روبات و ریشه تاریخی و فرهنگی آن
خواب روبات ها را 100 سال پیش دیده بودند - چرا از آن زمان تاکنون ترس ما از آنها نریخته است؟
یک دانشمند نابغه اما کاملاً دیوانه - با پشتوانهی یک شرکت حریص بی رحم، یک روبات باهوش را خلق می کند. اهداف دانشمند برای این روبات نجیبانه بوده است: کمک به ما انسان ها در کار کردن، نجات ما از شر کارهای روزمره، و خدمت روبات به ارباب های انسانی خودش.
اما دانشمند بیش از حد اعتماد به نفس دارد و نسبت به خطرات اختراع جدید خود نابینا است. کسانی که چنین هشدارهایی را پیش گویی می کنند، به عنوان پیشرفت گریز یا رمانتیک ناامید که با جهان مدرن همگام نیستند، کنار گذاشته می شوند. اما تهدید، واقعی است: موجود با هوش و مصنوعی راضی نیست یک برده سازگار باشد.
روبات ها برای احساس درد برنامه ریزی می شوند، زیرا رنج، آنها را از نظر فنی کامل تر و از نظر صنعتی کارآمدتر می کند.روبات با وجود این که می داند به نوعی کمتر از انسان است، شروع به پرسیدن سؤالات پیچیده در مورد ماهیت وجود خود می کند. سرانجام، این روبات به پا خاسته و ارباب انسانی خود را سرنگون می کند. پیروزی آن به منسوخ شدن اجتناب ناپذیر نژاد بشر اشاره دارد آن چنان که انسان ها توسط مخلوق های روباتی خود، که موجوداتی با هوش و قدرت جسمی برتر هستند، جایگزین می شوند.
این داستانی که توصیف می کنیم آخرین فیلم علمی تخیلی ریدلی اسکات، جیمز کامرون، الکس گارلند، دنیس ویلنوو یا جاناتان نولان نیست – گر چه همه آنها نسخه هایی از این داستان را گفته اند. این داستان، موضوع نمایشنامه R.U.R Rossum’s Universal Robots نوشته کارل آپک (Čapek)، نمایشنامه نویس چک، است، و اکنون 100 ساله شده است ، و اولین بار در 25 ژانویه 1921 در پراگ به روی صحنه رفت.
تصویر: یک تصویر سیاه و سفید از سه روبات، یک زن و یک مرد.
صحنه ای ازR.U.R. ، که برای اولین بار در 25 ژانویه 1921 اجرا شد. Wikimedia Commons
R.U.R. به دلایل زیادی مهم است. این کار به عنوان یک اثر هنری که کلمه "روبات" را به جهانیان عرضه داشت، بزرگ داشته می شود. آن چه کمتر مورد توجه قرار می گیرد این است که R.U.R. همچنین تِم اصلی بسیاری از داستان های ما در مورد روبات ها و هوش مصنوعی را که در صد سال گذشته ساخته شده است، به ما ارائه داد.
Rossum جوان تمام ویژگی های (انسانی) روبات های خود را از بین می برد تا باعث شود حواس آنها از این که کارگران کارآمدتری باشند پرت نشود. R.U.R. همچنین روبات را در تخیل فرهنگی به محکمی تثبیت کرد: روبات ها در آن صحنه پراگ در سال 1921، مدت ها قبل از این که در آزمایشگاه ها یا دنیای واقعی وجود داشته باشند، وجود داشتند. آن روبات از این نظر بی نظیر است که هیولایی از تخیل انسان است که در واقع اکنون زنده شده است.
برای یک لحظه تصور کنید که خون آشام های برام استوکر، بیگانگان HG Wells یا زامبی های جورج A. رومرو – همهی هیولاهایی که برخی از اضطراب های فرهنگی خودمان را برای ما نشان می دهند - فقط یک داستان نیستندکه با خیال راحت به صفحات کتاب یا پرده سینما محدود شده باشند. روبات ها، برخلاف این هیولاهای کلاسیک، دیگر اکنون، بر خلاف زمانی که تنها آنها را تصور می کردیم، در میان ما، در کارخانه ها، بیمارستان ها و خانه هایمان قدم می زنند.
علیرغم سن آن، R.U.R. بسیاری از اسطوره های مربوط به روبات ها را بنیان نهاد که تا امروز نیز پا بر جا هستند. برخی از این مضامین (مثل اَبَرتنی دانشمند دیوانه، یا اجتناب ناپذیری نابودی ما توسط مخلوقین خودمان) را می توان در داستان های قبلی، مانند فرانکشتاین جستجو کرد. یا این که می توان گفت که این ها مربوط به یک اضطراب فرهنگی عمومی تر است که در سایه های طولانی دودهای دودکش های انقلاب صنعتی گیر افتاده است. اما Čapekبه این ترس ها چهره ای جدید و فرا انسانی داد: روبات.
نمایش
این نمایش روی Domin باز می شود، که مدیر مرکزی Universal Robotsمتعلق به Rossum است، در حالی که در دفتر خود در کارخانهR.U.R ، که در جزیره خصوصی شرکت واقع است، نشسته است. هلنا گلوری، دختر رئیس جمهور ملی، که می خواهد این کارخانه را که در آن افراد مصنوعی که "روبات" نامیده می شوند تولید می کند، مورد بازرسی قرار دهد، با او ملاقات می کند.Domin تاریخچه کارخانه را به هلنا می گوید. در سال 1920، Rossum پیر در این جزیره ساکن شد و با انگیزه تمایل به جانشینی خدا، ایجاد یک زندگی انسانی را از طریق یک فرآیند صنعتی آغاز کرد. پسر مهندسش به او پیوست. او راهی را ابداع کرده بود برای سرعت بخشیدن به رشد آدم های مصنوعی پدرش، و شکل های زندگی جدیدی را به نیروی کار هوشمند تبدیل کرد. Rossum جوان، برای بهبود کارایی خود، هر چیزی اضافه بر آن چه برای تولید کارآمد از انسان های جدید لازم است، یعنی احساسات، خلاقیت و میل را از آنها حذف کرد.
تصویر: پوستر قرمز و زرد قابل توجه شده با عبارت'RUR'.. پوستری برای یک صحنه پردازی سال 1939 در آمریکا. Wikimedia Commons
قبل از "روبات"، اصطلاح "اتومات" برای ماشین هایی که رفتار انسان یا حیوان را شبیه سازی می کردند، مانند تولیدات مکانیکی پیچیده دوره رنسانس، به کار می رفت.هلنا فاش می کند که به نمایندگی از پدرش در کارخانه گشت نمی زند، بلکه به عنوان نماینده اتحادیه بشریت، آمده است تا روبات ها را به انقلاب تحریک کند و آنها را از ظلم و ستم آزاد نماید. Domin و دیگر کارمندان R.U.R. سعی می کنند برای او توضیح دهند که کارگران مصنوعی Rossum، که کمتر از انسان هستند، هیچ علاقه ای به "آزادی" یا هیچ یک از آرمان های او ندارند.
صحنه بعدی ده سال بعد اتفاق می افتد. در یک دهه گذشته اتفاقات زیادی افتاد: کارگران انسانی بر علیه روبات ها قیام کردند و به روبات ها اسلحه برای دفاع از خودشان و دفاع از منافع اربابانشان داده شد. دولت ها شروع به استفاده از روبات ها به عنوان سرباز کردند که این منجر به افزایش تعداد جنگ ها شد. و اکنون، روبات ها علیه سران انسانی خود شورش کرده اند. (من می شنوم که شما می گویید: "البته آنها این کار را می کنند!" زیرا این داستانی است که قبلاً شنیده اید. اما به یاد داشته باشید، این اولین بار است که این داستان عملاً گفته می شود.)
اما با اطمینان از این که قدرت انحصاری آنها در کنترل تولید روبات ها به آنها اجازه می دهد تا شورش را خنثی کنند، مدیریت R.U.R. تصمیم می گیرد با افزایش تولید روبات های خود، از تولید روبات های "جهانی" که همه یکسان هستند، به تولید "روبات های ملی" در رنگ های مختلف، که به زبان های مختلف صحبت می کنند ، اقدام کند.
صحنه بعدی، شاهد انسان های زندانی شده در جزیره اشان است که با گذشت هر روز با تعداد بیشتری روبات محاصره می شوند. روبات ها وارد کارخانه می شوند و همه انسان ها را می کشند و فقط از کشتن آلکوئیست، مهندس فرومایه، صرفه نظر می کنند، زیرا به گفته روبات ها ، "او با دستان خود مانند یک روبات کار می کند. "
تصویر: تصویر سیاه و سفید از بازیگران لباس روبات. روبات ها در پایان پرده سوم در تولید R.U.R. در سال 1928–1929 وارد کارخانه شدند. Wikimedia Commons
لولو خورخوره ای که اگر با یک قرارداد صفر ساعته (یعنی بدون هیچ وقت آزاد برای خودتان) موافقت نکنید، می آید و شغل شما را می دزدد.آخرین پرده با آلکوئیست باز می شود، به عنون آخرین انسان، که در یک آزمایشگاه کار می کند، و می خواهد اسرار ساخت روبات ها را بازیابی کند و بهبود بخشد، زیرا آن طور که او استدلال می کند: "اگر هیچ انسانی نباشد حداقل اجازه دهید روبات وجود داشته باشد، حداقل بازتاب های انسان وجود داشته باشد، حداقل مخلوق انسان وجود داشته باشد، حداقل شباهت انسان وجود داشته باشد! " هلنا دوباره ظاهر می شود، و حالا خودش یک روبات است، همراه با روبات پریموس، رهبر جدید آنها. آلکوئیست با دیدن آنها و درک عشق آنها به یک دیگر، آنها را "آدم و حوا" می نامد و متوجه می شود که آنها آغاز گونه جدیدی هستند که دو باره زمین را آباد می کنند.
ترس روبات
من هنگامی R.U.R را برای نخستین بار خواندم که شروع به مطالعه روباتیک و هوش مصنوعی کرده بودم. گر چه سابقه من در مطالعات ادبی و فرهنگی است و علاقه زیادی به درام قرن بیستم داشتم، اما قبلاً با این نمایش مواجه نشده بودم. سپس، یک دهه پیش، من شروع به بررسی زمینه فرهنگی اضطراب عمیق بشریت در مورد روبات ها و فناوری جدید کردم. در نمایش Čapek الگویی برای همه داستان ها و ترس ها درباره روبات ها، که از آن زمان تاکنون در ما باقی مانده اند، پیدا کردم.گر چه این نمایش در زمانی قبل از وجود هر گونه روبات واقعی نوشته شده است، شما احتمالاً چند موضوع را در آن مشاهده کرده اید که همچنان بخشی از داستان های امروز مردم در مورد روبات ها است:
* ترس از این که روبات ها شغل های انسانی را بر عهده بگیرند
* ترس از این که روبات ها بر سراسر جهان مسلط شوند
* ترس از این که روبات ها نسل بشر را کاملاً نابود کنند
* ترس از این که در انجام کارهای یکنواخت، در یک خط مونتاژ یا بوروکراسی اداری، چیزی را از دست بدهیم که باعث می شود ما به طور خاص و منحصر به فرد "انسان" (خطاکار) باشیم
* ترس از این که منطق عقلانی منجر به کشتار و تخریبی کارآمدتر و خود گردان تر شود
این امر، دو سؤال مهم را به وجود می آورد. چه چیزی الهام بخش Čapek در تولید روبات ها بوده است؟ و چرا داستان های امروز خیلی متفاوت نیستند؟
تصویر: یک روبات سفید رنگ که صفحه ای روی سینه دارد جلوی روبات های خرگوش ایستاده است. روبات هایی که امروز با انسان ها کار می کنند هیچ جاه طلبی برای سلطه بر جهان ندارند. توسط مایکل زولوسی، نویسنده، ارائه شده است.
فراز و نشیب های انقلاب صنعتی از اوایل قرن بیستم از بسیاری جهات آثار نمایشی خود را بر جای گذاشت، که صد سال بعد، در امروز، شاید خیلی از آنها را به راحتی فراموش کرده باشیم.این نمایش در زمانی ظاهر شد که ترس های خاصی در مورد پیشرفت سریع تکنولوژی، بوروکراسی رو به گسترش، ناسیونالیسم محکم، سرمایه داری بی رحم تر و ترس از تأثیرات همه این ها بر انسان وجود داشت. این ها همه ترس هایی است که امروزه به نوعی قابل تشخیص است. در واقع، این ترس ها اغلب به خاطر ایجاد هرج و مرج سیاسی فعلی مقصر شناخته می شوند.
اما این نمایشنامه از گذشته های تاریخی نیز سرچشمه گرفته است. شاید بتوان گفت در واضح ترین حالت، R.U.R. مضامین خود را از رمان مری شلی، 1818 فرانکشتاین، با زیرنویس "یک پرومتئوس مدرن" می گیرد. همان طور که توسط باز سازی و باز تصورات اخیر نشان داده شده است، این کتاب هنوز هم در مورد ارائه تصورات و ترس از فناوری بسیار چشم گیر است.
مانند همه داستان های علمی، R.U.R. در واقع در مورد آینده نیست: این داستان عمدتاً در باره زمانی است که در آن نوشته شده است. فراز و نشیب های انقلاب صنعتی از اوایل قرن بیستم از بسیاری جهات آثار نمایشی خود را بر جای گذاشت، که صد سال بعد، در امروز، شاید خیلی از آنها را به راحتی فراموش کرده باشیم.
به طور خاص، اضطراب فزاینده ای نسبت به آن چه در این اقتصاد جدید برای انسان اتفاق می افتد وجود داشت. نمی توان گفت Čapek در بیان این مطلب تنها بود: R.U.R. منعکس کننده نگرانی های مربوط به غیرانسانی شدن است که ما همچنین در بیماران از هم گسیخته زیگنموند فروید یا تحلیل های کارل مارکس از پرولتاریا مشاهده می کنیم. فیلم عصر جدید چارلی چاپلین در سال 1936 به همین ترتیب از اضطراب های موجود در جهان مدرن و صنعتی و انسان ها (به معنای واقعی کلمه) که توسط دستگاه بلعیده می شوند حکایت می کند.
نمایشی که در سال 1921 درباره شورش برده کاران علیه اربابان سرمایه دار خود به صحنه رفت، با مخاطبانی که فقط چند سال قبل شاهد ظهور بلشویک ها در روسیه بودند، طنین گسترده ای داشت. ایده کارگران متحد و در هم و برهم در سرنگونی اربابان خود (به ویژه هنگامی که به آن اربابان نام هایی مانند "Domin" به نمایندگی از کلمه غالب، و "Busman" به نمایندگی از کلمه تاجر داده می شود)، این که روبات های Čapek(و نسل آنها) قهرمانان سوسیالیست هستند، یا حداقل کابوس سرمایه داری که می ترسد سرنگون شود، را به ذهن متبادر می کند.
این ایده با تصویر روبات ها به عنوان یک توده جمعی و غیر اصلی تقویت می شود - تصویری که تا به امروز ادامه دارد. برای مثال، Borg سریال پیشتازان فضا، توده ای از سایبورگ های غیر شخصی است، که بدون نام شخصی یا هویت هستند و در اطراف کهکشان در سفینه های مکعبی پرواز می کنند و گونه های دیگر را بی رحمانه همانند سازی یا تخریب می کنند.
روبات ها، برخلاف این هیولاهای کلاسیک، دیگر اکنون، بر خلاف زمانی که تنها آنها را تصور می کردیم، در میان ما، در کارخانه ها، بیمارستان ها و خانه هایمان قدم می زنند.با این حال، آن چه در یک قرن گذشته تغییر کرده است، این است که روبات های Čapek از نماد قدرتمند مبنی بر این که کارگران می توانند سیستمی را که علیه آنها کار می کند سرنگون کنند، به قوی ترین نماد خود آن سیستم تبدیل شده اند: لولو خورخوره ای که اگر با یک قرارداد صفر ساعته (یعنی بدون هیچ وقت آزاد برای خودتان) موافقت نکنید، می آید و شغل شما را می دزدد.
روبات های ما
توجه به این نکته مهم است که روبات های Čapek اصلاً آن چیزی نبودند که مردم با توجه به استانداردهای امروز، چه در آزمایشگاه ها و چه در صفحه نمایش، یک روبات می دانند. روبات های Čapek بیشتر شبیه انسان های اصلاح شده ژنتیکی یا شبیه سازی شده بودند - آنها هنوز موجوداتی ارگانیک هستند، اما از طریق یک فرآیند صنعتی ایجاد شده اند.با این وجود ، Čapek اعتبار خود را دارد زیرا به عنوان مثال، او مدت ها قبل از این که کسی تصور کند که رایانه ها از چنین توانایی هایی برخوردار هستند، حافظه کامل و نامحدودی به روبات های خود اهدا کرد.
تصویر: نقاشی کوبیستی آبی، زرد، سیاه، سبز. Fantomas، نقاشیای از جوزف Čapek، 1918. ویکیمدیا
قبل از "روبات"، اصطلاح "اتومات" برای ماشین هایی که رفتار انسان یا حیوان را شبیه سازی می کردند، مانند تولیدات مکانیکی پیچیده دوره رنسانس، به کار می رفت.
آن روبات از این نظر بی نظیر است که هیولایی از تخیل انسان است که در واقع اکنون زنده شده است.کلمه ای که Čapek در نمایشنامه خود به کار می برد در واقع اختراع برادرش (و بعضا همکارش در نویسندگی)، جوزف، بود که یک نقاش و شاعر کوبیست بود. روباتِ Čapek از کلمه چک robota آمده است، و به معنای یک کارگر اجباری، بیشتر شبیه یک رعیت در نظام فئودالی، است تا یک برده، که این بر اهمیت دادن Rossum به کار و تولید تأکید دارد.
علیرغم شکل ظاهری و بنیادهای بیولوژیکی، تفاوت های مهمی بین انسان و افراد مصنوعی وجود دارد. از همه مهمتر، Rossum جوان تمام ویژگی های (انسانی) روبات های خود را از بین می برد تا باعث شود حواس آنها از این که کارگران کارآمدتری باشند پرت نشود. این روبات ها درد و یا دیگراحساسات را تجربه نمی کنند. دلالت Čapek این است که این کاری است که خودمان وقتی به سرِ کار در کارخانه مونتاژ یا اداره حسابداری می رویم انجام می دهیم: در پی کارآیی بیشتر، مانند ماشین هایی می شویم عاری از احساس، خلاقیت و تمایل.
روبات های Rossum بیش از نیازهای اساسی بیولوژیکی خود تمایل یا خواسته ای ندارند. آنها رأی نمی خواهند یا به خاطر زحمتشان به آنها حقوق داده نمی شود، زیرا با آن هیچ کاری نمی توانند برای خوشبخت کردن خود انجام دهند یا چیزی بخرند. اما روبات ها برای احساس درد برنامه ریزی می شوند، زیرا رنج، آنها را از نظر فنی کامل تر و از نظر صنعتی کارآمدتر می کند.
این ایده از روبات به عنوان یک انسان فاقد عنصر انسانی خاص، تقریباً در تمام داستان هایی که از آن زمان در مورد روبات ها گفته شده ادامه دارد: در نوشته های آیزاک آسیموف، در نسخه های مختلف پیشتازان فضا، سریAlien ، Terminator - و این لیست بی پایان است که در آن داستان هایی است که روبات ها هیجان و احساسات به دست می آورند، و در آنها معرفی احساسات به عنوان مسأله اصلی داستان برجسته شده است.
روبات های موجود در داستان های معاصر همیشه از محدودیت هایی که ارباب انسانی آنها به آنها تحمیل کرده اند، خلاص می شوند، مثلاً به روبات هایی فکر کنید که علیه برنامه نویسی خود در Westworld قیام می کنند.
تهدید، واقعی است: موجود با هوش و مصنوعی راضی نیست یک برده سازگار باشد.اما این توانایی "تکثیر خود" است که به نظر می رسد کاری است که بشر به خصوص می ترسد روبات یاد بگیرد آن را انجام دهد. انسان ها می فهمند که از دست دادن این قدرت در نهایت آنها را از دور خارج خواهد کرد.
منبع: مایکل زولوسی، University of Sheffield
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}