فرزندان و مشکلاتی پیرامون مدرسه و تکالیف آن





تصور كنيد در شركتى مشغول به كار هستيد كه 6 يا 7 بخش مختلف دارد و شما مجبور هستيد كه هر روز به اين 7 قسمت گزارش دهيد. همچنين تصور كنيد كه هر بخش براى خود رئيسى دارد و هر كدام از آنها بدون توجه به ديگرى، كارهايى را به شما محول مى‏كند. بيشتر اين كارها مشكل است و نياز به خواندن، نوشتن و به خاطر سپردن دارد و همچنين اكثر اين كارها جذابيت ندارد. براى انجام اين امور، شما مجبوريد كه تمام روز يكجا بنشينيد، يادداشت برداريد و موضوعات را به خاطر بسپاريد. محل كار معمولا شلوغ و پرجمعيت است و تمركز شما را به هم مى‏زند. تنها زمان فراغت از كار نيز، هنگام ناهار است كه به ناهارخورى شركت مى‏رويد و مجبوريد كه از غذاهاى بد مزه‏ى آن جا بخوريد. حال تصور كنيد كه شما تا چه حد از اين شغل لذت مى‏بريد، به چه مدت مى‏توانيد اين كار را ادامه دهيد و چقدر در انجام آن تبحر داريد؟

مشكلات مدرسه را ناديده نگيريد، ممكن است دلايلى جدى در پس آن وجود داشته باشد

دكتر كاتلين نادو (1) نويسنده‏ى كتاب «دبيرستانى‏ها»، توصيف شغلى بالا را مشابه وضعيت دانش آموزان دبيرستانى در نظر مى‏گيرد. كارى كه در پاراگراف بالا توضيح داده شده، شغلى نيست كه بسيارى از افراد بزرگسال از آن لذت ببرند و آن را براى هميشه ادامه دهند. تشابه اين شغل با موضوع آموزش در مدرسه، يادآور اين مسئله است كه كسب علم و دانش، تجربه‏اى است پيچيده، آكنده از مشكلات، نااميدى‏ها و ناكامى‏هاى مربوط به خود. جامعه از 20 سال گذشته تاكنون، دستخوش تغييراتى بوده است و مدرسه نيز از اين موضوع مستثنى نيست. بسيارى از افراد بزرگسال، با حسرت به خاطرات مدرسه نگاه مى‏كنند و آسودگى خاطر و معصوميت را به ياد مى‏آورند. اما در دنياى كنونى، مدارس تغييرات بسيارى پيدا كرده است، امروزه مأموران انتظامات در مدرسه، كيف‏ها را جستجو مى‏كنند تا افراد اسلحه و مواد مخدر با خود همراه نداشته باشند كه اين موضوع، اسباب سلب آرامش بسيارى از فرزندان را ايجاد مى‏كند. در اين ميان وظيفه‏ى والدين است كه از اين مشكلات و فشارها، كه فرزندانشان با آنها روبرو هستند، آگاه باشند، با كودكان خود ارتباط برقرار كنند و در صورت نياز، از آنها حمايت كنند.

كودكان ذاتا به دنبال آموختن هستند

تمام ما، با حس كنجكاوى و اشتياق براى آموختن به دنيا آمده‏ايم. كودكان در تمام سنين، كنجكاوى ذاتى نسبت به محيط اطراف خود دارند. به طور مثال كودك همواره سعى در كشف دنياى پيرامون خود دارد و با كنجكاوى و انرژى فراوان خود، به اين هدف دست پيدا مى‏كند و اگر او را در انجام فعاليت‏هايش محدود كنيم و يا وقفه‏اى در كارش ايجاد كنيم، زمينه را براى ايجاد جار و جنجال و گله و شكايت كودك فراهم كرده‏ايم. حال هنگامى كه كودك به مدرسه وارد مى‏شود و تعليم و تربيت او جنبه‏ى رسمى‏تر و منظم‏ترى پيدا مى‏كند، چه اتفاقى مى‏افتد؟ چراانجام تكاليف مدرسه براى كودك، كار شاقى است و به دنبال مبارزه با آن برمى‏آيد؟ اين موضوع دلايل بسيارى دارد و نبايد ريشه‏ى مشكلات را تنها به معلم و مدرسه نسبت داد. در واقع توانايى يادگيرى كودكان، نگرش و نقش والدين در قبال آموزش و ميزان همكارى والدين و معلمين، نقش بسزايى را درباره‏ى اين موضوع به عهده دارد.
كودكان از طريق حواس خود، با دنيا ارتباط برقرار مى‏كنند. آنها به چيزهايى كه مى‏توانند لمس كنند، بينند، بچشند، بشنوند و ببويند علاقه‏مند هستند. با آغاز مدرسه در سن 7 يا 8 سالگى، كودك شروع به آموختن مفاهيم غير ملموس و انتزاعى مى‏كند. بسيارى از كودكان از لحاظ رشد عقلى به آن حد نرسيده‏اند كه آمادگى يادگيرى اين مفاهيم انتزاعى را داشته باشند ولى بزرگترها، از آنها چنين انتظارى را دارند و مى‏خواهند كه فرزندان در يادگيرى مهارت‏هاى خواندن، نوشتن، تلفظ كردن و رياضيات، تبحر پيدا كنند. چنين كودكانى به مبارزه با اين موضوع مى‏پردازند و حتى دچار نااميدى مى‏گردند زيرا توانايى يادگيرى را در خود نمى‏بينند. بسيارى از دانش آموزان در اين سن، از لحاظ روحى به درجه‏ى رشد كافى نرسيده‏اند و نمى‏توانند مسئوليت‏ها و قوانين و ساختارهاى مدرسه را به عهده بگيرند و آن را كنترل كنند. ولى به هر حال بيشتر كودكان چنين مشكلاتى را ندارند و با شايستگى مى‏توانند از عهده‏ى امور دبستان برآيند. در اين ميان والدين نقش اصلى را در تعليم و تربيت بازى مى‏كنند و مى‏توانند اين روند را آسان‏تر و يا مشكل‏تر نمايند.

نقش والدين در امر آموزش كودكان

موفقيت در مدرسه، از منزل آغاز مى‏گردد. آيا كودك از لحاظ عاطفى، احساس امنيت مى‏كند و در مورد توانايى‏هاى خود اطمينان دارد؟ آيا او به اين موضوع واقف است كه والدين و خانواده در هنگام نياز به او كمك خواهند كرد و حامى او هستند؟ آيا تكاليفش را انجام داده است؟ آيا صبحانه‏ى خود را به طور كامل خورده است؟ اگر پاسخ اين سؤالات مثبت است، در نتيجه اين كودك آمادگى شروع يك روز پر بار را در مدرسه خواهد داشت. اما اگر پاسخ منفى است، والدين بايد به فكر چاره باشند. كودكان سه چهارم از وقت خود را حتى در طول سال تحصيلى، در منزل مى‏گذرانند و همين جاست كه كودك درس‏هاى اوليه‏ى خود را مى‏آموزد و با اهداف، ارزش‏ها و مسئوليت‏ها آشنا مى‏شود. با قبول مسئوليت در منزل، كودك مى‏آموزد كه چطور به كارها نظم و ترتيب ببخشد. او مى‏آموزد كه چگونه در هنگام برخورد با مشكلات، آن را شناسايى كند، در مورد آن با فردى گفتگو كند و در صورت نياز از كمك و يارى ديگران استفاده كند. بايد به خاطر داشت كه يادگيرى تمام اين قوانين و احترام به آنها، بستگى به روابط كودك با والدين خود دارد.

محترم شمردن مدرسه

هنگامى كه كودك به سن پيش دبستانى مى‏رسد، والدين ممكن است آمادگى‏هاى لازم را در كودك به خوبى ايجاد نموده باشند و يا برعكس، احتمال دارد كه به طور مناسب زمينه را آماده نكرده باشند. نگرش مثبت و يا منفى كودكان به دبستان، به طور گسترده‏اى، بازتاب عكس العمل والدين آنها به مدرسه است. اگر والدين به قوانين مدرسه، معلم‏ها و مديران احترام بگذراند، فرزندان نيز همين رفتار را خواهند داشت. اگر پدر و مادر به ارزش آموزش تأكيد ورزند، كودكان نيز اين موضوع را جدى مى‏گيرند. چنانچه والدين، قوانين و انتظاراتى واقع بينانه را در مورد تكاليف و ساعات مطالعه در نظر بگيرند و اين مقررات را به اجرا درآوردند، كودكان نيز سعى خواهند كرد كه چنين عاداتى را در خود پرورش دهند و مسئوليت كار مدرسه را به عهده گيرند. ايجاد برنامه‏ى منظم روزانه هم براى پدر و مادر و هم براى فرزندان مفيد است و كودكان قادر به درك و انجام چنين مقرراتى خواهند بود.

رابطه‏ى اوليا و مربيان

به منظور رفع نيازهاى فرزندان، شناسايى و حل مشكلات آنان در مدرسه و منزل، لازم است كه والدين و مربيان كودك با يكديگر همكارى داشته باشند. البته اين مشاركت بر پايه‏ى همكارى و احترام متقابل استوار است. اغلب، والدين و مربيان بر سر مشكلات فرزندان و اين كه مقصر واقعى چه كسى است با يكديگر توافق پيدا نمى‏كنند و رابطه‏ى پرخاشگرانه بين آنها ايجاد مى‏شود و اين چنين برخوردهايى سبب مى‏شود كه نتوانند مشكل كودك را برطرف كنند. در اين ميان وجود نفر سومى به عنوان ميانجى مى‏تواند مثمرثمر باشد؛ اين شخص ممكن است مدير مدرسه و يا مشاور روانى دبستان باشد.
معلم خوب و برجسته مى‏تواند تأثير مثبتى بر روى كودك بگذارد كه در تمام طول عمر، ماندگار است. همچنين معلم بد نيز مى‏تواند بر روى كودك تأثير بگذارد و صدمه‏اى ماندگار به او وارد سازد. در اين ميان والدين وظيفه دارند كه پيرامون ارتباط معلم و كودكانش مطلع باشند و مشكلات آنان را بشناسند. براى آگاهى از اين مسائل، پدر و مادر مى‏توانند با كودك خود گفتگو كنند و پيرامون مسائل مدرسه از او سؤالاتى بپرسند. همچنين ملاقات‏هاى دوره‏اى با معلم مدرسه مى‏تواند اطلاعات كافى را در اختيار والدين قرار دهد.
خانم دكتر كاتلين نادو (2) كسانى را به عنوان بهترين معلم توصيف مى‏كند كه علاقه‏ى واقعى به دانش آموزانشان دارند، انعطاف پذيرند و متوجه نيازهاى فردى افراد هستند، انتظاراتشان را آشكار بيان مى‏كنند و در كارشان نظم و تربيت دارند، وقتى كودك مشكلى دارد به جاى انتقاد او را تشويق به حل آن مسئله مى‏كنند، از آموزش لذت مى‏برند و به مواد درسى احاطه داشته و خلاقانه عمل مى‏كنند. اما افرادى نيز وجود دارند كه چنين خصوصياتى ندارند و پدران و مادران متعجبند كه چرا اينها، شغل معلمى را انتخاب كرده‏اند. اين گونه افراد، احتمالا درس خود را مى‏دهند و مى‏گذرند بدون اين كه خود را درگير كودك و قابليت‏هاى او كنند، سختگير و غير قابل انعطافند و نسبت به نيازها و تفاوت‏هاى فردى بى‏تفاوتند، انتظارات خود را به وضوح بيان نمى‏كنند و سعى دارند كه به جاى تحسين و تشويق كودك، با خجالت دادن و انتقاد از او، در وجودش انگيزه ايجاد كنند.
اگر والدين متوجه شوند كه مشكلات درسى فرزند به خاطر ارتباط نامناسب معلم و كودك است، مى‏توانند از مدير مدرسه بخواهند كه معلم فرزندش را عوض كند. بسيارى از معلم‏ها، به خاطر اين درخواست مى‏رنجند اما اگر اين مشكل موجه باشد و در واقع علايق كودك تأمين نگردد، مديران مدرسه اجازه‏ى انجام اين كار را خواهند داد. حقيقت اين است كه پدر و مادر، صرف اين موضوع كه كودك معلم خود را دوست ندارد، نبايد به فكر عوض كردن مربى فرزند خود بيفتند، اما اگر اين عدم علاقه، سبب بروز اختلاف و پيامدهاى منفى گردد، چنين تعويضى لازم است. چه بسا در بسيارى از موارد پدر و مادر به اين موضوع توجه نمى‏كنند و فرزندشان در طول سال تحصيلى سپر بلاى معلمى است كه او را دوست ندارد و كودك مجبور به سپرى كردن سال تحصيلى دشوار و هولناكى است.

شكست مشكلات ناشى از تكاليف مدرسه

در تاريخ امروز، آن چه كه بيشتر از ساير موارد، سبب ايجاد نزاع ميان والدين و فرزندان گرديده، تكاليف مدرسه است. سوزان ستلى، (3) آموزگار نمونه، در كتاب خود به نام«رام كردن اژدها: كمك به مشكلات واقعى در مدارس» مى‏نويسد كه:«كمك به حل مشكلات ناشى از تكاليف مدرسه به آن سادگى كه به نظر مى‏رسد نيست و مى‏توان گفت كه همچون منطقه‏ى مين گذارى شده است.» اگر والدين تكاليف فرزند خود را انجام دهند و يا در كنار او بنشينند و مرتبا كلمه‏ى بهتر بنوس، بهترين باش را تكرار كنند و با تشويق و يا تهديد او را وادار به تلاش بيشتر نمايند، مشكلى را حل نخواهند كرد، زيرا اگر كودك با نارضايتى اين كار را انجام دهد و يا انجام اين كار براى او بسيار دشوار باشد، و يا مشكل يادگيرى در او وجود داشته باشد، به اين صورت تشويق و يا تهديد والدين، ثمرى ندارد. در اين ميان، ارزيابى كودك توسط روان شناس و يا متخصص يادگيرى، مفيد واقع مى‏شود. برخى از كودكان به كمك فردى ديگر نيازمندند و لازم است كه والدين براى آنها معلم خصوصى بگيرند تا در امر انجام تكاليف مدرسه، به فرزندان كمك كند. قرار دادن برنامه‏ى درسى روزانه و ساعات مطالعه در منزل، اهميت زيادى دارد زيرا كودك نظم و تربيت را در مطالعه كردن مى‏آموزد و والدين نيز مشاهده خواهند كرد كه كودك چقدر از وقت خود را صرف انجام تكاليف و مطالعه خواهد نمود. پدر و مادر بايد بهترين محلى را كه كودك مى‏تواند كارهايش را به نحو احسن انجام دهد، براى او در نظر بگيرند. يعنى كودكان در خلوت و تنهايى بهتر مى‏توانند تكاليف خود را انجام دهند، اما تعدادى نيز هستند كه دوست دارند تكاليف خود را در آشپزخانه و در كنار مادر انجام دهند. پدر و مادر مى‏توانند، در حالى كه خود را مشغول كارى مى‏سازند(مثل مطالعه يا انجام كارهاى دستى)، در كنار كودك باشند و او را ترغيب به انجام كارهاى مدرسه نمايند. بعضى از كودكان دوست دارند كه در هنگام مطالعه، ضبط روشن باشد، به همين جهت والدين بايد اجازه‏ى اين كار را به فرزند بدهند، هرگز او را فريبكار خطاب نكنند، پافشارى فرزند را ناديده نگيرند و گهگاهى اجازه‏ى پخش موسيقى را بدهند و ببينند كه كدام يك بهتر جواب مى‏دهد.

كودكان با نيازهاى خاص

اگر كودكان مبتلا به اختلال «عدم توانايى يادگيرى» باشند، حتى اگر از نظر هوشى مشكلى نداشته باشند، با اين حال در بعضى از درس‏ها و يادگيرى آن دچار مشكل خواهند بود. اين مشكلات يادگيرى تا زمانى كه كودك وارد مدرسه نشده است در او نهفته باقى مى‏ماند و با ورود به مدرسه آشكار مى‏شود. دانش آموزانى كه دچاراختلال «ناتوانى يادگيرى» هستند، داراى سه مشخصه مى‏باشند كه عبارتند از: آنها از هوش متوسط و يا نزديك به آن برخوردارند و يا حتى ممكن است درصد هوشى بالاترى نسبت به ديگر كودكان داشته باشند. دوم اين كه موفقيت درسى آنها در يك يا چند زمينه‏ى مشخصى همچون رياضى يا خواندن و نوشتن پايين‏تر از سطحى است كه انتظار آن مى‏رود. سوم اين كه الگوهايى از تفاوت‏هاى چشمگير در محدوده‏هاى عملكرد ذهنى وجود دارد كه به وسيله‏ى آن مى‏توان مشكل اين دانش آموزان را توضيح داد. تشخيص درست و به موقع اين اختلال بسيار حائز اهميت است و اگر پدر و مادر و يا معلم متوجه شوند كه كودك در يك يا چند زمينه‏ى درسى دچار اختلال يادگيرى است حتما بايد جهت ارزيابى موضوع نزد روان شناس مراجعه كنند.

كودكانى كه مشكل ناتوانى يادگيرى دارند به توجه و كمك بيشترى نيازمندند

چنين كودكانى، هرگز تنبل و بى‏توجه نيستند بلكه براى انجام درست امورى كه از آنها انتظار مى‏رود، به كمك نيازمندند. زمانى كه اين كودكان بايد از مرحله‏ى يادگيرى عينى به يادگيرى انتزاعى (غير ملموس) گذر كنند دچار مشكلات فراوانى هستند، ممكن است خيلى نااميد شوند و به زحمت در درس‏ها پيشرفت كنند و از ديگران عقب بمانند، همچنين ممكن است تنبيه شده و از سعى و تلاش دست بردارند. اگر اين كودكان مورد توجه قرار گيرند و درك شوند به راحتى مى‏توانند تكاليف خود را انجام دهند. كودكى كه از حافظه‏ى شنوايى ضعيفى برخوردار است نياز دارد كه در حين شنيدن، مطالب برايش ديكته و نوشته شود. و يا كودكى كه از مهارت ديدارى ضعيفى برخوردار است، نيازمند شنيدن اطلاعات، بحث پيرامون آن موضوع و يا شنيدن مجدد آن از روى ضبط صوت است.
والدين بايد به خاطر بسپارند كه روند رشد كودكان منحصر به فرد است و هر كودكى با همسن و سالانش تفاوت‏هايى دارد، بعضى زود شكوفا مى‏شوند و عده‏اى ديرتر. تعدادى از فرزندان ما در سن 18 ماهگى به خوبى صحبت مى‏كنند اما عده‏اى نيز تا سه سالگى قادر به حرف زدن نيستند، حتى مشاهده شده است كه كودكان تا سن 4 سالگى قادر به صحبت نيستند ولى در آن زمان شروع به اداى جملات كاملى مى‏كنند. اين موارد حاكى از تفاوت‏هاى تكاملى و رشدى فرزندان است و هرگز مشكل يادگيرى را مطرح نمى‏كند زيرا تفاوت‏هاى موجود در توانايى‏هاى شناختى و مهارت‏هاى جسمى امرى طبيعى است. اگر والدين در اين گونه موارد دچار نگرانى هستند مى‏توانند با پزشك اطفال و يا معلم فرزندشان مشاوره كنند تا وضعيت براى آنها روشن شود.

پي نوشت :

(1). Kathleen Nadeau
(2). Kathleen Nadeau
(3). Susan Setley