24 فروردین 1389 / 28 ربیع الثانی 1431 / 13 آوریل 2010
24 فروردین 1389 / 28 ربیع الثانی 1431 / 13 آوریل 2010
24 فروردین 1389 / 28 ربیع الثانی 1431 / 13 آوریل 2010 |
تظاهرات و اعتصابات مردم مسلمان تبريزآغاز شد و بتدريج شدت يافت. درپي كشتاردانشجويان اعتصابي دانشگاه تبريز به دست مزدوران رژيم پهلوي مردم غيورتبريزتظاهرات خود را برپا كردند. دراين بين بارزترين نشانه اعتراض و هم دردي با دانشجويان تعطيل بازاربزرگ تبريزو ديگربازارهاي شهربود. |
دومين دوره مشروطه با افتتاح دومين مجلس شوراي ملي در تاريخ 24 فروردين 1288 ش برابر با دوم ذيقعده 1327 ق آغاز شد. اين دوره با محدودتر كردن مداخله شاه و لغو سيستم صنفي انتخابات به دليل ناهماهنگي در تركيب اعضاي مجلس شوراي ملي و كارشكني عناصر وابسته به دربار و مداخلات كشورهاي خارجي و نابسامانيهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي، با مشكلات فراواني مواجه گرديد. مجلس دوم از يك سو با مقاومت در برابر تحميلات دولت روسيه و انگليس، رسالتي را كه قيام دليرانه مردم مسلمان ايران برعهدهاش گذارده بود عمل مينمود و از سوي ديگر با استخدام مستشاران خارجي و واگذاري پستهاي مهم به آنان، حيات و نفوذ دوباره روشنفكران غربگرا را جاني دوباره داد. اين امر زمينه دخالت بيشتر روس و انگليس را فراهم آورد و حوادث دردناكي را باعث گرديد. قيام شيخ محمد خياباني در تبريز، آغاز نهضت جنگل در گيلان و قيام تنگستانيها در بوشهر از جمله وقايع مهم و مردمي اين دوره به شمار ميروند. دوره دوم مشروطه با قدرتگيري رضاخان و آغاز ديكتاتوري او رو به افول نهاد و دوره سوم مشروطه از 22 بهمن 1302 آغاز شد. |
استاد سيد محمد فرزان بيرجندي، در سال 1273 ش در بيرجند در استان خراسان به دنيا آمد. وي در خلال فراگرفتن كتب صرفي و نحوي كه در مدارس طلاب تدريس ميشد، از مطالعه كتبي كه در اينباره وجود داشت غفلت نداشت و به موازات آن، ادبيات عرب دوره جاهليت را به خوبي آموخت. او سپس سالهاي طولاني به تدريس در مدارس استانهاي كشور و دانشكده الهيات و ادبيات دانشگاه تهران پرداخت. استاد فرزان بيرجندي، علاوه بر اطلاعات وسيع در ادبيات عرب، زبان فرانسه را نيز به خوبي ميدانست. وي درباره كليله و دمنه، مرزباننامه و نيز قرآن كريم كتبي به نگارش درآورده است. اين اديب برجسته سرانجام در 24 فروردين 1349 ش در 76 سالگي در تهران درگذشت و در بقعه ابوالفتوح رازي در ري به خاك سپرده شد. |
آيتاللَّه مجتبي حاتمي لنكراني در سال 1290 ش (1331 ق) در اصفهان به دنيا آمد و در اوايل جواني براي ادامه تحصيلات حوزوي راهي حوزه علميه نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر حضرات آيات: ميرزاي ناييني، آقاضياءالدين عراقي، محمدحسين غروي، سيدابوالحسن اصفهاني و علامه محمدجواد بلاغي و... استفاده برد و به مدارج والاي علمي دست يافت. ايشان سپس به تدريس در حوزه نجف پرداخت و شاگرداني را تربيت كرد. آيتاللَّه حاتمي لنكراني مدتي در سامرا اقامت داشت تا اين كه در حدود سال 1350 ش به اجبار دولت عراق، مجبور به ترك آن كشور گرديد و به زادگاهش مراجعت نمود. ايشان تا پايان عمر در اصفهان به تدريس علوم مذهبي و ارشاد مردم مشغول بود تا اينكه در بيست و چهارم فروردين 1365 ش برابر با دوم شعبان 1406 ق در 75 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و به سوي دوست شتافت. |
آيتاللَّه شيخ مجتبي محمدي عراقي در سال 1294 ش (1333 ق) در يكي از روستاهاي اطراف اراك زاده شد و پس از تحصيلات ابتدايي به فراگيري علوم ديني روي آورد. وي پس از گذراندن دروس سطح به محفل درس خارج آيات عظام: شيخ عبدالكريم حائري يزدي، سيد محمد تقي خوانساري و سيدمحمد حجت كوه كمرهاي حاضر شد و مباني علمياش را استوار ساخت. آيتاللَّه محمدي عراقي در سال 1318 ش به دليل وفات پدرش كه در كنگاور به تبليغ دين مشغول بود، راهي آن شهر گرديد و به مدت دوازده سال به اقامه شعائر ديني و هدايت مردم مسلمان پرداخت. ايشان در سال 1330 ش به قم بازگشت و علاوه بر شركت در درسهاي فقه و اصول آيتاللَّه بروجردي و جلسات استفتاي ايشان، به توليت مدرسه خان و مديريت كتابخانه مدرسه فيضيه منصوب شد و خدمات فراواني را به حوزه علميه قم ارائه كرد. آيتاللَّه محمدي عراقي پس از ارتحال آيتاللَّه بروجردي، به تأليف و تحقيق روي آورد و آثار بسياري به سامان رسانيد كه: علماي گمنام، فهرست كتب كتابخانه مدرسه فيضيه در 2 جلد، و تصحيح مجمع الفائدة و البرهانِ محقق اردبيلي در 14 جلد و غوالي اللَّئالي ابن ابي جمهور در 4 جلد از آن جمله است. وي از بيشتر اساتيدش و مراجع نجف و قم، اجازه روايت، اجتهاد و امور حسبيه داشت و در جريان جنگ تحميلي، فرزندش را به كاروان شهيدان تقديم نمود. سرانجام اين عالم بزرگوار و محقق خدمتگزار در 24 فروردين 1380 ش برابر با 18 محرم 1422 ق در 86 سالگي بدرود حيات گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد. |
|
ميرزا شرف جهان قزويني در شيراز نزد امير غياث الدين، دانشمند نام آورِ آن زمان، علوم متداول را فرا گرفت و علاوه بر علوم عقلي و نقلي، در ادب، شعر، نگارش، كتابت و موسيقي نيز تبحّر يافت. ميرزا شرف جهان، شاعري توانا به شمار ميرفت و از او نسخهي خطي ديوان اشعارش بر جاي مانده است. |
محمدصادق اديب الممالك فراهاني متخلصّ به "اميري" نويسنده و شاعر معروف ايراني، علوم ادبي زمان را نزد اساتيد فن فرا گرفت و در شاعري بر اكثر سخنوران عصر خويش، غالب گرديد. وي در فنون سخنوري، مقتدر و در رواني طبع، قوّت حافظه، تسلط بر تاريخ عرب و عجم و احاطه بر لغات و مضامين فارسي و عربي، مشهور بوده است. اديب الممالك مسؤوليت انتشار روزنامههاي ادب، مجلس و آفتاب را برعهده داشت و در انقلاب مشروطه، بهياري مجاهدانِ و آزاديخواهان شتافت. اميري در سرودن انواع قالبهاي شعري، توانايي ويژهاي داشت و سبك قديمِ را به خوبي رعايت ميكرد. وي از جمله شاعراني بود كه براي نخستين بار، مضامين و مفاهيمِ اجتماعي و سياسي به ويژه ميهن دوستي را در اشعارش به كار گرفت. |
|
|
حادثه خونين قتل عام درباغ جليان والا در هندوستان رخ داد. درسال1919ميلادي: حكومت انگلستان براي جلوگيري ازمبارزه مردم هند قانون رولِت را تصويب كرد. به موجب اين قانون پليس مجازبه دستگيري هرفرد مظنون بدون حكم قانوني بود. تصويب و اجراي قانون رولت، خشم هنديان را برانگيخت بطوريكه در13آوريل 1919 5000هندي بدون سلاح كه براي مخالفت با قانون رولت درباغ جليان والا اجتماع كرده بودند بدستوردويِرانگليسي كشته شدند. همزمان با تصويب قانون رولت و كشتارهنديان نخستين نشانه هاي نهضت مقاومت گاندي نيز آشكار شد. |
|
اورور دوپن بارون دو دووان معروف به ژرژ سانْدْ، بانوي داستاننويس فرانسوي در سيزدهم آوريل 1804م در پاريس به دنيا آمد. وي پس از مرگ پدر به مدرسه شبانه روزي رفت و در آنجا تعداد فراواني از آثار نويسندگان را مطالعه نمود. ژرژ ساند در جواني كتابهاي سرخ و سفيد و داستان اينديانا را نگاشت و با انتشار آن به شهرت رسيد. با اين حال چاپ كتاب ديگر وي به نام لليا، به دليل مبارزه با برخي عقايد جامعه، با جنجال فراوان و حمله شديد مخالفان مواجه گشت. ژرژ ساند در طي سالهاي متمادي در جستجوي عشق به ازدواجهاي متعدد تن داد. عشق در نظر او مترادف با زندگي بود و نه تنها خوشبختي را در برداشت بلكه حق مسلم و والاي بشر و حتي آيين الهي به شمار ميآمد تا حدي كه ژرژ ساند همه اقدامات را درباره عشق، مجاز و قانوني ميدانست. وي همچنين جامعه را مسئول همه معايب و بديهاي فرد ميشمرد و تنها عشق را براي تغيير جامعه و فروريختن ديوارهاي طبقات اجتماعي و برقراري برابري جهاني قادر ميدانست. آثار فراوان داستان و نمايشي ژرژ ساند سراسر زندگي او را از شهرت و پيروزي برخوردار ساخت و تا نيم قرن پس از مرگش ادامه يافت. ژرژ ساند داستاننويس ستايشانگيزي است كه به آساني ميتوانست طرح رُماني را بريزد و عشق را كه به عنوان اصل واحد و كامل زندگي پذيرفته بود تنها موضوع داستانهايش قرار دهد، داستانهايى كه ميتوان گفت خالي از برجستگي خاص و ابداع فكري و تنوع است. اما نكته انكارناپذير اين كه، ژرژ ساند اولين زني است كه از تجربههاي زنانهاش در كار ادبي سود برده است و پس از او، در واقع، بيشتر شخصيت خود او استوار مانده است تا آثارش. از ژرژ ساند آثار متعددي بر جاي مانده كه هفت تار چنگ، مرداب شيطان، سرگذشت من در 20 جلد، مكاتبات در 6 جلد و اقتصاد بشري از جمله مهمترينِ آنان است. ژرژ ساند سالهاي آخر عمر را در مِلك خود كه موسوم به نوهان بود گذراند تا اين كه در 20 اكتبر 1876م در 72 سالگي درگذشت. |
در سال 1919م حكومت استعمارگر انگليس به منظور جلوگيري از شورش و مبارزه مردم هند، قانون دولت را تصويب كرد. به موجب اين قانون به پليس اختيار داده شد كه هر فردي را كه مظنون ميدانستند، بدون دليل و حكم قانوني دستگير و حتي تا مدتي نامعلوم، او را زنداني كنند. اين قانون، خشم مردم هند را برانگيخت. از اين رو در روز سيزدهم آوريل 1919م در حالي كه بيش از پنج هزار نفر هندي بدون سلاح در باغِ جاليپان والا در شهر آمريتسار در اجتماعي آرام براي كسب استقلال گرد آمده بودند، به دستور يكي از فرماندهان انگليسي به گلوله بسته شدند. اين درحالي بود كه به شركت كنندگان در اين گردهمايىِ آرام حتي هشدار و فرصت ترك محل داده نشد. پس از اين قتل عام كه بيش از هزار و دويست كشته و حدود چهار هزار زخمي بر جاي گذاشت، فرمانده انگليسي اجازه مداواي مجروحين و رساندن آب و آذوقه به آنان را نيز نداد. پس از تصويب قانون دولت در هند و كشتار بيرحمانه مردم اين كشور در جاليپان والا، نهضت مقاومت مردم هند به رهبري گاندي اوج گرفت و سرانجام به شكست استعمار انگليس منجر شد. |
اتريش پس از جنگ جهاني دوم، كشوري مستقل بود، اما چندي قبل از آغاز جنگ، هيتلر، اتريش را ضميمه خاك آلمان نمود و سربازان اتريشي نيز به نفع آلمان وارد جنگ شدند. در آوريل 1945م، پس از عقبنشيني آلمان از اتريش و اشغال آن توسط دولتهاي متفق، اتريش به چهار منطقه تجزيه شد كه هر منطقه توسط يكي از دولتهاي امريكا، شوروي، انگليس و فرانسه اداره ميگرديد و ويِن پايتخت اتريش، تحت اداره مشترك چهار دولت قرار داشت. ده سال بعد، در سال 1955م بين چهار كشور اشغالگر و دولت اتريش، قراردادي به امضا رسيد كه به موجب آن، بيطرفي و استقلال اتريش تضمين شده و نيروهاي چهار كشور اشغالكننده، خاك اتريش را تخليه خواهند كرد. تخليه نيروهاي اشغالگر در سال 1955م پس از ده سال آغاز شد و از آن پس اتريش بيطرفي خود را در مناقشات بينالمللي حفظ نمود. |
لبنان از آغاز دهه 1970م دوران مصيبتباري را آغاز كرد كه تا سال 1980م نيز ادامه يافت. در آغاز اين دهه، فلسطينيان رانده شده از اردن و نيز نيروهاي مسلح سازمان آزاديبخش فلسطين به لبنان نقل مكان كردند. استقرار مركز عمليات اين افراد در بيروت و شهرهاي ديگر لبنان، بهانهاي به رژيم صهيونيستي داد تا اين كشور را از زمين و هوا مورد تعرض و تجاوز قرار بدهند. در سال 1975م، اختلاف بين گروههاي مسيحي و مسلمان در بيروت، در سيزدهم آوريل اين سال، به آغاز يك جنگ تمام عيّار بين اين گروهها منتهي شد كه در نتيجه آن، نيمي از شهر بيروت ويران شد. جنگ داخلي در لبنان با حمله شبه نظاميان مسيحي افراطيِ فالانژيست به يك اتوبوسِ حامل فلسطينيها و كشتار سي تن از آنها آغاز شد. در پي اين كشتار، مسلمانان و مليگرايان لبنان به مقابله با فالانژها برخاستند. چندي بعد با حمله چريكهاي فالانژ به اردوگاههاي آوارگان فلسطيني، چريكهاي فلسطيني نيز به صحنه جنگ داخلي لبنان كشيده شدند. جنگ داخلي در لبنان، دخالت سوريه و سپس رژيم صهيونيستي را به دنبال داشت و در پايان دهه 1970م از استقلال و تماميت ارضي لبنان، چيزي بر جاي نمانده بود، چرا كه نيروهاي سوريه، نيمه شمالي كشور را تحت اشغال خود داشتند و در نوار مرزي جنوب لبنان با فلسطين، يك گروه نظامي كه از طرف رژيم صهيونيستي حمايت ميشدند حكومت خودمختاري به نام لبنان آزاد تشكيل داده و از دستورات دولت مركزي تبعيت نميكردند. دولت مركزي لبنان در اين زمان حتي در خود بيروت هم تسلط نداشت و شهر عملاً به نواحي خودمختار كه در هر كدام يك گروه مسيحي يا مسلمان فرمانروايى ميكردند، تقسيم شده بود. اين جنگ خونين داخلي كه با تحريك رژيم صهيونيستي آغاز شده بود، تلفات و خسارات فراواني به لبنان وارد آورد. هدف رژيم صهيونيستي آن بود كه چريكهاي فلسطيني و نيروهاي مسلمان و مليگراي ضد رژيم اسرائيل در لبنان را در جنگ داخلي درگير كند و آنان را از حمله به نظاميان صهيونيست باز دارد. |
بعد از سقوط صدام و حزب بعث عراق در 9 آوريل 2003م و اشغال اين كشور توسط نيروهاي مهاجم، به ويژه سربازان امريكا، نخستين تظاهرات مردمي در عراق عليه اشغالگران برگزار گرديد. در اين تظاهراتِ خودجوش، كه در 13 آوريل 2003 با حضور صدها تن از مردم ستمديده عراق، در بغداد انجام گرفت، شركت كنندگان با سردادن شعارهاي "اللَّه اكبر، لا اله الا اللَّه" و نه امريكا نه اسرائيل، به جهانيان اعلام داشتند: ما اشغالگران را نميخواهيم. بوش و صدام يكي هستند. امريكا به نام آزادي هرج و مرج را براي ما به ارمغان آورده است و ما امنيت ميخواهيم نه اشغالگري. مردم عراق در اين تظاهرات خواستار تشكيل دولت اسلامي در عراق شدند و فقط دولت اسلامي را ضامن حفظ حقوق همه نژادها و مذاهب دانستند. در واقع اولين تظاهرات مردمي در عراق بعد از 35 سال حاكميت اختناقآميز صدام و حزب بعث، نمايش اعتراض عليه امريكا، اسرائيل و رژيم سرنگون شده صدام حسين بود. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}