نام‌گذاری سوره لقمان

وجه تسمیه سوره لقمان از آیه دوازدهم آن برگرفته شده است. نام لقمان دوبار در این سوره به کار رفته و در هیچ سوره دیگری نیامده است.

این سوره به دلیل آنکه حاوی اندرزهای لقمان به فرزندش است، لقمان نامیده شده است.


ترتیب و محل نزول

سوره لقمان جز سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، پنجاه و هفتمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف، سی و یکمین سوره است و در جزء ۲۱ قرآن جای دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره لقمان ۳۴ آیه، ۵۵۰ کلمه و ۲۱۷۱ حرف دارد و هفدهمین سوره‌ای است که با حروف مقطعه آغاز کشته است و ششمین سوره از سوره‌های هفتگانه لامات است که با حروف رمزی و مقطعه «الم» آغاز می‌شوند. سوره لقمان از سوره‌های مثانی و مقداری کمتر از یک حزب است.

برخی معتقدند دو آیه ۲۷ و ۲۸ این سوره در مدینه نازل شده است.

برخی از مفسران معتقدند خداوند سوره روم را با آیاتی که بر نبوت پیامبر اسلام دلالت داشته، به اتمام رسانیده و در ادامه همان مطلب، سوره لقمان را با سخن گفتن از قرآن آغاز می‌کند.


 

آیات مشهور

آیه میانه روی (۱۹) و آیه عروه الوثقی (۲۲) از آیات مشهور سوره لقمان است.
 
آیه میانه‌روی (۱۹)
«وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ ۚ إِنَّ أَنکَرَ‌ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ‌﴿١٩﴾»

(ترجمه: و در راه‌رفتن خود میانه‌رو باش، و صدایت را آهسته‌ساز، که بدترین آوازها بانگ خران است.)

کلمه «قصد» را به معنای رعایت حد اعتدال در هر چیزی[۱۶] و کلمه «غض» را به معنای نقصان در نگاه کردن و صدا کردن دانسته‌اند.

بنابراین دو فراز ابتدایی آیه را به میانه‌روی در راه رفتن و کوتاه و کم کردن بلندی صدا ترجمه کرده‌اند.

بسیاری از مفسران اشاره به رعایت اعتدال در راه‌رفتن را در این آیه تنها اشاره به یکی از مصادیق اعتدال دانسته‌اند؛ وگرنه رعایت میانه‌روی را دستوری عام می‌دانند که باید در همه کارها مد نظر قرار گیرد.

در این آیه تعبیر «ناخوشترین بانگ‌ها بانگ خران است» علت بلند نکردن صدا است و گویا چنین معنایی مراد بوده: صدای خود را بالا مبر زیرا بلند کردن صدا نشانه بزرگی و قدرت انسان نیست، همان‌گونه که می‌بینیم صدای الاغ از همه صداها بلندتر است اما این بلندی نه نشانه کمال است و نه نشانه بزرگی، بلکه حتی نشان از زشتی صدا است و بلندی صدا در الاغ با زشتی صدای او همراه گشته است.

گفتنی است که ذکر این‌گونه صفات در قرآن تنها جنبه تشبیهی داشته و مورد پذیرش همگان است و با توجه به عدم وجود فهم و عقل برای این حیوانات، باید اینها را در حد مثال‌هایی دانست که هیچ تحقیر و اهانتی در آن وجود ندارد.
 
آیه عروة الوثقی (۲۲)
«وَمَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌﴿٢٢﴾»

(ترجمه: و هر کس خود را -در حالى که نیکوکار باشد- تسلیم خدا کند، قطعاً در ریسمان استوارترى چنگ درزده، و فرجام کارها به سوى خداست.)

مفسران درباره اینکه منظور از «عروة الوثقی» در این آیه چیست نظرات گوناگونی ارائه داده‌اند؛ برخی معتقدند ایمان و عمل صالح محکم‌ترین وسیله‌ای است که باعث نجات انسان خواهد شد.

در تفسیر قمی با نقل روایتی منظور از عروه الوثقی را ولایت دانسته[ و در تفسیر البرهان با استناد به روایاتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومان (علیه السلام) عروه الوثقی را ولایت امام علی(علیه السلام) و ائمه(علیه السلام) و مودت و محبت آنان دانسته است.

در تفسیر الکاشف نیز عروه الوثقی را انجام واجبات، ترک محرمات و نیکی به دیگران معرفی کرده است.
 
آیات الاحکام
فقها و مفسران از آیه ششم سوره لقمان برای حرمت غنا استفاده کرده‌اند.

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِ‌ی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ بِغَیْرِ‌ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ﴿٦﴾»

(ترجمه: و برخى از مردم کسانى‌اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى‌[هیچ‌] دانشى از راه خدا گمراه کنند، و [راه خدا] را به ریشخند گیرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.)

مقدس اردبیلی در زبده البیان فی احکام القرآن ذیل این آیه، لهو را به هرگونه باطلی که باعث دور مانده انسان از خیر و اهداف انسانی است، تعریف می‌کند و مصادیقی از جمله خرافات، غنا و داستان‌های بی پایه و اساس را برای آن برمی‌شمارد و قائل به حرمت این‌گونه لهویات است.

طبرسی در مجمع البیان به نقل از بیشتر مفسران منظور از لهو الحدیث در این آیه را غنا و آوازه خوانی تفسیر کرده است؛ولی محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف با نقل روایتی از امام صادق(علیه السلام) لهو را هرگونه طعنه زدن به حق و ریشخند کردن آن می‌داند. فقها نیز ذیل این آیه مباحث مفصلی درباره مصادیق لهوالحدیث از جمله غنا آورده‌اند. 1


 

فضیلت سوره لقمان

در ادامه مطلب به برخی از فضائل این سوره اشاره کرده ایم:
 
۱) درمان بیماری‌های داخلی
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از شستن نوشته، از اب ان بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین خواهد رفت و هر مرد و زنی که خونریزی در یکی از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می‌شود.

از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زنی که در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند. عافیت می‌یابد و از تب‌ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می‌شود.
 
۲) عزل کردن حاکم ستمگر
هر کس این سوره را در منزل حاکمی بگذارد در همان سال معزول می‌شود و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود. 2
 

شأن نزول برخی آیات

آیات ۶، ۲۷ و ۳۴ سوره لقمان دارای شأن نزول هستند که در ادامه به آن اشاره می‌شود.
 
خریدار سخنان بیهوده
پیرامون آیه ششم این سوره «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ؛ بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده‌اند، تا به نادانی، مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می‌گیرند. نصیب اینان عذابی است خوار کننده» دو شأن نزول، بیان شده است:
برخی گفته‌اند آیه در مورد نضر بن حارث نازل شده است. او برای تجارت به ایران می‌رفت و داستان‌های آن‌ها را یاد می‌گرفت و برای قریش نقل می‌کرد و می‌گفت: محمد، داستان عاد و ثمود می‌گوید و من داستان رستم و اسفندیار؛ به همین جهت قریش، گوش دادن به قرآن را ترک و به شنیدن سخن او روی می‌آوردند.

برخی نیز آیه را درباره مردی از قریش دانسته‌اند که کنیز آوازه‌خوانی را خریده بود و مردم به شنیدن آواز او رفته و به پیامبر گوش نمی‌دادند؛ یا درباره افرادی دانسته‌اند که به خریداری غلامان و کنیزان آواز خوان می‌پراختند.
 
علم بی‌پایان خداوند
آیه ۲۷ سوره لقمان «لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛ اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود؛ ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد. همانا خداوند عزیز و حکیم است»، درباره گفتگوی احبار یهودیان مدینه با پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیرامون آیه ۸۵ سوره اسراء «ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا؛ جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!» نازل شد. بزرگان یهود درباره مصداق آیه ۸۵ سوره اسراء سوال کردند آیا مقصود ما یهودیان هستیم یا مسلمانان؟ و ییامبر جواب داد: مراد همگان هستند. یهودیان گفتند: تو خود گفته‌ای که خداوند بر ما تورات را نازل کرده و در آن،‌ آگاهی بر هر چیزی هست، که این آیه در جواب آنان نازل شد.
 
علم غیب در اختیار خدا
درباره شأن نزول آیه ۳۴ این سوره «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ خداست که می‌داند که قیامت چه وقت می‌آید. اوست که باران می‌باراند و از آنچه در رحم‌هاست آگاه است. و هیچ کس نمی‌داند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد و کسی نمی‌داند که در کدام زمین خواهد مرد. خدا دانا و آگاه است»، گفته‌اند شخصی به نام «وراث» از طائفه «بنی مازن» خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت:‌ای محمد! چه زمانی قیامت بر پا می‌شود؟ شهرهای ما در خشکسالی فرو رفته، چه زمانی فراوانی نعمت می‌شود؟ و نیز هنگامی که آمدم همسرم باردار بود؛ چه زمانی فرزند می‌آورد؟ می‌دانم امروز چه کرده‌ام، فردا چه خواهم کرد؟ می‌دانم در کجا متولد شده‌ام؛ بگو در کدام سرزمین می‌میرم؟! در این زمانی آیه فوق نازل شد و گفت علم همه این امور نزد خدا است. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.mizan.news
3.www.beytoote.com