سفر ابوهریره به بحرین (2)






بر خورد عائشه با وی در این روایت :

عائشه در این زمینه از رسول خدا روایت کرد که :
صحیح البخاری ج۲ ص۶۸۱ ش ۱۸۲۹
حدثنا أحمد بن صالح حدثنا بن وهب حدثنا یونس عن بن شهاب عن عروه وأبی بکر قالت عائشه رضی الله عنها کان النبی صلى الله علیه وسلم یدرکه الفجر فی رمضان من غیر حلم فیغتسل ویصوم.
رسول خدا گاهی در ماه رمضان در هنگام طلوع فجر جنب بودند ، پس غسل می کردند و روزه می گرفتند .

بر خورد ام المومنین ام سلمه با این روایت :

از ایشان نیز دقیقا مانند روایت عائشه نقل شده است :
صحیح ابن حبان ج۸ ص۲۶۱ ش ۳۴۸۶
نتیجه کلام ام المومنین ام سلمه و عائشه ( و به نقل بعضی حفصه ):
صحابه بعد از شنیدن این روایت به نزد ابو هریره رفتند و طبق معمول از او سوال کردند که آیا تو خود این روایت را از رسول خدا شنیده ای ؟
صحیح ابن حبان ج۸ ص۲۶۱ ش ۳۴۸۶ - صحیح ابن خزیمه ج۳ ص۲۵۰ -

عکس العمل ابو هریره :

ابو هریره که از این روایت دو همسر رسول خدا جا خورده بود رنگش عوض شد !!!
فلقینا أبا هریره وهو عند باب المسجد فقلنا له إن الأمیر عزم علینا فی أمر نذکره لک قال وما هو فحدثه أبی فتلون وجه أبی هریره . صیح ابن حبان ج۸ ص۲۷۰ ش ۳۴۹۹ - مصنف عبد الرزاق ج۴ ص۱۸۰ ش ۷۳۹۶ - المعجم الکبیر ج۱۸ ص۲۹۲ ش ۷۴۹- مسند أحمد بن حنبل ج۶ ص۳۰۸ ش ۲۶۶۷۲- التمهید لابن عبد البر ج۲۲ ص۴۲
ابو هریره را در کنار در مسجد دیدیم و به او گفتیم امیر ما را قسم داده است که چیزی را به تو بگوییم .
گفت : چه چیزی ؟ وقتی پدرم برای او ماجرا را تعریف کرد رنگ چهره ابو بکر تغییر کرد!!!
و گفت : این روایت را من از رسول خدا نشنیدم بلکه آن را از فضل بن عباس ( که چند سال قبل از دنیا رفته بود ) شنیده ام و به قول عده ای از بزرگان اهل سنت ، مرده ای را شاهد گرفت !!!رازی در کتاب خویش در مورد این ماجرا از نظام نقل می کند که می گوید :
فقال أبو هریره أخبرنی بذلک الفضل بن عباس قال النظام والاستدلال به من ثلاثه أوجه :أحدها أنه استشهد میتا وثانیها أنه لو لم یکن متهما فیه لما سألوا غیره
وثالثها أن عائشه وحفصه رضی الله عنهما کذبتاها لمحصول ( رازی ) ج۴ ص۴۶۷
ابو هریره گفته است این روایت را به من فضل بن عباس خبر داد !!! نظام گفته است : استدلال به این روایت از سه جهت است:
۱- او یک مرده را به عنوان شاهد معرفی کرد .
۲- اگر ابو هریره در مورد این روایت متهم نبود از غیر او سوال نمی کردند.
۳- عائشه و حفصه او را تکذیب کردند.
نظرات سایرین صحابه ، تابعین و علمای اهل سنت : ابو هریره هذیان می گفت : اهل سنت در مورد کسی که از خواب بیدار شده است و می خواهد وضو بگیرد از ابو هریره روایت می کنند که باید دست خود را قبل از وارد کردن آن در ظرف آب بشوید ؛ اما گروهی از صحابه و بزرگان بر او اشکال گرفتند که اصحاب در زمان رسول خدا دست را در ظرف آب بزرگ و سنگی (مهراس) که در مسجد رسول خدا بود برده و وضو می گرفتند ؛ آیا قبل از وارد کردن دست در آن ، دست خویش را شسته بودند ؟

ابو جعفر اشجعی و اصحاب ابن عباس :

وقد ذکر إبراهیم النخعی أن أصحاب عبدالله کانوا إذا ذکر لهم حدیث أبی هریره فی أمر المستیقظ من نومه بغسل یدیه قبل إدخالهما الإناء قالوا إن أبا هریره کان مهذارا فما یصنع بالمهراس وقال الأشجعی لأبی هریره فما تصنع بالمهراس فقال أعوذ بالله من شرکأحکام القرآن للجصاص ج۳ ص۳۵۹
ابراهیم نخعی روایت کرده است که اصحاب عبد الله بن عباس وقتی برای ایشان روایت ابو هریره - در مورد کسی که از خواب بیدار شده است و می خواهد وضو بگیرد ، که باید دست خویش را قبل از وارد کردن در ظرف آب بشوید – نقل می شد می گفتند : ابو هریره هذیان گفته است ؛ او در مورد مهراس چه می خواهد بگوید ؟
و اشجعی نیز به ابو هریره می گفت : در مورد مهراس چه می گویی؟ ( پس ابو هریره که جوابی نداشت ناراحت می شد و می گفت ) از شر تو به خدا پناه می برم!!!
عائشه (و ظاهرا ابن عباس) :
الإحکام للآمدی ج۲ ص۱۳۴
وقد وافق ابن عباس على ما تخیله من الاستبعاد عائشه حیث قالت رحم الله أبا هریره لقد کان رجلا مهذارا فماذا یصنع بالمهراس.
عائشه با ابن عباس در اینکه کلام ابو هریره را بعید می شمرد موافقت کرده است ، زیرا گفته است : خدا ابو هریره را رحمت کند ، او مردی بود که هذیان می گفت و نمی دانست که در مورد مهراس چه جوابی بدهد!!!
عده ای از علمای تابعین : روایات ابو هریره در موضوعات مهم مقبول نیست :
وقال الثورى عن منصور عن إبراهیم قال کانوا یرون فى أحادیث أبى هریره شیئا وما کانوا یأخذون بکل حدیث أبى هریره إلا ما کان من حدیث صفه جنه أو نار أو حث على عمل صالح أو نهى عن شر جاء القرآن به ... وقد قال ما قاله إبراهیم طائفه من الکوفیین. البدایه والنهایه ج۸ ص۱۰۹
رجوع شود به تاریخ مدینه دمشق ج۶۷ ص۳۶۱ و سیر أعلام النبلاء ج۲ ص۶۰۸ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص۶۷
ابراهیم گفته است که علما در روایات ابی هریره اشکالاتی می دیدند و همه روایات او را قبول نمی کردند ؛ مگر در مورد خصوصیان بهشت یا جهنم یا دعوت به انجام کاری نیک یا نهی از کار بدی که قرآن از آن نهی کرده است ... و این مطلبی را که ابراهیم گفته است گروهی از کوفیین نیز می گویند .
قال ابن کثیر : وقال شریک ، عن مغیره ، عن إبراهیم قال : کان أصحابنا یدعون من حدیث أبی هریره . وروى الأعمش ، عن إبراهیم ، قال : ما کانوا یأخذون من کل حدیث أبی هریره .تاریخ ابن کثیر ۸ ص ۱۰۹
اصحاب ما بسیاری از روایات ابو هریره را رها می کردند ... همه روایات ابو هریره را نمی گرفتند و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید :
وروى أبو أسامه عن الأعمش ، قال : کان إبراهیم صحیح الحدیث ، فکنت إذا سمعت الحدیث أتیته فعرضته علیه ، فأتیته یوما بأحادیث من حدیث أبی صالح عن أبی هریره ، فقال : دعنی من أبی هریره إنهم کانوا یترکون کثیرا من حدیثه . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص۶۸
اعمش می گوید : ابراهیم در روایت صحیح بود ( هیچ اشتباه و دروغی نداشت ) ؛ به همین جهت وقتی روایتی را می شنیدم به نزد او رفته و این روایت را برای او می خواندم ؛ پس روزی برای او روایاتی از ابی صالح از ابو هریره آوردم اما او گفت :
من را از روایات ابو هریره معاف دار ؛ که ایشان ( بزرگان حدیث) بسیاری از روایات او را ترک می کنند
مسلم نیشابوری : او فرقی بین گویندگان حدیث نمی گذاشت :
در این زمینه مسلم بن حجاج نیشابوری (مولف صحیح مسلم) می گوید :
حدثنا عبد الله بن عبد الرحمن الدارمی ثنا مروان الدمشقی عن اللیث بن سعد حدثنی بکیر بن الاشج قال قال لنا بسر بن سعید اتقوا الله وتحفظوا من الحدیث فوالله لقد رأیتنا نجالس أبا هریره فیحدث عن رسول الله صلى الله علیه وسلم عن کعب وحدیث کعب عن رسول الله صلى الله علیه وسلم التمییز ص۱۷۵ ش ۱۰ نوشته مسلم بن حجاج تاریخ مدینه دمشق ج۶۷ ص۳۵۹ به نقل از مسلم البدایه والنهایه ج۸ ص۱۰۹ به نقل از مسلم
بسر بن سعید می گفت : از خدا بترسید و در مورد روایت با دقت پیش بروید ؛ قسم به خدا شما ما را دیدید که با ابو هریره می نشستیم اما او برای ما روایات رسول خدا را از کعب و روایات کعب را از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل می کرد.
شعبه او را مدلس می دانست :
یکی از مسائلی که تمامی علمای رجال اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند ، این است که ابوهریره مدلس بوده است و سخنی را که از دیگران شنیده بوده ، به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نسبت می‌داده است .
ذهبی در ترجمه ابوهریره می‌نویسد :قال یزید بن هارون : سمعت شعبه یقول : کان أبو هریره یدلس .
سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج ۲ - ص ۶۰۸ و الکامل - عبد الله بن عدی - ج ۱ - ص ۶۸ و تاریخ مدینه دمشق - ابن عساکر - ج ۶۷ - ص ۳۵۹ و ... .
ابو هریره تدلیس می کرد .ابن کثیر دمشقی سلفی بعد از نقل این سخن در نوع تدلیس أبوهریره می‌نویسد ‌:
أی یروی ما سمعه من کعب وما سمعه من رسول الله صلى الله علیه وسلم ولا یمیز هذا من هذا - ذکره ابن عساکر . وکان شعبه یشیر بهذا إلى حدیثه « من أصبح جنبا فلا صیام له » فإنه لما حوقق علیه قال : أخبرنیه مخبر ولم أسمعه من رسول الله صلى الله علیه وسلم . البدایه والنهایه - ابن کثیر - ج ۸ - ص ۱۱۷ – ۱۱۸ .
او آنچه را که از کعب شنیده بود و آنچه را از رسول خدا شنیده بود نقل کرده و بین آن دو فرقی نمی گذاشت ؛ این را ابن عساکر گفته است . و ظاهرا شعبه به این روایت اشاره می کند که هرکس که صبح جنب از خواب بیدار شود نمی تواند روزه بگیرد ؛ پس بدرستیکه وقتی از او در مورد این روایت بازجویی شد گفت : این مطلب را کسی به من خبر داده بود و از رسول خدا نشنیده بودم !!!
ذهبی بعد از نقل این روایت در توجه تدلیس ابوهریره می‌گوید :
قلت : تدلیس الصحابه کثیر ، ولا عیب فیه ؛ فإن تدلیسهم عن صاحب أکبر منهم ؛ والصحابه کلهم عدول .
سیر أعلام النبلاء ج ۲ ص ۶۰۸ .
می گویم : تدلیس صحابه زیاد است و اشکالی ندارد ؛ زیرا تدلیس ایشان از شخصی بالاتر از خودش بوده است و صحابه همگی عادل هستند!!!
در حالی که این سخن غیر معقول و خلاف تحقیق است ؛ چرا که ممکن شخص حذف شده از کسانی باشد که خداوند آن‌ها را در قرآنش این گونه توصیف کرده است :
وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَهِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ... التوبه / ۱۰۱ .
و از (میان) اعراب بادیه‏نشین که اطراف شما هستند، جمعى منافقند و از اهل مدینه (نیز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمى‏شناسى، ولى ما آنها را مى شناسیم‏ .
یا از اشخاصی همچون ولید بن عقبه باشد که خداوند در باره او می فرماید :
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ . الحجرات / ۶ .
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!
ابو حنیفه : ابو هریره عادل نیست!!!
وروى أبو یوسف ، قال : قلت لأبی حنیفه : الخبر یجئ عن رسول الله صلى الله علیه وسلم یخالف قیاسنا ما تصنع به ؟ قال : إذا جاءت به الرواه الثقات عملنا به وترکنا الرأی ، فقلت : ما تقول فی روایه أبى بکر وعمر ؟ فقال : ناهیک بهما ! فقلت : على و عثمان ، قال : کذلک ، فلما رآنی أعد الصحابه قال : والصحابه کلهم عدول ما عدا رجالا ، ثم عد منهم أبا هریره وأنس بن مالک .
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص۶۸ - روضه العلماء للزندویستی - کتائب أعلام الأخیار للکفوی
ابو یوسف شاگر ابو حنیفه می گوید به ابو حنیفه گفتم : برای ما روایاتی از رسول خدا می آید که با قیاس ما مخالف است ، آنها را چه بکنیم ؟ فرمودند اگر روایت از افراد مورد اطمینان باشد به آن عمل کرده ونظر خویش را کنار می گذاریم ؛ گفتم نظر شما در مورد روایات ابو بکر و عمر چیست ؟
تو را از کنار گذاشتن آن ها نهی می کنم .
گفتم : علی و عثمان؟پاسخ داد : آن دو نیز همچنین وقتی که دید یک یک صحابه را می شمارم گفت : صحابه همگی ایشان عادلند غیر از چند نفر که نام ایشان را برد و از ایشان ابو هریره بود و مالک بن انس.

سایر علمای حنفیه :

در کتب احناف مواردی از طعن صریح و یا کنایه به ابو هریره موجود است :ابو هریره اشکالات بسیار دارد :
ابو جعفر هندوانی در شرح کلام امام خویش ابو حنیفه می گوید :قال الفقیه أبو جعفر الهندوانی : انما لم یترک قوله بقول هؤلاء الثلاثه لأنهم مطعونون . القول الصراح فی البخاری وصحیحه الجامع ص ۲۳۳ نقلا عن کتائب الأعلام الأخیار
به درستیکه قیاس فقیه به سبب روایت این سه نفر ترک نمی شود ، زیرا ایشان مطعون هستند ( در مورد ایشان بدی های بسیار نقل شده است ).
فتاوای همه صحابه مقبول است غیر از سه نفر :ابو هریره ...عن عیسى بن أبان أنه قال : أقلد أقاویل جمیع الصحابه الا ثلاثه منهم : أبو هریره و ...
از عیسی بن ابان نقل شده است که گفت : کلمات همه صحابه را تبعیت می کنم به غیر از سه نفر : ابو هریره و....
وقتی مدرک مساله ای روایت ابو هریره باشد مقبول نیست!!!:
ابن حزم در کتاب خویش « المحلی» در مورد نظر محمد بن حسن شیبانی از معروف ترین علمای حنفی در مورد روایت ابو هریره می گوید :
وروینا من طریق أبی عبید أنه ناظر فی هذه المسأله محمد بن الحسن فلم یجد عنده أکثر من أن قال هذا من حدیث أبی هریره . المحلى ج۸ ص۱۷۸
محمد بن الحسن ( شیبانی ) در این مساله مناظره کرد و تنها جوابی که داد این بود که این روایت از ابو هریره است ( و روایت ابو هریره مقبول نیست )!!!
ابو جعفر استاد ابن ابی الحدید : روایات ابو هریره مرضی نیست
قال أبو جعفر : وأبو هریره مدخول عند شیوخنا غیر مرضى الروایه ، ضربه عمر بالدره ، وقال : قد أکثرت من الروایه وأحر بک أن تکون کاذبا على رسول الله صلى الله علیه ! شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص۶۷
ابو جعفر گفته است : ابو هریره در نظر اساتید ما مورد قبول نیست و روایات او پذیرفته نیست ؛ عمر او را با شلاق زد و به او گفت : زیاد روایت گفته ای و برای تو سزاوار است که بر رسول خدا دروغ بسته باشی تکذیب ابو هریره توسط گروهی از علماء نزد هارون الرشید :
وعن عمر بن حبیب قال حضرت مجلس هارون الرشید فجرت مسأله تنازعها الحضور وعلت أصواتهم فاحتج بعضهم بحدیث یرویه أبو هریره عن رسول الله صلى الله علیه وسلم فرفع بعضهم الحدیث وزادت المدافعه والخصام حتى قال قائلون منهم لا یقبل هذا الحدیث على رسول الله صلى الله علیه وسلم لأن أبا هریره متهم فیما یرویه وصرحوا بتکذیبه ورأیت الرشید قد نحا نحوهم ونصر قولهم. تفسیر القرطبی ج۱۶ص۲۹۸ - تهذیب الکمال ج۲۱ ص۲۹۴ - تاریخ بغداد ج۱۱ ص۱۹۷ - المنتظم ج۱۰ ص۱۶۳ - الوافی بالوفیات ج۲۲ ص۲۷۶
از عمر بن حبیب روایت شده است که گفت : در مجلس هارون الرشید حاضر بودم ؛ پس بحث در مورد مساله ای سر گرفت و صداها در این زمینه بالا رفت ؛ پس عده ای از ایشان به روایتی که ابو هریره در این زمینه نقل کرده بود استشهاد کردند ؛ عده ای این حدیث را گرفته و آن را بالا بردند ( سند آن را به ابو هریره رساندند ) ؛ آنقدر بحث بالا گرفت که عده ای از ایشان گفتند : این حدیث از رسول خدا قبول نیست ؛ زیرا ابو هریره راوی این روایت در نقل آن متهم است ؛ و تصریح به تکذیب ابو هریره کردند ؛ و رشید نیز به جهت ایشان میل کرده و نظر ایشان را تایید کرد.

منبع روایات اخلاقی

کسی که بسیاری از روایات او در کتب اهل سنت ، منبع اخلاقیات ایشان است ؛ در صحیح بخاری اولین روایتی که در زمینه اخلاق به آن استشهاد شده است روایت ابو هریره است :حدثنا عبد الله بن محمد قال حدثنا أبو عامر العقدی قال حدثنا سلیمان بن بلال عن عبد الله بن دینار عن أبی صالح عن أبی هریره رضی الله عنه عن النبی صلى الله علیه وسلم قال الإیمان بضع وستون شعبه والحیاء شعبه من الإیمان . صحیح البخاری ج۱ ۱۲ ش ۹
از ابو هریره از رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت شده است که فرمودند : ایمان شصت و چند شاخه دارد و حیاء از شاخه های ایمان است .
و این وضعیت تا آخر صحیح بخاری ادامه دارد .در این زمینه ابن کثیر می گوید :وقد کان أبو هریره من الصدق والحفظ والدیانه والعباده والزهاده والعمل الصالح على جانب عظیم
البدایه والنهایه ج۸ ص۱۱۰ ابو هریره از جهت راستی و حفظ و دیانت و عبادت و زهد و کار نیک بر جایگاهی بزرگ بود!!!
شخصی با رفتار ناشایست :
پرخوری و شکم بارگی دشیخ المضیره
سرور خورشت ماست و گوشت !!!
محمود ابو ریه کتاب خویش را در مورد ابو هریره به این نام ، نامگذاری کرده است ؛ و علت این نامگذاری آن است که ثعالبی در کتاب خویش «ثمار القلوب» در ضمن شمردن اوصاف صحابه ، به این مطلب اشاره می کند که ابو هریره در بین ایشان به شیخ مضیره معروف است :
شیخ المضیره : کان أبو هریره رضى الله عنه على فضله وأختصاصه بالنبى صلى الله علیه وسلم مزاحا أکولا ...
وعن أبى رافع قال کان أبو هریره رضی الله عنه ربما دعانى إلى عشائه فیقول دع العراق للأمیر فانتظرنا فإذا هو ثرید بزیت. وکان یدعى الطب فیقول ... وأطیب اللحم الکتف وحواشى فقار العنق والظهر
وکان یدیم أکل الهریسه والفالوذج ویقول هما ماده الولد وکان یعجبه المضیره جدا فیأکل مع معاویه فإذا حضرت الصلاه صلى خلف على رضى الله عنه فإذا قیل له فی ذلک قال مضیره معاویه أدسم وأطیب والصلاه خلف على أفضل وکان یقال له شیخ المضیره وقیل فیه : وتولى أبو هریره عن نصر على لیستفید الثریدا ولعمرى إن الثرید کثیر للذى لیس یستحق الهبید اثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ص۱۱۱ ثعالبی ش۱۵۹
سَروَر خورشت گوشت و ماست : ابو هریره رضی الله عنه با همه فضیلت هایش و نزدیکیش به رسول خدا ، شوخ و پر خور بود.
از ابو رافع روایت شده است که ابو هریره گاهی اوقات من را به شام دعوت می کرد و می گفت : عراق را برای والیش بگذار ( یعنی بگذار غذایم را بخورم و کاری به سیاست نداشته باش ) پس منتظر می ماندیم و غذا را که آبگوشتی چرب بود می آوردند.
و ادعا می کرد که طبابت می داند !!! و می گفت : خوشمزه ترین گوشت ، گوشت کتف است و نیز راسته
و همیشه هریسه و فالوده می خورد و می گفت که این دو سبب تولید فرزند است ؛ و خوردن مضیره او را به شگفت می آورد ؛ و آن را همراه با معاویه می خورد ؛ و وقتی که هنگام نماز می شد در پشت سر علی نماز می خواند و وقتی از او علت این کار را می پرسیدند پاسخ می داد : خورشت معاویه چرب تر و خوشمزه تر است و نماز پشت سر علی برتر و به او ، شیخ مضیره می گفتند ؛ و در مورد او سروده اند که : ابو هریره دست از یاری علی کشید تا از خورشت استفاده کند.
و قسم به جانم کسی که لیاقت هندوانه ابو جهل ( تلخ ترین میوه ) را ندارد آبگوشت از سر او هم زیاد است!!!
نماز پشت سر علی و غذا سر سفره معاویه : وکان یصلی خلف علی ویأکل على سماط معاویه ویعتزل القتال ویقول الصلاه خلف علی أتم وسماط معاویه أدسم وترک القتال أسلم . شذرات الذهب ج۱ ص۶۴ او پشت سر علی نماز می خواند و بر سر سفره معاویه غذا می خورد و از جنگ کناره می گرفت و می گفت : نماز پشت سر علی کامل تر است و غذای سر سفره معاویه چرب تر ، و دوری از جنگ برای حفظ جان بهتر !!!

بهترین سوارکاران : روغن سوار بر خرما !!!:

محمود ابو ریه در دو کتاب خویش (أضواء علی السنه المحمدیه ص ۱۹۹ و شیخ المضیره أبوهریره ص۵۸) از کتاب خاص الخاص ثعالبی ص ۴۳ از ابو هریره روایت می کند که گفت :ما شممت رائحه أطیب من رائحه الخبز الحار ، وما رأیت فارسا أحسن من زبد على تمر
هیچ بویی بهتر از بوی نان تازه احساس نکرده ام و هیچ سوار کاری بهتر از روغن سوار بر خرما ندیده ام !!!وای بر من از شکمم:
او بسیار پر خور بود و به دور خانه می گردید و می گفت : وای بر من از شکمم!!!
حدثنا أحمد بن جعفر بن حمدان ثنا عبدالله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا أبو عبیده الحداد ثنا عثمان الشحام أبو سلمه ثنا فرقد السبخی قال کان أبو هریره یطوف بالبیت وهو یقول ویل لی من بطنی إذا أشبعته کظنی وإن أجعته سبنیحلیه الأولیاء ج۱ ص۳۸۲الزهد لابن حنبل ج۱ ص۱۷۸
ابوهریره دور خانه می چرخید و می گفت : وای بر من از شکمم ؛ اگر او را سیر کنم دل درد می گیرم ، و اگر او را گرسنه نگاه دارم به من فحش می دهد !!!
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین