد، از آن به دلیل مبهم بودن انتقاد کرده‌اند و آن را بیشتر ذهنی دانسته‌اند تا عینی. به‌ علاوه، ارزیابی‌هایی که برای اندازه‌گیری هوش چندگانه پیشنهاد شده‌اند، همگی پیچیده هستند و طراحی‌شان بسیار گران تمام می‌شود.

بعضی از افراد نیز اعتقاد دارند که این ۸ هوش لزوما از هم مجزا نیستند و همگی زیرمجموعه‌ای از هوش عمومی هستند. البته، وجود هوش عمومی نیز با بحث و جدل‌های زیادی همراه است. خیلی از افراد هم معتقدند که مدل هوش گاردنر، بیشتر شبیه سبک‌های شناختی یا روش‌های فکری هستند تا انواع مختلفی از هوش.


کاربرد انواع هوش گاردنر

خب، حالا نکته اینجاست که ما چطور می‌توانیم از تئوری انواع هوش گاردنر استفاده کنیم؟

تئوری هوش های چندگانه باعث می‌شود که به جواب تست‌های آی.کیو زیاد اعتماد نکنیم و برای افراد بیش از چیزی که نتیجه‌ی تست نشان داده است، احترام و ارزش قائل شویم. مقیاس استاندارد آی.کیو در بعضی از مشاغل و موارد نمی‌تواند قابل‌ اطمینان باشد. (البته، در خیلی از موارد و مشاغل هم این مقیاس اهمیت دارد. مراقب باشید که به همه با یک چشم نگاه نکنید.)

باعث می‌شود، با دقت بیشتری نتیجه‌ی تست‌های آی.کیو را تعبیر کنیم و سعی کنیم که آنها را با تست‌های دیگری که بیشتر به شغل و حرفه‌های مورد‌نظر مربوط می‌شوند جایگزین کنیم.3


پی نوشت:
1.www.mindtoolbox.ir
2.www.esanj.ir
3.www.chetor.com