شاید اگر به یک انسان با فطرت سالم بگوئیم که در دنیای امروز کسانی هستند که تمام عمر خود را صرف به دست آوردن دانشی می کنند تابه واسطه آن دانش گروهی از بشر را نابود کنند اینگونه تصور کند که شما در حال تمسخر او هستید؛ اما واقعیت این است که اینگونه افراد وجود دارند! آن ها تمام عمر خود را صرف کسب دانش و آزمایش های پیچیده می کنند تا با تولید ویروس های گلخانه ای و یا ویروس های آزمایشگاهی گروهی از انسان ها را نابود کنند.
 
به دلیل سری بودن اطلاعات اینگونه آزمایشات معمولا نمی توان اطلاعات دقیقی از آن ها به دست آورد و سازنده، انتشار دهنده، هدف و سایر مسائل آن معمولا در رده های بالای امنیتی در جهان باقی می ماند و شاید دها سال بعد به عنوان اطلاعات سوخته و یا با تغییر حکومت ها به دست رسانه ها و مردم بیفتند اما با این وجود اطلاعات و احتمالات در مورد تعداد و اهداف ویروس های گلخانه ای در رسانه ها وجود دارد که همین میزان کافی است تا انگشت اتهام را در موارد مشابه به سمت جریان های استکباری بگیرم.
 

ایدز یا HIV

یکی از ویروس هایی که امکان آزمایشگاهی بودن آن بسیار بالا است ویروس HIV یا همان ایدز است. آنچه از اسناد موجود به دست آمده است ویروس ایدز قطعا یک پروژه ضرادخانه ای _ آزمایشگاهی است که توسط ایلات متحده امریکا به شخصی به نام دکتر "رابرت گالو" شفارش داده شد و او توانست در آوریل 1984 این ویروس را به عنوان یک اختراع و نه اکتشاف به ثبت برساند و برای آن پرونده حق ثبت اختراع در ایالات متحده امریکا تهیه کند؛ اما نکته تعجب آمیز این است که دکتر رابرت گالو در هیچ محکمه ای از حق اختراع خود استفاده نکرده است و با وجود خسارت های جبران ناپذیری که استفاده نادرست از این ویروس در دنیا به بار آورده است هیچ گاه از آن اظهار نگرانی نکرده است.
 

 
یکی از کسانی که سال ها بر روی ویروس ایدز کار کرده است دکتر «بوید گریوز» است او در یکی از نوشته های خود 15 گزارش از روند تغییر و جهش دهی ویروس HIV را می آورد و می گوید تمام این 15 سال صرف جهش دهی این ویروس شد تا ویروسی حیوانی به ویروسی انسانی برای تغییر در سیستم دفاعی بدن انسان تبدیل شود او برای اولین بار در کشور کانادا تمام تحقیقات 15 ساله اش را در یک کنفرانس رسانه ای کرد و از آن روز هیچ شکی در مورد گلخانه ای بودن ویروس HIV وجود ندارد.
 
نکته مهم این است که طبق آمارهای موجود ویروس HIV جزء مرگبار ترین ویروس های جهان است و بنا بر آنچه دکتر "آمش آدالجا" متخصص بیماری های عفونی و سخنگوی انجمن بیماری های عفونی آمریکا بیان کرده است این ویروس از ابتدای پیدایش و جهش یعنی از اوایل سال 1980 بیش از 32 میلیون نفر را در جهان به کام مرگ فرستاده است که بیشتر آن ها در کشورهای فقیر افریقایی زندگی می کردند؛ نکته مهم این است که این امار بر اساس پرونده های تشکیل شده و آمار ارسال شده به سازمان بهداشت جهانی است؛ چیزی که یقینا از دقت بالایی برخوردار نیست! چرا که بسیاری از کشورها بنا به مصالح اقتصادی به دستکاری آمار می پردازند و از طرفی بخش قابل توجهی از بیماران به دلیل حرکت چراغ خاموش HIV تا لحظه مرگ هم از این ویروس مطلع نمی شوند.
 
نکته اسفبار این است که ویروس HIV برای اولین بار برای آزمایش به عنوان واکسن در کشورهای آفریقایی مورد استفاده قرار گرفت و به همین دلیل بسیاری به اشتباه آفریقا را منشاء پیدایش ویروس HIV می دانند.
 

سارس

اواخر سال 2002 میلادی ویروسی تنفسی در چین ظهور کرد که علائم آن بسیار به بیماری ذات الریه شبیه بود تب بالا، سرفه، بدن درد و تنگی نفس از علائم این ویروس بودند. نکته قبل توجه در مورد این ویروس قدرت انتقال بسیار سریع آن بود این سرعت به حدی بود که فرد به صورت ناگهانی و فقط در عرض چند دقیقه علائم بیماری را در خود مشاهده می کرد و پیشرفت آن را به سرعت در بدن خود احساس می نمود. این ویروس را دقیقا مثل بسیاری از ویروس ها ابتدا ویروسی حیوانی اعلام کردند اما بسیاری از تحلیل گران باور دیگری دارند!

درست در آن زمان اقتصاد چین در حال گسترشی انفجار گونه بود به طوری که همه بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار داده بود؛ نیروی انسانی ارزان باعث شده بود تا چین بتواند بسیاری از کلاها را با قیمتی بسیار پائین تر به بازار جهانی عرضه کند و این یعنی رقیبان اقتصادی چین قافیه را باخته بودند؛ در چنین شرایطی ظهور یکباره ویروس سارس بیش از هرچیزی اذهان را به سمت گلخانه ای بودن این ویروس می برد چیزی که اسناد و اطلاعات درز کرده از پنتاگن تا حدودی این فرضیه را تایید می کند.
 
 
 
طی اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس ایالات متحده در سال 1996 پرژه جهش دهی ویروس آنفلانزا و ذات الریه را به یک تیم تحقیقاتی متشکل از پنج متخصص بیماری های عفونی و 11 دانشجوی رشته های مرتبط واگذار می کند و آن ها اواخر سال 2001 نتیجه تحقیقات خود را به همراه ویروس جهش یافته ذات الریه را به پنتاگون تحویل می دهند و این آغاز یک جنگ بیولوژیک بین امریکا و چین بود.
 
بیماری سارس از چین به 31 کشور دنیا سرایت پیدا کرد و همین مسئله باعث شد تا بسیاری از کشورها روابط تجاری خود را با چین قطع کنند و حتی نیروی کار چینی که در کشورهای دیگر وجود داشت به سرعت به چین دیپورت شد و از آنجا که طبق اطلاعات صحیح یا غلط رسانه ای این ویروس ظرف 10 روز می توانست کشوری به بزرگی چین را درگیر کند تمام این اتفاقات و قطع روابط و بسته شدن مرزها در طول کمتر از 10 روز توانست اقتصاد چین را فلج کند؛ چین که تمام تلاش خود را برای مخفی کردن ویروس سارس انجام داده بود در آخر به وجود این ویروس اعتراف کرد و ضرر 9 درصدی را برای اقتصاد در حال رشد خود به جان خرید البته این ویروس دوام زیادی نیاورد در عرض 9 ماه کنترل شده و اپیدمی از بین رفت.
 

ابولا

ابولا یکی دیگر از ویروس هایی است که شک و شبهه هایی در مورد گلخانه ای بود آن وجود دارد. این ویروس برای اولین بار در کشور زئیر یا همان جمهوری دموکراتیک کنگو کشف شد و علائم آن عبارت بودند از تب، سرفه، گلو درد ،خونریزی و کاهش فعالیت کبد و کلیه به همراه  اسهال و استفراغ.
 
اگر چه داستان هایی در مورد کشف این ویروس کرم مانند مثل کشف آن توسط یک راهبه و چیزهایی از این قبیل وجود دارد اما چیزی که مهم است این است که چگونه ویروسی با این کشندگی و سرایت تا کنون مورد توجه قرار نگرفته و کشف نشده بود. نکته مهم این است که ساختار ابولا به هیچ وجه به ویروس های دیگر شبیه نبود ولی بسیاری از علائم آن به سایر بیماری ها تنفسی شباهت داشت.
 
 
 
نقطه مشترک این ویروس با سارس و ایدز این بود که دوباره برای پنهان کردن منشاء گلخانه ای آن همان ادعای همیشگی انتقال از حیوان و خفاش را مطرح کردند و همین سناریوی مشابه شک در مورد آزمایشگاهی بودن این ویروس را بیشتر می کند.
 
ویکی لیکس در مورد پیدایش ابولا به سندی اشاره می کند که پروژه ای بیولوژیکی را توسط پنتاگون به 4 تیم پزشکی سپرده اند و اگرچه در آن سند اسمی از ابولا نیامده است اما تقارن گزارش با زمان پیدایش ابولا این فرضیه را تقویت می کند.
 

کوید 19 یا کرونا

در حال حاضر نزدیک به یک سال است که جهان با بزرگترین اپیدمی جهانی در حال دست و پنجه نرم کردن است و این بار  نیز بیماری حاد تنفسی از طریق ویروسی جهش یافته جهان را گرفتار کرده است. شباهت علائم این ویروس با سایر ویروس های قبلی و منشاء ادعایی مشترک آن یعنی منشاء حیوانی به خصوص خفاش این فرضیه رابه ذهن نزدیک می کند که سارس ابولا و کرونا نتایج یک پروژه مشترک هستند.
 
"ایگور نیکولین" که در کارنامه خود عضویت در کمیسیون تسلیحات بیولوژیک سازمان ملل متحد را دارد و یک کارشناس نظامی در شاخه جنگ بیولوژیک است احتمال آزمایشگاهی بودن این ویروس را بسیار بالا می داند؛ تا آنجا که می گوید واضح است که این ویروس یک ویروس ازمایشگاهی است و به احتمال زیاد توسط ارتش امریکا تهیه شده است! او با آنالیز کوید 19 به این نتیجه رسیده است که کرونا ترکیبی از کرونا ویروس مار، کرونا ویروس خفاش، ترکیبات HIV و همچنین گلیکوپروتئین است  و چنین ترکیبی در طبیعت امکان علمی ندارد.
 

 

چرایی تولید این ویروس ها

در مورد اینکه چه اغراضی در پس پرده تولید این ویروس ها نهفته است نظریات متفاوتی وجود دارد اما مهم ترین آن ها عبارتند از:

1. تجارت سلامت: یکی از پرسود ترین تجارت ها در دنیا تجارت دارو، فناوری درمان و تجارت سلامت است. در بعضی از مواقع تاجران سلامت اقدام به تولید بیماری و داروی آن می کنند و درست زمانی که جهان از درمان آن بیماری درمانده شده دارو و یا شیوه درمان آن را ارائه داده و به یک تجارت پر سود می پردازند.
 
2. ایجاد چالش اقتصادی: یکی از اصلی ترین دلایل برای تولید این ویروس ها جنگ اقتصادی از طریق جنگ بیولوژیک است. همان گونه که گذشت اقتصاد چین در سارس 9% کوچک شد و طبق آخرین آمارها در کرونا تا کنون 11% اقتصاد چین کوچک شده است و این در اقتصاد کلان چین یعنی چندین برابر بودجه سالانه برخی از کشورها! به عبارت دیگر شیوع این ویروس ها باعث رویگردانی کشورها از منشاء این ویروس ها و از دست رفتن بازار های آن ها می شود و در اینجا بازارها ر اختیار تولید کنندگان ویروس قرار می گیرد.
 
3. کنترل سیاسی: یکی از اغراضی که در پس پرده بیماری پراکنی ها وجود دارد کنترل، تقابل و تغییر رفتار یا رژیم سیاسی است. برای دریافت بهتر این معنا فقط کافی است سخنان بنیامین نتانیاهو را در جمع صهیونیست های افراطی خواهان جنگ با ایران بخوانید؛ نتانیاهو در شورای آی پک می گوید لطفا جنگ را به من و اسرائیل تحمیل نکنید من قول میدهم طی 15 سال ایران را با سونامی سرطان از پای در بیاورم.
 
 
 
4. پروژه کنترل جمعیت جهان: یکی دیگر از دلایلی که برای تولید ویروس مطرح می شود فرضیه کنترل انفجار جمعیت است،‌نظریه پردازان این نظریه شوم می گویند زمین از منابع و ذخائر کافی برای زندگی مرفه جمعیتی 8 میلیاردی برخوردار نیست و باید برای کنترل این جمعیت کاری بکنیم؛ یکی از راهکارهای مطرح شده این است که با انتشار بیماری ها و زمینه سازی مرگ و میر جمعیت قابل توجهی به خصوص در کشورهای فقیر با ذخائر بالا مانند کشورهای آفریقایی جا را برای یک زندگی مرفه برای بخش ارزشمند ساکنان زمین باز کنیم این پروژه که یک پروژه نژاد پرستانه است در واقع یک نازیسم شیک و مجلسی است.
 
در سال 1969 "فورت دتریک" و تعدادی از دانشمندان از کنگره امریکا برای تکمیل پروژه HIV درخواست بودجه می کنند که با مخالفت کنگره رو به رو می شوند؛  بعد از این مخالفت نیکسون در 18 جولای 1969 در یاداشتی از کنگره می خواهد که با بودجه بیولوژیکی پنتاگون موافقت کنند؛ او در تبیین دلایل خود برای این پروژه می گوید ما می توانیم از طریق این پروژ مشکل ازدیاد جمعیت جهان را حل کرده و جهان را به تعادل جمعیتی برسانیم او پس از این در یاداشت دیگری به کنگره از این پروژه با عنوان هلوکاست ایدز که توان ایجاد توازن جمعیتی در جهان را دارد یاد می کند.

5. ساخت سلاح بیولوژیکی: سلاح های مخرب جهان از موشک های کوچک تا بالستیک های چند تنی اثر مخربشان دفعی و محدود است و از لحاظ جغرافیایی و گستره زمانی بسیار محدود هستند؛ قوی ترین بمب هایی که در جهان استفاده شده است بمب های هیروشیما و ناکازاکی است؛ این بمب ها علاوه بر هزینه ساخت و نگهداری بسیار بالا همه اهداف جریان های استکباری را فراهم نمی کردند؛ به همین دلیل کشورهای مشخص در دنیا مانند امریکا، آلمان و فرانسه برای اولین بار به سمت سلاح های بیولوژیکی بسیار خطرناک رفتند که لازمه تولید بخشی از این سلاح های بیولوژیکی ساخت ویروس های جدید بود؛ این سلاح ها گاه بسیار بی صدا عمل می کنند و به عنوان مثل توسط پهبادها در منابع آب به صورت کپسول رها شده و عملا هیچ هیاهویی ندارند. این بخش در واقع بخشی از یک جنگ نظامی است.