بقعه امامزاده امیرجمال الدین در روستای بردستان شهرستان دیر، سه کیلومتری شمال شرقی مرکز شهرستان، ۲۰۰ کیلومتری بوشهر و بر روی طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۵۸ دقیقه، عرض جغرافیایی ۲۷ درجه و ۵۲ دقیقه و بر ارتفاع ۱۰ متر از سطح دریا واقع شده است.
 
 بقعه، بنایی چهار ضلعی به ابعاد 9.60x11.30   و از مصالحی چون سنگ، گچ، سیمان و آجر ساخته شده است. دیوارها از داخل سفیدکاری و از خارج پوشش سیمان دارد و دارای دو ایوان ستوندار در شرق و جنوب و دو در آلومینیومی می باشد که درون ایوان ها گشوده شده است. در اضلاع مختلف، دارای پنجره هایی آهنی بوده و کف آن کاشی کاری و مفروش به فرشهای مختلف است.
 
در بالای بقعه، گنبدی از نوع ناری شکل و آراسته به کاشی های فیروزه ای استوار و زیر گنبد ضریحی آهنی روی قبری مستطیل شکل نصب می باشد.
 
به اعتقاد اهالی مدفون در بقعه، امیر جمال الدین فرج بن ابراهیم بن حسن بن ابی جعفر محمد بن امام هادی (علیه السلام) است. همانطور که ملاحظه می کنید، ایشان با دو واسطه به جناب «سید محمد» فرزند امام هادی علیه السلام می رساند. سید محمد، بزرگترین فرزند امام هادی بود که در عهد وی رحلت کرد. حرم مطهر ایشان در نزدیکی شهر بلد و هشت فرسخی سامرا قرار دارد. چون منطقة بلد از نهری به نام «دجیل» مشروب میشود، لذا به سید محمد «سبع دجیل»، یعنی شیر بیشه دجیل هم می گویند. در عظمت و جلالت قدر سید محمد همین بس که در ارتحال ایشان، امام حسن عسکری علیه السلام یقه مبارکش را به نشانه غم و اندوه پاره نمود. وی دارای و کرامت های فراوان است. علامه اردوبادی در شرح حال ایشان کتابی به نام«حیاه سبع دجیل» نوشته و ۶۰ کرامت از کرامات ایشان را آورده است.
 
امیر جمال الدین بر اساس تذکرہ موجود و منابعی دیگر در زمان خلافت القادر بالله عباسی و در سال ۳۸۰ هجری قمری همراه با خانواده و اقارب و نیرویی مجهز از سبزوار خراسان به منظور دعوت مردم به اسلام، مخصوصا مذهب تشیع وارد گرمسیرات فارس شد و بعد از دفع کافران و فاجران و تسخیر قلاع آنها و هدایت اکثر مردم این منطقه، بردستان را مرکز خود قرار داده ابیات زیر اشاره به این مطلب دارد:
 
روح تو آگه است که بیش از هزار کس
آورده ام به دین حسینی و جعفری
درحق ما دروغ خوارج عجب مدان
و آن خارجی کان على الله یفتری
 
مسیر آمدن ایشان به منطقه دقیقا معلوم نیست؛ اما می توان احتمال داد که، وی بعد از رسیدن به شیراز، از آن جا به سیراف و سپس به بردستان می رود.(الله اعلم بالصواب)
 
امیر جمال الدین بعد از استقرار در بردستان، اراضی حد فاصل مسجد جامع تا پل سور را خریداری کرده و در اراضی مزبور مسجد، حسینیه و مدرسه علمیه احداث می کند. مدرسه علمیه ای که او تأسیس کرده بود، سال ها برقرار بود و طلاب فراوان در آن به تحصیل علوم دینی مشغول بودند؛ اما بر اثر زلزله ای این مدرسه ویران گردید و عده ای از طلاب هم از بین می روند. اکنون در جوار میر جمال الدین آثار آن مدرسه که به صورت تپه ای در آمده هویدا و مشهور به «تنب طلاب» است.
 
وی سرانجام پس از عمری پر برکت، در سن پیری در بردستان دار فانی را وداع گفته و کنار مدرسه علوم دینی اش مدفون می گردد و سپس دوستان اتاقی کوچک بر قبرش بنا می کنند. این اتاق در چند نوبت بازسازی شده که آخرین آن مربوط به دی ماه ۱۳۶۶ خورشیدی است.
 
قابل ذکر است که، در جریان این بازسازی، جسد مطهر جمال الدین در حالی که سالم و تازه بود، پدیدار گردید. حکایت پدیدار شدن جسد شریف امامزاده به نقل از جناب آقای حجت الاسلام حاج سید عباس موسوی کراماتی چنین است:
 
«در دی ماه ۱۳۶۶ تصمیم گرفتیم که، اتاقی گچی امیر جمال الدین را بازسازی را کرده و توسعه دهیم. لذا به پیشنهاد مرحوم میرزا علی دیری- که از معاریف بوشهرند- بنایی سید و ترک زبان، که در ساخت گنبد یدی طولایی داشت، آورده و کار بازسازی را شروع کردیم. برای محکمی سقف و گنبد، قرار شد بالا و پایین قبر دو ستون آهنی نصب گردد. ستون پایین پا با موفقیت نصب گردید و نوبت به ستون بالایی می رسد. هنگامی که برادرم سید محمد و مرحوم دایی ام مشغول کندن گودال ستون دوم بودند، ناگاه سنگ لحد آشکار می شود و برادرم از روی کنجکاوی آن را بر می دارد. کفن تازه امامزاده آشکار می شود. چون نخ کفن را باز می کند، با سیمای بسیار نورانی وی رو به رو می شود که با محاسن سفید و بلند خود، پلک ها را بر هم نهاده، گویی تازه به خواب رفته است. بعد از اینکه دیگران هم نگاه می کنند، کفن را بسته و سنگ لحد را به جایش می گذارند. چون از صحنه فیلمبرداری نشده بود، از علما و مراجع قم کسب تکلیف میشود؛ اما حضرات می فرمایند که، چون این کار نبش قبر است، پس جایز نیست.»
 
پس از پدیدار شدن پیکر پاک امامزاده با آن خصوصیات که ذکر آن رفت، هر روز بر زایران کویش افزوده می شود، به طوری که امروزه بقعه متبرکه اش با آن گنبد زیبا و امکانات نسبتا خوبی چون آب لوله کشی، سیستم روشنایی و خنک کننده، قلندرخانه، آب سردکن، سرویس بهداشتی زنانه و مردانه، فضای سبز و بالاتر از همه اینها، وجود قبور شهدای جنگ تحمیلی -که زینت بخش صحن امامزاده است - مطاف و مزار عامه ناس من الأعالی و الادانی است.
 
امامزاده امیر جمال الدین نسل با برکتی دارد که تا عصر حاضر پا برجا مانده شد است و در نقاط مختلف ایران، مخصوصا در شهرستان دیر و فال فارس زندگی می کنند و به سادات کراماتی مشهورند. در علت اشتهار آنان به سادات کراماتی گفته میشود که، در آن ایام که امیر جمال الدین مدرس علوم اسلامی بود، شاگردانش در ساعت استراحت، از چاه های «برزو» و «دوتا» که در مغرب روستای بردستان قرار دارد . ظروفشان را پر آب کرده و بر می گشتند. چون همیشه به غیر از فرزندش سید ابراهیم، سایر شاگردان با تأخیر فراوان بر می گشتند، یک روز امیر جمال الدین با ناراحتی به بچه ها می گوید: چرا مثل پسرم سید ابراهیم زود بر نمی گردید و اهل نظم نیستید؟ یکی از شاگردان در جواب می گوید: اگر برای ما هم چاه پر آب میشد، زود بر می گشتیم و منظم بودیم. امیر جمال الدین بعد از شنیدن این سخن، موضوع را با کنجکاوی تمام دنبال می کند، تا اینکه متوجه چیزی خارق العاده می گردد و آن اینکه، هنگامی که پسرش سید ابراهیم به چاه نزدیک میشود، آب آن چنان لبریز می گردد که وی بدون کوچکترین زحمتی ظرفش را پر می کند و سریع بر می گردد. وقتی امیر جمال الدین پی به این موضوع می برد، خطاب به چاه می گوید: «ای چاه! تو باعث شدی که من شاگردان را ناراحت و اشکشان را در آورم؛ پس امیدوارم که چشمهات خشک و بی آب گردد!» . بعد از این نفرین، آب آن چاه خشک می شود و به دلیل مشاهده این کرامت، امیر جمال الدین و اولادش به «کراماتی» مشهور شدند.
 
منابع:
۱- فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۱۱۹، ص ۷.
۲- عبدالحسین بحرینی نژاد و حیدر دوراهکی، بندر دیر نگینی بر ساحل خلیج فارس ، ج ۱، ص ۴۱۵؛ ج ۲ ص ۲۹۴.
۳- علی اکبر مهدی پور، اجساد جاویدان، صص۱۱۸ - ۱۱۹.
۴- مصاحبه با حجت الاسلام و المسلیمن حاج سید محمد موسوی کراماتی، فال، مورخ 1387/1/20
۵- مصاحبه با حجه الاسلام و المسلیمن حاج سید عباس موسوی کراماتی، بردستان، مورخ 1386/8/11
۶- شجره نامه موجود در بقعه.
۷- مشاهدات نگارنده، مورخ 1386/6/21
 
منبع: زیارتگاه‌های استان بوشهر، دفتر اول، غلامحسین هادی نژاد دشتی، انتشارات وثوق، چاپ اول، قم، 1388ش، صص 76-72