بررسی آثار قرآنی دکتر مصطفی خرمی
منبع : راسخون
چکیده :
بررسی آثار تفسیری و قرآن پژوهی دانشمندان متعهد به دین اسلام و قرآن می تواند کاربرد عملی زیادی در زندگی ما داشته باشد ، بخصوص درباره افرادی که هنوز در قید حیات هستند تا بتوان از خدمت خود آنها هم فیض برد. انجام کارهای اینچنین نه فقط مربوط به استاد خرم دل ، بلکه شناساندن قرآن پژوهان جامعه ما می تواند گامی موثر در جهت بسط و گسترش اندیشه های آنها و صیانت و حفاظت از قرآن کریم باشد تا طبقه عامه مردم هرچه بیشتر با مسائل دینی و تفسیری قرآن آشنا شوند و به احکام آن پی ببرند .این پژوهش در چهار فصل تدوین یافته است ، در فصل نخست با عنوان کلیات ، به منطق پژوهش و روش آن اشاره شده است . در فصل دوم که خودداری چند بخش است ابتدا زندگی نامه علمی استاد خرم دل با تاکید بر پژوهش های قرآنی وی بررسی گردید ، در ادامه با نگارش مدخلی بر ماهیت ترجمه قرآن و تاریخ ترجمه آن به زبان فارسی به نقد و بررسی ترجمه های دکتر خرم دل پرداخته و در پایان این فصل ترجمه ایشان از تفسیر فی ظلال را در سه قسمت بررسی نموده ام : نخست معرفی تفسیر فی ظلال ، دوم انگیزه ترجمه این تفسیر و سپس با نمایاندن روش ترجمه ایشان به نقد و بررسی و نقاط قوت این ترجمه پرداخته شد .
فصل سوم به تمامی ویژه معرفی و بررسی تفسیر نور گردیده است ، در ابتدا با مقدمه ای بر تفسیر نور به معرفی آن پرداخته و انگیزه و شیوه نگارش آن و جنبه های قوت و ضعف آن بیان شده است در ادامه روش تفسیری نگارنده تفسیر و میزان بهره مندی وی از روش های مختلف تفسیری بررسی گردید و منابع تفسیری ایشان به طور اجمالی بررسی و شناسانده شد ، در آخر این فصل ضمن نمایاندن میزان بهره مندی تفسیر نور از روایات و احادیث – مکی و مدنی بودن آیات تفسیر علمی آیات و کارکرد سیاق … به آرای مفسران قدیمی و معاصر در این تفسیر پرداخته شده است.
آخرین فصل نیز به بررسی دیگر اثر تفسیری استاد یعنی تفسیر المقتطف اختصاص دارد و در آن به اجمال به معرفی این تفسیر و روش شناسی آن و نیز بدست دادن نمونه های از تفسیر آیات پرداخته شده است .
فصل اول : کلیات تحقیق
1-1 بیان مساله1-2 سوابق و پیشینه تحقیق
1-3 سوالات تحقیق
1-4 فرضیه تحقیق
1-5 اهداف و انگیزه تحقیق
1-6روش گردآوری اطلاعات
1-7 موانع تحقیق
1-8 زمانبندی تحقیق
1-1بیان مساله :
در این پژوهش کوشیده می شود تا ضمن نگارش زندگی نامه و آراء قرآن پژوهیدکتر مصطفی خرم دل در تفاسیری که از این مفسر و محقق کرد تالیف شده است به کاوش پرداخته تا شیوه تفسیری مشرب و نوع نگاه خاص ایشان نسبت به تفسیر قرآن نمایانده شود . در این میان کوشیده می شود تا ضمن بدست دادن منابع تفسیری ایشان به تاثیرپذیری ایشان از تفاسیر کهن و نیز برخی تحقیق ها و نگرش های تفسیری خاص ایشان نیز بیان شود . و سعی شده در لابه لای این پژوهش نگاهی اجمالی به دیگر آثار ادبی و ترجمه های ایشان از تفاسیر و بررسی کوتاهی ترجمه های وی که به نحوی در ارتباط با مسائل قرآنی است ، بشود .
1-2سوابق و پیشینه تحقیق :
در زمینه بررسی تفاسیر و آراء قرآن پژوهی استاد کار زیادی انجام نشده است و یکی از دلایلی نیز که من این موضوع را انتخاب کردم همین بود . تنها آقای محمد علی کوشا نقدی بر ترجمه تفسیری ، تفسیر نور داشتند که به نظر من زیاد کامل نبود ، و توضیحی درباره روش تفسیری و منابع تفسیری ایشان داده نشده بود .ضمناً استاد ، دارای آثار قرآن پژوهی دیگری نیز هست چون ترجمه تفسیر فی ظلال قرآن و
تفسیر المقتطف که متاسفانه تاکنون به هیچ نوعی این آثار معرفی نشده و برای جامعه قرآنی ما نیز
ناشناخته اند .
1-3 سوالات تحقیق :
سوالات اصلی 1- روش تفسیری استاد خرم دل چیست و میزان بهره گیری وی از روش های مختلف تفسیری در تفاسیر خود چقدر است ؟2- منابع تفسیری ، تفاسیر استاد کدامند ؟
3- میزان بهره مندی استاد از ، روایات و احادیث ، اسباب النزول ، کارکرد سیاق ، آراء مفسران دیگر ، و … در تفسیر نور چگونه است ؟
سوالات فرعی : 1- نقاط قوت و ضعف تفسیر نور کدامند ؟
2- ترجمه تفسیر فی ظلال را بررسی نموده و روش ترجمه ایشان چگونه است ؟
3- انگیزه و اهداف دکتر خرم دل از نوشتن آثار قرآن پژوهی خود کدامند ؟
4- شرح حالی کوتاه از زندگی ایشان هم زندگی علمی و هم زندگی قرآنی داده شود ؟
1-4 فرضیه تحقیق :
از آنجایی که این مفسیر مشهور کرد دارای حیطه نفوذ علمی در میان اقوام کرد می باشد ، بازشناسی آراء و اندیشه های وی و معرفی آثار ادبی و قرآن پژوهی وی از جایگاه خاصی برخوردار است و از آنجایی که خوشبختانه تا زمان نگارش این مطلب دکتر خرم دل در قید حیات می باشد ، و امکان مصاحبه و گفتگوی مستقیم با ایشان برای بنده مسیر گردید ، پس این تحقیق می تواند در نوع خود پژوهشی بدیع ، سودمند ، واقعی باشد که در خلال آن آراء قرآن پژوهی اندیشمندی زنده با استفاده از خود ایشان تبیین می گردد . در این پژوهش سعی کردیم منابع تفسیری و روش های تفسیری را که ایشان در تفاسیر خود استفاده کرده بررسی کنیم و گزارشی اجمالی از زندگی نامه و دیگر آثار قرآن پژوهی وی نیز بدست آوردیم که امیدواریم گامی موثر در جهت خدمت به جامعه قرآن پژوهی ما باشد .1-5 اهداف و انگیزه تحقیق :
اولین انگیزه من ، شناساندن دکتر خرم دل به جامعه بود ، چون این شخصیت گرانقدر و اندیشه ها و آراء قرآن پژوهی وی و آثار وی در جامعه ما بخصوص در میان افراد کُرد ناشناخته بود ، از آنجایی که این مفسر گرانقدر علاوه بر آثار قرآن پژوهی ، دارای تالیفات ادبی نیز هم در حیطه ادبیات کردی و عربی و هم ادبیات فارسی است ، بازشناسی آراء و اندیشه های وی برای من ایجاب ضرورت می نمود . علاوه بر این ، علاقه شخصی خودم به این استاد گرامی بود و از بین بردن این طرز فکر بخصوص در میان افراد کرد که نمی توان قرآن را با مسائل علمی و ادبی تفسیر کرد .1-6 روش گردآوری اطلاعات :
یکی از این روش های گردآوری اطلاعات برای من مصاحبه بود آن هم مصاحبه منظم که قبلاً سوالاتی را تنظیم کردم و در اختیار استاد خرم دل قرار دادم و از اطلاعات جمع آوری شده از راه این مصاحبه در لابه لای پژوهش خودم هر جا که مناسب دیدم استفاده کردم .و روش دیگری نیز که به طرز گسترده در پژوهش خودم استفاده کردم گردآوری اطلاعات به طریق کتابخانه ای بود ، کتاب های زیادی را مطالعه کردم که به نحوی با موضوع در ارتباط بودند هم در کتابخانه دانشکده و هم در کتابخانه های مناطق کردنشین خودمان .
1-7 موانع تحقیق :
یکی از محدودیت های این تحقیق کمبود منابع بود چون در زمینه معرفی و بازشناسی تفاسیر استاد تقریباً کاری انجام نشده بود ، و بعد فاصله مکانی من با استاد خرم دل بود که باید مسافت طولانی را طی می کردم تا بتوانیم یکی ، دو ساعت با ایشان مصاحبه کنم ، بعد چون برای اولین باری بود که چنین کار بزرگی را انجام می دادم این موضوع برای من خیلی پیچیده بود و بعضی کتاب ها و آثار ایشان اصلاً پیدا نمی شود . نداشتن زمان کافی و دور از دسترس بودن کتابخانه ها نیز از موانع دیگر این تحقیق بود .1-8 زمانبندی تحقیق :
انجام این پژوهش از اوایل شهریور ماه 83 شروع شد و در اواخر تیر 84 به پایان رسید .فصل دوم : گزارش زندگی نامه و آثار دکتر خردم دل
2-1 گزارشی از زندگی نامه علمی خود گفته استاد خرم دل2-2 گزارشی از وقایع مهم زندگی استاد خرم دل در ارتباط با قرآن از زبان خودشان
2-3 بررسی اجمالی نگارش های دکتر خرم دل
2-3-1 تالیفات ادبی
2-3-2 تالیفات قرآن پژوهی
2-4 بررسی ترجمه های دکتر خرم دل از تفاسیر قرآن
2-4-1 ترجمه چیست ؟ مترجم کدام است ؟
2-4-2 ضرورت و اهمیت ترجمه قرآن
2-4-3 تاریخ ترجمه قرآن به زبان فارسی
2-4-4 ترجمه کتاب « عزیزه ام تقدیر الهی » تالیف شوقی ابوخلیل
2-4-5 ترجمه کتاب « الله » ، تالیف سعید حوّی
2-4-6 ترجمه فی ظلال القرآن تالیف سید قطب مصری
2-4-6-1 نگاهی به تفسیر فی ظلال القرآن تالیف سید قطب مصری
2-4-6-2 انگیزه ترجمه فی ظلال القرآن توسط دکتر خرم دل از زبان خودشان
2-4-6-3 روش و نحوه ترجمه فی ظلال توسط دکتر خرم دل
2-1 گزارشی از زندگی نامه علمی خود گفته دکتر خرم دل
در سال 1315 در روستای دهبکر مهاباد متولد شده ام . پس از سپری شدن مدتی از زندگی خانواده پدری در روستاهای لاچین (Lacin) و چقل مصطفی (Cagal mistafa) ، شاید من چهار ساله بودم که خانواده ما به شهرستان مهاباد بار سفر بسته بود و در آنجا رحل اقامت گزیده بود . به خاطر دارم سن و سالی از من گذشته بود هنوز مرا به مدرسه نفرستاده بودند، به هر حال در سال 1330 در مدرسه سعادت نام نویسی کردم و در کلاس تهیه آن زمان که تقریباً پیش مدرسه بود به تحصیل پرداختم و سه سال در آنجا تحصیل کردم . سپس به مدرسه خیام رفتم ، هنوز دوره ابتدایی را به پایان نبرده بودم که به سبب بالا رفتن سن و سال اینجانب برابر شناسنامه نه واقعیت مجبور شدم به طور مستمع آزاد سر کلاس بنشینم .از سال ششم ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می نمودم کلاس اول دبیرستان بودم به علتی ترک تحصیل کردم و طلبه شدم . پس از شش ماه و نیم طلبگی مجدداً در امتحانات متفرقه شرکت نمودم ، پس از اخذ گواهینامه دوم دبیرستان مرا به سربازی بردند . کتاب های درس کلاس سوم دبیرستان را در پادگان های سپوه و سلطنت آباد و پیرانشهر مطالعه و با لباس سربازی گواهینامه سیکل اول را اخذ نمودم . در رشته ادبیات ادامه تحصیل دادم و دیپلم ادبیات را در سال 1340 در مهاباد دریافت کردم و در سال 1342 دانشجوی رشته ادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شدم . در دوره تربیت معلم یکساله شرکت و پذیرفته شدم و آموزگار روزمزد ناحیه هفت تهران شدم ! در سال 1343 به عنوان آموزگار شاغل در دبیرستان مهاباد به استخدام آموزش و پرورش در آمدم . در سال 1347 لیسانس ادبیات عرب را اخذ کردم و تا سال 1350 دبیر دبیرستان های مهاباد بودم . در این سال در فوق لیسانس رشته ادبیات عرب دانشگاه تهران پذیرفته شدم و به تهران رفتم و تا سال 1354 دبیر دبیرستان های ناحیه 16 و 10 تهران بودم . در سال 1352 در رشته دکترای فرهنگ عربی و قرآنی دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران پذیرفته شدم . پس از اتمام واحدها و شرکت در امتحان استادی دانشگاه تربیت معلم تهران به وزارت آموزش عالی منتقل و در سال 1354 در دانشکده تربیت دبیر سنندج که وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران بود به تدریس مشغول شدم . این دانشکده سپس وابسته به دانشکده رازی کرمانشاه گردید . در سال 1354 ریاست دانشکده به اینجانب واگذار شد و مدت چهار سال در این سمت ماندگار شدم . بعدها این دانشکده به دانشگاه کردستان تبدیل شد اینجانب در سال 1376 با تقاضای خود بازنشسته شدم و به زادگاه خویش مهاباد برگشتم و در دانشگاه آزاد اسلامی مجدداً استخدام و به کار تدریس ، تالیف و ترجمه ادامه دادم ، هم اینک دارای سه دختر و یک پسر هستم ، پسرم پزشک عمومی است ، دختر بزرگم لیسانس الهیات و معارف اسلامی ، دیگر دخترم لیسانسیه زیست شناسی و دیگری دانشجوی رشته حقوق است (1).2-2 گزارشی از وقایع مهم زندگی ایشان در ارتباط با قرآن به قلم خودشان
در سال 1337 من دانش آموز کلاس اول دبیرستان بودم ، مسجد محل ما دارای سه طلبه بود ، امام جماعت آن مسجد یک ساعت پیش از نماز مغرب به موعظه می پرداخت . صدای دلنشین و قیافه بلندی داشت . بیشتر احادیث پیغمبر (ص) را ترجمه و معنی می کرد . آن اندازه جمله « قال رسول الله » را تکرار می فرمود که من نوجوان فوراً می دانستم که قال یعنی فرمود . این نخستین واژه ای بود که از زبان عرب آموختم . روزی از روزهای تعطیلات نوروز من در مسجد نشسته بودم . وقت غروب بود ، واعظ مسجد در لابلای مواعظ خود ناگهان فرمود : هرکس که سرش لخت باشد به دوزخ می افتد ! من که گمان می بردم هرچه این آقا می فرماید از خدا و رسول است به گریه افتادم ! مگر نه این است که من محصل هستم و چیزی بر سر ندارم ! به طلاب آنجا گفتم : دیگر من به دبیرستان بر نمی گردم و می خواهم طلبه شوم . آنان هم به ملا عرض کردند و او با خوشحالی پذیرفت ، موضوع را با پدر و مادرم در میان نهادم ، آنان کم سن و سال بودن و قیافه کوچک مرا بهانه گرفتند ، من به آنها عرض کردم : امام جماعت می فرماید هر کس ملا بشود خدا هفت پشت و نسل او را به بهشت می برد ! پدر و مادرم با شنیده شدن این مژده طلبه شدن مرا پذیرفتند . چهار زانو در خدمت استاد نشستم . نخستین درس طلبگی ترکیب « بسم الله الرحمن الرحیم » بود ! باء حرف جو است … اسم بدان مجرور و اصلاً نمی دانستم حرف جر یعنی چه ؟اسم بدان مجرور است … من که اسمی نمی دیدم ، چنان گمان می بردم عربی آن اندازه مشکل است که از عهده آن بر نمی آیم ! به دست و پا افتادم ، وی دیگر عار می دانستم که واپس بکشم.بناچار شش ماه و نیم در مهاباد و روستاهای اطراف طلبه شدم سرانجام به دبیرستان برگشتم اما سراپا عاشق اسلام و زبان قرآن یعنی عربی بودم ، مرغ دلم بدانجا پر می کشید. … ولی وای دلم از دست بشد. … بال و پرم شکست… حوزه ای نیست که بدان بروم ! کشوری نیست که بدان بشوم ، خود را به خدا سپردم تا سرانجام امواج زندگی در سال 1342 مرا به دانشگاه تهران انداخت و در همین سال با دو نفر از همشهریان خود خانه ای را در جمشید آباد تهران اجاره کردیم ، یکی از این دو نفر قبلاً پیشنماز یکی از مساجد مهاباد بود ، از او عاجزانه درخواست کردم که در تعلیم قواعد عربی یاری و کمکم کند ، قبول کرد ، ولی پس از مدتی دیدم که در وقت تدریس دست خود را جلو دهانش قرار می دهد تا نتوانم چنانچه باید بشنوم ، سوگند خوردم آنچه ملاها می دانند باید یاد بگیرم ! بدین منظور کتاب های متعدد صرف و نحو عربی را خریداری کردم و به مطالعه آنها پرداختم … به نظرم خودآموزی بزرگترین عامل یادگیری و پیشرفت است اما تا کی مطالعه کنم و بیاموزم ؟ پاسخ است « من المهد الی اللحد » می خواستم معانی و مقاصد قرآنی را بدانم و فهم کنم ، به پیش این و آن مراجعه و در خدمت یکی از اساتید مهاباد به مطالعه و بررسی متن قرآن پرداختم ، به هر حال تفسیرهای زیادی را خریداری و مطالعه نمودم ، مشکلات را از این و آن پرسیدم تا توانستم در ساحل اقیانوس بیکران قرآن به شنا بپردازم … من معتقدم : حرکت و برکت … رنج و گنج … با خدا باش با تو خواهد بود و او همگان (2) را بس است « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا … (3)» مرا با خدا عهد است که آنچه را می آموزم به دیگران یاد بدهم و برایشان بنگارم .
2-3 بررسی اجمالی نگارش های دکتر خرم دل
ایشان دارای آثار ارزشمندی در زبان و ادبیات فارسی ، زبان و ادبیات کردی ، زبان و ادبیات عربی، و تفسیر قرآن کریم اند که بیشتر آنها چاپ و منتشر شده است . به طور کلی تالیفات ایشان را می توان به دو دسته تقسیم کرد .2-3-1 تالیفات ادبی
1- مکالمه روزمره زبان کردی : موضوع آن آداب سخن گفتن و زبان محاوره ای گفتگو در بین اکراد می باشد- چاپ اول سال 1347 توسط نشر موفقی مهاباد – چاپ دوم سال 1382 توسط نشر احسان .
2- صرف دستور کردی سورانی ، موضوع آن قواعد و قوانین دستور زبان کردی است .
- چاپ اول سال 1347 توسط نشر موفقی مهاباد -
3- گلبن دانش : موضوع آن در حیطه ادبیات عرب همانند اعلال و ابدال و تصغیر و نبست است .
- چاپ اول 1347 توسط نشر موفقی مهاباد
4- نحو زبان فارسی : که یک کتاب منحصربفرد است چون مادر زبان فارسی صرف و نحو جدا از هم نداریم .
- چاپ اول 1347 توسط نشر موفقی مهاباد-
5- گنجینه نحو صرف زبان عربی : برای دانشجویان رشته های ادبیات عرب .
-چاپ اول 1368 – چاپ دوم 1371 انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی سنندج .
6- گنجینه زبان عربی : برای دانشجویان رشته های ادبیات عرب و داوطلبان ورود به دانشگاه
-چاپ اول 1368 – چاپ دوم 1371 انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی سنندج البته ایشان در این زمینه اثر دیگری دارند به نام دستور زبان فارسی که هنوز زیر چاپ نرفته است .
2-3-2 تالیفات قرآن پژوهی
1- نماز فرمان خدا : که برای کودکان نوشته شده است .- چاپ اول 1347 مهاباد – نشر موفقی مهاباد – چاپ دوم تا دهم نشر احسان تهران
2- تفسیر نور به زبان فارسی : که در فصل بعد بطور مفصل به شرح آن خواهیم پرداخت .
-چاپ اول 1371 – چاپ دوم 1375- چاپ سوم 1380 – چاپ چهارم 1384 توسط نشر احسان تهران
3- تفسیر المقتطف به زبان عربی : که در فصلی جداگانه در آخر قرآن آن را توضیح خواهیم داد .
چاپ اول 1376 نشر احسان تهران
4- نگاهی گذرا به اعجاز علمی قرآن : که بصورت کتابچه ای چاپ شده است و دکتر خرم دل در چند سخنران علمی آن را ایراد فرموده اند . در گذشته و حال همراه با فقه و تجوید و احکام شرعی ، دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره آیاتی مهم که می توان نگاهی علمی به آن داشت به بررسی و پژوهش پرداخته اند و راجع به این هدایت الهی هم بحث کرده اند تا برای جوانان سرگشته ، با اسلوب اندیشمندانه علمی شگفتی های آفریده های یزدان و آن حقائق علمی که قرآن در بیان آنها بر علم جدید پیشی گرفته است روشن شود . ایشان نیز در این کتابچه به طور مختصر و مفید در چند مورد آمده اند و آیه های از قرآن را با علوم تجربی جدیدی که کشف شده اند انطباق داده و کاملاً با هم سازگار بوده اند مثلاً یکی از این موارد تحت عنوان « زوجیت در هر چیز » آمده است در این کتابچه در این مورد گفته شده ، سابق بر این مردم معتقد بودند به این که نر و ماده تنها مربوط به انسان و حیوان است . ولی اکنون ثابت شده است حتی نباتات و جمادات و تمام ذرات جهان بر زوجیت استوارند ، و دارای بار الکتریکی منفی و بار الکتریکی مثبت می باشند . حتی جانداران خنثی نیز دارای اندام نرینگی یا مادینگی هستند (4) .
قرآن مجید مساله زوجیت را در آیات مختلف بیان می فرماید از جمله :
سبحان الذی خلق الازواج کلها ، مما تبنت الارض و من انفسهم و مما لا یعلمون (5)
تسبیح و تقدیس خداوندی را سزاست که همه نرها و ماده ها را آفریده است اعم از آنچه زمین از خود می رویاند ، و از خود آنان و از چیزهای که ایشان نمی دانند .
و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین (6)
از هر گونه ثمره و میوه ای ، جفت نر و ماده ای در آن آفریده است (7) .
این کتابچه در سال 1378 توسط ناشر رهرو مهاباد برای اولین بار به چاپ رسید.
2-4 بررسی ترجمه های دکتر خرم دل از تفاسیر قرآن
در ابتدا با توجه به اینکه تفسیر نور را می توان یک ترجمه تفسیری دانست و نیز فی ظلال القرآن اثر سید قطب که یکی از تفسیرهای مهم اهل سنت است را ایشان ترجمه کرده لازم است مقدمه ای کوتاه را بر ترجمه بنویسم .2-4-1 ترجمه چیست ؟ مترجم کدام است ؟
ترجمه عبارت است از برگرداندن متنی از زبانی به زبان دیگر با رعایت مفهوم و محتوای آن متن ، ترجمه باید منعکس کننده مفهوم و محتوای زبان مبدا با رعایت آرایش های لفظی و خالی از هر گونه حشو و زوائد ، در زبان مقصد باشد بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر ، دو عنصر لازم و ضروری است : نخست عنصر ادب و دوم مایه هنر . با عنصر ادب ، مفهوم و محتوی زبان مبدا به زبان مقصد وارد می گردد و با مایه هنر ، قالب زبان مقصد ، برای گنجاندن محتوای زبان مبدا در آن ، اندازه گیری می شودو سپس آرایش های لفظی ترجمه متناسب با متن صورت می گیرد اینجاست که مترجم باید هنرمندانه ، قالب ترجمه اش را هماهنگ ، و همانند قالب متن و به اندازه آن درآورد و توضیح و تفسیر را با متن در نیامیزد زیرا ترجمه و تفسیر توضیح هر کدام حد و مرز ویژه خود را دارند ، مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن بدون تفسیر آن می فهمد درست به اندازه یک فارسی زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه بدون تفسیر آن می فهمد بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود همان تفسیر و توضیح 4 در مورد ترجمه آن صادق است پس نباید ترجمه یک متن با تفسیر و توضیح آن آمیخته شود که در اینصورت چنین ترجمه ای ساختار هنری نخواهد داشت (8).هنر مترجم در این است که تمام ساختار متن را بی هیچ توضیحی در ترجمه اش به گونه ای بگنجاند که حجم ترجمه ، بیش از حجم متن نباشد . البته به این نکته واقفم که مترجم هر اندازه توانا و هنرمند باشد ، باز در ترجمه کلام خالق حق مطلب را ادا نتواند کرد زیرا بینهایت در نهایت نگنجد و ذهن محدود بشر ، به همه عمق حقایق و ظرافت های وحی الهی راه نیابد .
2-4-2 ضرورت و اهمیت ترجمه قرآن
ترجمه درستمند و قانونمند قرآن کریم که با آراء و گرایش های فکری باطل در نیامیخته باشد ضرورتی انکار ناپذیر است البته در طول تاریخ بوده اند کسانی که مخالف ترجمه قرآن بودند که ریشه آن بر می گردد به میانه های قرن چهاردهم هجری در مصر و بعضی کشورهای اسلامی .« قرآن پژوه معاصر استاد محمد هادی معرفت با بیان سخنانی از دکتر علی شواخ از دانشمندان موافق ترجمه قرآن ، مبنی بر همزبانی قول به منع ترجمه قرآن با فتوی مسیحیان عرب و استعمار در بلاد اسلامی و تلاش آنان در مسیحی کردن مسلمانان و ممنوع ساختن تدریس زبان عربی در مستعمره های عربی ، از اقدام منع ترجمه قرآن به عنوان خیانت و اندیشه استعمار یاد می کند(9)»
در بحث ضرورت ترجمه قرآن و رد بر نظریه مخالفان سخنان فراوانی گفته شده ، اما به لحاظ اهمیت موضوع در اینجا با ذکر دو دلیل قرآنی در ضرورت ترجمه قرآن بسنده می کنیم : الف : جهانی بودن قرآن
در بسیاری از آیات قرآن به روشنی ، جهانی بودن این کتاب آسمانی و رسالت پیامبر (ص) مورد تاکید واقع شده است .
« تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً(10)» بزرگ و والاست آن خدایی که فرقان « قرآن » بر بنده اش فرو فرستاد تا برای جهانیان بیم دهنده باشد . با توجه به آیه شریفه پیام هشدار آمیز قرآن و آیات الهی در هر عصر و زمانی باید به گوش جهانیان برسد و چون آشنایی به زبان عربی برای همه جهانیان که زبان های مختلف دارند امکان پذیر نیست پس ناگزیر باید قرآن ترجمه شود . ب : تبلیغ قرآن :
« و انزلنا الیک الذکر التبین للناس مانزل الیهم و لعلهم یتفکرون(11)… و به سوی تو این ذکر « قرآن » را فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرستاده شده روشن کنی و باشد که بیندیشند . با توجه به جهانی بودن قرآنی تبلیغ و تبین آن بعد پیامبر (ص) بر عهده جانشینان واقعی آن حضرت خواهد بود .
اگر تفکر و اندیشیدن در مردم که لازمه رسیدن به سعادت و خوشبختی است با تبیین آیات قرآن و معارف الهی پیوند استوار دارد تحقق این هدف والای الهی برای بسیاری از انسان های که با زبان قرآن آشنایی ندارند از طریق تجربه امکان پذیر است(12) .
2-4-3 تاریخ ترجمه قرآن به زبان فارسی
ترجمه قرآن کریم به زبان فارسی پیشینه ای بس استوار و درخشان دارد . از نیمه قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجری آثاری ماندگار در « ترجمه و تفسیر قرآن کریم » بر جای مانده که در پیدایش ترجمه و تفسیر در زمان های بعد از آن کم و بیش تاثیرگذار بوده است از جمله « تفسیر سورآبادی » ، « کشف الاسرار میبدی » ، در زمره چنین آثار بربها و جاویدانند در این میان نقش ادبی کشف الاسرار معروف به « تفسیر خواجه عبداله انصاری » تالیف امام احمد میبدی از اهمیتی ویژه ای برخوردار است تاریخ ترجمه قرآن از آغاز نهضت ترجمه کتاب الهی تا اکنون شاهد ترجمه های گوناگونی بوده که هریک به اقتضای ادب و فرهنگ زمانه ، مورد استفاده و استقبال شیفتگان قرآن کریم قرار گرفته و در نشر و گسترش زبان فارسی نقشی بسزا ایفا نموده اند . بر همین اساس در نیم قرن اخیر که به دو دوره پیش و پس از انقلاب اسلامی تقسیم می شود شاهد ترجمه های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده ایم که از میان آنها ترجمه های آقایان : « مرحوم ابوالقاسم پاینده » و « مرحوم زین العابدین راهنما » به عنوان ترجمه های ممتاز پیش از انقلاب ، و ترجمه های آقایان : 1- محمد خواجوی 2- ابوالقاسم امامی 3- سید جلال الدین مجتبوی 4- محمد مهدی فولادوند 5- عبدالمحمد آیتی 6- بهاء الدین خرمشاهی 7- مصطفی خرم دل ، به عنوان ترجمه های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند . بعضی از این ترجمه ها در بعد ادبی و هنری ممتازند مانند ترجمه ابوالقاسم امامی ، و برخی در بیان مقصود و مفهوم آیات برای همگان، اثری والا و کم نظیرند . مانند ترجمه سید جلال الدین مجتبوی و مصطفی خرم دل . (13)2-4-4 ترجمه کتاب « غریزه ام تقدیر الهی » نوشته شوقی ابوخلیل
این کتاب که با عنوان « عنایت یزدان یا غریزه حیوان » توسط دکتر خرم دل ترجمه شده است ، همچون کتاب « الله » درباره اثبات وجود خداست . با این فرق این کتاب که « عنایت یزدان ؟ یا : غریزه حیوان ؟! » نامیده شده است از راه نحوة زندگی جانداران در راستای اثبات وجود خدا کوشیده است دکتر خرم دل چکیده ای از کتاب « الله » تالیف سعید حوی را تحت عنوان « دیباچه» مترجم در سرآغاز این کتاب آورده است . استاد کتاب را مصور ساخته و همراه با حواشی مفید به زیور طبع آراسته است و برای تکمیل هر چه بیشتر کتاب ، تعلقه ای از کتابهای متعدد فراهم و تحت عنوان « پیش از پیش » به آخر کتاب افزوده است تا چه قبول آید و چه در نظر آید . ترجمه این کتاب در 17 فصل انجام شده که فصل اول همان دیباچه مترجم ، و در 16 فصل بقیه تحت عناوینی ابتدا چند آیه از قران کریم را که مربوط به همان جانداران است آورده و در ذیل آیه ، به شگفتی های آن جانداران پرداخته تا وجود خداوند را از راه علمی برای مردم اثبات کند و در فصل 17 که نوشته خود دکتر خرم دل است به طور مفصل شگفتی های جانداران را بیان کرده است . در این فصل از حدود 19 منبع استفاده کرده مانند آفریدگار جهان و معمای هستی تالیف ناصر مکارم شیرازی ، سرچشمه هستی تالیف جعفر سبحانی ، جانوران : تالیف جان کلور ، ترجمه دکتر عبدالحمید سرحان ، الاسلام دین الهدایه و الاصلاح : تالیف فرید وجدی و …این کتاب در سال 1381 برای اولین بار توسط نشر احسان تهران به چاپ رسید .
2-4-5 ترجمه کتاب الله تالیف سعید حوی :
استاد خرم دل این کتاب را دقیقاً مطابق با متن عربی آن ترجمه کرده است و هیچ گونه مطلب اضافی یا حواشی و مقدمه ای بر این کتاب اضافه نکرده است کتاب الله تالیف سعید حوی ، به اثبات صفات وجود خدا از روی دلایل امروزی می پردازد ، این ترجمه در سال 1376 توسط نشر احسان در تهران برای اولین بار به چاپ رسید .2-4-6 ترجمه فی ظلال القرآن تالیف سید قطب مصری :
مهمترین اثر سید قطب تفسیر ارزشمند فی ظلال القرآن است که بیانگر نبوغ و قدرت فکری این نابغه فرزانه و نشان دهنده عمق دانش و بینش این علامه بزرگ زمانه است .او یازده سال عمر خود را صرف نگارش آن کرد که حدود نه سال آن در بیغوله های زندان سپری شده است و با نوشتن هر برگ این تفسیر برگی از درخت وجودش فرو افتاده و بر برگ های درخت زندگی اسلام افزوده است و از این راه زندان را به میدان نبرد تبدیل کرده و با تیرهای
نقطه ها و حرف ها و کلمه ها ، سیاه خال قلب دشمن را سوراخ سوراخ نموده است .
با توجه به اینکه ترجمه تفسر فی ظلال در نوع خود بی نظیر است و این تفسیر یکی از منابع مهم تفسیری چه در میان اهل سنت و چه در میان شیعه است و با توجه به رویکردی جدیدی که این تفسیر دارد ، بررسی اجمالی تفسیر و ترجمه آن را در چند قسمت انجام دادم .
مجلدات 13 تا 1 این ترجمه ، در سال 1376 در نشر احسان تهران به چاپ رسید .
اما هنوز مجلدات 14 و 15 زیر چاپ نرفته است .
2-4-6-1 نگاهی به تفسیر فی ظلال القرآن اثر سید قطب مصری
این تفسیر در میان تفاسیر قرآن کریم ، دارای رویکرد سیاسی ، اجتماعی ، حرکتی و تربیتی است که مولف آن به مفسری مجدد با سیاق تفسیری نوین شهرت دارد . بنابراین تکرار و مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه می شود ، در این تفسیر جایی ندارد، و در بسیاری از موارد ، مباحثی بکر و بدیع عرضه می دارد ، تفسیر فی ظلال در دو مرحله شکل گرفت ، بار اول هنگامی که سید قطب هنوز پایی در میدان جهاد ، حرکت و دعوت نگذاشته بود و بیشتر از لحاظ مباحث زبانی و ادبی به قرآن کریم می نگریست ؛ و دگر بار وقتی که با همه وجود پیام قرآن کریم را باز یافت و بصورت عملی به حرکت ، تربیت و دعوت ملتزم گشت . نخستین مرحله پیدایی این تفسیر به سال 1951 م بر می گردد که سید به درخواست سعید رمضان مباحث تفسیری تحت عنوان فی ظلال القرآن ،در مجله المسلمون می نوشت . بدین ترتیب تا آیه 103 سوره مبارکه بقره به شرح پیش گفته در مجله المسلمون به طبع رسید و پس از آن فی ظلال سرنوشتی دیگر یافت . نخستین جزء این تفسیر در اکتبر 1952 م ، توسط دارالکتب العربیه در قاهره منتشر شد و بدین ترتیب هر دو ماه یک جزء تا جزء شانزدهم انتشار یافت . پس از آن سید قطب راهی زندان شد و تا پایان دهه پنجاه میلادی این تفسیر را در زندان تمام کرد .فی ظلال در این مرحله اگرچه روشی نوین داشت ، اما آن نبود که امروز ما شاهدش هستیم . بلکه مولف دانشمند پس از کشف نمایش هنری در قرآن و تالیف کتابی در این باره آرزو داشت که تمام قرآن را با چنین رویکردی تفسیر کند در این مرحله توفیق یافت بخشی از آرزوهایش را در مورد نمایش هنری در قرآن برآورده سازد ، و برخی از خواطر ذهنی زیبایی ، نمایش هنری و برخی از مبادی و مناهج تفسیری اش را بیان داشت . اما زندان سید قطب را با مرحله جدیدی از تجربیات قرآنی مواجه ساخت و گستره نوینی از منهج حرکت اسلامی در دعوت ، تربیت ، جهاد و انقلاب بر وی گشود ، از این رو مولف سه جزء آخر قرآن کریم را با همین رویکرد دوباره نوشت، و پاره ای از مفاهیم حرکتی جدید را در ان بیان داشت و پس از آن مصصم گشت تمام آیات قرآن را بر همین اساس تفسیر کند . جزء نخست تنقیح شده فی ظلال قرآن در آغاز سال 1960 توسط دارالاحیاء الکتب العربیة منتشر شد ، و بدین ترتیب « نمایش هنری در قرآن » که بیانگر زیبایی و هنر در قرآن کریم بود ، قرین دیگری یافت که از گنجینه های تربیتی و حرکتی قرآن کریم پرده بر می داشت و سید قطب بدین اعتبار مفسری مجدد گشت که دارای سبک نوینی در تفسیر قرآن تحت عنوان « سبک تفسیر حرکتی » است . شاهکار سید قطب در تامین این هدف و روش تفسیرش » اجزای هفت و هشت از فی ظلال القرآن است . چنانکه تفسیر این دو جزء متمرکزترین ، پخته ترین و روشن ترین اجزای فی ظلال هستند ، سید قطب با همین روش ده جزء نخست فی ظلال را تنقیح کرد و پس از آزادی از زندان قصد داشت دیگر اجزاء را نیز به همین شیوه بازنگاری کند ، اجزای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم را نیز به همین شیوه نوشت . اما در نهایت سرکشان ستمگر فرصت را از او سلب کرده و بی آنکه آرزویش برآورده شود او را شهید کردند . (14)
سید قطب در سرآغاز تفسیر هر سوره ، چکیده ای از مفاهیم آنرا بیان می دارد ، سپس اهداف و مقاصد سوره را ذکر می کند و بند بند آنرا بهم تلفیق می دهد . آنگاه با استمداد از احادیث صحیح به تفسیر آیات گوناگون می پردازد ، و در راه تصحیح مفاهیم و ربط اسلام به زندگی آرام و استوار به جلو گام بر می دارد .
تفسیر فی ظلال القرآن در سی جزء نگارش یافته و در هشت جلد بارها به چاپ رسیده است . (15) نکته مهم در تفسیر سید قطب برداشت های ویژه او از بعضی از کلمات قرآنی است که نکات دقیقی را روشن می کند که چنین دقت و نکته یابی در دیگر تفسیر ها کمتر دیده می شود . مثلاً در تفسیر این آیه در سوره بقره « و استعینوبالصبر و الصلاة و انها لکبیرة الاعلی الخاشعین الذین یظنون انهم ملاقو ربهم و انهم الیه راجعون » (16). سید قطب در اینجا برعکس بسیاری از مفسران که کلمه « یظنون » یعنی می پندارند یا گمان می کنند را به معنای یقین گرفته اند و درست به خلاف مفهوم مستقیم کلمه آنرا تعبیر به « یقین » کرده اند می نویسد : « به نظرم مفهوم این آیه آنست که کمترین علم بر لقای خداوند و دیدار پروردگار کافی است که در روح انسان آثار خود را باقی بگذارد و نیرو و اطمینان به آن بخشد و قلب ها را خاشع و خاضع و نفوس را نرم و لطیف گرداند » این نمونه ای از نکته یابی های دقیق سید قطب در تفسیر قرآن است . (17)پس در واقع می توانیم بگویم که ترجمه فارسی فی ظلال القرآن لازم است ، چون این تفسیر با روش نوینی که دارد ، آسانترین راه برای فهم قرآن است .
بویژه برای افراد جوان و نسل درس خوانده امروز که با شیوه های تفسیر قدیم قرآن آشنا نیستند، چون نسل امروز می خواهد مستقیماً و بطور روشن وارد اصل موضوع و قصد و غرض عمده ای مطلب شود و کمتر حاضر است از راه های دور و دشوار بگذرد و مرکب او الفاظ و کلمات نامانوس و مهجور باشد ، البته این اجحافی در حق تفسیرهای کهن نیست چون اگر جد و جهد آن مفسران و امانت علمی ویژه ای که خاص استادان آن شیوه دیرینه بوده است وجود نداشت ، امروز ما این مراجع عظیم و اسفار وسیع را نداشتیم(18) .
2-4-6-2 انگیزه ترجمه فی ظلال القرآن توسط دکتر خرم دل از زبان خودشان
سالها بود که تفسیر فی ظلال القرآن را داشتم ، لیکن به علت آوارگی و دوندگی برای تحصیل ، و تلاش در پی معاش ، فرصت مطالعه آن را پیدا نمی کردم . سرانجام لطف خدا بیش از همیشه در برم گرفت و در ساحل دریایی معانی ژرف این کتاب به شنا پرداختم و لولو و مرجان ها در آن یافتم .از سوی دیگر دیده بودم که استاد احمد آرام سال ها قبل بخشی از این تفسیر را به فارسی برگردانده بود لذا صلاح در آن دیدم که برای استفاده بیشتر ، اصل عربی و برگردان فارسی را با هم مطالعه و بررسی کنم .اما با کمال تاسف و دور از انتظار مشاهده گردید، که مترجم فرزانه گذشته از حذف 3/2 متن اصلی ، در 3/1 باقی نیز تغیر و تبدیل روا دیده است . برآن شدم مقدمه مولف و سوره فاتحه را همراه با نقدی بر ترجمه استاد احمد آرام به نام « در سایه قرآن » در دسترس همگان قرار دهم . پس از انتشار آن کتابچه تحت عنوان « فی ظلال القرآن » دوستان و آشنایان مرا وا داشتند که ترجمه فی ظلال القرآن را ادامه دهم . چنین کاری را پذیرفتم و با خدای خود پیمان بستم که اگر عمر دهد ، سال های سال همچون سید قطب در زیر سایه قرآن بنشینم و پروردگار یار باشد – دامن دامن گل و ریحان فراهم چینم هدیه اصحاب را . امید است گل ها و ریاحین عطرآگین در این دامن ها ، پژمرده و پرپر نشود و مشام دوستان را خوشبو نماید تا مولف و مترجم را از دعای خیر محروم نفرمایند . (19)
ترجمه هر دو جزء را در یک جلد نوشته ام و چاپ شده است تاکنون 12 جلد این تفسیر چاپ شده است یعنی 24 جزء تمام شده است و سه جلد مانده است که جلد سیزدهم زیر چاپ است و جلد چهاردهم را نیز تمام کرده ام و الان سه جزء از این تفسیر فی ظلال القرآن باقی مانده که ترجمه بکنم .
لازم به ذکر است تفسیر قرآن به قلم سید قطب که با عنوان فی ظلال القرآن درهشت جلد در مصر چاپ شده است ، در سال های گذشته به زبان فارسی توسط دانشمندان و اهل فضل ، به شکل پراکنده یعنی با انتخاب برخی از مجلدات آن ، ترجمه شده است . از آن جمله است ترجمه فاضلانه و شیوا و روان حضرت آیت الله سید علی خامنه ای از جزء اول و دوم این تفسیر که به سال 1362 انتشار یافت و نیز ترجمه آقای محمد علی عابدی که به سال 1361 منتشر شده است و گویا مترجم معروف آقای احمد آرام نیز یکی دو جلد از این تفسیر را در سالهای دور گذشته ترجمه کرده است .
2-4-6-3 روش و نحوه ترجمه فی ظلال القرآن اثر سید قطب توسط دکتر خرم دل
در این ترجمه ، مترجم سعی کرده است که از متن اصلی دور نشود و در عین حال متن را ساده و روان ترجمه کند آیات و احادیث را عیناً نقل و اعراب گذاری نموده و ترجمه آنها را در میان و آنچه اضافه بر الفاظ است در داخل ( ) قرار داده و آورده است تا زوائد معلوم شود و برداشت مولف و مترجم آمیزه یکدیگر نگردد . چنانکه جایی لازمه توضیحی باشد ، آن را در پاورقی آورده است و ذکر شماره آیات و تکرار معانی را ضروری دیده است . خود دکتر خرم دل می گوید : « من در ترجمه این تفسیر چیزی کم و اضافه نکرده ام بر متن اصلی و اگر در برخی از آیات خواسته باشم توضیحی اضافی بدهم در یک پاراگراف تحت عنوان مترجم در پاورقی آورده ام . (20)»یکی از امتیازات مهم این ترجمه ارجاع دادن های مناسب و کافی در پاورقی است که توسط دکتر خرم دل صورت گرفته است که گاهی این ارجاعات به سایر کتاب های سید قطب که تالیف کرده است بر می گردد و این ترجمه را بیش از پیش شیوا و قابل درک و فهم ساخته است . به عنوان نمونه در ترجمه آیه 50 سوره بقره آمده است « و إذا فرقنا بکم البحر فانجیناکم و اغرقنا آل فرعون و انتم تنظرون »
( ( بیاد آورید ) آنگاه را که بخاطر شما و برای شما دریا را از هم شکافتیم ( و میان آب آن فاصله انداختیم تا از آنجا عبور کنید ) و شما را رهانیدیم و خاندان فرعون را ( در جلو دیدگانتان ) غرق کردیم و شما می نگریستید ( و می دیدید که بعد از بیرون رفتنشان ، دریا چگونه بر آنان بهم می آید ) سپس در تفسیر آیه که سید قطب گفته است و دکتر خرم دل ترجمه کرده است آمده : شرح این رستگاری در سوره های مکی که قبلاً فرود آمده بود آمده است ، اما در اینجا تنها به یادآوری داستان برای کسانی که بدان آشنایی دارند ، اکتفا می گردد چه این آشنایی بر اثر سوره های مکی بوده باشد ، یا از کتاب ها و داستان های متداول در میانشان سرچشمه گرفته باشد. داستان را بصورت صحنه ای به یادشان می اندازد تا تصویر آنرا به ذهن خود بر گردانند و با چشم اندیشه بدان بنگرند ، و بگونه ای تحت تاثیر واقع شوند که گویی ایشانند که به شکافتن و از هم جدا گشتن دریا می نگرند و با چشم سر ، نجات بنی اسرائیل را با رهبری موسی می بینند . چنین خاصیت زنده سازی ، از نمایان ترین ویژگی های شگفت انگیز تعبیر قرآنی است در پایان ترجمه ، مترجم آورده است که برای اطلاع بیشتر به فصل « روش قرآن » در کتاب « تصویر هنری در قران » مراجعه شود (21)، پس می بینیم که در این ترجمه مرز ترجمه با تفسیر با حفظ مراتب هریک کاملاً رعایت شده است و سخن مترجم با سخن مولف در هم آمیخته نشده است و نکته ها و
ظرافت های که مترجم در میان ( ) آورده است جدا از سخن مولف کاملاً این ترجمه را قابل درک همگان کرده است و انصافاً این ترجمه دارای نثری نسبتاً روان و در خور فهم همگان است و از جهت ترکیب کلمات و آرایش های لفظی و ساختار جمله بندی نیکو و خوشخوان است .
یکی از امتیازات دیگر این ترجمه این است که مترجم فرهیخته ، هرجا که لازم بوده است ترجمه و تفسیر آیات نیاز به شرح و بسط بیشتری دارد در پاورقی ، اصطلاحات قرآنی و اقوال دیگر مفسرها و نویسندگان را به گونه ای شیوا و قابل فهم آورده است تا خوانندگان را از مراجعه به کتاب های تفسیری و مرجع های دیگر بی نیاز سازد به عنوان نمونه در ترجمه و تفسیر آیه 62 سوره بقره آنجا که از بعثت حضرت محمد (ص) حرف می زند مترجم در پاورقی آورده است که امام محمد غزالی فرموده است : « مردم در امر بعثت پیامبر سه دسته اند :
1- کسی که از بعثت محمدی بطور کلی بی خبر باشد ، بی گمان رستگار است
2- کسی که بگونه ای راستین ، دعوت اسلام بدو رسیده باشد ولی از روی سهل انگاری یا دشمنانگی و خود بزرگ بینی ، بدان توجه نکند ، چنین شخصی بلاشک مورد مواخذه قرار می گیرد .
3- گروه سوم میان این و آن قرار دارند . نام محمد به گوششان رسیده است ، لیکن صفت و خصلت او بدیشان نرسیده است از کودکی شنیده اند که دروغگویی نیرنگ بازی به نام محمد ادعای پیغمبری کرده است … به عقیده من ، اینان همچون دسته نخستن هستند … به نقل از تفسیر المراغی ، جلد اول ، صفحه 134 چاپ سوم ، « مترجم(22)»
پس می توانیم بگوییم که این ترجمه در نوع خود بی نظیر است به این دلایل
1- صحت رعایت امانت و مطابقت با اصل در ایجاز ، اطناب ، تاکید …
2- به کارگیری معادل های مصطلح و متداول در فارسی امروزین و پرهیز از واژگان غریب و نامانوس
3- لحاظ کردن تمام واژگان و نینداختن حتی یک حرف ، جزء در مواردی خاص که قواعد عربی به طور عام و شیوه بیانی و بلاغی قرآن به طور خاص اقتضا می کند .
4-ترجمه یکسان برای عبارات مشابه که از یک معنی برخوردارند چنانکه ضرورت ندارد « انزل القرآن » یکبار « نازل کرد » و با دیگر « فروفرستاد » معنی شود .
5-دخالت ندادن عنصر تفسیر جز در مواضع لازم و به مقدار ضرورت و با تمایز از اصل ترجمه .
6-روشنی ، گویایی ، روانی ، شیوایی ، سادگی و صلابت
البته همگان نیک می دانند که دستیابی به ترجمه ای که بطور کامل خالی از هر گونه نقص و عیبی باشد ، ممکن نخواهد بود ، البته این ترجمه نیز در مواضعی داری نقطه ضعف های است اما همانطور که دیدیم نقاط قوت و امتیازات آن این نقطه ضعفها را پوشانده است .
فصل سوم : بررسی تفسیر نور
3-1 معرفی تفسیر نور3-2 انگیزه نگارش تفسیر نور از زبان استاد
3-3 شیوه نگارش و مواجهه با آیات در تفسیر نور از زبان استاد
3-4 نقاط قوت و ضعف تفسیر نور
3-5 نقد و بررسی شیوه های تفسیری و میزان بهره مندی از آنها در تفسیر نور
3-5-1 تفسیر قرآن به قرآن
3-5-2 تفسیر لغوی
3-5-3 تفسیر علمی
3-5-4 تفسیر ادبی و نحوی
3-5-5 تفسیر فقهی
3-5-6 تفسیر روایی
3-6 بررسی اجمالی منابع تفسیری تفسیر نور
3-7 تفسیر نور و میزان بهره مندی از :
3-7-1 روایات و احادیث
3-7-2 اسباب النزول
3-7-3 مکی و مدنی بودن آیات
3-7-4 تفسیر علمی آیات
3-7-4کارکرد سیاق
3-7-6 آراء مفسران دیگر
3-8 نتیجه گیری کلی از مطالعه تفسیر نور
3-1 معرفی تفسیر نور
یکی از ترجمه های ارزنده قرآن کریم که با تفسری کوتاه و شرح لغات در موضوع قرآن پژوهی پایه عرصه وجود نهاده « ترجمه تفسیری » استاد دکتر مصطفی خرم دل با عنوان « تفسیر نور » می باشد . چاپ دوم این اثر از هر جهت پربارتر از چاپ نخست آن است در ویرایش دوم ، ذوق و سلیقه بهتری اعمال گردیده که از جمله آنها تفکیک توضیحات لغوی و وجوه نکات تفسیری از متن ترجمه ، و قراردادن آنها در پانوشت ها است در چاپ جدید به طور کلی سیستم صفحه بندی تغیر کرده ، و ترجمه هر آیه با توضیحی کوتاه در میان پرانتز در مقابل همان آیه و در همان صفحه قرار گرفته ، و لغات و کلماتی که لازم به ترجمه جداگانه و احیاناً توضیح بوده در پانوشت ها جای گرفته است . این حسن سلیقه بر جذابیت و چشم نوازی این اثر نفیس افزوده و آن را مطبوع طبع همه قرآن پژوهان به ویژه دست اندرکاران ترجمه و فرهنگ نویسان لغات قرآن کریم ساخته است در سرتاسر این « ترجمه تفسیری » دقت ، ظرافت ، نکته سنجی ، حسن سلیقه ، و از همه مهمتر توجه مترجم محترم و فرهیخته به نکات ادبی و توضیح مختصر و مفید آنها ، و عشق و علاقه سرشار او به قرآن کریم برخوانند . بصیر پوشیده نمی ماند . این ترجمه و تفسیر برای کسانی که فرصت مطالعه تفسیرهای مطّول را ندارند و می خواهند شناخت اجمالی از قرآن داشته باشند و یا کم و بیش با لغات و محتوی آن آشنایی پیدا کنند ، بسیار مفید و حائز اهمیت خواهد بود(23).3-2 انگیزه نگارش تفسیر نور از زبان استاد
« هدف و انگیزه ای که من را به نوشتن تفسیر نور واداشت یکی این بود که من در ناحیه و مناطق خودمان مشاهده می کردم که مردم از اسلام و قرآن دور شده اند و با یک نوع دید بسته نسبت به آیات قرآن و تفسیر آن نگاه می کنند و ملاهای خودمان آنچنان که باید و شاید قرآن را برای مردم روشن نمی کنند و وقتی لابه لای صفحات قرآن و آیات آن را نگاه می کنند می گویند این آیات قرآنی است ، دست نزنید و عده ای از آنها می گفتند که نباید قرآن را تفسیر و بسط داد چون از حد توان بشر خارج است از طرفی من هم علاقه زیادی داشتم که قرآن و تفسیر آن را یاد بگیرم چون به نظر خودم کتاب زندگی و قانون اساسی ماست انگیزه دیگر من این بود که مشاهده می کردم در جامعه ایران ما و بخصوص در میان اکراد تفسیری به زبان فارسی وجود ندارد و یا اگر تفاسیری بودند درک و فهم آن برای مردم عادی سخت بود در نتیجه تصمیم گرفتم تفسیری کوتاه از قرآن را بنویسم که درک آن برای همگان قابل فهم بوده و کسانی که فرصت مطالعه تفاسیر طولانی را ندارند بتوانند از این تفسیر بهره برند ، و از طرفی دیگر چون به کتب تفسیری علاقه وافری داشتم و کمتر تفسیری بود که تهیه نکرده باشم از فارسی و عربی ، در این تفسیر یک جلدی، متن قرآن را در بالای صفحات قرار دادم و معنی آیات و تفسیر آیات را با شماره مربوط در زیر آورده ام برای نوشتن این تفسیر منابع زیادی را مطالعه کردم و تصمیم گرفتم از باغ پرگل مجموعه تفاسیری که در دسترس است به گلچین معانی بپردازم و همچون زنبور عسل بر بهترین شکوفه ها و خوشبوترین گلها بنشینم و انگبینی دل انگیزتر و مفید تر تهیه کنم و بر سفره دوستان بچینم . شش سال پر کشیدن بدین گلزار و آن گلزار و مکیده شیره آن گل و این گل توانستم شهد فائق و معطر سی جزء قرآن را بر خوان دستان نهم تا مزه آن به مزاج بر سفره نشستگان چه باشد . این گلچین را تفسیر نور نامیدم ، چرا که خود فرستنده قرآن ، پروردگار کتاب خود را نور نامیده است و الان کمتر خانه ای است که هم در مناطق کردستان و هم در مناطق دور افتاده مانند زاهدان و بندر عباس و چابهار و حتی قم که این تفسیر را نداشته باشند . (24)3-3 شیوه نگارش و مواجهه با آیات در تفسیر نور از زبان استاد
1- معنی هر آیه را بگونه گویا و رسا نوشته و شماره آن را در سمت راست برگردان قرار دادم . مفاهیم افزون بر واژه های ظاهری عبارات قرآنی را در داخل پرانتز نوشته ام ، به نحوی که واژه های پیش از پرانتز و بعد آن با یکدیگر همخوان و سازگار باشند و چنانکه مطالب داخل پرانتز خوانده نشود ، ماقبل و ما بعد پرانتز ، ترجمه کوتاه و روان آیه بوده و اگر خوانده شود تفسیر رسا و مختصر آن به شمار می آید2- بدنبال معنی آیه ، این نشانه را گذاشته ام و آنگاه واژه های مشکل و بندهای قابل توجه یا دشوار آیه را معنی و تفسیر نموده ام .
3- هرگاه در فهم دقیق معانی قرآن ، بیان نکات صرفی و نحوی را ضروری و موثر تشخیص داده باشم ، آن را در برابر واژه ها وبندها ذکر نموده ام .
4- برای این که این گلچین ، تفسیر قرآن با قرآن و هماهنگ با تفاسیر معتبر بوده و کارم تحقیق و تفسیر آیات باشد نه تقلید و تحمیل نظرات ، اغلب پس از بیان معنی واژه ها و بندها ، به آیه های دیگر و گاهی به مراجع سخن با لفظ «نگا» ، اشاره نمودم
5- اگر آیه ای معنای معتبر مختلفی داشته باشد سعی کرده ام معنی مهمتر و ارزنده تر را در اصل برگردان بگنجانم و آنگاه در بخش لغات به معنی یا معانی دیگر اشاره کرده ام
6- چنانکه رسم الخط قرآنی واژه ای با رسم الخط املای کنونی به گونه ای تفاوت داشته باشد که احساس گردد خواننده بر اثر آن چه بسا دچار لغزش یا مشکل شود ، به کاهش و افزایش حروف یا تغییر شکل آن اشاره نموده ام .
7- تلاش نموده ام گلزار معانی از بوستان آیات ربانی ، درست به همان اندازه ای گلچین و دسته شود که به هنگام چاپ ، متن قرآنی با نوشته های فارسی ، یکجا در معرض دید خوانندگان قرار گیرد و قاریان محترم به هنگام تلاوت قرآن به معانی آیات و لغات و نکات دستوری دسترسی داشته باشند و از کلام نفیس ربانی بهتر و ژرف تر استفاده کنند(25) .
3-4 نقاط قوت و ضعف تفسیر نور
در ابتدا نقاط قوت و آن مواردی که تفسیر نور را برجسته کرده است در چهار مورد ذکر کرده ایم 1- جامعیت مطالب : نخستین نقطه قوت این اثر ، جامعیت مطالب آن در زمینه ترجمه و تفسیر و لغات قرآنی است ؛ که مترجم حد و مرز هر کدام را تا سرحد توان نگه داشته و بصورت مفید و قابل استفاده ای آنها را عرضه کرده است : به گونه ای که خواننده ضمن دریافت ترجمه هر آیه بلافاصله از تفسیر لازم و ضروری آن نیز آگاهی پیدا می کند . در پانوشت ها هم علاوه بر دریافت معانی لغات و مفردات آیه ، در مواردی هم با شیوه تجزیه و ترکیب صحیح کلمات و جملات آشنا می شود . این سبک و شیوه که در یک مجلد ، ترجمه و تفسیر همراه با فرهنگ لغات و بیان ادبی مفردات و نیز با توضیحات لازم مطالب اخلاقی و تاریخی آیات ارائه شود کاملاً بدیع و بی نظیر است ؛ و آثار مکتوب دیگران در این زمینه به این جامعیت و ظرافت عرضه نشده است(26).8- روانی و دلپذیری نثر :انصافاً این ترجمه و تفسیر ، دارای نثری نسبتاً روان و درخور فهم و درک همگان است ، و از جهت آرایش های لفظی و ترکیب کلمات و ساختار جمله بندی ، نیکو و خوشخوان می نماید ، به عنوان نمونه به موارد زیر بنگرید :
« روساء و اشراف کفر پیشه قوم او گفتند : ما تو را ابله می دانیم و ما تو را از زمرة درغگویان می پنداریم .» (27)
« هود گفت : ای قوم من ! من ابله نیستم . بلکه من فرستاده ای از سوی پروردگار جهانیانم (28). »
« و به یاد داشته باشید که خداوند شما را جانشینان قوم عاد کرده است و در سرزمین ( حجر ) استقرار بخشیده است که ( می توانید ) در دشتهای آن کاخ ها بر افرازید و در کوه های آن ، خانه بتراشید و بسازید ؛ پس نعمت های خدا را به یاد داشته باشید ، و در زمین تباهکارانه فساد راه میندازید(29) »
9- تلفیق هنرمندانة ترجمه آیات با تفسیر در عین حفظ مرزبندی آنها :
سومین امتیاز و نقطه قوت این ترجمه این است که ترجمه آیات را به گونه لطیف و مناسبی با تفسیری گویا و رسا به صورت شرح مزجی ، در کمال حسن سلیقه به هم در آمیخته و میان آنها پیوند بجا ایجاد کرده ، و خواننده را از مراجعه به تفاسیر مطّول بی نیاز می گرداند ؛ و این کار به شیوه ای انجام یافته که مرز ترجمه با تفسیر با حفظ مراتب هریک از دیگری کاملاً رعایت شده است نمونه های زیر گویای این مطلب است :
الف : « کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاء تهم البینات بغیا بینهم فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم(30)»
مردمان ( برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یک گونه و ) یک دسته بودند .( کم کم دوره صرف فطری به پایان رسید و جوامع و طبقات پدید آمدند و بنا به استعدادهای عقلی و شرائط اجتماعی ، اختلافات و تضادهای به وجود آمد و مرحله بلوغ و بیداری بشریت فرا رسید) پس خداوند پیامبران را برانگیخت تا ( مردمان را به بهشت و دوزخ ) شهادت دهند و بترسانند و کتاب آسمانی که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت ( و عدالت ) دعوت می کرد ، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف می ورزیدند داوری کند ( و بدین وسیله مرحله نبوت فرا رسید آنگاه ) در ( مطالب و حقانیت ) کتاب ( آسمانی ) تنها کسانی اختلاف ورزیدند که در دسترشان قرار داده شده بود ، و به دنبال دریافت دلائل روشن ، از روی ستمگری و کینه توزی ( و خود خواهی و هواپرستی ، در پذیرش و فهم و ابلاغ و اجراء کتاب ) اختلاف نمودند ( و مرحله اختلاف در دین و ظهور دین داران و دین سازان حرفه ای فرا رسید و زمینه بروز و سلطه طاغوت فراهم شد ) پس خداوند کسانی را که ایمان آورده بودند ، با اجازه خویش ( که مایه رشد فکری و ایمان پاک و زمینه رستن از انگیزه های نفسانی و تمسک کامل به کتاب آسمانی است به آنچه که حق بود در آن اختلاف ورزیده بودند ، رهنمون شد و خداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست ( که همان راه حق است ) رهنمود می نماید ( تا حق را از میان انحراف ها و اختلاف ها دریابند ، و مرحله برگشت به دین راستین و حاکمیت کتاب و شریعت فرا رسد. )
در ترجمه این آیه ، تفسیر دقیق و معقول آن در میان پرانتز ذکر گردیده ، به گونه ای که خواننده از مراجعه به تفاسیر مطّول بی نیاز می گردد(31) .و آن گاه درپانوشت ، وجه تفسیری دیگری نیز ذکر نموده و می افزاید : « معنی دیگر آیه : مردمان جملگی بر سرشت واحد می بودند ، و این سرشت ، استعداد هدایت و ضلالت را داشت . بر برخی از آنان اسباب هدایت چیره گشت ، و بر برخی ضلالت غالب آمد . به همین علت انسان ها اختلاف پیدا کردند و خداوند آنان را دریافت و پیغمبرانی را به عنوان هادی و مژده رسان و بیم دهنده ایشان به سویشان روانه کرد ، و به همراهشان کتابهای مشتمل بر حق فرستاد ، تا این کتاب ها میان مردمان حکم و داور گردند ، و کشمش با رجوع بدانها از میان برخیزد و لیکن تنها آنان که از هدایت پیغمبران سود بردند ایمان آوردند ، آن کسانی که خداوند به هنگام اختلاف ، به سوی حق رهنمونشان کرد .و این خداست که طرفداران حق را – اگر مخلص باشند – موفق می گرداند . »
ب : « و استعینوا بالصبر و الصلواة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین(32)»
« و از شکیبایی و واداشتن نفس بر آنچه دوست ندارد ، از جمله ( روزه) او نماز ( که دل را پاکیزه و انسان را از گناهان و پلیدی ها به دور می دارد ) یاری جویید و نماز سخت دشوار و گران است مگر برای فروتنان ( دوستدار طاعت و عبادت ) »
می بینیم که در این ترجمه و تفسیر ، « صبر » و « صلاة » به خوبی ترجمه شده ، و تفسیر آنها هم به گونه « رسا و گویا عرضه گردیده ، و مصداق بارز « صبر » در این آیه که همان « روزه » است ذکر شده است .
ج : « لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی قمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها و الله سمیع علیم (33)»
« اجبار و اکراهی در ( قبول ) دین نیست ، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است ، بنابراین کسی که از طاغوت ، ( شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند ) نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد به محکم ترین دستاویز درآویخته است ( و او را از سقوط و هلاکت می رهاند ) اصلاً گسستن ندارد و خداوند شنوا و داناست ( و سخنان پنهان و آشکار مردمان را می شنود و از کردار کوچک و بزرگ آگهی دارد . »
در این ترجمه و تفسیر مقبول ، نکته ای که بیشتر مترجمان از آن غافل مانده اند ولی استاد خرم دل، نیک دان توجه نموده ، ترجمه « العروة الوثقی » به « محکم ترین دستاویز » است زیرا «وثقی » مونث « اوثق » و صیغه تفضیل است که معادل آن در فارسی با لفظ « تر » و « ترین » می آید(34) .ولی دیگر مترجمان توجهی بدان ننموده اند به عنوان نمونه :
- « به دستاویزی ] بس [ محکم چنگ زده است . » ( ترجمه مسعود انصای )
- « به دستاویزی استواری دست زده است » ( ترجمه بهاء الدین خرمشاهی )
- « به دستگیره محکم و استواری چنگ زده است » ( ترجمه مهدی الهی قمشه ای )
آری در میان همه مترجمان تنها آقایان ، دکتر مصطفی خرم دل ، دکتر سید جلال الدین مجتبوی ، و حجته الاسلام یعقوب جعفری(35) ، در ترجمه کلمه « العروه الوثقی » دقت نظر نشان داده اند .
4- توضیح عالمانه اصطلاحات قرآنی در پانوشت ها :
چهارمین نقطه قوت این اثر ماندگار توضیح دقیق و عالمانه اصطلاحات قرآنی در پانوشت ها به شکل موجز و مفید و پرهیز از اقوال پراکنده و اطناب در لفظ است در این خصوص هم چند نمونه شایسته یادآوری است از جمله الف – ذیل آیه 7 از سورة آل عمران در صفحه 95 در توضیح « محکمات » و « متشابهات » می نویسد :
« محکمات آیه های متقن و واضحی است که همگان می توانند به معانی و تفسیر آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند . ام الکتاب اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و مجملات است.
متشابهات آیاتی هستند که مشکل و قابل تاویل بوده و معنای کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و وجه زیادی هستند ، قاطعانه نمی توان آنها را تفسیر و تبیین کرد از قبیل : حروف مقطعه ، هنگامه رستاخیر ، چگونگی روح ، مجملات قرآن ، صفات یزدان و … »
ب – ذیل آیه 18 از سوره اعراف ( الذین یلحدون فی اسمائه ) در صفحه 326 می نویسد : « مراد از الحاد در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنند ، یا اینکه خدا را به اوصافی توصیف نمایند که شایسته ذات او نیست و یا اینکه صفات خدا را برای مخلوقات خدا به کار برند»(36)
در این موارد همان گونه که بر اهل فن پوشیده نیست در پانوشت ها اصطلاحات قرآنی به گونه معقول و جالبی تفسیر و تبیین شده و خواننده را از پی جویی در تفاسیر دیگر بی نیاز می سازد . چاپ دوم این اثر جامع و پربار که شامل تمام ترجمه و تفسیر آیات قرآن کریم است ، در 1337 صفحه قطع رحلی با کاغذ سفید و مطلوب خارجی پایان یافته و توسط « انتشارات احسان » در تیراژ پنج هزار جلد در تهران چاپ و منتشر شده است .
نقاط ضعف و موارد نقد تفسیر نور :
یکی از نقاط ضعف این تفسیر اینست که در موارد اندکی معانی کلمات در پانوشت ها با معانی همان کلمات در ترجمه تفاوت دارد .مانند این آیه « ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها(37)» « خداوند شرم ندارد از اینکه مثال بزند به پشه یا کمتر از آن » ، اشکال : با اینکه مترجم ، کلمه « مافوق » را در پانوشت به معنی « بالاتر از آن » معنی کرده است ولی در متن ، آن را به معنی « کمتر از آن » ترجمه نموده اند ! در صورتی که این ترجمه معادل « مادون » است نه « مافوق ها » . نکته ای که در ترجمه باید بدان توجه داشت ، این است که حتی الامکان باید واژه معادل لفظ را آورده و از آوردن وجوه تفسیری در ترجمه پرهیز کرد و در صورت ضرورت در پانوشت به توضیح آن پرداخت . مثلاً در تفسیر « مافوق ها » آیا مراد ، مافوق پشه درخردی و ناچیزی است که لازمه معنای آن « فروتر از آن » یا « کمتر از آن » می شود ، یا مراد مافوق پشه در بزرگی و جثه است ؟ کدام یک ؟ در اینگونه موارد مترجم باید تابع ظاهر و الفاظ آیه باشد نه پیرو و وجوه احتمالی تفسیری ، زیرا قلمرو ترجمه چیزی است و قلمرو تفسیر چیز دیگر . بنابراین ایراد ما در اینجا در مقام ترجمه است نه تفسیر ، وگرنه مولف محترم خود در پانوشت آورده اند « فوقها » بالاتر از آن ، در معنی مراد کوچکی است، یعنی کمتر و پایین تر از آن(38). اکثر موارد ضعف این تفسیر در ترجمه آیات و کلمات است نه تفسیر آنها .
مثلاً در آیه « یقص الحق(40)» که مولف ترجمه کرده است به « خدا به دنبال حق می رود » بهتر است آیه چنین ترجمه شود که : « خداوند حق را پی می گیرد. (40) »
یکی دیگر از موارد ضعف این تفسیر در به کار بردن نامناسب قواعد صرفی و نحوی و لغوی در بعضی موارد در تفسیر آیات است . به عنوان نمونه در این آیه « و کذالک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین(41)».
« و همان گونه ملک عظیم آسمان ها را به ابراهیم نشان دادیم تا از زمره باور مندان راستین شود . »
اشکال : با اینکه مترجم در پانوشت تصریح به مضارع بودن فعل « نری » می کند ، اما در متن آنرا بصورت فعل ماضی ترجمه کرده است ! در اینگونه موارد فعل مضارع به عنوان حکایت حال ماضی آورده می شود نه اینکه معنی ماضی بدهد مثلا امروزه در سخنرانی ها بعد از گذشت سالیانی از واقعه بیست و دوم بهمن سال پنجاه و هفت می توانیم بگوییم : « مردم به خیابان می ریزند و کلانتری ها را تسخیر می کنند و به پیروزی می رسند » که افعال « می ریزند » ، « تسخیر می کنند » و « می رسند » همه مضارع ، ولی به عنوان حکایت از حال ماضی است ، سبک و سیاق زبانی آیه مذکور و مشابه آن نیز درست بهمین منوال است و لازم است در مقام ترجمه ، در اینگونه موارد ، مضارع را به ماضی برگردانیم(42) . ترجمه صحیح آیه اینست :
« و بدینسان ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم می نمایانیم تا از اصحاب یقین گردد »
( ترجمه بهاالدین خرمشاهی )
از موارد نقد دیگر این تفسیر آنست که مولف گرانقدر وقتی در تفسیر آیه ای ، ارجاعات زیادی به کتابهای تفسیری دیگر می دهد ، در بعضی موارد و شاید هم موارد زیاد مشخص نمی کند که برای تفسیر آیه باید به کدام فصول و کدام صفحات از تفاسیر دیگر رجوع کرد و در نتیجه خواننده نیز نمی تواند برای تایید مطلب مفسر به کتابهای تفسیری دیگر رجوع کند و خواننده را سردرگم می کند . به عنوان نمونه در تفسیر آیه 47 سوره طه مفسر ارجاع می دهد به « تفسیرهای المنتخب ، صفوه التفاسیر، المراغی(43) » بدون اینکه مشخص کند که مولف این تفسیر ها چه کسانی هستند و به چه صفحاتی از این تفاسیر باید مراجعه کرد ، چون این تفاسیر نوعاً دارای حجم نسبتاً زیاد هستند و خواننده برای پیدا کردن تفسیر این آیه در آن تفاسیر باید وقت زیادی را صرف کند (44).
یکی دیگر از موارد اشکال این تفسیر که در چند آیه تکرار شده و برخود لازم می دانم متذکر شوم مربوط لای نفی جنس است به عنوان نمونه در آیه 75 سوره واقعه : « فلا أقسم بمواقع النجوم » « سوگند به جایگاه های ستاره ها و محل طلوع و غروب آنها »
اشکال : مترجم محترم همچون بعضی از مفسران و مترجمان دیگر « لا » ی نفی جنس را در این آیه و دیگر آیات از قبیل : حاقه / 38 ، معارج / 40 ، تکویر / 15 و بلد /90 نادیده گرفته اند و به جای « سوگند نمی خورم » که معادل « لا أقسم » است ، « سوگند می خورم » آورده اند ! در صورتی که « لا » دقیقاً معنی نفی می دهتد ، ولی در این گونه موارد مفهوم « لا أقسم » درست به « أقسم » برگشت می کند ، یعنی تاکید بیشتر در قسم را می رساند ، مثلاً در فارسی نیز چنین است : « سوگند به جان شما نمی خورم .» که تلویح به سوگند است و حتی موثرتر از سوگند خوردن واقعی ، بعضی گفته اند : « لا » در اینجا زائده است . ولی بر فرض صحت چنین قولی ، مراد آنان این است که در این گونه موارد « لا » سوگند را در قالب نفی آن ، که ساختار زبانی عرب و حتی عجم است ، تحکیم می بخشد ؛ نه این که « لا » را در ترجمه ساقط کنیم و خدا را متهم به استعمال لفظ زائد نماییم ! و واقعاً اگر چنین باشد در آیه نمی بایست « لا » ذکر می شد ، و حال که ذکر گردیده است ، پس ترجمه معادل آن هم ضرورت پیدا می کند؛ و حذف آن به معنی بی اعتنایی به کلام خالق و ویرایش دلخواهانة مخلوق از کلام او تلقی می شود . کسانی که تعبیر « زائد » در کلام ادیبان را به معنی « نادیده گرفتن و دور انداختن آن » پنداشته اند ، نکته اصلی را در نیافته اند . عجیب این است که بعضی آیة و إنه لقسم لو تعلمون عظیم ( واقعه /76) که به دنبال آیه فوق است دلیل بر این گرفته اند که در ترجمه ،« لا» ی لا اقسم را لحاظ نکنیم ! در صورتی که این آیه ساختار لفظی و معنوی آیه پیشین خود را با تمام و کمال ، حفظ می کند و بر آن تاکید می ورزد . یعنی اینکه « پس سوگند نمی خوردم به جایگاه ستارگان » ،خود این قطعاً سوگند بسیار بزرگی است .» (دقت کنید ) و اما این که گفته اند : درجاهای دیگر قرآن از قبیل : نجم / 1 ، شمس /7 ، مریم / 68 ، مدثر / 33، تکویر / 17 ، فجر /2 و 4 ، لیل / 1 ، تین /3 ، سوگندهایی بدون « لا » ذکر گردیده است ، پس در مواردی هم که با « لا » آمده ، « لا » را باید نادیده گرفت . در جواب می گوییم:
« هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد . » این دلیل هم خود خلاف مدعای آنها را اثبات می کند زیرا نیامدن « لا » در آن جا حکمتی داشته ، و آمدن « لا » در دیگر موارد حکمتی دیگر . و اگر دورانداختنی بود ، خدای حکیم آن را نمی آورد و مثل دیگر موارد قرار می داد . استشهاد به شعر عرب هم در این مورد کاری از پیش نمی برد ، زیرا عرب ها در این گونه موارد در اشعارشان همان را می گویند که عجم ها می گویند : « نه به خدا سوگند ! » ، « سوگند به جان شما نمی خورم ! » و امثال آن ، که در زبان های مختلف فراوان است . هر توجیهی برای این مثال های عجمی داشته باشیم ، همان را هم در اشعار عرب نیز باز می گوییم .
بنابراین ترجمه صحیح و دقیق آیه چنین است :
« سوگند به جایگاه ستارگان نخورم » یا : « سوگند به فرودگاه اختران نخورم . » ( ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی(45))
گفتیم که بیشتر اشتباهات در تفسیر نور در مقام ترجمه است نه تفسیر . اما در موارد اندکی نیز در تفسیر آیات مفسر راه خطا را رفته است که نمونه آن در آیه 157 سوره اعراف دیده می شود
و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم .
« و پاکیزه ها را برایشان حلال می نماید ، و ناپاک ها را بر آنان حرام می سازد و فرو می اندازد و بند و زنجیر ( احکام طاقت فرسایی همچون قطع مکان نجاست به منظور طهارت و خودکشی به عنوان توبه ) را از ( دست و پا و گردن ) ایشان بدر می آورد « و از غل استعمار و استعمار گرانشان می رهاند . »
اشکال : آنچه مترجم محترم در توضیح و تفسیر آیه در میان پرانتز مبنی بر « داشتن احکام طاقت فرسایی چون قطع مکان نجاست به منظور طهارت ! و یا تجویز « خودکشی » به عنوان کیفر اعمال در میان اهل کتاب ! » که از بعضی کتاب و تفاسیر بدون ذکر هیچ سند و ماخذ معتبری نقل کرده اند ، دروغ و خرافه ای بیش نیست . و هرگز چنین احکام مافوق طاقت بشری و ضد عقلی و فطرت آدمی ، در هیچ دین آسمانی و الهی هر چند به عنوان کیفر اعمال وضع نشده است . چنین حکمی نه با حکمت خدای حکیم و نه با عدل او سازگار است و نه مورد پذیرش عقل و اندیشة احدی از انسان ها است . چگونه ممکن است که مردمی هرچند در اوج گناه ، اگر احیاناً دست و پا و یا سرشان نجس شود ، حکم و دستور تطهیرشان قطع موضع نجاست باشد ؟! آیا بر فرض محال صدور چنین حکمی امکان اجرا هم خواهد داشت ؟ و آیا کسی پیدا می شود که به چنین دستور مافوق طاقت بشری و ضد عقل و فطرت جامه عمل بپوشاند ؟! و آیا بر فرض اجرای چنین حکمی ، ادامه زندگانی برای محکم علیه ممکن خواهد بود ؟ جای تعجب و شگفتی است که مترجم فرهیخته و خرافه ستیز و عقل گرا در جایی که استخارة معمولی مرسوم در میان گروهی با دانه های تسبیح را امری خرافی و مشرکانه و مصداق « أن تستقسموا بالأزلام ذلک فسق » ( مائده /3 ) می داند ، چگونه خود به نقل چنین خرافه ای می پردازد و آن را از جمله موارد و مصادیق « یضع عنهم إصرهم و الأغلال ألتی کانت علیهم » می شناساند ؟! به امید روزی که تفاسیر قرآن کریم از لوث وجود اخبار جعلی و اسرائیلیات پیراسته و با شیوة تفسیر قرآن به قرآن آراسته گردند.
و اما این که به مساله « خودکشی به عنوان از توبه از گناه » پرداخته ، ظاهراً نظر به آیة « و اقتلوا أنفسکم » ( بقره /54) دارد که اولاً خود ایشان آن را به « کشتن نفس سرکش و مبارزه با هوای نفسانی » تفسیر کرده اند و ثانیاً در پانوشت همان آیه ( صفحه 14 ) وجه دیگر را که « بی گناهان شما ، گناهکاران شما را بکشند . » محتمل دانسته اند . بنابراین تعبیر ایشان به « خودکشی » آن هم بدون هیچ قید و توضیحی صحیحی نخواهد بود و کلاً با توجه به نکات فوق ، نقل چنین مطالبی ، و سخن از خودکشی به عنوان کیفر برای اهل کتاب در فلان مقطع تاریخی خاص ، تفسیری به دور از حقیقت و واقعیت است .
یکی دیگر از موارد اشکال این تفسیر در ترجمه آیه 8 سوره ممتحنه است :
لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لک یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم و تقسطوا إلیهم إن الله یحب المقسطین
« خداوند شما را باز نمی دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده اند ، خداوند نیکوکاران را دوست دارد . »
اشکال : مترجم – در پانوشت به نقل یکی از مفسران - « قسط » در این آیه را به معنی « بخشش » و « بهره » دانسته ، نه عدالت و دادگستری ! لذا آیه را بر همین اساس ترجمه کرده اند .
اولاً « قسط » که در قرآن و غیرآن به معنی « عدالت » ، دادگری و « انصاف دادن » به کار رفته ، در اصل به معنی « سهم » و « بهره » است ، نه « بخشش » ؛ و چون مقتضای عدل و دادگری و انصاف ، دادن « سهم » و « بهرة » واقعی هر کسی به اوست ، لذا « عدل » و « قسط » که دو واژه مترادف اند ، حکایت از یک حقیقت دارند . در این آیه هم سخن بر سر عادلانه رفتار کردن با آن دسته از مخالفانی است که آیین و کیش دیگری دارند و هیچ گونه قصد تعدی و تجاوزی هم ندارند ، و سخن بر سر بذل و بخشش به آنها نیست . اگر مراد خداوند از « تقسطوا إالیهم » ، « بخشش » می بود ، لازم بود که که در آیه تعبیر به « احسان » شود .
بنابراین ترجمة صحیح آیه چنین است :
« خداوند شما را از کسانی که با شما در کار دین جنگیده اند و از خان و مال تان برون نکرده اند ، باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با آنان رفتار به داد کنید . خداوند دادگران را دوست دارد . »
( ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی )
یا : « خداوند شما را از کسانی که با شما در کار دین کارزار نکرده اند ، و شما را از خانه و کاشانه تان آواره نکرده اند نهی نمی کند از این که در حقشان نیکی کنید و با آنان دادگرانه رفتار کنید ؛ خداوند بی گمان دادگران را دوست دارد. » ( ترجمه بهاء الدین خرمشاهی )
یا : « خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیده اند و از سرزمینتان بیرون نرانده اند ، باز نمی دارد . خدا کسانی را که به عدالت رفتار می کنند دوست دارد. » ( ترجمة عبدالمحمد آیتی(46) )
در پایان این « معرفی و نقد ترجمه » لازم می دانم که نکات اصلاحی لازم برای ویرایش کلمات فارسی ذیل را نیز یادآور شوم تا با تجدید نظری نوین در کیفیت نگارش واژگان بر اساس آیین نگارش جدید ، نثر آن را بیش از پیش مطبوع طبع ظریفان نکته سنج و زیباپسندان پارسی نگار گردانند ، و از کاربر مکرر الفاظ مترادف در مقام ترجمه بکاهند . به امید آنکه خصلت نقدپذیری این استاد گرانمایه و فرهیخته ، سبب تعالی و تکامل همه جانبة این اثر نفیس شود . تا در چاپ های بعدی شاهد ترجمه و تفسیری به مراتب دقیق تر از آن عزیر باشیم .
نویسیم |
بنویسیم |
میطلبید |
می طلبید |
میگویند |
می گویند |
میخوانی |
می خوانی |
برمیانگیزد |
بر می انگیزد |
گروههائی |
گروههایی |
چیزهائی |
چیزهایی |
شکیبائی |
شکیبایی |
چنانکه |
چنان که |
بگوئید |
بگویید |
همانگونه |
همان گونه |
کسانیند |
کسانی اند |
بناگاه |
به ناگاه |
بدینوسیله |
بدین وسیله |
اینگونه |
این گونه |
هیچگونه |
هیچ گونه |
گلایه |
گله |
می نمائیم |
می نماییم |
بطول انجامید |
به طول انجامید |
درآئیم |
درآییم |
3-5 نقد و بررسی شیوه های تفسیری قرآن و میزان بهره مندی از آنها در تفسیر نور
مقصود از روش تفسیری ، مستند و یا مستنداتی است که مفسران در فهم و تفسیر آیات قرآن از آنها بهره گرفته اند که از آن می توان به « منهج تفسیری » نیز تعبیر کرد(47) . مفسران از نظر روش و سلیقه بحث در استنباط معنای آیان قرآن و شکل ارائه اختلافات بسیاری دارند و هریک از آنها قرآن را با نظر و دیدگاهی و با معلوماتی از پیش مورد مطالعه قرار داده به گونه ای که تفاسیر هریک با هم مختلف و برداشت ها از یکدیگر متفاوت و جهات آن متمایز گشته اند . شماری از مفسران تنها از نقطه نظر آثار و منقولات رسیده از معصومان (ع) و یا صحابی و تابعین پیامبر (ص) به فهم و درک آیات قرآن روی آورده اند و برای اجتهاد و درک مفسر جایگاهی قائل نیستند .لذا تمام اهتمامشان به نقل ماثورات و تکیه بر آن چیزی است که روایت شده است و بس ، برخی برخلاف گروه پیشین آیات قرآن را تنها از دیدگاه عقل و کاوش های خردورزانه تفسیر می کند و معیارهای عقلی و احیاناً دریافت های حسی را ملاک برداشت از پیام قرآن قرار داده اند ، از نظر گرایش و روش و سلیقه بحث نیز در بین مفسران این تفاوت وجود دارد . گروهی آیات قرآن را تنها از دیدگاه ادبیات و بلاغت و فصاحت قرآن مورد بررسی قرار داده اند و کتاب های تفسیری خود را سرشار از بحث های ادبی و بلاغی کرده ، از این دیدگاه به کلمات و آیات قرآن چشم دوخته اند و افرادی دیگر به بحث های فلسفی و کلامی توجه بیشتر کرده یا در شرایط تاریخی خاص مبارزات اعتقادی در میان مسلمانان ، نقش اصلی را به توضیح این دسته از آیات مورد بحث، قرار داده اند ، لذا روش تفسیری آنها مذهبی و کلامی شده است .
گروه دیگر به مسائل عرفانی و اشارات معنوی و تاکید بر مسائل اخلاقی و اشارات سیر و سلوکی روی آورده اند و جلوه تفسیر آنها در گرایش به این دسته از مباحث بوده است .
در ادامه گریزی بر چند روش مهم زده و میزان کاربرد و استفاده دکتر خرم دل از این روش های تفسیری را در تفسیر نور بررسی خواهیم کرد .
3-5-1 تفسیر قرآن به قرآن
تفسیر قرآن به قرآن از شیوه های سابقه دار و کهن تفسیری است که در آثار رسول خدا (ص) ، ائمه معصوم ، اصحاب و تابعین ، نشانه های آن پیدا می شود . این شیوه تفسیری از روش های است که با هر نوع گرایشی سازگار است . ریشه های این تفسیر به عهد رسول خدا باز می گردد ، اما در قرن چهاردهم یکی از فراگیرترین روش ها بوده است . کمتر مفسری در این دوره دیده می شود که مدعی این سبک نباشد . البته کشف و پرده برداری از معنای قرآن دلالت بر دو چیز دارد . یکی آنکه مفسر علوم و ادواتی را در اختیار داشته باشد که بتواند با آنها به سراغ تفسیر برود و در حقیقت شرایط صلاحیت تفسیر را داشته باشد ، که او را در جهت صحیح راهنمایی کند . قرآن به عنوان نخستین منبع برای فهم و دریافت صحیح و کامل قرآن مطرح است . به همین دلیل در آنجایی که تفسیر از خود قرآن برای فهم آیه ای کمک می گیرد تفسیر قرآن به قرآن نامیده می شود. یا به عبارتی دیگر تفسیر قرآن به قرآن تفسیری است که مولفان آن در تفسیر آیات بیشترین کمک را از خود قرآن کریم گرفته اند و همه جا یا در بیشتر موارد ، برای توضیح معنای آیات ، بیش از هر چیز ، از آیات دیگر استفاده کرده اند ، اگرچه تفسیر قرآن به قرآن امری مورد قبول و پسندیده است و در جای خود ثابت شده که یکی از راه های تفسیر آیه های قرآن مراجعه به آیات دیگر است اما هر آیه ای نمی تواند در تفسیر دیگر آیه ها بکار آید .آقای خرم دل در مورد روش های تفسیری قرآن گفته اند « تفسیر آیه به آیه از همه روش های تفسیری بهتر است » ، و طبیعتاً در موارد خیلی زیادی از تفسیر قرآن به قرآن در تفسیر نور استفاده کرده اند و تفسر نور را به نوعی می توان یک نوع تفسیر قرآن به قرآن دانست . ایشان گفته اند ، « چون سخن خداوند که خالق حکیمان عالم است از یک اسلوب واحد تبعیت می کند بنابراین کلام او کلامی بر نسق واحد بوده و هیچ جای آن جای دیگر را نفی نمی کند و طبعاً در یک کلام منسجم باید از بخش های دیگر این کلام استمداد جست به علاوه اینکه قرآن خود بیان کننده همه چیز است و لذا چیزی نیست که بتواند بیانگر قرآن شود.» (48)« و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی » (49) قرآن که نوری مبین است برای ظهور نورانیتش به چیزی محتاج نیست . به عنوان نمونه ، مواردی را از تفسیر قرآن به قرآن را در تفسیر نور ذکر می کنیم . آیه 1 سوره نساء :« یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهار جالا کثیراً و نساء » معنی : ای مردمان از ( خشم ) پروردگارتان بپرهیزید ، پروردگاری که شما را از یک انسان آفرید و سپس همسرش را از نوع او آفرید و از آنان دو نفر مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین ) منتشر ساخت . مولف گرانقدر در تفسیر این آیه گفته است که بسیاری از مفسران معتقدند از نوع او آفرید یعنی خدا ابتدا آدم را آفریده و از آدم حوا را آفریده است ، ما این معنی را رد کرده ایم و دلیل آن ایسنت که ارجاع دادیم به سوره اعراف آیات ( 190/189 ) و سوره روم آیه (21) از نوع او آفرید مراد اینست خداوند نخست آدم را از خاک بیافرید و بعد از او حوا را نیز از خاک خلق کرد و از آن دو دیگر مردمان را(50)
یا یک مورد دیگر از تفسیر قرآن به قرآن در تفسیر نور در آیه 35 سوره محمد دیده می شود . « فلا تمنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون و الله معکم و لن یترکم اعملکم » ایشان در ترجمه و تفسیر این آیه آورده است که : سست مشوید ، ( و کافران را ) به صلح مخوانید ، چرا که شما برترید و خدا با شماست و هرگز ار ( اجر و ثواب ) اعمالتان نمی کاهد ، این آیه مخالف با آیه 61 سوره انفال نیست که می فرماید : و ان جنحوا السلم فانجح لها …. چرا که مراد از این آیه سوره محمد ، درخواست صلح بی هنگام و بیجا از سوی مسلمانان است در زمانی که همه عوامل پیروزی در درست ایشان است ، و مراد از آیه سوره انفال درخواست صلح از طرف دشمنان است و صلحی در میان است که منافع مسلمانان را در حال یا در آینده تامین می کند(51) ….
در مورادی که آقای خرم دل از تفسیر آیه به آیه استفاده کرده است با لفظ « نگا » آیه ای از قرآن را به آیه دیگر قرآن ارجاع می دهد . و حتی کلماتی هم را با توجه به معنی و منظور آن کلمات در آیات دیگر تفسیر و تبیین کرده است . مثلاً در تفسیر آیه 60 سوره نور می گوید مراد از « یستعففن» حفظ حجاب است ، همانطور که در سوره نور آیه 31 ، و سوره احزاب آیه 59 آمده است(52) .
3-5-2 تفسیر لغوی
در این روش ، مفسر برای شرح و توضیح آیات قرآن از لغت استفاده می کند ، البته بیشتر مفسران در تفسیرهای خود در مفردات الفاظ قرآن از لغت استفاده کرده اند ، اما این شیوه تفسیری در آثار بعضی از مفسران ، مرکز توجه است . صحابه و تابعین رسول خدا (ص) نیز به استفاده از لغت برای تفسیر توجه داشتند . سیوطی می گوید : « اکثر صحابه که عرب بودند و زبان و لغت فصیح عربی را به خوبی می دانستند ، یعنی کسانی که قرآن به زبان آنها نازل گردید در مورد الفاظی که معنای آن را درک نمی کردند سکوت کرده و کلامی نمی گفتند (53)» توجه به کاربردهای متفاوت یک لغت در قرآن ، توجه به مترادف و متضادها ، غرایب و مجاز و حقیقت از جمله مباحث اجتهادی تفسیرهای لغوی است. در تفسیرهای لغوی هم به معنای موضوع له و هم مستعمل فیه ، پرداخته شده است . از تفسیرهای لغوی معمولاً با نام های مفردات قرآن ، غرایب القرآن و معانی القرآن یاد شده است(54) . چنانکه یافتن معنای لغت از سیاق کلام ، از مهم ترین دریافت های مفسران لغوی است . از نظر آنها قرآن بر لغت مردم سخن گفته و خطاب آنها متوجه عموم بوده است نه جمع و گروه خاصی . در تفسیر نور نیز چون مفسر آشنایی کامل با بحث های لغوی و بلاغی و بیانی دارد در موارد خیلی زیادی از تفسیر لغوی استفاده شده است و گرایش مفسر به تفسیر لغوی نیز در این تفسیر کاملاً مشهود است البته این امر طبیعی است چون ایشان سال ها در زمینه ادبیات عرب کار کرده و به تدریس و ترجمه آن اشتغال داشته است .در طول تاریخ تفسیرهای لغوی زیادی نگاشته شده است ، همانند معانی القرآن دیلمی ، غریب القرآن ابن قتیبه ، وجوه القرآن تفلیسی ، غریب القرآن ابن ملقن ، تفسیر جلالین ، مبهات القرآن بلنسی ، تفسیر الوجوه دامغانی که در تفسیر نور از منابع لغوی مانند : معنای القرآن فراء ، تفسیر جلالین ، تفسیر مفردات قرآن محمد حسن حمصی ، فرهنگ لغات قرآن دکتر محمد قریب ، معجم الفاظ القرآن الکریم تالیف مجمع اللغة العربیة ، المفردات فی غرایب القرآن راغب اصفهانی ، اعراب القرآن محی الدین درویش ، قاموس اللغة ، لسان العرب ، استفاده شده است .
آقای خرم دل در مواردی چند از مباحث لغوی تفسیرهای دیگری همچون روح المعانی آلوسی ، التحریر و التنویز ابن عاشور ، الکشاف زمخشری استفاده کرده است که گرایش و جهت گیری غالب و اصلی این تفاسیر لغت نبوده است ، بلکه دارای گرایش و جهت گیری دیگری هستند . البته ایشان در مواردی که تفسیر لغوی کرده اند با ارجاع دادن به آیات دیگر قرآن معنای لغوی کلمات را در آورده اند . به عنوان نمونه در تفسیر آیه 9 سوره التغابن گفته است که مراد از « یوم الجمع » روز گردهمایی که قیامت است ( نگا : هود /103 ، واقعه / 50 ، یس / 52 و 32 )
و مراد از تغابن « زیانمند گشتن گروهی و سودمند شدن گروهی دیگر … دسته ای دنیا را به آخرت می فروشند و در آخرت سود می برند و رضای خدا و بهشت را از آن خود می کنند ( نگا/ بقره / 207 ، نساء / 74 ، توبه / 111 ) دسته ای آخریت را به دنیا می فروشند و در آخرت زیان خورده و متضرر می گردند ( نگا ، بقره / 16 و 102 ، آل عمران / 74 ،177)
یا منظور از تغابن فراموش کردن همدیگر . چرا که در قیامت بر اثر هول و هراس آخرت کسی به فکر کسی نیست و هرکسی خود را میکوشد ( نگا : حج / 2 ، معاد ج / 10 ، عبس 37 و 33 ) (55)
نمونه دیگر در آیه 20 سوره دخان مشاهده میشود « و انی عذت بربی و ربکم ان ترجمون » معنی آیه را مفسر اینگونه آورده : « من به پروردگار خود پروردگار شما پناه می برم از اینکه بتوانید مرا سنگسار کنید» ، و در تفسیر آن آمده است ، « عذت » یعنی پناه برده ام ، « ترجمون » مرا سنگسار کنید … تکیه روی مساله رجم ، یعنی سنگسار کردن بدان خاطر است که اغلب پیغمبران و مردان خدا را بدین نحو تهدید به قتل نموده اند ( نگا : کهف / 20 ، یس / 18) از جمله : شعیب ( نگا : هود / 91) و ابراهیم ( نگا : مریم 461 ) و نوح ( نگا : شعرا / 116 ) رجم به معنی مطلق قتل نیز استعمال شده است ( نگا : معجم الفاظ القرآن الکریم ) لذا معنی دیگر ( ترجمون ) چنین است : اینکه مرا به قتل برسانید . پس دیدم در مواردی که کلمات یا جملات دارای دو مفهوم و معنی باشند دکتر خرم دل هر دو مفهوم را ذکر کرده است تا خواننده به هر دو معنی توجه کامل داشته باشد .
البته بعضی از مفسران در تفسیر آیات قرآن به افراط ، مباحث لغوی را ذکر کرده اند که در نتیجه تفسیر آنها از اعتبار افتاده است . اما دکتر خرم دل بحث های لغوی و بیانی و ادبی و صرف و نحوی را واقعاً در جای مناسب خود بکار برده است آنهم بطوری که برای عموم قابل درک و فهم باشد .
پس می توان نتیجه گرفت که تفسیرنور ، به نوعی تفسیر لغوی قرآن است که همراه آن از بحث های فقهی ،تاریخی ، فلسفی ، تربیتی ، علمی و در موارد اندکی روایات و اسباب النزول و سیاق کلام و حدیث همراه است .
3-5-3 تفسیر علمی
یکی از تفسیرهای اجتهادی ، تفسیر علمی – تجربی است که گسترش آن از رویکردهای جدید در مباحث تفسیری است . منظور از تفسیر علمی ، توضیح دادن آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است ، تفسیر علمی قرآن از قرن دوم هجری شروع شد و بزودی جای خود را به عنوان یک روش تفسیر قرآن باز کرد و بسیاری از مفسران ، فلاسفه ، متکلمان ، و محدثان به آن روی آورده اند، در یک قرن اخیر در جوامع اسلامی توجه بیشتری به این روش تفسیری شده است . بنابراین مقصود از علم در تفسیر علمی شامل تمام علوم نمی گردد و تنها علوم تجربی و علومی که تکرار پذیرند را شامل می شود . شاید که بعضی از مفسرین این نوع تفسیر را به خاطر بی ثبات بودن آن قبول نداشتند . اما نباید از نقش آن در کشف معانی قرآن غافل بود و اعجار علمی قرآن را از این جهت نادیده گرفت ، زیرا ما معتقدیم که قرآن ام الکتاب است و تمام علوم در قرآن وجود دارد گرچه بطور صریح به آن اشاره نشده است . در تفسیرهای علمی ، برخی سعی بر تطبیق نظریه های علمی خود بر قرآن کرده اند و برخی هم در مقابل ، از علوم موجود تجربی ، در فهم و تفسیر آیات بهره جسته اند . دکتر خرم دل درباره تفسیر علمی می گوید : « ما باید در تفسیر علمی اصل را بر قرآن بگذاریم ، و علوم موجود را به عنوان فرع در نظر گیریم پس اگر این علوم جدید با قرآن و متون دینی سازگار بود ، در تفسیر جای دهیم و اگر سازگار نبود رد کنیم . چون علوم ، نظری هستند چه بسا علمی امروزه رواج دارد ، اما چندی بعد توسط دانشمندی دیگر رد می شوند، در حالی که قرآن در هر عصر و مکانی کهنگی ندارد ، و تغیر و تبدیل نیز در آن راه نیست. (56) »در تفسیر نور نیز در موارد خیلی زیادی مفسر به تفسیر علمی آیات پرداخته است که چند نمونه از آن را یادآور می شویم . در تفسیر آیه 53 سوره فرقان آمده است : « و هو الذی مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا املح اجاج … »
معنی : خدا کسی است که دو دریا را در کنار هم روان می سازد ( و بر اثر وزن مخصوص ، یعنی تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین ، آمیزه همدیگر نمی شوند ) این یکی شیرین شیرین است و آن دیگر شور شور ! … مفسر در تفسیر آیه آورده است که مراد از « البحرین » تمام آبهای شیرین جهان وتمام آبهای شور آنست که با وجود جزر و مد آب دریاها که در شبانه روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه صورت می گیرد ، کوه ها و خشکی ها مانع اختلاط دریاها می گردند . یا اینکه مراد اینست که در میان اقیانوس ها جریان آبهای گرم در داخل آبهای سرد ، و آبهای سرد در داخل آبهای گرم صورت
می گیرند ، آبهای شیرین در میان آبهای شور ، و آبهای شور در میان آبهای شیرین نیز وجود دارد . و در آخر گفته است ک برای تفهیم بیشتر به آیات 61 سوره نمل ، و 19 سوره الرحمن و 12 سوره فاطر مراجعه شود(57) .
مورد دیگر در تفسیر آیه 47 سوره ذاریات دیده می شود : « و السماء نبینها بایید و إنا لموسعون »
معنی آیه را اینگونه آورده : « ما آسمان را با قدرت بنا ساختیم و همواره آن را وسعت می بخشیم » در تفسیر آیه آمده است که : « انا لموسعون » اشاره به نظریه گسترش جهان دارد . علم امروزه اثبات کرده است که نه تنها کره زمین ، بر اثر مواد آسمانی تدریجاً فربه و سنگین تر می شوند ، بلکه آسمان ها نیز در حال گسترش هستند ، ستارگانی که در یک کهشکشان قرار دارند ، به سرعت از مرکز کهشکشان دور می شوند ، و میلیاردها کهشکشان در فضای جهان از یکدیگر دور می گردند ، و بالاخره جهان پیوسته در حال انبساط و توسعه است … حتی دانشمندان می گویند : تمام کرات آسمانی و کهکشان ها در آغاز در مرکز واحدی جمع بوده ، با وزن مخصوص فوق العاده سنگین ، سپس انفجار عظیم و بسیار وحشتناکی در آن رخ داده و به دنبال آن ، اجزای جهان متلاشی شده و به صورت کرات درآمده است ، و به سرعت در حال عقب نشینی و توسعه است ( نگا : المنتخب ، نمونه….(58) )
البته می توان گفت که آقای خرم دل در تفسیر نور در 96 مورد به وضوح از تفسیر علمی استفاده کرده است که در نوع خود ، آمار جالبی است و به نوعی به تفسیر نور ، رنگ علمی نیز داده است، موارد استفاده از تفسیر علمی در آیات قرآن که در تفسیر نور آمده است در بخش بعدی بدانها اشاره خواهد شد .
3-5-4 تفسیر ادبی و نحوی
در چنین تفسیرهای اهمیت فوق العاده ای به مباحث واژگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شده است . چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر آنها مانند صرف و نحو به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها ، اجتهاد و بیان می کنند . آگاهی به زبان عربی به شکل کامل و بردارنده ، از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند ، آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده ، و از این رو می بایست قواعد آنرا به طور کامل فرا گرفت (59). از امام صادق (ع) چنین روایت شده است :« تعلموالعربیة فانها کلام الله یکلم به خلفه » زبان عربی را فرا گیرید که قران به زبان عربی است و خداوند با مردم با این زبان سخن گفته است. (60) در اینجا مراد از قواعد ادبی قواعدی است که در علومی چون نحو ، معانی ، بیان و بدیع مورد بحث قرار می گیرند و در تفسر قرآن از آنها استفاده می شود . در مورد این قواعد ضروری است میزان قطعیت آن قاعده مورد توجه قرار بگیرد ، ممکن است برخی از این قواعد خود بر دلیل قطعی ، متکی نباشد ، از این رو در جایی که احتمال وجه دیگری نیز وجود دارد نمی توان تفسیر قطعی عرضه کرد. (61) هم در میان شیعه و هم در میان اهل سنت تفسیرهای ادبی زیادی نگاشته شده اند . در میان شیعه مانند التحصیل تمیمی ، جوامع الجامع طبرسی ، و در میان اهل سنت مانند البحرالمحیط ابوحیان ، عنایة القاضی خفاجی ، تفسیر القرآن و اعرابه طه دره . در تفسیر نور نیز همانطور که مباحث لغوی زیاد ارائه شده ، با توجه به تسلط کامل مولف بر زبان و ادبیات عرب ، در موارد خیلی زیادی نیز از تفسیر ادبی و نحوی استفاده شده است، که در اکثر موارد مباحث ادبی ، از تفسیر القرآن و اعرابه محمد علی طه دره ، استفاده کرده است به عنوان نمونه در آیه 62 سوره توبه آمده است « یحلفون بالله لکم لیرضوکم و الله و رسوله و احق ان یرضوه إن کانوا مومنین » مفسر در تفسیر این آیه از قواعد ادبی و نحوی استفاده کرده و گفته است « أحق » مراد اینست که راضی کردن خدا و پیغمبر مهمتر از راضی کردن مسلمانان است. « أن یرضوه » ضمیره (ه) به « رسول » بر می گردد . ولی چون سخن از خدا و رسول در میان است ، می بایست ( یرضوهما » گفته شود اما از آنجا که راضی کردن پیغمبر عین راضی کردن خداست ضمیر مفرد به جای ضمیر مثنی ذکر شده است ( نگا ، نساء / 80 ) . همچنین می توان گفت در : ( والله و رسوله أخق أن یرضوه ) ، دو جمله است و ( الله ) و ( رسول ) مبتدا بوده و خبر اولی بخاطر دلالت خبری دومی بر آن حذف شده است . تقدیر چنین است : ( والله أحق أن یرضوه و رسوله احق یرضوه(62)). و به عنوان نمونه درتفسیر صنوان و غیر صنوان در آیه 4 سوره رعد دو مفهوم را با توجه به قواعد ادبی و نحوی آورده است، صنوان یعنی همگون ، یک پایه ، غیر صنوان یعنی مختلف ، دو پایه ، مفسر گوید : ( صنوان و غیر صنوان ) یعنی درختانی که از یک بخش مشترک می رویند و ساقه ها و شاخه های گوناگونی دارند ، و درختانی که بیخ جداگانه دارند ، و مسقل از درختان همنوع خود هستند یااینکه درختان همگون و همسان ، و درختان مختلف و متفاوت ، این معانی در صورتی است که واژه ( صنوان ) را تنها صفت ( نخیل ) بدانیم . اما اگر ( صنوان ) را به سبب عطف ، صفت ( نخیل ) و ( زرع ) و ( جنات ) ، بدانیم یا اینکه آنرا خبر مبتدای محذوف ، مانند ( کل ) بدانیم ، معنی ( صنوان و غیر صنوان ) عبارت خواهد بود از : درختان یک پایه و درختان دو پایه مصطلح در گیاه شناسی بدین معنی که در برخی از درختان و گیاهان ، ماده نرینه در یک درخت یا بوته ، و ماده مادینه در یک درخت یا بوته دیگری است ، و آنها را یک پایه می گویند ، مانند درخت خرما ، در برخی از درختان و گیاهان خرما ، ماده نرینه و ماده مادینه هردو بر یک درخت یا یک بوته است که بیشتر درختان و گیاهان بدین صورت بود و آنها را دو پایه می نامند ، حال ممکن است این نریینه و مادینه در یک گل باشد مانند بوته پنبه ، یا اینکه هریک در گل جداگانه ای باشد، از قبیل بوته کدو(63).
تفسیر این آیه به نوبه خود تفسیر عملی نیز هست ، و نشانه این است که مفسر گرانقدر ، تسلط کامل هم بر مباحث علمی و هم بر مباحث لغوی و ادبی و نحوی دارد و توانسته به گونه ای شیوا و رسا آنها را با هم آمیخته کند . هرچند که در بعضی موارد ما می بینیم که مفسر ، از بحث اصلی دور شده و به افراط به مباحث لغوی و ادبی پرداخته است ، البته این موضوع نشان دهنده گرایش تفسیری مفسر است .
3-5-5 تفسیر فقهی
در تفسیرهای فقهی ، همت و اجتهاد بیشتر مفسران ، بر شناخت و دریافت احکام فقهی الهی از آیات قرآن است . اجتهاد آنان بر یافتن احکام فرعی از مفاهیم آیات فقهی است ، که حدود پانصد آیه در قرآن ، جزء آیات الاحکام شمرده شده است . بیشترین اجتهاد مفسران فقهی ، بر تفریع فروع فقهی واستفاده از آیات قرآن در بیان حکم شرعی آنهاست آنها احکام عملی مربوط به عبادت و معاملات را بیان کرده اند . غالب چنین تفسیرهای ، نام « آیات الاحکام » به خود گرفته و از قرن دوم تاکنون ، همواره فقیهان آنها را تدوین کرده اند ، تفسیرهای فقهی به دلیل مبانی فقهی متفاوت متنوع بوده و بر اساس مسلک جعفری ، حنبلی ، شافعی ، مالکی ، حنفی تدوین شده است . چنین مفسرانی از فقیهان به شمار آمده و در کتاب تفسیری خود ، در تفسیر آیات با اصول و مبانی فقهی، به تدبر در آیات قرآن پرداخته و بر آن اساس ، فتاوی خود را بیان کرده اند(64) . تفسیرهای فقهی زیادی نوشته شده اند ، در میان شیعه کنزالعرفان ، فاضل مقداد ، تفسیر احکام القرآن راوندی ، و در میان اهل سنت الجامع الاحکام القرآن قرطبی ، و روائع البیان صابونی نمونه ای از آنهاست . در تفسیر نور نیز مواردی که از آیات قرآنی برداشت فقهی می شود ، مفسر گرانمایه احکام فقهی آن آیات را بطور مختصر و مفید ذکر کرده اند تا در کنار جنبه های دیگر تفسیر مانند مباحث لغوی ، ادبی ، علمی ، ….، مباحث فقهی نیز آمده باشد و خواننده یکجا به آنها دسترسی داشته باشد .به عنوان نمونه در تفسیر آیات 241 و 242 سوره بقره در تفسیر نور آمده است که زنان مطلقه چهار گروهند :
الف : زن مطلقه ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریه ای برای وی معلوم گشته است . چنین زنی ، عده نگاه می دارد و مهریه خود را به تمام و کمال دریافت می کند . ب : زن مطلقه ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریه ای برای وی معلوم نگشته است . چنین زنی ، عده نگاه می دارد و مهریه ای مثل مهریه خویشاوندان و زنان خانواده خویش دریافت می نماید یعنی مهر المثل بدو تعلق می گیرد . ج : زن مطلقه ای که با او آمیزش جنسی نشده است ، و مهریه برای وی معلوم گشته است . چنین زنی نصف مهریه خود را دریافت می دارد ، و عده ای ندارد.
د : زن مطلقه ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریه ای هم برای وی معلوم نگشته است . چنین زنی وجوباً حق متاع به اندازه قدرت مالی شوهر دریافت می دارد و عده ای ندارد . و در پایان نیز آورده است که دادن حق متاع به زنان بندهای ( الف – ب – ج ) مستحب است ، لیکن پرداخت آن به زنان گروه ( د ) واجب است . ( نگا : تفسیر المراغی ، جزء دوم ، ص 20 و 197 ) تفسیر المصحف المیسر ، ص 48 (65)). این موارد بر تفسیر تسلط مفسر را نیز بر احکام و مباحث فقهی می رساند به طوری که در موارد زیادی در این تفسیر از تفسیر فقهی استفاده شده مانند آیه 16 سوره نساء ، آیه 2 و 3 سوره نور ، آیه 2 سوره مجادله ، آیه 10 سوره ممتحنه ، آیه 2 و 1 سوره طلاق و موارد دیگر .
3-5-6 تفسیر روایی
تفسیر قرآن با روایت و سنت معصومین (ع) تفسیری است که از آن به « تفسیر روایی » نیز یاد می شود ، حال آن روایت خواه از پیامبر(ص) باشد که اهل سنت در تفسیرهای روایی خود از آن بهره می برند یا روایات ائمه معصومین (ع) که شیعه از روایات آنان نیز در تفسیر روایی خود استفاده می برند . از آنجا که رسالت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) تبیین ، تفسیر و بیان مقاصد آیات بوده ، لذا تعداد زیادی از روایات در تفسیر آیات ، از آنان صادر شده است . خداوند متعال پیامبر (ص) را مفسر آیات دانسته و فرموده است : ( و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس مانزل الیهم و لعلهم یتفکرون ) ، ما این ذکر ( قرآن ) را بر تو نازل کردیم ، تا آن چه را به سوی مردم نازل شده است برای آنان روشن سازی و شاید اندیشه کنند(66) .پیامبر و ائمه معصومین تا پایان دوره رسالت خود ، در موارد لازم به تفسیر آیات پرداخته و هر ابهامی را در باره تفسیر قرآن رفع کرده و معانی و مصادیق آیات را مشخص کرده اند که گروهی از آن روایات ماثوره ، اکنون در دسترسی مفسران است . اصطلاح تفسیر به ماثور گرچه عام است و شامل تفسیر قرآن به قرآن ، قرآن با روایت و قرآن با کلام صحابه و تابعین است ، اما غالباً برای این قسم مورد بحث ، یعنی تفسیر ( قرآن با روایت ) به کار می رود(67) . در طول تاریخ تفسیرهای روایی زیادی نوشته است در میان شیعه تفسر عیاشی ، تفسیر صافی از فیض کاشانی ، تفسیر قمی و در میان اهل سنت بحر العلوم بلخی، التسهیل ابن جزی و جامع البیان طبری ، نمونه های از تفسیر روایی هستند.
آقای خرم دل در تفسیر نور در موارد خیلی اندک از روایات استفاده کرده است در چهار یا پنج مورد ، و نیز از قول صحابه و تابعین نیز در این تفسیر استفاده نشده است. خود مفسر گوید « من چون می خواستم تفسیرم کوتاه و خلاصه باشد و قابل درک عامه مردم ، از ذکر روایات ، احادیث و قول صحابه و تابعین پرهیز کردم و اگر عمری باقی باشد می خواهم در تفسیر بعدی که می نویسم هم احادیث نبوی و هم روایات را ذکر کنم(68). »
پس می توان نتیجه گرفت که تفسیر نور در نوع خود یک تفسیر جامع است که هم از مباحث لغوی و ادبی و نحوی و هم از مباحث علمی ، تربیتی ، اجتماعی و فقهی استفاده شده است ، چون ایشان اعتقاد دارد که در تفسیر قرآن ، نباید به گرایش خاصی روی آورد ، چون قرآن خود دارای ابعاد متفاوتی است و لذا در تفسیر آیات می توان به تمام ابعاد آن پرداخت . در تفسیر نور در موارد اندکی نیز از تفسیر تربیتی استفاده شده است مانند آیه 2 سوره قیامه در تفسیر این آیه آمده که در قرآن مجید از سه نفس نام برده شده الف = نفس اماره ، که پیوسته انسان را به بدی های و زشتی ها فرا می خواند و پلیدی ها را برای او می آورد . ( نگا : یوسف / 53 ) ب = نفس لوامه : که از آن به عنوان وجدان اخلاقی یاد می کنند ، نفس بیدار و آگاهی است که هنوز در برابر گناه مصونیت نیافته است ، و گاه گاهی لغزش پیدا می کند و در دامان گناه می افتد ، اما هرچه زودتر به خود می آید و به مسیر حیات باز می گردد و به ملامت و سرزنش آدمی می پردازد ، و او را توبه می دهد . ج نفس مطمئنه : نفس تکامل یافته ای است که نفس اماره را رام خود کرده است و به مقام تقوی کامل و احساس مسئولیت رسیده است و به آسانی لغزش برای او امکان پذیر نیست. (69) ( نگا : فجر /27) ذکر این نکته لازم است که در تفسیر نور از عرفان استفاده نشده است .
3-6 بررسی اجمالی منابع تفسیری تفسیر نور
منابع تفسیری مرجع و مصدرهای مستند که مفسران را در تفسیر آیات قرآن یاری می رسانند ، در عصر حیات پیامبر اسلام وقتی مردم در پاره ای از آیات قرآن دچار ابهامی و سردرگمی می شدند ، از شخص پیامبر که بزرگترین مفسر قرآن بود ، استعانت می جستند و ابهامات آنها برطرف می شد. به عبارت دیگر پیامبر (ص) موثقترین مفسر قرآن در عصر خود محسوب می شد . چنانکه گزارش رسیده است در زمان آن حضرت مسلمانان در فهم و درک آیات قرآن به مشکلی برخورد نکردند . اما بعد از حیات وی با پیچیده تر شدن بحث ها و اختلاف برانگیز بودنشان و کنجکاوی برخی از مسلمانان ، به منابعی که آنها را در تفسیر آیات قرآن یاری رساند ، نیاز پیدا کردند ؛ هرچند که این منابع در برخی موارد میان مسلمانان که بعد از پیامبر (ص) به دسته های مختلف تقسیم شدند ، پاره ای اختلافات داشت . برای مثال شیعه در کاربرد روایات فقط روایت معصومین را مدنظر دارد، در حالی که اهل سنت درباره روایات بعد وسیع تری نسبت به شیعه در نظر دارند؛ به طوری که آنها به غیر از روایات معصومین ، روایات از صحابه و تابعین و تابع تابعین را پذیرفته اند.مهمترین منابعی که مفسران هر دو مذهبی ( شیعه و سنی ) در تفسیر آیات قرآن به کار برده اند عبارت از :
1- منابع لغوی 2- منابع تاریخی 3- منابع تفسیری 4- قرآن 5- روایات 6- عقل 7- منابع علوم قرآنی (70)
پس باید در هر تفسیری ، آنچه که به عنوان مراد خداوند از آیات قرآن بیان می شود ، در درجه ی نخست باید منابع مورد استنادش معلوم باشد، و در درجه ی دوم باید منبع آن از منابعی باشد که بتوان حجیت و اعتبار آنرا در تفسیر به اثبات رساند . البته باید به این نکته اذعان داشت که در مورد اعتبار یا عدم اعتبار برخی از منابع ، اختلاف دیدگاه وجود دارد که مفسر باید قبل از پرداختن به تفسیر ، مبنای خود را مشخص کند(71) .
دکتر خرم دل در تفسیر نور هم از منابع دست اول و هم منابع دست دوم در میان شیعه و هم در میان اهل سنت استفاده کرده که غالب منابع تفسیری وی ، تفاسیر اهل سنت بوده و جزء منابع دست اول مذاهب اهل سنت در تفسیر است . مفسر در تفسیر نور از حدود 59 منبع استفاده کرده است در حوزه های مختلف چون لغت – تفسیر – علوم قرآن – صرف و نحو و تجزیه و … دکتر خرم دل در مورد منابع تفسیری خود می گوید « من در میان تفاسیر قدیم و جدید دو تفسیر را بیش از همه می پسندم ، در میان تفاسیر قدیم روح المعانی محمد آلالوسی و در میان تفاسیر جدید التحریر و التنویر تالیف محمد الطاهر ابن عاشور(72) » .
منابع تفسیری ، تفسیر نور عبارتند از :
1- روح المعانی – تالیف سید محمود آلوسی ، یک تفسیر جامع با رویکرد نظری است که پرداختن به مباحث نحوی از ویژگی های مهم و بارز این تفسیر است ، آلوسی در تفسیر خود به مباحث فلسفی با دیدی انتقادی نظر دارد .2- روح البیان –نوشته شیخ اسماعیل حقی بروسوی ، تفسیر روح البیان گرایش عرفانی عمیقی دارد ، اگرچه سرشار از بحث های ادبی و کلامی نیز هست و شواهد شعری بسیاری ، به ویژه به فارسی نقل کرده است .
3- تفسیر القرآنی للقرآن - مولف آن عبدالکریم خطیب ، یک نوع تفسر قرآن به قرآن که نویسنده با نظری تشریحی و تحلیلی به تفسیر آیات قرآن کریم پرداخته است . و در تفسر بیشتر به خرد آزاد خود اعتماد دارد تا روایات تفسیری .
4- تفسیر المنار – تالیف محمد رشید رضا ، یک نوع تفسیر تربیتی ، از ویژگی های مهم این تفسیر پرداختن به مسائل و مشکلات اجتماعی ، و از ویژگی های مهم تفسیر وی جمع بین صحیح ماثور و صریح منقول است به این معنی که وی در پذیرش روایات تفسیری بسیار سخت گیر است .
5- تفسیر المراغی – مولف آن احمد مصطفی المراغی است ، یک نوع تفسیر تربیتی است ، مراغی از مباحث نحوی اختلاف قرائت و مباحث زبانی جز شرح برخی مفردات چیزی در تفسیر خود نیاورده است . و از احادیث موضوع ، ضعیف و اسرائیلیات پرهیز کرده . گرچه در بعضی مواقع به احادیث پیامبر (ص) اشعار عرب ، و اقوال اهل لغت استناد کرده است .
6- تفسیر فی ظلال القرآن – اثر سید قطب مصری شهید و یک نوع تفسیر تربیتی : او دارای سبکی جدید در تفسیر قرآن تحت عنوان « سبک تفسیر حرکتی » است .
7- تفسیر جلالین – مولفان این اثر جلال الدین محلی و جلال الدین سیوطی بودند ، یک نوع تفسیر با گرایش لغوی ، مهمترین ویژگی های این تفسیر اعتماد بر راجح ترین اقوال ، ذکر اعراب های ضروری ، موجز بودن توضیحات و یادآور شدن قرائت های مختلف است .
8- الجواهر فی تفسیر القرآن – تالیف طنطاوی ، با گرایش علمی ، در این تفسیر علاوه بر شرح آیاتی که به علوم مختلف اشاره دارند ،آیات مربوط به واقعیات تاریخی ، ادبی ، فلسفی ، سیاسی و اجتماعی با شیوه ای خاص بررسی شدند .
9- السراج المنیر – تالیف خطیب شربینی ، در نگارش این تفسیر به رایج ترین اقوال و به
اندازه ای از اعراب که ضرورت دانسته بسنده کرده و از اطناب ناپسندیده دوری جسته و قرائت های هفت گانه را متذکر شده است .
10- صفوة التفاسیر – تالیف محمد علی بن جمیل صابونی ، شاید بتوان آنرا یک تفسیر زبانی و ادبی دانست که برخی مباحث زبانی را مطرح و اشتقاق لغوی تک واژگان را بیان کرده و به شواهدی از متون ادبی استناد جسته است .
11- تفسیر قرطبی – که اسمش الجامع الاحکام القرآن است یک نوع تفسیر فقهی است .
12- الکشاف – تالیف جارالله زمخشری ، یک نوع تفسیر بلاغی الست . رویکرد اصلی تفسیر کشاف پی بردن و بیان گنجینه بلاغی موجود در قرآن کریم است که عرب را از معارضه با آن بازداشته است و فارغ از پیچیدگی های لفظی است .
13- مراح لبید – مولف این تفسیر موجز محمدبن عمر نووی است که یک نوع تفسیر عرفانی است . مولف در تطبیق آیات با مصادیق افراط کرده است و روایات و شان نزول های غیر متقین بسیار در تفسیرش دیده می شود .
14- معالم التنزیل – مولف این اثر حسین بن مسعود بغوی است که یک نوع تفسیر روایی است. و در شرح معانی آیات قرآن به احادیث نبوی ، اقوال صحابیان و تابعان مفسر استناد کرده است .
15- تفسیر القرآن الکریم و اعرابه – تالیف محمد عی طه دره از مفسران معاصر و از تفاسیر ادبی است .
16- التحریر و التنویر – مولف این اثر محمد طاهربن عاشور است ، تفسیری جامع است بر قرآن کریم ، همراه با گرایش زیادی به مباحث اجتماعی و ادبی است . از ویژگی های مهم این تفسیر پرداختن به دانش امروزی است که می توانیم بگوییم از منابع طراز اول تفسیر قرآن به قرآن نیز هست .
17- اضراء البیان – اثر محمد امین بن محمد مختار شنقیطی است ، از ویژگی های مهم این تفسیر شرح و روشن ساختن معانی قرآن با دیگر آیات و بیان احکام فقهی و دلایل آنها از سنت و ذکر نظریات فقیهان و ترجیح آرای فقهی درست ذیل آیات احکام است . این تفسیر بیشتریک تفسیر فقهی است که سعی کرده در آن صفات الهی را اثبات و بردگی را رد کند .
18- تفسیر آیات مشکله – نوشته شادروان یوسف شعار ، این یک تفسیر سراسری نیست ، بلکه گزینشی است و 124 آیه دشوار و پیچیده را تصغیر کرده است . مفسر در این اثر ، روش و سلیقه عقلی – علمی خاصی در تفسیر قرآن دارد .
19- انوار التنزیل و اسرار التاویل- مولف آن عبداله بن عمر بیضاوی است ، یک تفسیر جامع است که در آن به مباحث نحوی در کمال ایجاز پرداخته شده ، مفسر با استادی ، تفسیر و تاویل را به مقتضای زبان و ادبیات عرب جمع آورده و به طرح و اثبات عقاید اهل سنت پرداخته است .
20- پرتوی از قرآن – اثر علامه سید محمود طالقانی به زبان فارسی و یک نوع تفسیر تربیتی که با نثری دلپذیر و جذاب ، مناسب حال خوانندگان فارسی زبان ، و به داعیه بازگشت به قرآن در دوران طاغوت نوشته شده است .
21- تفسیر ابن جزی – یک نوع تفسیر جامع است و در مقدمه آن مباحثی راجع به علوم قرآنی آورده است .
22- المختصر فی التفسیر القرآن – ( چکیده تفسیر طبری ) نوشته دکتر عدنان زرزور است که این تفسیر ، تفسیری جامع است ، چون مشتمل بر مباحث نظری و استنباطی بسیاری است ، در عصر خود از تفاسیر عقلی به شمار می آمد .
23- تفسیر ابن کثیر – مولف ابولفداء اسماعیل ابن کثیر ، یک تفسیر روایی است ، که پس از جامع البیان طبری از مشهورترین تفاسیر نقلی است که با عنایت به احادیث نبوی و آثار مستند روایت شده از اصحاب قرآن کریم را شرح و تفسیر و هرجا که ضرورت داشته اسناد و روایات را جرح و تعدیل کرده است .
24- مجمع البیان الحدیث – مولف آن شیخ طبرسی است . یک نوع تفسیر جامع که شامل مباحثی چون قرائت اعراب ، لغت ، بیان مشکلات ، ذکر موارد معانی و بیان ، شان نزول آیات و شرح و تبیین قصص قرآن است .
25- المصحف المفسر – تالیف محمد فرید وجدی است : هر صفحه از این تفسیر ، دو قسمت است : نخست تفسیر الفاظ که بیشتر شرح لغت و معنی آن است دیگر تفسیر معانی که مفهوم کلی هر بخش از آیات را بیان می کند .
26- تفسیر کبیر – نام دیگر آن ، مفاتیح الغیب ، اثر امام فخر رازی است ، یک نوع تفسیر جامع است و می توان آن را تفسری با رویکرد عقلی دانست که مباحث کلامی در این تفسیر جایگاه ویژه دارد، همچنین مباحث فلسفی نیز آمده ، در آن مباحث فقهی نیز آمده اما کمتر از موارد دیگر .
27- المیزان – اثر سید محمد حسین طباطبایی است که یک نوع تفسیر جامع است ، ویژگی مهم این تفسیر ، تفسیر قرآن به قرآن است و یکی از ابعاد چشمگیری این تفسیر ،
جامعه گرایی این تفسیر است .
28- نمونه – اثر آیت الله مکارم شیرازی که یک تفسیر جامع است ، یک نوع تفسیر عصری نیز هست زیرا مناسب با نیازها و پرسش های عصر پیام قرآن را با زبان روز تبیین کرده است . از تفاسیر علمی معاصر نیز محسوب می شود .
29- نوین – اثر محمد تقی شریعتی ، جهت گیری و روش تفسیری او افزون بر موشکافی های آموزنده و ارزنده و جدید در تفسیر ، اجتماعی گرایی و تجدید حیات نخست مسلمین و تحقق قرآن در زندگی آنها بود .
30- واضح – اثر سید محمود حجازی ، و یک تفسیر تربیتی است ، از ویژگی های مهم این تفسیر بیان مقاصد کلی سوره ها و توجه به تناسب و عنایت خاص به مباحث اخلاقی – تربیتی و ارشادی است .
31- تفهیم القرآن – اثر ابوالاعلی مودودی که یک ترجمه و تفسیر است ، هنر این تفسیر آنست که مسائل مشکل و پیچیده را به طریقه آسان ، به سبک آسان و زبان ساده پیش روی عامه مردم قرار می دهد .
32- الوجیز – اثر ابوالحسن علی بن احمد واحدی ، تفسیر مختصر ، نوعی معنی آیه است با توضیحات کوتاه .
33- معانی القرآن – اثر یحیی بن فداء ، روش این کتاب در تفسیر آیات : الف ) بیان ریشه و اشتقاق لغات
ب ) استشهاد به شعر ، در بیان معانی کلمات ج) اسناد مطلقاً دیده نمی شود د) استفاده از روایت در برخی موارد هـ)بیان شان نزول به ندرت و) اشاره به بعضی از مسائل ادبی ز) ایراد بعضی از قرائت و بیان اختلاف معنا بخار تغیر قرائت(73) .
34- تفسیر المنتخب – تالیف لجنه القرآن و السنة – تفسیری به زبان عربی – یک نوع تفسیر جامع است با گرایش زیادی که به مباحث لغوی و نحوی دارد .
35- زاد المسیر – اثر ابوالفرج جمال الدین عبدالرحمن الجوزی ، یک تفسیر مفصل و طولانی – که یک تفسیر کاملاً علمی است .
36- تفسیر نامی – اثر ملاء عبدالکریم مدرس از دانشمندان و مفسران کرد ، که اهل بغداد است تفسیر نامی که به زبان کردی نوشته شده ، یک نوع تفسیر جامع است .
37- تفسیر بیضاوی – اثر عبدالله بین عمر بیضاوی که یک نوع تفسیر با گرایش زیاد به مباحث ادبی و نحوی است .
38- تفسیر قاسمی – اثر محمد جمال الدین قاسمی از شاگردان دکتر شیخ محمد عبده ، تفسیر قاسمی در خط و مسیر تفسیر المنار محمد رشید رضا حرکت می کند .
39- تفسیر القیم – اثر امام ابن القیم ، یک تفسیر مختصر ، که بیشتر گرایش به مباحث علمی دارد
40- المصحف المسیر – اثر دکتر عبدالجلیل عیسی ، یک تفسیر یک جلدی است در واقع حاشیه ای بر قرآن کریم است که در آن خیلی زیاد از ارجاعات آیه به آیه استفاده شده و به شرح لغات پرداخته است .
41- تفسیر الوسیط – تالیف مجمع البحوث الاسلامیة بالازهر ، تفسیری مختصر که بیشتر به شرح لغات می پردازد.
منابع تفسیری دیگری که به اختصار و در مواردی نه چندان روشن در تفسیر نور استفاده شده عبارتند از صفوة البیان لمعانی القرآن تالیف محمد حسنین مخلوف ، تفسیر و بیان مفردات قرآن اثر محمد حسن حمصی مسائل الرازی و اجوبتها اثر محمد بن ابی بکر عبدالقادر الرازی ، و چند نمونه از تفسیرهای خیلی مختصر و موضوعی چون تفسیر سوره نور ابوالاعلی مودودی ، تفسیر جزء عم، احمد ترجانی زاده ، تفسیر جزء عم شیخ محمد عبده ، تفسیر جزء عم عبدالفتاح طباره و تفسیر القرآن الکریم تالیف شیخ محمد عبده در آن استفاده شده است .
البته در تفسیر نور از منابع لغوی و نحوی نیز استفاده شده که چند نمونه از آن عبارتند از فرهنگ لغات قرآن دکتر محمد قریب ، معجم الفاظ القرآن الکریم تالیف المجمع اللغة العربیة ، اعراب القرآن محی الدین درویش قاموس اللغة ، لسان العرب ، مغنی لبیب ، قصة الایمان ، گنجینه صرف ، و المفردات فی غرایب القرآن راغب اصفهانی .
3-7 تفسیر نور و میزان بهره مندی از مواجهه با :
در این بخش ضمن نمایاندن میزان بهره گیری تفسیر نور از روایات و احادیث ، اسباب النزول مکی و مدنی بودن آیات ، تفسیر علمی آیات – کارکرد سیاق – به بررسی استشهادات تفسیری دیگر مفسران در این تفسیر پرداخته شده است که می تواند به عنوان نقاط قوت و ضعف این تفسیر تلقی شود .البته در قسمت های نیز این موارد به صورت آماری و عددی نشان داده شده است که استنباط و میزان درک خود من از این تفسیر است وگرنه در هیچ جایی از این تفسیر به صراحت و با روشنی به موضوع های چون اسباب النزول – تفسیر علمی آیات – کارکرد سیاق و موارد دیگر اشاره نشده است که از انتقادهای وارد شده بر این تفسیر است . شاید مفسر به خاطر اینکه تفسیرش طولانی نشود و مورد قبول عامه مردم باشد از آوردن این موارد در تفسیر خود خودداری کرده است .
3-7-1 روایات و احادیث
پس از قرآن کریم در تفاسیر شیعه ، روایات معصومین (ع) مهمترین منبع تفسیر به شمار می آید . منبع بودن سخن معصوم در توضیح و تبیین کتاب خدا همزمان با نزول قرآن مطرح بوده است و خداوند در قرآن کریم از آن سخن به میان آورده و پیامبر را مبین و شارح قرآن معرفی کرده است .در تفاسیر اهل سنت خصوصاً مذهب شافعی که قائل به حدیث هستند روایت را مختص به معصومین نمی دانند بلکه در محدوده ای وسیعتر ، معصومین ، صحابه ، تابعین ، تابع تابعین را مدنظر دارند .
پیوند میان قرآن و روایات رسول خدا (ص) و اهل بیت عصمت و صحابه پیوندی تنگانگ ، محکم و روشن است . پس روایات تفسیری به روایاتی گفته می شود که بیانگر تمام مراد خدای متعال از آیات قرآن است و صرفاً برخی از مصادیق و موارد قابل انطباق آیه را بیان نمی کنند گاهی لفظ مجمل است و روایت مراد حقیقی آن را تبیین می کند و گاهی لفظ آیه عام و مطلق است و روایات آن را تخصیص یا تقیید می زند یکی از کسانی که به تبیین انواع روایات پرداخته علامه محمد حسین طباطبایی است که در تفسیر المیزان به بحث از روایات تفسیری پرداخته است(74).
مصطفی خرم دل که از مفسران اهل سنت و معاصر است در تفسیرش یعنی نور در موارد اندکی روایات را آورده است در حدود پنج مورد تفسیر آیات از روایات استفاده کرده است و در دو مورد نیز احادیث نبوی را در تفسیر آیات آورده است .
در تفسیر نور در چهار مورد زیر از روایات در تفسیر آیات استفاده شده است .
سوره یوسف |
آیه 100 |
صفحه 267 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 61 |
صفحه 416 و 415 تفسیر نور |
سوره قمر |
آیه 1 |
صفحه 635 تفسیر نور |
سوره تحریم |
آیه 1 |
صفحه 676 تفسیر نور |
و در دو مورد زیر نیز از احادیث استفاده شده است .
سوره قیامه |
صفحه 702 تفسیر نور |
به نقل از المنتخب و نمونه |
|
سوره حدید |
صفحه 655 و 654 تفسیر نور |
پیغمبر (ص) : لارهبانیة فی الاسلام |
به نقل از المصحف المیسر |
یکی از مواردی که از روایات در این تفسیر بهره برده شده در آیه 1 سوره تحریم است . « یا ایهاالنبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک والله غفور رحیم » . در تفسیر آیه آمده است که چیزی که پیغمبر آن را بر خود حرام فرموده ، خوردن عسل ، یا نزدیکی با ماریه قبطی ، و یا نزدیکی با همه همسران به مدت یکماه بود…
این تحریم تحریم شرعی نبود بلکه پیغمبر سوگند خورد که از این به بعد عسل نخورده یا به مدت یکماه از آمیزش با همسران دوری کند . چکیده روایت چنین است : همسر پیغمبر ، زینب دختر جحش که عمه زاده رسول و صاحب و جاهت بود اغلب از عسلی که خویشاوندانش برای او هدیه می آوردند، به شوهر محبوب خود می خوراند .
خویشاوندی و زیبایی او سبب گردید بنا به سرشت انسانی ام المومنین حفصه و عایشه بدو رشک برند . این دو با یکدیگر قرار می گذارند ، وقتی که پیغمبر به پیش هریک از آن دو تشریف فرما شوند ، بدو عرض کنند : از وجود مبارک او بوی مغافیر به مشام می رسد ، مغافیر صمغ بدبوئی است که از درختی به نام عرفط تراوش می کند .
هنگامی که به پیغمبر (ص) به پیش حفصه تشریف می آورد ، بدو عرض می کند : بوی معافیر استشمام می شود . رسول خدا می فرماید که او عسل خورده است نه معافیر … آن حضرت سوگند می خورد ، دیگر عسل نخورد . نکند که زنبوران عسل احتمالاً از مغافیر تغذیه می کنند . از حفصه می خواهد ، این سخن رازی در میان ایشان باشد ، تا دیگران نشوند و عسل را به پیروی از قدوة خود بر خویشتن حرام نکنند . ولی مساله پخش می گردد و پیغمبر به ماریه قبطی علاقه فراوانی داشت و این امر باعث حسودی برخی از ام المومنین گردید ، و آن حضرت سوگند یاد کرد که با ماریه نزدیکی نکند … به هر حال خداوند دستور می دهد که کسی حق ندارد ، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال سازد چرا که قانونگذار تنها اوست و بس … رسول اکرم برده ای را آزاد
می نماید و قضیه فیصله می یابد(75).
پس نتیجه می گیریم که یکی از موارد نقد این تفسیر آن است که کمتر از روایات و احادیث در تفسیر آیات بهره برده شد . و در مواردی هم که در تفسیر آیات از روایات و احادیث استفاده شده، به طور صریح روشن نشده که سند حدیث کدام است و یا این روایات از چه کسانی نقل شده است ، شاید هم قصد مفسر این بوده که تفسیرش طولانی نشود و آسانترین راه برای فهم قرآن در پی گیرد .
3-7-2- اسباب النزول :
اسباب جمع سبب است و خود سبب از لحاظ لغت دارای معانی زیر است :الف : به مفهوم رسن و ریسمان ، و هر چیزی که می توان به وسیله آن به چیزی دست یافت .
ب : وسیله و ابزار و یا طریق و راه . ج : پیوند و خویشاوندی ها . د : ابواب و درها هـ : طرق و راه ها ، اما در اصطلاح ، اسباب النزول به حوادث ، پیشامدها و رویدادهایی گفته می شود که زمینه ساز نزول آیاتی از قرآن گردیده است ، در قرآن کریم با دو نوع از آیات و سوره ها مواجه هستیم که برای پاره ای از آنها نمی توان سبب نزول خاصی جستجو کرد ، ولی عده ای از آیات و سور دیگر دارای اسباب النزول خاصی می باشند ؛ لذا می توان گفت که آیات و سور قرآن کریم از این لحاظ به دو نوع تقسیم می شوند :
1- آیات و سوری که فاقد اسباب النزول خاصی هستند . بسیاری از آیات و سور قرآن کریم – ابتدا و بدون اینکه مسبوق به موجب انگیزه خاصی باشند – نازل شده اند ، و به هیچ حادثه و واقعه و یا سوال و پرسشی که همزمان با نزول روی داده باشند ، مربوط نیستند تا در زمینه آنها ناگزیر به بررسی و تفحص در السباب النزول و موجبات و انگیزه خاصی باشیم ؛ بلکه فقط می توان سبب انگیزه عام و کلی برای آنها جستجو کرد و آن عبارت از نیاز همه انسان ها به رهنمودهای الهی و جبران نارسایی اندیشه های بشری بوسیله وحی می باشد تا در این رهگذر، حق را از باطل در سراسر شئون حیاتی خویش تشخیص دهد .
این نوع آیات و سور که فاقد « اسباب النزول » خاص می باشند شامل بخشی از آن می گردند که ما در زیر از آن یاد می کنیم : الف ) آیات و سوری که تاریخ و زندگانی و حوادث و رویدادهای مربوط به امتهای گذشته در طی آنها مطرح است . و البته باید یادآور شد که بخشی از قصص و تاریخ زندگانی انبیاء گذشته احیاناً دارای سبب نزول خاصی از لحاظ نزول می باشند ، از قبیل تاریخ زندگی ذوالقرنین که از پی سوال مردم در قرآن کریم بازگو شده است
ب ) آیات و سور دیگری که در قرآن کریم به چشم می خورند که شامل بسیاری از اخبار غیبی و ترسیم دورنمای عالم برزخ ، و بهشت و دوزخ ، و حالات روز قیامت و گزارش احوال بهشتیان و دوزخیان و امثال آنها می باشد که سبب نزول خاصی را نمی توان برای آنها جستجو کرد .
2- آیات و سوری که دارای اسباب النزول خاصی هستند . در قرآن کریم با آیات و سوری مواجه هستیم که دارای سبب نزول خاصی هستند و این آیات و سور در پی آن سبب نازل شده است که آن سبب و علت نیز همزمان با نزول وحی روی داده است . این بخش از آیات و سور عبارت از همان بخشی است که معمولاً در کتب تفسیر و یا در کتابهای مستقلی راجع به اسباب النزول از آنها گفتگو می شود و مقصود ما نیز عبارت از اموری است که یک یا چند آیه و سوره ای در پی آنها و به خاطر آنها نازل شده است . و این امر در زمان نبوت رسول اکرم (ص) روی داده است(76).
در تفسیر نوز می توان گفت که در مواردی سبب نزول آیه ها آورده شده است ، که بیشتر این اسباب النزول در مورد قصص و تاریخ زندگانی انبیاء گذشته و مشرکان و یهود و نصاری است و در اکثر آیاتی که دارای اسباب النزول خاصی هستند مفسر گفته است که این آیه راجع به چه شخصی یا چه قوم و طائفه ای است و مفسر گرانقدر نیز در تفسیر آیات به طور واضح نگفته است که این آیه بدین سبب نازل شده است و مواردی که در زیر می آید استنباط شخصی خودم از تفسیر نور است که در بعضی موارد بطور عام و در بعضی موارد بطور خاص اسباب النزول آیات آمده است .
به عنوان نمونه در ذیل آیه 1 سوره مجادله آورده شده است که : « قد سمع الله قول التی تجدلک فی زوجها و تشتکی الی الله و الله سمیع تحاورکما ان الله سمیع بصیر »
سبب نزول آیه : آیه های نخستین این سوره درباره زنی بنام حوله است که از طرف شوهرش اوس بن صامت مورد بی مهری قرار می گیرد و او را اظهار می کند که نوعی از طلاق غیر قابل بازگشت در زمان جاهلیت بوده است .
حوله به پیش پیغمبر(ص) می آید و قضیه را مطرح می کند ، و تقاضای رجوع به پیش شوهر پشیمان خود را می کند لیکن رسول خدا (ص) بدو می فرماید : تو بر او حرام شده ای در اینجاست که حکم مساله ظهار به پیغمبر وحی می گردد و مشکل حوله برطرف می شود(77) .
سوره بقره |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 124صفحه 19 تفسیر نور |
سوره طه |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 85 صفحه 361 تفسیر نور |
آیه 248 صفحه 42 تفسیر نور |
آیه 114 صفحه 364 تفسیر نور |
||||
سوره نساء |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 47 صفحه 89 تفسیر نور |
سوره انبیاء |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 78 صفحه 375 تفسیر نور |
سوره مائده |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 3 صفحه 112و 111 تفسیر نور |
آیه 87 صفحه 376 تفسیر نور |
||
آیه 101 صفحه 128 تفسیر نور |
سوره مومنون |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 67 صفحه 398 تفسیر نور |
||
سوره انفال |
اسباب النزول 5 مورد |
آیه 5 صفحه 188 تفسیر نور |
سوره نور |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 11 صفحه 406 و 405 تفسیر نور |
آیه 8 صفحه 188 تفسیر نور |
آیه 61 صفحه 416 و 415 تفسیر نور |
||||
آیه 19 صفحه 190 تفسیر نور |
سوره فرقان |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 38 صفحه 421 تفسیر نور |
||
آیه 43 صفحه 194 تفسیر نور |
سوره شعراء |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 14 صفحه 428 تفسیر نور |
||
آیه 56 صفحه 195 تفسیر نور |
سوره نمل |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 40 صفحه 446 تفسیر نور |
||
سوره توبه |
اسباب النزول 6 مورد |
آیه 3 صفحه 199 تفسیر نور |
سوره احزاب |
اسباب النزول 4 مورد |
آیه 4 صفحه 490 تفسیر نور |
آیه 29 صفحه 203 تفسیر نور |
آیه 6 صفحه 491 و 490 تفسیر نور |
||||
آیه 100 صفحه 215 تفسیر نور |
آیه 9 صفحه 491 تفسیر نور |
||||
آیه 107 صفحه 216 تفسیر نور |
آیه 37 صفحه 495 تفسیر نور |
||||
آیه117 صفحه 218 تفسیر نور |
سوره یس |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 47 صفحه 520 تفسیر نور |
||
آیه 118 صفحه 218 تفسیر نور |
سوره صافات |
اسباب النزول 1 بار |
آیه 89 صفحه 529 تفسیر نور |
سوره هود |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 45 صفحه 243 تفسیر نور |
سوره ص |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 6 صفحه 535 تفسیر نور |
سوره رعد |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 31 صفحه 276 تفسیر نور |
آیات 26 –21 و 538 و 537 تفسیر نور |
||
سوره نحل |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 103 صفحه 309 تفسیر نور |
سوره فصلت |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 44 صفحه 572 و 571 تفسیر نور |
سوره اسراء |
اسباب النزول 3 مورد |
آیه 1 صفحه 313 تفسیر نور |
سوزه زخرف |
اسباب النزول 3 مورد |
آیه 30 صفحه 584 تفسیر نور |
آیه 59 صفحه 321 تفسیر نور |
آیه 45 صفحه 586 تفسیر نور |
||||
آیه 76 صفحه 323 تفسیر نور |
آیه 57 صفحه 587 تفسیر نور |
||||
سوره کهف |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 9 صفحه 329 تفسیر نور |
سوره احقاف |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 10 صفحه 601 تفسیر نور |
آیه 60 صفحه 337 تفسیر نور |
سوره محمد |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 16 صفحه 608 و 607 تفسیر نور |
||
سوره مریم |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 64 صفحه 350 تفسیر نور |
آیه 26 صفحه 609 تفسیر نور |
||
سوره فتح 5 مورد |
اسباب النزول 5 مورد |
آیه 1 صفحه 611 تفسیر نور |
سوره مدثر |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 1 صفحه 698 تفسیر نور |
آیه 10 صفحه 612 تفسیر نور |
آیه 11 صفحه 698 تفسیر نور |
||||
|
|
آیه 11 صفحه 612 تفسیر نور |
سوره نباء |
اسباب النزول |
آیه 1 صفحه 709 تفسیر نور |
آیه 16 صفحه 613 تفسیر نور |
سوره عبس |
اسباب النزول |
آیه 1 صفحه 715 تفسیر نور |
||
آیه 27 صفحه 614 تفسیر نور |
سوره تکویر |
اسباب النزول |
آیه 8 صفحه 717 تفسیر نور |
||
سوره ذاریات |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 28 صفحه 624 تفسیر نور |
سوره بروج |
اسباب النزول |
آیه 4 صفحه 725 تفسیر نور |
سوره مجادله |
اسباب النزول 2 مورد |
آیه 1 صفحه 656 تفسیر نور |
سوره فجر |
اسباب النزول |
آیه 2 صفحه 731 تفسیر نور |
آیه 12 صفحه 658 تفسیر نور |
سوره بلد |
اسباب النزول |
آیه 2 صفحه 734 تفسیر نور |
||
سوره حشر |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 2 صفحه 659 تفسیر نور |
سوره ضحی |
اسباب النزول |
آیه 7 صفحه 739 تفسیر نور |
سوره مزمل |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 1 صفحه 696 تفسیر نور |
سوره تین |
اسباب النزول |
آیه 1 صفحه 740 تفسیر نور |
سوره تحریم |
اسباب النزول 1 مورد |
آیه 1 صفحه 676 تفسیر نور |
سوره قدر |
اسباب النزول |
آیه 1 صفحه 743 تفسیر نور |
|
سوره فیل |
اسباب النزول |
آیه 1 صفحه 749 و 748 تفسیر نور |
البته در این 73 موردی که در ترجمه و تفسیر آیات از اسباب النزول استفاده شده است سبب نزول ها بعضاً قوی و مستدرک نیستند و مفسر گرانقدر بصورت جزئی و خلاصه این سبب نزول ها را آورده است . شاید اصلاً قصد مفسر آوردن اسباب النزول نبوده است و در این موارد هم خواسته است تفسیر آیات را مقداری روشن و اعتبار بخشد . دکتر خرم دل درباره علت ذکر نکردن اسباب النزول در تفسیرهایش می گوید : « به نظر من اسباب النزول مطالب را روشن می کند ، اما من همیشه ترسم از این بوده که مردم ببینند که فلان آیه درباره فرعون است پس نتیجه بگیرند که مصداق آیه فقط درباره فرعون صادق است . اما اینطور نیست اصول فقه ما اینست ، مورد خاص است اما مفهوم عام ، یعنی این آیه درباره فرعون و فرعون ها است در هر زمان و مکانی و هر کسی که مثل او باشد ، پس من اغلب شان نزول را ذکر نکرده ام ، تا اینکه عامه مردم که از علوم قرآنی چون اسباب النزول ، ناسخ و منسوخ ، مکی و مدنی بودن و … اطلاع ندارند گمان نکنند که فلان آیه یا سوره فقط در مورد همان شخص یا همان قوم و طائف صدق می کند . (78)»
3-7-3- مکی و مدنی بودن آیات :
از جمله فوائدی که از شناخت مکی و مدنی بودن آیات و سور قرآن عائد شخص می گردد ، این است که یک محقق به گام هائی که اسلام در دعوت خود برداشته – و این گام ها با حوادث و شرایط و اوضاع ، همزمان و هماهنگ بوده – اطلاع پیدا می کند و به هماهنگی این دعوت با محیط عربی اعم از مکه و مدینه و بیابان و شهر ، دست می یابد . و از سبک و اسلوبهای متفاوت این دعوت در خطاب به مومنین و مشرکین و اهل کتاب آگاه می گردد .خصوصیات کلی آیات و سور مکی عبارتند از : هر سوره ای که در آن سجده وجود دارد مکی است 2- هر سوره ای که در آن لفظ کلا به کار برده شده است 3- هر سوره ای که در آن « یا ایها الناس » آمده مکی است مگر در سوره حج 4- هر سوره ای که در آن قصص انبیاء و ملل گذشته آمده است مکی است جز سوره بقره 5- هر سوره ای که در آن داستان آدم و ابلیس دیده می شود مکی است جزء سوره بقره 6- هر سوره ای که با حروف مقطعه آغاز شده است مکی است ، به غیر از سوره رعد که در آن اختلاف هست .
خصوصیات آیات و سور مدنی : 10 هر سوره ای که در آن فرمان جهاد و احکام دیده می شود مدنی است . 2- سوره های که در آنها احکام ، حدود ، فرائض و حقوق و قوانین مدنی ، اجتماعی، سیاسی گزارش شده است مدنی است 3- هر سوره ای که در آن از منافقین یاد شده است مدنی است ، بجز سوره عنکبوت 4- مجادله با اهل کتاب و دعوت آنها به عدم تعصب و غلو در دینشان.
مواردی که ذکر شد خصوصیات قطعی و مشخص آیات و سوره های مکی و مدنی است ، البته خصوصیات شایع دیگری نیز برای شناخت آیات و سوره های مکی و مدنی وجود دارد که ذکر آنها در اینجا لازم نیست .
اما معروف ترین رای برای شناخت آیات وسور مکی و مدنی اینست : که آیاتی که قبل از هجرت نازل گردید مکی است ، و آیاتی که بعد از هجرت نازل گردید مدنی است ، اعم از آنکه در مکه نزول یافته باشد و یا در مدینه ، سال فتح مکه یا سال حجة الوداع ، یا در سفر نازل شده باشد در یا حضر(79) .
در تفسیر نوز جزء در دو مورد ، مکی و مدنی بودن آیات و سروه ها مشخص نشده است .
آیه هفتم |
سوره فصلت |
صفحه پانصد و شصت و شش |
آیه دهم |
سوره احقاف |
صفحه ششصد و یک |
3-7-2 تفسیر علمی آیات :
برخی از مفسرین ، علوم تجربی را از جمله علوم موردنیاز در تفسیر دانسته و آگاهی از آن را برای مفسر ضروری دانسته اند . مقصود از علوم تجربی در اینجا ، علوم تجربی طبیعی ( در مقابل علوم تجربی انسانی ) است که در آن ، بر مشاهده عینی و آزمایش و تجربه تکیه می شود . مطالعه آیات قرآن نشان می دهد که برخی از آیه های آن از موضوعاتی سخن می گویند که بیرون از حیطه دانش های تجربی است و بشر از طریق تجربه و نیاز با روش عقلی نمی تواند از موارد و مصادیق آن ، اطلاعات مشخص و جزئی بدست آورد . آیه های مربوط به عالم فرشتگان و بهشت و دوزخ نمونه های از این آیات است که صرفاً با بهره گیری از آیات دیگر و روایات معتبر و قراین موجود در آیه تفسیر می شود . برخی دیگر از آیات قرآن ، به دلیل آنکه از امور مربوط به اعتقاد و عمل انسان ها است و در همه اعصار تاریخ از همه انسان ها به نحو یکسان خواسته شده است همیشه مفاد ثابت و روشنی دارد ، و از آن جمله است آیات بیانگر اصول اخلاقی و اعتقادی و ایات الاحکام، که فهم پیشینیان و پسینیان از آن یکسان است و با گذشت زمان تغیر نخواهد کرد ، بلکه تنها دقت و عدم دقت در ظرایف بیانی این قبیل آیات است که نقش اساسی در تفاوت یا تحول پیشینیان و پسینیان بازی می کند .دسته ای دیگر آیه های قرآن ، آیاتی هستند که در آنها موضوع مربوط به پدیده های طبیعی و جهان مادی است ، در این آیات ، در جهت هدایت بشری ، قرآن به توضیح و تبیین ساختمان یک سلسله از پدیده های موجود در جهان طبیعت ، نظیر : انسان ، حیوان ، گیاهان ، آسمان ها ، پدیده های جوی ، نظیر : ابر وباد ، رعد و برق و رابطه آنها با یکدیگر پرداخته است . آیاتی که علوم تجربی در فهم صحیح و کامل آنها تاثیر دارد ، همین دسته ای اخیر از آیه هاست که به گفته برخی مفسرین ، تعداد آنها به هشتصد آیه می رسد .
در تفسیر نور در 96 مورد از تفسیر علمی آیات بهره برده شده است که در زیر یادآور می شویم .
سوره بقره |
آیه 29 |
صفحه 5 تفسیر نور |
سوره نحل |
آیه 65 |
صفحه 303 تفسیر نور |
سوره بقره |
آیه 164 |
صفحه 25 تفسیر نور |
سوره نحل |
آیه 66 |
صفحه 303 تفسیر نور |
سوره آل عمران |
آیه 27 |
صفحه 56 تفسیر نور |
سوره نحل |
آیه 79 |
صفحه 305 تفسیر نور |
سوره آل عمران |
آیه 133 |
صفحه 70 تفسیر نور |
سوره کهف |
آیه 17 |
صفحه 331 تفسیر نور |
سوره انعام |
آیه 99 |
صفحه 147 تفسیر نور |
سوره کهف |
ایه 25 |
صفحه 332 تفسیر نور |
سوره اعراف |
آیه 137 |
صفحه 177 تفسیر نور |
سوره کهف |
آیه 37 |
صفحه 334 تفسیر نور |
سوره یونس |
آیه 57 |
صفحه 229 تفسیر نور |
سوره طه |
آیه 53 |
صفحه 375 تفسیر نور |
سوره هود |
آیه 7 |
صفحه 237 تفسیر نور |
سوره انبیاء |
آیه 30 |
صفحه 370 و 369 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 2 |
صفحه 270 تفسیر نور |
سوره انبیاء |
آیه 32 |
صفحه 370 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 4 |
صفحه 270 تفسیر نور |
سوره انبیاء |
آیه 33 |
صفحه 370 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 8 |
صفحه 271 تفسیر نور |
سوره انبیاء |
آیه 81 |
صفحه 375 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 12 |
صفحه 272 تفسیر نور |
سوره حج |
ایه 5 |
صفحه 381 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 13 |
صفحه 272 تفسیر نور |
سوره حج |
آیه 63 |
صفحه 390 تفسیر نور |
سوره رعد |
آیه 41 |
صفحه 278 تفسیر نور |
سوره حج |
آیه 65 |
صفحه 390 تفسیر نور |
سوره ابراهیم |
آیه 25 |
صفحه 283 تفسیر نور |
سوره مومنون |
آیه 17 |
صفحه 394 تفسیر نور |
سوره ابراهیم |
آیه 33 |
صفحه 284 تفسیر نور |
سوره مومنون |
آیه 18 |
صفحه 394 تفسیر نور |
سوره ابراهیم |
آیه 50 |
صفحه 286 تفسیر نور |
سوره مومنون |
آیه 20 |
صفحه 394 تفسیر نور |
سوره حجر |
آیه 16 |
صفحه 288 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 24 |
صفحه 407 تفسیر نور |
سوره حجر |
آیه 22 |
صفحه 288 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 40 |
صفحه 411 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 41 |
صفحه 412 و 411 تفسیر نور |
سوره جاثیه |
آیه 5 |
صفحه 596 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 43 |
صفحه 412 تفسیر نور |
سوره احقاف |
آیه 15 |
صفحه 602 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 45 |
صفحه 412 تفسیر نور |
سوره ق |
آیه 16 |
صفحه 619 تفسیر نور |
سوره نور |
آیه 60 |
صفحه 415 تفسیر نور |
سوره ذاریات |
آیه 4 |
صفحه 623 تفسیر نور |
سوره فرقان |
آیه 25 |
صفحه 420 تفسیر نور |
سوره ذاریات |
آیه 21 |
صفحه 624 تفسیر نور |
سوره فرقان |
آیه 45 |
صفحه 422 تفسیر نور |
سوره ذاریات |
آیه 47 |
صفحه 626 تفسیر نور |
سوره فرقان |
آیه 46 |
صفحه 422 تفسیر نور |
سوره طور |
آیه 5 |
صفحه 627 تفسیر نور |
سوره فرقان |
آیه 53 |
صفحه 423 تفسیر نور |
سوره طور |
آیه 6 |
صفحه 627 تفسیر نور |
سوره فرقان |
آیه 59 |
صفحه 424 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 5 |
صفحه 640 و 639 تفسیر نور |
سوره نمل |
آیه 88 |
صفحه 452 و 451 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 11 |
صفحه 640 تفسیر نور |
سوره روم |
آیه 19 |
صفحه 476 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 17 |
صفحه 641 تفسیر نور |
سوره روم |
آیه 46 |
صفحه 480 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 19 |
صفحه 641 تفسیر نور |
سوره یس |
آیه 33 |
صفحه 519و 518 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 33 |
صفحه 642 تفسیر نور |
سوره یس |
آیه 38 |
صفحه 519 تفسیر نور |
سوره رحمن |
آیه 35 |
صفحه 642 تفسیر نور |
سوره یس |
آیه 39 |
صفحه 519 تفسیر نور |
سوره واقعه |
آیه 72 |
صفحه 649 تفسیر نور |
سوره یس |
آیه 80 |
صفحه 523 تفسیر نور |
سوره واقعه |
آیه 75 |
صفحه 649 تفسیر نور |
سوره صافات |
آیه 5 |
صفحه 524 تفسیر نور |
سوره طلاق |
آیه 12 |
صفحه 676 تفسیر نور |
سوره صافات |
آیه 6 |
صفحه 524 تفسیر نور |
سوره ملک |
آیه 3 |
صفحه 679 تفسیر نور |
سوره زمر |
آیه 5 |
صفحه 544 تفسیر نور |
سوره ملک |
آیه 5 |
صفحه 679 تفسیر نور |
سوره زمر |
آیه 6 |
صفحه 545 و 544 تفسیر نور |
سوره انسان |
آیه 2 |
صفحه 703 تفسیر نور |
سوره غافر |
آیه 21 |
صفحه 558 و 577 تفسیر نور |
سوره نبأ |
آیه 7 |
صفحه 709 تفسیر نور |
سوره فصلت |
آیه 11 |
صفحه 567 تفسیر نور |
سوره نبأ |
آیه 12 |
صفحه 709 تفسیر نور |
سوره فصلت |
آیه 13 |
صفحه 567 تفسیر نور |
سوره نبأ |
آیه 19 |
صفحه 710 تفسیر نور |
سوره فصلت |
آیه 39 |
صفحه 571 تفسیر نور |
سوره عبس |
آیه 26 |
صفحه 716 تفسیر نور |
سوره شوری |
آیه 29 |
صفحه 578 تفسیر نور |
سوره تکویر |
آیه 7 |
صفحه 717 تفسیر نور |
سوره جاثیه |
آیه 4 |
صفحه 569 تفسیر نور |
سوره انفطار |
آیه 3 |
صفحه 719 تفسیر نور |
سوره طارق |
آیه 11 |
صفحه 727 در تفسیر نور |
سوره طارق |
آیه 12 |
صفحه 727 در تفسیر نور |
سوره بلد |
آیه 3 |
صفحه 734 در تفسیر نور |
سوره شمس |
آیه 6 |
صفحه 736 در تفسیر نور |
سوره قدر |
آیه 5 |
صفحه 743 در تفسیر نور |
سوره همزه |
آیه 4 |
صفحه 748 در تفسیر نور |
کارکرد سیاق :
مراد از سیاق سیر کلی یک جمله یا مجموعه ای از جمله هاست که از رهگذر آن ، مفهوم خاصی به هم می رسد . جریان کلی یک جمله به الفاظی که در آن بکار رفته ، جهت معنای خاصیمی بخشد و جریان کلی مجموعه ی یک متن ، به هر یک از جمله های که در آن آمده ، جهت مفهومی ویژه ای می دهد ، لذا نه می توان یک لفظ را جدای از جمله اش معنا کرد و نه می توان یک جمله را جدای از جمله ای که در آن قرار دارد معنا نمود ، بلکه معنای که برای یک لفظ در نظر گرفته می شود ، باید با بقیه اجزای جمله تناسب داشته باشد (80)
سید محمد باقر صدر در معنای اصطلاحی سیاق گفته است « عبارت است از نشانه های که معنای لفظ موردنظر کشف کند ، خواه این نشانه ها ، لفظی باشد و خواه این نشانه ها قرائن حالیه ای باشند که کلام را در بر گرفته و بر معنای خاصی دلالت دارند » به عنوان نمونه علامه طباطبایی از اصل سیاق در تفسیر آیات بسیار استفاده کرده است مثلاً او در آغاز تفسیر سوره رعد که بعضی گفتند ، مکی و بعضی گفتند مدنی می گوید تمام سوره رعد مکی است بطوری که از سیاق آیاتش و مطالبی که در بر دارد فهمیده می شود . ما چهار نوع سیاق داریم : الف=– سیاق کلمات : خصوصیتی است برای کلمه ها که از کنار هم قرار دادن دو یا چند کلمه در ضمن یک جمله بوجود می آید اعم از اینکه دو یا چند کلمه موضوع و محمول ( مبتدا و خبر یا فعل و فاعل ) باشند یا اینکه مثل مفعول یا معطوف علیه یا غیر از آن باشند در قرآن کریم مواردی از سیاق کلمات دیده می شود مثلاً در آیه مالک یوم الدین . (81)در اثر سیاقی که از اضافه مالک به یوم به دین برای آن بوجود آمده است در معنای جزاء ظهور پیدا می کند . ب ) سیاق جملات :منظور از آن اینست که یک جمله از قرآن کریم قرینه ای برای جمله ای دیگر در همان آیه قرار گیرد و در تعیین مقصود از جمله موثر واقع شود .
به عنوان نمونه در آیه « وء اتوالنساء صدقتهن نحلة فإن طبن لکم عن شی منه نفسافکلوه هنیأ مریاً (82)»
طبری می گوید : « اهل تاویل در مخاطبین آیه اختلاف کرده اند که ضمیر لکم به چه کسی بر می گردد » و بعضی گفته اند که به اولیاء زنان بر می گردد و بعضی آنرا به همسران زنان ارجاع داده اند طبری با استفاده از سیاق جمله فرمود : که ضمیر لکم به همسران زنان بر می گردد زیرا خطاب در ابتدای آیه متوجه همسر زنان است و جمله «فان طبن لکم » به آن متصل بوده و در یک سیاق می باشند . ج سیاق آیات : سیاق آیاتی که کمتر از یک جمله اند و همراه با کلمات پیشین و پسین یک جمله را تشکیل می دهند در حکم سیاق کلمه هاست ، اما آن دسته از آیات که یک جمله یا بیش از یک جمله اند که اکثر آیات اینگونه اند در حکم سیاق جمله هاست و اصل قرینه بودن آنها پذیرفته شده و غیر قابل تردید است و شایان ذکر است که تحقق سیاق آیات و جمله ها منوط به دو شرط است 1- ارتباط صدوری یا پیوستگی در نزول 2- ارتباط موضوعی د : سیاق سوره ها : بحث سیاق بودن سوره ها زمانی مطرح است که ما ثابت کنیم ترتیب سوره های قرآن توفیقی است ، در اینصورت می توان از سیاق سوره ها استفاده کرد و ارتباط سوره قبلی را با بعدی ( پایان سوره قبلی و آغاز سوره بعدی ) بدست آورده ولی اگر ترتیب سوره ها اجتهادی باشد سیاق سوره ثابت نیست و ذکر نمی شود .
سوره کوثر مثال خوبی برای بیان نقش سیاق است ، خداوند به پیامبر (ص) می فرماید : ما به تو « کوثر » دادیم . آنچه از معنای لغوی کوثر فهمیده می شود این است که خداوند « نعمت فراوان » به پیغمبر داده است .این مقدار ظهور را همه در می یابند ، اما از این آیه نمی توان فهمید که مصداق کوثر چیست ، برخی گفته اند : نهری در بهشت است ، برخی دیگر مصداق آن را قرآن و نبوت دانسته اند . وقتی آیه پایانی این سوره می آید ، می توانیم مراد از کوثر را روشن تر سازیم .
« ابتر » به کسی گفته می شود که بی نسل است . از آنجا که آیات این سوره دارای سیاق واحد است ، با مقایسه آیه اول با آخر ، فهمیده می شود : نعمتی که به پیامبر داده شده ، کثرث نسل و ذریه است و لذا می توان کوثر را به حضرت زهرا منطبق ساخت ، زیرا ذریه ای پیامبر اکرم که فراوان هستند از طریق آن حضرت هستند.
مفسر گرانمایه در تفسیر نور در موارد اندکی از کارکرد سیاق استفاده کرده است که در زیر یادآور می شویم(83).
کارکرد سیاق کلام |
آیه 105 سوره انعام |
صفحه 148 در تفسیر نور |
سیاق کلام |
آیه 185 سوره اعراف |
صفحه 185 تفسیر نور |
سیاق کلام |
سوره 37 سوره انفال |
صفحه 193 و 192 در تفسیر نور |
سیاق |
سوره 18 سوره مریم |
صفحه 345 تفسیر نور |
سیاق کلمه |
سوره 79 سوره انبیاء |
صفحه 375 در تفسیر نور |
سیاق کلام |
سوره 15 سوره حج |
صفحه 382 تفسیر نور |
سیاق کلام |
سوره 38 سوره نور |
صفحه 411 در تفسیر نور |
سیاق کلام |
آیه 48 سوره نور |
صفحه 413 تفسیر نور |
سیاق سخن |
آیه 22 سوره زمر |
صفحه 547 در تفسیر نور |
سیاق آیات |
آیه 2 سوره قیامه |
صفحه 701 تفسیر نور |
همانطور که دیدیم ، در ده مورد از سیاق ، در تفسیر نور استفاده شده است که در اکثر موارد ، سیاق کلام موردنظر است ، به عنوان نمونه در تفسیر آیه 115 سوره اعراف آمده است : بعده : بعد از قرآن ، مرجع ضمیر ( هُ) قرآن است که از سیاق کلام پیداست. (84)
4-7-6 آراء مفسران دیگر :
یکی از امتیازات تفسیر نور بهره مندی از منابع زیادی تفسیری ، هم در میان اهل سنت و هم در میان شیعه است که در موارد زیادی آراء مفسرین را نقد کرده است در برخی موارد این آراء را رد و برخی موارد پذیرفته است . استاد خرم دل در جواب سوالی که از او پرسیدم که در برخورد با سایر مفسران آیا شما آراء آنها را رد یا می پذیرید گفت : « من هیچ وقت کسی را که در راه اسلام زحمت کشیده رد نمی کنم . ما نگاه نمی کنیم به این که چه کسی تفسیر کرده است ، بلکه باید ببینیم که چطور تفسیر شده است ، مثلاً بعضی مواقع لازم است ما کتابهای را که حتی به اسلام توهین شده بخوانیم ، چون دین اسلام دین استدلال است و گریز نمی زند ، پس ما این کتابها را می خوانیم و به شبهات وارد آمده بر اسلام در این کتاب ها پاسخ می دهیم ، تفاسیر مانند علماء می مانند من هم در میان تفاسیر گشتم و چیزی را که خوب و پسندیده و مطابق شان آیات است بر گزیدم(85) »در تفسیر نور در موارد زیادی آراء مفسران شیعه و سنی نقل شده است که در زیر به ترتیب تعداد نقل زیاد یادآور می شویم .
ردیف |
نام تفسیر همراه با مولف |
تعداد نقل |
نمونه |
1 |
المحصف المسیر –دکتر عبدالجلیل عیسی |
68 مورد |
سوره نساء : آیه 15 ، صفحه 83 تفسیر نور . المصحف المسیر ، عبدالجلیل عیسی ، ص 101 . |
2 |
روح المعانی - محمود شکری آلوسی |
61 مورد |
سوره نمل ، آیه 49 ، صفحه 447 تفسیر نور . |
3 |
تفسیر نمونه –آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان |
42 مورد |
سوره نور ، آیه 26 ، صفحات 407 و 408 تفسیر نور ، تفسیر نمونه ، جلد 14 ، صفحه 425 . |
4 |
تفسیر قاسمی –محمد جمال الدین قاسمی |
36 مورد |
سوره روم ، آیه 38 ، صفحه 479 تفسیر نور . |
5 |
تفسیر القرآنی للقرآن- عبدالکریم خطیب |
34 مورد |
سوره نور ، آیه 2 ، صفحه 404 تفسیر نور |
6 |
تفسیر المنتخب –تالیف لجنة القرآن و السنة |
31 مورد |
سوره آل عمران ، آیه 145 ، صفحه 71 تفسیر نور |
7 |
روح البیان –اسماعیل حقی بروسوی |
24 مورد |
سوره نوح ، آیه 13 ، صفحه 692 ، تفسیر نور . |
8 |
تفسیر المراغی –مصطفی مراغی |
21 مورد |
سوره نساء ، آیه 12 ، صفحه 83 تفسیر نور . |
9 |
تفسیر القرآن الکریم - شیخ محمد عبده |
19 مورد |
سوره انشقاق ، آیه 19 ، صفحه 724 تفسیر نور . |
10 |
تفسیر کبیر –امام فخر رازی |
16 مورد |
سوره یوسف ، آیه 86 ، صفحه 265 تفسیر نور |
11 |
تفسیر اضواء البیان –شنقیطی |
14 مورد |
سوره فرقان ، آیه 53 ، صفحه 423 ، تفسیر نور |
12 |
معجم الفاظ القرآن الکریم –مجمع اللغة العربیة |
12 مورد |
سوره جن ، آیه 14 ، صفحه 649 تفسیر نور . |
13 |
صفوة التفاسیر –محمد علی الصابونی |
12 مورد |
سوره نجم ، آیه 18 ، صفحه 632 تفسیر نور . |
14 |
سراج المنیر –خطیب شربینی - |
9 مورد |
سوره شعراء ، آیه 28 ، صفحه 429 تفسیر نور . |
15 |
زاد المسیر –ابوالفرج جمال الدین عبدالرحمن جوزی |
9 مورد |
سوره روم ، آیه 55 ، ص 481 تفسیر نور |
16 |
تفهیم القرآن |
8 مورد |
سوره انسان ، ایه 24 ، صفحه 705 تفسیر نور . |
17 |
فی ظلال القرآن –سید قطب مصری |
8 مورد |
سوره یوسف ، آیه 62 ، صفحه 261 ، تفسیر نور . |
18 |
المیزان –علامه طباطبایی |
7 مورد |
سوره نور ، آیه 26 ، صفحه 407 و 408 تفسیر نور . |
19 |
المنار –محمد رشید رضا |
7 مورد |
سوره یونس ، آیه 11 ، صفحه 222 تفسیر نور . |
20 |
واضح –محمد محمود حجازی |
6 مورد |
سوره مائده ، آیه 47 ، صفحه 120 ، تفسیر نور . |
21 |
صفوة البیان لمعانی القرآن |
6 مورد |
سوره شوری ، آیه 37 ، صفحه 579 تفسیر نور |
22 |
المختصر فی التفسیر القرآن |
6 مورد |
سوره یس ، آیه 22 ، صفحات 518 و 517 تفسیر نور . |
23 |
پرتوی از قرآن –سید محمود طالقانی |
5 مورد |
سوره نازعات ، آیه 30 ، صفحه 714 تفسیر نور |
24 |
فرهنگ لغات قرآن- دکتر محمد قریب |
5 مورد |
سوره ضحی ، آیه 2 ، صفحه 739 تفسیر نور . |
25 |
اعراب القرآن –محی الدین درویش |
4 مورد |
سوره فجر ، آیه 21 ، صفحه 733 ، تفسیر نور . |
26 |
کشاف –زمخشری |
4 مورد |
سوره زمر ، آیه 56 ، صفحه 551 تفسیر نور . |
27 |
مجمع البیان الحدیث –طبرسی |
4 مورد |
سوره صافات ، آیه 125 ، صفحه 531 ، تفسیر نور . |
28 |
تفسیر ابن کثیر -ابوالفداء اسماعیل بن کثیر |
4 مورد |
سوره حج ، آیه 26 ، صفحه 384 ، تفسیر نور . |
29 |
تفسیر جزء عم ترجانی زاده |
3 مورد |
سوره شمس ، آیه 10، صفحات 737 و 736 تفسیر نور . |
30 |
تفسیر نوین –محمد تقی شریعتی |
2 مورد |
سوره علق ، آیه 6 ، صفحه 724 تفسیر نور. |
31 |
تفسیر بیضاوی –عبدالله بن عمر بیضاوی |
2 مورد |
سوره حج ، آیه 26 ، صفحه 384 تفسیر نور . |
32 |
المفردات –راغب اصفهانی |
2 مورد |
سوره نحل ، آیه 76 ، صفحه 305 ، تفسیر نور |
33 |
تفسیر قرطبی |
2 مورد |
سوره اسراء ، آیه 27 ، صفحه 317 تفسیر نور . |
34 |
قاموس اللغة |
2 مورد |
سوره طه ، آیه 15 ، صفحه 355 ، تفسیر نور . |
35 |
لسان العرب |
2 مورد |
سوره قریش ، آیه 1 ، صفحه 749 تفسیر نور . |
36 |
روح القرآن |
2 مورد |
سوره نبأ ، آیه 24 ، صفحه 710 تفسیر نور. |
37 |
مغنی لبیب |
2 مورد |
سوره ملک ، آیه 15 ، صفحه 680 تفسیر نور. |
38 |
تفسیر سوره نور |
2 مورد |
سوره نور ،آیه 35 ، صفحه 410 تفسیر نور. |
39 |
قصة الایمان |
1 مورد |
سوره انعام ، آیه 99 ، صفحه 147 تفسیر نور . |
40 |
تفسیر سوره اسراء |
1 مورد |
آیه 15 ، سوره اسراء ، صفحه 315 ، تفسیر نور . |
41 |
معانی القرآن –فراء |
1 مورد |
سوره نبأ، آیه 28 ، صفحه 711 تفسیر نور . |
42 |
گنجینه صرف –مصطفی خرم دل |
1 مورد |
سوره فجر ، آیه 15 ، صفحه 732 تفسیر نور . |
43 |
معالم التنزیل –بغوی |
1 مورد |
سوره ص ، آیه 59 ، صفحه 541 تفسیر نور . |
44 |
المصحف المفسر –محمد فرید وجدی |
1 مورد |
سوره مرسلات ، آیه 33 ، صفحه 708 تفسیر نور . |
45 |
جزء عم طباره –عبدالفتاح طباره |
1 مورد |
سوره فلق ، آیه 4 ، صفحه 752 تفسیر نور . |
46 |
تفسیر ابن جزی –محمد ابن جزی کلبی |
1 مورد |
سوره فصلت ، آیه 12 ، صفحه 567 تفسیر نور |
در این یک جلد در 45 مورد بدون ذکر نام مفسر ، آراء آنها را آورده و نقد کرده است که در زیر یادآور می شویم .
1-سوره مائده ، آیه 60 ، ص 122 ، تفسیر نور |
24- سوره ص ، آیه 26 ، ص 538 ، تفسیر نور |
2-سوره انعام ، آیه 2 ، ص 133 ، تفسیر نور |
25-سوره فصلت ، آیه 10 ، ص 567 تفسیر نور |
3- سوره انعام ، آیه 130 ، ص 153 تفسیر نور |
26- سوره فصلت ، آیه 30 ، ص 569 ، تفسیر نور |
4-سوره انفال ، آیه 19 ، ص 190تفسیر نور |
27- سوره فصلت ، آیه 45 ، ص 572 ، تفسیر نور |
5- سوره هود ، آیه 45 ، ص 243 تفسیر نور |
28-سوره زخرف ، آیه 45 ، ص 586 تفسیر نور |
6- سوره یوسف ، آیه 68 ، ص 262 تفسیر نور |
29- سوره دخان ، آیه 6 ، ص 591 تفسیر نور |
7- سوره یوسف ، آیه 100 ، ص 267 تفسیر نور |
30- سوره دخان ، آیه 6 ، ص 592 ، تفسیر نور |
8- سوره نحل ، آیه 70 ، ص 305 و 304 تفسیر نور |
31- سوره احقاف ، آیه 35 ، ص 605 ، تفسیر نور |
9-سوره اسراء ، آیه 7 ، ص 314 تفسیر نور |
32- سوره ق ، آیه 23 ، ص 620 ، تفسیر نور |
10-سوره اسراء ، آیه 79 ، ص 324 |
33- سوره حدید ، آیه 27 ، ص 655 و 654 تفسیر نور |
11- سوره اسراء ، آیه 101، صص 327 و 326 تفسیر نور |
34- سوره ممتحنه ، آیه 13 ، ص 665 ، تفسیر نور |
12- سوره کهف ، آیه 60 ، ص 337 ، تفسیر نور |
35- سوره جن، آیه 6 ، ص 693 ، تفسیر نور |
13- سوره مریم ، آیه 6 ، ص 344 ، تفسیر نور |
36- سوره مدثر ، آیه 28 ، ص 699 ، تفسیر نور |
14- سوره انبیاء ، آیه 95 ، ص 377 ، تفسیر نور |
37- سوره مرسلات ، آیه 1 ، ص 706 ، تفسیر نور |
15- سوره حج ، آیه 24 ، ص 383 ، تفسیر نور |
38 –سوره نازعات ، آیه 1 ، ص 712 ، تفسیر نور |
16- سوره مومنون ، آیه 41 ، ص 396 تفسیر نور |
39- سوره نازعات ، آیه 30 ، ص 714 ، تفسیر نور |
17- سوره مومنون ، آیه 67 ، ص 398 ، تفسیر نور |
40- سوره عبس ، آیه 16 ، ص 716 و 715 تفسیر نور |
18- سوره نور ، آیه 33 ، ص 409 ، تفسیر نور |
41- سوره بروج ، آیه 1 ، ص 725 تفسیر نور |
19- سوره نور ، آیه 55 ، ص 414 تفسیر نور |
42- سوره فجر ، آیه 10 ، ص 731 ، تفسیر نور |
20 –سوره روم ، آیه 8 ، ص 474 ، تفسیر نور |
43- سوره قدر ، آیه 1 ، ص 743 ، تفسیر نور |
21- سوره احزاب ، آیه 19 ، ص 493 و 492 ، تفسیر نور |
44- سوره قریش ، آیه 7 ، ص 750 ، تفسیر نور |
22- سوره فاطر ، آیه 45 ، ص 515 ، تفسیر نور |
45- سوره فلق ، آیه 1 ، ص 752 ، تفسیر نور |
23- سوره صافات ، آیه 77 ، ص 529 ، تفسیر نور |
|
به عنوان نمونه در تفسیر آیه 68 سوره یوسف در تفسیر نور آمده است ، آنجا که قرآن می گوید ، خداوند حاجتی را برآورده کرد که در اندرون یعقوب بود ، مفسر در ابتدا نظر خود را چنین آورده است : که این نیاز ، دیدار دوباره یوسف است که پیوسته در اندرون یعقوب غوغا می کرد . زیرا برابر وحی آسمانی می دانست که یوسف را گرگ نخورده است و روزی باید خواب او تحقق یابد، اما سوز و فراق و درد انتظار و دلهره ناگوار ، به آتش درون او دامن می زد . در ادامه تفسیر آیه گفته است که برخی مفسران در بعضی تفاسیر گفته اند : چنین نیازی عبارت بوده است از سفارش فرزندان به رعایت اسباب و مسببات جهان ، و توکل کردن بر یزدان ، و مراقبت از خود در حد توان ، و اینکه یعقوب خواسته است که با این سفارش به فرزندان پندی دهد و اضطراب قلب خود را اندکی فرو نشاند ، پس مفسر با توجه به سیاق آیه نتیجه گرفته است که همان احتمال اول یعنی دیدار دوباره یوسف حاجت یعقوب بوده است .
پس همانطور که دیدم مفسر در تفسیر برخی آیات نظرات بعضی دانشمندان و مفسران را آورده و در برخی موارد پذیرفته و در برخی موارد نقد و رد کرده است ، که اغلب نظر این مفسران را پذیرفته است .
3-8 نتیجه گیری کلی از مطالعه تفسیر نور :
مولف این اثر دکتر مصطفی خرم دل است .مولف خود می گوید آن را به تاثیر از تفسیر المنتخب به نگارش درآورده اما نه به سبک و سیاق آن تفسیر ، زیرا روش خرم دل در تفسیر مختصر نور با آن بسیار متفاوت است ، وی در آغاز ترجمه ای گویا ، رسا و تفسیر آمیز از آیات قرآن کریم ، ارائه داده و افزوده های تفسیری را درون پرانتز جای داده تا خواننده بتواند به آسانی آنها را از ترجمه متن مقدس باز شناسد . پس از آن خرم دل واژگان و عبارات دشوار را به اختصار اما روشنگر توضیح داده است . در این تفسیر مباحث صرفی نحوی و بلاغی به طور گسترده و فراگیر مورد بررسی قرار گرفته است اما مولف هرگاه ضرورتی احساس کرده به نکات قابل توجه و ارزشمندی اشاره کرده است . از دیگر ویژگی های تفسیر نور اشاره به تناسب و ارتباط آیات است ، مولف هرجا تشخیص داده معنای آیه ای با آیه ای دیگر در ارتباط است به آن ارجاع داده است . شیوه مولف در موارد اختلاف نظر مفسران معتبر همواره بر آن بوده ، نظری را که خود درست تر تشخیص داده در ترجمه بگنجاند . آنگاه معانی دیگر را در توضیحات یادآور شود . مولف همچنین کوشیده است در صورت تفاوت رسم الخط قرآنی واژه ای با رسم الخط املایی رایج ، به گونه ای به آن اشاره می کند تا خواننده دچار اشتباه و التباس نشود . تفسیر نور در موارد پیش گفته بسیار روشنگر و به نثری امروزین و آسان فهم و به دور از افراط گویی در گرایش به فارسی یا عربی نگارش یافته و برای عموم مردم ، قرآن پژوهان ، دانشجویان ، دانش آموزان بسیار مفید است .فصل چهارم : شرحی اجمالی بر تفسیر المقتطف تالیف دکتر خرم دل
4-1 معرفی تفسیر المقتطف4-2 انگیزه نگارش تفسیر المقتطف از زبان استاد
4-3 شیوه نگارش تفسیر المقتطف
4-4 نمونه ای از تفسیر آیات در تفسیر المقتطف
4-5 منابع تفسیری ، تفسیر المقتطف
4-1 معرفی تفسیر المقتطف
تفسیر المقتطف تفسیری است به زبان عربی که مولف این تفسیر مختصر یک جلدی دکتر مصطفی خرم دل صاحب تفسیر نور است . استاد خرم دل با مبنا قرار دادن تفسیر المنتخب تالیف لجنة القرآن و السنة ، وزارت اوقاف مصر و با افزودن حواشی و توضیحات مفید و فراوان بر آن ، این تفسیر را از چهل منبعی که از مراجع اصلی تالیف آن بوده اند فراهم آورده است . چنانکه در آن بیش از بیان همه آیات سوره های قرآن کریم چکیده ای از معانی اشارات سور در سرآغاز هر سوره ارائه شده ، آنگاه به اقتضای اختصار یا طولانی بودن آیات یک یا چند آیه به طور جداگانه و با اعراب کامل ذکر شده است . آنگاه تفسیر آیه مورد بحث از تفسیر المنتخب برگرفته و ذیل آیه قرار داده شده و سپس درباره معانی یکایک واژگان و اصطلاحات دشوار آیه سخن رفته و در صورت لزوم به آیات دیگر قرآن کریم یا منابع مورد استفاده در تالیف این تفسیر ارجاع داده شده است ، و در صورتی که آیه معنی یا معانی مورد قبول دیگری داشته باشد به آن اشاره شده و در موارد بسیاری مولف به مصدر اشتقاق ریشه تک واژگان ، نوع و نقش آنها تصریح کرده و حواشی علمی و فقهی لجنة القرآن و السنة را نیز در ذیل صفحات آورده است(86) .پس می توان گفت که این تفسیر ، تفسیری جامع است با بهره گیری بیشتر از تفسیر لغوی و نحوی .مولف این تفسیر درباره روش تفسیری خود و علت انتخاب تفسیر المنتخب به عنوان مبنا قرار دادن کار خود در این تفسیر می گوید : « تفسیر المقتطف ، تفسیری است به زبان عربی که من با توجه به تفسیری که از اوقاف مصر بود ( المنتخب ) نوشتم . چون در این تفسیر مولفان آن با روش های روشن و عبارت های آسان در تعبیرها مقصود را مدنظر داشتند و از تلاش های مفسران قدیمی و معاصر در این تفسیر بهره برده اند و همه مسلمانان بطور عام و طلاب علوم دینی بطور خاص در این دوره به چنین کتابی احساس نیاز پیدا کرده اند ، پس من شرح مفردات لغوی را به اختصار به عهده گرفتم و التزام به آنچه که مورد توافق است و ظاهر معانی لفظ در آیه ، و ترک جزئیات لغوی که به معانی قرآن موردنظر ارتباطی نداشتند .
و برای گردآوری آن به خاطر مراجعه به کتاب های تفسیر مشهور و مشورت با قاموس های لغوی و مباحثه در مورد نظریات انفرادی و ماثور و انتخاب شایسته ترین آنها تلاش بسیاری صرف
نمودم (87)»
این تفسیر در یک مجلد ، 1278 صفحه رحلی ، در ایران ، تهران ، نشر احسان ، سال 1376 . ش به چاپ رسیده است .
4-2 انگیزه نگارش تفسیر المقتطف از زبان استاد
او در آغاز می گوید : « قرآن کریم کتاب جاویدان خداست و معجزه بزرگ پیامبر ما (ص) پس قرآن ، قانون زندگی است برای مسلمانان ، به همین دلیل علمای مسلمان از عصر رسول الله (ص) تا الان چه در تلاوت و چه در تدبر قرآن و همچنین بررسی آن از همه نواحی بلاغی و تشریعی و اجتماعی و اخلاقی و علمی گام های موثری برداشتند و در مورد آن کتاب های طولانی و مختصر هریک با انگیزه ای متفاوت که در اصل خدمت به دین اسلام است نوشتند و با وجود این همه تفاسیر و کتاب های که علماء نوشتند ، قرآن همچنان بصورت دریایی عمیق باقی مانده که نیاز دارد به اینکه کسانی برای استخراج گنج های قیمتی آن که عقلها را به شگفتی وادارد در آن غوطه ور شوند ، انگیزه من از نگارش این تفسیر ، نبودن تفسیری امروزین ، آسان فهم و شیوا ، رسا و موجز برای تدریس در حوزه های علوم دینی مناطق کردستان ایران بوده و بطور کلی این تفسیر برای دانش پژوهانی که آشنایی مختصر با زبان عربی داشته باشند و بطور عام برای دانشجویان علوم قرآنی و طلاب علوم دینی بطور خاص از آن روی که در بردارنده مباحثی از قبیل اعراب قرآن و شرح واژگان است مفید واقع می شود . (88) »4-3 شیوه نگارش تفسیر المقتطف
الف – قبل از سوره مقدمه آن می آید که مهمترین مقاصد آن سوره را بازگو می کند تا خواننده با توضیحی مختصر در مورد موضوع مورد بحث آن سوره قبل از اینکه شروع به تفسیر آیات شود آشنا شود .ب – خود آیه ذکر می شود و هر آیه ای به دنبال آن شماره اش در قرآن ذکر می شود .
ج – معنی آیه به همراه شماره قرآنی پی در پی با عبارات واضح و آسانی ذکر می شود که هر آدم عادی دارای فرهنگی می تواند آن را بفهمد و این بخش همان متنی است که در تفسیر المنتخب آمده است .
د – چنین علامتی
هـ استاد هرجا که لازم بوده نظریات مولفان ارجمند در حاشیه بعضی از صفحات منتخب که علم در عرصه های مختلف بدان رسیده و در بعضی جاها احکام فقهی که از متن خود قرآن ظاهر می شود و امور دنیوی که بوسیله آن می توان آیه یا آیاتی را تفسیر کرد در تفسیر المقتطف آورده است. (89)
4-4 نمونه ای از تفسیر آیات در تفسیر المقتطف :
دکتر خرم دل در این تفسیر ابتدا تحت عنوان مقدمه کوتاه مهمترین مقاصد سوره ها را بیان می کند. در این بحث نیز بعد از آنکه در مقدمه مهمترین مقاصد سوره آل عمران را بازگو کرد تا خواننده با آشنایی مختصر در مورد موضوع مورد بحث به سراغ تفسیر آیات برود .نمونه های که ما در این قسمت درباره آنها بحث خواهیم کرد :
الف ) آیه 93 آل عمران « کل الطعام کان حلا لبنی اسرائیل الا ما حرم اسرائیل علی نفسه من قبل ان تنزل التورا : قل فاتوا بالتوراه فاتلوها ان کنتم صادقین »
مفسر در زیر آیه ابتدا متن تفسیر المنتخب را آورده است . « اعترض الیهود علی استباحه المسلمین بعض الاطعمه کلحوم الإبل و ألبانها ، و ادعوا أن ذلک حرمته شریعه إبراهیم ، فردالله دعواهم یبیان أن تناول کل المطعومات کان مباحالبنی یعقوب من قبل النزول التوراة الا ما حرم یعقوب علی نفسه لسبب یختص به فحرموه علی انفسهم ، و امرالله أن یطلب منهم أن یأتوا من التوراه بدلیل یثبت ان شریعه إبراهیم تحرم ذلک ان کانوا صادقین ، فعجزوا و افحموا (90).»
در قسمت دوم مفسر با قراردادن چنین علامتی ( در صفحات قبل نشان داده شده ) تفسیر خود را به بطور مختصر و مفید از آیه به عمل می آورد که این قسمت متن المتقتطف نامیده می شود ، که در اکثر موارد به تفسیر لغوی ، ادبی و نحوی و بررسی معانی واژگان در این قسمت پرداخته است
متن تفسیر القتطف آیه 93 آل عمران « حلا : حلا لا … الحل مصدر ، فیوصف به المذکر و المونث و المفرد و سواه ، بلفظ واحد … بنی اسرائیل : إسرائیل- هنا – اسم من اسماء نبی الله یعقوب (ع) و نبوه هم اصل الیهود … « حرم اسرائیل » : المراد باسرائیل هو شعب بنی إسرائیل . إذلو أرید بإسرائیل یعقوب نفسه ، لما کان هناک حاجة الی قوله تعالی ( من قبل ان تنزل التوراه ) ، لان زمن یعقوب سابق علی زمن نزول التوراه ، سبق لا یشبته فیه حتی یحترز عنه ( أنظر المنار(91) ) »
ترجمه فارسی متن المنتخب آیه 93 آل عمران : « یهودیان اعتراض می گرفتند بداینکه مسلمانان برخی از خوراکیها را حلال می کنند ، از قبیل : گوشت شتران و شیر آنها . یهودیان ادعا می کردند که شریعت ابراهیم چنین چیزی را حرام کرده است . خداوند پاک و منزه ادعای ایشان را مردود می شمارد و بیان می فرماید که همه خوراکی ها برای فرزندان یعقوب بیش از نزول تورات مباح و آزاد بوده است مگر چیزهای که یعقوب آنها را بر خود حرام نموده است به سببی که مربوط به خودش بوده است است ، بنی اسرائیل هم با پیروی از یعقوب آن چیزها را برخود حرام کردند ، خداوند به پیغمبر خود دستور فرمود ، از بنی اسرائیل بخواهد دلیلی از تورات بیاورند که ثابت کند شریعت ابراهیم چنین چیزهای را حرام فرموده است اگر راست می گویند ، آنان درماندند و شکست خوردند »
دیدیم که متن عربی این تفسیر برای کسانی که آشنایی با زبان عربی داشته باشد خیلی آسان و قابل درک است . این قسمت یعنی متن المنتخب دقیقاً همان متنی است که در تفسیر المنتخب آمده و استاد خرم دل بدون هیچ دخل و تصرفی در تفسیر المقتطف آن را آورده است .
ترجمه فارسی متن المقتطف آیه 53 آل عمران : « حل یعنی حلال . حل مصدر است و برای مذکر و مونث و مفراد و جزء آن ( یعنی مثنی و جمع ) یکسان به کار می رود .
بنی اسرائیل ، اسرائیل در اینجا اسمی از اسم های پیغمبر خدا یعقوب – علیه السلام – است فرزندان او اصل نژاد یهودیان هستند . « حرم اسرائیل » ، مراد از اسرائیل ملت بنی اسرائیل است . چرا که اگر مراد از اسرائیل خود یعقوب بود در اینجا نیازی به این فرموده خداوند بزرگوار نبود : ( من قبل ان تنزل التواره ) زیرا زمان یعقوب بر زمان نزول تورات سبقت دارد ، سبقتی که جای اشتباه کردن و به خطا رفتن در آن نیست تا از آن پرهیز شود » ( به نقل از المنار )
تفسیر المقتطف ، تفسیری جامع است که در آن هم به مباحث لغوی و ادبی پرداخته شده و هم در مواردی که مفسر لازم دیده است به تفسیر فقهی – علمی – تربیتی و حتی گاهی تاریخی پرداخته شده است .
یکی از نقاط قوت تفسیر المقتطف ارجاعات کافی و مناسب و مختصر آیات به پاورقی است که این تفسیر را برجسته کرده است ، تا خواننده بتواند ضمن ترجمه و تفسیری کوتاه از آیه ، نیم نگاه نیز به مباحث نوعی هم چون احکام فقهی ، سبب نزول ،مکی و مدنی بودن آیات ، نظرات دیگر مفسران و … داشته باشد .
ب ) به عنوان مثال به تفسیر آیه 130 آل عمران که در آن پاورقی مربوط به آیه ، بحث جالبی را راجع به موضوع « ربا » آورده ست توجه کنید . البته به این نکته باید توجه داشت که کل تفسیر المقتطف ، ( چه متن المنتخب ، چه متن المقتطف و چه پاورقی ) به زبان عربی است ، به همین دلیل است که این تفسیر برای طلاب علوم دینی و دانشجویان رشته های ادبیات عرب مناسب است ترجمه متن پاورقی آیه 130 آل عمران « در این آیه ربا را مضاعف ، دو و چند برابر توصیف کرده است .
این فرموده ما را بر آن می دارد که درباره ربا از نظر اقتصادی صحبتی داشته باشیم . ربا دو نوع است : 1- ربای نسیه : این گونه ربا با نص قرآن حرام شده است . قانون آن « هر قوض و وامی که برای وام دهنده سودی در مقابل به تاخیر انداختن به دنبال بیاورد حرام است چه سود را نقدی یا عینی بگیرند و چه سود کم باشد یا زیاد . » همانگونه که خود مردمان قوانینی را وضع کردند و ربا را جائز نموده اند . مثلاً آن را 06/0 تعیین کرده اند …
2- ربای فضل : ربای فضل هم یک معامله ربوی است ، بدین صورت که وام داده بشود و همسان آن یا بیشتر سود دریافت بشود . مثلاً یک اردب گندم خوب به یک اردب و دو کیلو ( گندم نامرغوب ) با توافق طرفین . ربای فضل در خوراکی های انجام می پذیرد که باید زکات از آنها داده شود ، البته در نقدینه و پول هم انجام می پذیرد … حرام بودن این نوع ربا با حدیث شریفی که گذشت و هم با حدیث دیگری که از ابن عمر روایت شده است حرام است . این حدیث چنین می گوید : « طلا را با طلا همسان و همسنگ معاوضه نکنید . نقدینه و پول را با نقدینه و پول یکسان معاوضه نکنید . من می ترسم دچار ربا گردید . برخی از علماء ربای قسم اول را حرام می دانند چون تحریم آن با نص قرآن تاکید شده است و چون همان ربح مرکبی است که رباخواری مضاعف است . اما در ربای فضل که زیان اندکی دارد و با حدیث تحریم نشده است اما چون گاهی سر به ربای نسیه می کشد و تنها ممانعت از آن به خاطر سد ذرائع است ( یعنی هر چیزی که منتهی به حرام شود ، حرام است ، در وقت ضرورت و نیاز همچون ربائی آزاد است و حرام نیست . ربا از لحاظ اقتصادی خطرناک ترین ابزار دارایی و تولید است زیرا وسیله ای برای رویهم انباشتن نقدینگی و پول و افزایش آن بدون کارکردن و تلاش ورزیدن است تنها کاری که در آن انجام می شود به اجاره دادن نقدینگی و پول است . به وسیله آن تبادل تولیدات و محصولات و ارزیابی آنها صورت گرفته است. دین موسی هم ربا را در میان یهودی با یهودی حرام می داند و هم با غیر یهود . اما یهودیان ربای یهودی با غیریهودی را حلال می شمارند ، چرا که مصلحت ایشان در آنست و به دیگران زبان می رسد . همچنین زمان فرمانروایی اقتصادی را بدین وسیله بدست خواهند گرفت ، چه کار بدی که می کنند(92) .»
4-5 منابع تفسیری تفسیر المقتطف :
منابع مورد استفاده در این تفسیر همان منابع مورد استفاده در تفسیر نور است با اندکی تفاوت در این تفسیر یک جلدی از چهل منبع که از مراجع اصلی تالیف آن نیز بوده اند از مفسران قدیمی و معاصر استفاده شده است که در ذیل به ترتیب آورده می شود .1- اضواء البیان ، تالیف : الشنقیطی
2- اعراب القرآن ، تالیف : محیی الدین الدرویش
3- التحریر و التنویر ، تالیف : محمد الطاهر ابن عاشور
4- تفسیر ابن جزی ، تالیف : محمد بن جزی الکلبی
5- تفسیر ابن کثیر ، تالیف : ابولفداء اسماعیل بن کثیر
6- تفسیر البیضاوی ، تالیف : عبدالله بن عمر البیضاوی
7- تفسیر جزء تبارک ، تالیف : عبدالقادر المغربی
8- تفسیر جزء عم ، تالیف : محمد عبده
9- تفسیر سورة النور : تالیف : ابوالأعلی المودودی
10- تفسیر القاسمی ، تالیف : محمد جمال الدین القاسمی
11- تفسیر القرآنی للقرآن ، تالیف : محمد علی طه الدرة .
12- التفسیر القرآن الکریم و إعرابه تالیف : محمد علی طه الدرة
13- التفسیر الکبیر ، تالیف : فخر الدین الرازی
14- التفسیر القیم ، تالیف : ابن القیم
15- تفسیر المنیر : تالیف الدکتور وهبة الزحیلی
16- تفسیر و بیان المفردات القرآن ، تالیف الدکتور محمد حسن الحمصی
17- تفهیم القرآن ، تالیف : ابوالاعلی المودودی
18- تفسیر الجلالین ، تالیف : جلال الدین سیوطی ، و جلال الدین المحلی
19- تفسیر الجواهر ، تالیف : طنطاوی جوهری
20- روح المعانی ، تالف : محمود الالوسی
21- زاد المسیر ، تالیف : عبدالرحمن بن الجوزی
22- السراج المنیر ، تالیف : الخطیب الشربینی
23- صفوة البیان لمعانی القرآن ، تالیف : حسنین محمد مخلوف
24- صفوة التفاسیر : تالیف محمد علی الصابونی
25- مختصر التفسیر الطبری ، تالیف : الدکتور عدنان زرزور
26- مدارک التنزیل ، تالیف : ابوالبرکات عبداله السنفی ،
27- المراغی ، تالیف : احمد مصطفی المراغی
28- مسائل الرازی و اجوبتها ، تالیف محمد بن ابی بکر بن عبدالقادر رازی
29- المصحف المفسر ، تالیف : محمد فرید وجدی
30- المصحف المیسر ، تالیف : الدکتور عبدالجلیل عیسی
31- معانی القرآن ، تالیف : الفراء
32- المفردات فی غریب القرآن ، تالیف : الراغب الصفهانی
33- المنار ، تالیف : محمد رشید رضا
34- المنتخب ، تالیف : لجنة القرآن و السنة
35- المنیراو مراح اللبید : تالیف : محمد نووی الجاوی
36- المیزان ، تالیف ، محمد حسین الطباطبائی
37- الواضح ، تالیف : الدکتور ، محمد محمود حجازی
38- الوجیز ، تالیف : ابوالحسن علی الواحدی
39- الوسیط ، تالیف : مجمع البحوث الاسلامیة بالازهر
40- معجم الفاظ القرآن الکریم ، تالیف : مجمع اللغه العربیه
نمایش فهرست منابع :
1- ایازی ، محمدعلی ، سیر تطور تفاسیر شیعه ، چاپ سوم ، 1381 ، انتشارات کتاب مبین
2- ترجمان وحی ، نشریه تخصصی مرکز ترجمه قرآن مجید به زبان های خارجی . سال پنجم
/ شماره دوم / پاییز و زمستان 1380 و 1381 / شماره 10 و 11
3- حجتی ، محمد باقر ، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، چاپ چهاردهم ، 1378 ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
4- خرمشاهی ، بهاء الدین ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهشی ، چاپ اول ، 1377 ، انتشارات ناهید و دوستان
5- خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، 1375 ، تهران ، نشر احسان .
6- خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی تفسیر فی ظلال القرآن ، جلد اول ، حزء 2 و 1 ، چاپ دوم، سال 1382 ، نشر احسان ، تهران .
7- خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی غریزة ام تقدیر الهی ، چاپ اول ، 1380 ، نشر احسان ، تهران
8- خرم دل ، مصطفی ، نگاهی گذرا به اعجاز علمی قرآن ، چاپ اول ، 1378 ، انتشارات رهرو مهاباد .
9- خرم دل ، مصطفی ، مکالمه روزمره زبان کردی ، چاپ دوم ، 1381 ، انتشارات کردستان
10- خرم دل ، مصطفی ، نماز فرمان خدا در فقه امام شافعی ، چاپ ششم ، 1378 ، نشر احسان ، تهران
11- خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی کتاب الله ، چاپ اول ، 1376 ، نشر احسان تهران .
12- خرم دل ، مصطفی ، تفسیر المقتطف ، چاپ اول ، 1376 ، نشر احسان ، تهران .
13- رجبی ، محمود ، روش شناسی تفسیر قرآن ، چاپ اول ، 1379 ، انتشارات پژوهشکده حوزه و دانشگاه قم .
14- سیوطی ، جلال الدین ، الاتقان فی علوم الاقران جلد اول ، سال 1376 ، انتشارات امیر کبیر.
15- شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روش های تفسیری ، چاپ نخست ، 1382 ، انتشارات مرکزی جهانی علوم اسلامی قم .
16- طالقانی ، عبدالوهاب ، تاریخ تفسیر : تحقیقی در متون تفسیری و بررسی ادوار تفسیر ، 1377 ، تهران ، موسسه انتشارات نبوی .
17- عظیم عظیم پور مقدم / مقاله ترجمه قرآن و عوامل مختلف آن ، چاپ شده در فصلنامه تخصصی قرآن پژوهی پیام جاویدان ، سال اول ، شماره دوم ، بهار 1383 .
18- کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، چاپ اول ، 1382 ، مرکز نشر علوم و معارف اسلامی ، رشت .
19- مروتی ، سهراب ، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن کریم ، 1381 ، انتشارات رمز ، تهران .
20- مودب ، سید رضا ، روش های تفسیری قرآن ، چاپ اول ، اردیبهشت 80 ، انتشارات اشراق دانشگاه قم .
21- مصاحبه شخصی نگارنده ( محمد آرام محمدی ) با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83 .
22- نشریه رصد ، یکشنبه 11 اسفندماه 1381 ، سال یازدهم ، فرهنگی اجتماعی ، شماره 831 .
نمایش پی نوشت ها:
(1) نشریه رصد ، یکشنبه 11 اسفند ماه 1381 سال یازدهم ، فرهنگی ، اجتماعی ، شماره 831
(2) نشر یه رصد ، یکشنبه 11 اسفندماه 1381 ، سال یازدهم – فرهنگی – اجتماعی ، شماره 831
(3) عنکبوت / 69
(4) سعید حوی ، الله ، ترجمه مصطفی خرم دل ، صفحه 188
(5) یس / 36
(6) رعد /3
(7) خرم دل ، مصطفی ، کتابچه نگاهی گذرا به اعجاز علمی قرآن ، ص 10 و 9
(8) کوشا ،محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، صص 8 و 7
(9) برای آگاهی بیشتر ، رجوع کنید : معرفت ، بحثی درباره ترجمه قرآن و امکان آن – ترجمان وحی ، شماره 2 ، ص 15
(10) فرقان / 91
(11) نحل / 44
(12) عظیم اعظم پور مقدم ، مقاله ترجمه قرآن و عوامل اختلاف آن ، چاپ شده در فصلنامه تخصص قرآن پژوهی پیام جاویدان ، سال اول ،شماره دوم ، بهار 1383 ، ص 52
(13) کوشا ،محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، صص 10 و 9
(14) به کوشش خرمشاهی ، بهاء الدین ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ، ص 732 و 731
(15) به تازگی در شش مجلد به چاپ رسیده است
(16) بقره / 45
(17) خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی فی ظلال القرآن جلد اول جزء 2 و1 ، ص شش و هفت
(18) اما کوشش در روشنگری های نوین و رعایت روح ادبی عصری جدید در تفسیرهای معاصر قرآن مبین که از اسلام شناسان این روزگار می بینم مانند « سید قطب ، و پیش از او « رشید رضا » در « تفسیر المنار » که نقلی از درس های شیخ محمد عبده به شمار می آید آغاز گردید و دریغ که کار بزرگ او به پایان نرسید و تنها دوازده جزء قرآن را در بر گرفت ، ولی دیگران مانند « شیخ مراغی » و « محمد فرید وجدی » آنرا ادامه دادند .
(19) خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی فی ظلال القرآن ، جلد اول ، جزء 2 و 1 ، ص 7 و 6
(20) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/73
(21) خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی فی ظلال القرآن ، جلد اول ، جزء 2 و 1 ، صص 178 و 177
(22) خرم دل ، مصطفی ، ترجمه فارسی فی ظلال القرآن ، جلد اول ، جزء اول و دوم ، ص 192
(23) ترجمان وحی ، سال پنجم و ششم ، شماره اول و دوم ، پاییز و زمستان 1380 و بهار و تابستان 1381 ( شماره پیاپی 10 و 11 )
(24) مصاحبه شخصی نگارنده ، با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(25) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، مقدمه مولف
(26) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، ص 193
(27) اعراف / 66
(28) اعراف /67
(29) اعراف / 74
(30) بقره / 213
(31) ارزش این تفسیر موجز و مفید را کسانی بهتر متوجه می شوند که به مباحث طولانی تفاسری چون : « المیزان » علامه طباطبائی و « المناز » رشید رضا مصری و « تفسیر کبیر » امام فخر رازی مراجعه کرده باشند .
(32) بقره / 45
(33) بقره / 256
(34) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، ص 197 و 196 و 195 و 194
(35) تفسیر کوثر ، ج 1 ، ص 592
(36) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن ، در ترازوی نقد ، صص 199و 198 و 197
(37) بقره /26
(38) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، ص 201
(39) انعام /57
(40) کوشا ، محمدعلی ، ترجمه های ممتاز قرآن ، ترازوی نقد ، ص 215
(41) انعام /75
(42) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، ص 217
(43) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 357
(44) نقد نگارنده بر تفسیر نور
(45) کوشا ، محمدعلی ، ترجمه های ممتاز قرآن در ترازوی نقد ، ص 249 و 250
(46) کوشا ، محمد علی ، ترجمه های ممتاز در ترازوی نقد ، ص 251 و 252
(47) مودب ، سید رضا ، روش های تفسیری قرآن ، ص 165
(48) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(49) سوره نحل / آیه 89
(50) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 80
(51) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 610
(52) همان منبع ، ص 415
(53) سیوطی ، جلال الدین ، الاتقان فی علوم القرآن ، ج 1 ، ص 13
(54) مردب ، سید رضا ، روش های تفسیر قرآن ، ص 225
(55) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 672
(56) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در تاریخ 13/7/83 در مهاباد
(57) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 423 ، برای اطلاع بیشتر رجوع شود به اضواء البیان ، جلد 6 ، ص 339
(58) همان منبع ، ص 626
(59) مودب ، سید رضا ، روش های تفسیر قرآن ، ص 215
(60) صدوق ، ابوجعفر ، حضال ، ص 258
(61) شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روش های تفسیری ، ص 101
(62) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 209
(63) همان منبع ، ص 271 و 270
(64) مودب ، سید رضا ، روش های تفسیری قرآن ، ص 233
(65) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 41
(66) نحل / 44
(67) مودب ، سیدرضا، روش های تفسیر قرآن ، ص 169
(68) مصاحبه شخصی با نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(69) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 701
(70) رجبی ، محمود ، روش شناسی تفسیر قرآن ، ص 263 ، مروتی ، سهراب ، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن کریم ص 276
(71) شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روش های تفسیری ، ص 100
(72) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(73) طالقانی – عبدالوهاب ، تاریخ تفسیر ، ص 141
(74) شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روش های تفسیری ، ص 308
(75) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 676
(76) حجتی – محمد باقر – اسباب النزول – ص 17-20
(77) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 656
(78) مصاحبه شخصی با نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(79) حجتی ، محمدباقر ، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، صفحات 73-80
(80) شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روشه های تفسیری / ص 196
(81) فاتحه / 4
(82) نساء / 4
(83) شاکر ، محمد کاظم ، مبانی و روش های تفسیری ، ص 198
(84) خرم دل ، مصطفی، تفسیر نور ، چاپ دوم ، ص 185
(85) مصاحبه شخصی با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/839
(86) خرمشاهی ، بهاء الدین ، دانشنامه قرآن پژوهی ، ص 761
(87) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در مهاباد در تاریخ 13/7/83
(88) مصاحبه شخصی نگارنده با دکتر خرم دل در مهابداد در تاریخ 13/7/83
(89) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر المقتطف ، مقدمه کتاب ص 2
(90) خرم دل ، مصطفی ، تفسیر المقتطف ، جلد سوم ، الجزء السابع ، ص 31
(91) همان منبع ، ص 31
(92) ترجمه نگارنده بر متن عربی پاورقی آیه 130 آل عمران ، تفسیر المقتطف ، جلد سوم ، الجزء الثامن ، ص 8
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}