امام علی (علیه السلام) 27 فرزند داشت البته با حضرت محسن عدد فرزندان حضرت 28 میشود. این فرزندان عبارتند از امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، حضرت زینب(سلام الله علیها)، ام کلثوم(سلام الله علیها)، حضرت محسن، حضرت عباس(علیه السلام)، جعفر، عثمان، عبدالله، محمد بن حنفیه، محمد اصغر، عبیدالله، یحیی، ام الحسن، رمله، ام هانی، خدیجه، جمانه، زینب صغری، امامه، رقیه صغری، نفیسه، ام سلمه، ام کرامه، میمونه و فاطمه(1) همانطور که ملاحظه می کنید یکی از فرزندان به نام عمر و یکی نیز نامش عثمان است. البته در برخی از منابع نام این فرزند عَمرو است نه عمر.(2) این نامگذاری بهانه ای شده برای کسانی که دنبال هر بهانه ای می گردند تا جریان شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) زیر سوال ببرند. بنابراین خود را به این شبهه که چون رسیمانی نازک می ماند آویزان نموده تا شاید بتوانند عده ای اندک ناآگاه را فریب دهند لذا می گویند:«اگر شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) واقعیت دارد چرا حضرت علی (علیه السلام) نام قاتل همسرش را برای فرزندش انتخاب کرده است؟» اما در پاسخ به نکات زیر اشاره می شود:
 

رایج بودن برخی از نام ها در صدر اسلام

پیش از اسلام در سرزمین حجاز نام های بسیاری رایج بود. زید، عمرو، بکر، خالد، عون، عمر و عثمان و صدها اسم دیگر؛ حتی نام محمد و علی نیز در عرب پیش از اسلام وجود داشت، البته برخی نام ها از جمله حسن و حسین سابقه پیش از اسلام ندارد و برای اولین بار بر امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) به کار رفته است. فرهنگ رایج عرب در به کارگیری از نام ها باعث شده گاهی این نام ها هم برای مشرکین و هم برای مسلمانان، هم برای دوستداران اهل بیت(علیهم السلام)  و هم برای دشمنان آن حضرات به کار رود.
 
 
 
یکی از اسامی رایج نام عمر بود،‌ تعداد زیادی از صحابه به این نام بودند. منابع صحابه نگاری به نام آن ها اشاره کرده اند. ابن حجر عسقلانی تحت عنوان « ذکر من اسمه عمر» اسامی بیست تن از این ها را بیان کرده است. ‌ابن اثیر تعداد آن ها را به 26 نفر رسانده است. (3)  عثمان نیز همین طور،‌ 22 دو نفر از صحابه نامشان عثمان بود.(4) این تنها برخی از صحابه هستند که به این نام ها بوده و صحابه نگاران نام آن ها را یافته اند، چه بسا افرادی دیگری با این نام ها بوده اند که از قلم افتاده باشند. نیز چه بسا افرادی در آن زمان به این نامها بوده اند که جزء صحابه نبوده و مشرک یا به ادیان دیگر بوده اند؛ با خواندن زندگی نامه این افراد مشخص می شود که برخی از عمر بن خطاب و عثمان بن عفان بزرگتر بودند.
 
کثرت نام عمر و عثمان و مشابه آن باعث شده بود، این نام ها نزد شیعه عادی باشد و اگر یکی از افرادی که این نام ها را دارد اگر جنایتی در حق اهل بیت(علیهم السلام) کرد خودش منفور شود و نه آن نام، زیرا آن نام تنها به او اختصاص نداشت. بنابراین‌ نفرت از شخص منفور به نامش سرایت نمی کرد. برای مثال،‌ در اینکه یزید و شمر منفور جامعه شیعی پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) بودند شکی نیست، ‌اما این تنفر در آن دوره، باعث نفرت از نام یزید و شمر نشد. در بین یاران ائمه (علیهم السلام) از این اسامی فراوان است، حتی یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نامش «شمر بن یزید» است.(5) با توجه به اینکه این نام هنوز منفور نشده بود امام صادق(علیه السلام) به وی نفرمود این چه اسمی است و دستور به تغییر نامش ندادند.
 

عدم ارتباط بین هم نامی و ارادت در تمام موارد

همانطور که گفته شد عمر و عثمان از‌نام های رایج آن زمان بوده و اگر کسی بعد و قبل از عمر بن خطاب، نام عمر را بر فرزندان گذاشت به معنای ارادت به عمر بن خطاب نیست. به دلیل مشهور بودن عمر بن خطاب و عثمان بن عفان و عدم مشهوریت سایرین، ‌نام این دو در تاریخ بیشتر خود نمایی می کند و برخی تصور می کنند که تنها این دو نفر به این نام ها بوده اند و هر کس بعد از اینها، ‌نام عمر و عثمان را انتخاب کرد به جهت ارادت به این افراد است در صورتی که ممکن است در نامگذاری دلایل دیگر نیز دخیل باشد. البته علاقه هم می تواند یکی از علت های نامگذاری باشد اما به شرطی که تصریحی در منابع یافت  شود  که  مثلا فلان نامگذاری به دلیل علاقه به فلان شخص است. همانطور که در زمان عثمان بن علی (علیه السلام) تصریح وجود دارد. حضرت در نام گذاری این فرزند که مادر ام البنین است و در کربلا به شهادت رسید می فرماید به دلیل علاقه به برادر دینی‌ام عثمان بن مظعون، این نام را برای فرزندم برگزیدم.(6)  کسانی که نام عمر بن علی(علیه السلام) را به نام عمر بن خطاب از روی علاقه به عمر بن خطاب می دانند چه اقراری از طرف حضرت علی(علیه السلام) دارند. ام سلمه یکی از همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که تا از دوستداران حضرت علی(علیه السلام) و اولادش بود و تا آخر بر این عقیده ماند. او فرزندی به نام عمر از شوهر قبلیش داشت که با خود به خانه پیامبر(صلی الله علیه وآله) آورد و برخی او را ربیب(پسر خوانده) رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دانسته اند.(7) از کجا معلوم حضرت علی(علیه السلام) به دلیل علاقه به این شخص نام فرزندش را عمر نگذاشت؟ 
 
 
 
گاهی ادعای محبت باعث می شد تا نام طرف مورد علاقه به جهت احترام گذاشته نشود. خلیفه دوم که ادعای دوستی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را داشت طی بخشنامه‌ای استفاده از نام «محمد» برای نوزدان را ممنوع اعلام کرد.(8) و برعکس گاهی نیز نامگذاری از باب نفرت به نام شخصی از باب نفرت به او است. در برخی از فرهنگ ها اگر با کسی دشمنی داشته باشند نام وی را بر فرزند خود می گذارند کنایه از اینکه دیگر دوران نامداری تو تمام شده است. نگارنده خود این مطلب را در جاهای مختلف به عنیه دیده ام.
 
بله، از آنجا بسیاری از افرادی که این نام ها را داشتند از دنیا رفته و آنقدر شخصیت تأثیر گذار در تاریخ نبودند تا نام و یادشان ماندگار شود اما قاتلان معصومین(علیهم السلام) در تاریخ تأثیرات فراوان داشته اند و نام و یادشان اگر چه به بد اما ماندگار شده و لذا تا گفته می شود شمر،‌شمر بن ذی الجوشن در اذهان تداعی می شود لذا نام شمر و یزید و معاویه و .... در دید شیعه و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) نفرت انگیز شده است.
 

پاسخ نقض:

یک: یکی از کنیه های عثمان بن عفان، ابوعمرو بود، زیرا او فرزندی به نام عمرو داشت.(9) اگر از افراد غیر مشهوری که در صدر اسلام نام عمرو داشتند صرف نظر کنیم، سه عمرو معروفیت و مشهوریت بیشتری دارند عمر بن هشام که همان ابوجهل است(10)، عمر بن عبدود که در جنگ خیبر بود و در حال کفر به دست حضرت علی(علیه السلام) کشته شد. آیا اهل سنت عثمان را متهم کرد که چرا نام ابوجهل یا عمرو بن عبدود را بر پسرت نهاده ای؟ آیا نخواهند گفت که عمرو از اسامی رایج است و این نامگذاری به دلیل علاقه به ابوجهل نیست؟
 
نیز نام یکی از فرزندان امام حسن مجتبی(علیه السلام)، عمرو بن حسن(علیه السلام) است(11) دشمنی امام حسن (علیه السلام) با ابوجهل عمرو بن هشام، عمروبن عبدود و نیز عمروبن عاص بر کسی مخفی نیست. حال می توان این نامگذاری را به دلیل علاقه امام حسن(علیه السلام) یه یکی از این سه نفر دانست؟ قطعا پاسخ منفی است و پاسخ همان رایج بودن اسم عمرو و امثال آن در آن زمان است.
 
 
 
اگر نام عمر و عثمان در فرزندان حضرت علی(علیه السلام) دلیل بر محبت هم فرض کنیم،‌باز به ضرس قاطع نمی توان این محبت را از ناحیه حضرت علی (علیه السلام) نسبت به شیخین دانست، زیرا همیشه اسامی اولاد از طرف پدر گذاشته نمی شد و گاهی مادران بر فرزندشان نام می نهادند. حضرت علی(علیه السلام) خود می فرمایند«انا الذى سمتنی أمی حیدره‏» من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامید(12) گاهی نیز افراد دیگری غیر از پدر و مادر بر نوزاد نام می نهادند، عبدالمطلب نامش شیبه بود و مردم او را عبدالمطلب نام نهادند(13) در مورد عمر بن علی(علیه السلام) نیز تصریح داریم که عمر بن خطاب این نام را بر او نهاد(14) شاید این سوال مطرح شود پس چرا حضرت علی (علیه السلام) مخالفت نکرد؟ پاسخ مشخص است، شرایط برای حضرت علی(علیه السلام) طوری بود که برای احقاق حق خود در غصب خلافت ، باز پس گیری فدک و گرفتن انتقام از قاتلان حضرت زهرا(سلام الله علیها) اقدام نکرد تا چه رسد به یک تغییر نام؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) اکیدا به ایشان توصیه به صبر کرده بود.(15)
 
منابع تاریخی از نامگذاری عمر بر برخی از نوزادان و حتی تغییر نامی که پدر بر کودک نهاده بود حکایت می کنند. نوزادی به نام «عبدالرحمن بن حارث» را تغییر داد ابتدا پدرش او را ابراهیم نام نهاده بود.(16) الأجدع بن مالک‏ را تغییر نام داده و نامش را عبدالرحمن گذاشت.(17) او نام شخص دیگری را از خیاط به عبدالله تغییر داد.(18) کثیر بن الصلت‏ ابتدا نامش قلیل بود خلیفه دوم گفت نامت را به کثیر تغییر بده(19)
 

پاسخ به ادعای عدم توجه به عمر بن علی(علیه السلام) و عثمان علی(علیه السلام)

برخی نیز ادعا می کنند شیعه برای سرپوشی بر این نامگذاری ها، از مطرح کردن عمر و عثمان فرزندان حضرت علی(علیه السلام) خودداری می کنند. این ادعا نیز تهمتی بیش نیست. علت عدم بیان گسترده نام آن ها، شاخص نبودن آن هاست. با کمال احترام به این بزرگواران در حوادت تاریخی تأثیر گذار نبودند تا نامشان به صورت گسترده در منابع آورده شود. نام چهار فرزند حضرت علی(علیه السلام) از ام البنین، حضرت عباس(علیه السلام)، جعفر و عثمان و عبد الله بود. حضرت عباس(علیه السلام) در حوادث زمان خود تأثیر گذار بود، اما سه برادر دیگر اگر چه از شهدای کربلا بودند به اندازه برادر بزرگشان نقش آفرینی نکردند. اگر نام عثمان به دلیل همنامی با عثمان بن عفان مهجور مانده چرا عبدالله و جعفر معروف نیستند؟ مگر شیعه با این اسامی هم مشکل دارد. پس علت همان شاخص و عدم شاخص بودن افراد است. امام موسی کاظم(علیه السلام) نوزده دختر دارند، حضرت معصومه(سلام لله علیها) نزد تمام ایرانیان از کوچک و بزرگ، زن و مرد شناخته شده هستند اما دیگر دختران چنین نیست، شاید بزرگان دین نیز بدون مراجعه نتوانند نام همه آن ها را بیان کنند. مگر نام همه آن ها عایشه هست که شیعه از بیان نام آن ها جلوگیری کرده باشد. قطعا نه، بلکه حضرت معصومه سلام الله علیها نسبت به دیگر خواهرانش بیشتر تأثیر گذار بوده اند.
 

 

سخن پایانی:

بنابر آنچه گفته شد اگر نام فرزند حضرت علی(علیه السلام) عمر و عثمان است این دلیل نمی شود که کسی حکم بر علاقه بین حضرت علی(علیه السلام) و خلفا کند تا چه رسد با توسل به این مطلب بخواهد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را خدشه دار کند چرا که:
 
اولا: این اسامی از اسامی رایج صدر اسلام و فرهنگ عرب بود و افراد زیادی به این نام ها بودند. حتی در افراد مرتبط با اهل بیت(علیهم السلام) نام شمر و یزید دیده می شود اما این امر باعث خرده گرفتن ائمه(علیهم السلام) بر آن ها نشد زیرا تا آن زمان عادی بود البته به مرور زمان این اسامی منفور شد اما ابتدا نفرت فقط از شخص بود به نام سرایت نکرده بود.
 
ثانیا: اگر کسی ادعا کند از باب علاقه به خلفا این نام گذاری صورت گرفته است باید دلیلی اقامه کند اتفاقا در نام عثمان دلیل بر خلافش هست زیرا حضرت علی(علیه السلام) خود می فرمایند به دلیل علاقه به برادرم عثمان مظعون این نام را انتخاب کرده ام.
 
ثالثا: بر فرض که نام عمر بن علی(علیه السلام) مرتبط با نام عمر بن خطاب باشد این ارتباط به معنای علاقه و ارادت نبود زیرا در برخی موارد نفرت باعث این گونه نامگذاری ها می شود.
 
رابعا:  در برخی از گزارش ها خود عمر بن خطاب این نام را بر فرزند حضرت علی(علیه السلام) گذاشت و حضرت بنابر همان مصالحی مخالفت نکردند همان مصالحی که باعث شد ایشان  برای احقاق حق خود در مسائل بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اقدامی انجام ندهد. این تنها نامی نیست که خلیفه دوم در آن دخالت می کند منابع به صورت متعدد از تغییر نام ها توسط وی حکایت می کنند.
 

پی‌نوشت:
1. شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص354-355
2. ابن جوزی،  المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک،ج‏4،ص:109
3. ابن حجر عسقلانی، ج4،‌ص484تا492؛‌ابن اثیر،‌اسدالغابه،‌ج3،‌ص640 تا685
4. ابن حجر عسقلانی، ج4،‌ص370تا 383 ؛ ابن اثیر، اسدالغابة،‌ج3،‌ص472تا497.
5. غروی اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد،‌ج1،‌ص402
6.ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ‌بی تا،‌‌ص89
7.ابن عبدالبر، الاستیعاب،ج‏3،ص:1159
8. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری،  ج10، ص572؛ عینی ،‌عمده القاری فی شرح صحیح بخاری، ج15،‌ص39؛‌ابن بطال القرطبی،‌شرح صحیح البخاری،‌ج9،‌ص344
9. ابن اثیر، اسدالغابه، ج3، ص408-409
10. ابن عبدالبر، الاستیعاب،ج‏3،ص:1082
11. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص20 و 26
12. طبری، تاریخ، ج3، ص13؛ ابن سعد، طبقات، ج2، ص85؛ ثقفی کوفی، وقعه الصفین، ص390
13. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص27؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص65
14. بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص192
15. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج5، ص23
16.کوفی ابوالقاسم، الاستغاثة فی بدع الثلاثة ، ص129
17. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج1، ص330
18. بلاذری، أنساب‏الأشراف،ج‏13،ص:33
19. ابن سعد، طبقات، ج5، ص9