آیا رجوع به مرتاض مجوز شرعی دارد؟






پرسش :

یکی از دوستانم می گفت یکی از آشنایانشان که اعتقاد به مذهب و خداوند نداشت بخاطر مسئله ای نزد یک مرتاض می رود بعد از او می پرسد: کسی که در ذهن من هست الان کجاست؟ و در ذهنش امام زمان را مجسم می کند. طرف هم جواب میدهد: سامرا.
عاقبت آن مرد که به خدا اعتقاد نداشت مسلمان می شود.
نظرتان در این باره چیست؟ من خیلی دوست دارم بدانم چرا نباید این کارها را کرد؟

پاسخ :

اجمالا با توجه به قرائن ،در این که برخی از مرتاضان و عرفا قادرند از برخی امور پنهانی خبر دهند شکی نیست ؛ البته مدعیان دروغین این امور صدها برابر مدعیان حقیقی آن هستند ؛ اما اولا وقتی ما دلائل قانع کننده ای برای اثبات وجود امام زمان (علیه السّلام) داریم چه لزومی دارد که به این گونه امور تمسک جوییم ؛ ثانیا این گونه راهها برای اثبات چیزی یقین آور نیست ؛ اکثر کسانی که مدعی آگاهی از امور پنهانی هستند و در مواردی نیز سخنان آنها مطابق واقع از آب در می آید ــ به خصوص در میان مرتاضان ــ در واقع دارای قدرت تله پاتی (ذهن خوانی ) هستند؛ نه قدرت غیب گویی ؛ یعنی وقتی شما موضوعی را در ذهن خود در نظر می گیرید و درباره آن موضوع از آنها سوال می کنید، آنها ذهن شما را می خوانند و خود آن موضوع و اطلاعاتی را که شما در مورد آن موضوع در ذهن دارید به دست می آورند، و آنگاه جوابی سازگار با آن اطلاعات به شما می دهند ؛ مثلا وقتی شما امام زمان (عج) را در نظر می گیرید ، او ذهن شما را می کاود و متوجه می شود که در ذهن شما بین امام زمان و شهر سامرا یک نوع رابطه خاص وجود دارد لذا به شما جواب می دهد که امام زمان در سامرا است ؛ حال ما از کجا باید مطمئن باشیم که این شخص راست گفته است؟
از کجا معلوم که در آن لحظه امام زمان (عج) در سامرا بوده است ؛ امام زمان (عج) در هرجای کره زمین می تواند باشد ؛ اگر آن مرتاض می گفت امام در مکه یا مدینه است ؛ از کجا می توانستیم بفهمیم که راست گفته یا نه؟ تنها چیزی که به یقین از این کار مرتاض می توان فهمید این است که او توانسته است ذهن شما را بخواند ؛ همین و بس.
اگر بنا شود که از این راهها برای اثبات چیری استفاده شود ، در آن صورت اولین چیزی که اثبات می شود عقیده باطل خود همان مرتاض است ؛ و مستحضرید که مرتاضان هندی بت پرستند ؛ و اعتقادی به نبوت و امامت نیز ندارند ؛ لذا آیا اگر مرتاضی ادعا کرد که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معاذ الله به دروغ ادعای پیامبری می کرد باید بپذیریم ؛ در حالی که نبوت آن حضرت با دلیل اعجاز که دلیلی عقلی است برای ما اثبات شده است. بلی اگر تنها راه اطلاع از امور پنهانی و از ذهن دیگران ، راه عبودیت و بندگی خدا بود در آن صورت یقینا می شد از این راهها برای اثبات حقایق بهره جست ؛ اما واقع مطلب این است که راههای دیگری ، غیر از راه بندگی خدا نیز برای اطلاع از امور پنهانی عالم وجود دارد که از جمله آنها یکی هم ارتباط با جنّها و شیاطین است ؛ و شیاطین ممکن است در مواردی اخباری درست را به کسی بدهند و به این طریق او را به دام اندازند ؛ و وقتی اعتماد او جلب شد، از او در مسیر انحرافی سوء استفاده نمایند ؛ و دیگران را هم به وسیله او به دام اندازند ؛ لذا می بینید که در طول تاریخ ، کاهنان و پیشگویان و غیب گویان و ساحران و امثال آنها همواره در خدمت ظالمان و بر ضدّ انبیاء بوده اند.
بنا بر این با وجود این احتمالات این گونه راهها برای اثبات امور دینی به هیچ وجه حجّیت ندارند ؛ خود معصومین (علیهم السّلام) نیز در روایات زیادی از رجوع به پیشگویان و کاهنان و مرتاضان و امثال آنها منع نموده و آن را معصیتی بزرگ شمرده اند ؛ چرا که رجوع به این گونه افراد یعنی افتادن در خطرناکترین دام شیاطین ؛ اگر تاریخ ادیان را هم مطالعه فرمایید در می یابید که اکثر مدعیان دروغین نبوت و امامت و مهدویت و نیابت و اکثر مدعیان عرفانهای انحرافی از سنخ افرادی بودند که طریقه مرتاضان را داشتند ؛ و با چند مورد غیب گویی و ذهن خوانی ،مردم ساده دل را به دام خود می انداختند.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : matin333