ریشه ها و علت های بحران گرجستان

نويسنده: امین نوری زاد




 مقدمه

جنگ در اوستیای جنوبی در اوت ۲۰۰۸ پس از روزها نبرد سنگین میان نیروهای گرجی و استقلال طلبان اوستیای جنوبی آغاز شد پس از اعلام آتش بس در تاریخ ۷ اوت نیروهای ارتش گرجستان در عملیات غافلگیرانه ای چخینوالی پایتخت جمهوری غیر رسمی اوستیای جنوبی را تحت تصرف نیروهای خود قرار دادند این عملیات واکنشی نسبت به حملات منتسب به نیروهای جدای خواه اوستیای جنوبی به روستاهای گرجستان بود. [۱]
در ۸ اوت روسیه در واکنش به این حمله گرجستان نیروهای خود را در مرز با اوستیا قرار داد و تانکها خود را وارد شهر چخینوالی کرد دیمتری مدودف این اقدام روسیه را ا در جهت دفاع از شهروندان روسی ساکن در اوستیای جنوبی دانست. [۲]
میخائیل ساکشومیلی رئیس جمهور گرجستان اعلام کرده است که گرجستان از خود در برابر حملات روسیه دفاع خواهد کرد. [۳]
در این بین گرجستان اعلام کرده است که هواپیماهای جنگی روسیه فرودگاه بین المللی تفلیس را در حومه این شهر بمباران کرده اند روسیه همچنین ناوهای جنگی خود را به بنادر گرجستان در حاشیه دریای سیاه اعزام کرده است. [۴]

گرجستان

نام کشوری است در قفقاز جنوبی که پایتخت آن شهر تفلیس است.
گرجستان یکی از کشورهای قاره اروپاست البته به طور دقیق کشوری است که در منطقه اوراسیا قرار دارد که مرز بین اروپا و آسیا است.
گرجستان در میانه و غرب قفقاز جنوبی واقع شده از شمال به فدراسیون روسیه از شرق با جمهوری آذربایجان از جنوب با ارمنستان و از جنوب غربی با ترکیه هم مرز است و در غرب هم با دریای سیاه همسایه است. مردم گرجستان مسیحی هستن و به زبان گرجی سخن می گویند حکومت گرجستان جمهوری دموکراتیک و سکولار است .
رئیس جمهور کنونی کشور میخائیل ساکاشویلی است که رابطه نزدیکی با غرب دارد و خواهان عضویت گرجستان در ناتو و اتحادیه اروپا می باشد و با روسیه بر سر دو جمهوری خود مختار آبخازیا و اوستیای جنوبی به ویژه پس از جنگ اخیر اختلافات فراوانی دارد.
جمهوری گرجستان شامل دو جمهوری خود مختار اوستیای جنوبی و آبخاریا با روسیه اختلاف داشت چرا که روسیه اجازه نمیداد که گرجستان حاکمیت خود را در این دو منطقه اعمال کند ولی به دلیل ضعف گرجستان و نیز نزدیکی دولت وقت به ویژه شخص شوارد نادزه به روسیه این کشور تن به مصالحه با روسیه داد و پذیرفت که در امور جمهوری های خود مختار اوستیای جنوبی و آنجازیا دخالت نکنند و با حضور نیروهای روسی د ر این دو منطقه مخالفتی نداشته باشد .
اما پس از انقلاب رز (رنگین / مخملی ) در سال ۱۳۸۲ در گرجستان که با پشتیبانی آمریکا صورت گرفت و منجر به بر کناری دولت متمایل به روسیه و روی کار آمدن دولت غرب گرای میخائیل ساکاشویلی شد و اوضاع سیاسی این کشور دگرگون شد. دولت جدید سیاست دوری از روسیه و نزدیکی به غرب به ویژه امریکا را در پیش گرفت همچنین این کشور خواهان عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو شد. [۵]

اهمیت منطقه قفقاز

برای داشتن درکی درست تر از واقعیت های گرجستان باید این کشور در غالب منطقه ویژه ای که در آن قرار دارد مورد توجه قرار دهیم .
قفقاز منطقه ای است جغرافیایی- قومی میان دریای مازندران در خاور و دریای سیاه در باختر که در جنوب باختری فدراسیون روسیه ، شمال باختری ایران و جنوب خاوری ترکیه قرار گرفته است نا منطقه از نام رشته کوههای قفقاز بزرگ گرفته شده است .
این رشته کوههای سبب پدید آمدن دو منطقه دیگر در دامنه های شمالی و جنوبی خود شده که قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی خوانده می شود.
قفقاز جنوبی آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان در بر می گیرد قفقاز شمالی نیز در کشور روسیه واقعه شد. [۶]

اهمیت استراتژیک قفقاز

۱- حلقه وصل قاره های اروپا و آسیا
این منطقه دو قاره اروپا و آسیا را به یکدیگر پیوند می دهد این موقعیت جغرافیایی سبب شده است که منطقه قفقاز همواره در طول تاریخ برای قدرتهای بزرگ بسیار با اهمیت تلقی گردد پس از فروپاشی شوروی بر اهمیت ژئوپولیتیک آن افزوده شده است.
۲- پل ارتباطی شمال جنوب ، شرق غرب
قفقاز از قدیم یکی از محورهای اصلی ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب به حساب می آمد و گذر کردن جاده ابریشم از این منطقه خود گواه کامل بر این مدعا است.
۳- محل تلاقی تمدنهای بزرگ
وجود تمدنهای ایران – یونان – عثمانی – چین – روس در اطراف این منطقه عامل بسیاری از رقابتها و تعارضات بوده است.
۴- همسایگی جهان اسلام و جهان مسیحیت
در همین رابطه همین بس که در ارمنستان و گرجستان شاهد دین مسیحی هستیم و در آذربایجان دین اسلام .
۵- یکی از مهمترین مسیرهای ترانزیت نفت و گاز [۷]
۶- وجود منابع چشمگیر نفت و گاز (دریای مازندران ) [۸]

سابقه بحران

گرجستان الگویی کوچکتر از قفقاز است جز در سده دوازدهم میلادی هیچگاه حاکمیت یک پارچه ای در آن وجود نداشته است و هر بخش برای خود ساختار حکومتی و پادشاهی جدایی داشته. [۹]
زمانی در دست ایران زمانی در دست عثمانی و این اواخر زیر سلطه شوروی و اکنون با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بار دیگر مساله استقلال این مناطق مطرح و گرجی ها و جدایی خواهان را به تکاپو انداخته است. این جریان تلخ برای گرجی ها و چه برای اوستها و آبخاز ها جزجنگ و آوارگی چیزی به بار نیاورده است. در ۱۹۸۸ اوستها با بر پا کردن جبهه خلق اوستیای جنوبی خواستار خود مختاری شدن پس از فروپاشی شوروی این مناطق خود مختار از سلسله دولت مرکزی خارج شدن و در هر یک جنبش جدایی خواهی به گونه ای سر بر آورده دو منطقه خود مختار اوستیای جنوبی و آبخازیا با دولت مرکزی گرجستان وارد نبردی سهمگین شدن که در آن دولت مرکزی گرجستان به دلیل نداشتن ساز و برگ کافی پذیرای تلفات سنگین شد و سرانجام این مناطق را از دست داد.
از ۱۹۹۲ بر پایه موافقتنامه آتش بس که طرفهای درگیر در سوچی بندر در دریای سیاه امضا کردن در منطقه حایل میان خاک اصلی گرجستان و قلمرو اوستیای جنوبی ۱۵۰۰ پاسدار صلح روسی گرجی مستقر شدن بارها درباره حل مسالمت آمیز مسئله اوستیای جنوبی گفتگو صورت گرفت و برخی گروهها سیاسی اجتماعی درباره پشتیبانی روسیه از جدایی خواهان به آن کشور اعتراض کردن ولی تلاشهای شان به جایی نرسید. [۱۰]

ریشه های نا امنی

۱- میراث شوروی در ترسیم مرزهای ساختگی میان جمهوری ها با خود مختاری ها متناسب با منافع و اهداف ملی رهبران شوروی.
۲- وابسته کردن جمهوری ها به مرکز در جهت فرو نشاندن هر گونه استقلال خواهی
۳- مذهب زدایی کمونیست و سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن آنها
۴- تنوع فرهنگی قومیتی و اختلافات قومی ناشی از آن
۵- نا کار آمدی اقتصادی
۶- عدم وجود نهادهای مدنی کارا
۷- نقش قدرت های منطقه و فرا منطقه و تعارض منافع آنها با هم[۱۱]
و اما آنچه امروز باعث می شود این تنشها ها به شدت بالا گرفته و تبدیل به یک بحران فرا گیر شود تحولاتی است که بعد از انقلاب اخیر در گرجستان به وجود آمده است. در این قسمت به موضوع انقلاب و تبعات آن در شکل گیری یک بحران فراگیر و نقش کاتالیزوری آن در بحران خواهیم پرداخت .
۱- انقلاب گل رز
رویدادهای سال ۲۰۰۳ گرجستان و به حکومت رسیدن ساکاشویلی جوان و جویای نام در روندی ویژه و تحول آرام و بدون خونریزی. تیم حاکمیت برخاسته از انقلاب با رویکردی غرب گرایانه و یا حداقل روس گریزانه تحکیم مناسبات گرجستان با پیمانها و معاهدات و مواضع اتحادیه اروپا و ایالت متحده را سرلوحه خود قرار دادن و طی دوران تقریبا چهار ساله حکومت خود مرزهای نوینی در شکستن تابوهای پدر خوانده همیشگی منطقه روسیه تعریف کردن روسها در چند قدمی خود پیمان ناتو را می بیند که گام به گام به سمت حیات خلوت آنها پیش می آید.
۲- مناطق جدایی طلب گرجستان
ساکاشولی از آغاز به قدرت رسیدن با تاکید بر حفظ تمامیت ارضی کشور حل این دو معضل و تجدید حاکمیت گرجستان بر آنها را از اولویتهای خود قرار داد.
۳- هما وردی روسیه و آمریکا بر سر سپر دفاع موشکی قطب شمال.
۴- گاز و انرژی
تنش روسیه گرجستان را بحران قطع گاز صادراتی به تفلیس عمق و شدت بیشتری بخشی.
۵ - بحران پاییز ۲۰۰۶
دست گیری چند افسر روس در گرجستان به جرم جاسوسی سطح تنش دو کشور را به بالاترین میزان خود می برد.
۶- پایگاه های نظامی روسیه در گرجستان
اختلافات مسکو -تفلیس بر سر پایگاه های نظامی این کشور در گرجستان قدمتی بیش از انقلاب گل رز دارد البته رهبران جدید گرجستان خواهان بر چیده شدن هر چه سریعتر پایگاهها از خاک خود هستند که روسیه در برابر آن ایستادگی می کند.
۷- تحریم های که از جانب روسیه بر علیه گرجستان بر قرار شده از دیگر دلایل تنش در روابط آنها می باشد. [۱۲]
۸- ملیتاریزه کردن گرجستان تحت امر امریکا و همچنین اسرائیل
۹- تلاشها برای الحاق گرجستان برای پیوستن به ناتو [۱۳]
۱۰- قراردادهای فروش اسلحه و تجهیز ارتش گرجستان توسط اسرائیل[۱۴]
۱۱- فعال سازی سازمان کشورهای گوام در مخالف با حضور روسیه در قفقاز
۱۲ - تلاش گرجستان برای کشیدن خط لوله باکو – تفلیس – جیحان BTC) ) برای کاهش نقش روسیه
۱۳ - همکاری نزدیک گرجستان با مخالفان روسیه در اوکراین برای به ثمر رساندن انقلاب نارنجی
۱۴ - اختلافات دو کشور در مورد ترکیب نیروهای پاسدار صلح در آبخاریا و اپستیای جنوبی که بیشتر از سربازان و فرماندهان نظامی روسها بود.
۱۵ - پشتیبانی های آشکار و پنهان روسها از جدایی طلبان به واسطه حضور نیروهای پاسدار صلح روسی [۱۶]
اینها و دلایل دیگر چون لفاظی های متقابل مسکو – تفلیس وعده های عملی نشده انتخاباتی ساکاشویلی و کاهش سطح محبوبیت او در زمینه حاکمیت خود مختاری ها مسائل قومیتی مانورهای نظامی پرواز هواپیمای جاسوسی بر فراز این دو کشور و …. باعث تیرگی عمیق و بحرانی شدن اوضاع بین این دو کشور شد تا با ورود ارتش گرجستان در ۱۷ اوت ۲۰۰۸ به داخل پایتخت اوستیای جنوبی تبدیل به یک چنگ تمام عیار شود.

بررسی علتها بر اساس سطوح تحلیل ( ۵ سطح تحلیل مرگان )

در اینجا تلاش می شود با مبنا قرار دادن پنج سطح تحلیل نظریه پرداز برجسته
روابط بین الملل ، پاتریک مرگان به واکاوی بحران اوستیای جنوبی پرداخته شود
مرگان در کتاب (تئوری ها و رهیافت ها در سیاست بین الملل )
پنچ سطح تحلیل از روابط بین الملل به دست می دهد .
۱- سطح تحلیل فردی
۲- سطح تحلیل نهادهای تصمیم گیری
۳- سطح تحلیل ملی
۴- سطح تحلیل منطقه ای
۵- سطح تحلیل بین المللی

۱- سطح و تحلیل فردی

با توجه به سرشت اقتدار گرایانه سیاست در روسیه که ریشه در حاکمیت دیر پای اقتدار گرایی در روسیه تزاری و اتحادیه جماهیر شوروی دارد سطح تحلیل فردی برای بررسی دگرگونیهای سیاسی در این کشور کارایی بسیار دارد .

نسل کنونی رهبران روسیه که به عنوان طیف سن پترز بورگی ها

کارهای سیاسی را در کرملین می گردانند پیشینه خدمت در نهاد های امنیتی مانند کا گ ب (KGB) در دوران اتحادیه جماهیر شوروی و اداره خدمات امنیتی فدرال (FSB) در روسیه امروز را دارند. چهره بر جسته ای این طیف را باید و لادمیر پوتین دانست این طیف به گروه های ناسیونالیست روسی نزدیک است که خواهان دمیدن جان دوباره به اقتدار روسیه هستند.
از سوی دیگر در گرجستان پس از انقلاب گل رز چهره هایی در پهنه سیاسی گرجستان
قدرت یافتن که گرایشهای تند غربی و ضد روسی دارند .
ساکاشولی نمونه بارز این تفکر است . ۸
در سطح تحلیل فردی رویارویی نظامی روسیه گرجستان را می توان بر خورد جریان فکری ضد غربی در روسیه طیف سن پتر ز بورگی ها و جریان فکری ضد روسی و غرب گرا در گرجستان دانست.

۲- سطح تحلیل نهادهای تصمیم گیری

ساختار سیاسی روسیه با روی کار آمدن پوتین تبدیل به یک بافت تمرکز گرا شد و این باعث انباشت قدرت در نهاد ریاست جمهوری این کشور گردید تمرکز قدرت طیف (سن پتر ز بورگیها ) تصمیم گیری یکدست و قاطع در برابر گرجستان راه ممکن ساخت
از سوی دیگر پس از انقلاب گل رز و تدوین قانون اساسی تازه ساختار سیاسی گرجستان دستخوش دگرگونیهایی شد افزایش اختیارات رئیس جمهور ایجاد پست نخست وزیری و پا گرفتن سیستم دو مجلسی را می توان اشاره کرد.

۳- سطح تحلیل ملی

در این سطح تحلیل و ویژگی های دو کشور روسیه و گرجستان می پردازیم
در سال ۲۰۰۰ با روی کار آمدن ولادمیر پوتین سیاست خارجی روسیه دستخوش دگرگونی شد به گونه ای که می توان از آن با عنوان سیاست خارجی متوازن و متعادل یاد کرد. پوتین همچنان که به گسترش روابط با غرب می پرداخت به شرق نیز توجه نمود عضویت در گروه ۸ ،همراهی با امریکا بعد از ۱۱ سپتامبر در نبرد با تروریسم ،حضور در مذاکرات هسته ای در ایران و کره جنوبی.
از سوی دیگر بر قراری روابط راهبردی با چین و بر پا کردن سازمان همکاریهای شانگهای افزایش نفوذ نظامی –سیاسی در منطقه قفقاز را باید مهمترین سیاستهای شرق گرا و ضد غربی پوتین دانست .
طرح بر پایی سپر دفاع ضد موشکی آمریکا در دو کشور چک و لهستان و سخنرانی پوتین در نشست امنیتی مونیخ را می توان آغاز دور شدن از استراتژی متعادل و متوازن و رفتن به سوی سیاستهای نا سیونایستی و نگاه شرق دانست.
از سوی دیگر گرجستان کشوری است با تنوع قومی بسیار گسترده ریشه های بحران جدایی خواهی در گرجستان را باید در نا همخوانی مرزهای سیاسی با مرزهای قومی ، نژادی و مذهبی دانست که در دوران حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی بویژه در دوره زمامداری استالین پدید آمد.
یکی از بزرگترین مشکلات گرجستان وجود یک اقلیت منسجم در این کشور است که همواره خواهان جدایی از این کشور بوده اند. ۹
به دلیل تنوع قومی و نژادی و عدم شکل گیری فرایند دولت ملت سازی در این کشور سیاست دولت مردانه گرجی همواره در جهت اعمال حاکمیت فراگیر بر کل خود مختاریها بوده که این سیاست به شکل گسترده تری توسط ساکاشولی دنبال شده است .
شکاف های قومی در اوستیا و آبخاریا تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی حالتی غیر فعال و خفته داشت ولی با فروپاشی شوروی و پایان رقابتهای ایدئولوژیک در چارچوب جنگ سرد این شکاف ها در پیوند ژرف با هویت به شکاف های پویا و بیدار تبدیل شد.

۴- سطح تحلیل منطقه ای

روسها قفقاز را خارج نزدیک (near abroad) می دانند. قفقاز را از دید استراتژیک و ژئو اکونومیک برای روسیه اهمیت بسیار دارد و مسکو همواره بر آن بوده که هژمونی خود را بر این منطقه از دست ندهد و تحریک مناقشات قومی را بهترین شیوه برای حفظ میراث به جا مانده از شوروی سابق و حفظ حوزه های نفوذ خود می دانسته و از همین رو به حمایتهای نظامی خود از تجزیه طلبان دست زده است .
از سوی دیگر گرجستان با اتحاد با کشورهای که تمایلات ضد روسی در منطقه دارند و پیوستن به اتحادیه های چون گوام و ترابوزان هژمونی روسیه در منطقه را به چالش کشیده است. [۱۷]

۵- سطح تحلیل بین المللی

بررسی این سطح تحلیل را در بخشهای بعدی مقاله پیگیری خواهیم کرد .

بررسی علتها بر اساس منافع و هدفهای ملی طرفین

از دید هگل یکی از نیروهای پیش برنده تاریخ و جدا کننده انسان از دیگر موجودات خواست انسان به شناخته شدن است و این خواست در سطح فردی گروهی و ملی وجود دارد .
روسیه به عنوان قدرتی بزرگ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با رفتار تحقیر آمیز غرب روبه رو شد چنین برخوردی را شایسته منزلت خود ندید .روسیه که انتظار داشت با او همچون یک بازیگر نیرومند بین المللی رفتار شود رفته رفته حلقه محاصره غرب را در چارچوب روندهای چون کشیده شدن دامنه ناتو به خاور راه افتادن انقلابهای رنگی در پیرامونش و به قدرت رسیدن دولتهای غرب گرا در گرجستان و اوکراین تنگ تر یافت و سرانجام پی برد که هدف نهایی غرب فرسودن روسیه و چه بسا پاره پاره کردن این کشور است روسیه استقرار سپر دفاعی امریکا را تهدیدی بر علیه خود می داند و حمله نیرو ها گرجی به اوستیای جنوبی فرصتی را برای روسیه فراهم آورد که خشم خود را به رفتارهای غرب نشان دهد و اراده خود را مبنی بر شناساندن روسیه به عنوان یک قطب قدرت به رخ همگان بکشد.
از هنگام به قدرت رسیدن پوتین روسیه هژمونی ایالات متحده را بر نتافت و از راههای گوناگون بویژه بر پا کردن سازمان همکاریهای شانگهای برای به چالش کشیدن نظام تک قطبی دلخواه آمریکا و دور کردن ایالات متحده از حوزه ژئو استراتژیک خود به نام خارج نزدیک کوشیده است. روسیه به خوبی آگاه است که برای رسیدن به هدفهای راهبردی خود باید جایگاه و ارزش خود را با نمایش قدرت به رخ حریفان بکشد .
روسیه توانست در راستای سیاستهای راهبردی تازه خود پدید آوردن توازن استراتژیک با تکیه بر نیروی نظامی روند گسترش نا تو به سوی خاور را کند کند در نهایت خواست مسکو در شناسایی هژمونی آن در حوزه های پیرامونی اش از سوی غرب تا حدود زیادی محقق شد. [۱۸]
از سوی دیگر گرجستان پس از انقلاب گل رز پنداشت که با پشتیبانی غرب و پایان کار پوتین و روی کار آمدن مدودف تازه کار می تواند برای همیشه مسئله خود مختاریها را حل کند و آنها به گرجستان الحاق نماید. ساکا شولی در پی یکپارچگی سرزمینی کشورش بود تا همچون سده دوازدهم میلادی بتواند گرجستان را به اوج شکوفایی نزدیک کند ولی این رویا حقیقت نیافت و در معادله نزدیکی گرجستان با غرب منافع روسیه به خطر افتاد براورد استراتژیک نادرست گرجی ها روسیه را به رویارویی نظامی کشاند.[۱۹]

نقش آمریکا و غرب در بحران

مهمترین هدف امریکا در منطقه قفقاز و گرجستان با توجه به منابع انرژی موجد و خطوط انتقال آن و رقابت قدرت ها منطقه ای و فرا منطقه مانند کشورهای روسیه ایران ترکیه و برخی کشورهای اروپایی و اهمیت ژئو پلتیک منطقه، حفظ وضع موجود حضور و نفوذ سیاسی اقتصادی و امنیتی دراز مدت و مقابله با نیروهای می باشد که در راستای منافع آمریکا قرار ندارد. سیاست آمریکا در قبال روسیه نیز حالت دو گانه دارد به طوری که در ظاهر تلاش می کند تا روسیه را در سیاست هایش در این منطقه همراه سازد و اما در عمل به دنبال کمرنگ کردن حضور و نفوذ روسیه در منطقه است حمایت از انقلابهای رنگی مخملی چون حمایت از انقلاب گرجستان دقیقا ً در همین راستا انجام گرفته است. [۲۰]
با حمایت قوی واشنگتن دولت ساکاشویلی بودجه داخلی را کاهش و هزینه های نظامی را به نحو فوق العاده افزایش داد، بوش تلاش بلند پروازانه ای برای عضویت گرجستان در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) آغاز کرد، ایالات متحده تلاش کرد تا گرجستان به عنوان دالان انتقال عمده انرژی منطقه تثبیت شود. [۲۱]
این سیاستها و سیاستهای دیگر دولت مردان آمریکا ابعاد بحران را پیچیده تر نموده و روسیه را وادار به واکنش های شدید تری در بحران کنونی کرده است.

نتیجه گیری

در پایان با توجه به آنچه در این مقاله مختصر به آن پرداخته شد اوضاع در منطقه قفقاز آنچنان آشفته است که هیچ دورنمایه امیدوار کننده به چشم نمیخورد.
به نظر می رسد که تندروی و قدرت نمایی روسیه در اوستای جنوبی پاسخی است به توسعه طالبی غرب به رهبری آمریکا در حوزه سنتی نفوذ مسکو. پس از فروپاشی اتحاد شوروی مسکو بر آن بود که با گرایش به غرب در قدرت کشورهای غربی در مناسبات بین المللی شریک شود ولی با گذشت زمان رهبران ناسیونالیست روسیه در یافتند که غرب روسیه نیرومند را بر نمی تابد و کوشش آمریکا بر بیرون راندن روسیه از حوزه سنتی نفوذش چه بسا پاره پاره کردن خاک آن است بنابراین روسیه می خواهد با نمایش قدرت غرب را وادار به شناسایی جایگاه روسیه در پهنه جهانی و دست کم برتری آن کشور در حوزه پیرامونی اش کند .[۲۲]

پي نوشت ها:

۱- وبگاه بی بی سی BBC به نقل از ویکی پدیا
۲- وبگاه بی بی سی BBC به نقل از ویکی پدیا
۳- وبگاه سی ان ان CNN به نقل از ویکی پدیا
۴- وبگاه بی بی سی BBC به نقل از ویکی پدیا
۵- گرجستان – ویکی پدیا
۶- دکتر بهرام امیر احمدیان - بحران گرجستان
۷- دکتر محمود واعظی - عوامل بی ثباتی در قفقاز
۸- دکتر بهرام امیر احمدیان - همان
۹- دکتر بهرام امیر احمدیان - همان
۱۰- دکتر بهرام امیر احمدیان - همان
۱۱- دکتر محمود واعظی - همان
۱۲- سید حسین طباطبایی - تنش گرجستان در روسیه
۱۳- استیفن زونس ترجمه کیا کجوری - میلیتاریزه کردن گرجستان
۱۴- حسن عبدالحلیم - رد پای اسراییل در بحران گرجستان
۱۵- ولی کوزه گر کالجی - نگاهی به بحران اوستیای جنوبی و هجوم روسیه به گرجستان
۱۶- دکتر بهرام امیر احمدیان - همان
۱۷- ولی کوزه گر کالجی - همان
۱۸- دکتر علی امیدی - ابعاد بین الملل بحران گرجستان
۱۹- دکتر بهرام امیر احمدیان - همان
۲۰- دکتر محمود واعظی - همان
۲۱ - استیفن زوسن ترجمه کیا کجوری - همان
۲۲ - دکتر علی امیدی – همان
توضیحات :
* پیمان « گوام »
گرجستان و اوکراین ، دو جمهورى سابق اتحاد شوروى در کنار آذربایجان و مولداوى « سازمان همکارى گوآم » را در برابر « CIS » ( سازمان کشورهاى مستقل مشترک المنافع ) و با هدف ایستادگى در برابر روسیه تشکیل داده اند.
* پنچ سطح تحلیل پاتریک مرگان
برای آگاهی بیشتر به کتاب اصول روابط بین الملل الف – ب دکتر سید حسین سیف زاده مراجعه شود .
* پیمان« ترابوزان »
پیمان امنیتی نظامی سه جانبه میان آذربایجان – ترکیه و گرجستان با روحیه ضد روسی .

منبع: اندیشکده روابط بین الملل