نامگذاری سوره تغابن

این سوره را به این دلیل «‌تغابن‌» می‌نامند که در آیه ۹ آن، روز قیامت، یوم التغابن نامیده شده است.

یوم التغابن یعنی روزی که زیانکاری در معامله زندگی آشکار می‌شود.
 

ترتیب و محل نزول

سوره تغابن جزو سوره‌های مدنی و در ترتیب نزول، صد و دهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف، شصت و چهارمین سوره است و در جزء ۲۸ قرآن جای دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره تغابن ۱۸ آیه، ۲۴۲ کلمه و ۱۰۹۱ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) و نسبتاً کوتاه قرآن است.

این سوره از آن رو که با تسبیح خداوند آغاز می‌شود، جزو سوره‌های مسبّحات است.

این سوره را در شمار سوره‌های ممتحنات نیز آورده‌اند که گفته شده این سوره‌ها با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارند.
 

آیات مشهور

آیات مشهور این سوره شامل:
 
إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّـهُ عِندَهُ أَجْرٌ‌ عَظِیمٌ (آیه ۱۵)
ترجمه: اموال شما و فرزندانتان صرفاً [وسیله‌] آزمایشى [براى شما]یند، و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است.

خداوند در آیه چهاردهم، برخی از همسران و فرزندان را دشمن آدمی معرفی می‌کند و در این آیه همه آنان را مایه آزمایش (فتنه) می‌داند.

فتنه به معنای رنج‌ها و مشکلات و مصیبت‌ها و اموری است که انسان گرفتار آنها می‌شود و سبب آزمایش است.

در تفسیر آمده است مال و فرزند جزو مهم‌ترین وسایل آزمایش‌اند؛ چراکه عشق به فرزند و عزیزبودن مال نزد آدمی، او را بین انتخاب آخرت و این دو (مال و فرزند) بر سر دوراهی قرار می‌دهد.

از امیرالمومنین علی(علیه السلام) نقل شده است نگویید خدایا از فتنه و آزمایش به تو پناه می‌بریم؛ چراکه هر کسی دچار آن می‌شود، بلکه از فتنه‌های گمراه‌کننده به خدا پناه ببرید.
 
إِن تُقْرِ‌ضُوا اللَّـهَ قَرْ‌ضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ (آیه ۱۷)
ترجمه: اگر خدا را وامى نیکو دهید، آن را براى شما دو چندان مى‌گرداند.

در کتاب‌های تفسیری آمده است منظور از قرض الحسنه در این آیه، انفاق در راه خداست؛ اما تفسیر تسنیم، «قرض الحسنه» در فرهنگ و اصطلاح قرآنی را هر کار خیری دانسته که انسان برای خدا انجام می‌دهد، عبادت باشد یا انفاق مالی یا کار عام المنفعه؛ بنابراین شامل قرض الحسنه فقهی هم می‌شود.

بنابر این کتاب تفسیری، خداوند برای اینکه بیان کند عملِ خیر نزد خداوند محفوظ می‌ماند، بلکه آن را چندین برابر می‌کند، برای توصیف آن از عبارت «قرض الحسنه» استفاده کرده است؛ چنانکه در قرض، اصل مال محفوظ است و به صاحبش برمی‌گردد. 1

فضیلت قرائت و خواص سوره تغابن
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: هر کس سوره تغابن را قرائت نماید مرگ ناگهانی از او دفع می شود.

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: اگر کسی سوره تغابن را در نمازهای واجب قرائت کند این سوره در روز قیامت شفیع او محسوب می شود و شهادت دهنده عادلی است که نزد خداوند در روز رستاخیز به سود قاری شهادت می دهد. آنگاه از او جدا نمی شود تا اینکه او را وارد بهشت سازد.

جابر از امام باقر علیه السلام در فضیلت سوره های مسبّحات (سوره هایی که با کلمه سبح یا یسبح شروع می شود) روایت کرده است: هر کس همه سوره های مسبّحات را قرائت کند پیش از آن که بمیرد حضرت قائم علیه السلام را درک می کند و اگر بمیرد در جوار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خواهد بود.


 

آثار و برکات سوره

آثار و برکات این سوره شامل:
 
1) جهت امنیت و دفع شر دشمن
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله و سلم نقل شده است: قرائت سوره تغابن هنگامی که با حاکم و سلطانی روبرو می شوند که از او می ترسند مایه امنیت و دفع شر او می شود.
 
2) برای پیدا شدن شیء گم شده
اگر شخصی چیزی را در زمین پنها ن کند و فراموش کند که آن را در کجا دفن کرده است آیه 7 سوره تغابن را در کاغذی نو بنویسد و با آب پاکی آن را بشوید و ابتدا در آن مکان که گمان دارد شی دفن شده در آنجاست کندر بسوزاند و بعد آب شسته شده ان را بر آنجا بپاشد خداوند او را به شئ دفن شده هدایت می کند.
 

شأن نزول و محتوای سوره تغابن

در اینکه این سوره در مدینه نازل شده یا در مکه در میان مفسران، سخت گفتگو است، هر چند مشهور مدنی بودن آن است، در حالی که بعضی آن را کلا، مکی، و بعضی، تنها سه آیه آخر را مدنی دانسته، و باقی را، مکی می دانند.

البته لحن آیات اخیر این سوره، با سوره های مدنی هماهنگ است، ولی صدر آن، با سوره های مکی موافق تر است، اما به هر حال ما مجموع آن را طبق مشهور، مدنی، تلقی می کنیم.

(ابو عبدالله) زنجانی در کتاب نفیس (تاریخ ‌القرآن)، از فهرست (ابن ندیم)، نقل می کند که سوره تغابن بیست و سومین سوره ای است که در مدینه نازل شده است، و با توجه به اینکه سوره های مدنی کلا ۲۸ سوره است، لذا باید گفت این سوره از آخرین سوره هائی است که بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده .

اما از نظر محتوی، این سوره را می توان به چند بخش تقسیم کرد:

۱. آغاز سوره که از توحید و صفات و افعال خدا بحث می کند.

۲. به دنبال آن، با استفاده از علم خداوند، به مردم هشدار می دهد که مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند، و سرنوشت، اقوام پیشین را فراموش نکنند.

۳. در بخش دیگری از سوره، سخن از معاد است. و اینکه روز قیامت روز (تغابن) و مغبون شدن گروهی و برنده شدن گروه دیگر است (نام سوره نیز از همین گرفته شده).

۴. در بخشی دیگر دستور به اطاعت خدا و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم داده و پایه های اصل نبوت را تحکیم می بخشد.

۵. آخرین بخش سوره، مردم را به انفاق در راه خدا تشویق می کند و از اینکه فریفته اموال و اولاد و همسران شوند برحذر می دارد، و سوره را با نام و صفات خدا پایان می دهد همانگونه که آغاز کرده بود. 2


 

داستان سوره تغابن

در صحیح بخاری از ابو هریره از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت آورده که فرمود: هیچ بنده ای داخل بهشت نمی شود مگر آنکه منزلی را که در دوزخ دارد می بیند منزلی را که اگر نافرمانی کرده بود بدانجا می رفت، و برای این می بیند تا شکرش بیشتر شود، و هیچ بنده ای داخل آتش نمی شود، مگر آنکه آن منزلی که در بهشت دارد، و اگر خوبی می کرد بدانجا منتقل می شد، می بیند تا حسرتش بیشتر شود.

مؤلف: در این معنا روایات بسیاری از طرق عامه و خاصه وارد شده که بعضی از آنها در تفسیر اوائل سوره مومنون گذشت.

و در تفسیر برهان از ابن بابویه به سند خود از حفص بن غیاث از امام صادق علیه السلام روایت آورده که فرمود: منظور از (یوم التلاق) روزی است که اهل آسمان و زمین به هم بر می خورند، و منظور از (یوم التناد) روزی است که اهل دوزخ اهل بهشت را ندا می کنند که: (افیضوا علینا من الما او مما رزقکم اللّه - کمی از آن آب و یا از آنچه خدا روزیتان کرده به ما افاضه کنید)، و منظور از (یوم التغابن) روزی است که اهل بهشت اهل آتش را مغبون می کنند، و منظور از (یوم الحسره) روزی است که مرگ را می آورند و ذبح می کنند، دیگر کسی دچار مرگ نمی شود.

مؤلف: و در ذیل آیات اول سوره مورد بحث عده ای از روایات وارد شده که آیات را مربوط به شؤون ولایت دانسته، مانند روایتی که می گوید: منظور از ایمان و کفر ایمان به ولایت و کفر به آن در روز اخذ میثاق است، و روایتی که می گوید: مراد از بینات ائمه هدی علیهم السلام هستند، و روایاتی که می گوید: مراد از نور، امام است، و باید دانست که همه این روایات به باطن آیات نظر دارند، و به هیچ وجه جنبه تفسیر الفاظ آیه را ندارند.

در تفسیر قمی در روایت ابی الجارود از امام باقر علیه السلام روایت شده که در ذیل آیه (ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم) فرموده: این آیه راجع به مسلمانانی است که وقتی می خواستند از وطن کافرنشین خود به دار هجرت مهاجرت کنند، زن و فرزندشان دست به دامنشان انداخته، از رفتن بازشان می داشتند، و می گفتند: تو را به خدا سوگند می دهیم که از ما دست بر مدار که بعد از رفتنت از بین خواهیم رفت، بعضی از مسلمانان تسلیم خواسته زن و فرزند خود می شدند، و در دار الکفر می ماندند، و آیه شریفه آنان را از چنین زن و فرزندانی بر حذر داشته، از اطاعت آنان نهی می فرماید، بعضی دیگر از مسلمانان تسلیم نمی شدند، و راه خدا را پیش گرفته از زن و فرزند دست بر می داشتند، و می گفتند: به خدا سوگند اگر شما با من هجرت نکنید، و خدای تعالی روزی بین من و شما در دار الهجره جمع کرد، دیگر کاری به کارتان نخواهم داشت، و تا ابد سودی به شما نخواهم رساند.

ولی خدای تعالی دستور داد بعد از آنکه در دار هجرت به زن و فرزند خود رسیدند از سوگند خود صرفنظر نموده، به بهترین وجهی با آنان برخورد نمایند، و صله رحم را رعایت کنند.

مؤلف: این معنا در الدر المنثور هم از عده ای از صاحبان کتب حدیث از ابن عباس روایت شده.

و در الدر المنثور است که ابن مردویه از عباده بن صامت و عبداللّه بن ابی اوفی، از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کرده اند که در تفسیر جمله (انما اموا لکم و اولادکم) فرموده اند: برای هر امتی، فتنه ای است، و فتنه امت من که به وسیله آن آزمایش می شوند مال است.

مؤلف: نظیر این روایت را نیز از ابن مردویه از کعب بن عیاض از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کرده.

اشکال وارد بر چند روایت حاکی از اینکه پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم راجع به حب خود حسنین را آیه (انما اموالکم و اولادکم فتنه) را قرائت نموده است.

و باز در همان کتاب است که ابن ابی شیبه، احمد، ابو داوود، ترمذی، نسائی، ابن ماجه، حاکم و ابن مردویه، همگی از برید روایت کرده اند که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مشغول خطابه بود که حسن و حسین با پیراهنی قرمز وارد شدند، و (به طرف آن جناب) می رفتند و می افتادند رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از منبر پایین آمد و هر دو را بغل کرد یکی را به این طرف و یکی را به آن طرف و به منبر بالا رفت، و سپس فرمود: خدای تعالی درست فرموده: (انما اموالکم و اولادکم فتنه)، من وقتی چشمم به این دو پسر افتاد که می آیند و می افتند، نتوانستم طاقت بیاورم، و کلامم را قطع نکنم، بناچار برای گرفتن آن دو پایین آمدم.

مؤلف: این روایت بی اشکال نیست، برای اینکه درست است که اموال و اولاد فتنه است، اما نه حتی برای رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، که سید انبیا و سرآمد مخلصین و معصوم و مؤ ید به روح القدس است.

روایت دیگری هست که لحنش از این هم شنیع تر است، و آن روایتی است که باز الدر المنثور از ابن مردویه، از عبداللّه عمر، نقل کرده که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در حالی که داشت بالای منبر برای مردم ایراد خطبه می کرد چشمش به حسین بن علی افتاد که داشت می آمد، پا بر دامن خود نهاد و افتاد و گریه کرد، ناگزیر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از منبر پایین آمد، مردم چنین دیدند، دویدند و حسین را برداشتند، و او را دست به دست گردانیده تا به رسول خدا رسانند، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آنگاه فرمود: خدا شیطان را بکشد که فرزند چه فتنه ای است، به آن خدایی که جانم به دست اوست، من متوجه نشدم که از منبر پایین آمده ام.

نظیر این روایت در شناعت لحن روایتی است که از ابن منذر، از یحیی بن ابی کثیر نقل شده که گفت: وقتی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم صدای گریه حسن و حسین را شنید، فرمود: اولاد فتنه است، برای گریه این دو کودک آن چنان مرابی خود کرد که برخاستم در حالی که عقل از من سلب شده بود. بنابر این یا باید این روایات را طرد نموده قبولش نکرد، و یا آنکه تاویل و توجیهش ‍ کرد.
 
روایتی در ذیل آیه (اتقوا الله حق تقاته) و (انقوا الله ما استطعتم) و روایتی درباره بخل ورزیدن
و در تفسیر برهان از ابن شهر اشوب از تفسیر وکیع روایت شده که گفت: سفیان بن مره همدانی از عبد خیر برایمان نقل کرد که گفته بود، من از علی بن ابی طالب از این کلام خدای تعالی پرسیدم که می فرماید: (اتقوا الله حق تقاته)، فرمود: به خدا سوگند غیر از اهل بیت کسی به این دستور عمل نکرده، این ماییم که همواره به یاد خداییم، و هرگز فراموشش نمی کنیم، و ماییم که شکرش را به جای آورده، هرگز کفرانش نمی کنیم، و ماییم که او را اطاعت نموده، هرگز نافرمانیش نکرده ایم.

و چون این آیه نازل شد اصحاب گفتند ما توانایی چنین تقوایی را نداریم، خدای تعالی آیه (فاتقوا الله ما استطعتم) را نازل فرمود، (تا آخر حدیث).

و در تفسیر قمی آمده که پدرم از فصل بن ابی مره برایم حدیث کرد که: من امام صادق علیه السلام را دیدم که از اول شب تا صبح طواف می کرد و می گفت: بارالها مرا از شر بخل نفسم نگه بدار. عرضه داشتم: فدایت شوم من امشب از شما به غیر از این دعا را نشنیدم. فرمود: چه بلایی بالاتر از بخل نفس سراغ داری؟ خدای تعالی می فرماید: (و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون). 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.rasekhoon.net
3.www.ommolketab.ir