حضرات معصومین و ائمه اطهار(علیهم السلام) برای نجات بشریت از گرایش های نفسانی و شیطانی در حیات مادی و قرار دادن آنها در جاده سعادت و خوشبختی، نوعاً از اسلوب و راهکارهای شگفت انگیز و اثربخشی استفاده کرده و مانع شقاوت و نگون بختی افراد در حیات مادی و دنیوی شده اند. یکی از این اسلوب و روش های بسیار زیبایی که ائمه اطهار(علیهم السلام) به وسیله آن به دنبال انسان سازی و سعادت بشریت بوده اند، مهارت و تکنیک دعا و نیایش به درگاه الهی بوده است.

در واقع دعا و نیایش نه فقط یک وسیله و ابزار برای رسیدن به نتیجه، بلکه خود یک هدف در مسیر تکامل و سعادت انسان به شمار می آید؛ چرا که انسان زمانی که با دعا و نیایش با خدای متعال مأنوس می شود در واقع پا در مسیر قرب و نزدیکی به خدای متعال نهاده است و این همان مطلوبی است که در آیات نیز از آن به عنوان هدف خلقت یاد شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛[1]من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»
 
یکی از ادعیه های شگفت انگیز و عارفانه ای که در مکتب و دانشگاه اهل بیت(علیهم السلام) تأثیر شگفت انگیز ومستقیمی در انسان سازی و جامعه سازی دینی داشته و انسان را در جاده صحیح قرب به سوی خدای متعال رهنمود می سازد، نیایش عارفانه و عاشقانه ابو حمزه ثمالی است که معارف مندرج شده در آن همچون گنجی پربهاء می تواند توشه ای پر بار را برای حیات اخروی انسان به دنبال داشته باشد. در این نوشتار تلاش داریم به گوشه ای از قطرات عرشی موجود در این دعای زیبا اشاره نماییم.

 
نیایش ابو حمزه ی ثمالی نردبانی به سوی آسمان

آبشار معرفت و خدا شناسی
اولین و مهمترین گام برای دست یابی انسان به سعادت و کمال، اصلاح و پالایش اندیشه توحیدی و خداشناسی است. موضوع بسیاری مهمی که به جرأت می توان ادعا کرد که اولین برنامه انسان سازی 124000 فرستاده و پیامبر الهی در دوره مأموریت آسمانی آنها در زمین بوده است. از طرفی تا زمانی انسان از لحاظ بینش توحیدی در مسیر صحیح عبودیت و بندگی قرار نداشته باشد و درک صحیح و درستی از مباحث خداشناسی نداشته باشد نمی توان انتظار داشت که بتواند نردبان سعادت و خوشبختی را در حیات مادی و معنوی طی نماید. از این رو در اهمیت مباحث خدا شناسی در کتب روایی این چنین نقل شده است:  رسول اکرم صلى الله علیه و آله :«أَفضَلُ العمالِ العِلمُ بِاللّه  إِنَّ العِلمَ یَنفَعُکَ مَعَهُ قَلیلُ العَمَلِ وَکَثیرُهُ وَإِنَّ الجَهلَ لایَنفَعُکَ مَعَهُ قَلیلُ العَمَلِ وَلا کَثیرُهُ؛[2] بهترین اعمال، خداشناسى است، زیرا با وجود علم و معرفت، عمل، کم یا زیاد تو را سود مى بخشد اما با وجود نادانى (نسبت به خدا) عمل، نه اندکش تو را سود مى بخشد نه بسیارش.»
انس و همنشینی با دعای عاشقانه و عارفانه ابو حمزه ثمالی همچون آبشار زیبا و چشم نواز است که تماشا گران خود را از گوهرهای ناب و زیبای خداشناسی بهره مند می نماید. گوهرهای نابی که از اقیانوس معرفت اهل بیت(علیهم السلام) سرازیر شده است. فرازی از خداشناسی را در این دعای عرشی این چنین در پیش روی خود داریم: «بِکَ عَرَفْتُکَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ، وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ، وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ؛[3]و را به تو شناختم، و تو مرا بر هستی خود راهنمایی فرمودی، و به سوی خود خواندی، و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی دانستم تو که هستی.»
 
دل به خدا ببند و  روی خدا حساب کن
یکی از آموزه های طلایی و ماندگاری که در دعای عارفانه ابو حمزه ی ثمالی در فراز های مختلفی با آن مواجه می شویم، لزوم اعتماد و حساب کردن روی خدا است. اگر در زندگی روز مره ی خود و دیگران قدری دقت و تأمل نماییم، متوجه خواهیم شد. بسیاری از ما انسانها در زندگی خود روی کمترین موجودات حساب می کنیم و امید به یاری و کمک آنها داریم و از هر گونه بی اعتنایی و کمک نکردن آنها احساس نگرانی و اضطراب می کنیم، این در حالی است که از امدادگر و منجی واقعی و یگانه موجودی که می تواند انسان را در هر شرایطی کمک نماید غافل بوده  او را در زندگی خود به فراموشی سپرده و کمتر توجهی به او نداریم.
 در واقع دوری از یاد و ارتباط با خدای متعال نه تنها می تواند حیات مادی و دنیوی انسان را با بن بست و مشکلات فراوانی مواجه نماید، بلکه حیات اخروی آنها را نیز به تباهی می کشاند.
 دل بستن به خدا و حساب کردن روی قدرت و رحمت الهی موضوعی است که در فرازهای مختلفی از دعای ابو حمزه ثمالی با آن مواجه می شویم برای نمونه به قسمتی از دعا اشاره می کنیم: «یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً، إِنَّ لَنَا فِیکَ رَجَاءً عَظِیماً، عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا، وَ دَعَوْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا،؛[4]پروردگارا، ما را درباره تو آروزی طولانی بسیاری است، ما را در حق تو امید بزرگی است، از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی، و تو را خواندیم و امیدواریم که بر ما اجابت کنی،» توکل و روی خدا حساب کردن یکی از مهمترین و با ارزش ترین معارف توحیدی است که انسان را متوجه اولین و آخرین نیروی مدد رسان در عالم هستی می نماید، «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ؛[5]و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند.»
 
پافشاری در طلب و عدم ناامیدی
از جمله نکات بسیار ارزشمند و راهبردی در دست یابی به سعادت و شاد کامی در زندگی معنوی، پافشاری در طلب از خدای متعال و عدم ناامیدی و دلسردی در درخواست و تمنا کردن از خدای متعال است. برخی افراد هنگام مشکلات و سختیها با اندکی روی آوردن به دعا و نیایش به درگاه الهی وقتی با عدم اجابت دعای خود مواجه می شوند، با ناامیدی و پریشانی آستان دوست را رها کرده و به دنبال راههای دیگری برای دست یابی به آمال و آرزوهای خود و یا رفع سختی و گرفتاری می گردند. این در حالی است که بر اساس آموزه های دینی و روایی به خوبی می توان این چنین ادعا کرد که باری تعالی پافشاری و طلب کردن بنده خود را برای نیل به خوبی ها دوست دارد. در منابع روایی وارد شده: «عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ عُقْبَةَ الْهَجَرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ وَ اللَّهِ لَا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ؛[6] ولید بن عقبه هجرى گوید: شنیدم حضرت باقر علیه السلام فرمود: بخدا سوگند هیچ بنده‏اى در دعا پافشارى و اصرار بدرگاه خداى عز و جل نکند جز اینکه حاجتش را برآورد.»
این شاخص و فاکتور دینی در ارتباط و در خواست از خدای متعال را به خوبی می توان در مناجات و نیایش ابو حمزه ی ثمالی نیز مشاهده کرد: «به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت، و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، بنده به جانب چه کسی جز مولایش می رود؟ و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه می برد؟»[7]
 
دست از طلب ندارم تا کام من برآید       یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
 
راز حیات و سرزندگی قلب و روح انسانی
بسیاری از افراد بقا و حیات خود را در دل مشغولی های دنیوی و مادی جستجو می کنند. اشتغالات مادی و دنیوی در زندگی انسان مدرن به گونه ای تجلی یافته که گویی خدای متعال در زندگی آنها جایگاهی ندارد؛ چرا که اگر وجود خدای متعال در زندگی این چنین انسانی به خوبی نمایان بود در عملکرد و نوع رفتار انسان با خدای متعال خود را نشان می داد،ولی شور بختانه وقتی رفتار و عملکرد انسان را مورد ارزیابی قرار می دهیم در بسیاری از موارد کوچک ترین اطاعت پذیری و نیایش و توسل به درگاه الهی را نمی توان مشاهده کرد. همین بی توجهی به ارتباط معنوی با خدای متعال در بسیاری از موارد زندگی زجر اور و منزجر کننده ای را نصیب آنها کرده است. این موضوع را به خوبی می توان در آیات رحمانی این چنین مشاهده کرد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏؛[8] و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏ کنیم!»

در واقع دوری از یاد و ارتباط با خدای متعال نه تنها می تواند حیات مادی و دنیوی انسان را با بن بست و مشکلات فراوانی مواجه نماید، بلکه حیات اخروی آنها را نیز به تباهی می کشاند. از اینرو برای درامان ماندن از تبعات شوم دوری از ارتباط با خدای متعال در دعای ابوحمزه ی ثمالی این چنین دست به دعا برداشته و اشتغال به ذکر الهی را تمنا می کنیم: «اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِکْرِکَ، وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِکَ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ؛ ما را به ذکرت مشغول کن، و از خشمت پناه ده، و از عذابت نجات بخش،»

در معارف زیبایی عرفانی این نیایش عارفانه اشتغال به ذکر الهی ضامن حیات و بقای قلب و روح انسانی معرفی شده است: [یَا] مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی، وَ بِمُنَاجَاتِکَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّی، فَیَا مَوْلایَ وَ یَا مُؤَمَّلِی وَ یَا مُنْتَهَى سُؤْلِی، فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمَانِعِ لِی مِنْ لُزُومِ طَاعَتِکَ،؛ ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد، و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواسته ام، میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از ملازمت طاعت توست.»

پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه ذریات، آیه 56.
[2]. نهج الفصاحه ، ص228.
[3]. إقبال الأعمال، ج‏1، ص67.
[4]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 586
[5]. سوره مبارکه طلاق آیه 3.
[6]. الکافی، ج‏2، ص475، ح3.
[7]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص590. «فَوَ عِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِک‏ ...»
[8]. سوره مبارکه طع، آیه 124.