الگوی مصرف در دنیایی که جمعیتش مرز هفت میلیارد نفر را را رد کرده است و منابعش روز به روز محدود تر می شود یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ در حال حاضر در حالی بخش عظیمی از جامعه خاک نشین با کمبودهای قابل توجهی زندگی می کنند که واژگانی مانند زندگی لوکس و لاکچری علاوه بر ساخت همزاد واژگانی عینیت خارجی بیشتری پیدا کرده اند و در واقع گروه اندگی در حال پیش خور منابع زمین هستند تا نسل های آینده حتی اگر کاغذهایی به اسم پول هم در اختیار داشته باشند اما چیزی برای خرید و مصرف در زمین نمانده باشد.
 

الگوی مصرف در ایران

از بحث معیار الگوی مصرف جهانی که بگذریم ایران به عنوان کشوری که از محدودیت های مختلف اقلیمی، تکنولوژی و نیز سیاسی زیادی برخوردار است متاسفانه جزء پر مصرف ترین کشورهای دنیاست؛ تا آنجا که ایرانی ها به صورت سرانه سالانه 160 کیلو گرم نان مصرف می کنند که 6 برابر سرانه جهانی است ؛30 کیلو گرم شکر مصرف می کنند که این نیز 6 برابر سرانه جهانی است؛42 لیتر نوشابه مصرف می کنند که این 4 برابر سرانه در دنیا است، 6 کیلو گرم نمک مصرف می کنند که این 2 برابر مصرف سرانه سالانه در دنیا است؛ هر ایرانی به صورت متوسط در سال 6 قلم دارو مصرف می کند که 2 برابر سرانه دنیا است،2500 کیلو وات برق مصرف می کند که بیش از 3 برابر سرانه دنیا است، از طرفی به صورت روزانه هر ایرانی 300 لیتر آب مصرف می کند که 2 برابر مصرف سرانه دنیا است، در حوزه انرژی نیز ایران 3 برابر سرانه جهانی برق، 2 برابر میانگین جهانی آب، 6 برابر میانگین جهانی بنزین، و 3 برابر میانگین جهانی گاز مصرف می کند؛ در حوزه دیجیتال و ارتباطات نیز ایران 5 برابر سرانه جهانی اینترنت و 4 برابر میانگین جهانی از تلفن استفاده می کند؛ جالب این است که این میزان از مصرف فقط در مایحتاج ضروری نیست بلکه در چیزهایی غیر ضروری مثل لوازم دیجیتال و یا محصولات آرایشی بهداشتی جزء پرمصرف ترین ها هستیم؛ به گونه ای که در برخی به نسبت جمعیت جایگاه اول جهانی را داریم. در واقع می توان ایران را یکی از پر مصرف ترین کشورها در محصولاتی دانست که برای تامین آن ها با بحران و مشکل رو بروست.[1]
 
 
 
اگر بخواهیم کمی با اعداد و ارقام به ارزش هدر رفت مازاد مصرف در ایران بپردازیم باید اینگونه بگوئیم، تصور کنید هر ایرانی در طول سال فقط در یک مورد بر اساس جو اجتماعی و یا هر دلیل دیگری کالایی را مصرف کند؛ این یعنی 80 میلیون قطعه کالا بدون نیاز واقعی مصرف شده است و اگر هرقطعه کالا فقط ده هزار تومان ارزش داشته باشد این یعنی 800 میلیارد تومان و اگر این مصرف به ماهی یک قطعه برسد ارزش آن می شود 9600 میلیارد تومان که اگر قرار باشد با آن وام خود اشتغالی 100 میلیون تومانی پرداخت شود می توان در سال به 95 هزار نفر وام خود اشتغالی پرداخت کرد و این یعنی اگر هر خانواده را 4 نفر بگیریم چیزی نزدیک به 400 هزار نفر در سال از فقر مطلق نجات یافته و از خاک بلند می شوند؛‌حال اگر واقعیت مصرف مازاد ایرانیان که چیزی شاید دها برابر این مقدار باشد دقیق محاسبه شود آن وقت خواهیم دید که اعداد و ارقام وحشتناکی به دست می آید؛ به عنوان مثال اگر بدانیم که ایرانیان در سال 35 میلیون تن مواد غذایی را به بهانه های مختلف دور می ریزند[2] و هر کیلو غذا در ارزان ترین حالت متوسط ده هزار تومان تمام شود یعنی در ایران سالانه 350 هزار میلیارد تومان فقط مواد غذایی دور ریخته می شود و این یعنی خوراک 15 تا 18 میلیون نفر در سال و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
 
شاید این اعداد و ارقام به ذهن بسیار بعید بیاید اما وقتی بدانیم فقط در تهران روزانه یازده هزار تن زباله شهری[3] تولید می شود و اگر بدانیم 7% مواد غذایی دور ریز است آن وقت می بینیم که  روزانه در تهران فقط 770 تن مواد غذایی دور ریخته می شود و وقتی به همین مقیاس تناسب ببندیم با کل کشور آن وقت رقم سالانه 35 میلیون تن رقم دور از ذهنی نیست!
 
 
 
نکته اسفناک اینکه این میزان از مصرف به عنوان حق طبیعی قلمداد شده و در موارد زیادی هر گونه اقدام برای اصلاح قانونی الگوی مصرف با واکنش ها و حتی شورش های اجتماعی رو به رو شده است و همین مسئله جرئت اصلاح الگوی مصرف را از مسئولین کشور گرفته است. البته این واکنش ها را نمی توان بی ارتباط با نوع عمل کرد مسئولین دانست ولی چیزی که مسلم است باید راهکاری برای اصلاح الگوی مصرف پیدا شود.
 

چرایی وجود الگوی غلط مصرف

در مورد اینکه چه عاملی باعث این سطح از مصرف کالا و محصولات در ایران شده است نظرات مختلفی وجود دارد که دایره آن از علل فرهنگی تا علل تکنولوژیک را در بر می گیرد که در ادامه به بعضی از آن ها خواهیم پرداخت.
 
فرهنگ غلط مصرف
اصلی ترین عاملی که باعث روحیه مصرف زدگی و بالا رفتن میزان مصرف در ایران شده است مسئله فرهنگی است؛ در واقع فرهنگ مصرف محوری به جای احتیاج محوری، لذت از مصرف بیشتر و نگاه به مصرف به عنوان تفریح باعث به وجود آمدن مصرف گرایی بیش از حد تصور در ایران شده است  که در این میان نباید نقش سیاست های غلط فرهنگی و رسانه ای را نادیده گرفت.
 
در سال های گذشته مخصوصا از سال 1388 که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شد می توان چنین ادعا کرد که حرکت های بسیار کمی که با هیچ برابری می کند در حوزه فرهنگی برای اصلاح الگوی مصرف انجام شده است؛ به عنوان مثال ناقل های فرهنگی مهمی چون سینما یا سریال های رسانه ملی آیا فیلمی در راستای اصلاح الگوی مصرف ساخته اند؟ آیا رمان و یا داستانی برای اصلاح الگوی مصرف ساخته شده است؟ آیا اسباب بازی که قدرت انتقال مفاهیم اصلاح الگوی مصرف را داشته باشد برای این موضوع طراحی و ساخته شده است؟ پاسخ قطعا منفی است! اما در نقطه مقابل پیام های بازرگانی، سبک زندگی ترویجی توسط فیلم ها و سریال ها و آرزو سازی های رسانه ای هر روز بر طبل مصرف می کوبد؛ تا آنجا که در برخی از تبلیغات تلوزیونی برای مصرف بیشتر جایزه گذاشته می شود و در فیلم ها و سریال ها مصرف به عنوان یک امتیاز فاخر و نشان از کلاس و پرستیژ اجتماعی قلمداد می شود.
 
در صورتی که بخواهیم الگوی مصرف در ایران اصلاح شود در ابتدای کار باید تلاش کنیم تا فرهنگ را از مصرف محوری به سمت احتیاج محوری برگردانیم و این نمی شود مگر آنکه ناقل های فرهنگی از کتاب و شعر و موسیقی گرفته تا سینما و تلوزیون همه وهمه در اختیار اصلاح الگوی مصرف قرار بگیرد.
 
از طرفی فرهنگ مصرف برای مصرف و مصرف برای دیگران یکی دیگر از مشکلات فرهنگی در جامعه ماست که در ادبیات عامه به آن چشم و هم چشمی می گویند. امروزه بسیاری از کالاهای مصرفی صرفا به خاطر جو اجتاعی مورد مصرف قرار می گیرد در حالی واقعا احتیاجی در مورد آن متصور نیست.
 

 
عقب ماندگی تکنولوژی
یکی دیگر از عوامل مصرف بالا، مخصوصا در حوزه انرژی در ایران به روز نبودن تکنولوژی است؛ در حال حاضر ایران 6 برابر سرانه جهانی بنزین مصرف می کند اگرچه روحیه مصرف گرایی را نمی توان در این مصرف خارج از عرف نادیده گرفت اما باید بدانیم به روز نبودن صنعت خودرو یکی از اصلی ترین عواملی است که باعث مصرف بسیار بالا سوخت در ایران می شود؛ در حالی که به عنوان مثال خودروی تویوتا پریوس ژاپنی به ازای هر 100 کیلومت تنها سه و نیم لیتر بنزین مصرف می کند خودروهای رده اول ایرانی مانند دنا و پژو پارس و حتی تندر 90 دربهترین حالت در یک جاده تخت و بدون گرفتن کولر با موتوری کاملا تنظیم در هر صد کیلومتر هشت لیتر بنزین مصرف می کنند و این یعنی تویوتا پریوس در یک مسافرت هزار کیلومتری فقط 35 لیتر بنزین مصرف می کند در حالی که یک پژو پارس با میانگین مصرف 9 لیتر برای همین مسیر 90 لیتر یعنی بیش از 2 برابر بنزین مصرف می کند و یا در حوزه انرژی مصرف 4 برابری گاز توسط پکیج های داخلی در مقابل پکیج های A2+ ایتالیایی مصرف گاز را در ایران به صورت سرسام آوری بالا برده است؛ به همین مقیاس بسنجید مصرف وسایل برقی مانند یخچال و تلوزیون و ماشین لباسشویی و سایر وسایل مصرف کننده انرژی؛ در چنین شرایطی بی انصافی است که فقط مردم را مقصر بالا بودن مصرف انرژی در ایران بدانیم بلکه باید سری از تقصیر را متوجه صنعت گران و سوی دگر آن را متوجه سردمداران و دولت ها دانست. البته این به معنای عدم حمایت از تولید ملی نیست بلکه به این معنا است که همانگونه که توقع حمایت از تولید ملی وجود دارد توقع تلاش برای بهبود کیفیت محصولات داخلی نیز وجود دارد تا اصلاح الگوی مصرف محقق شود.
 
از طرفی دیگر به خاطر ارزان بودن سوخت های فسیلی در ایران به نسبت سایر نقاط جهان حتی بعد از گران شدن قیمت حامل های انرژی مردم و کارخانه ها و حتی ادارات دولتی اراده و رغبتی برای استفاده از انرژی های تجدید پذیر و نو ندارند؛ به عنوان مثال صفحه های خورشیدی آنقدر در ایران کم استفاده می شود که اگر کسی در منزل و یا محل کار خود از این صفحه ها استفاده کند به عنوان یک آپشن شناخته می شود؛ آبگرم کن های خورشیدی و چندین و چند محصول دیگر که می تواند فشار را از روی شبکه انرژی بردارد! اما کس یبه سراغ آن ها نمی رود و همین مسئله نیز باعث افزایش مصرف در ایران شده است.
 
اقتصاد بیزینسی
نوع اقتصاد در ایران و در اختیار نبودن بازارهای جهانی به خاطر مسائلی ماند تحریم و ضعف دیپلماسی تجاری و از طرفی تعطیلی کارخانه ها باعث شده است تا ایران به عنوان یک بازار هدف برای "بیزینس مَن" های ایرانی و خارجی تبدیل شود و همین مسئله باعث شده است تا در کنار تبلیغات تجاری، نقص های فرهنگی و بی توجهی های اقتصادی در سطح کلان دولت ها و نیز مردم روحیه مصرفی روز به روز بیشتر شود در واقع اقتصاد بیزینسی راهی جز دامن زدن به مصرف زدگی برای ادامه فعالیت ندارد و همین امر باعث بالا رفتن میزان مصرف در ایران می شود.
 
خلاصه آنکه در ایران دلائل کافی برای ترغیب به مصرف وجود دارد و اساسا می توان گفت عده ای حیات کشور را به بالا بودن سطح مصرف گره زده اند.
 

 

مفاهیم معادل در ادبیات دینی

برای آنکه بتوانیم موضوعات را مورد کنکاش دینی قرار بدهیم باید معادل های آن را در ادبیات دینی پیدا کنیم و ببینیم معادل مصرف بی رویه و نیز اصلاح الگوی مصرف چیست تا بعد از آن در متون ومنابع دینی به دنبال آن بگردیم.
 
معادل مصرف بی رویه
شاید پیدا کردن معادل برای مصرف بی رویه کار چندان سختی نباشد. واژه اسراف در ادبیات دینی را می توان به عنوان یکی از معادل های مصرف بی رویه دانست؛ چراکه در تعریف اسراف گفته اند: هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را اسراف می گویند.[4] با این حساب هرگونه زیاده روی در مصرف را می توان از مصادیق اسراف دانست و احکام مخصوص به اسراف را در مورد آن جاری کرد. در تعریف دیگر گفته اند اسراف در مقابل حد وسط است و تشخیص حد وسط را به عرف واگذار کرده اند.
 
تبذیر نیز یکی دیگر از واژه هایی است که می توان آن را معادل مصرف بی رویه دانست؛ در تعریف تبذیر نکات مختلفی را بیان کرده اند؛ آنچه مسلم است تبذیر زیر مجموعه اسراف است و در مسائل مالی به صورت صریح تری به خروج از حد اعتدال اشاره دارد؛ برخی دیگر تبذیر را به ولخرجی تعریف کرده اند و گفته اند اسراف به معنای خارج شدن از حد اعتدال است بدون آنکه چیزی را ضایع کرده باشیم مثلا لباس گران‌قیمتی بپوشیم که چندین برابر نیاز ما باشد؛ ولی تبذیر به اتلاف و تضییع اموال منجر می‌شود مثلا برای ۵ نفر به‌اندازه ۱۰ نفر غذا آماده کنیم و باقیمانده را دور بریزیم[5] و گروهی دیگر تبذیر را به صرف مال در غیر مسیر شرعی تفسیر کرده اند.[6] هرکدام از تعابیر را در مورد تعریف تبذیر بپذیریم به یک نقطه مشترک می رسیم و آن این است که تبذیر یعنی مصرف چیزی در جایی که نباید صرف شود و این همان چیزی است که امروزه به آن مصرف بی رویه می گویند و باید برای اصلاح آن فکری کرد.
 
حدود اسراف از نظر عرف و شرع
در مورد حدود اسراف نظرات مختلفی وجود دارد. در عرف و در میان عامه مردم اسراف به زیاده روی و یا ضایع کردن کالا و یا مواد خوراکی اطلاق می شود اما عرف در مورد برخی از موارد با مسامحه برخورد می کند؛ مثلا در عرف اجتماعی دور ریختن نصف بشقاب غذا به منزله اسراف است اما دور ریختن ته مانده لیوان آب به عنوان اسراف به حساب نمی آید؛ با مراجعه به روایت و سیره اهل بیت(علیهم السلام) به مواردی بر می خوریم که با نگاه به آن ها فاصله فاحشی را بین آنچه ما به عنوان اسراف می شناسیم با آنچه که اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان مصرف بی رویه معرفی می کنند خواهیم دید. به عنوان مثال بسیاری از ما ته مانده لیوان آب را به راحتی دور ریخته و برای آن توجیهات بهداشتی درست می کنیم؛ آن هم آبی که با هزاران زحمت از منابع آب تا شیر آشپزخانه خانه ما آمده است نه آبی مانند آب چشمه رودخانه که در حال جوشش از زیر زمین است و هزینه ای برای به دست آوردن آن پرداخت نشده است! در روایات متعددی آمده است که اگر کسی مقداری آب از فرات بردارد و نیمی از آن را بخورد و بقیه را به جای برگرداندن به فرات روی زمین بریزد اسراف کرده است؛ امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید:
 
 
 
مَنْ شَرِبَ مِنْ ماءِ الْفُراتِ وَاَلْقى بَقیَّةَ الْکُوزِ خارِجَ الْماءِ فَقَدْ اَسْرَفَ.[7]
کسى که آبى را از نهر فرات «گوارا» براى خوردن بردارد و بعد از نوشیدن، زیادى آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است.
 
حال به نوع مصرف آب در جامعه ایران برگردیم و میزان همخوانی این نحوه از مصرف را با روایت امام صادق (علیه السلام) بسنجیم آیا سنخیتی وجود دارد؟
 
بخشی از سطل زباله های خانه های ما پر شده است از پوست میوه و پسماند سبزی و از این قبیل چیزها و اگر در جامع شهری از افراد سوال کنیم که آیا دور ریختن پسمانده سبزی که پاک شده است در دایره اسراف است یا خیر؟! یقینا بیشتر افراد آن را در دایره اسراف نمی دانند؛ اما در سیره اهل بیت(علیهم السلام) این کار به عنوان مصداق اسراف شناخته شده است؛ به عنوان مثال در سیره رسول خدا(صلی الله علیه و اله) چنین آمده است:
 
کانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَأکُلُ الرُّطَبَ وَیُطْعِمُ الشّاةَ النَّوى.[8]
پیامبر گرامى وقت خرما مى خوردند هسته آن را به گوسفند مى دادند.
 
و یا در روایتی دیگر از وجود مبارک امام صادق(علیه السلام) آمده است:  
 
اَدْنَـى اْلاِسْـرافِ هَـراقَةُ فَضْلِ اْلاِنـاءِ وَابْتِذالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَاِلْقاءُ النَّـوى.
پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از:  دور ریختن آبی که از آشامیدن اضافه آمده است؛ اینکه لباس کار و لباس بیرونى یکى باشد؛ بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما (که برای کشت و نیز غذای حیوانات استفاده می شد)
 
یکی دیگر از چیزهایی که می تواند سطح اسراف را در جامه مشخص کند توجه به شان افراد در خرید و استفاده از کالا هاست؛ در حال حاضر بسیاری از وسائل و امکانات توسط افراد خریداری و در کمدها و انبارهای منازل دپو شده است که عملا نه احتیاجی به آن ها دارند و نه حتی در موارد زیادی در شان افراد است؛ مثلا نگارنده در خاطر خود دارد که در یکی از شوهای تلوزیونی یکی از مجریان برنامه از مهمان خود سوال کرد شنیده ام که یک اتاق 24 متری لباس داری و او تایید کرد؛ در مکتب اسلام به این دپو کردن امکانات اسراف گفته می شود امام صادق(علیه السلام) در تعریف مسرف فرموده اند:
 
لِلْمُسْرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ یَشْتَرى ما لَیْسَ لَهُ وَیَلْبِسُ ما لَیْسَ لَهُ وَیَأْکُلُ ما لَیْسَ لَهُ.[9]
اسراف کننده را سه نشانه است: چیـزهائـى را مى خـرد و مى پـوشد و مـى خـورد که در شـأن او نیست.
 

 

تبعات عدم اصلاح الگوی مصرف

عدم اصلاح الگوی مصرف و  بالا گرفتن روحیه مصرف زدگی در جامعه تبعات بسیاری دارد، تبعاتی که گاه جبران آن با یک نسل و دو نسل صورت نمی گیرد و قرن ها طول می کشد تا ذخایر زمین دوباره به حالت قبل برگردد؛ یعنی عملا با واژه غیر ممکن باید در مورد بازگشت ذخایر زمین صحبت کرد. تبعات اسراف را می توان به دو دسته تبعات دنیوی و اخروی تقسیم کرد.
 

تبعات دنیوی عدم اصلاح الگوی مصرف

کمبود امکانات
همه چیزهایی که انسان استفاده می کند مستقیم یا غیر مستقیم از ذخائر زمین است و این ذخائر از مشتقات نفتی گرفته تا اورانیمی که برای صنعت هسته ای استفاد می شود و از آب تا طلا، بسیار محدود است و با جمعیت رو به گسترش زمین می توان گفت در آینده ای نه چندان دور کره خاکی از لحاظ منابع خالی خوهد شد؛ در حال حاضر بیشترین منابع نفتی دست نخورده دنیا در کشور عراق قرار دارد که تخمین زده می شود حد اکثر 120 سال دیگر به انتها برسد؛ نفت ایران 70 و نفت بسیاری از کشورهای عربی مانند عربستان با این سطح از برداشت بین 25 تا 35 سال آینده پایان می پذیرد و باید بدانیم که این منابع تجدید ناپذیر هستند؛ چراکه چرخه تولید نفت در طبیعت گاه یک صد میلیون سال طول خواهد کشید؛ سایر منابع نیز دقیقا همین وضعیت را دارند معادن، جنگل ها و منابع آب با محدودیت رو به رو هستند و این یعنی اگر الگوی مصرف اصلاح نشود باید منتظر فاجعه قحطی لااقل برای نسل های آینده باشیم.  
 
در این شرایط شاهد آن هستیم که برخی با بی توجهی کامل نه تنها زیاده روی در مصرف را پیش گرفته اند بلکه بخشی از آنچه را که مصرف می کنند به دور ریز تبدیل می کنند و این دور ریز دقیقا همان چیزی است که در گوشه دیگر شهر کسی به آن محتاج است. به روایت زیر توجه کنید:
 
نَظَرَ الصّادِقُ علیه السلام اِلى فاکِهَةٍ قَدْرُمِیَتْ مِنْ دارِهِ لَمْ یُسْتَقْصَ اَکْلُهافَغَضِبَ وَ قالَ: ما هذا اِنْ کُنْتُمْ شَبِعْتُمْ فَاِنَّ کَثیرا مِنَ النّاسِ لَمْ یَشْبَعُوا فَاَطْعِمُوهُ مَنْ یَحْتاجُ اِلَیْهِ.[10]
نقل شده است که: امام صادق(علیه السلام) مشاهده کرد سیبى را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شد و فرمود: اگر شما سیر هستید خیلى از مردم گرسنه اند! خوب بود آن را به نیازمندیش مى دادید.
 
فقر مالی جامعه
فقر واژه زشتی است؛ اما واقعیت دارد،‌ در حال حاضر بیش از نیمی از مردم جهان مفهوم فقر را با همه وجود احساس می کنند؛ جالب این است که بدانید در کشوری مثل هندوستان دو سوم مردم در سال گوشت مصرف نمی کنند و سوء تغذیه در کشورهای افریقایی به عنوان یک مسئله طبیعی قلمداد می شود؛ بنا بر گزارش یونیسف در حال حاضر تخمین زده می شود که بیش از 800 میلیون نفر در سراسر دنیا از گرسنگی رنج می برند و بین 29 تا 32 میلیون نفر سالانه بر اثر سوءتغذیه و گرسنگی جان خود را از دست می دهند. از آن طرف در کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا و حتی در کشورهای نیمه پیشرفته مصرف های بی رویه تحت عناوین مختلفی مانند زندگی لاکچری، زندگی آزاد و یا زندگی لوکس انجام می شود که گاه فقط با بخشی از آن می توان انسان های زیادی را از خاک بلند کرد.
 
 
 
در واقع زمانی که در گوشه ای از شهر یا کشور یا حتی زمین گروهی از گرسنگی در حال مردن هستند دقیقا در جایی نه چندان دور تر عده ای در حال انفجار از شدت خوردن اند و می توان به جرئت گفت نمای لوکس خانه های لاکچری؛ آجر پی خانه های کسانی است که در حلبی آبادها سکونت دارند. امیرمؤمنان(علیه السلام) با اشاره به این واقعیت می فرمایند:
 
إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الاغنیاء أقواتَ الفُقَراء فَما جاعَ فَقیرُ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنی وَ اللهُ تَعالَی سائِلُهُم عَن ذَلِکَ.[11]
خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده، هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر به واسطه اینکه ثروتمندی از حق او بهره مند شده و خدا تعالی در این باره از آنان بازخواست می کند.
 
امام صادق(علیه السلام) در کلام گهرباری به شخصی به نام عبید فرمودند:
 
یاعُبَیْدُ، اِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَاِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنى.[12]
ای عبید! اسراف و زیاده روى باعث فقر و تنگدستى مى گردد و میانه روى موجب ثروت و بى نیازى مى شود.
 
از دست رفتن سرمایه های مولد
سرمایه های هر کشور به دو دسته سرمایه های مولد و سرمایه های مصرفی تبدیل می شوند و قاعده چنین است که معمولا ثمره و سود سرمایه های مولد به سرمایه های مصرفی تبدیل می شوند؛ به عنوان مثال در حوزه معادن، نفت به عنوان یک سرمایه مولد به حساب می آید به همین دلیل کشورهای پیشرفته تلاش می‌کنند تا اصل درآمد حاصل از نفت را به سرمایه مولد مانند کارخانه و از این قبیل چیزها تبدیل کنند و تا حد امکان بودجه مصرفی را از سرمایه مولد خود بر نمی دارند؛ آن ها می دانند که سود سرمایه مولد به مراتب در طول زمان بیش از خود سرمایه خواهد شد و به عنوان مثال یک دلار در صورت سرمایه گذاری در طول سال ها ممکن است هزاران دلار آورده داشته باشد و یا در حوزه دامداری کشورهایی مثل پاکستان که به صنعت دام سنگین و سبک اهتمام ویژه نشان داده اند به هیچ وجه دام مولد و یا میش رابه کشورهای دیگر صادر نمی کند و تا آنجا که امکان بهره برداری وجود دارد به سود آوری ادامه می دهد.
 
عدم رعایت الگوی مصرف و اسراف و و تبذیر باعث می شود سود سرمایه کفاف ریخت و پاش های مصرفی را ندهد و به مرور زمان کشورهای به مایه خوری بیفتند و اصل سرمایه را چوب حراج بزنند؛ دقیقا کاری که در سال های گذشته در ایران انجام شده است و نفت به عنوان سرمایه اقتصادی کشور به صورت خام صادر شده و منابع حاصله از آن به عنوان بودجه مصرفی صرف امور جاری کشور شده است.
 

 
از دست رفتن پشتوانه پول ملی
پول به عنوان بارز ترین نماد اقتصادی یک کشور است و میزان مقبولیت و توان برابری آن با کالا یا همان قدرت خرید نشان از پشتوانه اقتصادی یک کشور دارد؛ اصلی ترین پشتوانه پولی یک کشور که به صورت سنتی به عنوان پشتوانه پول به حساب می آمده طلا و نقره و فلزات گران بها است؛ اگرچه چیزهایی مثل تکنولوژی و فناوری، قدرت نظامی و چیزهایی دیگری نیز در دنیای جدید به عنوان پشتوانه پول به حساب می آیند، اما همچنان ذخائر طلا به عنوان اولین پشتوانه پول محسوب می شوند؛ در حال حاضر دولت های توانمند اقتصادی تلاش می کنند تا آنجا که می توانند ذخائر طلای خود را بالا ببرند؛ حال ملت هایی که از الگوی صحیح مصرف پیروی نمی کنند بعد از مدتی برای گذران روزمره خود به مصرف ذخائر پشتانه ای روی می آورند ارزش پول ملی پائین می آید؛ همانگونه که در ایران اتفاق افتاد و در یک اقدام با حراج 60 تن طلا پشتوانه اصلی ریال خالی شد.
 
وابستگی به بیگانه  
احتیاجات یکی از اصلی ترین ابزارهای استعمار در دنیا هستند؛ در حال حاضر شروط ضمیمه ای وام های بانک جهانی برای کشورهای جهان سوم یکی از مصادیق استعمار نوین است دیگر کسی برای رسیدن به اهدافش لشکر کشی نمی کند؛ بلکه تلاش می کند تا دیگری را محتاج کند و سپس از احتیاج او برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند.

یکی از اصلی ترین چیزهایی که وابستگی به وجود می آورد روحیه مصرف محوری و عدم اصلاح الگوی مصرف است؛ در حال حاضر در کشوری مثل ایران همان گونه که گذشت سالانه میلیون ها تن مواد غذایی به زباله تبدیل می شود که بخش عده ای از آن از خارج از کشور وارد شده است، گندم، برنج، روغن، گوشت و خیلی از مواد غذایی دیگر از جمله مواد خوراکی است که بخشی از آن مستقیم از خارج از کشور وارد می شود و بخش دیگر آن به واردات مواد اولیه مانند نهاده های دامی از خارج وابسته است؛ در حالی که در صورت اصلاح الگوی مصرف می تواند زمینه این وابستگی را در بسیاری از موارد از بین ببرد و باعث شود تا کشور به استقلال کامل برسد چیزی که لازمه هر حرکت و پیشرفتی است.
 
گسترش جنگ
بسیاری از جنگ های داخلی و خیلی از جنگ های خارجی بر مبنای احتیاجات کشورها رخ داده است و زمانی که ذخائر یک گروه و یا یک کشور کفاف زندگی او را ندهد به جنگ روی می آورد؛ حتما این جمله را شنیده اید که جنگ های آینده جنگ آب است و این به آن معنا است که ذخائر کافی آب در جهان وجود ندارد حال اگر الگوی مصرف آب اصلاح شود و فقط 25% در مصرف آب صرفه جویی شود مشکل آب بشر تا پایان هزاره سوم حل خواهد شد.
 
جالب است بدانید که ترس از کمبود امکانات زمین برای ادامه حیات لاکچری بشر طرح کنترل جمعیت از طریق جنگ سخت و یا جنگ بیولوژیک را به یک گزینه اصلی در بین سردمداران فاسد جهان تبدیل کرده است؛ تا آنجا که برخی از سیاستمداران و حتی سرمایه دارانی مانند بیلگیس کرونا را به عنوان فرصتی برای کنترل جمعیت جهان دانسته اند و خواستار استفاده از این ویروس برای کاستن از جمعیت زمین شده اند.
 

تبعات اخروی عدم اصلاح الگوی مصرف

در مورد آثار اخروی اسراف حرف بسیار است این عمل ناپسند در محضر خدا به عنوانی گناه کبیره شناخته شده است و انسان مصرف زده در روز جزا در صف اهل بهشت نخواهد بود، در ادامه به آثار اخروی عدم اصلاح الگوی مصرف که در زبان روایات به اسراف و تبذیر شناخته می شود خواهیم پرداخت.
 

 
دوری از رحمت خدا و ورود به دایره غضب خدا
انسان موجودی ضعیف و متکی به غیر است و آنان که اساس دنیا را خوب شناخته اند تلاش می کنند تا خدا را به عنوان محل اتکاء خود انتخاب کنند و در دایره رحمت و محبت خدا قرار بگیرند؛ اما این دسته از افراد باید بدانند که خداوند صراحتا در قرآن کریم مصرفین را ازگردونه محبت خود خارج کرده است و رسما می فرماید:
 
وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاتُسرِفُوا اِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ. (اعراف/31)
و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.
 
از این بالا تر اینکه کسانی که اهل اسراف اند و نعمات خدای بزرگ را ضایع می کنند خود را در مسیر غضب الهی قرار داده اند؛ امام صادق(علیه السلام) در روایتی با اشاره به تاثیر اخروی اسراف می فرماید:
 
إِنَّ اَلْقَصْدَ أَمْرٌ یُحِبُّهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ اَلسَّرَفَ أَمْرٌ یُبْغِضُهُ اَللَّهُ.[13]
میانه‌روى، کارى است که خداوند عزّ و جلّ‌ آن را دوست دارد و اسراف، کارى است که خداوند آن را دشمن دارد.
 
ورود به دایره شیطان
شیطان دشمن قسم خورده انسان است او به ذات خدا قسم خورده است که تا آنجا که در دایره قدرت او است انسان را فریب داده و و از مسیر پروردگار دور کند؛ یکی از چیزهایی که انسان را از دایره الهی خارج و در دایره شیطانی وارد می کند مسئله اسراف است؛ امام عسکری(علیه السلام) در نامه ای به محمد بن حمزه به او مژده ثروت و توانگری اقتصادی داد و بعد از این مژده او را از اسراف و تبذیر برحذر داشته و می فرماید:
 
وَعَلَیْکَ بِاْلاِقْتِصادِ وَاِیّاکَ وَالاِْسْرافَ فَاِنَّهُ مِنْ فِعْلِ الشَّیْطَنَةِ.[14]
بر تو باد میانه روى و پرهیز از اسراف زیرا اسراف از کارهاى شیطانى است.
 
نکته مهم این است که انسان وقتی فعل منسوب به کسی را تکرار کند آرام آرام و شاید به سرعت شبیه او می شود و گاه حتی از آن کسی که در حال تقلید از او است جلو می زند؛ ماجرای اسراف دقیقا همین گونه است؛ افرادی که مبادرت به اسراف می کنند به مرور زمان اسراف به روحیه آن ها تبدیل می شود و شیطان از دریچه اسراف و تبذیر در آنها رسوخ کرده و کار به جایی می رسد که شیطان در آن ها حلول می کند و این حلول چنان سنخیت و نزدیکی  در آن ها نسبت به شیطان به وجود می آورد که به تعبیر قرآن به برادران شیطان تبدیل می شوند؛ قرآن در مورد این طایفه می فرماید:
 
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا(اسرا/27)
بی تردید اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین اند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.
 
نکته مهم در آیه این است که خدای بزرگ اسراف را دریچه ای به سوی بدترین گناهان یعنی ناسپاسی و کفران میرداند و اسراف را مانند دروغ و شرک از گناهان پایه قلمداد می کند.
 

 
عدم هدایت
هدایت چیزی است که در بسیاری از روایات و آیات قرآن به خدا نسبت داده شده است و آن به این معنا است که هرکس هدایت می شود و در مسیر الهی قرار می گیرد به عنایت او بوده و هرکس گمراه شده و از مسیر حق خارج شده است این نیز به اراده خدا بوده است؛ اما این به آن معنا نیست که انسان ها از خود اختیاری ندارند و هرچه در عالم وجود دارد جبر محض است بلکه به این معنا است که خدا در ابتدا مسیر هدایت را حق همه انسان ها دانسته و به همین خاطر پیامبران را برای همه اقوام فرستاده است و هیچ قومی نبوده است مگر آنکه پیامبری برای آن ها فرستاده شده باشد؛ اما انسان ها با اعمال خود، خود را در دایره هدایت نگه داشته و یا از مسیر هدایت خدا بیرون می برند؛ اسراف یکی از مهم ترین عواملی است که انسان را از مسیر هدایت خدا خارج کرده و در آتش غضب او گرفتار می کند قرآن کریم با اشار به این واقعیت معنوی می فرماید:
 
إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ(غافر/28)
خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمی‌کند.
 
ورود در آتش جهنم
پایان و عاقبت هر کاری برای انجام دهندگان آن بسیار مهم است در مورد اسراف باید بگوئیم اصلی ترین اثر اخروی اسراف که می تواند جامع همه آثار اخروی و نتیجه همه آثار دنیوی آن باشد این است که به صراحت قرآن اسرافکاران در آتش جهنم خواهند سوخت و راه فراری از عقاب خدا ندارند مگر آنکه تا در دنیا زندگی می کنند از گذشته خود توبه کنند قرآن کریم در مورد عاقبت اخروی اهل اسراف می فرماید:
 
أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ(غافر/43)
به راستی که اهل اسراف در آتش خواهند بود.
 

اصلاح الگوی مصرف در اندیشه رهبری

مقام معظم رهبری(حفظه الله) در سخنان مختلفی به مسئله اصلاح الگوی مصرف اشاره کرده اند، ایشان این سطح از مصرف زدگی را میراث گذشتگان دانسته و می فرمایند:
 
مصرف گرایی و اسراف جزو میراث های ما از گذشته است و متأسفانه این میراث را نگه داشتیم. ما ملت ایران باید این جامة ناساز بی اندام زشت را از تنمان بیرون بیاوریم. ما خیلی مصرف زده هستیم؛ باید این را حلش کنیم. همه باید دست به دست هم بدهند و این قضیه را حل کنند.[15]
 

خلاصه آنکه

در حال حاضر مبالغی بیش از آنچه که در تصور بیاید از منابع و در آمدهای کشور به خاطر الگوی غلط مصرف هدر می رود،‌مبالغی که باید در مسیر اشتغال، آبادی، جهش تولید و خدمت به محرومان استفاده شود و تا زمانی که اصلاح الگوی مصرف صورت نپذیرد این منابع همچنان در آتش مصرف زدگی خواهد سوخت.
 

پی‌نوشت:
[1] تابناک؛ میزان مصرف ایرانیان و «استانداردهای جهانی»
[2] خبرگزاری تسنیم، آمار تکان‌دهنده فائو از هدرروی سالانه ۳۵میلیون تن غذا در ایران؛ 11 /3 /1395
[3] مشرق؛ روزانه چقدر زباله در تهران جمع می‌شود؟؛ 26 / 3 / 1397
[4] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۱۷۶.
[5] تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۸۵
[6] اطیب البیان، ج۸، ص۲۴۱؛ ج۹، ص۶۵۴ و جواهر الکلام، ج۲۶، ص۵۲؛
[7] مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث 3
[8] مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث 5
[9] تفسیر نورالثقلین، جلد 1؛ ص 772 .
[10] مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث 4
[11] منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21 ، ص 415
[12] وسائل الشیعه، جلد 15، ص 258
[13] کافی  ج۴ ص۵۲
[14] معارف اسلام ج 1 ص 186
[15] رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاه های شیراز، 14 اردیبهشت 1387.