سوره فُصِّلَتْ
سوره فُصِّلَتْ یا حم سجده، چهل و یکمین سوره و از سورههای مکی و سجدهدارِ قرآن که در جزء ۲۴ و ۲۵ قرآن جای گرفته است. واژه «فصلت» به معنای «شیوا بیان شده» در آیه سوم آمده و به همین جهت این سوره به این نام شهرت یافته است. سوره فصلت بیشتر درباره رویبرگرداندن کافران از قرآن سخن میگوید. وحدانیت خدا، نبوت پیامبر(ص)، قیامت و اشاره به سرگذشت قوم عاد و ثمود از دیگر موضوعات مطرحشده در آن است.
نامگذاری سوره فُصِّلَتْ
این سوره را فُصِّلَت نامیدهاند؛ به سبب آنکه در آیه سوم، واژه «فصلت» به معنای «چیزی که شیوا بیان شده» وصف قرآن بیان شده است.سوره فُصّلت را سوره سجده و مصابیح نیز گفتهاند؛ زیرا جزو چهار سوره عزائم (سورههای سجدهدار) است و اینکه واژه مصابیح در آیه دوازدهم آن آمده است.
ترتیب و محل نزول
سوره فصلت جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، شصت و یکمین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، چهل و یکمین سوره است و در جزء ۲۴ و ۲۵ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
این سوره ۵۴ آیه، ۷۹۶ کلمه و ۳۳۶۴ حرف دارد و از نظر حجمی جزو سورههای مثانی و کمی بیش از یک حزب (یکچهارم جزء) است.سوره فصلت همچنین جزو سورههای حامیمات است؛ یعنی سورههایی که با حروف مقطعه «حم» (خوانده میشود حا میم) شروع میشوند.
آیه ۳۷ این سوره دارای سجده واجب است. یعنی با قرائت یا شنیدن آن آیه، واجب است فرد سجده کند.
قرائت سورههایی که سجده واجب دارند، در نمازهای واجب جایز نیست.
آیات مشهور
برخی از آیات مشهور این سوره شامل:نیکی در برابر بدرفتاریها
«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَبَینَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ﴿۳۴﴾ (ترجمه: و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل میگردد.)در آیه بالا توصیهای اخلاقی و اجتماعی مطرح شده است. به همین علت این آیه در مباحث اخلاق مورد توجه مفسران و معلمان اخلاق قرار گرفته است.
اگرچه دو واژه «حسنه» و «سیئه» مفهوم گستردهای دارند و شامل هر نیکی و بدی میشوند، اما در این آیه منظور از آن دو، نیکی و بدی در تبلیغ دین است.
این آیه به پیامبر توصیه میکند بدیها را با خوبی پاسخ بده و اهل انتقام نباش تا موفق شوی.
تحریفناپذیری قرآن
«لَّا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِ یدَیهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکیمٍ حَمِیدٍ﴿۴۲﴾ (ترجمه: از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمیآید؛ وحی [نامه]ای است از حکیمی ستوده[صفات].)عدم تحریف قرآن یا تحریفناپذیری قرآن، از اعتقادات عموم مسلمانان است که بر اساس آن معتقدند قرآنی که در دست مسلمانان است، دقیقاً همان است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) وحی شده و نه چیزی به آن افزوده و نه از آن کم شده است. مفسران و متکلمان در ردّ و انکار هر گونه تحریف، به آیات و روایاتی استناد کردهاند. آیات ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت از جمله این آیات است.
بازگشت نتیجه اعمال، به خود شخص
«مَّنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا ۗ وَمَا رَبُّک بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ﴿۴۶﴾(ترجمه: هر که کار شایسته کند، به سود خود اوست؛ و هر که بدی کند، به زیان خود اوست، و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمکار نیست.)
این آیه به یک قانون کلی درباره اعمال آدمی میپردازد که قرآن بارها بر آن تأکید کرده است. منظور این آیه این است که اگر کافران به قرآن و سخن پیامبر ایمان نیاورند نه به خداوند و نه به پیامبرش، زیانی نمیرسد بلکه خود کافران هستند که زیان خواهند دید. 1
فضیلت سوره فصلت
برخی از فضائل این سوره شامل:بهبود بیماریهای قلبی
در تفسیر البرهان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده: اگر سوره فصلت را در ظرفی بنویسد و سپس بشوید و بعد آن آب را با چیزی مخلوط کند و پس از خشک شدن آن را پودر کنند و به بیمار بخورانند به اذن خداوند خوب میشود.بهبود بیماریهای چشم
از حضرت صادق علیه السلام روایت است: هر کس سوره فصّلت را در ظرفی بنویسد و با آب باران بشوید و با آن سرمه درست کند و کسی که درد چشم یا سفیدی چشم دارد از ان سرمه بکشد، از آن درد رهایی یابد و دیگر مبتلا نمیشود و اگر امکان سرمه کشیدن نباشد، با آن آب چشمانش را بشوید نیز مفید میافتد.بهبود درد شکم
روایت است از امام صادق علیه السلام: که مردی به نزد امام صادق علیه السلام مشرف شد و از درد شکمش در نزد ایشان شکوه کرد.امام به او فرمودند: برو دستت را روی جایی که درد میکند بگذار و سه بار آیات (۴۲-۴۱ سوره فصلت) را بخوان. انشاءالله خوب خواهی شد. 2
داستان سوره فصلت
یکی از دانایان معروف و فصیحان و بلغان قریش ولید بن مغیره مخزومی پدر خالد بن ولید و عموی ابوجهل مشهور بود که مردی سخن سنج و اندیشمند به شمار می رفت. به طوری که او را حکیم عرب می دانستند.امین الدین طبرسی مفسر بزرگ شیعه و مؤلف کتاب مشهور - مجمع البیان - در تفسیر قرآن می گوید: ولید بن مغیره پیری کهنسال بود و از حکام عرب به شمار می رفت. عرب در محاکمات خود به وی مراجعه می کردند و اشعار خود را برای اظهار نظر بر او می خواندند. هر شعری را او می پسندید، شعر برگزیده بود.
روزی بزرگان قریش نزد وی آمدند و پرسیدند: سخنانی که محمد می گوید چیست؟ آیا سحر است، یا جادو است، یا خطابه است؟ ولید بن مغیره گفت: بگذارید بروم از نزدیک سخن او را بشنوم سپس اظهار نظر کنم.
سپس برخاست و آمد در حجر اسماعیل و نزدیک به پیغمبر نشست و به پیغمبر گفت: ای محمد! قسمتی از شعرت را برای من بازگو کن.
پیغمبر فرمود: شعر نیست، بلکه کلام خداوندی است که پیغمبران را برانگیخته است. ولید گفت: پاره ای ازآن را بر من بخوان.
پیغمبر شروع کرد به خواندن سوره - حم سجده - تا به این آیه شریفه رسید: - اگر از شنیدن این آیات روی برتافتند ای پیغمبر بگو من شما را راز صاعقه ای مانند صاعقه ای که بر قوم عاد و ثمود فرود آمد بیم می دهم -(فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود. سوره فصلت آیه 130)
همین که ولید این را شنید به سختی لرزید و موی بر بدنش راست شد، سپس برخاست و به خانه اش رفت، و به سوری قریش بازنگشت.
قریش به ابوجهل گفتند: ولید عمویت دین محمد را پذیرفته است. دیدی که به طرف ما نیامد.
سخن محمد را شنید و به خانه اش رفت. قریش از این واقعه سخت غمگین شدند.
روزبعد ابوجهل به نزد ولید رفت و گفت، عمو! ما را سرشکسته و رسوا ساختی! ولید گفت: چطور برادر زاده؟
ابوجهل: برای اینکه به دین محمد گرویده ای.
ولید بن مغیره: نه، من به دین محمد نگرویده ام، و همچنان بر آئین قوم خود و پدرانم (بت پرستی) باقی هستم، ولی من سخن کوبنده ای از وی شنیدم که بدنها را به لرزه می آورد.
ابوجهل: آیا آن سخن شعر بود؟
ولید: نه، آنچه من شنیدم شعر نبود.
ابوجهل: خطابه بود؟
ولید: نه، زیرا خطابه کلامی پیوسته است، ولی سخنان محمد کلام پراکنده است که شبیه به هم نیست و دارای زیبائی خاصی است.
ابوجهل: پس همان خطابه است.
ولید: نه، خطابه نیست.
ابوجهل: پس چیست؟
ولید: بگذار درباره آن درست فکر کنم.
فردای آن روز سران قریش ولید بن مغیره را ملاقات نموده و پرسیدند: خوب، به نظرت آنچه محمد میگوید چیست؟ ولید گفت: بگویید: سحر است.
زیرا دلهای مردم را به سوی خود جذب کرده است!
طبرسی سپس از - عکرمه - مفسر معروف روایت می کند که گفت: ولید بن مغیره به حضور پیغمبر رسید و گفت: چیزی بر من قرائت کن. پیغمبر این آیه را قرائت فرمود:- خداوند امر به عدل و احسان می کند و دستور داده که حق نزدیکان را ادا نمایید، و از فحشا و منکر و ظلم بپرهیزید. خدا بدین گونه شما را پند می دهد، تا مگر آن را به یاد داشته باشید. - (ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتا ذی القربی و ینهی عن الفحشا والمنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون. سوره نحل آیه 89)
ولید چون آن را شنید گفت: ای محمد! بار دیگر آن را بخوان. پیغمبر هم دوباره آیه مذکور را قرائت فرمود. در این جا ولید گفت: به خدا قسم این سخن شیرینی خاصی دارد و زیبائی مخصوصی از آن می درخشد. درختی است که شاخه آن پر میوه و تنه آن پر برکت است. این سخنی است که بشر نمی تواند آن را به زبان آورد. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.mizan.news
3.www.ommolketab.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}