28 اردیبهشت 1389 / 4 جمادی الثانی 1431 / 18 می 2010

گسترش موزه هاي سراسرجهان همكاري همه جانبه علمي- فرهنگي و صنعتي موزه ها درجهت دستيابي به اهداف فرهنگي ازطريق هماهنگ كردن اقدامات بين المللي و تدوين برنامه هاي مؤثردرسطح جهاني ازاهداف مهم اين مجمع است. هدف ازتشكيل مكاني بنام موزه نگهداري آثارگذشتگان و انتقال آنها به آيندگان، ارزيابي و قياس پديده هاي تاريخي، علمي، هنري و صنعتي گذشته و حال و جلوگيري ازنابودي فرهنگ بومي و ايجاد مانع دربرابرفرهنگهاي بيگانه است.
ميرزا مهدي آيت‏اللَّه زاده خراساني فرزند عالم بزرگ، آخوند ملامحمدكاظم خراساني، در حدود سال 1254 ش (1292 ق) در نجف اشرف به دنيا آمد. وي پس از آموختن مقدمات و سطوح حوزوي، قصد ادامه تحصيل داشت اما بر اثر بيماري شديد چشم، از اين كار بازماند و وارد خدمات اجتماعي و سياسي شد. ميرزا مهدي در حدود سال 1280 ش سفري به ايران داشت و در جريان مشروطه، عصاي دست پدر و همكار سياسي آن مرجع بزرگ شمرده مي‏شد. وي براي استقرار مشروطيت، چه در زمان حيات پدرش و چه پس از آن، بسيار فعاليت كرد. خدمات سياسي ميرزا مهدي، نه تنها در مشروطيت ايران، بلكه در استقلال عراق نيز مشهود است. وي در جريان جنگ جهاني اول كه خاك ايران مورد تجاوز قواي روسيه قرار گرفت، از طرف علماي مذهبي، براي مبارزه با اشغالگران روس به رياست هيئتي انتخاب شد كه ماموريت آن، رسيدگي به مسائل جهاد و تماس با دولت ايران به منظور اخراج روس‏ها از كشور بود. همچنين وي در جريان تبعيد علماي ايراني ساكن عراق به ايران، به همراه آنان تا قم آمد ولي سپس به بغداد بازگشت تا با استفاده از نفوذ خود، زمينه مراجعه محترمانه علما به عتبات را فراهم سازد كه در اين كار نيز موفق شد. سرانجام ميرزا مهدي خراساني در 28 ارديبهشت 1324 ش برابر با سال 1364ق در هفتاد سالگي درگذشت و در جوار امام رضا(علیه السلام) مدفون گرديد.
پس از عمليات والفجر 8 و 9 و انهدام وسيع ارتش عراق، نيروهاي حزب بعث عراق آتش سنگيني را براي تصرف شهر فكه تدارك ديدند كه با عكس العمل شايسته نيروهاي هوايي و يگان‏هاي زميني ارتش اسلام دفع شد. در حالي كه نبرد فكه به شدت ادامه داشت، در تاريخ 28 ارديبهشت 1365، ارتش عراق تهاجمي بسيار سنگين را به شهر مهران آغاز كرد و با شكستن خطوط دفاعي ايران، در نهايت اين شهر را با 200 كيلومتر مربع از اراضي اطراف آن، به تصرف خود درآورد. در بحبوحه نبرد مهران و فكه، جبهه جديدي در منطقه حاج عمران توسط دشمن گشوده شد و دشمن تلاش كرد تا پيروزي مهران را تكرار كند كه اين حمله با مقاومت بي‏نظير رزمندگان اسلام مواجه شده و دشمن، شكست خورد.
28 ارديبهشت در جمهوري اسلامي ايران به عنوان روز بزرگداشت دانشمند شهير ايراني، حكيم عمر خيام نيشابوري نام‏گذاري شده است. ما نيز در اين مقال به شرح مختصري از زندگي اين حكيم و شاعر برجسته مي‏پردازيم. ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري، فيلسوف، رياضي‏دان، منجم، پزشك، شاعر و نويسنده بزرگ ايران، در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري زندگي مي‏كرده است. ولادتش در حدود سال‏هاي 417 الي 440 قمري در نيشابور اتفاق افتاد. خيام از شخصيت‏هاي تاريخي است كه در باب او داستان‏هاي مجعول بسياري ساخته‏اند و همين افسانه سازي سبب شده است كه در باب احوال و اقوال او اتفاق نظري بين پژوهندگان وي نباشد. شهرت خيام در دوران زندگي او بيشتر در حكمت، طب، نجوم و رياضيات بود، ليكن امروز او را در جهان بيشتر به سبب رباعيات فلسفي لطيفش مي‏شناسند. اين رباعي‏ها بسيار ساده و دور از تصنع و تكلف‏اند و با اين حال مقرون به كمال فصاحت و بلاغت و شامل معاني عالي در الفاظ موجز و استوار است. خيام در رياضيات چند اثر معروف دارد كه كتاب جبر و مقابله از همه مشهورتر است. همچنين او مأمور اصلاح تقويم ايراني شد و نيز رصدخانه‏اي را تأسيس كرد. وفات خيام را در حدود سال 515 الي 525 ق گفته‏اند. آرامگاه حكيم عمر خيام نيشابوري در نيشابور در جوار امامزاده محمد محروق نيشابور، ميعادگاه ادب دوستان و علاقمندان زبان و ادبيات پارسي است.
ناپلئون بناپارت امپراتورفرانسه شد و مجلس سناي اين كشورتصويب كرد كه ازآن پس ناپلئون امپراتورمادام العمرفرانسه است. همچنين مجلس فرانسه برموروثي بودن اين مقام درميان وارثان ناپلئون صحّه گذارد. گفتني است كه دوران امپراتوري ناپلئون ديري نپاييد و درسال1814ميلادي خاتمه يافت.
سربازان استعمارگرفرانسوي درساحل الجزيره پياده شدند. اين عمليات مقدمه جنگهايي بود كه درشمال اِفريقا براي الحاق الجزايربه كشورفرانسه صورت گرفت. بهانه شاه فرانسه براي حمله به الجزايراين بود كه درسال1827ميلادي حسين فرمانرواي الجزايربراي وصول 7ميليون فرانك طلب خود فرانسه را تهديد كرده بود. دوماه بعد الجزايربه تصرف كامل فرانسه درآمد.
«فرانچسكو روزاريو كاپرا»، كارگردان ايتاليايي‌تبار و برنده سه‌ جايزه‌ بهترين كارگرداني اسكار، 17سال پيش در سوم سپتامبر 1991 در سن 94 سالگي درگذشت.
مهاتما گاندي نخستين مجمع هندورا درحومه شهراحمد آباد هندوستان تأسيس كرد. گاندي خود اولين عضو اين مجمع بود و اعضاي آن زندگي خود را وقف مبارزات استقلال طلبانه هندو سعادت مردم اين كشور كرده بودند. مجمع هندو به تعبيري مركزمبارزه با انگليسي ها بود و گاندي به مبارزه بدون خشونت معتقد بود. سرانجام اين روش مبارزه گاندي و يارانش انگليسي ها را درهندوستان با مشكلات فراوان و عمده روبرو كرد.
قوم منچو ديواربزرگ چين را تصرف كرد. پيش ازقوم منچو سلسله مينگ درچين تسلط داشت و درهمين زمان بود كه ورود اروپاييان بويژه انگليسيها به اين سرزمين آغازشد. شايان توجه است كه ساختمان ديوارچين درسال204قبل ازميلاد به پايان رسيد و دربناي آن بيش از300000تن ازمجرمان سياسي و اميران جنگي شركت داشتند.
پيِر آگوسْتين كارون دو بومارْشِه، نويسنده و نمايش‏نامه‏نويس فرانسوي در دوم فوريه 1732م در پاريس به دنيا آمد. پدرش ساعت‏ساز معروفي بود كه از ذوق هنري بهره داشت و خانواده خود را به موسيقي و تئاتر و شعر علاقه‏مند ساخت. از اين‏رو، بومارشه از نوجواني به حرفه پدر روي آورد و پس از ساختن ساعت‏هاي خوب براي درباريان و شاه، به دربار راه يافت. او در مدت كوتاهي، ترقي زيادي كرد به طوري كه به زودي در شمار اشراف درباري واقع شد. با اين حال، پس از چندي به علت نوشتن مقاله درباره مقامات قضايى و رسوا كردن آن‏ها دستگير و محكوم شد و با انتشار كتاب چهار بخش خاطرات، از خود دفاع نمود. وي در سال‏هاي پس از آن مدتي به كارهاي سياسي پرداخت و از طرف دولت فرانسه، راهي ماموريتي در هلند گرديد. در طي سال‏هاي بعد، با وجودي كه بومارشه بيشتر وقت خود را به كارهاي دولتي مشغول بود، با اين وصف آثار متعددي نوشت كه برخي از آنها هم‏چون ريش‏تراش اُسويل و عروسي فيگارو و مادر مقصرْ، شهرتي فراواني يافت. بومارشه شخصيتي فعال و ذهني تابناك داشت، درباره همه امور، انديشه‏هاي تازه عرضه مي‏كرد و از بيشتر هنرها بهره‏مند بود. شهرت بومارشه، بيشتر به دو كمدي او به نام‏هاي ريش‏تراش اسويل و مادر مقصّر، كه در نوع خود آثاري بي‏نظير بودند كه نه از چيزي تقليد شده و نه كسي توانست از آنها تقليد كند. خاطرات او نيز تحسين عموم را برانگيخت و او را در شمار نويسندگان تراز اول قرار داد. بومارشه خود گفته است كه ادبيات برايش تنها يك تفنّني به شمار مي‏آمد. اما دستنويس آثارش ثابت مي‏كند كه وي نويسنده‏اي دقيق بوده و در نوشته‏هايش، تيزهوشي و زيركي بسيار به كار مي‏برده است. پير آگوستين بومارشه سرانجام در هجدهم مه 1799م بر اثر سكته قلبي در 67 سالگي درگذشت.
كشورهاي استعماري طي سده‏هاي گذشته سعي داشتند تا به هر طريقي با تصرف نواحي گوناگون جهان، حضور خود را بر اين نقاط تحميل كنند و به مستعمرات خود بيفزايند. در اين ميان، فرانسه از پيش‏گامان استعماردر قاره اروپا بود كه به دنبال بهانه‏اي بود تا به كشور الجزاير در شمال قاره افريقا يورش برد. در نهايت در 18 مه 1830م پادشاه مستبد فرانسه به بهانه آن كه فرمان‏رواي الجزاير، سه سال پيش از آن، براي وصول هفت ميليون فرانك طلب اين كشور از فرانسه، پاريس را تهديد كرده بود، دستور حمله به الجزاير را صادر كرد. اما بر خلاف تصور دولت‏مردان فرانسه، مردم الجزاير در مقابل حمله به كشورشان به شدت مقاومت كردند و حتي پس از اشغال اين كشور توسط سربازان فرانسوي، امير عبدالقادر الجزايري، سال‏ها با آن‏ها مبارزه كرد. با اين وصف، به دليل برتري تجهيزات فرانسويان، آنان پس از كشتار مردم و سركوب مقاومت آزادي‏خواهان الجزاير، بر اين كشور مسلط شدند. اگر چه استعمارگران فرانسوي پس از تسلط بر الجزاير، به غارت منابع اين كشور پرداختند، اما سرانجام مبارزات مردم منجر به استقلال الجزاير در سال 1962م گرديد.
برترانْدْ آرتور ويليام راسل نويسنده معروف و فيلسوف معاصر انگليسي در 18 مه 1872م در انگلستان به دنيا آمد و در كودكي زبان‏هاي فرانسوي و آلماني را فرا گرفت. وي در 18 سالگي وارد دانشگاه كمبريج شد و با درجه ممتاز در رشته فلسفه فارغ التحصيل گرديد. راسل پس از پايان تحصيلات به مطالعه مكاتب فكري مختلف پرداخت و ديدگاه‏هاي خود را در مورد اين مكاتب به رشته تحرير در آورد. وي پس از گرايش به منطق، كتاب اصول رياضيات را در سال 1903م به نگارش درآورد و در آن ثابت كرد كه رياضيات قسمتي از علم منطق است. در اين كتاب كه توجه تمام متفكرين معاصر را به خود جلب كرد، راسل مكتب تازه‏اي را در منطق رياضي به وجود آورد. هم‏چنين اين كتاب به دليل اهميت فراوان، در رديف سلسله كتاب‏هاي صدگانه مهمي كه از آغاز بشريت تا آن روز نوشته شده، قرار گرفت. راسل با جنگ‏هاي جهاني اول و دوم و نيز جنگ امريكا عليه ويتنام به مخالفت جدي پرداخت و حتي دادگاهي براي محاكمه غيابي دولت‏مردان امريكا تشكيل داد كه به نام او، به دادگاه راسل معروف شد. وي طرفدار آزادي مطلق و نامحدود روابط انساني و اجتماعي بود و علناً با دين و مذهب مخالفت مي‏كرد. راسل معتقد است كه ارزش يك نفر آزاد انديش به افكار و عقايد او نيست بلكه به طريقي است كه آن عقايد را پذيرفته است. يك مرد آزاد هرگز در مقابل زور سر فرود نمي‏آورد و تسليم آرزوها و هوس‏هاي خويش نمي‏شود بلكه فقط از منطق و برهان تبعيت مي‏كند. راسل در سال 1950م به خاطر دفاع مداوم از بشريت و آزادي افكاري كه در آثارش فراوان يافت مي‏شود، به دريافت جايزه ادبيات نوبل مفتخر شد.اساس فلسفه راسل، منطق اوست. نظريات او در باب مابعدالطبيعه و اخلاقيات و ماهيت رابطه ذهن و ماده، در دوره حيات او دستخوش تحولات عميق بوده است، ولي در طي اين تحولات، هيچ گاه از كوشش در راه آوردن فلسفه به صورت يك علم، منحرف نشده است. نظريات راسل در مذهب و اخلاق با آن‏چه مرسوم زمان بود سازش نداشت. اگرچه وي در محيطي مذهبي بار آمده بود، با اين حال به اين نتيجه رسيد كه اعتقادات مذهبي با علوم جديد ناسازگار و اخلاقيات مسيحي در مواردي نامعقول است. باوجود اين، راسل معتقد بود كه ميان دين و علم، ستيزي نيست چرا كه علم به قبول يا انكار دين نيازي ندارد. وي در عين حال تاكيد مي‏كرد كه: خيلي احتمال دارد كه من بر خطا باشم. راسل از لحاظ آثار قلمي يكي از تواناترين نويسندگان و متفكران زمان خود بود و آثار متعددي به رشته تحرير درآورد كه اميدهاي نو، اخلاق، معماهاي فلسفه، تصوف و منطق و رؤوس فلسفه از آن جمله‏اند. برتراند راسل سرانجام در دوم فوريه 1970م در 98 سالگي درگذشت.
با انجام اولين آزمايش هسته‏اي هند در 18 مه 1974م در صحراي راجستان در غرب اين كشور و نزديك مرز پاكستان، كشور هند پس از امريكا، شوروي، فرانسه، انگلستان و چين، ششمين كشوري بود كه از قدرت هسته‏اي برخوردار شد. بيست و چهار سال بعد در ماه مه 1998 م، هند 5 آزمايش هسته‏اي ديگر انجام داد و عملاً موفق به ساخت بمب هسته‏اي شد. به اين ترتيب، هند، با توجه به منازعه طولاني خود با پاكستان و نيز مطرح بودن به عنوان قدرت منطقه‏اي در جنوب آسيا، قدرت نظامي و سياسي خود را افزايش داد. اين امر تلاش پاكستان را نيز برانگيخت و پس از چندي اين كشور هم به جمع دارندگان بمب هسته‏اي پيوست. دستيابي هند به سلاح هسته‏اي نشان داد، تا وقتي كه قدرت‏هاي بزرگ دارنده اين سلاح، از انهدام زرّادخانه سلاح‏هاي كشتار جمعي خود اجتناب مي‏ورزند، مسابقه تسليحاتي در جهان تداوم خواهد يافت و كشورهاي مختلف نيز در پي دستيابي به چنين تسليحاتي خواهند بود.
ژنرال ژوزف موبوتو معروف به موبوتو سه‏سه سكو، رئيس ستاد ارتش كنگو بود، ولي در 25 نوامبر 1965م طي كودتايى، زمام امور را به دست گرفت. وي پس از آن، با اتخاذ روشي خودكامه، از اختيارات مجلس كنگو كاست و با حذف پست نخست‏وزيري، كليه اختيارات كشور را در دست خود گرفت. موبوتو ضمن تغيير نام كنگو به زئير، به تقليد از چين، نوعي انقلاب فرهنگي به راه انداخت و در جريان اين انقلاب كه آن را بازگشت به خويشتن ناميد، اقدامات مضحك و مبتذلي انجام داد. اين مسئله باعث شد تا جريان غرب‏گرايى، بار ديگر به عنوان يك انديشه مترقي توسط او به كشور باز گردد. برقراري روابط با رژيم صهيونيستي، حمايت از شورشيان آنگولا، برگزاري انتخابات تحت فشارهاي بين‏المللي، سركوبي اعتراضات مردمي و دانشجويى از اقداماتي بود كه در زمان حكومت سه‏سه‏سكو انجام شد. در اوايل دهه 1990م با پديدار شدن نشانه‏هاي تغيير اوضاع در صحنه بين‏المللي و وقوع تحول در كشورهاي ديكتاتوري، اعتراضات و تظاهرات داخلي بر ضد موبوتو در شهرهاي مختلف زئير شكل گرفت كه خواهان كناره‏گيري او از قدرت و تشكيل يك كنفرانس ملي براي بررسي و تدوين قانون اساسي جديد بودند. از سوي ديگر، موبوتو كه با اعتراضات عمومي مواجه شده بود بحث حكومت دموكراتيك و تبديل حكومت به نظام چند حزبي را مطرح كرد و حتي يكي از رهبران مخالفان را به نخست وزيري منصوب نمود. اما اين اعمال نه تنها از اعتراضات نكاست بلكه تعداد زيادي از مردم در جريان اين درگيري‏ها كشته و زخمي شدند. در سال‏هاي 1996 و 1997م مذاكرات جهت حل مناقشه بين لوران كابيلا رهبر مخالفان و موبوتو سه‏سه سكو انجام شد كه بدون نتيجه پايان يافت. ادامه زد و خورد بين شورشيان و نيروهاي دولتي سرانجام به شكست سه‏سه سكو و فرار او به مراكش در شانزدهم مه 1997م انجاميد. در نهايت، نيروهاي مخالف وارد پايتخت شدند و دو روز بعد در هجده مه 1997م، حكومت سي و دو ساله ديكتاتوري موبوتو سه‏سه‏سكو سقوط كرد. با فروپاشي دولت موبوتو، لوران كابيلا رهبر شورشيان به رياست جمهوري كنگو رسيد و دور تازه‏اي از حوادث اين كشور آغاز شد.
گسترش موزه‏هاي دنيا و همكاري همه‏جانبه علمي، فرهنگي و صنعتي بين آنها در جهت دستيابي به اهداف فرهنگي، از طريق هماهنگ ساختن اقدامات بين‏المللي و تدوين برنامه‏هايي مؤثر است كه داراي خطوط اساسي همكاري مشترك و دوجانبه بين مردم و موزه‏ها در سطح جهاني باشد. بر اساس همين اعتقاد در جلسه مجمع عمومي كميته بين‏المللي موزه‏ها در سال 1977م در مسكو، روز 18 مه (برابر با 28 ارديبهشت) به عنوان روز جهاني موزه اعلام شد و از آن سال به بعد در اين روز در همه كشورهاي عضو، مراسمي به اجرا درمي‏آيد. از اهداف مهم اين مجمع، گسترش موزه‏ها در سراسر جهان، همكاري همه‏جانبه موزه‏ها در جهت رسيدن به اهداف فرهنگي، جلوگيري از نابودي فرهنگ بومي هر كشور و ايجاد مانع در برابر فرهنگ‏هاي بيگانه است. هم‏چنين هدف از تشكيل مكاني به نام موزه، نگهداري آثار گذشتگان و انتقال آنها به نسل‏هاي آينده، ايجاد و تقويت تفاهم ميان ملل و اقوام، شناخت و نمايش سهم اقوام و ملل در فرهنگ و تمدن جهاني و پيشگيري از انهدام فرهنگ بومي و جلوگيري از هجوم فرهنگ‏هاي نامأنوس مي‏باشد.