آشنايي با دايرة المعارف فقه اسلامي (1)






1 ـ تعريف دايرة المعارف

«دايرة المعارف» يا «دانشنامه» مجموعه‏اي فراگير و مدوّن از كلية اطلاعات و معارف در حوزة دانش بشري و يا رشته‏اي خاص از آن است كه پاسخگوي نيازمندي‏هاي انسان در زمينه‏هاي مختلف مي‏باشد.
اين اصطلاح برگرفته از واژة لاتين «انسيكلوپديا» ( Encyclopedia ) است كه در يونان باستان به موضوعات هفتگانه‏اي كه در آن زمان پاية همة علوم به شمار مي‏رفتند يعني دستور زبان، منطق، بلاغت، حساب، هندسه، موسيقي و نجوم گفته مي‏شد.1بعداً انسيكلوپديا به فرهنگ و لغت نامه‏هاي عمومي علوم، فنون و حرفه‏ها اطلاق گرديد.2
تفاوت دايرة المعارف با فرهنگ‏ها دراين است كه فرهنگ‏ها به ارائه تعريف لغوي كوتاه از كلمه بسنده مي‏كنند، اما دايرة المعارف معناي اصطلاحي كلمه در علم خاصّي و يا به همراه بررسي تاريخي مسئله و اقسام و احكام و تمام مطالب مربوط به آن را مي‏گويند.
ترتيب مباحث «دايرة المعارف» يا به ترتيب موضوعي است كه موضوع، محور قرار مي‏گيرد و به آن دايرة المعارف موضوعي مي‏گويند، يا به ترتيب الفبايي است كه مدخل‏ها براساس حروف الفبا تنظيم مي‏شوند و به آن دايرة المعارف الفبايي مي‏گويند كه امروزه در تدوين دايرة المعارف‏هاي تخصصي يا فرهنگ‏هاي عمومي اغلب از اين شيوه استفاده مي‏شود.

2 ـ پيشينه تدوين دايرة المعارف

به نظر مي‏رسد دايرة المعارف نويسي به معناي امروزي آن اولين بار در جهان غرب پديد آمد. اگر چه دانشمندان مسلمان نيز از ديرباز با كتب معجم و فرهنگ‏هاي لغت يا اعلام و رجال و ديگر فرهنگ‏ها آشنايي داشته‏اند، اما اين شيوة جديد در تدوين علوم و معارف از ابتكارات غربي‏ها به حساب مي‏آيد. مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در اين مورد مي‏گويد:
تأليف دايرة المعارف‏ها در اسلام، فراوان و سابقه دار است به حدّي كه معرفي آنها در چندين صفحه نمي‏گنجد. اما تأليف دايرة المعارف به مفهوم امروزي در ممالك اسلامي (ايران، مصر، تركيه و ديگر كشورها) سابقه‏اي نداشته است، مگر در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم.3

3 ـ ضرورت تدوين دايرة المعارف

در نهاد آدمي غرايز مختلف مادي و معنوي همانند غريزة كمال‏طلبي، خير دوستي، زيبايي خواهي، هنر دوستي و دين داري وجود دارد كه مجموعه اين كشش‏هاي مادي و روحاني، پاسخگوي نيازهاي متفاوت انسان است.
بي ترديد غريزه علم دوستي و كشف مجهولات يكي از مهمّترين غرايز بشري است كه در تكامل روحي شخصيت انسان نقش بسزايي دارد هر چند انسان‏ها در مقدار و چگونگي تأثير پذيري از اين غريزه و پاسخ به آن متفاوت هستند:
گروهي با پاسخ اندك از كنار آن مي‏گذرند و گروهي توجّه بيشتري به آن مي‏نمايند؛ گروهي دعوت اين غريزه را در يكي از عرصه‏ها پاسخ مي‏گويند و در عرصه‏هاي ديگر مسكوت مي‏گذارند و گروهي در ابواب متعددي از دانش و معرفت اين غريزه را پاسخ مي‏گويند. گروهي از علماي طراز اول ما چنين بوده‏اند كه به آنها ذوفنون مي‏گفته‏اند و هريك، از درياي دانش به اندازة همّت خود بهره‏مند بودند.
حقيقتي روشن و آشكار كه در برابر همگان خودنمايي مي‏كند گسترش روز افزون علوم و فنون و معارف بشري و تفكيك آن به شاخه‏ها و گرايش‏هاي مختلف تخصصي است، مثلاً فلسفه كه در روزگاري در بردارندة علوم متعددي بود، اكنون جداگانه به صورت رشته‏هاي تخصصي درآمده و هريك دانشكده‏اي را به خود اختصاص داده است.
علاوه بر آنچه گذشت مي‏توان گسترش فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و ارتباطات ميان ملّت‏ها و امت‏ها را نيز افزود كه امروزه نقاط دور و نزديك جهان را به هم مرتبط ساخته و با استفاده از وسايل مختلف ارتباط جمعي، فرهنگ هر امتي آزادانه و به راحتي در اختيار همگان قرار گرفته است، به گونه‏اي كه هر دانشمند بلكه انسان معاصر را به همراهي با حركت‏هاي علمي، فكري و فرهنگي وتحوّلات پيرامون خود فرا مي‏خواند، تا با تمدن‏ها و فرهنگ‏هاي گوناگون ملت‏هاي جهان آشنا گردد.
عامل ديگري كه در برابر انسان خود نمايي كرده و همواره مايه نگراني او است، محدود بودن عمر آدمي است كه به ناچار روزگاري به پايان خواهد رسيد. امام امير الموءمنين (علیه السلام) با اشاره به همين نكته مي‏فرمايد:
خذوامن كلّ علم أرواحه و دعوا ظروفه؛ فإن العلم كثير و العمر قصير علم بسيار است و عمر كوتاه، از هر علمي روح آن را بگيريد و ظرف آن را بگذاريد.4
همچنين گفته شده است:
اگر عمر نوح و اموال قارون به انسان داده شود كه علم را فراگيرد، هرگز توانايي فراگيري همه علوم را نخواهد داشت.
بنابر اين اگر انسان بخواهد ميان اين قضايا (گسترش دانش‏ها و سرعت ارتباطات از يك طرف و محدوديت عمر و امكانات بشر از طرف ديگر)موازنه‏اي برقرار سازد، به ناچار بايد در جستجوي قالبي يا راهي باشد كه با اين امور سازگار افتد.
دايرة المعارف‏هاي معاصر همان ساختاري است كه پاسخگوي نيازهاي فوق بوده و بهترين راهنما و آسان ترين راهكار براي دستيابي پژوهشگر و خوانندة فرهيخته به معلومات مورد نياز خود در شاخه‏هاي گوناگون علمي و فرهنگي است. بدين منظور كافي است به دايرة المعارف مورد نظر مراجعه نمايد تا به خواسته خود نايل گردد.
طبيعي است كه وجود دايرة المعارف‏ها از اهميت و نقش منابع مرجع در هيچ يك از علوم نمي‏كاهد. به سخن واضح‏تر، منابع دايرة المعارف نقش تحقيق را از بين نمي‏برد و آن گونه نيست كه محقق را از مصادر اصلي تحقيق به حاشيه براند و روح پژوهش و كنجكاوي را از او سلب نموده و وي را به دايرة المعارف‏ها قانع و راضي سازد، بلكه مباحث دايرة المعارف‏ها براي محقق به منزلة مدخل و مقدمه‏اند، كه تصويري كلي از بحث را به او نشان داده و وي را با مصادر و منابع بحث آشنا مي‏كنند.

4 ـ ويژگي‏هاي شيوة دايرة المعارفي

روش دايرة المعارف نگاري ـ به معناي جديد آن ـ ويژگي هايي دارد كه به اختصار اشاره مي‏شود:

1. پايبندي به ساختارهاي جديد:

دراين ساختار، رواني و شيوايي متون به گونه‏اي كه قابل درك و فهم افراد مبتدي بوده و براي متخصصين نيز ملال آور نباشد، مراعات شده تا با صرف وقت اندك به مطلب مورد نظر دست يافت، همچنين از به كارگيري عبارات پيچيده و كلمات مبهم و مغلق خودداري شد. نكتة در خور توجه ديگر، كوتاه نويسي و استفاده از مختصرترين تعابير است تا از عبارات زايد پرهيز شود.

2. وجود ضابطة علمي:

مباحث دايرة المعارف در جايگاه مناسب و منطقي خود قرار مي‏گيرد و مطالب پراكنده‏اي كه در لابه‏لاي مسائل ديگر ذكر شده، در محل اصلي جمع آوري مي‏شود. اصل اساسي در دايرة المعارف بر اساس «تجميع متفرقات و تفريق مجتمعات» است. البته تطبيق و اجراي اين اصل، ذوق و مهارت بالايي را مي‏طلبد تا بتوان بين مباحث از جهت تفريق و تجميع، توازن برقرار نمود. با به كارگيري اين اصل ديگر نمي‏توان مباحث را به صورت اتفاقي و سليقه‏اي در ضمن مسئله ديگري ذكر نمود يا به سبب آن كه بحث به اين مسئله كشيده شده يا براي پيروي از شيوه بزرگان و يا براي تكميل فائده و بيان اطلاعات حاشيه‏اي ـ همان گونه كه در روش سنتي رايج است ـ به ذكر مطلبي پرداخت.

3. ترتيب الفبايي:

ترتيب مطالب براساس حروف الفبا و به صورت لغتنامه‏اي است و ديگر از روش موضوعي استفاده نمي‏شود. از ويژگي‏هاي اين اسلوب، دستيابي سريع و آسان به مباحث دايرة المعارف است، گر چه مراجعه كننده اهل اين علم نبوده يا شناخت جايگاه‏هاي بحث بر او دشوار باشد.
پوشيده نيست كه اين ويژگي‏ها ـ به خصوص دو ويژگي نخست ـ با كاهش زمان تحقيق، و توسعه ظرفيت‏ها، توان محقق را افزايش داده و موجب رشد حركت‏هاي علمي مي‏شود. در شيوه‏هاي سنّتي، بسياري از فرصت‏ها براي تأويل و تفسير عبارات پيچيده و جمع بندي متفرقات هدر مي‏رود. موءلّفين چندين بار تكرار مي‏گردد.

4. بي طرفي كامل:

دايرة المعارف در برابر ديدگاه‏هاي مختلف، كاملاً بي طرف است، بنابر اين، در دايرة المعارف، جرح و تعديل و ترجيح بين آرا و داوري بين ادلّه، روا نيست مگر در محدوده‏اي كه بين اين گرايش‏ها رخ داده است و جزء بحث به حساب مي‏آيد.

5. گزارش توصيفي:

شيوه دايرة المعارفي، تكيه بر گزارش توصيفي از مباحث دارد، بدين معنا كه عصارة مطالب موجود در كتب، به سبك ويژه‏اي و بدون آنكه آسيبي به مضمون آن برسد، بازسازي و عرضه مي‏گردد، بنابر اين، وظيفة دايرة المعارف، گزارش از معاني است نه ايجاد معاني. در دايرة المعارف به مفهوم جديد آن، موءلّف موضوع تازه‏اي را مطرح نمي‏كند، بلكه به منزلة معماري ظاهر مي‏شود كه ساختمان دانش بشري را به آراسته‏ترين شكل براساس اسلوب تازه‏اي، بنيان مي‏نهد. در نتيجه، اهتمام او گزارش دادن از يك موضوع علمي است كه در دل منابع مربوط به آن نهفته است و اين گزارش با استفاده از تنظيم مباحث به شكل واضح و خالي از ابهام و بدون اعمال اجتهاد يا تصرف در آنها ارائه مي‏گردد. وظيفة نويسنده، گزارش محتويات است، نه ارائه نظريه و ايجاد محتويات. به همين دليل، مجالي براي ظهور شخصيت علمي نويسنده در عرصة بحث باقي نمي‏ماند، مگر در حدي كه تنظيم شكلي و هندسي در مباحث دايرة المعارف ايجاد مي‏كند. طبعاً فن دايرة المعارف نويسي نيازمند توانايي بالا و تسلط كامل بر موضوع مورد بحث است.
اما در روش سنتي، نويسنده تا آنجا كه در توان دارد، در ماده و صورت، اسلوب و مضمون بحث، آرا و اجتهادات خود را اعمال مي‏كند، يعني به منزلة مهندس و موءسس است.

6. اتقان و استحكام:

يكي از امتيازات دايرة المعارف اين است كه اوّلاً، اطلاعات ارائه شده در كتاب از اتقان و استحكام برخوردارند ، ثانياً، جهت مزيد آگاهي، در ذيل مقالات، مصادر و منابع اصلي بحث آورده مي‏شود.

5 ـ ضرورت تدوين دايرة المعارف فقهي

با درك بيشتر دشواري‏ها، مشكلات و موانع موجود در راه دستيابي كامل افراد غير متخصّص به فقه، انديشة تدوين دايرة المعارف فقه پديد آمد كه نزديك به نيم قرن از آن مي‏گذرد.
از ميان دشواري‏ها و مشكلات اين كار مي‏توان به سه مشكل جدّي اشاره كرد:

اوّل ـ انبوهي مباحث و متون فقهي:

با گذشت قرون و اعصار، ميراث فقهي بسيار گسترده شد و كتاب‏ها و منابع فقهي بي‏شماري به نگارش در آمد، به گونه‏اي كه عمر آدمي براي فراگيري و احاطه بر آنها ناكافي است. كتابخانه‏هاي فقهي سرشار از كتاب‏ها و تأليفات كوتاه و بلند فقهي است؛ زيرا تأليف، بي وقفه ادامه دارد و فقها در طول زمان و به رغم رويارويي با شرايط دشوار و مشكلاتي كه گريبانگيرشان بوده دست از تدوين كتاب و نگاشته‏هاي فقهي بر نداشتند كه متأسفانه اغلب اين آثار به دست ما نرسيده و در گذر زمان از بين رفته است. اما حجمي كه امروز در اختيار ما است نيز مجموعة بزرگ و در خور توجهي است كه شايسته است در قالبي كه برازندة محتواي آن باشد به ارباب دانش عرضه گردد. بنابر اين نگارش دايرة المعارف فقهي امري طبيعي بلكه حتمي و اجتناب‏ناپذير است.

دوم ـ دشواري زبان و اسلوب:

درك تعابير فقها، براي يك فرد تحصيل كردة عادي دشوار است؛ زيرا اوّلاً، قدمت متون فقهي و تغيير ادبيات رايج، درك عبارات كتب را دشوار مي‏سازد. ثانياً، فقها در آثار فقهي شان از اصطلاحات علمي و تعبيرات فنّي و تخصّصي استفاده كرده‏اند كه از نظر دلالت، بار علمي خاص خود را دارند و كسي جز متخصصان فقه نسبت به اين اصطلاحات آشنايي ندارد. ثالثاً، فقها غالباً در نگارش تأليفات فقهي، فشرده نويسي را پيش گرفته‏اند، اين اختصار در حدي است كه گاه عبارات فقها به اشارات و رموز پيچيده‏اي تبديل شده است كه غير از افراد متخصص كسي قادر به فهم آن نيست.

سوم ـ جستجوي مسائل فقهي:

جستجوي مسائل و اطلاعات فقهي از منابع، دشوار است؛ زيرا بسياري از مسائل در لابه لاي ابواب مختلف فقه پراكنده‏اند و جز افرادي كه از تجربة طولاني و خبرويت در فقه بهره‏مندند، دستيابي ديگران كه دراين كار ممارست ندارند، بسيار مشكل است زيرا با جايگاه طرح اين مسائل در ابواب فقه آشنايي ندارند.
مجموعة اين ملاحظات، برخي از انديشمنداني را كه نسبت به فقه اسلامي توجه بيشتري دارند، به فكر تدوين دايرة المعارف فقهي انداخت، تا فقه اسلامي را در قالبي نو عرضه دارند كه در آن سه عنصر دقّت، وضوح، و سهولت در ترتيب، رعايت شده باشد.

6 ـ پيشينة تدوين دايرة المعارف فقهي

بعد از آن كه فقه و حقوق اسلامي توجه حقوقدانان غربي را به خود جلب نمود، تدوين اين دايرة المعارف براي اولين بار در خارج از دنياي اسلام مطرح شد. در اوايل دهة پنجاه ميلادي، دانشگاه پاريس كنگرة فقه اسلامي را بر گزار كرد و شركت كنندگان در پايان اين كنگره علمي، بر ضرورت نگارش دايرة المعارف فقه اسلامي تأكيد كردند كه در آن احكام و ديدگاه‏هاي حقوق اسلام در يك مجموعة مدوّن و مرتّب همانند دايرة المعارف‏هاي حقوقي جديد، گرد آوري و تنظيم گردد.
از آنجا كه چنين كاري، كوشش و تلاشي را مي‏طلبيد كه در وسع و توان يك فرد نبود و از سوي ديگر نيازمند امكانات كلان مالي و فني بود، كساني كه به اين كار همّت گماردند، متوجه شدند راهي براي تحقق اين هدف وجود ندارد مگر با مشاركت و تلاش مشترك شمار قابل توجهي از علما، پژوهشگران و انديشمندان كه با پشتوانة امكانات موءسسات و مراكز يا حكومت‏ها وارد اين عرصه گردند.
با توجه به درك اين واقعيت، نخستين تلاش براي اجراي اين طرح مهم، بعد از چندين سال ظاهر شد و اولين گام از دانشگاه دمشق برداشته شد كه مدتي ادامه يافت. بعد از برقراري وحدت سوريه و مصر، استمرار و تكميل اين طرح به وزارت اوقاف مصر واگذار شد كه به «موسوعة جمال عبدالناصر» نام گذاري گرديد.
نخستين مجلّد اين دايرة المعارف فقهي در 1386 ق چاپ شد و بيش از بيست جلد آن كه تا كلمة «اقتناء» رسيد، انتشار يافت، سپس متوقف شد. اين نخستين تلاش براي تدوين دايرة المعارف فقه بود گر چه اين كار كاستي‏هايي داشت اما با توجه به دامنه وسيع آن و نوظهور بودن طرح، امري طبيعي به شمار مي‏آيد.
در اوايل دهة شصت ميلادي كوشش ديگري در مصر به همّت «جمعيّة الدراسات الاسلاميّة بالقاهرة» و با نظارت دانشمند معروف مصري، شيخ محمد ابو زهره، و با عنوان «موسوعة الفقه الإسلامي» شروع شد اما تنها دو جلد از آن به چاپ رسيد. جلد اوّل آن با كلمة «آل» شروع شد و جلد دوم با كلمة «اثبات» پايان يافت. اين كار تقريباً همزمان با چاپ اوّلين جلد از دايرة المعارف جمال عبدالناصر بود.
ياد آوري مي‏شود كه روش اين دو موسوعه، مقارنه و تطبيق بين مذاهب معروف اسلامي از جمله فقه شيعه امامي است. با اين حال ديدگاه‏هاي فقه شيعه در اين دو دايرة المعارف به صورت ناقص عرضه شده است و نمي‏تواند حقيقت، جايگاه و اهميت اين فقه را بازتابد. شايد عذر دست اندركاران اين دو موسوعه، آن باشد كه در فقه شيعه تخصص نداشتند و دسترسي كامل به منابع اين فقه نيز برايشان ميسور نبود و روابطي با مراكز علمي شيعه نداشتند تا از آنها ياري بخواهند.
در 1967 م حكومت كويت، طرح تدوين و تهيه دايرة المعارف فقهي جديدي را پي ريزي كرد و بعد از چند سال انتظار و آماده سازي، اولين جلد اين دايرة المعارف چاپ شد و تاكنون نزديك به چهل مجلّد آن انتشار يافته است.
امتياز «موسوعه كويتي» نسبت به دو دايرة المعارف پيشين در روشمندي و سبك استوار آن است، اما متأسفانه در اين دايرة المعارف، فقه اهل بيت (علیهم السّلام) به كلي ناديده گرفته شده و كمترين اشاره‏اي به اين فقه و ديدگاه فقهاي آن نشده و در شمار ساير مذاهب اسلامي به حساب نيامده است.

7 ـ فقه اماميّه و آرزوي رسيدن به دايرة المعارفي فراگير

فقه اماميه از ويژگي‏ها و امتيازات فراواني برخوردار است كه به برخي از آنها اشاره مي‏شود:

1. اصيل و ريشه دار بودن:

فقه اماميه در اعماق تاريخ اسلام حضور خود را به اثبات رسانده است و ريشه‏هاي آن به صدر اسلام و قبل از پيدايش مذاهب ديگر بر مي‏گردد. اين فقه در امتداد تاريخي خود به سرچشمة زلال و منبع اميني كه پيامبر اكرم (ص) براي امت برگزيد، يعني به ائمه اطهار (علیهم السّلام)، پيوند مي‏خورد. ائمّه (علیهم السّلام)، عِدل قرآن معرفي شده‏اند و علم را پدر در پدر، از رسول خدا (ص) فرا گرفته‏اند.

2. گستردگي و امتداد:

از امتيازات فقه شيعه گستردگي آن است؛ كتابخانة فقه شيعي سرشار از آثار نفيس و ارزشمندي است كه در طول قرون متمادي تأليف شده‏اند حتي گاهي تنها يك فقيه شيعه ده‏ها تأليف از خود به يادگار نهاده است، مانند شيخ طوسي، علامه حلي، شهيد اوّل و شهيد ثاني.
پديدة انفتاح باب اجتهاد در فقه شيعه نقش بزرگي در توسعة قلمرو اين فقه و توانمندي اندوخته‏هاي آن داشته است.

3. عمق و دقت:

حركت پوياي اجتهاد، فقه شيعه را پيشتاز كرد و به استدلال‏هاي آن عمق بخشيد و ژرفا به آن را در تفريع توانمند ساخت و به گشودن افق‏هاي جديد و پيشرفت فقه شيعه، انجاميد. از عوامل موءثر در اين عرصه، اتكاي فقه اماميه بر نصوص و ادله‏اي است كه در قرآن و روايات معصومين (علیهم السّلام) تجلّي يافته است، نه بر رأي و ظنون شخصي بر آمده از قياس و استحسان.
افزون بر اين، تكامل نظريات و مكاتب اصولي شيعه نيز با بارور كردن شيوة استنباط و استدلال در فقه شيعه، سبب رشد و شكوفايي آن شده است.

4. پويايي و به روز بودن:

بي ترديد باز بودن ميدان اجتهاد براي فقيه در استفاده از ادلّة شرعي، او را وامي دارد تا مسائل ملموس و مورد ابتلاي مردم را به بحث بكشاند. اين عامل، سهمي ويژه در ايجاد فضاي مساعد براي ابتكار و پويايي و روز آمدي فقه شيعه دارد.
اين ويژگي‏ها فقه شيعه و موءسسات فقهي را برمي‏انگيزاند تا به جستجوي عرصه‏ها و امكاناتي برخيزند كه مي‏توان با كمك آنها به اهداف اسلامي و انساني خود نزديك شوند.
كار دايرة المعارفي از مهم‏ترين اين چشم اندازهاست كه مي‏تواند گوهرهاي نهفتة فقه شيعه را آشكار ساخته و دقايق و اسرار آن را براي همگان روشن نمايد.
از عوامل ديگري كه نياز به شناخت فقه شيعه را تشديد مي‏كند، تشكيل جمهوري اسلامي در ايران است كه بناي نظام و مقررات و قوانين آن براساس اين فقه است.
با توجّه به اين جهات، روشن مي‏شود كه تدوين دايرة المعارف فقهي بر اساس مذهب اهل بيت(علیهم السّلام) از ضرورت‏هاي اجتناب‏ناپذير است و اين مسوءوليت سنگيني است بر دوش همه افرادي كه خواستار حيات و عزت فقه اسلامي هستند و مسوءول حراست از آن مي‏باشند آن گونه كه فقهاي بزرگ پيشين، اين فقه را حفظ كرده و مسوءوليت خود را در برابر آن به خوبي ادا كرده و رسالت خود را به بهترين شكل به انجام رساندند.

تأسيس موسسة دايرة المعارف فقه اسلامي

رهبر انقلاب اسلامي و ولي امر مسلمين آيت اللّه العظمي سيد علي خامنه‏اي ـ دام ظلّه الشريف ـ در سال 1369 فرمان تأسيس موءسسه‏اي را به منظور تهيه و تنظيم دايرة‏المعارف فقه اسلامي طبق مذهب اهل بيت (علیهم السّلام) صادر فرمود. معظم له اين مهم را به آيت اللّه سيد محمود هاشمي شاهرودي ، يكي از برجسته‏ترين اساتيد و فقهاي شيعه در شهر مقدس قم واگذار كرد.
در حكم ايشان آمده است:
بر اهل تحقيق روشن است كه ذخيره‏ي ارزشمند فقه اسلام بنابر مكتب اهل بيت (علیهم السّلام) يكي از پربارترين و گرانمايه‏ترين مواريث فرهنگ وتمدّن اسلامي است و صدها اثر علمي و فنّي كه هريك در جايگاه برجسته‏اي قرار دارند، به جهان اسلام و بشريت تقديم كرده است و كتابخانه معارف اسلامي را غنا و ارج بخشيده است. سلف صالح ما با مجاهدتهاي كم نظير خود و با عسرت و كمبود امكانات، هريك بر اين ميراث ارجمند چيزي افزوده و كتابي يا كتابهايي فراهم آورده‏اند. با اين حال امروز كه دنياي اسلامي بلكه همه‏ي مراكز و حوزه‏هاي علمي جهان مشتاق آشنايي با همه‏ي مسائل و معارف و زواياي فقه مكتب اهل‏بيت (علیهم السّلام)اند، مجموعه‏اي كه حاكي از همة ابواب و انظار و موءلّفات اين عرصه‏ي وسيع باشد در دست نيست.
لذا اينجانب كه مدتهاست در آرزوي تهيه‏ي دايره المعارف فقه اسلامي بر مذهب اهل بيت (علیهم السّلام) مي‏باشم جنابعالي را كه چهره‏ي درخشاني در علم و عمل بوده و بحمداللّه از مقام والايي در فقه و علوم مرتبط به آن برخورداريد، براي انجام اين اقدام بزرگ، شايسته دانسته، مسوءوليت ايجاد و اداره‏ي موءسسه‏اي براي تهيه‏ي اين دايرة المعارف را به جنابعالي محوّل مي‏كنم تا با همكاري علماي بزرگوار و فضلاي ممتاز حوزه‏هاي علميه اين خدمت ماندگار را در زماني مناسب براي جهان اسلام به انجام رسانيد.
توفيق جنابعالي را از خداوند متعال مسئلت مي‏كنم.
ادامه دارد .....
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372