روان رنجوری چیست؟

یکی از نشانه‌های روان رنجوری این است که فرد مبتلا مدام نگران است. البته نگرانی ممکن است نشانهٔ اضطراب هم باشد.

فرد مبتلا به روان رنجوری دربارهٔ رفتارهای خود و دید دیگران نسبت به آن‌ها هم نگران است.

او می‌ترسد دیگران از رفتارهایش خوش‌شان نیاید؛ و چه‌ بسا مدام در این مورد سؤال هم می‌کند.

مسلما رابطه با فردی که مدام می‌پرسد آیا مرتکب اشتباهی شده، آیا مشکلی وجود دارد یا پرسش‌ هایی مشابه، دشوار است.

نگران‌ بودن کاملا طبیعی است؛ اما وقتی فرد متوجه می‌شود این نگرانی بیش از حد است، طوری که نمی‌تواند تمرکز کند یا کار خود را انجام بدهد، می‌توان گفت دچار روان رنجوری است.
 

نمونه‌هایی از رفتارهای روان‌ رنجورانه

شاید این رفتارهایی که در ادامه بیان می‌کنیم، برای شما هم بسیار آشنا باشند؛ چون بسیار رایج و همه‌گیر هستند.
 
۱. تحریک‌ پذیری عمومی
آیا تا به حال همسایه‌ای داشته‌اید که مدام به کوچک‌ترین مسائل اعتراض کند؟

مدام غر بزند که ساکت باشید؛ نگذارید بچه‌ها در حیاط بازی کنند؛ یا سمت پله‌ های آن‌ها نروید؛ چنین آدم‌هایی رفتارهای روان رنجوری دارند.
 
۲. شکایت از مشکلات جسمی، بدون دلیل پزشکی
بسیاری از رفتارهای روان رنجوری در قالب شکایت‌ های گاه‌ و بیگاه از وضعیت جسمی هستند، که هیچ دلیل پزشکی هم ندارند.

اگر کسی خیلی دربارهٔ مشکلات جسمی خود صحبت کند، اما دلیل مشخصی برای آن‌ها نداشته باشد، دیگران را آزار می‌دهد.

همین ممکن است روابط فرد روان‌ رنجور با دیگران را هم دچار مشکل کند.
 
۳. خشم جاده‌ ای
افرادی که دچار خشم جاده‌ای هستند، رفتارهای روان رنجوری از خود نشان می‌دهند. هرچه نباشد، بالاخره هرکسی موقع رانندگی مرتکب اشتباهاتی می‌شود.

بعضی‌ها کنترل خود را از دست می‌دهند؛ اما خیلی‌ها هم خود را کنترل می‌کنند. ناراحت و عصبانی شدن به‌خاطر هر اشتباه کوچکی، از نشانه‌های روان رنجوری است.


 
۴. نگرانی برای ایمنی فرزند
نگرانی والدین برای کوچک‌ترین خطراتی که فرزندشان را ممکن است تهدید کند، آن‌ها را به‌اصطلاح به «والدین هلیکوپتری» تبدیل می‌کند! این دسته از والدین آن‌قدر نگران محافظت از فرزند خود هستند، که به او اجازهٔ کودکی‌کردن نمی‌دهند. مشکل آن‌ها با ایمنی فرزندشان، زندگی او را با چالشی جدی روبرو کرده و باعث می‌شود کودک مضطرب و خجالتی بار بیاید. 1
 
۵. توجه بیش از حد به مشکلات روان‌ شناختی
از قضا، بعضی‌ها به‌خوبی می‌دانند که رفتارهای روان رنجوری دارند؛ اما به هر حال رفتار خود را ادامه می‌دهند.

وسواس نسبت به سلامت ذهنی، می‌تواند مشکل این دسته از افراد را بدتر هم بکند.

البته اگر نشانه‌های جدی یک اختلال را در خود می‌بینید، حتما باید با مشاور متخصص مشورت کنید؛ اما هر اتفاق کوچکی هم که می‌افتد، لازم نیست خودتان را معاینه کنید!
 
۶. پریشانی هیجانی بر سر اتفاقات روزمره
ناراحت‌شدن به‌خاطر رخدادهای بد کاملا طبیعی است؛ اما ناراحت‌شدن بر سر مسائل بسیار جزئی روزمره، غیرمنطقی است.

شکستن ناخن، ریختن یک استکان چای یا پنج دقیقه دیرکردن دوستی که با او قرار دارید، هیچ‌کدام دلیلی برای خراب‌ شدن کل روزتان نیستند.
 
۷. مقصر دانستن خود
کسانی که رفتارهای روان رنجوری دارند، اغلب بر سر چیزهایی که اصلا تقصیر آن‌ها نبوده، خود را مقصر می‌دانند.

بعضی وقت‌ها اشتباه بسیار کوچکی مرتکب می‌شوند که هیچ‌کس هم متوجه آن نمی‌شود؛ اما مانند یک مقصر بزرگ رفتار می‌کنند؛ با تمام وجود عذرخواهی می‌کنند و به‌ خاطر احساس مقصر بودن، از چشم‌ در‌ چشم‌ شدن با طرف مقابل هم امتناع می‌ورزند.
 
۸. فکر بیش از اندازه یا خودخوری
تفکر بیش از حد نه‌تنها رفتاری روان‌ رنجورانه است؛ بلکه می‌تواند به افسردگی هم منتهی شود.

اگر برای کارهایی که باید انجام می‌دادید ولی ندادید یا مسائل جزئی روزمره خودخوری کنید، سایر رفتارهای روان‌ رنجورانه هم در پی آن می‌آیند.
 
۹. کمال‌ گرایی
خیلی‌ها دوست دارند کارشان را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. بین این تمایل و احساس اینکه هر کاری را باید بی‌نقص انجام داد، تفاوت وجود دارد.

افراد کمال‌گرا، معمولا وقت بیشتری از آنچه باید را صرف انجام کارها می‌کنند؛ چون نمی‌خواهند هرگز مرتکب اشتباه شوند.
 
۱۰. وابستگی
وابستگی بیش از اندازه به دیگران برای رفع نیازهای روزمره، ممکن است باعث رفتارهای روان‌ رنجورانهٔ گوناگونی شود.

فرد روان‌رنجور به‌جای اینکه خودش کارهایش را انجام دهد، منتظر می‌ماند تا دیگران برایش انجام بدهند. در واقع چنین فردی مسئولیت‌ پذیر نیست.
 
۱۱. مشکل در کنار آمدن با دیگران در محل کار
افرادی که رفتارهای روان‌رنجورانه دارند، معمولا در محل کار نمی‌توانند با دیگران کنار بیایند.

رفتارهای روان‌رنجورانهٔ اجتماعی مانند وابستگی، ممکن است این افراد را در روابط کاری دچار مشکل کرده و جلوی پیشرفت‌شان را بگیرند.

۱۲. مشکل در برآوردن نیازهای اولیه
روان رنجوری می‌تواند حتی فرد را از برآوردن نیازهای اولیهٔ خودش هم بازدارد. اگر احساس ناراحتی و نگرانی کنید، ممکن است نتوانید روی انجام کارهای کوچک شخصی مانند دوش‌گرفتن و اصلاح هم تمرکز داشته باشید.

حتی نمی‌توانید برنامهٔ غذایی خود را دنبال کرده یا به‌ اندازهٔ کافی استراحت کنید؛ چون هر تغییری کوچک در برنامه، باعث می‌شود احساس نگرانی و پریشانی کنید.
 
۱۳. مشکل در روابط عاطفی
مشکل در روابط عاطفی در میان افراد مبتلا به روان رنجوری رایج است. آن‌ها مدام غر می‌زنند و از طرف مقابل‌شان انتظار دارند کارهایی برایشان بکنند که خودشان به‌ راحتی می‌توانند از پسِ آن‌ها بربیایند.

آن‌ها سعی می‌کنند طرف مقابل خود را کنترل کنند و چه‌بسا او را متهم به بی‌وفایی هم می‌کنند؛ آن هم بدون آنکه مدرک یا شاهدی بر مدعای خود داشته باشند.
 
۱۴. معرکه به راه انداختن
هرکسی ممکن است معرکه به راه بیندازد؛ خواه مرد باشد یا زن؛ او بر سر مسائل جزئی، میان اطرافیان و دوستان معرکه برپا می‌کند و از کاه، کوه می‌سازد.

فردی که چنین رفتارهایی دارد، نه‌تنها خودش را ناراحت می‌کند، بلکه باعث ناراحتی دیگران هم می‌شود و روز آرام همه را به هم می‌ریزد. 2


 

چگونه می توان با روان رنجوری مقابله کرد؟

برای کسی که بسیار عصبی است، گرفتار شدن در الگو های فکری معیوب و ابتلا به افسردگی یا اضطراب به راحتی صورت می پذیرد.

آیا کاری وجود دارد که فرد بتواند انجام دهد تا عصبی بودن خود را بهتر کند؟

تحقیقات نشان می دهد که خصوصیات شخصیتی وحی منزل و غیر قابل تغیییر نیستند و می توانند در طول دوان زندگی تغییر کنند – خصوصاً بعد از یک رویداد مهم در زندگی مانند ازدواج یا تولد فرزند.

با این حال چه فرد به طور طبیعی با گذشت زمان عصبی تر شود چه نشود، قدم هایی وجود دارند که می تواند برای مقابله بهتر با روان رنجوری بردارد.
 

آیا روان رنجوری قابل درمان است؟

به عنوان یک ویژگی شخصیتی، روان رنجوری روشی نسبتاً ثابت در نحوه ی احساس کردن و زیستن را نشان می دهد – اما همچنان یک تمایل به نگرانی و تشویش خاطر می تواند شکل بگیرد و افزایش یابد.

روان درمانی و شیوه های ذهن-آگاهی از جمله ابزار هایی هستند که به فرد کمک می کنند تا بهتر بتواند با تشویش خاطر مقابله کند و حتی از شدت عصبی بودن خود بکاهد.
 

آیا روان رنجوری با افزایش سن کاهش می یابد؟

برخی از شواهد نشان می دهند ، به طور متوسط ، وقتی جوانان وارد بزرگسالی می شوند، روان رنجوری در آنها کاهش می یابد.

به ویژه، وقایع زندگی مانند اولین رابطه عاشقانه، اشتغال به کار و یا انتقال از دبیرستان به کالج با کاهش عصبی بودن همراه است.
 

آیا تجربه کردن احساسات منفی مزیتی هم دارد؟

هر چند دردناک است ، اما نشخوار فکری و پشیمانی که بسیاری از افراد را به ستوه می آورد به آنها کمک می کند تا از اشتباهات خود درس بگیرند و تا حدودی رفتار های آینده شان را تغییر دهند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد افسردگی خفیف تا متوسط نیز دارای مزایای سازگارکنندگی مشابهی است. 3

پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.imdb2.ir
3.www.darmankade.com