عربستان ديروز و امروز

نويسنده:فاطمه افخمي




عربستان مهد ظهور اسلام بوده و علاوه بر نقش مؤثري که در بدو نبوت پيامبر اکرم(ص) داشته در آخر الزمان و به هنگام ظهور منجي عالم بشريت نيز نقش تعيين کننده اي خواهد داشت. در اين نوشتار نگاهي گذرا به مشخصات اين کشور خواهيم داشت.

1.جغرافيا:

عربستان سعودي با مساحتي حدود 2/149/690کيلومتر مربع فضاي جنوب غربي آسيا را به خود اختصاص داده است. از شمال با عراق و اردن،از شرق با کويت، خليج فارس ، امارات، قطر و بحرين هم مرز است. هم چنين از جنوب به عمان و يمن و از غرب به درياي سرخ محدود شده است. آب و هواي آن خشک، بارندگي کم و تفاوت دماي شب و روز زياد است. ربع الخالي از خشک ترين نقاط عربستان و خالي از سکنه است و بيشترين ميزان بارندگي در کنار آب ها و باحه ها، جنوب غربي کشور مي باشد.

2.شهرهاي مهم :

شهرهاي عربستان از چهار جهت داراي اهميت هستند و بر همان اساس دسته بندي مي شوند:
-مذهبي:مکه و مدينه؛
-تجاري: بندر جدّه، دمام و ...؛
-سياسي: رياض؛
-کشاورزي: طائف، بريده، تبوک و ...
براي آشنايي بيشتر با هر کدام از اين شهرها و دلايل اهميت آن ها کمي در مورد آن ها مطالعه مي کنيم؛
2-1.مکه: وجود بيت الله الحرام، صحراي عرفات، منا، شعب ابوطالب و...، اهميت مرکز جهان اسلام، اين شهر تاريخي مذهبي را صد چندان کرده است. از نام هاي ديگر مکه مي توان به «بلد الأمين» و «بلد الحرام» و... اشاره کرد که در قرآن کريم بارها و بارها از آن نام برده شده است؛مثلاً خداوند در سوره مبارک تين به اين شهر قسم ياد مي کند: «والتين و الزيتون*و طور سينين* و هذا البلد الأمين». رفت و آمد سالانه ميليون ها زائر از سراسرجهان به اين شهر رنگ و بوي خاصي داده است.
2-2.مدينه: اماکن مقدسي مثل مسجدالنبي، حرم رسول خدا(ص)، قبرستان بقيع، مسجد سبعه، مسجد قبا و... باعث شده اند تا اين شهر در ميان عالميان شهرت خاصي کسب کند. نام مدينه تا قبل از نفوذ اسلام و مسلمان شدن بزرگان شهر، يثرب بوده است، اما بعد از مسلمان شدن بزرگان قبايل و هم چنين هجرت حضرت رسول اکرم(ص) به اين شهر، با نام «مدينــه النبـــي (ص)»، يا مدينه طيبه شهره آفاق گشت.
2-3.جدّه:اين شهر پس از رياض، پايتخت عربستان سعودي، بزرگ ترين و پرجمعيت ترين شهر اين کشور است. به خاطر فواره بزرگي که داخل درياي سرخ در اين شهر ساخته اند، لقب «عروس درياي سرخ» را به آن داده اند. در برخي از منابع، جده را محل فرود آمدن حضرت حوّا و قبر او دانسته اند.(1)
2-4.رياض: از زماني نزديک به دو دهه قبل، پايتخت سياسي عربستان است، در اين زمان اندک اين شهر پيشرفت هاي زيادي را تجربه کرده و حدود 4 ميليون نفر را در خود جاي داده است.

3.نشان رسمي کشور :

نشان رسمي کشور عربستان تصوير دو شمشير و يک نخل است.

4.نژاد، زبان و خط:

نژاد ساکنان عربستان،سامي(2)و زبان رسمي اعراب، عربي است، بنابراين در پي زبان اول، خط رسمي ساکنان عربستان، خط عربي است. زبان دوم آن ها که در دستگاه هاي دولتي، مراکز تجاري و دانشگاه ها استفاده مي شود، زبان انگليسي است..

5.تاريخ اجتماعي عربستان:

قبل از ظهوراسلام، مردم سرزمين عربستان (حجاز) به صورت قبيله اي زندگي مي کردند. اين قبايل مستقل از هم عمل مي کردند و تنها راه برقرار کردن ارتباط ميانشان، ايجاد رابطه خويشاوندي بود. در ميان ايشان فقط يک عامل از تجاوز به حقوق قبايل ديگر جلوگيري مي کرد، آن هم بستن پيمان قبيله اي بود. در صورت عدم وجود پيمان، هيچ عاملي نمي توانست نفاق و فاصله اي را که بين قبايل وجود داشت، نابود و ميان آن ها وحدت ايجادکند. طبيعت اقليم خشک و آب و هواي حجاز، اين گونه زندگي را با وحشي گري، روحيه خشن و علاقه به جنگ و خونريزي همراه کرده بود. نتيجه اين گونه رفتارها، رهايي از قيد و بند قانون و سياست کشور و هم چنين مانع پيشرفت و عمران بوده است که،آن زمان در عربستان حدود هزاروسيصد جنگ ثبت شده است.
ابن خلدون،جامعه شناس بزرگ، جامعه آن روز عربستان را چنين توصيف مي کند: «خوي آن ها غارتگري بوده است. هرچه را در دست ديگران مي ديدند، مي ربودند و تاراج مي کردند و روزي آن ها هم در پرتو نيزه ها فراهم مي آمد و در ربودن اموال ديگران حد معيني قائل نبودند، بلکه چشم ايشان به هر گونه ثروت يا ابزار زندگي مي افتاد، آن را غارت مي کردند».(3)
اعراب با پذيرش اسلام، حکومت قبيله اي خود را رها کرده، براي تشکيل حکومتي جهاني گام بزرگي برداشتند. توماس کارلايل، تاريخدان اسکاتلندي، در مورد اين تحول بزرگ چنين ابرازعقيده کرده است: «خداوند اعراب را به وسيله اسلام، از تاريکي ها به روشنايي ها هدايت فرمود، از ملت خموش و راکدي که نه صدايي از آن مي آمد ونه حرکتي از آن محسوس بود، ملتي پديد آورد که از گمنامي به سوي شهرت، از سستي به سوي بيداري، از پستي به سوي فراز، از عجز و ناتواني به سوي نيرومندي سوق داده شد،نورشان از چهارسوي جهان مي تابيد. از اعلان اسلام يک قرن نگذشته بود که مسلمانان يک پا در هند و پاي ديگر در اندلس نهادند».(4)

6.اقتصاد، کشاورزي و معادن کشور:

سال هاست که اقتصاد عربستان بر پايه نفت استوار است و از نوسان قيمت نفت در بازارهاي جهاني تأثير مي پذيرد. کاهش قيمت نفت در سال1998 ميلادي ضربه شديدي به اقتصاد عربستان وارد کرد و باعث شد که در آن زمان دولت کشور تصميم بگيرد که بخش عظيم اقتصاد را به بخش خصوصي واگذار کند.
هم چنين به دليل اماکن متبرک و مقدس در اين سرزمين،عربستان قطب جهان گردي جهان اسلام شمرده مي شود. بنابراين سالانه ميليون ها زائر وارد خاک عربستان شده، رونق اقتصادي کشور را افزايش مي دهند. با وجود شرايط اقليمي خاص عربستان و کمبود آب، عمده ترين محصولات کشاورزي عربستان در گندم، جو، خرما و... خلاصه مي شود.(5)علاوه بر نفت، وجود معدن طلا، سنگ آهن، سنگ گچ و سنگ مرمر، هم چنين سرب و نقره اوضاع حجاز را بهبود مي بخشد.(6)

7.نظام آموزشي:

دوران تحصيل در عربستان 12 سال است؛ 5سال دوران تعليمات ابتدايي که عمومي و رايگان است،3سال راهنمايي و 3 سال نيز دوران متوسطه. از جمله دانشگاه هاي بزرگ اين سرزمين اسلامي، دانشگاه رياض است. دانشگاه هاي مذهبي هم در کنارساير دانشگاه ها فعاليت مي کنند که يکي ازمهم ترين آن ها دانشگاه «ام القري» يا دانشگاه مذهبي مدينه است.
بالتّبع به دليل گرايش مذهبي مسلط در اين کشور،عمدتاً ديدگاه هاي فرقه وهابيت در اين گونه مراکز ديني به صورت شديدي تبليغ و ترويج مي شود و فضاي آموزشي براي ارائه صحيح ساير ديدگاه ها-از اهل سنّت و شيعه است- يا بسيار محدود است يا اينکه موجود نيست.

8.آداب و رسوم ساکنان عربستان:

در دوران جاهليت، فساد، هرزگي و روابط نامشروع،آدابي پسنديده و جذاب به حساب مي آمدند.اينگونه رفتارها آن قدر در ميان اعراب رواج داشت که اغلب شاعران در ستايش مي خوارگي شعر مي سرودند. آزادگي و شجاعت در ميانشان مطلوب بود اما اين صفات به شکل غارتگري، انتقام جويي، تجاوز و کشتار در زندگيشان نمود پيدا کرده بود.
لباس رسمي شخصيت هاي سياسي، مذهبي و بزرگان قبايل در محافل رسمي و عمومي، عبايي قهوه اي يا کرم رنگ به همراه يک شماغ(پارچه اي خط دار قرمز رنگ يا گاهي سفيد رنگ با نام غتره که بر سر خود مي اندازند)،است.
به دليل رواج افکار وهابيت در بين اعراب اين سرزمين، مردم پس از مرگ عزيزان خود مجلس ترحيمي برگزار نمي کنند و فاتحه اي نمي خوانند، بلکه به منزل وي رفته، به بازماندگان تسليت مي گويند.(8)

9.اديان و مذاهب:

قديمي ترين يکتا پرست در حجاز قبل از اسلام، دين حنيف، همان دين حضرت ابراهيم(ع) است.زماني که حضرت ابراهيم(ع) است.زماني که حضرت ابراهيم به همراه فرزندشان،حضرت اسماعيل وارد حجاز شدند، دين يکتا پرستي خود را در کنار آداب پسنديده اي چون حج وارد اين سرزمين کردند. از دلايل گسترش و نفوذ آيين حنيف در عربستان، ازدواج حضرت اسماعيل(ع) باجرهم ثانيه (ازدواج يک عرب قحطاني با يک عرب عدناني) بود.
بت پرستي در ميان اعراب جاهليت ديني رايج بوده است. در کتب به مطالب جالبي پيرامون چگونگي ورود بت پرستي به شبه جزيره عربستان بر مي خوريم.گفته شده فردي به نام «عمرو بن لحي» براي اولين بار بت پرستي را وارد شبه جزيره کرده است. وي در سرزمين شام (و در برخي منابع روم شرقي و عراق)(9)مشاهده کرده بود که «عمالقه»(10)مجسمه هاي زيبايي را مي پرستيدند،سپس بت هُبَل را که بعداً يکي ازبت هاي بزرگ مکه شد، خريد و به اين شهرآورد و از مردم خواست تا آن را عبادت کنند.(11)
علاوه بر آيين حنيف و بت پرستي،دين يهود نيز در حجاز پيرواني داشت.يهوديان که در شبه جزيره عربستان ساکن بودند به چند دسته تقسيم مي شدند؛ گروهي از آن ها در يمن زندگي مي کردند،گروهي هم يثرب و خيبر را براي گذارندن زندگي انتخاب کرده بودند. شغل يهوديان يثرب، آهنگري و زرگري بود. شايد يکي از دلايل انتخاب مدينه توسط يهوديان براي زندگي، بشارت هاي تورات بود که مي گفت پيامبر آخرالزمان در آن شهر زندگي مي کند. علاوه بر اين اديان در شمال عربستان به دليل همسايگي با دولت روم، مسيحيت رواج داشته است. مذهب حاکم امروز بر عربستان مذهب اهل سنت با قرائت انحرافي فرقه وهابيت است. وهابيت ابتدا به صورت نهضت تغييردردين اسلام شروع به کار کرد و کم کم فرقه ضاله وهابيت شکل کنوني خود را پيدا کرد. از علل اصلي نفوذ و گسترش وهابيت در ميان اعراب، پيوند عبدالوهاب(مؤسس فرقه وهابيت) با محمد بن سعد(مؤسس حکومت آل سعود) بود در اين مورد، توضيح کامل تر را در اين باره، در ادامه مطلب خواهيم خواند.

10.دلايل اهميت عربستان:

در مجامع بين المللي عربستان از جايگاه خوبي بر خوردار است، دلايل اهميت کشور عربستان، عبارتند از:
10-1.وجود نفت: اين کشور به تنهايي بيش از 25 درصد نفت جهان را در خاک خود ذخيره کرده است؛
10-2.ارتباط مستقيم بادرياي سرخ؛
10-3.قرار گرفتن در منطقه خاورميانه، که اهميت استراتژيکي خاصي به آن بخشيده است؛
10-4.نفوذ در اوپک و کشورهاي عضو؛
-و...

11.تاريخ حکومت در عربستان:

سرزمين عربستان قبل از سلطه آل سعود در دست امپراطوري عثماني بوده است، اما به دليل بروز ضعف سياسي دولت عثماني به دليل دخالت دولت هاي بزرگ عصر(انگليس) در فرو پاشي عثماني، در گوشه وکنار مشغول فعاليت بودند.
اواسط قرن18 هجري قمري بود که محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب، با هم ، هم پيمان شدند و ديري نپاييد که بخش عمده اي از سرزمين نجد را تحت تسلط خود درآوردند. همکاري اين دو نفر تا سال 1318ق. ادامه داشت تا اين که محمد بن سعود، ازدنيا رفت و پسرش عبدالعزيز که داماد محمد بن عبدالوهاب بود،جانشين پدر شد و کارهاي پدر را ادامه داد.فعاليت ايشان تا زماني ادامه داشت که بر سراسر عربستان شدند. آل سعود که در حال حاضر برسراسرکشور عربستان حاکم است،منسوب به «محمد بن مقرن» است.(12)

محمد بن عبدالوهاب و تأسيس وهابيت در عربستان:

محمد بن عبدالوهاب در سال 111ق. به دنيا آمد و دوران کودکي خود را نجد گذراند، در حوزه علميه حنبلي درس خواند و براي ادامه تحصيل مدتي در مدينه روزگار گذارند. وي به کشورهاي متعددي رفت، مدتي بصره، بغداد، و حتي در شهرهاي کردستان، همدان،اصفهان و شيراز را نيز از نزديک مشاهده کرد. وي در عراق، مورد شناسايي و تعليم محمد بن عبدالوهاب گمارده ويژه وزارت مستعمرات بريتانيا در کشورهاي اسلامي واقع شد، که با لباس و هيئت مبدل با هدف ايجاد تفرقه در صفوف مسلمانان مدتي طولاني در سرزمين هاي اسلامي به سر برده بود. همفر، سال ها بعد، مشروح ديدارخود با وي و آن چه را به او آموخته بود، در کتاب خاطراتش منتشر ساخت.(13)
بعد از اين سفرهاي طولاني و دوري چندين ساله جاسوس انگلستان، به وطن خود بازگشت و بعد از هشت ماه ادعاهايي خلاف سنت و مشهور مسلمانان خود را در مجامع عمومي مطرح کرد. در «درعيه» بود که عبدالوهاب با محمدبن سعود ملاقات کرد و محمدبن سعود به اصرار همسر و فرزندش در صدد کمک به محمد بن عبدالوهاب برآمد. پس از توافقي که اين دو نفر با هم انجام دادند، قدرت زيادي به چنگ آوردند و با لشگر خود به شهرهاي مختلفي حمله کردند،همه چيز را -حتي آرامگاه اهل بيت پيامبر(ص) و امامان شيعه در بقيع-نابود کردند وبا نام مبارک اسلام حتي به زنان مسلمان تجاوز نمودند.
محمد بن عبدالوهاب حکم ارتداد همه مسلمانان را به اتهام اينکه تا خدا هست به پيامبر اکرم (ص) توسل پيدا مي کنند، صادر مي کرد. آنان کم کم به تمام شبه جزيره عربستان نفوذ کردند و عقايد و خرافات مورد نظر خود را در بين مردم رواج دادند.پس از مرگ محمد بن عبدالوهاب درسال 1206ق.استعمارگران هم چنان ازعقايد و مذهب او در عربستان و سرزمين هاي اسلامي حمايت مي کنند.نظام حاکم اين کشوراسلامي اکنون يکي از متحدان اصلي دشمنان مسلمانان (آمريکا و انگليس) در منطقه اند. اين گونه بود که محمد بن عبدالوهاب شکاف بزرگي بين مسلمانان ايجاد کرد که هم چنان لطمات جبران ناپذيري به جان و مال ايشان وارد مي آورند.(14)با اين وجود، غير طبيعي به نظر نمي رسد که اوضاع و شرايط اجتماعي حاکم و رويکرد عمومي در عربستان به سود وهابيت و بر ضد شيعه باشد. علماي وهابي به هر طريقي از نفوذ و پخش عقايد شيعه در ميان ملت و به خصوص جوانانشان جلوگيري مي کنند. براي مثال اگر در دانشگاه هاي عربستان،دانشجويي، کتب شيعيان را در دست داشته باشد، از دانشگاه اخراج و از تحصيل محروم مي شود.مانع بزرگ نشر کتب شيعه در عربستان و سراسر جهان اسلام، وهابيان هستند. در نمايشگاه بين المللي کتاب مصر، قسمت عمده کتاب هاي شيعيان توسط وهابيان ثروتمند خريداري و سوزانده مي شوند. برخي از بزرگان وهابيت در کتاب هاي معروف حديثي و تفسيري دست برده و به بهانه خلاصه کردن آن ها،احاديث مربوط به پيروي از امامان معصوم(ع) را حذف مي کنند و احاديث جعلي خود، در مدح و عصمت خلفا و برخي از صحابه را جايگزين آن ها مي کنند. سالانه ميليون ها مسلمان به قصد سفر پر برکت حج عازم عربستان مي شوند. در اين زمان است که کار اصلي بزرگان ديني اين سرزمين آغاز شده و کتاب هاي ضد شيعه خود را، که به زبان هاي مختلف ترجمه شده، به صورت رايگان، در اختيار زائران قرار مي دهند. از ديگر فعاليت هاي ايشان در اين زمان فرستادن مبلغان مذهبي خود به ميان شيعيان و ديگر زائران است تاهر چه مي توانند به سود وهابيت و بر ضد شيعه تبليغ کنند. متأسفانه تاکنون بارها علما و مفتيان وهابي، ريختن خون شيعيان را مباح دانسته اند و دردناک تر اين که ضمن هم دستي با دشمن حتمي مسلمانان، يعني صهيونيسم،خواستار تحريم کمک به مبارزان مسلمان لبناني، به جرم شيعه بودن شان شده اند.البته نکته قابل توجه و نگران کننده براي نظام فرقه اي و حکومتي در عربستان، اين است که در طبقه روشن فکر و تحصيل کرده اين کشور گرايش قابل توجهي به تشيع و رويکرد انقلابي اسلام و به خصوص مسئولان انقلابي ايران ديده مي شوند. اميد آن که به پايان يافتن حاکميت اين ديدگاه انحرافي بر قبله گاه مسلمانان، که مانع اصلي وحدت بين مسلمانان انأ،همه مذاهب اسلامي طعم اتحاد عليه کفر را بچشند.إن شاأ الله.

پي نوشت ها:

*برگرفته از: نشريه صفا، ش27.
1.سوره حشر(59)، آيه9.

منبع:نشريه موعود،شماره 106