مدرس فقط یک تاریخ نیست؛ یک منش است؛ او را به حق می توان نمونه یک فعال سیاسی مسلمان دانست که در راه آرمان هایش از هیچ حرکت مشروعی فرو گذار نکرد و تا پای جان برای تحقق و عینیت اسلام ایستاد و در پایان در دهم آذر ماه 1316 مصادف با 27 رمضان المبارک 1356 در حالی که زبان به روزه بسته بود توسط ایادی رضا خان به شهادت رسید.
 
از همین رو خبر نگار راسخون در مصاحبه ای با استاد خسرو معتضد روزنامه نگار، مورخ و تحلیل گر سیاسی به واکاوی ابعاد زندگی سیاسی و اجتماعی مدرس پرداخته است.
 
راسخون: بعضی شهید مدرس را متهم به تحجر و مخالفت با مظاهر تجدد می کنند؛ آیا درست است؟
اصلا چنین حرفی درست نیست. او یک سیاست مدار بسیار روشن فکر بود و مسائل را خوب می فهمید؛ البته روحانی بود و اعتقادات دینی داشت؛ مثلا یک بار مشاهده کرد زنی با شلیته که لباس بسیار کوتاهی است در خیابان حاضر شده است بسیار ناراحت شده بود؛ این از اعتقادات دینی مدرس بود و اصلا به معنای مخالفت با تجدد نبود.
 

 

مدرس و پیشنهاد خرید جنگنده

شما در مجموعه سخنرانی هایی که از مدرس هست می توانید بخوانید؛ آدمی که در زمانی که خیلی ها اصلا نمی دانستند طیاره چیست او در مجلس می گوید باید برویم طیاره بخریم؛ او در نطق خود می گوید من رفتم عثمانی دیدم که جنگ از زمین به آسمان رفته و طائرات و آسمان پیما سرنوشت جنگ را مشخص می کند؛ بنا بر این بهتر است به جای این اصرار هایی که وزارت جنگ و دفاع برای خرید ملحفه و پتو دارد، همین اصرار را برای خرید طیاره داشته باشد! در آن زمان هر سرباز 4 تومان خرج ملحفه و پتویش می شد، مدرس البته با این هم مخالفت نکرد و گفت امکانات دهی به سرباز خوب است ولی باید به فکر تهیه آسمان پیما بود چرا که آینده جنگ ها را طیاره مشخص می کند. کدام آخوندی این قدر آینده نگری داشته؟! کسانی که مدرس را متهم به مخالفت با تجدد می کنند در آن زمان که مجلس ملی از طیف های مختلف تشکیل شده بود کدام طیف به اندازه مدرس می فهمید و روشن فکر بود؟!
 

کارهای نگفتنی مدرس

مدرس فهمش بسیار بالا بود حتی بعضی از کارهای مدرس را شاید الان نشود نقل کرد، به عنوان مثال برای جشن تاج گذاری رضا شاه قصد تهیه شراب داشتند و قانون آوردند که می خواهیم برای جشن تاج گذاری 500 بطری از انواع شراب های فرانسوی تهیه کنیم! مدرس بعد از مخالفت های زیاد زمانی که دید امکان مخالفت نیست به آن ها گفت لااقل اگر می خواهید از این نجاست ها بخرد بروید از شراب شیراز بخرید که خیلی ها به بهتر بودن آن اعتراف دارند تا لا اقل سرمایه های کشور را خارج نکنید؛ بگذارید پول در همین اقتصاد بگردد؛ چطور ممکن است چنین آدمی متحجر باشد؟!
 

 
راسخون: برخی برای مخالفت مدرس با تجدد می گویند در اسناد مخالفت او با حمام های جدید و تحصیل دختران وجود دارد آیا صحیح است؟
در آن زمان شهرداری آمد و حمامی ها را مجبور کرد که خزینه ها را تعطیل کند و کار خوبی هم بود چون این خزینه ها مرکز بیماری های عفونی و ویروسی بود و باید برای آن فکری میشد این خزینه ها تولید سیفلیس و سوزاک میکرد آقایی به اسم میرزا علی خان ممتحن الدوله در خاطراتش این حمامها را توصیف کرده و میگوید من دیدم که لایه از چرک و کثافت روی اب حمام نشسته به همین دلیل کار بلدیه برای تعطیلی اینها کار خوبی بود این در گزارش هیئت دکتر گیلمور گزارش هیئت صحیه جامعه اتفاق ملل که همه حمامها مرده شورخانه ها و ... را برسی کرده بودن و تایید کرده بودند که این محلها ناقل بیماری ها است. اما مدرس میگفت باید این کار مخالف نبود او میگفت باید به اینها مهلت داد تا به مرور این کار انجام شود شما الان حمامها را تعطیل کنید مردم که در خانه حمام ندارند بهداشت و مسائل شرعی آن ها با مشکل رو به رو می شود؛ در واقع مدرس مخالف کار بی برنامه بود وگرنه با این مظاهر تجدد مخالف نبود که هیچ موافق هم بود.
 
راسخون:آیا مدرس مخالف تحصیل دختران بود؟
من جایی این را نخواندم و با منش مدرس هم نمی خواند.
 
راسخون: امروزه در شبکه های مجازی هجمه هایی به مدرس می شود...
شبکه های مجازی و نویسندگان آن یا نمی فهمند یا دشمن هستند آن ها آنقدر نمی فهمند که می گویند مدرس آخوند انگلیسی بود. در حالی که تمام مبارزه با قرار داد 1919 را مدرس شروع و رهبری کرد او بود که فریاد زد! در بند اول قرار داد آمده است تضمین استقلال ایران مدرس گفت مگر استقلال ایران از دست رفته است که او میخواهد این استقلال را تضمین کنند . کسانی که این حرفهای را میزنند میخواهند یک سلطنتی بد تر از 28 مرداد را برای ما بیاورند. این جو سازی ها در زمان حیات مدرس هم وجود داشت طرفداراهای سردار سپه جلوی مجلس ملی داد می زدند مرگ بر مدرس او هم می گفت مرگ بر شما درود بر خوردم زنده باد خودم.
 

 

زندگی شخصی مدرس

راسخون: زندگی شخصی مدرس در جایگاه نمایندگی مجلس چگونه بود؟
مدرس در زندگی شخصی بسیار ساده زیست بود، ‌خیلی پاکدامن و پاکدست بود و اصلا اهل استفاده از جایگاه نبود؛ شما امسال و در اول مجلس دیدید که نمایندگان مجلس در یک قلم 231 میلیون تومان تحت عناوین مختلف برای خودشان حقوق دریافت کردند؛ به عنوان مسکن 200 میلیون، به عنوان حقوق 11 میلیون وبه عناوین دیگر مبالغ دیگر! شما ببینید در جایی که بیچارگی مردم را فلج کرده است چرا باید هر نماینده این مبالغ را دریافت کند و خانه اجاره کند مگر استانداری شهرداری و یا نهادهای دیگر جایی برای در اختیار گذاشتن ندارند؟! آیا می شود آدمی که به سنی رسیده، نماینده شده، بعد بگوید من ماشین ندارم؟! شما ببینید سیره مدرس کلا خلاف این است در ابتدای سلطنت رضا شاه گفتند حقوق نمایندگان مجلس 100 تومان است و این کم است و باید زیاد شود اولین کسی که مخالفت کرد شهید مدرس بود. او بلند شد و گفت من مخالفم مگر ما چکار کرده ایم که باید 200 تومان از مال ملت را برای خود برداریم؟! مردمی که اینقدر بیچارگی دارند روا نیست ما اینقدر حقوق بگیریم! هرچقدر خواستند حقوق را زیاد کنند زیر بار نرفت گفتند افزایش 50 درصدی باز هم قبول نکرد گفتند 25 درصد باز هم زیر بار نرفت؛ حرف مدرس این بود زیاد شدن حقوق دلیل می خواهد چرا باید حقوق من و شما زیاد شود در حالی که بهبودی در وضع رعیت اتفاق نیفتاده است. این یعنی غیرت و شرف یک نماینده. مدرس که در دوره هفتم انتخاب نشد و زندانی شد آمدند حقوق نمایندگان را به 300 تومان افزایش دادند و حقوق نمایندگان به یک باره 3 برابر شد.
 

زندگی مظلومانه مدرس

این آدم خیلی مظلوم است. کتابی هست به اسم گنجینه خاف که نامه های مدرس بوده در زمان تبعید؛ که به یک آژان می داده تا برساند ولی ظاهرا او یا کسان دیگر در آن زمان از ترس حکومت نامه ها را منتشر نکردند! در آن نامه های خاف به فرزندش نوشته است که زنی که من بعد از وفات همسر اول خود گرفته ام به من نامه نوشته است و به خاطر ندادن نفقه از من درخواست طلاق کرده است؛ از فلان کس قرض کن نفقه او را بده و او را رها کن .
 
 
 
زندگی شخصی مدرس بسیار سخت بود بعد از تبعید سخت تر هم شد. مال اموال او را گرفته بودند؛ حتی پول سهم امامی که به دست او می رسید از او گرفته بودند؛ اینها در کنار جسارت هایی مثل کتک خوردن از رئیس شهربانی که کسی بود به اسم درگاهی که خود او گزارش می دهد که مدرس را به خاطر توهین تنبیه کردم! همه اینها کنار هم زندگی سختی را برای مدرس فراهم کرده بود و من خیلی دلم برای مدرس سوخت! رضا شاهی که همه چیز برای خودش و خانواده اش فراهم کرده بود این سید مظلوم را این چنین اذیت و آزار می داد.
 
مدرس در زمان تبعید خیلی سختی کشید حتی غذایی که برای مدرس می آوردند مجبور بود با نگهبانان شریک شود و علاوه بر این چشم مدرس نابینا شده بود و عینک او را هم برده بودند؛ ولی با این حال برای پاسبانانی که در آنجا بودند درس می داد، حتی از امکانات اولیه برای اصلاح سر و صورت خود برخوردار نبود و خیلی بر او سخت گرفتند. به اسم اینکه او بر انداز است خیلی بلا بر سر او آوردند.
 

روحیه مبارزاتی مدرس

راسخون: در مورد روحیه مبارزاتی شهید مدرس نکاتی بفرمایید.
مدرس آدم مبارزی بود صفایی در جایی گفته یک نفر از خانواده باوند مازندرانی به مجلس پناهنده شده بود و مدرس می خواست او را تحریک کند که رضا شاه را زمانی که برای افتتاح مجلس ششم می آید ترور کنند و هفت تیر هم به دست او رسانده بود؛ ولی این را من تایید نمی کنم چون اینکه در مجلس بخواهی به کسی اسلحه برسانی کمی مشکل به نظر می آید؛ مدرس مبارز بود ولی اینکه بخواهد شاه را ترور کند بعید است. از طرفی مثلا اگر رضا خان را می خواست بکشد چه کسی را می خواست بر جای او بنشاند که مثل رضا خان نباشد؟!
 
مدرس یک آخوند آزادی خواه بود و بسیار قدرت داشت در تهران مورد اقبال بازار بود و مردم او را بسیار دوست داشتد و به حرف او گوش می دادند بدنه اجتماعی با او هماهنگ بود. او از لحاظ اخلاقی بسیار پاکدامن بود بسیار اخلاقی بود نماینده مجلس بود ولی همیشه خود را نماینده مردم نام می گذاشت . همین روحیه و پاکدامنی به او جرئت میداد که با همه دولت ها در بیفتد و در مقابل ناحق کوتاه نیاید.
 

 

غیرت مدرس

مدرس خیلی آدم با غیرتی بود و خیلی هم شجاع بود. در سفری که به دولت عثمانی داشت و مهمان دولت ژون ترک یعنی ترک های جوان بود و با دولت مهاجرت رفته بود عثمانی بعد این آدم در عثمانی در حالی که مهمان و یا پناهنده آن دولت است و حتی خرج روزانه اش را هم آن دولت می دهد بعد در هتل توتالیان مهمان دولت عثمانی است به او خبر می دهند که ترک های عثمانی وقتی وارد ایران می شوند یک سرود می خوانند و می گویند ما بالاخره به آرزویمان رسیدیم و عروس ایرانی را در آغوش گرفتیم! عروس ایران مانند یک دوشیزه در آغوش ماست! تا این خبر را به مدرس می دهند او بلند می شود به جمال پاشا، عصمت پاشا و انور پاشا که فرماندهان ارتش ترک بودند می گوید من به سربازان ایرانی دستور می دهم سر نیزه در دل سربازان شما بکنند؛ آن ها تعجب می کنند که چرا مدرس چنین حرفی می زند! مدرس به آن ها می گوید ما روی حساب اسلام و برادری به شما راه در ایران دادیم بعد شما می گویید ما ایران را تصرف کردیم!! محمد سعید خان پسیان هم یک کشیده در گوش افسر ترک می زند و می گوید این فضولی ها را دیگر نکنید.
 

روحیه مردمی مدرس

مدرس روحیه بسیار مردمی داشت و همیشه در دسترس مردم بود اصلا در آن زمان همه افراد میتوانستند به مجلس بروند و اگر کسی شکایتی داشت میتوانست به مجلس رجوع کند و تازه اگر به ظهر میخورد به او نهار هم می دادند این در دسترس بودن نماینده رسم بسیار خوبی بود که در مشروطه وجود داشت و الان ور افتاده
 
راسخون: به نظر شما مدرس اگر به شهادت نمی رسید در آینده ایران چه تاثیری داشت؟
خیلی کوتاه عرض کنم؛ اگر این آدم سیاست مدار زنده مانده بود وجودش در مجلس ملی مانع اشغال ایران در 1320 می شد اگر رضاخان عقل داشت و این راجال بزرگ را تحمل می کرد، مصدق را تحمل می کرد، مدرس و کاشانی را تحمل می کرد، اگر قوام السلطنه ای که آذربایجان و کردستانی که از ایران جدا شده بود را با درایت به ایران برگرداند تحمل می شد ایران توسط متفقین اشغال نمی شد، اما رضا خان با قلدری و تکبر پشتوانه ملی را از نخبگان سیاسی خالی کرد.
 
 

شهادت مدرس

مدرس از 1307 تا 1315 یا 1316 در تبعید بود و حتی در تبعید برای رضا شاه قابل تحمل نبود به خاطر همین اقدام به قتل او کردند و در 27 رمضان هنگام افطار ماموران به خانه او رفتند و به او ابتدا سیانور خوراندند ولی به خاطر اینکه سحر احتمالا چیز شیرینی خورده بود و با به هر دلیل دیگر سم به بدنش اثر نکرد و آنها عمامه را از سر مدرس برداشتند و با عمامه مدرس را خفه کردند.
 
مدرس یک سیاست مدار برجسته و فهیم بود شخصیت ارزشمندی بود که کشتنش کار بسیار زشت و کثیف و رکیکی بود و رضا خان با کشتن او پشتوانه های ایران را یکی یکی از بین برد و آخر دودش به چشم خود او رفت اینهایی هم که به مدرس فحش میدهند به مصدق هم فحش میدهند و اصلا معلوم نیست مبنای آنها در نقد و تایید چیست .