آشنايي با « آشناي حق »






آقا محمد بيدآبادي، حكيم و عارف مشهور، از عالمان فرزانه‏ايست كه در شهر فضيلت‏پرور اصفهان ساكن بوده و فضاي معنوي اصفهان را از نورانيت و بركات وجودي خويش متأثر و بهره‏مند نموده است. نقش بسيار مهم او در انتقال ميراث فلسفي مكتب صدرالمتألهين محتاج بيان و توضيح نيست.
مرقد مطهر اين عارف الهي نيز در تخت‏فولاد از اماكن متبركه و نوراني و مطاف اهل دل مي‏باشد. محقق ارجمند جناب آقاي صدرائي خوئي در راستاي معرفي اين حكيم فرزانه اقدام به نگارش كتابي به نام «آشناي حق» نموده‏اند كه در سال جاري به چاپ رسيده است. اين كتاب از جهت جامعيت و ارائه مطالب جديد، بسيار باارزش است و مطالعه آن براي تمامي علاقه‏مندان به مطالعه گذشته پر افتخار حوزه اصفهان مفيد مي‏باشد.
از آنجا كه در كتاب مفصلاً به تاريخ و سيره عملي و آراء علمي و سلوكي مرحوم بيدآبادي پرداخته شده و ايشان را از منظر شاگردان و شرح حال‏نويسان شناسانده‏اند
سخن را در باره اين شخصيت بزرگ كوتاه نموده و نوشته استاد شهيد مطهري را كه در كتاب نقل نشده ذكر كرده و به تماشاي چهره پر فروغ حكيم بيدآبادي از منظر حكيم نامور، شهيد مطهري، مي‏نشينيم.
استاد شهيد در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران فلاسفه دوره اسلامي را در 33 طبقه معرفي كرده و در طبقه 27 اين بزرگان را جاي داده است:
آقا محمد بيدآبادي، ملا مهدي نراقي، ميرزا ابوالقاسم حسيني خاتون‏آبادي و ملا محراب گيلاني. و درباره آقا محمد چنين مي‏نويسد:
«1ـ آقامحمد بيدآبادي گيلاني اصفهاني از اعاظم حكماي قرون اخير و احياكننده فلسفه ملاصدرا است. از زمان صدرالمتألهين به بعد هر چند افكار و انديشه‏هاي او در ميان فضلا، خصوصا آنان كه سلسله شاگرديشان به خود وي مي‏رسيده، مطرح بوده است ولي ظاهرا هنوز موج افكار پيشينيان از قبيل بوعلي و شيخ اشراق غلبه داشته است؛ خصوصا نحله‏هايي كه از ميرفندرسكي و سپس ملا رجبعلي تبريزي انشعاب يافته است.
چنان كه مي‏دانيم ـ و خود ملاصدرا نيز بازگو مي‏كند ـ ملاصدرا در زمان خودش شهرت و احترامي نداشته است و مانند يكي از طلاب عادي زندگي مي‏كرده. در صورتي كه ملا رجبعلي تبريزي، مثلاً، كه تقريبا معاصر اوست در مرحله‏اي از احترام بوده كه شاه و وزرا به ديدارش مي‏شتافته‏اند.
انديشه‏هاي صدرا تدريجا شناخته شده و روآمد. ظاهرا آن دهانه فرهنگ كه اين آب جاري زيرزميني از آنجا كاملاً ظاهر شد و بر همه پديدار گشت مرحوم آقا محمد بيدآبادي است. وي مطابق نقل روضات فردي فوق‏العاده زاهد، متقي، باگذشت و ايثارگر ساده زيست بوده است. آقاي آقا شيخ آقا بزرگ تهراني در كتب خود از او به عنوان يك عارف سالك ياد مي‏كند او واقعا مردي اخلاقي و مهذب بلكه سالك بوده است. در سال 1352 شمسي دو رساله كوچك از وي در سير و سلوك به زبان فارسي به وسيله آقاي مدرسي طباطبايي از افاضل قم، ضميمه مجله وحيد، چاپ شد.
روح اخلاقي و عرفاني بيدآبادي موجب اعراض او از توجه به صاحبان زر و زور بود. آنها به او روي مي‏آوردند و او اعراض مي‏كرد. بيدآبادي شاگردان بسياري پرورش داده است كه عن قريب از آنها ياد خواهيم كرد و در سال 1197 هـ .ق. درگذشت.»
استاد شهيد در طبقه 28 به ذكر 3 تن از مهم‏ترين شاگردان بيدآبادي مي‏پردازد و در باره ملاعلي نوري مي‏نويسد:
«از بزرگ‏ترين حكماي الهي اسلامي و از افراد معدود انگشت‏شمار سه چهار قرن اخير است كه تا عمق فلسفه صدرايي نفوذ كرده‏اند. ملا علي نوري از نظر تدريس و تشكيل حوزه درسي و تربيت شاگردان و طولاني بودن مدت كار تدريس و تربيت شاگرد (گفته شده قريب 70 سال) و ترويج علوم عقلي كم‏نظير و شايد بي‏نظير است...اهميت كار مرحوم بيدآبادي از سخنان فوق به خوبي آشكار مي‏شود و البته با مراجعه به كتاب جناب صدرايي آشنايي بيشتري با «آشناي حق» حاصل خواهد شد.
از آنجا كه آقاي صدرايي باب‏هاي دوم و سوم را به اختصار برگزار كرده‏اند، توضيحاتي در باره مطالب ايشان ارائه مي‏گردد. اميد است مورد قبول واقع شود.
1ـ در ص 52 از سيد محمد موسوي شاهاندشتي اصفهاني شمس‏آبادي (شاگرد حكيم) ياد شده و احتمال داده شده كه وي همان سيد محمد لاريجاني مازندراني فقيه متوفاي 1266 هـ .ق. و مدفون در تخت‏فولاد باشد.
اين احتمال صحيح نيست و شخصيت موردنظر متوفاي سال 1248 هـ .ق. است و در وادي‏السلام نجف مدفون مي‏باشد. فرزند وي سيد محمدعلي موسوي م. 1288 هـ.ق. و صاحب مباني الاحكام كه در كتاب مذكور شده و فرزند او سيد عبدالله و همين‏طور فرزند سيد عبدالله، سيد محمد ابراهيم، همگي از علماي اصفهان بوده‏اند و در جوار سيد محمد مزبور و در وادي‏السلام مدفون مي‏باشند.3 و سيد محمد ابراهيم نيز پدر شهيد مظلوم آية‏الله سيد ابوالحسن شمس‏آبادي است كه به دست دشمنان رو سياه ولايت به شهادت رسيد و در ابتداي گلزار شهداي اصفهان مدفون و مزارش محل زيارت خاص و عام است.
2ـ در ص 45 از مير سيد علي مير محمد صادقي فرزند مير محمد باقر مدرس اصفهاني بن محمد صادق نام برده شده. شخصيت فوق پدر فقيه و اصولي محقق و نامدار مير سيد حسن مدرس مطلق (استاد ميرزاي شيرازي و ميرزا محمد هاشم چهارسوقي و بسياري از علماي ديگر) است و لقب مدرس نيز براي مير محمد باقر غلط است چرا كه اين لقب مربوط به فرزند مير سيد علي است. هم‏چنين مير محمد باقر فرزند سيد اسماعيل واعظ است نه محمد صادق.
3ـ در ص 75 از ملا مهدي كرمانشاهي اصفهاني نام برده شده و در پاورقي مي‏نويسد:
شرح حال وي در كتاب وحيد بهبهاني، ص 332 و كرام البرره، بخش مخطوط موجود است. در صفحه مزبور كتاب وحيد تنها مي‏نويسد كه مطابق نوشته آن كتاب (انساب وحيد) دختر ديگر آقا محمدعلي (بهبهاني) همسر عالم فاضل ملا محمد مهدي كرمانشاهي بوده است و هيچ توضيح بيشتري در آن كتاب نيامده است.
شخصيت فوق مرحوم آخوند ملا محمد مهدي كرمانشاهي، جدّ دوم شهيد محراب آيت‏اله شيخ محمد صدوقي يزدي است وي فرزند ملا ابوطالب و او فرزند ملا محمدرضا فرزند آخوند ملا مهدي است. وي توسط فتحعلي شاه قاجار از كرمانشاه به يزد تبعيد گرديده و در سال 1236 هـ .ق. در آن شهر دار فاني را وداع گفته است.
نسب وي چنانچه بر سنگ مزار او حك شده به جناب رئيس المحدثين، شيخ صدوق منتهي مي‏شود. عبارت سنگ مزبور كه نشان‏دهنده مقام علمي و معنوي صاحب ترجمه نيز مي‏باشد به نقل گنجينه دانشمندان و آثار الحجه چنين است:
«هذا مغرب شمس الهداية و الكمال، و مغيب بدر الحكمة و الفضال، قطب فلك العرفان، و نقطة دايرة المعرفة والايقان، مجمع الخصوصيات العليّة، و منبع الافاضات السنيّة، جامع مراتب الحكمة و الاجتهاد، و حاوي مسالك الهداية و الرشاد، افضل الفضلاء السابقين، و اعلم العلماء اللاحقين... الّذي كان في التحقيق نطوق، كيف و هو من نجل الصدوق، عمدة المحققين، و زبدة المدققين، الواصل الي جوار رحمة‏اللّه الملك الغني مولانا محمد مهدي الكرمانشاهي اعلي الله مقامه في شهر جمادي الثانيه من شهور 1236 هـ .ق.
4ـ در ص 165 به خواب بيدآبادي در جلالت مير معصوم اشاره شده ولي هيچ توضيحي در باره آن سيد جليل‏القدر ارائه نشده است.
وي مير معصوم حسيني خاتون‏آبادي متوفاي 1155 هـ .ق. فرزند مير عبدالحسين خاتون‏آبادي (مؤلف وقايع السنين و الاعوام و برادر حكيم مير محمد اسماعيل خاتون‏آبادي معاصر علامه مجلسي) است. مجتهده نامدار اصفهاني، بانو امين، از نوادگان آن عالم رباني است.
ماده تاريخ وفاتش:
5ـ در ص 172 (بازماندگان بيدآبادي) سنّ مرحوم ميرزا يحيي مدرس 59 سال ذكر شده كه صحيح آن 95 سال است.
6ـ در ص 17 آمده كه محمد رفيع پدر بيدآبادي در تخت‏فولاد در جنب شرقي تكيه آقا حسين خوانساري مدفون گرديده.
قبر مولي محمد رفيع در همان اتاقي واقع گشته كه قبر بيدآبادي در آن است و البته آن عمارت در جنب شرقي تكيه مزبور است. هر چند عكس عمارت مزبور در كتاب و پشت جلد كتاب چاپ شده ولي هيچ توضيحي در باره مدفونين در آن نيامده كه لازم بود هر چند مختصر توضيح داده شود. قبر مير معصوم خاتون‏آباي كه بيدآبادي وصيت كرده بود وي را در جوار او دفن نمايند در خارج عمارت و پيش روي مرحوم بيدآبادي است و در داخل عمارت علاوه بر پدر و پسر (بيدآبادي) قبر حكيم الهي شيخ محمود مفيد آخرين مدرس حكمت در اصفهان متوفاي 1382 هـ .ق. و نيز قبر مرحوم ميرزا محمدعلي ساروي مازندراني مؤلف توضيح الاشتباه والاشكال واقع گشته است. قبر برادر شيخ محمود مفيد، جناب شيخ علي مفيد (م. 1345) كه از فقها و علماي جامع اصفهان بوده متصل به ديوار عمارت است.
7ـ در ص 49 آمده كه ملا علي اكبر اژه‏اي (شاگرد بيدآبادي) در تخت‏فولاد در درب تكيه ميرزا ابوالعمالي مدفون است. مرقد مطهر ايشان در حوالي (بالا سر) قبر جناب محقق خواجوئي واقع گرديده.
8ـ در پايان تذكر اين نكته ضروري است كه در اصفهان عارف بزرگ ديگري معروف به بيدآبادي و با نام محمد جواد وجود داشته كه لازم بود مؤلف محترم جهت مشتبه نشدن مطلب به آن تذكر دهند چنانچه اين تذكر بجا را مرحوم علامه سيد محمد حسين تهراني در كتاب روح مجرد انجام داده است. ايشان مي‏نويسد:
«آقا محمد بيدآبادي از عرفايِ مشهور است و صاحب مقامات و درجات، رحلتش در سنه 1197 هجريه قمريه است و حقير كرارا بر سر مزارش رفته‏ام و مراد از بيدآبادي بطور مطلق اوست و اما آقا محمد جواد بيدآبادي از عرفايِ زمان اخير بوده است و استاد والد صديق مكرم حاج محمدحسن شركت است. آقاي حاج محمد حسن دام توفيقه گفت مرحوم پدر ما مي‏گفت: آقا محمد جواد بيدآبادي را كسي نشناخت و خود مرحوم بيدآبادي يك بيت سروده بود كه مرحوم پدرم يادداشت كرده بود:
مرحوم شهيد دستغيب در داستان‏هاي شگفت، داستان‏هاي متعددي از كرامات ايشان ذكر نموده‏اند.
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372