سپاهیان آشنای دامول
 
نویسنده:مینا فرشیدنیک



 

نویسندگان مجموعه «افسانه جومونگ»با تسلط برشخصیت پردازی شخصیت های فرعی داستان را به عنوان ابزارهایی موفق برای پیشبرد داستان بکارگرفته اند.این شخصیت ها بعنوان تسهیل کننده های داستانی به گونه ای طراحی شده اند که نه تنها از مخاطب انرژی ذهنی نمی گیرند و ذهن او رااز خط اصلی داستان منحرف نمی کنند .بلکه شخصیت هایی روان و قابل پیش بینی دارند که روند پیشرفت داستان را تسهیل و تسریع می کنند از سوی دیگر بار تعلیق طولانی مدت خط اصلی داستان با عملکردهای قابل پیش بینی این شخصیت ها تلطیف می شود و مخاطب احساس می کند که تسلط بیشتری برداستان دارد.
1-وقتی با شخصیت های مختلف افسانه جومونگ روبرو می شویم. تکلیف ما با همه شخصیت ها روشن است و هرکدامشان رابایک ویژگی می شناسیم. به طور مثال رئیس موپالمو و واکنش های احساساتی اش یانگ فوو تصمیمات نابخردانه اش سولان و سنگدلی و حسادت هایش بانو یوم یول و صراحت و شجاعتش مودونگ و کوته بینی هایش ...همه و همه این شخصیت ها را به آدم هایی تبدیل کرده که واکنش های آنان برای مخاطب قابل پیش بینی است و وقتی عملی متناسب با انتظارمخاطب انجام می دهند .مخاطب حدس خود را تایید شده می بیند و احساس اقناع می کند ازسوی دیگررفتارهای کلیشه ای تکرارشونده برخی ازشخصیت ها آنها را درموقعیتی کمیک قرارمی دهد .که این جریان هم خود به تلطیف فضای داستان کمک می کند در داستان یوسف پیامبر(ع)اما شخصیت های فردی نه تنها دیدی کلی ازشخصیت خود به ما نمی دهند بلکه به تبع آن فاقد این سادگی و قابلیت پیش بینی هستند .شخصیت های فرعی در داستان حیران و سردرگمند نقش و کارکرد آنها درپیشبرد داستان نامعلوم است و به همین دلیل خیلی ازاین شخصیت ها به راحتی قابل حذف هستند.بدون اینکه لطمه ای به خط اصلی داستان وارد شود شخصیت های فردی در برخی جاها که وارد داستان می شوند به جای اینکه روند پیشرفت داستان را تسریع کنند.این روند را کند می کنند و داستان ر اازخط اصلی آن دور می سازند .
2-نویسندگان مجموعه داستانی جومونگ با تیپ سازی شخصیت های فرعی گام موثری درجهت همراه کردن مخاطب با این شخصیت ها برداشته اند با وجود تعدد شخصیت های فرعی مخاطب تک تک آنها رامی شناسد و به یاد می آورد زیرا در ذهنش تعریفی یک خطی از ویژگی های شخصیتی هریک ازاین شخصیت های فرعی دارد .همه متفق القول می دانند که
-یانگ فوو آدمی جاه طلب ،اما نابخردی است که همیشه شکست می خورد و نادیده گرفته می شود.
-سولان زنی حسود و سنگدل است که برای نشاندن همسرش برتخت امپراطوری بوئو دست به هرکاری می زند.
-افسرلیبو قوی ترین سردارجومونگ و سربازی شکست ناپذیراست.نمی توان انتظار داشت کسی از او مشورت سیاسی بخواهدو...
تیپ سازی شخصیت های فرعی و قابلیت معرفی کردن آنها درتعریف های یک خطی ،ازنکته هایی است که رعایت آن به ویژه در داستانهایی با شخصیت های آرمانی یا فرابشری بسیارضروری به نظر می رسد .درداستانهایی که قهرمان اصلی فردی عادی و در دسترس است خود او باراصلی همذات پنداری با مخاطب را بردوش دارد. اما درداستانهایی که قهرمان اصلی داستان آنها به هرنحوی آرمانی فرابشری و دور ازدسترس است این باربین شخصیت های فرعی توزیع می شود ازاین رو در یک چهارچوب داستان پردازی موفق ،نویسنده این خلاء را با پررنگ کردن شخصیت های فرعی ملموس ترو معمولی تر پر می کند تا مخاطب از لذت همذات پنداری محروم نشود.این شخصیت های فرعی می توانند از بین قهرمانان (کانون خیرداستان)یا از بین ضد قهرمانان (کانون شرداستان)انتخاب شوند.اما نکته مهم درباره این شخصیت ها این است که انسانهایی معمولی ترند انسانهایی که باوجود عقاید آرمانی،آرزوها و توانایی هایشان از ترسها و ضعف های بشری منزه نیستند.درمجموعه افسانه جومونگ با قهرمانی مواجهیم که انسانی برجسته است و به گونه ای فرابشری برای تحقق هدفی والا برگزیده شده است این ویژگی اساطیری جومونگ راخاص ترازآن می کند که برای مخاطب عادی قابل همذات پنداری باشد.ازاین رو نویسندگان مجموعه با پرورش و تثبیت شخصیت هایی ملموس اما درعین حال دارای تشخص سعی در اقناع حس همذات پنداری مخاطب داشته اند تا جایی که مخاطب حتی با شخصیت هایی از قطب ضد قهرمان داستان هم احساس هم دردی می کند به طورمثال حتی برای یانگ فوی از همه جا مطرود،با وجود تمام نابخردی هایش دلمان می سوزد و آرزو می کنیم که ای کاش اوهم به نوایی برسد و از سویی دیگرگاهی برخی از شخصیت های فرعی قطب قهرمان را به اندازه جومونگ یا حتی بیشتر از او دوست بداریم.
این اتفاقی است که درمورد داستان سریال یوسف پیامبر(ع)،خلاء آن به شدت به چشم می خورد .دراین سریال با خیل انبوهی از شخصیت های فرعی مواجهیم بی آنکه بتوانیم اسم و رسم آنها را به یاد بیاوریم و یا بتوانیم تعریفی ازشخصیت آنها ارائه دهیم .اوج این نقصان شخصیت پردازی در مورد برادران یوسف رخ داده است توده ای از آدمها که ازسویی به سوی دیگر درحرکتند بی آنکه براساس ویژگی های شخصیتی شان از یکدیگرقابل تشخیص باشند.ازاین رو مخاطب داستان مجموعه یوسف پیامبر(ع) ازلذت همذات پنداری محروم است.زیرا ازسویی قهرمان اصلی داستان انسانی خاص و برگزیده است و از سویی دیگر شخصیت های فرعی ،انبوهی از آدم های فاقد چهره و تشخصند که در برانگیختن حس همراهی و همدردی مخاطب ناتوانند.

مثبت، منفی، جومونگ

تابه حال برایتان پیش آمده که سه شنبه ها یا جمعه ها حوالی ساعت 8 تا 9 شب گذرتان به یکی ازمکان های عمومی از فرودگاه گرفته یا ایستگاه قطار یا حتی مغازه های محلتان- بیفتد؟ دراین مکان ها یا هرمکان دیری که در آن تلویزیونی وجود داشته باشد. با تعداد زیادی از آدمها مواجه می شوید که با چشمانی گرد شده و دهانهایی باز به صفحه تلویزیون چشم دوخته اند این چهره های مشتاق و مجذوب چند حالت دارند:دچاردلهره می شوند.نفس راحتی می کشند .به خشم می آیند وبعددلشان خنک می شود. شاد می شوند و بعد از دقایقی دوباره آهی از سر حسرت می کشند و این چرخه همین طور ادامه می یابد .این تغییر دائمی حالت چهره بینندگان شگرد اصلی نویسندگان این مجموعه را رومی کند استفاده از دوقانون موثر داستانی که عبارتند از:قانون تناوب نتایج رویدادها (اتفاق خوب،بعد اتفاق بد و دوباره اتفاق خوب )2-قانون نسبت بین انتظارو نتیجه (چی فکرمی کردیم ،چی شد)
قانون تناوب نتایج رویدادها در داستان اصلی جومونگ خیلی تابلواست رویدادها پی درپی و بلافاصله هستند و فرصت نفس کشیدن را ازمخاطب می گیرند به محض اینکه یک کشمکش تمام می شود کشمکش بعد بلافاصله و بعضی موقع ها از نتیجه مثبت موقت کشمکش قبلی ایجاد می شود .نکته مهم درباره حفظ جذابیت داستان این است که وزن نتایج مثبت و منفی درهراپیزود تقریباً برابراست یعنی اینطورنیست که دریک اپیزود یک سری اتفاقات بروفق مراد قهرمان باشد و درقسمت دیگرهمه چیز به ضرراو بلکه معمولاً نتیجه رویدادها بصورت متناوب به نفع و به ضرر قهرمان داستان است.ایده اصلی در داستان اصلی جومونگ ایجاد غافل گیری است اتفاقاتی برای قهرمانان اصلی می افتد یا اینکه آنها تصمیماتی می گیرند که با پیش بینی و انتظار مخاطب متفاوت است (برخلاف شخصیت های فرعی که رفتارها و تصمیماتشان معمولاً قابل پیش بینی است)این ایجاد شکاف بین انتظار مخاطب و نتیجه حاصل شده جذابیت داستان را افزایش می دهد و او رابه دیدن ادامه داستان ترغیب می کند.
درجدول زیر چگونگی استفاده از این دو قانون مهم را در داستان اصلی یکی از اپیزودهای سریال جومونگ مورد بررسی قرار می دهیم.در ستون اول قصه را روایت می کنیم و در ستون دیگر نوع شکافی را که بین انتظار و نتیجه مخاطب ایجاد شده یا همان چیزی را که فکر می کردیم ولی اتفاق نیفتاد،بررسی می کنیم.در ستون وسط هم حالت بیننده را می بینیم که با مواردی که به نفع قهرمان قصه است امیدوار می شود و با موارد منفی نگران می شود.

شکاف بین انتظار ونتیجه

حالت بیننده

رویداد

انتظار نداریم پدر سوسانوبه او اجازه چنین کاری را بدهد.این کار در حکم یک خودکشی است.اما بر خلااف انتظار ما سوسانوراهی این ماموریت می شود.

سوسانو به همراه افراد زبده ارتش «گیرو»مخفیانه راهی محل اقامت قبیله بیرو می شوند تا انبار غله آنها را آتش بزنند و سونگ ینگ را شکست دهند.

عملیات برخلاف انتظار ما موفقیت آمیز پیش رفت .انتظار داریم سوسانوو یارانش به پیروزی قطعی برسند اما برخلاف انتظار ما سونگ ینگ باقی سپاهیانش را جمع می کند و ضربه مهلکی بردار و دسته سوسانومی زند.

افراد سوسانو انبارسونگ ینگ را به آتش می کشند اما بیشتر شان کشته می شوندو سوسانوهم زخمی می شود.

همه چیز را از دست رفته می بینیم .منتظر معجزه نیستیم.اصلاً انتظار نداریم جومونگ بیاید چون ظاهراً نفعی در آمدن به جولین ندارد اما جومونگ درست به موقع از راه می رسد.

افراد جومونگ از راه می رسندو به کمک یاران سوسانو می شتابند و آنها را نجات می دهند.

خدا خدا می کنیم که کار سونگ ینگ یکسره شود و او به سزای تمام پلیدی هایش برسد اما برخلاف انتظار ما سونگ ینگ باز هم جان سالم به در می برد و طرح توطئه ای جدید را می ریزد.

سونگ ینگ ول نمی کند و تصمیم می گیرد به پشتوانه سپاه اعزامی زوآنتوبه گیرو حمله کندو کار آن را یکسره کند.

دلمان هری می ریزد پایین .دل توی دلمان نیست.که مبادا سونگ ینگ موفق شود اما بر خلاف انتظار ما از بین بردن سپاهی با ان همه دم و دستگاه برای برو بچه های سپاهیان دامول کار سه سوت است!

سپاه دامول (یاران جومونگ )بر سر راه سپاه زوآنتوکمین می کنند و پیش از اینکه انها به سپاهیان سونگ ینگ ملحق شوند.آنها را به کلی از بین می برند.

این سونگ ینگ دیگر شورش را در آورده است!انتظار داریم بعد از دو تا شکست درست و حسابی بی خیال جومونگ و گیرو شود اما بر خلاف انتظار ما نقشه جدیدی می کشد.

  

سونگ ینگ می خواهد بقیه قبایل جولین رابا خود همراه کرده و به گیرو حمله کند.

بالاخره در پایان یک قسمت پر فراز و نشیب نفس راحتی می کشیم !انتظاریک جنگ دیگر بین جومونگ و سونگ ینگ را می کشیم اما قهرمان خردمند ما بر خلاف انتظارمان دست اتحاد به سوی قبایل جولین دراز می کند!

  • جومونگ تصمیم می گیرد از انبار غنی غلات گیرو و گرسنگی مردم دیگر قبایل جولین بهره بگیرد و انها را به سوی خود جلب کندو پشت سونگ ینگ را خالی کند.

واقعاً رستم یلی بود در سیستان

انگلیس کشوری است با حداکثر 1600 سال تاریخ آنها تشکیل کشورشان رابه پادشاهی افسانه ای به نام آرتورنسبت می دهند که با کمک مریلین جادوگر قبایل را متحد کرد حالا یک سوال می دانید تابه حال درباره آرتور مریلین شوالیه های میزگرد و شمشیر اکسکالیبورکه فقط پادشاه واقعی می توانست آن راازسنگ بیرون بیاورد،چند فیلم و کارتون ساخته شده؟جواب یک کمی حیرت انگیز است 25 فیلم .8 سریال، 17 انیمیشن و 21 گیم و تازه اینها فقط تعداد آن محصولاتی است که مستقیماً به افسانه آرتور ربط دارند وگرنه تم بسیاری دیگر از فیلم و سریالها هم اقتباس ازهمین افسانه است: مثلاً همین (هری پاتر )را در نظر بگیرید؛ کاملاً کپی افسانه آرتور است.
*چین خلاف انگلیس کشوری است با حداقل 8 هزارسال تاریخ ازاین تاریخ طولانی چهار کتاب کلاسیک در ادبیات چین باقی مانده یکی اش (تاریخ سه قلمرو)یا (افسانه سه برادر)خودمان که تاریخ سه تکه شدن چین در قرن سوم میلادی رابا افسانه و داستان مخلوط کرده ازاین داستان 12 فیلم شش سریال سه انیمیشن (که دوتایش را ما هم دیده ایم)و 28 گیم مختلف ساخته شده. *یکی دیگرازچهارکتاب کلاسیک چینی ها کتاب (لبه آب )است که داستان جمع شدن گروهی از جنگجویان درلیان شانپو و قیام آنها علیه سلسله سانگ را تعریف می کند.از روی این کتاب هم تابه حال 12 فیلم،سه سریال (که یکی اش رامابه اسم«جنگجویان کوهستان»تماشا کرده ایم).دو انیمیشن و چهار گیم ساخته شده.
*«ای کیو»یکی از چهره های ذن در ژاپن است که درقرن 15 زندگی می کرد و اصلاحاتی راهم در معابد ژاپن انجام داد .تابحال سه سریال و دو انیمیشن درباره او ساخته شده که یکی شان ماهم در کودکی دیده ایم درکارتون ای کیوسان که با 298 قسمت رکورد دارتعداد اپیزودهای یک مجموعه کارتونی است.داستانهایی به ای کیو نسبت داده شده که درهیچ یک از منابع اصلی زندگی ای کیو وجود ندارد .
*آمریکایی ها که خلاف انگلیسی ها و چینی ها و ژاپنی ها هیچ تاریخ کهنی ندارند .برای خودشان تاریخ ساخته اند و گاوچران های غرب وحشی را تبدیل به چهره های تاریخی کردند و(وسترن )راساختند.
*پادشاه دانگ میونگ-معروف به «جومونگ» اولین پادشاه تاریخ کره است که از 37 تا 19 قبل ازمیلاد براین کشور حکومت کرد و یک جورهایی باعث استقلال کره از چین بود همین است چیزی که تاریخ درمورد جومونگ به ما می دهد همین است ؛گیریم با یکی دوتاحکایت اضافه .اما حالا داستان جومونگ به سریالی 81 قسمتی تبدیل شده که به طور همزمان در 18 کشور دنیا پخش می شود.
*درمورد «سویانگوم» در دایره المعارف ها نوشته اند که «احتمالاً اولین و تنها پزشک زن دربار در تاریخ کره است که اسم او در سالنامه دربارآمده ».همین نیم خط اطلاعات تبدیل شده به یک سریال 62 قسمتی که در آن حتی برخی روش های جراحی که مبدع و مبتکرمشخص و معلوم دارند هم به او نسبت داده شده.
*رستم ،قهرمان ملی ماست که محققان می گویند ازروی شخصیت های «سورنا »سرداردلیراشکانی درقرن اول قبل میلاد-به قصه ها راه پیدا کرده.معروف ترین داستان رستم نبرد او با پسرش سهراب است .حالا یک سوال دیگر از معروف ترین داستان معروف ترین قهرمان ملی ما چند فیلم سریال،گیم و کارتون ساخته شده ؟جواب دوباره حیرت برانگیزاست :چهارفیلم،صفرسریال،صفر کارتون و صفر گیم .آن چهار فیلم همه یکی اش را هندی ها ساخته اند.دوتایش را روس ها (که درآن حتی اسم رستم و سهراب هم عوض شده )و فقط یکی را خود ایرانی ها.
*سوال آخرمفهوم هویت ملی چیست .یک ملت با چه روشهایی می تواند هویت ملی خود راحفظ کند و چطورمی تواند این هویت را نشان بقیه مردم دنیا بدهد .
منبع:نشریه همشهری جوان ,شماره 225