کوچینگ چیست؟

به عبارت ساده تر، کوچینگ فرایندی است که با هدف بهبود عملکرد و تمرکز بیشتر بر اینجا و اکنون به جای گذشته یا آینده دور است.

در حالی که الگوهای مختلفی از کوچینگ وجود دارد، در اینجا ما کوچینگ یا مربیگری را به عنوان یک تخصص در نظر نمی گیریم بلکه درعوض مربیگری را به عنوان یک تسهیل کننده یادگیری در نظر می گیریم. تفاوت زیادی بین آموزش دادن و کمک کردن برای یادگرفتن وجود دارد. در کوچینگ فرد آموزش نمی دهد، اساساً، مربی برای بهبود عملکرد و یادگیری به فرد کمک می کند: به عبارت دیگر ، کمک به آنها برای یادگیری.

مربیان خوب می دانند که فرد همیشه جواب مشکلات خود را پیدا می کند، اما می داند که برای یافتن جواب ممکن است به کمک نیاز داشته باشد.1
 

تعاریف کوچینگ

کوچینگ تعاریف فراوانی دارد؛ اما آن را می‌توانیم در این عبارات خلاصه کنیم:

کوچینگ کمک به افراد برای تغییر‌دادن آرزوها و حرکت در مسیر مطلوب است؛

کوچینگ حمایتی همیشگی از افراد است و به آنها کمک می‌کند به شخصیت ایدئال خود تبدیل شوند؛

کوچینگ خودآگاهی، قدرت تصمیم گیری و توان تحول را در افراد پرورش می‌دهد.

کوچینگ یا مربیگری را به‌شکل سنتی درباره ورزش به کار می‌بریم. هر ورزشکار طراز اول حتما مربیانی حرفه‌ای دارد. در چند سال اخیر، کاربرد کوچینگ گسترش یافته است و در زمینه‌های گوناگون، از کسب‌و‌کار تا زندگی، به کار گرفته می‌شود. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته، افراد عادی با کمک مربیان خود به اهدافشان می‌رسند و این موضوع دیگر عجیب و غیرعادی نیست.

مربی یا در اصطلاح، کوچ به مشتریانش کمک می‌کند تا به حداکثر بهره‌وری و نتایج دلخواه در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود دست یابند. کوچینگ دستیابی به بهترین عملکرد، آموختن و پیشرفت در مسیر مطلوب را تضمین می‌کند. مربیان معمولا درزمینه مدنظر مشتریان خبرگی و تجربه فراوانی دارند.

کوچینگ بر مبنای این باور پایه‌ریزی می‌شود که افراد راهکار حل مسائل خود را در اختیار دارند.

مربی صرفا متخصص نیست؛ بلکه تلاش اصلی او کمک به دیگران برای شکوفایی استعداد‌های بالقوه است. کوچینگ بر خودِ فرد و محتویات ذهن او متمرکز است. هرکسی می‌تواند مربی باشد و کوچینگ شرایط ویژه‌ای ندارد. همه می‌توانند در تعامل با دیگران (دوستان،‌ همکاران، زیردستان یا حتی افراد مافوق)، رویکرد کوچینگ را انتخاب کنند.2

تاریخچه کوچینگ

در قرن 16 میلادی در شمال غربی مجارستان روستایی به نام «کاکس» (Kocs) بوده برای رفت و آمد بین وین و بوداپست. کالسکه هایی تولید کردند که مردم روستا رو با کیفیت بهتر منتقل میکردند که بعدا همین اسم روستا روی کالسکه ها ماند و به «کالسکه های کاکس» معروف شد که در زبان انگلیسی به نام Coach مشهور شد، اسم کوچینگ فعلی هم همین مضمون را دارد و مراجع را از نقطه موجود به نقطه مطلوب هدایت می‌کند.
 
سال 1974 بود که تیموتی گالوی با نوشتن کتاب «بازی درونی تنیس» اثر قابل توجه و عمیقی بر رویکرد کوچینگ و تثبیت آن گذاشت. او یک مربی تنیس بود و در حین تدریس با کنجکاوی و عمیق شدن روی رفتارهای شاگردانش توانست سبک جدیدی در بازی تنیس خلق کند. بعد کتابی در این زمینه نوشت. این کتاب در آن سال به تیتراژ میلیونی رسید. تیموتی گالوی با کتاب بازی درونی تنیس، تفکرات را درباره کوچینگ متحول ساخت. به اعتقاد او:

بزرگ‌ترین مانع بر سر راه موفقیت و بالفعل در آوردن پتانسیل‌های فرد در درون او قرار گرفته و یک عامل محیطی و بیرونی نیست....
 
گالوی بر این باور است که کوچ باید راه را بر دیالوگ‌های درون ذهنی افراد ببندد و این جمله را در ذهن آن‌ها جا بیندازد؛ روی دست‌هایت تمرکز کن! باید زاویه متفاوتی به دست‌هایت بدهی. گالوی می‌گوید: «من با اعتماد عمیق به توانایی های درونی بازیکنانم به یادگیری با تجربه های دست اول خودشان پی بردم»

او اادامه می‌دهد: وقتی به دیالوگ‌های درونی ذهنت مجالی برای خودنمایی نمی‌دهی، بدنت می‌تواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد. می‌توان گفت وقتی این دیالوگ‌های درونی ذهن به حالت تعلیق در می‌آید، بدن می‌تواند به یک ایده کاملاً واضح و شفاف دست یابد و بفهمد که چه باید بکند.4
 

ویژگی‌های فرآیند کوچینگ چیست؟

کوچینگ یک رویکرد مکالمه محور است که در آن کوچ به مراجع کمک می‌کند برای خود اهدافی مشخص کند، این اهداف می‌بایست SMART باشند؛

صریح و مشخص (Specific)

قابل سنجش (Measurable)

دست یافتنی (Achievable)

واقع‌گرایانه (Realistic)

دارای چهارچوب زمانی مشخص (Timely)

سپس به او کمک می‌کند تا با واقعیت‌ها مواجه شود و موقعیت کنونی خود را به شکلی صریح و واقع‌گرایانه توصیف کند. در مرحله بعد مراجع به بررسی گزینه‌هایی می‌پردازد که او را در راه رسیدن به هدف کمک می‌کند و در نهایت لیستی از اقداماتی تهیه می‌کند که می‌تواند با کمک آن‌ها به هدفش برسد.

کوچ فقط مراجع را از واقعیت مشکل آگاه می‌کند و با پرسشگری قدرتمند مسئله را برای مراجع به گونه‌ای قابل فهم و ساده می کند تا در نهایت خود او با اعتماد به نفس و آگاهی تصمیم به حل مشکلش بگیرد.3

تفاوت بین آموزش، کوچینگ، منتورینگ و مشاوره

اگرچه تدریس، مربیگری، مشاوره و مشاوره با همه ویژگی ها و مهارت های کلیدی مشترک هستند، اما با این وجود کاملا متفاوت هستند و آگاهی از تفاوت ها مهم است.
 
آموزش
در آموزش یک معلم متخصص وجود دارد که دانش را به دانش آموزان خود منتقل می کند. اگرچه بهترین معلمان هم از تکنیک های کوچینگ و تکنیک های مشارکتی و تعاملی استفاده می کنند، اما معلم به عنوان متخصص “پاسخ درست” را می داند.
 
کوچینگ یا مربیگری
مربی این عقیده را دارد که فرد پاسخگوی مشکلات خود در درون خود دارد. مربی متخصص یک موضوع نیست بلکه بیشتر روی کمک به فرد برای باز کردن پتانسیل های خود تمرکز دارد. در کوچینگ تمرکز بیشتر روی فرد و آنچه در ذهنشان است قرار دارد. مربی لزوماً یک فرد مشخص نیست: هرکسی می تواند رویکرد مربیگری را با چه همسالان، زیردستان یا حتی مافوق خود در پیش بگیرد.

مربیگری یکی از سبک های اساسی رهبری دانیل گلمن مشخص شده است. برای مشاهده سبک های رهبری گلمن به صفحه سبک های رهبری بروید.

مهارت اصلی مربیگری پرسیدن سؤالات صحیح برای کمک به فرد برای حل موضوع از طریق موضوعات خاص خود است.
 
منتورینگ
منتورینگ شبیه کوچینگ است. توافق کلی وجود دارد که یک منتور فرد را راهنمایی می کند تا سریعتر از زمانی که به تنهایی انجام می دهد یاد بگیرد یا رشد کند. افراد منتور در رشته مورد کار معمولا تخصص و مهارت خیلی زیادی دارند.

یک منتور معمولاً بر آینده، پیشرفت شغلی و گسترش موفقیت فرد متمرکز است، بر خلاف کوچینگ که تمایل دارد بیشتر به اینجا و هم اکنون و حل مشکلات یا موضوعات فوری تمرکز کند.
 
مشاوره
مشاوره نزدیکتر به مداخله درمانی است. مشاوره  بر گذشته متمرکز است و به فرد کمک می کند تا موانع و مسائل گذشته خود را بر طرف کند و به پیش برود. در اینجا، تمرکز ممکن است بر موانع داخلی یا خارجی باشد.1

پینوشتها
1.www.mindtoolbox.ir
2.www.chetor.com
3.www.alimeschi.com
4.www.bishtarazyek.com